دوشنبه سیاه نفت /کرونا بر عرضه و تقاضا چه تاثیری گذاشت؟ /ردپای دولت؛ از گزارش تفریغ بودجه تا کشتن جوجهها
تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۶۷۴۳۸۱
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز سه شنبه دوم اردیبهشت ماه در حالی چاپ ومنتشر شد که خبر کاهش شدید قیمت نفت آمریکا و منفی شدن آن در صفحات اصلی روزنامهها جز دو مورد به خبر اصلی تبدیل نشده است. روزنامه اعتماد یادداشتی با عنوان دوشنبه سیاه نقت ۴ دلار شد منتشر کرد و خراسان در گزارشی به نفت ده دلاری اشاره کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما ادامه خبرهای مربوط به جوجه کشی و یادداشتهایی درباره آن از یک سو و استعفای امام جمعه ایرانشهر بعد از ماجرای پولپاشی بین کارگران از دیگر سو در صفحات نخست روزنامههای امروز دیده میشوند.
کمک به کارگران در مقابل دوربین نیز دیگر موضوعی است که با عناوینی از جمله نیکوکاری در ملا عام مور انتقاد روزنامه نگاران قرار گرفته است.
تاکید رئیس قوه قضاییه بر شفافیت موضوع دلارها و عدم نظارت گریزی نیز دیگر موضوعی است که در تعدادی از روزنامهها برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
دوشنبه سیاه؛ نفت ۴ دلار شدرضا زندی طی یادداشتی با عنوان دوشنبه سیاه؛ نفت ۴ دلار شد در شماره امروز اعتماد نوشت: دیروز به واقع «دوشنبه سیاه» در بازار نفت بود. نفت سبک امریکا (WTI) بیش از ۷۵ درصد از ارزش خود را یک روزه از دست داد و تا ساعت ۲۱:۴۵ دقیقه به بشکهای ۴ دلار و ۴۵ سنت سقوط کرد. این بیسابقهترین کاهش یک روزه قیمت نفت در ٣٧ سال گذشته است. مهمترین دلیل چنین کاهشی، پر شدن مخازن ذخیرهسازی نفت در جهان به ویژه در امریکا و کاهش تقاضا برای نفت و فرآوردههای نفتی، تحت تاثیر شیوع ویروس کروناست. نفت برنت دریای شمال هم روز گذشته تا بشکهای ٢٦ دلار و ۵۰ سنت پایین آمد.
١- حدود دو روز از مصرف نفت دنیا، معادل ١٦٠ میلیون بشکه، روی آبها و در نفتکشها ذخیره شده است. دبیرخانه اوپک در آخرین گزارشش تقاضای جهانی نفت را برای سال ٢٠٢٠، روزانه ٩٢ میلیون و ٨٠٠ هزار بشکه تخمین زد که ٦ میلیون و ٨٥٠ هزار بشکه در روز کمتر از پیشبینی قبلی است. پیشبینی کاهش تقاضا توسط آژانس بینالمللی انرژی از این هم بیشتر است. این در حالی است که فقط در هفته گذشته آمار ذخایر امریکا بیش از ١٩ میلیون بشکه رشد کرده است. در برخی مناطق امریکا و کانادا، قیمت نفت برای برخی از انواع نفت خام منفی شده است. یعنی فروشندگان برای برداشت نفت، باید پولی هم به خریداران بدهند تا چاههایشان نخوابد.
٢- اوضاع اقتصادی در امریکا خوب نیست؛ جدا از آمار ٢٢ میلیون نفری بیکاران، برخی پیشبینیها حاکی از آن است که تولید نفت شیل در دسامبر ٢٠٢٠، نسبت به دسامبر ٢٠١٩ ممکن است روزانه یک میلیون و ٥٨٣ هزار بشکه کاهش یابد و با از دست دادن ١٩ درصد تولید خود به روزانه ٦ میلیون و ٧٣٩ هزار بشکه برسد و این در میانمدت و بلندمدت برای امریکا و استراتژی استقلال انرژیاش خوب نیست.
حالا میتوان انتظار داشت که ترامپ دوباره دست به کار شود یا بر نفت وارداتی امریکا مالیات وضع کند یا به شرکتهای تولیدکننده نفت شیل امریکا معافیت مالیاتی بدهد یا از ترکیب هر دو ابزار استفاده کند. هر چند این سیاست برای دولت امریکا ممکن است تبعات واکنش دیگر کشورها را داشته باشد، اما ترامپ نشان داده که اهل هر تصمیمی هست. این سیاست ممکن است قیمت نفت سبک امریکا را مقداری افزایش دهد. از سوی دیگر ممکن است شرکتهای بزرگ نفتی، شرکتهای کوچک را بخرند و تولید شیل را از تخریب زیاد نجات دهند.
٣- با توجه به تخریب تقاضا، قیمتهای ١٠ تا ٢٠ دلاری برای برنت (که نفت ایران هم با آن قیمتگذاری میشود) دور از ذهن نیست؛ آن هم در روزهای آینده. در ایران شرایط، همان اندک نفتی هم که ممکن است بتواند بفروشد کمتر از ١٠ دلار در بشکه، یا در همان حد، میتواند ارزش داشته باشد. این کاهش قیمت شدید، روی درآمدهای ناشی از صادرات فرآوردهها و پتروشیمی هم تاثیر منفی جدی دارد. حالا ایران باید چکار بکند؟ راستش را که بخواهید گزینههای زیاد نفتی در این شرایط پیش روی ایران نیست. در این باره به زودی خواهم نوشت، اما فعلا میخواهم پیشنهاد کنم «بلندگوی شعار» را کنار بگذارید و عملگرایانه به میدان بیایید. اگر روی همین جمله تفاهم داشته باشید آن وقت میتوان درباره امکانهای عملی سخن گفت. باور کنید که شرایط به شدت دشوار است. نفت ١٠ دلاری؟ بودجه دولت؟! بگذریم...
ردپای دولت؛ از گزارش تفریغ بودجه تا کشتن جوجهها
حسین حقگو. کارشناس اقتصادی طی یادداشتی که روزنامه شرق در شماره امروز خود منتشر کرده نوشت: ردپای کامل دولت را در سه موضوع پربحث اقتصادی این هفته بهوضوح میتوان مشاهده کرد: مناقشه ایجادشده بر سر گزارش اخیر دیوان محاسبات از تفریغ بودجه سال ۹۷ و نامشخصبودن سرنوشت ۸/۴ میلیارد دلار ارز چهارهزارو ۲۰۰ تومانی، واگذاری ۱۰ درصد سهام شستا و انتقادهای وارده از سوی کارشناسان مبنی بر هدف درآمدی دولت از این اقدام و نه کاهش تصدیگری و خصوصیسازی و خبر مربوط به معدومشدن حدود ۲۰ میلیون جوجه یکروزه در روزهای دست به گریبانی جامعه با ویروس کرونا و اهمیتیافتن جان و حیات از هر قسم و گونه آن.
- ارز چهارهزارو ۲۰۰ تومانی از همان ابتدا ناقص به دنیا آمد و از بدو تولد با انتقادهای بسیار مواجه شد. تقریبا اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان و نهادهای مرتبط با بخش خصوصی (نظیر اتاقهای بازرگانی تهران و ایران) این تصمیم دولت را فسادآور و رانتزا خوانده و هشدار دادند که این بیراهه به راه ختم نخواهد شد. هشدارهایی که جدی گرفته نشد و نتایج ناگوار و نامطلوب آن در قالب برگزاری روزانه دادگاههای سوءاستفادهکنندگان از این زمینه فسادآور و نیز گزارشهای مراکز آماری در کاهشنیافتن درخورتوجه تورم کالاهای واردشده با این ارزهای ارزانقیمت برملا شد. .
اما متأسفانه باز هم بیتوجه به کارنامه این سیاست غلط ارزی، میلیاردها دلار از همین کانال همچنان هزینه شده و ضررهای فراوان و فایده اندک مترتب بر آن تقریبا به هیچ انگاشته میشود؛ رگی که همچنان باز است و پزشک بر سر بالین بیمار به جای بستن رگ و ترمیم زخم به دعا و نصیحت مشغول است!
- واگذاری ۱۰ درصد از سهام شرکت سرمایهگذاری تأمین اجتماعی (شستا) در بورس اگرچه تا حدودی شفافیتزاست؛ اما در غیاب دو مؤلفه اساسی یعنی فضای آزاد و رقابتی اقتصادی و نیز واگذاری بخشی از مالکیت و نه مدیریت، نیازمند تداوم است. صرفا کسری از کمبود بودجه دولت را برطرف و مبالغی (حدود هفت هزار میلیارد تومان) نصیب دولت میکند؛ مبلغی که در مقام مقایسه با هزینه حدود ۱۲۰ هزار میلیارد تومانی سازمان تأمین اجتماعی در سال گذشته برای پرداخت مستمریها و هزینههای درمان و بدهی ۱۵ هزار میلیاردتومانی این سازمان به وزارت بهداشت و پزشکان و مراکز درمانی، ناچیز است. کارشناسان و فعالان اقتصادی در سالهای اخیر بارها بر اصلاحات اساسی در نظام تأمین اجتماعی و پایان تصدیگریهای این سازمان بر مالکیت حدود ۱۹۰ شرکت یا به تخمین دیگر سهامداری مستقیم و غیرمستقیم در ۳۰۰ شرکت بورسی در حوزههای سیمان و پتروشیمی و گاز و نفت و دارو و... تأکید کرده و خواستار سیاستگذاری در این سازمان کلیدی براساس اصول اقتصادی شدهاند. سیاستهایی که اکنون بدهی حدود ۲۵۰ هزار میلیاردتومانی دولت به این سازمان و ابرچالش «نظام تأمین اجتماعی» را سبب شده است.
-خبر پربازتاب سوم یعنی کشتن ۲۰ میلیون جوجه یکروزه اگرچه از لحاظ اقتصادی شاید چندان مهم نباشد؛ اما تأثیر بسزایی در فضای اجتماعی و روحی و روانی جامعه داشته است. در اینجا نیز جدای از وقوع بیماری کرونا و کاهش مصرف، با دست «مداخلهگر» دولت مواجهیم. تکالیف دولت برای میزان تولید مرغ و تخممرغ و قیمتگذاریهای زنجیره تولید از خوراک تا قیمت محصولات و نیز نوسانهای سیاستهای ارزی و صادراتی و محدودیتها و ممنوعیتها در بازار این محصول را میتوان بهعنوان زمینهساز اصلی این ماجرا دانست. درمجموع آنکه به تعبیر آن مثال تاریخی از گفتوگوی مدرس و فرمانفرما، متأسفانه هرجا راه میرویم، بهناچار روی نقش دولت پا میگذاریم؛ چراکه این نقش همه جا وجود دارد و حد و حدود آن مشخص نیست که این بزرگترین مشکل اقتصادی و سیاسی کشور در یک قرن اخیر و بهویژه از اواسط دهه ۵۰ خورشیدی است. چاره کار هم همان است که اقتصاددانان آزاد بر آن تأکید کردهاند: دولت باید مراقبت و پشتیبانی کند؛ اما نه از خود مردم؛ بلکه باید پاسدار اوضاع و احوالی باشد که در آن افراد، تولیدکنندگان، بازرگانان، کارگران، کارآفرینان مبتکر، پساندازکنندگان و مصرف کنندگان بتوانند هدفهای خود را در سایه صلح دنبال کنند. اگر دولت همین کار را بکند و کار دیگری نکند، وضعی که مردم برای خودشان ایجاد میکنند، از آنچه دولت شاید بتواند، بسیار بهتر خواهد بود (لودویک فون میزس- بررسی اقتصادی).
حیدر مستخدمینحسینی اقتصاددان در سرمقاله امروز روزنامه جهان صنعت با عنوان تاثیر کرونا بر عرضه و تقاضا نوشت: شیوع ویروس کرونا اگرچه با رخدادهای متنوعی در حوزه اقتصاد همراه شد، اما تاثیری که بر طرف عرضه و تقاضای اقتصاد باقی گذاشت، در راس همه آنها قرار میگیرد. بحران ناشی از این بیماری و اجرای طرح فاصلهگذاری اجتماعی از یک سو با تعطیلی واحدهای تولیدی و آموزشی همراه شد و از سوی دیگر تقاضا برای کالاهای تولیدی را در مجموعه اقتصاد کاهش داد.
با توجه به نوع و میزان تاثیرپذیری اقتصاد از این بحران، نمیتوان با اجرای یک نوع سیاست خاص به بحران کنونی پاسخ داد و درصدد به تعادل رساندن عرضه و تقاضای اقتصاد برآمد. از این رو لازم است سیاستگذار با اجرای همزمان چند نوع سیاست، عرضه و تقاضا را به مسیر اصلی خود هدایت کند. اتفاقی که در بخش عرضه اقتصاد افتاد، ابتدا توقف فعالیت بنگاههای تولیدی در دوران تعطیلات نوروز و پس از آن، بازگشایی تدریجی برخی از آنها در روزهای اخیر بوده است. اما در بخش تقاضای اقتصاد با بیکاری طیف وسیعی از مردم مواجه هستیم که فعالیت روزانه و همچنین درآمد خود را از دست دادهاند که این موضوع بر تقاضای آنها برای کالا و خدمات تاثیر مستقیمی گذاشته است. در این راستا دولت اقداماتی را برای مقابله با این ویروس در دستور کار خود قرار داده که توزیع منابع مالی برای حمایت از بنگاههای تولیدی از جمله آنهاست. اما رقمی که دولت برای این منظور پیشبینی کرده هنوز سازماندهی نشده و با، اما و اگر همراه است و هنوز مشخص نیست که تصمیم دولت برای توزیع ۷۵ هزار میلیارد تومان در جهت حمایت از واحدهای تولیدی و صنعتی چه سمت و سویی دارد. دولت اعلام کرده به ازای هر کارگر در یک واحد تولیدی (منوط به حفظ اشتغال) ۱۲ میلیون تومان وام تخصیص میدهد، اما این موضوع نیازمند جمعآوری آمار و اطلاعات دقیق است.
زمانبر بودن جمعآوری اطلاعات لازم نشاندهنده عدم برنامهریزی و عدم مدیریت در خصوص بحرانی است که در اقتصاد ایران حادث شده است. اگر رقمی که دولت برای این منظور مصوب کرده را نسبت به بودجه و یا تولید ناخالص داخلی در نظر بگیریم، متوجه تفاوت معنیدار آن با رقم مصوبشده در سایر کشورها میشویم. در سایر کشورها بستههای حمایتی دولت در قالب وام و تسهیلات اعطا نمیشود و از محل بودجه و به صورت بلاعوض پرداخت میشود. اما در ایران از یک سو دریافت تسهیلات منوط به بازپرداخت آن است و از سوی دیگر در لایحه بودجه سال ۹۹ نیز ردیفی برای این منظور تعریف نشده است. این در حالی است که دولت باید بخشی از منابع بودجه عمومی را تا زمان مهار این بیماری برای این منظور اختصاص دهد. به نظر میرسد سیاستگذار در نحوه هزینهکرد این منابع مالی نیز بیشتر طرف عرضه اقتصاد را در نظر آورده تا به حمایت از واحدهای صنعتی و تولیدی بپردازد. شاید توجه آگاهانه دولت به طرف عرضه به دلیل ترس از شکلگیری تورم در نتیجه تحریک موثر تقاضا باشد. اما بدیهی است تخلیه اصلی نیروی تورمی در نیمه دوم سال جاری و حتی سال ۱۴۰۰ اتفاق خواهد افتاد؛ بنابراین بهتر است سیاستگذار در کنار حمایت از عرضهکننده برای حفظ اشتغال و تولید کالا، سیاستهایی برای تحریک تقاضا نیز اتخاذ کند. با این حال اجرایی شدن سیاست حمایتی دولت نیز با تاخیر زمانی همراه خواهد بود همانطور که اعطای وام اندک یک میلیون تومانی نیز درست زمانی انجام شد که برخی از اقشار جامعه فعالیتهای کاری خود را از سر گرفتهاند بنابراین اعطای این وام نمیتواند تاثیر چندانی بر کیفیت زندگی آنها داشته باشد.
منبع: تابناک
کلیدواژه: ویروس کرونا تفریغ بودجه 97 جهش تولید رتبه بندی فرهنگیان وام یک میلیونی قیمت نفت مرور روزنامه ها جوجه یکروزه جوجه کشی گزارش دیوان محاسبات قیمت نفت دوشنبه سیاه انتخابات آمریکا نفت آمریکا نفت ایران امام جمعه ایرانشهر ویروس کرونا تفریغ بودجه 97 جهش تولید رتبه بندی فرهنگیان وام یک میلیونی قیمت نفت برای این منظور تأمین اجتماعی هزار میلیارد عرضه و تقاضا دوشنبه سیاه روزنامه ها هزار بشکه پیش بینی یک روزه ۴ دلار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۶۷۴۳۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ابتذال در سینما برآیند تقاضا است/ از کیهان بچهها شروع کردم
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه هخبرگزاری علم و فناوری آنا، در وضعیتی فقر مطالعه به نسل کودک و نوجوان آسیب میزند، که یکی از معلمان معتقد است بدون مطالعه حتی خود معلم حرفی برای گفتن نخواهد داشت.
شهنام سجودی زاده فرزند سبلان است. هم معلم کودکان استثنایی است. هم فیلم میسازد و هم نویسنده فیلمنامه است. ادبیات فاخر ایران و جهان را با شور و اشتیاق چشیده و امروز رمز موفقیت خود را تربیت صحیح در دوران کودکی میداند. موضوعی که دغدغۀ تربیت نسل کودک و نوجوان ما در فقر مطالعه توسط بزرگسالان است. پای صحبتهای وی نشستیم تا با نگاهش آشنا شویم.
چطور به نویسندگی علاقهمند شدید؟
آگاهی موهبتی است که خداوند دانا به طرق مختلف به انسانها هدیه میدهد، اینکه من مادری دارم که در دوران کودکی برایم مجله کیهان بچهها میخرید، کتاب داستان و علمی میخرید عین آن میماند که کسی در اتاقی تاریک و ناشناس و پرسؤال برای شما شعلهای روشن کند، دیگر ماهیت خوف و جهل و تاریکی آن اتاق پرسؤال از ذهن و روح شما شسته خواهد شد و خواهید دانست که از کجا به کجا آمدهاید و بهر چه بود و بهر چه هستید، درکتان از بودنتان از زندگی و دنیا عیان خواهد شد و بسیاری از ابهامات دیگر برایتان روشن میشود چرا که یک نفر چشم شما را منور کرده است.
دوستان اهل مطالعه حتماً خاطرشان هست که در دهه شصت کتابفروشان محله اونچی میدان اردبیل در پیادهروها بساط کتاب کرده و کتاب کرایه میدادند من مشتری ثابت و دست به نقد آنان بودم و مادرم کرایه کتابهایم را میپرداخت، و این یعنی ریشه در آب و غرق آب. یکبار از یکی از دوستانم که اکثر اهالی روستایشان باسواد و از بزرگان و افتخارآفرینان کشور هستند سؤال کردم علت چیست؟! این قدمت مدرسه در روستایتان و تحصیلات عالی اکثر اهالی و رشد و پیشرفت و ثروت و تفاوت زمین تا آسمان مردان و زنان روستای شما با دیگر روستاها چیست؟! جواب دوستم قابل تأمل بود؛ گویا در سالیان گذشته یک از اهالی یک قالی به اردبیل برده و خریدار قالی در انبارش ۱۰ها جلد کتاب انبار کرده بوده. از مرد قالی فروش میخواهد تا کتابها را باخود ببرد تا انبارش بازشود مرد قالیفروش کتابها را با خود به منزل آورده و به اتفاق همسرش همه کتابهای کهنه را به زیبایی صحافی کرده و دکور طاقچه خانهشان میکنند. کودکان از پشت پنجره به تماشای کتابها میآمده و اجازه میداشتند آنها را تورقی کنند، تورق کتابها معجزه میکند! شور و اشتیاق درس و مدرسه در دل بچههای روستا جوانه میزند و دیگر آن بچهها با بچههای روزهای بدون رؤیت کتاب فرق داشتند وچنین میشود و چنانها که امروزه اکثر اهالی روستا، وزیر و وکیل و استاد و دکتر و تاجر و معلمند!
حتی تماشای کتاب معجزه میکند! فرق است خانۀ بیکتابخانه با خانۀ با کتابخانه هرچند دو سه جلد. چه رسد که کسی مثل مادر مکرم بنده که شما را به اقیانوس کتاب هل دهد، شناگر قابل باشید اولاً غرق نخواهید شد دوماً جهان درونتان عیان خواهد شد، در اندرونتان عالم جای خواهد گرفت و از چشمانتان عشق خواهد بارید و تمام سرزمینها با مردمان و آداب و سنن و افکارشان برای تو آشنا و هموطن تو خواهند شد. من وقتی رمانی را از مارکز میخوانم حس میکنم از کلمبیا برگشتهام یا از مصر یا از چین و لهستان و روس ..
بنده امروزه اگر به اغراق نگویم یک از بزرگترین کتابخانههای شخصی شهرمان را درخانه دارم با کتابهای نایاب که در مقابلشان بهخود اجازه سیگار کشیدن نمیدهم، چون در آن همه بزرگان جهان را میهمان خانهام دارم
مگر میشود نویسندهای بدون مطالعه کتابهای بزرگ و درخشان و پایه ادبیات کشور خود و جهان دست به قلم شده و آثارش دارای تفکر غنی باشد و بر اقشار جامعه از عوام تا خواص تأثیرگزار باشد، حرف نو و جهانشمول و مقبول و بینش متعالی شخصی و جهانبینی عمیق و شگرف داشته باشد؟! بهنظر من نویسندهای که رمانهای هدایت و دولت آبادی و چوبک و ساعدی و کامو و چخوف و داستایفسکی و تورگینف و فاکنر و کافکا وهاینریش بل، مارسل پروست و میلان کوندرا و جیمز جویس و پائیلو کوئیلو و مارکز و ... نخوانده باشد حرفی برای گفتن در نوشتههایش ندارد.
در مورد نوشتههای خود توضیح دهید که در چه زمینههایی است؟ داستان بلند، داستان کوتاه، فیلنامه؟
بنده فیلمنامه نویسم. دو فیلمنامه بلند سینمایی به اسمهای «دوگانه» و «غربتی» واگذار کردم، غربتی با مضمون دفاع از حقوق زنان بزودی توسط دوست و استاد عزیزم جناب افشین علیزاده ساخته میشود.
چندین فیلمنامه سیال نوشتم و سریالهای «سرقت گنجینه» با مضمون غارت آثار تاریخی و ضدصهیونی و فیلمنامه «جنون» با مضمون سرقت بانک و گیر افتادن جنایتکار در امنترین لحظه زندگی خود، مصوب شده و در ردیف تولید هستند.
بیش از ۳۰ فیلمنامه کوتاه نوشته و دو مورد آن را واگذار کردم: «سربازان عاشق میشوند» با مضمون پناهندگان جنگی سوری و داعش را دوست عزیزم رحیم طوفان ساخته و جوایز مختلف بین المللی کسب شد و فیلمنامه «کسوف» با مضمون صلح ادیان و گفتگوی تمدنها را به آقای مهدی ایل بیگی واگذار کردم که بهزودی کلید خواهد خورد.
کدام نوشتهتان به فیلم تبدیل شده و آیا وضعیت فیلمنامه نویسی در کشور را موفق میدانید؟
فیلم کوتاه «دیوسار» درخصوص تصلیب مسیح. فیلم کوتاه «رها» درخصوص خدمت به خلق الله عبادتست. فیلم مستند «آیا فرشتگان را دیدهاید» در خصوص کودکان ناشنوا و نابینا. فیلم کوتاه «دریا آرام است» درخصوص بیماران سرطانی. فیلم کوتاه «اجکت» درخصوص قضاوت و جنایاتی که با یک قضاوت ساده میتوانیم مرتکب شویم. فیلم کوتاه «پرنسس آزاده» درخصوص پناهندگان افغانستانی که امسال آماده نمایش و ارائه به جشنوارهها شده است.
بنده اکثر جوایز ملی و بینالمللی سینمایی خود را از بابت فیلمنامههایم کسب کردهام. جان کلام اینکه سنتی فکر کردن و جهانی سخن گفتن راز موفقیت هر نویسنده است.
متأسفانه امروزه به دلایل مختلف وقت گذاشتن مردم و خاصه نویسندگان برای مطالعه کاهش یافته و در نتیجه سطح آثار پایین و مبتذل و کاسبکارانه و تاریخ مصرفدار شده است.
دغدغهای دارید که آرزوی تبدیل شدن آن به داستان یا فیلم را داشته باشید؟
من هنوز فیلمنامههای بکر و طلایی و فرامرزی و فرازمانیام را نساختهام. امیدوارم شایستگی و عمری برای ساختنشان داشته باشم
به اعتقاد شما فیلمهای تولیدی ما چقدر در راستای نیاز و اقتضای جامعه است؟
اتفاقاً فیلمهای تولیدی امروزی دقیقاً همانهایی هستند که جامعه امروزی میطلبند. اگر غنایی ندارند که ندارند مسبب تقاضاست. انشالله که این سبب انحطاط فیلمسازی از دل و ذهن و بدسلیقگی مردم حل شود والا از کوزه همان طراود که در اوست
زیباترین فیلمی که دیدید؟
دونده امیر نادری
استاکر تارکوفسکی
حرامزادههای لعنتی تارانتینو
راننده تاکسی اسکورسیزی
سه گانههای کیشلوفسکی آبی. سفید. قرمز
معلم خوب از نظر شما؟
محترم باشد و با احترام موفق به تعلیم خواهد شد حتی به شلوغترین. تنبلترین و کمهوشترین دانشآموز.
انتهای پیام/