ضرورت بازنگری سیاستهای شورایعالی شهرسازی در دوران کرونا
تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۶۸۲۱۷۱
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی بر ضرورت بازنگری در سیاستهای توسعه متراکم شورایعالی شهرسازی و معماری تاکید و راهکارهایی در حوزه شهری و شهرسازی برای گذر از دوران کرونا ارائه کرد. ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۵:۱۴ اقتصادی راه و مسکن نظرات - اخبار اقتصادی -
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، در دهههای اخیر با گذار از توسعه کشاورزی و صنعتی، شهرها بهعنوان عرصه استقرار خدمات، به موتور محرک اقتصاد کشورها و اصلیترین جایگاه زیست و استقرار جوامع بشری تبدیل شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یکی از دغدغههای کنونی شهرهای جهان این است که چه الزاماتی موجبات درگیری مردم با تهدیدهایی نظیر بیماری کوید-19 میشود. از طرفی مردم درگیر این هستند که مکانهایی که در آن زندگی و تفرج میکنند چگونه بر سلامت و رفاه آنها تأثیر میگذارد. آیا برای جلوگیری از تراکم به ظاهر خطرناک یک کلانشهر، منطقه روستایی ایمنتر است؟
یا ایمنی در منطقهای از شهر که خدمات درمانی و سایر منابع نزدیک به هم هستند؟ درحال حاضر بیماری کوید-19 در سطح کشورها ازجمله ایران همهگیر شده و گسترش یافته است. حال پرسش این است که زندگی در مناطق متراکم شهری که نیاز به رفت و آمد در آن کمتر است مطلوبتر و ایمنتر است و یا زندگی در سکونتهای دورافتاده از هم؟ برای این پرسشها پاسخهای رضایتبخش چندانی وجود ندارد، اما با توجه به تجربیات اخیر میتوان آسیبها و راهنماییهایی را برداشت کرد. براساس گزارشها، اساسیترین انتقادها در نظام شهرسازی، به تراکم جمعیت، کاربرد فناوری ،امنیت غذایی و مسکن ناکافی وارد شده است.
این واقعیت مهم است که انتشار این ویروس تا حد زیادی بر محمل جهانی شدن و رشد سریع شهری و توسعه حملونقل ملی و بینالمللی شیوع و گسترش یافته است. درحالی که این امر باعث رواج بیگانههراسی و انتقاد از زندگی متراکم شده است و ارتباط مردم و مکانها را تهدید میکند. از اینرو بیش از هر زمان دیگری پرداختن به موضوع شیوه ارتباط واقعی مردم با هم اهمیت دارد. پاسخ های موضعی به همهگیری نشان میدهد که با در نظر گرفتن فاصلهگذاری اجتماعی، ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و مدنی جوامع بهطور قابل توجهی مبتنی بر قابلیت مکانهای شهری، برای مقابله با بحران هستند.
بنابر برخی یافتهها و محتوای تحلیلی این روزهای اندیشمندان و متخصصان و استفاده از مطالب تحلیلی وبسایت،CityLab موضوع تراکم به چالش جدی بین صاحبنظران مبدل شده است .البته باید دقت کرد که لزوماً تراکم بالا درخصوص گسترش تهدیداتی نظیر کوید-19 یک عیب به شمار نمیآید. بهعنوان مثال، هنگ کنگ و سنگاپور از متراکمترین شهرهای جهان، واکنش بسیار مناسبتری نسبت به مناطق روستایی نشین لومباردی و ونتو ایتالیا از خود نشان دادند. لذا سیستم مدیریت شهری و الزاماتی که نهادهای حاکمیتی بهکار میگیرند در اینخصوص مهم است.
آثار کرونا بر حوزه شهرنشینی و توسعه شهری
1-2. الگوی سکونت
با توجه به الزام شهروندان به ماندن در منزل و رعایت الزامات فاصلهگذاری اجتماعی ،آسیبهایی اجتماعی شکل گرفته است که برخی از آن ناشی از فضای کالبدی مساکن و فضای سکونتی است. کوچک بودن فضای سکونت و تداخل حریم بین اعضای خانواده و روبرو شدن بیش از حد ایشان با هم، معضلات اجتماعی ازجمله افزایش دعواهای خانوادگی را دربرداشته است.
همینطور بسته بودن فضاهای مشاعات که امکان چرخش هوای بیرون در آن وجود ندارد امکان گسترش ویروس در برخی مجموعههای مسکونی را میتواند بالا ببرد .همچنین نبود فضای مناسب برای خانوادههای دارای کودک در فضای مشاعات مجموعههای مسکونی نیز مهم است.
لذا برای معضلات فوق و برای مواجهه با بحرانهای مشابه تعریف بام سبز ،در نظرگرفتن بالکن در تمامی واحدهای مسکونی با دسترسی به فضای کاملاً باز، مشاعات با دسترسی باز با محیط بیرون، دسترسی به نور خورشید در اکثر فضاهای معماری و همینطور فضای امن بازی کودک که چرخش هوای طبیعی را داشته باشد، را میتوان پیشنهاد داد.
2-2. محلههای خودکفا و شهرسازی محلهمحور
با شیوع کرونا و اتخاذ تدابیر بهداشتی متأثر از آن، شهرها در برابر پرسشهای مهمی قرار گرفتهاند؛ ازجمله اینکه طراحی و شکل شهرها چه تأثیری بر انتقال ویروس داشته است؟ درواقع این پرسش برخواسته از آثار فرم شهر است که به تعامل بیشتر مردم و گسترش بیشتر آن منجر میشود. پاسخ قطعی به این پرسش نمیتوان داد اما امکان کنترل رفت و آمد، تا حد بالایی ناشی از بهکارگیری دو شیوه طراحی تمرکزگرا و غیرمتمرکز فرم شهری است: تمرکز خدمات در شهرهای تمرکزگرا موجب تشکیل تجمعهای بزرگتر میشود و احتمال انتقال ویروس افزایش مییابد. یکی از آثار این جنبه که در زمینه توزیع کاربریها اهمیت دارد، بهکارگیری مراکز خرید بزرگ مقیاس است که عملاً احتمال در معرض قرار گرفتن افراد را بیشتر میکند. همینطور در این شهرها به دلیل استفاده بیشتر از حملونقل عمومی، اساساً ارتباط مردم با یکدیگر بیشتر خواهد بود.
در مقابل، در شهرهای غیرمتمرکز هریک از بخشهای شهر با دارا بودن خودکفایی نسبی، راحتتر با سیاست قرنطینه تطابق مییابند و با محدود شدن رفتوآمدها، کنترل همگانی و شکستن زنجیره انتقال ویروس سریعتر میسر خواهد شد. اساساً در این فرم شهری، به دلیل کمتر شدن نیاز به خروج از محدوده شهری، اتکا به خودرو و حملونقل عمومی کمتر بوده و شهروندان بیشتر مبتنی بر پیاده و دوچرخه میتوانند مایحتاج خود را تأمین کنند؛ ازاینرو تعامل کمتری رخ میدهد.
گفتنی است افزایش قیمت بنزین هم، انگیزه و ضرورت تأمین حتیالامکان کالا و خدمات در سطح محله یا مسافتهای کوتاه را تقویت کرده است. پیشنهاد این است که تلاش شود ساختار شهری از تک مرکزیت یا مرکزیت قوی به سمت ساختار چندمرکزی در شهرهای بزرگ و کلانشهرها تغییر یابد.
3-2. نهادهای محلی
در شرایط بروز بحرانهای شهری، بهخصوص بروز بلایای طبیعی یا شیوع بیماریها، خودکفایی محلههای شهر و مدیریت در مقیاس محلی اهمیت دوچندان مییابد. این مدیریت محلهای باید مبتنی بر سازمانها و نهادهای اجتماعی محله شکل بگیرد. در مدت ابتلا به کرونا و مقابله با آن، تجربه نشان داده اقدامات مؤثری در سطح محلات، همچون اطلاعرسانی در مورد مسائل بهداشتی، توزیع بستههای بهداشتی، ضدعفونی معابر و مراکز اصلی محله، با همکاری نهادهای محلی و مدیریت شهری بهویژه در محلات کم برخوردار مؤثر بوده است. اساس این اقدامات مبتنی بر نهادهای اجتماعی است، نهادهای متعدد محلی همچون مساجد، مراکز نیکوکاری، شوراهای اجتماعی محلات، دفاتر تسهیلگری توسعه محلی اساس این رخداد هستند و همکاری آنها با بخشهای مختلف مدیریت شهری، دولت و دیگر نهادهای حکومتی مهم است.
با درس گرفتن از تجربه ارزشمند کنونی، به رسمیت شناختن نهادهای محلی در همه زمانها، برقراری ارتباط مداوم و مؤثر با بدنه مدیریتی، ساختارمند کردن نهادها باحداقل مداخلات بوروکراتیک، تقویت هماهنگی میان نهادهای دولتی و حاکمیتی سطح محله با مدیریت شهری و آموزش مؤثر، میتوان تابآوری محلات را ارتقا بخشید.
4-2. حملونقل شهری
تجربه ابتلا به کرونا نشان داد که سیستم حملونقل که بهعنوان رگهای حیاتی شهر با شرایط جدید باید سازگار شوند. در فرودگاهها و پایانهها تمهیداتی برای غربالگری بیماری، توزیع ماسک و ضدعفونی مداوم، هدایت مردم از طریق علائم و خطوط رنگی در کف برای رعایت فاصله اجتماعی و کاهش تعداد مسافر در هواپیما و قطار باید در نظر گرفته شود. سیستم حملونقل ریلی و اتوبوس درونشهری نیازمند تغییراتی در زمینه طراحی ایستگاهها، نحوه خدماتدهی و توزیع تعداد براساس تراکم جمعیت است.
بازطراحی خیابانها با هدف ترویج فاصله اجتماعی، تعریض پیادهروها در مکانهای شلوغ و تجاری و ساخت پیادهروهای جدید در دستور کار قرار گیرد. همچنین ایجاد و تعریض خطوط دوچرخه بهمنظور ترغیب به استفاده بیشتر و امکان رعایت فاصله اجتماعی در پیادهراههای مراکز شهری، پیشنهاد میشود. توسعه برنامههای اشتراک دوچرخه بهعنوان روشی مؤثر در برابر ازدحام حملونقل عمومی توصیه میشود. بنابراین بازطراحی محورهای پیادهرو در مراکز شهری، با توجه به میزان تردد عابران و افزایش عرض و سهم پیاده و کاهش سهم خودرو. طراحی محورهای منعطف که قابلیت تغییر ظرفیت تردد برای پیاده و سواره را داشته باشد، توسعه دوچرخه مداری توصیه میشود.
5-2. عرصه عمومی
هرکسی حق دارد در شهر در عرصهای عمومی زندگی کند و برای خودش حریمی عمومی را در نظر بگیرد. بحران فعلی قدرت این بیانیه را متبلور میکند. سلامتی و رفاه بلندمدت به تمایل برای سرمایهگذاری در ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و مدنی انسان بستگی دارد که به ما این امکان را میدهد تا زمینههای ایجاد مکانهایی شهری که موجب تحول در روحیه ساکنان شهر شوند فراهم کنیم. تجربه کرونا نشان داد که در چگونگی استفاده از زیرساختهای بزرگمقیاس همچون ورزشگاهها، میادین ورزشی، مراکز همایش، سینما و تئاتر، دانشگاهها و مدارس استراتژیهایی لازم است. در چند ماه نخست شروع اپیدمی تمامی مراکز تعطیل شدند، اما با بازگشایی مجدد، باید به دنبال کاهش تعداد دانشآموزان در هر نوبت کلاس، کاهش تعداد تماشاگران در سالنها و ورزشگاهها در کنار اقدامات بهداشتی میتواند به بازگشایی سریعتر این زیرساختهای مدنی و بازگشایی اقتصاد کمک کند.
لذا توصیههای زیر ارائه میشود:
ایجاد فضاهای شهری باز و مناسب در مقیاس محلات، نه بهصورت منفرد، بلکه بهصورت شبکهای از فضاهای باز متصل به هم ) ترجیحاً از طریق پیاده راه سر سبز(
تنظیم ضوابط استفاده از مراکز عمومی و فضاهای باز برای برگزاری مراسم عمومی توصیه میشود.
6-2. کسبوکارهای خرد و محلی
کاربریها را بهمراتب بالا میبرد. مشکل اصلی این رویکرد این است که به مراتب ضرر بالایی برای کسبوکارهای خرد ایجاد میکند و فروشگاههای کوچک محلی را برای مدت طولانی بدون مشتری میگذارد و به ورطه ورشکستگی میرساند. برای محافظت از اقتصادهای محلی خود به اقدامات قوی و پیشگیرانه نیاز داریم. در شرایطی که پیشبینی میشود بخش عمده کسبوکارهای خرد همچون آرایشگاهها، رستورانها و انواع خرده فروشیها در موج اول همهگیری آسیب جدی ببینند، در کوتاهمدت پشتیبانی از آنها با اعطای انواع وامهای بدون بهره، معافیتهای مالیات و عوارض در کنار مشاوره و راهنمایی آنها برای بازگشایی ایمن میتواند از تأثیرات این تعطیلی اجباری ویرانگر بکاهد.
لذا موارد زیر توصیه میشود:
تشویق محله محوری با هدف ترغیب رجوع مردم به مراکز خرید محلی و سیاستهای حمایتی از کسبوکارهای محلی توسط دولت و شهرداریها؛
تشویق استارتاپها برای برگزاری مجازی رویدادهای هنری؛
تعریف تسهیلات بخشش مالی برای جلوگیری کسر بدهیهای کسبوکارهای خرد و محلی و توزیع اقلام آموزشی و مایحتاج بهداشتی محلات از طریق آنها.
7-2. تابآوری
تابآوری را فرایند توانایی یا پیامد سازگاری موفقیتآمیز با شرایط تهدیدکننده تعریف میکنند. تابآوری ظرفیت بازگشتن از دشواری ادامهدار و توانایی درترمیم خویشتن است. بر این اساس به نظر میرسد در راستای تابآورسازی جوامع شهری کشور؛ اولویت نخست بهرهمندی و بهرهورسازی حداکثری ظرفیتهای موجود و قابل بهره داری است؛ که موضوعات زیر را شامل میشود:
-استفاده از ظرفیت اجتماعی و قدرت کنشگری جامه مدنی و شبکههای اجتماعی، نظیر مساجد و نهاد بسیج محلات، انجمنهای صنفی و حرفهای، خیریهها و... بهمنظور پذیرش بخشی از مسئولیت دولت؛
-استفاده از ظرفیت علمی و تجربی مراکز دانشگاهی، شرکتهای دانشبنیان و استارتآپها در ایجاد سامانههای مدیریت هوشمند بحران بیماریهای مسری بهمنظور شناسایی هوشمند بیماران و تحلیل مکان مبنای آنها بهمنظور ارائهٔ خدمات درمانی؛ -شناسایی اراضی و مکانیابی بیمارستانهای صحرایی در برنامهریزیهای پیش از وقوع بحران و آمادهسازی کامل پایگاههای پشتیبانی مدیریت بحران و درمانگاهها و سایر کاربریها و مراکزی که در صورت نیاز میتواند مورد استفاده قرار گیرد از قبیل نمایشگاهها، مصلی، ورزشگاه، تالارها و... .
8-2. شهر هوشمند
در همین مدت کوتاه، کشورهایی ازجمله چین، کره جنوبی و سنگاپور با استفاده از روباتها، هواپیماهای بدون سرنشین و دادههای بزرگ به ردیابی شیوع بیماری، ضدعفونی کردن بیمارستانها و تهیه مواد مورد نیاز روی آوردند. چنین فناوریهایی ممکن است در شهرها بهعنوان یک زمینه برای شناسایی سریع مشکلات احتمالی آتی استفاده شوند.
لذا موارد زیر توصیه میشود:
استفاده از سامانههای کنترل سلامت هوشمند در مبادی ورودی شهری، مراکز تجاری و مراکز پرتردد شهری نظیر مترو؛
استفاده از استارتآپها برای راهاندازی سامانههای فروش مصالح و خدمات ساختمانی:
استفاده از استارتآپها برای سامانههای کنترل و نظارت هوشمند شهری؛
استفاده از پنجره واحد و دولت الکترونیک برای حذف مقررات و ضوابط دست و پاگیر در فرایند توسعه شهری، نظیر ساخت و سازها و پروژههای عمرانی مسکونی و غیرمسکونی.
راهکار و پیشنهادها
ارائه گزینههای مختلف حمایتی، معافیت،تخفیف، تعلیق، تنفس و تقسیط برای کسبوکارهای شهری )بهخصوص کسبوکارهای خرد و محلی ( متناسب با شدت :اثرپذیری
حق بیمه، عوارض شهرداری، مالیات و مالیات بر ارزشافزوده:
امکان پرداخت وام استیجاری به واحدهای تجاری و اداری استیجاری؛
توسعه خدمات شهری الکترونیک)دولت، شهرداری،بانکها، خدمات قضایی و ثبتی (، مبتنیبر اینترنت و در بستر اپلیکیشنهای تلفن هوشمند؛
حمایت از توسعه و ایجاد پلتفرمهای ارائه کالا و خدمات اینترنتی و در بستر اپلیکیشنهای تلفن هوشمند؛
فرهنگسازی، ترویج و عملیاتی کردن فاصلهگذاری اجتماعی در فضای شهری،حملونقل عمومی، فضاهای کسبوکار؛
حمایت از توسعه دورکاری بهصورت مستمر)و پس از کاهش شیوع بیماری(با توجه به آثار مثبت بر حملونقل
به کارگیری اقدامات چندبعدی قانونی و اجرایی برای تحقق مدیریت واحد/ یکپارچه شهری، که در کنار ضرورت و الزام در شرایط عادی، در شرایط اینچنینی از حیث مقابله با بحرانها و آسیبها اثربخشی و کارآمدی دوچندان دارد؛
حرکت به سمت محله محوری و اعمال سیاستهای حمایتی در مورد کسبوکارهای محلی با هدف ترغیب رجوع مردم به مراکز خرید محلی و سیاستهای حمایتی از کسبوکارهای محلی؛
به رسمیت شناختن و ارتقای جایگاه نهادهای محلی، برقراری ارتباط مداوم و مؤثر با بدنه مدیریتی، تقویت هماهنگی میان نهادهای دولتی و حاکمیتی سطح محله با مدیریت شهری و آموزش مؤثر و افزایش تابآوری محلات؛
تلاش برای تغییر ساختار شهری از تک مرکزیت یا مرکزیت قوی به سمت ساختار چندمرکزی در شهرهای بزرگ و کلانشهرها؛
ترویج و توسعه بام سبز، در نظر گرفتن بالکن در تمامی واحدهای مسکونی با دسترسی به فضای کاملاً باز، مشاعات با دسترسی باز با محیط بیرون، دسترسی به نور خورشید در اکثر فضاهای معماری و همچنین فضای امن بازی کودک با چرخش هوای طبیعی؛ توسعه و افزایش سهم پیاده و دوچرخهسواری بهعنوان راهبرد پابرجای حملونقل شهری؛ بازطراحی خیابان با هدف ترویج فاصله اجتماعی، تعریض پیادهروها در مکانهای شلوغ و تجاری و ساخت پیادهروهای جدید، توسعه دوچرخه سواری و برنامههای اشتراک دوچرخه؛
بازطراحی محورهای پیادهرو در مراکز شهری، برحسب تراکم تردد عابران و افزایش عرض و سهم پیاده؛
تشویق استارتآپها برای برگزاری مجازی رویدادهای آموزشی فرهنگی مذهبی هنری
توسعه حمایتهای بهداشتی و درمانی در مناطق فرودست شهری و سکونتگاههای حاشیهای و غیررسمی؛
ایجاد فضاهای شهری باز و مناسب در مقیاس محلات بهصورت شبکهای از فضاهای باز متصل به هم ) ترجیحاً از طریق پیاده راه سرسبز(؛
استفاده از ظرفیت اجتماعی و قدرت کنشگری جامه مدنی و شبکههای اجتماعی، نظیر مساجد و نهاد بسیج محلات، انجمنهای صنفی و حرفهای، خیریهها و... بهمنظور پذیرش بخشی از مسئولیت دولت؛
استفاده از ظرفیت مراکز دانشگاهی، شرکتهای دانشبنیان در ایجاد سامانههای مدیریت هوشمند بیماریهای مسری بهمنظور شناسایی هوشمند بیماران و ارائه خدمات درمان در مکان مورد نیاز؛
شناسایی اراضی و مکانیابی بیمارستانهای صحرایی در برنامهریزیهای پیش از وقوع بحران و آمادهسازی کامل پایگاههای پشتیبانی مدیریت بحران و درمانگاهها و سایر کاربریها و مراکزی که در صورت نیاز میتواند مورد استفاده قرار گیرد از قبیل نمایشگاه، مصلی، ورزشگاه، تالارها و...؛
استفاده از سامانههای کنترل سلامت هوشمند در مبادی ورودی شهری، مراکز تجاری و مراکز پر تردد و ازدحام شهری نظیر مترو؛
استفاده از استارتآپها برای سامانههای کنترل و نظارت هوشمند شهری؛
بازنگری در سطوح و سرانه کاربری درمانی و بهداشتی در برنامهریزی شهری؛
بهروزرسانی ملاحظات پدافند غیرعامل در برنامهریزی و طراحی شهری مبتنی بر تجارب اخیر گسترش و شیوع بیماری کرونا بر توسعه جوامع شهری؛
توسعه حیات شبانه شهری، افزایش درآمد، رونق کسبوکار، کاهش ازدحام ساعات شلوغی با افزایش اجازه ساعات فعالیت و روزهای تعطیل به خصوص در تابستان؛
بازنگری در سیاستهای توسعه متراکم شورایعالی شهرسازی و معماری ایران و فرایند تصویب طرحهای توسعه شهری.
انتهای پیام/
R1012188/P/S7,81/CT1 واژه های کاربردی مرتبط معاونت شهرسازی وزارت راه ویروس کرونا
منبع: تسنیم
کلیدواژه: معاونت شهرسازی وزارت راه ویروس کرونا معاونت شهرسازی وزارت راه ویروس کرونا استارت آپ ها استفاده از ظرفیت سامانه های کنترل کسب وکارهای خرد برنامه ریزی فاصله اجتماعی نهادهای محلی توصیه می شود شیوع بیماری مدیریت شهری ونقل عمومی کاربری ها پیاده رو حمل ونقل مکان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۶۸۲۱۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ضرورت انتقال دانشجوی بورسیهای به کشورهای جهان برای پیشرفت علمی ایران/ سیاستهای علمی، ۲۵ ساله تدوین شوند نه ۸ ساله
به گزارش گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا، شاهین آخوندزاده، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران درباره مهمترین چالشها و ملاحظات تحقق مرجعیت علمی یادداشتی را در اختیار خبرگزاری علم و فناوری آنا قرار داد که به شرح زیر است:
سرمایه گذاری پایدار و بلند مدت؛ پیش شرط حیاتی مرجعیت علمی
اول باید این احساس را در سطح کشور ایجاد کنیم که علم و عالم برای مملکت اهمیت دارند و سیاست گذارهای کشور هم از علم و عالم حمایت میکنند تا ما این مرحله اول را نداشته باشیم هر چقدر هم آمار و ارقام را بالا ببریم، در سطح بین المللی نمیتوانیم بروزی داشته باشیم. به همین دلیل در برنامه توسعه پنجم و ششم، به خصوص برنامه پنجم برای توسعه علمی کشور گفته شد که در حال حاضر سهم پژوهش ما از تولید ناخالص داخلی (GDP) نیم درصد است و باید در طی سالهای برنامه آن را به ۱، ۱.۵، ۲ و ۲.۵ درصد برسانیم.
در حال حاضر سهم پژوهش از تولید ناخالص داخلی به رغم هدف گذاری برنامه پنجم توسعه از ۰.۵ درصد ابتدای برنامه به ۰.۳ درصد رسیده و کاهش یافته است. این موضوع در حالی است که زمانی که ما این بحث را شروع کردیم کشورهای همسایه ما که محلی از اعراب نداشتند مانند عربستان قطر و امارات الان به شدت و با سرعت زیاد از ما جلو افتاده اند؛ لذا ما نه تنها به اهدافی که در برنامه توسعه تعیین کرده بودیم نرسیدیم بلکه هر جایی هم که با مشکل اقتصادی مواجه شده ایم و عمدتاً هم به دلیل تحریمها بوده است اولین جایی که منابع آن را کم کرده ایم منابع مالی دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی بوده است. عملاً بر خلاف آنچه ژاپنیها میگویند که اگر دچار مشکلی شدید باید منابع مالی پژوهش را زیاد کنید تا بتوانید راه حل بیابید، ما اولین جایی که منابع آن را قطع کردیم در بخش پژوهش بوده است.
ولی وقتی روند را در یک بازه زمانی ۵۶ ساله نگاه میکنیم میبینیم که در سال ۱۹۶۸ میلادی شش مقاله در ISI از کل کشور منتشر شده است و در همان سال سهم ترکیه ۱۲ مقاله بوده است. ده سال بعد یعنی در سال ۱۹۷۸ که یک سال پیش از انقلاب اسلامی بوده است ما دو برابر ترکیه مقالات منتشره در ISI داشته ایم. ما یک بار پیش از انقلاب به عنوان کشور اول منطقه رسیده بودیم، اما یک نکته مهم دارد که در آن زمان فقط ۰.۲ درصد تولید علم دنیا را در اختیار داشتیم؛ اما در سال ۲۰۱۷ که باز هم کشور اول منطقه شدیم دو درصد تولید علم دنیا را داشته ایم. در آن زمان خاورمیانه تولید علم چندانی نداشت و با اینکه کشور اول منطقه بودیم، اما در بین کشورهای ضعیف این رتبه را داشتیم جلوتر که بیاییم در سال ۱۹۸۸ که پس از جنگ تحمیلی بوده است.
تعداد مقالات ما که پیش از جنگ ۸۰۰ مقاله بوده است به ۱۶۵ مقاله میرسد و سقوط داشته ایم، زیرا جنگ تحمیلی تمام زیر ساختهای آموزشی و پژوهشی کشور را نابود کرده بود، اما ترکیه رو به جلو بوده است. این موضوع تلخی بود و از آن تلختر این است که بدانیم ۴۰ درصد از کل این ۱۶۵ مقاله که در حوزه پزشکی و غیر پزشکی بوده است را چهار نفر در ایران منتشر کرده اند. یعنی در واقع توزیع هم نامتعادل و نامناسب بوده است.
اصلاً نمیتوان گفت تولید علم ایران متعلق به یک دولت است. این حوزه سرمایه گذاری بلندمدت میطلبد و اگر الان بذری را بکاریم سال دیگر پاسخ نخواهد داد بلکه ده سال دیگر محصول میدهد دولتهای مختلف سرمایه گذاری کردند و در سال ۲۰۱۷ برای اولین بار از کشور اول منطقه که ترکیه بود توانستیم پیشی بگیریم و کشور اول منطقه شویم. سال ۱۹۸۸ ما کشور پنجم منطقه بودیم و ترکیه دو برابر ما مقالات منتشره داشت. در سال ۲۰۱۷ علاوه بر اول شدن در تعداد مقالات از نظر تعداد استنادات هم اول شدیم این چیزی که کلیشه شده است که ایرانیان مقالات سطح پایین تولید میکنند صحیح نیست. ما یک جایی از نظر تعداد مقالات رتبه پانزدهم دنیا را کسب کرده ایم و از نظر استناد رتبه چهاردهم دنیا را به دست آورده ایم یعنی کیفیت مقالات ما از تعداد مقالات ما بهتر بوده است و نباید آن را دست کم بگیریم. با این حال ما عملاً مثل ترکیه سرمایه گذاری نکرده ایم. مثلاً بودجه پژوهش در حوزه پزشکی با دلار ۱۰ هزار تومانی ۱۲۰ میلیون دلار است. در حالی که بودجه پژوهشی ترکیه ۱۱ برابر ایران است ترکیه تحریم نیست، اما کشور ما تحریم است و این نشان دهنده این است که ما با منابع مالی خیلی محدود و با وجود تحریمهای سنگین توانستیم در منطقه اول شویم؛ بنابراین بودجه پژوهشی محدود، نشان میدهد ما در بخش نیروی انسانی قوی بوده ایم.
عموماً در ایران برای پایان نامه دوره Ph.D سی میلیون تومان اعتبار میدهند، یعنی حدود ۶۰۰ دلار که برای خارج از کشور این موضوع عجیب است و آنها برای پایان نامه ۲۰۰۰ دلار تخصیص میدهند و آن را فقط برای انتشار مقالات در نظر میگیرند، اما با ۶۰۰ دلار کل آن را انجام میدهیم این موضوع نشان میدهد که نیروی انسانی ما توانمند است و ما باید قدر آن را بدانیم ما عملاً از این نیروی انسانی توانمند استفاده نمیکنیم منابع مالی ما هم دارد ضعیف میشود و باعث شده که از سال ۲۰۲۱ رتبه اول منطقه را از دست بدهیم ترکیه هم در تعداد مقالات و هم استنادات اول شده است.
در کنار مطالب پیش گفته یادآوری این نکته هم ضروری است: مقام معظم رهبری خیلی روی مسائل علمی تأکید دارند شما رهبری در دنیا نمیبینید که مثل ایشان این تأکیدات را داشته باشند، اما بسیاری از دولتها در این زمینه سکوت کرده اند و کاری انجام نداده اند و نقطه نظرات رهبری در خیلی از مسائل علمی نادیده گرفته شده است. اگر ما ده سال پیش که مقام معظم رهبری تأکید داشتند کرده بودیم در حال حاضر وضع این گونه نبود. سهم علم از GDP باید بالا برود و به ۲ تا ۲۵ درصد برسد، بخشی از آن را محقق ارزیابی مرجعیت علمی فقط تعداد مقاله و استناد نیست رویت پذیری مؤثر بین المللی، الزام ضروری است.
سوال این است که آیا شاخص تحقق مرجعیت علمی، فقط تعداد مقاله و استناد است؟ خیر، در علم سنجی فقط نمیتوان یک موضوع را دید و باید همه موارد را کنار هم در نظر گرفت. در واقع اعداد و آمار این موضوع را نشان نمیدهد، بلکه بیشتر ذهنی است تا عینی این احساس است که مهم است. باید نگاه کنیم که مقالاتی که چاپ کرده ایم چقدر استناد داشته اند و در کدام مجلات چاپ شده اند. چقدر از این استنادات خود استنادی بوده است. ما کشوری هستیم که استنادات ملی بالایی داریم و حدود ۳۰ درصد استنادات ما استنادات ملی است. این رقم بالایی در جهان است. بخشی از این رتبهای که کسب کرده ایم به این دلیل است که مجلات زیادی را در ایران ایجاد کرده ایم و آنها را در ISI اسکوپوس و PubMed نمایه کرده ایم و رتبه خود را افزایش داده ایم کنار این موضوع، شاخص هرش و استناد به ازای هر سنده نیز مهم است و اینکه ما چقدر توانسته ایم از آنها تولید ثروت کنیم به تعبیر دیگر چه مقدار از این مقالات به سمت فناوری و صنعت رفته اند.
علاوه بر این حضور در عرصه بین الملل شاخص بسیار مهمی در ارزیابی مرجعیت علمی است. هر وقت در کشورمان تولید علم کردیم و هر زمان به یک کنگره بین المللی رفتیم من اگر صد مقاله علمی هم در یک سال در کشور تولید کنم، اما در دنیا شناخته شده نباشم یعنی علم مفیدی را تولید نکرده ام و به عنوان سخنران مدعو و در جاهای مختلف در کنگره به من استناد کردند، یعنی ما در سطح دنیا داریم کار میکنیم یک اتفاقی افتاده که به نظر تعمدی بوده است. دنیا ما را تحریم کرده است به این صورت که به دانشجوی ما کار میدهند که در خارج از کشور بتواند کار و زندگی کند، اما به اساتید آنها برای کنگرههای بین المللی ویزا نمیدهند. در واقع تعمدی علم ایران را تحریم میکنند. عملاً ما را از مجامع علمی حذف میکنند و ما دیده نمیشویم خودمان هم در داخل این کار را میکنیم. ما باید از اساتید خانم دانشگاه ایران به عنوان یک محقق محجبه ایرانی که در کنگرههای بین المللی شرکت میکند و ارائه دارد، حمایت کنیم تا دنیا محقق محجبه ایران را ببیند. این تبلیغ و دیپلماسی علمی است که در ایران چندان به آن توجهی نمیشود.
در ایران مشکلات زیادی وجود دارد که دانشگاهیان نتوانند به کنگرههای خارجی بروند؛ در واقع هم غربیها ما را تحریم علمی میکنند و هم خودمان خود تحریمی میکنیم و این موضوع ما را از پیشرفت باز میدارد. اگر در سال ۱۰ کنگره خارجی برویم و پرچم ایران را بیفرازیم دیده میشویم ولی ما ایران را حذف کرده ایم. اما رژیم اشغالگر قدس به صورت فوق العادهای یارانه میدهد و محققانشان که مثلاً در آمریکا کار میکنند با وابستگی سازمانی دوگانه آمریکا و اسرائیل مقاله میدهند که آمار اسرائیل را در کنگرهها بالا ببرند. عربستان هم همین کار را میکند و آمار خود را به شدت در کنگرهها بالا برده است.
بر اساس آمار ارائه شده توسط سایمگو عربستان در سال ۲۰۲۲ از نظر استنادات از ما پیشی گرفته است و رتبه سیزدهم دنیا را به دست آورده است. از نظر شاخص تعداد مقالههای پراستناد از ایران ۱۰۰۰ مقاله بیشتر دارد. این نشان میدهد که آنها میدانند چه کار کنند، اما ما سیاستهای درستی در این زمینه نداریم.
تأمین مالی غالباً دولتی تحقیقات دانشگاهی؛ مانعی مهم در تبدیل علم به ثروت
تا زمانی که پول پایان نامه را دولت میدهد یعنی اینکه کسی نمیخواهد از خروجی آن استفاده کند، اما هر زمان ما پایان نامهای به دانشجو دادیم و منابع مالی آن را از صنعت گرفتیم و صنعت مشکل خود را برای حل به دانشگاه سپرد و ما از آن گرنت دانشجوی تحصیلات تکمیلی جذب کردیم، مانند آنچه در دنیا رایج است و دانشجو توانست پروژه را انجام دهد و مشکل را حل کند به این معنی است که تولید ثروت کرده ایم حال ممکن است مقاله هم از آن کار به دست نیاید، اما مشکی را حل کند، اما همان طور که میدانیم منابع مالی ۹۹٬۹۹ درصد پایان نامههای تحصیلات تکمیلی ما را دولت میدهد و کسی از آن استفاده نخواهد کرد. این مسیر اشتباهی است، زیرا هر نیروی انسانی را که تربیت میکنیم یا بیکار خواهد بود و یا برای خارج از کشور و مهاجرت است.
بخشی از این موضوع بستگی به این دارد که ما صنایع خصوصی فعال و شاداب داشته باشیم که در دهه گذشته شرکتهای دانش بنیان در این مسیر گام برداشته اند، بخشی از این فعالیتها را انجام داده اند و، چون خصولتی نبوده اند و بر اساس یک شخص تأسیس شده اند در مسیرهای درست حرکت کرده اند و منابع مالی را هدر نداده اند و بهینه استفاده کرده اند؛ بنابراین در این یک دهه گام خوبی بوده است. با این حال در حال حاضر خیلی از این شرکتهای دانش بنیان در حال مهاجرت هستند و شرکتها مهاجرت میکنند و نه افراد. خیلی از کشورهای اطراف، چون اتمسفر مناسبی را ایجاد کرده اند شرکتها به آن جا میروند.
کمرنگ شدن احترام به علم و تکریم عالم
هر چند روند ما در این ۴۵ سال خوب بوده، اما حفظ آن مستلزم تحول نگاه به علم و عالم است. در حال حاضر بسیاری از مطالعاتی که در ایران انجام میگیرد، نشان میدهد که در قشر نخبه جامعه دانشگاهیان اول نیستند. زمانی دانشگاهیان و جامعه پزشکی اول بودند، اما در حال حاضر چهارم و پنجم هستند. این امر برای مرجعیت علمی مناسب نیست، زیرا آن احساس در کشور نیست که باید به علم و عالم رسیدگی کرد به عنوان مثال در دهه ۱۳۶۰ وقتی یک معلم ابتدایی از یک گذر عبور میکرد همه میایستادند و به وی احترام میگذاشتند. این احترام به علم بود، اما در حال حاضر این گونه نیست و نشان میدهد در این زمینه بد عمل میکنیم. در بسیاری از کشورها حقوق دبیران و معلمان جزء حقوقهای بالای کشورشان است و ما این کار را نه در آموزش و پرورش و نه در آموزش عالی انجام نمیدهیم. اتفاقاً گروهی در کشور میگویند که مسیری که رفته ایم اشتباه است و باید آن را رها کنیم. در دو سال گذشته که به حقوق اعضای هیئت علمی رسیدگی شد تحلیلها نشان داد که چقدر مهاجرت و ریزش از این قشر کاهش یافت.
قطع ارتباط با دانشگاه، انحصار و فقدان فضای رقابتی موانع بزرگ دستیابی به مرجعیت علمی و فناوری
۷۵ درصد وظیفه معلم دانشگاه آموزش است و پژوهش نیست. پژوهش در آن۲۵ درصد باقی مانده است و همه این ۲۵ درصد هم پژوهش نیست و بخشی به پژوهش اختصاص دارد همه پژوهش هم مقاله نویسی نیست و بخشی از پژوهش به این امر اختصاص دارد. مثلاً هیئت علمی دانشکده داروسازی به دنبال فناوری میرود. مولکول سنتز میکند و آن را میفروشد و تولید ثروت میکند و پتنت ثبت میکند و ممکن است مقاله هم داشته یا نداشته باشد. ما حتی آن مسیر را هم اشتباه رفته ایم. ما در یک دورهای گفتیم برویم تعداد پتنتها را افزایش دهیم. برای این منظور هم مرکزی را ایجاد کردیم که پول میداد. ۲۳ هزار دلار، ۲۴ هزار دلار، ۲۵ هزار دلار و ۴۰ هزار دلار پول دادیم و تعداد پتنتها را افزایش دادیم، اما هیچ تولید ثروتی نکرد. پتنت به تنهایی ارزشی ندارد و باید از آن ثروت تولید شود. با اینکه مثلاً برای یک کار ۲۵ هزار دلار صرف کردیم و آن را پتنت کردیم ده سال هم گذشت، اما از آن تولید ثروتی نکردیم این نشان میدهد که در این حوزه هم مسیر درستی را نرفته ایم به عبارتی ما باید اجازه دهیم این موارد بر اساس نیاز واقعی ایجاد شوند.
نیاز واقعی را صنعت خصوصی ایجاد میکند، نمیتوانیم آن را مصنوعی ایجاد کنیم و به هدف برسیم، ما تا زمانی که در مملکت مان پراید تولید میکنیم R&D شرکت به دنبال دانشگاه نمیرود وقتی پراید با تکنولوژی سی سال قبل تولید میشود و برای آن تقاضا زیاد است شرکت و R&D آن هرگز به دنبال دانشگاه نمیرود هر زمان خودروسازی را از دست دولت و خصولتیها درآوردیم، رقابتی میشود و با دانشگاه ارتباط برقرار میکنند. صنعتیها در حال حاضر میگویند دانشگاهیان ما صنعت را نمیشناسند و به همین دلیل ما به دنبال دانشگاه نمیرویم، اما فارغ التحصیلان همین دانشگاه مهاجرت میکنند و برای صنعت خارجی کار میکنند بدون اینکه مدرکی هم از آنجا بگیرند. با همین درجه دانشگاه داخلی به خارج میروند و کار میکنند و این نشان میدهد نیروی انسانی توانمند بوده است و ما نتوانسته ایم از آن استفاده کنیم؛ بنابراین نه همه فارغ التحصیلان بلکه دانشگاههای خوبمان دارند دانشجوی خوب تربیت میکنند، اما از این ظرفیت استفاده نمیشود.
بی ثباتی سیاستهای علمی ما را به مرجعیت علمی نمیرساند
به طور کلی سیاستها ثبات ندارند. سیاستهای علمی را نمیتوان چهار ساله و هشت ساله در نظر گرفت بلکه باید ۲۵ ساله باشند در وزارت بهداشت یک دوره گفتند علوم پایه خوب است یک دوره دیگر علوم پایه را هدر دادن منابع مالی دانستند و تأکید بر کار کردن در زمینه علوم بالینی داشتند. اما همه را باید با هم دید و برای آن برنامه داشت یک جای کار مشکل دارد. به واقع ما سازمان برنامه و بودجه نداریم، زیرا اگر داشتیم وضعیت این نبود ما برنامه دراز مدت برای بخش آموزش عالی نداریم یک زمان هر کسی که مجوز دانشگاه میخواست صادر میکردیم، یک زمان، اما سخت میگیریم و الان به اینجا رسیده ایم که با این همه دانشگاهی که ایجاد کرده ایم صندلی خالی داریم و فایدهای هم ندارند. ما در این قسمت ضعف داریم به عنوان مثال کانادا جمعیتی نصف ایران دارد. ما حدود ۲۷۰۰ واحد دانشگاهی داریم و کانادا ۹۷ واحد دانشگاهی کانادا در بحث علمی جزو ده کشور اول دنیا است. ما با ۲۷۰۰ واحد دانشگاهی به آن کشور نمیرسیم. زیرا آنها میدانستند که چطور این تعداد واحد را ایجاد کنند تا حداکثر استفاده را از آن ببرند؛ بنابراین توسعه کمی به ما آسیب زده است. یکی از دلایلی که سهم پژوهش از GDP نمیتواند در کشور موثر باشد این است که در ۲۷۰۰ واحد دانشگاهی توزیع میشود و سهم هر دانشگاه ناچیز است و اگر مثلاً ۲۰۰ واحد دانشگاهی داشتیم سهم قابل توجهی به هر دانشگاه میرسید و میتوانستیم کارهای مفیدی انجام دهیم.
فقدان رویههای انگیزشی برای نگهداشت نیروی انسانی؛ یک آفت بزرگ
برگ برنده ما نیروی انسانی است. ما در شرایط فعلی هیچ وقت از نظر منابع مالی نمیتوانیم با کشورهای منطقه رقابت کنیم اگر به نیروی انسانی رسیدگی نکنیم از این برگ برنده مان نمیتوانیم استفاده کنیم باید شرایط ماندگاری این قشر را در کشور فراهم کنیم تا از مهاجرت آنها جلوگیری شود. من اعتقاد دارم بزرگترین دلیل مهاجرت نخبگان جوان ما این است که احساس میکنند اگر میخواهند پیشرفت کنند در ایران و از یک مسیر علمی برایشان محقق نخواهد شد. دانشجویان به ما میگویند که مثلاً اگر به دانشگاه پیل بروند بعد از ۲۰ یا ۳۰ سال دیگر رئیس دانشکده پزشکی ییل میشوند، اما در ایران این اتفاق رخ نمیدهد. زیرا با تغییر هر دولت همه روسای دانشگاهها نیز تغییر میکنند.
در غالب دولتها این چالش وجود داشته است که استاد تمام دانشگاه را کنار گذاشته اند و شخصی را که به تازگی هیئت علمی شده است به جای آن میگمارند و رئیس دانشگاه شده است. بزرگترین آفت مرجعیت علمی در ایران و بزرگترین دلیل مهاجرت این است که ما مسیر دانشگاهی را در کشور شخم زده ایم و جوانان وقتی این موارد را میبینند دلسرد میشوند. چالشهای مالی و اقتصادی به ویژه در حوزه پزشکی بسیاری از مواقع مسئله اول نیست و این دلسردی بزرگترین عامل مهاجرت است و ما نیروی انسانی خود را از دست میدهیم و از مرجعیت علمی فاصله میگیریم. این موضوع روی اساتید هم تأثیر میگذارد و امیدی به ماندن آنها نخواهند داشت.
نکته دیگر این است که اجازه دهیم جوانانی که تربیت کرده ایم از ما اساتید پیشی بگیرند و هر زمان دانشجویان ما از ما جلو زدند و ما آنها را تشویق کردیم این یک محیط حمایت گر میشود. ما همیشه میخواهیم به عنوان یک استاد در رأس بمانیم و آنها دانشجوی ما باشند که این گونه نمیشود. این محیط حمایت گر نیست و ما را به مرجعیت علمی نمیرساند.
به نقل از پروفسور یلدا، استاد فقید رشته عفونی ایران که میگفتند هر وقت شما اساتید سعی کردید، همیشه بالا بمانید و دانشجوهای تان پایین باشند و نگذارید جلو بروند، شما بدبختترین استاد هستید. استاد خوب استادی است که اجازه دهد دانشجویانش از او پیشی بگیرند.
اگر برای جوانانمان در دانشگاه و کلاس درس از مشکلات ایران صحبت کنیم و نکات مثبت را نگوییم نگذاشته ایم خودش تصمیم بگیرد و به او القا کرده ایم که باید به خارج از کشور برود همین افراد در خانه و با فرزندانشان طور دیگری برخورد میکنند، چون میخواهند آنها را حفظ کنند ما باید همان کاری که با فرزندانمان میکنیم با دانشجوهای مان هم انجام دهیم. نمیگویم که این موضوع نخبگان را نگه میدارد ما در حد خودمان سعی کرده ایم سرمایههای انسانی ایران را نگه داریم. اگر تحریم نبود و حمایتهای مالی داشتیم و سیاست گذاریهای درستی اعمال کرده بودیم، میتوانستیم تا ۲۵ سال آینده جزء ده کشور اول دنیا باشیم. رتبه هفدهم را به شانزدهم تبدیل کردن، رتبه شانزدهم را به پانزدهم تقلیل دادن هر کدام از اینها سختتر میشود. در ده کشور اول نفوذ کردن بسیار سخت و دشوار است و نیاز است برنامههای نویی داشته باشیم.
دیوارکشی میان انسانی و تجربی؛ سنگ بزرگ مرجعیت علمی
علوم تجربی شامل علوم پزشکی فنی و مهندسی و کشاورزی میشود. علوم انسانی یک مقوله متفاوت با علوم تجربی است. این دو حوزه میتوانند خیلی با هم تفاوت داشته باشند یکی از مشکلاتی که ما با آن مواجه هستیم، این است که علوم پزشکی را از وزارت علوم جدا کردیم و این موضوع بسیار به هر دو صدمه زد. در حال حاضر در دنیا در دپارتمان جراحی ارتوپدی دکترای مکانیک عضو هیئت علمی است. دکترای کامپیوتر عضو هیئت علمی این رشتهها میشوند، زیرا مرزی بین آنها وجود ندارد علوم تجربی و علوم انسانی با هم متفاوت هستند، البته خیلی تفاوت ندارد و یکی از سمهایی که وجود داشته است و علوم انسانی را از قافله علم عقب نگه داشته این است که دور خود را دیوار کشیده اند و خود را متفاوت از سایرین دانسته اند و موجب شده است که وارد عرصه بین المللی نشوند. عربستان سعودی را ببینید که چند محقق دینیشان درباره مسائل مختلف مقاله دارند ولی محققان دینی ما کاری نکرده اند. دانشگاه الازهر مقالههای زیادی در حوزه علوم انسانی و دینی به چاپ رسانده است، اما ما کاری انجام نداده ایم. اگر خیلی بخواهیم بین حوزههای مختلف دیوار بچینیم به سرنوشت علوم انسانی درایران دچار م یشویم ما بسیاری از موضوعات دینی مذهبی و انسانی خودمان را به دنیا معرفی نکرده ایم و این ضعف محققان علوم انسانی ما بوده است؛ بنابراین میتوان گفت یکی از نکات بسیار مهمی که ما در برهههایی از این ۴۵ سال بعد از انقلاب از آن غفلت کرده ایم دیپلماسی علمی است. به عنوان مثال ژاپن تعداد زیادی دانشجوی اقتصاد دارد که آنها را به انگلیس میفرستد تا درس بخوانند. جای تعجب است چراکه انگلیس از نظر اقتصادی ضعیف است، اما ژاپن کشوری عالی در امور اقتصادی است؛ این کار را انجام میدهند تا بدانند در آن کشور چه خبر است و بعداً در تجارت با دانش آن فرد انگلیس را فتح کنند. اما در ایران چه کار کردیم؟ در یک دورهای تصمیم گرفتیم هیچ بورسیهای را به خارج از کشور نفرستیم، زیرا همه را میتوانیم در ایران تربیت کنیم. در حقیقت با این کار دور خودمان را دیوار کشیدیم که ندانیم در خارج از کشور چه خبر است.
ما اگر بهترین دانشجوی فیزیولوژی را در دوره Ph.D در ایران تربیت کنیم باید دو نفر را به خارج از کشور بفرستیم که فضای بین المللی را به داخل کشورمان بیاورند. به مجموع این نگاهها دیپلماسی علمی میگویند ما یک جاهایی در این کار ندانم کاری کرده ایم ژاپن به مراتب از انگلیس دانشجویان بهتری تربیت میکند، اما در دیپلماسی علمی آن موارد را میبیند و دانشجو به خارج اعزام میکند، اما ما گرفتار غرور علمی میشویم و میگوییم خودمان میتوانیم دانشجو تربیت کنیم.
بی تاثیری حصر علم بومی در مرجعیت علمی
هر جای دنیا در بحث علوم انسانی و علوم پزشکی خود جایی را برای موضوع علم بومی در نظر گرفته است؛ اما میگویند این علوم بومی خودتان را مثلاً طب سنتی را با زبان علمی دنیا ارائه کنید. یعنی زبانها متفاوت نباشد و آن را میپذیرند. اما اگر بگوییم این علم بومی است و اصلا نمیتوانیم با زبان علمی مورد پذیرش دنیا آن را ارائه دهیم آن را محصور کرده ایم. چینیها طب سنتی چینی را با همین کار به اروپا و آمریکا معرفی کرده اند و در انگلیس دوره پنج ساله طب چینی تدریس میشود. اما اگر مثل ما بگوییم ما همین هستیم ولاغیر و کاری به طب مدرن نداریم آن را محصور کرده ایم؛ بنابراین باید اجازه دهیم دانش و یافتههای بومیمان با زبان علمی روز دنیا خود را در معرض قرار دهند و گرنه سود نخواهیم کرد و محصور باقی خواهد ماند.
چالشهای مرتبط با نمایه سازی مجلات ملی در نمایه نامههای بین المللی
یکی از نمودهای نقش زبان در مرجعیت نمایه سازی مجلات ملی در نمایه نامههای بین المللی است نمایه نامههای بین المللی معتقدند زبان فارسی، چون محدودیت دارد و ۱۵۰ میلیون نفر در دنیا با این زبان صحبت میکنند را نمیتوان نمایه کرد. اما این مرز یک بار شکست و پس از آن فقط در حوزه علوم پزشکی ۸۰ مجله فارسی زبان در اسکوپوس نمایه شدند. این در حقیقت اشاعه زبان فارسی است. در ISI هم این سد شکسته شده است. ما مجله فارسی زبان با چکیده انگلیسی در ISI داریم. سومین سد، اما هنوز شکسته نشده، یعنی Pubmed. قطعاً بحث تحریمهای بین المللی هم کمی در آن نقش داشته است.
انتهای پیام/
نادیا عابد