تصمیمات گروه 24 الزام آور نیست/ آسیب پذیری اقتصاد ایران منوط به شرایط بین المللی نیست
تاریخ انتشار: ۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۶۶۴۷۳۰
یک کارشناس اقتصاد بینالملل گفت: باتوجه به الگوی تقابلی موجود در روابط ایران و ایالات متحده هر نوع تامین مالی که به کم اثر شدن سیاست غیرمجاز و خلاف حقوقی تحریم علیه ایران منجر شود، اگر نگوئیم غیر ممکن بسیار دشوار خواهد بود.
«علی گلستانی»، کارشناس اقتصاد بینالملل، در رابطه با نایب رئیس اول شدن ایران در گروه ۲۴ صندوق بینالمللی پول و تاثیر آن بر سیاستهای اقتصادی در عرصه بینالملل به خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا گفت: گروه ۲۴ اصالتا و در ابتدا فصلی از گروه ۷۷ بود و در ۱۹۷۱ برای هماهنگی مواضع بازارهای در حال ظهور و کشورهای در حال توسعه در مورد مسائل بینالمللی مالی و پولی و اطمینان از تامین منافع آنها در نظام برتون وودز و بعد از بحران شناور بودن دلار، شکل گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او افزود: این گروه از سازمانها یا ارکان رسمی صندوق بینالمللی پول نیست و تنها خدمات دبیرخانهای خود را از صندوق میگیرد که همین امر باعث شده به اشتباه این گروه را یکی از ارکان آن صندوق بدانند.
گلستانی با بیان اینکه «در این مورد که ایران توانسته معاون این گروه باشد فارغ از اینکه دورهای، انتخابی و یا تحت هر مولفه دیگری بوده باشد ذکر چند نکته ضروری است» تصریح کرد: اول اینکه این گروه مشابه هر نهاد دیگری اساسنامه و اهداف مشخص و جمعی دارد که بیتردید تجاوز از آنها عدم تامین منافع دیگر اعضا تلقی شده و قطعا، موجب اعتراض خواهد بود. بنابراین این موضوع زمینه کنشگری بی قید و بند ایران را فراهم نخواهد کرد هرچند ممکن است، بستر مناسبی برای کنشگری فعال ایران باشد.
این کارشناس اقتصاد بینالملل ادامه داد: دوم نمایندگان دولت در موجودیتهای بینالمللی اعم از نهادهای مالی و سیاسی، صرفا نماینده منافع دولت متبوع خود نبوده و استانداردهای جدیدی بر رفتار حرفه ای آنها باز خواهد شد. بنابراین منافع دولتی نباید در تضاد با منافع جمعی قرار بگیرد و مرجح تلقی شود.
گلستانی اظهار کرد: سوم نهادها و موسسات اقتصادی و سیاسی چنانچه بواسطه سهمیه دولت های عضو تامین مالی شوند، به شدت تحت تاثیر منافع آن کشور خواهند بود. این اثرپذیری از قطع پرداخت سهمیه، اخلال در راستای تامین اهداف تعریف شده و جهت گیری به نفع یا ضرر یک یا چند دولت باشد. اگرچه این رفتار غیر حرفه ای و حتی غیرمجاز هم باشد تا حد زیادی این موضوع مرسوم و مسبوق به سابقه است.
این کارشناس اقتصاد بینالملل یادآور شد: چهارم اقتصاد بینالملل فعلی اگرچه بواسطه ظهور اقتصادهای نوظهوری چون چین، هند و برخی نهادها چون بریکس و غیره تا حدی از الگوی غربی و آمریکایی خود فاصله گرفته اما کماکان تحت تاثیر فشار دولت ایالات متحده است. باتوجه به الگوی تقابلی موجود در روابط ایران و ایالات متحده هر نوع تامین مالی که به کم اثر شدن سیاست غیرمجاز و خلاف حقوقی تحریم علیه ایران منجر شود، اگر نگوئیم غیر ممکن بسیار دشوار خواهد بود.
گلستانی خاطرنشان کرد: پنجم نهاد گروه ۲۴ فیالنفسه نهاد موثری نیست. چرا که از طرفی بازیگران و کنشگران اقتصادی معتبر و اصلی به غیر از هند، و تا حدی برزیل و آفریقا در این نهاد عضویت ندارند و از طرف دیگر تصمیمات این نهاد الزام آور نیست، جنبه اجرایی ندارد و هیچ ضمانت اجرایی برای آن تعریف نشده است. دیگر اینکه جمهوری اسلامی ایران با توجه به عملکرد نه چندان مطلوب در حوزه اقتصاد، ناشی از فشار و فضای نامناسب بینالمللی و عملکرد نامناسب در دوره های مختلف، نتوانسته الگوی مطلوب و مناسب اقتصادی ارائه دهد.
این کارشناس اقتصاد بینالملل در پایان افزود: با توجه به نکات بالا نسبت به اینکه این انتخاب بتواند گرهگشا و یا حتی تسهیل کننده عملکرد مطلوب اقتصاد ایران باشد خوشبین نیستم چراکه شکنندگی و آسیبپذیری اقتصاد ایران، صرفا منوط به شرایط بینالمللی نیست.
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: گروه 24صندوق بین المللی پول کارشناس اقتصاد بین الملل بین المللی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۶۶۴۷۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رئالیسم سیاسی چیست؟
عصر ایران - رئالیسم سیاسی (political realism) احتمالا قدیمیترین نظریه دربارۀ سیاست بینالملل است. پیشینۀ این نظریه را میتوان در شرح توکیدیدس (thuchydides) دربارۀ جنگهای پلوپونزی و نوشتۀ کلاسیک شون تسه (sun tzu) متفکر چین باستان مشاهده کرد.
جنگهای پلوپونزی به مجموعه جنگهایی گفته میشود که از 431 تا 403 پیش از میلاد بین اسپارت و آتن وجود داشت. نوشتۀ کلاسیک شون تسه نیز "هنر جنگ" نام دارد که دربارۀ راهبردها یا استراتژیهای جنگی است. این کتاب تقریبا همزمان با شرح توکیدیدس دربارۀ جنگهای پلوپونزی (یا پلوپونز) نوشته شده است.
از دیگر چهرههای برجسته در سنت رئالیسم سیاسی میتوان به ماکیاولی و توماس هابز اشاره کرد. با این حال رئالیسم فقط در قرن بیستم، با انگیزههای برآمده از دو جنگ جهانی، به صورت چشمانداز مسلط سیاست بینالملل درآمد.
در حالی که ایدهآلیسم تاکید دارد که "اخلاق" باید راهنمای روابط بینالملل باشد، رئالیسم بر پایۀ تاکید بر "سیاست قدرت" و پیگیری "منافع ملی" بنا نهاده شده است. فرض بنیادی رئالیسم این است که "دولت" بازیگر اصلی صحنۀ بینالمللی یا جهانی است، و چون حکمران است، میتواند به صورت واحدی خودمختار عمل کند.
افزون بر این، پیدایش ناسیونالیسم و ظهور دولت-ملت جدید، دولت را به اجتماع سیاسی همبستهای تبدیل میکند که در آن سایر وفاداریها و بستگیها تابع وفاداری به ملت است.
اندیشمندان رئالیست، مانند تی.اچ.کار و هانس مورگنتا، دربارۀ باور ایدهآلیستی به "اینترناسیونالیسم" و هماهنگی طبیعی به "جامعۀ جهانی"، موضعی انتقادی داشتهاند. تی.اچ.کار معتقد بود که ایمان سادهلوحانه به "حقوق بینالملل" و "امنیت جمعی" در دورۀ میان دو جنگ جهانی، سیاستمداران اروپایی و آمریکایی را از شناخت توسعهطلبی آلمان و اقدام برای جلوگیری از آن بازداشت.
در مقابل، رئالیستها بر این موضوع تاکید دارند که چون اقتداری بالاتر از دولت حکمران وجود ندارد، سیاست بینالملل در شرایط "وضع طبیعی" عمل میکند و به همین علت دستخوش آنارشی است نه هماهنگی.
از این منظر، دولتها در جهان مثل "افراد" هستند در جامعهای فاقد دولت. در چنین جامعهای، هیچ منبع اقتدار مشروعی وجود ندارد که بتواند افراد را از تعرض احتمالی به حقوق یکدیگر بازدارد. در جهان واقع نیز عملا چنین منبع اقتداری وجود ندارد.
اگرچه تشکیل سازمان ملل اقدامی در راستای نقض این توصیف رئالیستی از سیاست بینالملل بوده، ولی ناکارآمدی این سازمان در جلوگیری از نقض حقوق بینالملل از سوی یک دولت، دال بر این است که توصیف رئالیستها از وجود نوعی آنارشیسم در عرصۀ روابط بینالملل کاملا هم بیراه نیست.
با این حال میتوان مواردی را هم مثال زد که شورای امنیت سازمان ملل موفق شده به عنوان یک منبع مشروع اقتدار، مانع نقض حقوق یک دولت از سوی دولتی دیگر شود؛ و یا دولتی را از نقض حقوق ملت تحت حکمرانیاش بازدارد. بیرون راندن ارتش عراق از کویت در جنگ اول خلیج فارس و نیز ساقط کردن حکومت معمر قذافی برای ممانعت از کشتار مردم لیبی، هر دو با مجوز شورای امنیت سازمان ملل صورت گرفت.
بنابراین در چنین مواردی، شورای امنیت سازمان ملل مظهر "اقتداری بالاتر از دولت حکمران" است و مانع از پیدایش تام و تمام "وضع طبیعی" در عرصۀ روابط بینالملل میشود.
در مجموع به نظر میرسد سازمان ملل متحد، وضعیتی مابین توصیفات و انتظارات رئالیستها و ایدهآلیستها از روابط بینالملل ایجاد کرده است. یعنی مانع تحقق کامل توصیفات رئالیستها بوده، ولی انتظارات رئالیستها را چنانکه باید برآورده نکرده است.
به هر حال مطابق نگرش رئالیسم سیاسی، نظام بینالمللیِ آنارشیک، نظامی است که در آن هر دولتی مجبور است به خود کمک کند و به منافع ملی خود، که اساسا موجب بقای دولت و دفاع از سرزمین تعریف میشود، ارجحیت دهد.
به همین دلیل است که رئالیستها بر نقش قدرت در مسائل بینالمللی چنین تاکید شدیدی دارند و میخواهند قدرت را بر اساس آمادگی نظامی یا نیروی نظامیاش بشناسند.
البته آنارشی بینالمللی به معنای درگیری بیامان و جنگ بیپایان نیست. رئالیستها تاکید دارند که الگوی "درگیری و همکاری" عمدتا با نیازمندیهای "توازن قوا" هماهنگ است.
این دیدگاه که در پی ایجاد امنیت ملی است، اذعان میکند که دولتها وارد اتحادهایی میشوند که اگر در برابر یکدیگر به حالت توازن درآیند، ممکن است در بلندمدت صلح و ثبات بینالمللی را تضمین کنند. اما اگر توازن قدرت به هم ریزد، نتیجۀ احتمالی جنگ است.
دربارۀ نسبت رئالیسم با "وضع طبیعی" باید این نکتۀ را متذکر شد که رئالیستها معتقدند "نظم بینالمللی" همان "وضع طبیعی" کلاسیک نیست، زیرا قدرت و ثروت و سایر منابع در میان دولتها به طور برابر توزیع نشده است.
در واقع بازیگران اصلی به طور سنتی با موقعیت "قدرتهای بزرگ" هماهنگ شدهاند. سلسلهمراتب برآمده از دولتها، که حاصل این وضع است، تا حدی نظمی را به نظام بینالمللی تحمیل میکند، و کنترلی را نشان میدهد که قدرتهای بزرگ از راه بلوکهای تجاری، "مناطق نفوذ" و مستعمره کردن، آشکارا بر "دولتهای تابع" اعمال میکنند.
این وضع در دورۀ جنگ سرد به ایجاد نظم جهانی دوقطبیای انجامید که در آن رقابت بین بلوک قدرت ایالات متحدۀ آمریکا و بلوک قدرت شوروی به بیشتر بخشهای جهان گسترش یافت.
رئالیستها معتقدند که دوقطبی بودن جهان به حفظ صلح کمک میکرد زیرا هزینههای نظامی فزاینده منجر به به ایجاد سیستم بازدارندۀ فعالیت هستهای میشد؛ بویژه زمانی که در دهۀ 1960 احتمال نابودی حتمی متقابل تشخیص داده شده بود.
از این رو سلسلهمراتبی باثبات بر پایۀ مقررات پذیرفته شده و فرایندهای شناخته شده جلوی آنارشی را گرفت و رئالیستها را تشویق کرد تا اندیشۀ تعدیلشدهای را بپذیرند که آن را "جامعۀ آنارشیستی" نامیدند.
رئالیسم سیاسی بر "جدایی سیاست از اخلاق" تاکید دارد. همین تفکیک، مبنای مهمترین انتقادها به این نگرش سیاسی بوده است. منتقدان میگویند رئالیسم سیاسی مایۀ مشروعیت رقابت نظامی و جاهطلبی قدرتهای بزرگ و کوچک است. از نظر منتقدان، "سیاست قدرت" جهان را در آستانۀ "فاجعۀ هستهای" قرار داده و در تامین صلح هم چندان موفق نبوده.
انتقاد دیگر را نظریهپردازان فمینیست مطرح کردهاند که معتقدند رفتار قدرتجویانه و پرداختن به امنیت ملی و قدرت نظامی، همگی بازتاب سلطۀ مردان بر عالم سیاست است که ترجیحاتشان اساسا تجاوزگرایانه و رقابتجویانه است.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: «ایدهآلیسم» در سیاست جهانی یعنی چه؟ «وضع طبیعی» ؛ عرصۀ خشونت یا آزادی؟ «سیاست واقعی» چیست؟