Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «شریان»
2024-04-30@21:11:14 GMT

درخواست طلاق برای عشق بیمار گونه شوهر

تاریخ انتشار: ۳۱ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۶۴۸۶۱۹

درخواست طلاق برای عشق بیمار گونه شوهر

آخرین ماه سال ۹۸ مجتمع قضایی خانواده میزبان زوج جوانی بود که درخواست مشترک جدایی نداشتند.

به گزارش شریان نیوز،  پیمان ۲۶ ساله بی قرار روی صندلی کنار شعبه دادگاه نشسته بود و نسترن ۲۴ ساله هم چند متر آن طرف‌تر در انتظار ورود به شعبه این پا و آن پا می‌کرد. ظاهراً پایه زندگی این زوج جوان توان یکسال را هم نداشت و در حال ویرانی بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نسترن تنها نگاه و امیدش به داخل اتاق دادگاه بود و پیمان فقط خودخوری می‌کرد. نیم ساعتی گذشت تا اینکه منشی دادگاه صدا زد خواهان خانم نسترن ...

   

 

نسترن بدون اینکه منتظر شوهرش بماند به سرعت وارد دادگاه شد و چند لحظه بعد هم پیمان با چند صندلی فاصله کنارش نشست.
قاضی از بالای عینک نیم نگاهی به زوج جوان کرد و بعد هم تقاضای خواهان را خواند. دقایقی بعد به نسترن گفت: خب من درخواست شما را خواندم، اما قرار نیست که هر درخواستی بدون صحبت کردن و تحقیقات عملی شود. کدامیک از شما ماجرا را تعریف می‌کنید؟

پیمان با حالتی متعجب گفت: من اصلاً نمی‌دانم برای چی اینجا هستم که بخواهم در مورد آن صحبت کنم! نسترن بلافاصله حرف پیمان را قطع کرد و گفت: آقای قاضی در خانه‌ای که احساس کنید یک زندانی و برده هستید و یک نفر تمام حرکات، رفتار و ارتباطات شما را مو به مو بررسی می‌کند و حتی نمی‌توانید بدون اجازه یک لیوان آب بخورید و برای خریدن نان از خانه خارج شوید، می‌توانید زندگی کنید؟!

قاضی لبخندی زد و گفت: اگر منظورتان از برده و زندانی شما هستید که خیر. هیچکسی حق ندارد کسی را زندانی کند. اما از ظاهرهمسرتان پیداست که مرد آرام و منطقی است. نسترن با بغضی درگلو نشسته ادامه داد: همین ظاهراو مرا فریب داد. فکر می‌کردم خوشبخت‌ترین زن روی زمین خواهم شد، اما رفتار‌های او ذره ذره عوض شد و حالا بعد از ۹ ماه زندگی مشترک احساس می‌کنم بزرگترین اشتباه زندگی ام را کرده ام. او با گریه گفت: آقای قاضی من اجازه ندارم با هیچکسی غیراز پیمان حرف بزنم. مجبورم کرد تا از کاری که دوست داشتم استعفا بدهم و خانه نشین شوم. در میهمانی‌های خانوادگی هم اجازه صحبت با هیچ مردی از خانواده ام را ندارم و او با رفتار‌های بیمارگونه اش حتی مرا از خرید هم منع کرده است.

در این لحظه پیمان با تعجب گفت: چرا این رفتار مرا به حساب بیماری می‌گذاری؟! آقای قاضی من عاشق نسترن هستم. آنقدر او را دوست دارم که دلم نمی‌خواهد بدون من جایی برود و با کسی غیر از خودم حرف بزند. اگر من تمایلی به هم صحبتی او با مرد دیگری ندارم یعنی بیمارم؟!

قاضی رو به پیمان گفت: مگر همسر تان کاری کرده که اعتماد شما از او سلب شده؟ پیمان پاسخ داد: خیرولی آنقدر از دوستانم حکایت‌های مختلفی در مورد خیانت زنان شنیده ام که چشمم ترسیده دلم نمی‌خواهد سرنوشت نسترن و زندگی ام همانند همان حکایات شود. همیشه در تنهایی فکر می‌کنم هر زنی می‌تواند خیانت کند و فقط باید بستر آن فراهم باشد من هم سعی کرده ام با برچیدن این بستر مانع این اتفاق شوم. حالا به نظر شما من بیمارم؟!

من نسترن را طلاق نمی‌دهم من او را دوست دارم و به هیچ عنوان حاضر به جدایی از او نیستم. نسترن اگر بداند که چقدر او را می‌خواهم به طور قطع با رفتار‌های من کنار می‌آید.

نسترن بدون تأمل گفت: دوست داشتن با زندانی کردن چه ارتباطی دارد. من پیمان را دوست دارم، اما اگر قرار باشد با این رفتار‌های بیمارگونه اش مدام عذابم دهد ترجیح می‌دهم زندگی ام را از او جدا کنم و از افسردگی که چندماهی است به سراغم آمده فاصله بگیرم. قاضی چند لحظه‌ای سکوت و تأمل کرد و سپس به زوج جوان گفت: پرونده شما را به مشاور ارجاع می‌دهم چند جلسه‌ای پیش مشاور می‌روید تا ببینیم که وضعیت زندگی تان بهتر می‌شود یا نه. به هرحال من در اظهارات تان متوجه شدم که هردو همدیگر را دوست دارید، اما مشکلی وجود دارد که امیدوارم از طریق مشاوره حل شود.

منبع: شریان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۶۴۸۶۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ختم غائله‌ی شهرنو ؛ «چند نفر از خانم‌های‌ خیلی جوان اش را به کارمندان خودمان دادیم»

یک اعلامیه دادیم خانم‌ها را دعوت کردیم، متوسط‌ها را من خیلی باهاشون صحبت کردم، با ماشین‌های خودمان به شهرهای‌شان برگرداندیم... چندتای‌شان که خیلی جوان بودند به کارمندان خودمان در دایره شوهر دادیم یعنی آن‌ها گفتند ما برای خدا حاضریم با این‌ها ازدواج کنیم که الان هم زن و شوهر هستن و بچه دارند و خانم‌های بسیار متدینه و خوبی هستند پای منبر ما هم می‌آیند.   به گزارش خبرآنلاین، در آستانه‌ی پیروزی انقلاب یکی از نقاطی که مورد غضب انقلابیون تندرو قرار گرفت و حتی دو هفته پیش از پیروزی قطعی توسط آنان به آتش کشیده شد، شهرنو یا همان محله‌ی بدنام تهران بود. نخستین بار عصر دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۵۷ شماری از جوانان تندرو به شهرنو هجوم برده و آن‌جا را به آتش کشیدند، اما ماجرا با ورود ده نفر روحانی در آن مقطع ختم به خیر شد؛ آن‌ها فورا به آتش‌نشانی مراجعه کرده و از ماموران خواستند برای خاموش کردن آتش اقدام کنند. با این حال استخوان شهرنو همچنان لای زخم انقلاب باقی ماند تا نزدیک به دو هفته پس از پیروزی انقلاب.   مرحله‌ی بعدی مواجهه‌ی انقلابیون با شهرنو این بار اما نه سرخود، که به دستور دادستانی وقت صورت گرفت آن هم نزدیک به دو هفته پس از پیروزی انقلاب. روز یک‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۵۸ خیابان‌های اطراف محدوده‌ی شهرنو زیر پوشش حفاظتی پاسداران انقلاب قرار گرفت و در ساعت ۲۲ پاسداران کمیته‌ی منطقه‌ی ۱۲ و چند نفر از اعضای شورای دایره‌ی مبارزه با منکرات، با در دست داشتن حکم دادستانی با بولدوزرهای شهرداری دیوارهای شهرنو را تخریب کردند..     فردای آن روز کیهان در پی اعلام این خبر نوشت: «قرار است جای خانه‌ها، مغازه‌ها و اماکن قلعه شهرنو که کار تخریب آن ظرف چند روز آینده پایان می‌گیرد، به‌زودی در زمین آن بازار اسلامی،‌ مسجد، مدرسه و پارک ایجاد شود.»   یکی از مسئولان شورای دایره‌ی مبارزه با منکرات نیز در رابطه با این موضوع به خبرنگار شهری کیهان گفت: «دایره‌ی مبارزه با منکرات کار خود را از چهار ماه پیش با حکم دادستان انقلاب اسلامی آغاز کرد و خط اصلی عمل‌کرد این شورا مبارزه‌ی پی‌گیر در جهت ریشه‌کن کردن فساد و فحشا در سراسر کشور می‌باشد.»   نماینده‌ی دادستان برای حل این مسئله، شیخ حسین انصاریان بود. ایشان در گفت‌وگویی که با بخش تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی در پاییز ۷۸ انجام داده جزئیات این ماجرا را توضیح داده است.     مرکز اسناد انقلاب اسلامی به‌تازگی ویدیوی قسمت دوم این بخش از سخنان او را در کانال تلگرامی خود قرار داده که متن آن به این شرح است:   «یک اعلامیه دادیم خانم‌ها را دعوت کردیم، متوسط‌ها را من خیلی باهاشون صحبت کردم، با ماشین‌های خودمان به شهرهای‌شان برگرداندیم.   جوان‌های‌شان را یک محضرداری به نام آقای تقوایی که روحانی بود الان هم هست به او گفتیم ما شاید دو هزارتایی ازدواج داشته باشیم... چندتای‌شان که خیلی جوان بودند به کارمندان خودمان در دایره شوهر دادیم یعنی آن‌ها گفتند ما برای خدا حاضریم با این‌ها ازدواج کنیم که الان هم زن و شوهر هستن و بچه دارند و خانم‌های بسیار متدینه و خوبی هستند پای منبر ما هم می‌آیند.   تعدادی‌شان هم اعلام کرده بودیم به موسسات ازدواجی، آن‌ها جوان‌ها را می‌فرستادند ما هم عین داستان را بهشان می‌گفتیم و خیلی‌های‌شان هم به این صورت ازدواج دادیم. پیرزن‌ها را هم بهشان گفتیم که به شما کمک می‌کنیم؛ ماهیانه‌ای برای‌شان مقرر کردیم هر ماه می‌آمدند و پول به آن‌ها می‌دادیم. آن‌جا تخلیه شد.» کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: مینو محرز: شش درصد کارگران جنسی تهران ایدز دارند/ می‌خواستند روسپی‌ها را با آموزش خیاطی درمان کنند تهران ، زنان «شهر نو» و یک آقای خیلی خاص!

دیگر خبرها

  • دغدغه رهبر انقلاب پیرامون فرزندآوری و ازدواج مجرّدان
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
  • تخمین بازه زمانی پروسه طلاق در نبود شوهر با مشاوره حقوقی
  • آموزش مهارت زندگی به زوجین برای کاهش طلاق
  • ختم غائله‌ی شهرنو ؛ «چند نفر از خانم‌های‌ خیلی جوان اش را به کارمندان خودمان دادیم»
  • تقسیم عشق در زندگی زوج مبتلا به «ای‌ال‌اس»/بیماری جزیی از زندگیست
  • درخواست اعدام برای عاملان تعرض به پسر نوجوان
  • پرنده هواتزین (Hoatzin) یا مرغ بدبو آمریکایی (+عکس)