در مورد هوش هیجانی بیشتر بدانید
تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۶۹۵۴۳۳
به گزارش «تابناک»، هوش عاطفی، هوش احساسی یا هوش هیجانی شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجانهای خود و دیگران است. به عبارت دیگر، شخصی که EI بالایی دارد، سه مؤلفهٔ هیجانها را به طور موفقیت آمیزی با یکدیگر تلفیق میکند: مؤلفهٔ شناختی، مؤلفهٔ فیزیولوژیکی و مؤلفهٔ رفتاری.
متونِ علم مدیریت بر این باورند که رهبران و مدیران، با هوشهای هیجانیِ بالاتر، توان بیشتری برای هدایتِ سازمانِ تحت کنترلشان دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از مقالاتِ پژوهشی برخی دانشمندان اینگونه بر میآید که کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند میتوانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بینِ پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعاتِ عاطفی برای راهنمایی فرایندِ تفکر و اقدامات شخصی استفاده کنند.
هوش هیجانی، اصطلاحِ فراگیری است که مجموعهٔ گستردهای از مهارتها و خصوصیات فردی را دربرگرفته و بهطور معمول به آن دسته مهارتهای درون فردی و بین فردی گفته میشود که فراتر از دایرهٔ مشخصی از دانشهای پیشین، چون بهرهٔ هوشی و مهارتهای فنی یا حرفهای است.
اصطلاح هوش عاطفی برای اولین بار در دهه ۱۹۹۰ توسط دو روانشناسی به نامهای جان مایر و پیتر سالووی مطرح شد. آنان اظهار داشتند، کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند، میتوانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بین پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعات عاطفی برای راهنمایی فرایند اندیشه و اقدامات شخصی استفاده کنند.
دانیل گلمن صاحب نظر علوم رفتاری و نویسنده کتاب «کار کردن به وسیله هوش هیجانی» اولین فردی بود که این مفهوم را وارد عرصه سازمان کرد. گلمن هوش هیجانی را استعداد، مهارت یا قابلیتی دانست که عمیقا تمامی تواناییهای فردی را در دایره خود دارد در مدل گُلمن به طور خلاصه پنج حوزه اساسی هوش هیجانی مورد بررسی قرار گرفته است:
شناخت هیجانها و احساسات خود: خودآگاهی
مدیریت هیجانها و احساسات خود: خودمدیریتی
خودانگیزشی
تشخیص و درک هیجانها و احساسات دیگران: دیگرآگاهی
مدیریت رابطه با دیگران: دیگر مدیریتی
محققان شاید اصطلاح هوش هیجانی را اوایل دهه ۹۰ میلادی مطرح کردند، اما رهبران کسبوکار خیلی سریع این مفهوم را به نفع خودشان قبضه کردند.
بر اساس مفهوم هوش هیجانی یا EQ، موفقیت قویاً تاثیرگرفته از امتیازات شخصی نظیر پشتکار، توانایی کنترل خود و مهارت در برقراری ارتباط و سازگاری با دیگران است.
در شرایطی که مقالات بسیاری درباره نحوه ارتقاء هوش هیجانی کارکنان نوشته شده، ولی مدیران استخدام معمولاً وقتی تصمیماتی بهتری میگیرند که میروند سراغ افرادی که قبلاً در آزمونهای EQ نمرات بالاتری کسب کردهاند.
کارمندانی که EQ بالاتری دارند، در قالب یک گروه بهتر کار میکنند، سریعتر با تغییرات سازگار میشوند و انعطافپذیرتر هستند. اینکه یک فرد چه مدارک تحصیلی و چه تواناییهایی روی کاغذ دارد مهم نیست، اگر او فاقد فاکتورهای اصلی هوش هیجانی باشد، بعید است موفقیتی کسب کند.
به همان اندازه که تکامل، پذیرش فناوریهایی جدید و نوآوری برای یک شرکت لازم است، وجود فاکتورهای هوش هیجانی در کارمندان هم اهمیت فزایندهای در دنیا پیدا کرده است.
“دانیل گلمن” در کتابش به نام “هوش هیجانی: چرا از IQ مهمتر است؟ ”، به پنج دستهبندی از هوش هیجانی اشاره میکند که در ادامه مورد اشاره قرار می گیرد:
خودآگاهی
اگر یک فرد دارای سطح سالم و مناسبی از خودآگاهی باشد، نسبت به نقاط ضعف و قوت خود و اینکه رفتارش چگونه روی دیگران تاثیر خواهد گذاشت نیز مسلط خواهد بود. یک شخص خودآگاه معمولاً بهتر از دیگران میتواند از انتقادات سازنده چیزی یاد بگیرد.
خودتنظیمی
شخصی که EQ بالایی دارد قادر است به شکلی بالغانه احساسات خود را بروز دهد و در مواقع لزوم، خویشتنداری را تمرین کند. چنین فردی به جای سرکوب احساسات خود، آنها را به شکلی کنترلشده و محدود بروز میدهد.
انگیزه
افرادی که به لحاظ هیجانی باهوش محسوب میشوند، خودانگیخته هستند. آنها به سادگی از طریق محرکهایی نظیر پول یا مقام برانگیخته نمیشوند. این افراد به هنگام بروز ناامیدی عموما خوشبین و انعطافپذیر هستند و با یک بلندهمتی و جاهطلبی درونی، خود را از مهلکه ناامیدی خارج میکنند.
همدلی
انسانی که از ویژگی همدلی برخوردار است، صاحب حس دلسوزی و درک طبیعت انسان هم هست، حواسی که به او اجازه میدهند تا با انسانهای دیگر به لحاظ احساسی رابطه برقرار کند. توانایی همدردی به شخص اجازه میدهد که خدمات خوبی به دیگران ارائه کند و نگرانیها و دغدغههای آنها را پاسخ دهد.
ارتباطات انسانی
اشخاصی که هوش هیجانی بالایی دارند قادرند تا خیلی سریع با همگروهیهای خود رابطهای برپایه توافق و اعتماد برقرار کنند. آنها همچنین از جنگ قدرت و زیرآبزنی اجتناب میکنند. آنها از کار کردن با سایرین لذت میبرند و روابطشان با دیگران را بر پایه احترام پیش میبرند.
همانقدر که جستجو و استخدام افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند مهم است، رفتار مبتنی بر هوش هیجانی هنگام برخورد نیازهای کارمندان دنیای امروز نیز برای مدیران و رهبران کسب و کار حیاتی است.
بسیاری از کارمندان و کارگران مسنتر، کارشان را در همان شرکتی آغاز کردهاند که در آن بازنشسته شدهاند. بسیاری از افراد نسل قدیم به یک شغل صرفا به عنوان وسیلهای برای امرار معاش نگاه میکردند. امروزه، اما بسیاری از کارمندان از شغل خود چیزی بیشتر از دریافت حقوق انتظار دارند. نسلهای جدید در عین اینکه شاهد تحمل ناامیدیهای موجود و اخراجهای متعدد در محل کار توسط همکاران وفادار مسن خود هستند، متوجه شدهاند که آن نگاه قدیمی دیگر همیشه جواب نمیدهد.
با وجود اینکه نیازمندیهای احساسی کارمندان ممکن است برای کارفرماها مانند یک طومار بلندبالا به نظر برسد، اما این نیازمندیها ارزش توجه کارفرمایان را دارد. سرمایهگذاری روی هوش هیجانی برای یک سازمان کارمندانی متعهدتر و سرسپردهتری که تمام تلاش خود را برای به جلو راندن سازمان به کار میگیرند به همراه خواهد داشت.
منبع: تابناک
کلیدواژه: ویروس کرونا جهش تولید وام یک میلیونی قیمت نفت وست تگزاس اینترمیدیت هوش هیجانی ای کیو خودآگاهی سازمان پذیری ویروس کرونا جهش تولید وام یک میلیونی قیمت نفت وست تگزاس اینترمیدیت هوش هیجانی احساسات خود هیجان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۶۹۵۴۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کسانی که اعتمادبهنفس آنها نمایشی است، این رفتارها را دارند
اعتمادبهنفس، ویژگیای است که همه ما آن را تحسین میکنیم و آرزوی داشتنش را داریم.
به گزارش روزیاتو، اما بسیاری از ما برای دستیابی به آن به این جمله معروف عمل میکنیم که «تا وقتی که نتوانستهای چیزی را به واقعیت تبدیل کنی، به آن وانمود کن»؛ بنابراین تعجبی ندارد که در بحث اعتماد به نفس بسیاری از اوقات واقعیت آن چیزی نیست که به نظر میرسد. گاهی در زیر آن تصویر مطمئن به خودی که از یک شخص میبینیم، در حقیقت، فردی مردد به خود و طالب تأیید دیگران وجود دارد.
با این حال، تشخیص این موضوع ساده نیست. حتی کسانی که بسیار بااعتماد به نفس به نظر میرسند هم ممکن است در جنگی درونی درگیر باشند که ما از آن به کلی بی خبریم.
پس از کجا میتوانیم متوجه این موضوع شویم؟ چند رفتار هست که این افراد اغلب از خود نشان میدهند.
در ادامه با آنها آشنا خواهیم شد.
۱- کمالگرا هستندتصور کنید که با یکی از همکاران تان که به داشتن اعتماد به نفس بالا معروف است، بر روی پروژهای کار میکنید. به نظر میرسد که او همه چیز را تحت کنترل دارد و همیشه کاری عالی از خود ارائه میدهند.
با این حال، در این همکاری نزدیک متوجه میشوید که او زمان زیادی را صرف بررسی کار خود، اصلاح ریزترین جزئیات و نگرانی برای نقصهای جزئیای میکند که کس دیگری متوجه آنها نمیشود.
شاید عجیب به نظر برسد، اما این حد از کمالگرایی اغلب میتواند نشانهی این باشد که یک شخص در ظاهر بااعتماد به نفس، اما در درون به دنبال تأیید دیگران است.
روانشناسان علت کمالگرایی را مطمئن نبودن از خود و ترس از تأیید نشدن، تمسخر شدن و طرد شدن میدانند.
به عقیدهی آن ها، فشارهای درونی مانند میل به جلوگیری از شکست یا قضاوت منفی، افراد را به کمالگرایی سوق میدهد.
دلیل کمالگرایی گاهی میتواند تلاش برای اثبات ارزشمندی خود به دیگران و به دست آوردن تأیید آنها باشد. نیاز به انجام بی عیب و نقص همه چیز ممکن است ریشه در ترس از قضاوت یا نقد شدن داشته باشد. افراد کمالگرا با مطمئن شدن از بی نقص بودن ریزترین جزئیات، امیدوارند که جلوی هر گونه بازخورد منفیای که میتواند اعتماد به نفس آنها را درهم بشکند را بگیرند؛ بنابراین اگر با شخصی رو به رو شدید که بااعتماد به نفس به نظر میرسید، اما وسواسی و سختگیر بود، ممکن است معنایش این باشد که اعتماد به نفس او صرفاً ظاهری است.
۲- همیشه پیش از تصمیم گیری به نظر دیگران نیاز دارندتا به حال شخصی را دیده اید که با وجود اینکه بااعتماد به نفس به نظر میرسد، اما دائماً دنبال نظر یا تأیید دیگران است؟
همانطور که احتمالاً حدس زده اید، این نشانهی ظریف، اما رایجی از مطمئن نبودن از خود است.
این نیاز به نظر یا تأیید دیگران میتواند در مورد شغل، تصمیمات یا حتی ظاهر باشد.
گرچه لزوماً چیز بدی نیست، چون همهی ما گاهی به اندکی تأیید دیگران نیاز داریم. اما اگر این امر تبدیل الگویی مداوم شود، ممکن است به نیازی عمیقتر برای تأیید شدن اشاره داشته باشد.
۳- انتقادپذیر نیستندبرای بسیاری از افراد پذیرش انتقاد کاری دشواری است، اما نه لزوماً به این خاطر که آنها نیازی به بهبود و اصلاح در خود نمیبینند، بلکه به این دلیل که در درون شان از هر انتقادی که ممکن است مؤید ترس آنها از به اندازهی کافی خوب بودن باشد، واهمه دارند.
روانشناسان میگویند کسانی که اعتماد به نفس بسیار پایینی دارند، حساسیت شدیدی به هر نوعی از انتقاد، اصلاح یا نصیحت و توصیه دارند، حتی اگر چیزی که میگویید سازنده و کاملاً درست باشد.
۴- دائماً در شبکههای اجتماعی پست میگذارندهمهی ما گهگاه به اندکی تحسین و تأیید دیگران نیاز داریم.
با این حال، برخی افراد به ظاهر بااعتماد به نفس، میل ناسالمی به این امر دارند؛ و اگر بخواهند که همیشه بااعتماد به نفس به نظر برسد، نمیتوانند از همهی اطرافیان شان طلب تأیید کنند. چرا که باعث برملا راز درونی شان میشود؛ بنابراین چطور باید این مشکل را حل کنند؟
احتمالاً با کمک بی نقصترین وسیلهی ساخته شده تاکنون برای دریافت تأیید دیگران یعنی شبکههای اجتماعی.
شبکههای اجتماعی باعث عادی شدن رفتارهای تأیید طلبانهی نسبتاً ناسالم شده اند.
مادربزرگ خود را در جوانی تصور کنید که با وسواس زیادی عکسی از خود تهیه کند و نسخههای زیادی از آن عکس را با همراه این یادداشت برای تمام دوستانش ارسال کند: «دوستش داری؟ لطفاً باخبرم کن.»
عجیب به نظر میرسد، درست است؟ اما این در واقع همان کاری است که بسیاری از افراد امروزه در دنیای دیجیتال انجام میدهند.
شبکههای اجتماعی به ویژه برای کسانی که در درون شان به دنبال تأیید دیگران هستند میتواند فضایی برای دستیابی به این هدف فراهم کند. آنها ممکن است که دائماً درمورد موفقیت ها، ماجراجوییها یا حتی اتفاقات روزمره شان پست بگذارند، به این امید که بتوانند لایک و کامنت و شِیر دیگران را به دست آورند.
با این حال، روانشناسان معتقدند این امر میتواند باعث تشدید رفتارهای تأیید طلبانه و تلاشهای ناسالم برای گرفتن تأیید دیگران شود. به علاوه، این تأیید طلبیهای افراطی مشکل اصلی و ریشهای فرد را برطرف نمیکند، چرا که تأییدی که شخص به این شیوه از دیگران دریافت میکند، تأییدی بیرونی است.
پژوهشها هم ارتباط میان فعالیت بیش از اندازه در شبکههای اجتماعی با پایین بودن اعتماد به نفس را اثبات کرده است؛ بنابراین اگر با شخصی مواجه شدید که دائماً در شبکههای اجتماعی پست میگذارد، این امر ممکن است نه صرفاً میل او به اشتراک گذاری، بلکه شیوهی او برای دریافت تأیید دیگران باشد.