عباس منظرپور؛ راوي تاريخ كوچه و خيابان
تاریخ انتشار: ۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۷۰۲۵۳۸
دوستی عمیق و آشنایی با آقای منظرپور برای من که در اواخر عمرش، توفیق آن را یافتم، امکانی غیرقابل تکرار برای آشنایی و رفاقت با نویسندهای عمیق و تیزبین بود که تأثیرش هرگز از یاد و حافظه من محو نخواهد شد. یکی از بختهای بزرگ من در زندگی، آشنایی نزدیک و دوستی شخصی با دو نویسنده بزرگ تهران قدیم، مرحومان استادان جعفر شهری و عباس منظرپور بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
منظرپور در مقدمه این کتاب مینویسد: «نوشتهای که در دست داری، تاریخ شاهان نیست، تاریخ بزرگان، نامآوران و قهرمانان به همچنین. اشخاصی خوب و بد، خادم و خائن و زشت و زیبا هم، هرچند حضور دارند، ولی در این پراکندهگوییها جای مشخصی ندارند. تصور کن که یک فیلمبردار غیرحرفهای، دوربین نهچندان مجهزی به دست گرفته و هر روز که از خانه بیرون آمده، گوشهای از اجتماع را به تصویر کشیده، در شروع فیلمبرداری هیچ گرایش بخصوصی با هیچیک از «سوژه»های خود نداشته، ولی پس از ضبط و بخصوص ظاهرکردن آن به بعضی نظر مثبت و به دیگری نظر منفی پیدا کرده است».
طبعا حکایات این مجموعه نیز پیرامون مدار زمانی و مکانی تهران است. در نخستین حکایت، مروری بر گزارشهای نظمیه دوران قاجار و حوادث خواندنی آن شده است. بعد به مشاعره در امامزادهقاسم پرداخته میشود. سپس با گذری از شمال به جنوب شهر با حکایتهایی از محله باغ فردوس در مولوی و یادماندههایی از دوستیهایش با خانوادههای کلیمی تهران و دیگر دوستان هممدرسهایاش از قبیل: ناصر ملکمطیعی و فرهنگ شریف سخن میگوید. بااینهمه، گرچه نوشتههای این کتاب پراکنده و ظاهرا چندموضوعی هستند، ولی نویسنده همچنان محور تحولات تهراننگاری خود را «خیابان» یا همان محله اسمال بزاز و مولوی قرار داده است. چنانکه بهداشت، پزشکی و دندانپزشکی نیز بخش خاصی در اغلب نوشتههای منظرپور دارد.
به گمان من، حکایت ماقبل آخر این کتاب از نظر کمی و کیفی جذابترین بخش این کتاب است. درواقع خود نویسنده هم احتمالا چنین نظری داشته که نام این بخش (نادره دوران) را عنوان کتاب قرار داده است. نادره دوران چند برش از زندگی معصومه/ اکرم عزیزیبروجردی هنرمند کمتر شناختهشده دهه ۱۳۳۰ شمسی، هنر، موسیقی و سینمای ایران است. درباره وی و عمر کوتاه ۴۰ ساله او (۱۳۳۹- ۱۲۹۹)، به طور پراکنده مطالب بسیاری گفته و نوشته شده است، ولی بهجرئت میتوان گفت که خطبهخط روایت داستانگونه منظرپور از ناگفتههایی از زندگی شخصی و حادثه مرگ مهوش، خواندنی، جذاب و قابل استناد تاریخی است. منظرپور بیآنکه خود را در این مورد مورخ بداند، مانند یک روزنامهنگار تجسسی به بخشهای مختلف زندگی شخصی و حرفهای مهوش پرداخته است.
منظرپور درباره فرجام او مینویسد: «آن روز مراسم تشییع جنازهاش برگزار میشد. در عمر خود چنین جمعیت و ازدحامی ندیده بودم. هنوز هم متحیرم که رمز محبوبیت این زن، در چه چیزی نهفته بود؟ مهوش چندان زیبا نبود. خوشاندام به همچنین، صدای خوبی نداشت و رقص خوبی هم نمیدانست. پس چه چیزی او را چنین محبوب لوطیها و گردنکلفتها و جنوبشهریها کرده بود؟ چیزی به نظرم نمیرسد جز آنکه خود را از آنها میدانست و آنان نیز او را از خود میدانستند». مهوش البته آنقدر بخت نداشت تا همانند دیگر زنان سرشناس هنرمند و ادیب معاصر ایران توسط جامعه نخبه و روشنفکر به شهرت و اعتبار عمومی برسد، ولی منظرپور در همین ۲۰ صفحه توانسته تصویری گویا از او ارائه کند.
درباره تهران پژوهشهای آکادمیک و فاخر بسیاری نوشته و در حال نگارش است، ولی به گمانم، تهرانشناسی و تهرانپژوهی بدون بررسی و واکاوی آثار مرحومان جعفر شهری و عباس منظرپور، از منظر تاریخ طبقات فرودست، تاریخ مردم، تاریخ اجتماعی، مردمنگاری و تاریخ خانوادهها ناقص و ناکافی است. کاش منظرپور زودتر از ۷۰ سالگی به نوشتن حرفهای و تماموقت میپرداخت. کاش پیرمرد بیشتر از ۸۹ سال عمر میکرد و همچنان مینوشت و منتشر میکرد. برای بیشتر نویسندگان ۷۰ سالگی آغاز بازنشستگی ادبی است، ولی برای منظرپور، آغاز شکوفایی قلمیاش بود.
تهراننگاری برای منظرپور فراتر از یک وظیفه و مسئولیت و مشغولیات ادبی مرسوم دوران فراغت بود. خود او در گفتوگویی درباره منظورش از نوشتن درباره جنوب شهر تهران میگوید: «منظور نداشتم، بلکه عشق داشتم؛ عشق به تاریخ است. به تاریخ بسیار علاقمندم. من جنبهای از تاریخ را ثبت کردم که متأسفانه توسط اکثر نویسندگان نادیده گرفته شده است. با تأسف باید بگویم که به غیر از خودم کسی را سراغ ندارم که فرهنگ مناطقی، چون اسماعیل بزّاز را به نگارش درآورد».
منبع: پارسینه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۷۰۲۵۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برگزاری آیین نقد کتاب لبخند آفتابی
مدیر کل کتابخانههای استان در این مراسم با بیان اینکه یکی از بزرگترین داشتههای ما رشادتها، خود باوریها واستقلال ملت است که از مردان غیور دوران دفاع مقدس به یادگار مانده است گفت: در افق جدید در کتابخانههای استان سعی بر رونمایی از کتابهای دفاع مقدس هستیم.
بابایی با اشاره به اینکه در ۱۹ ماه گذشته سعی بر آشتی مردم با کتابخانهها داشتیم افزود: درهمین راستا تعداداعضای کتابخانههای ما به ۱۶۱ هزار نفر افزایش داشته وبیش از ۱میلیون و ۱۵۰ هزار جلد کتاب به امانت رفته است.
وی اضافه کرد: ۶۴ برنامه فرهنگی از سنین کودکان تا بزرگسالان در حال اجرا است و در حال تبدیل کتابخانهها به پایگاههای فرهنگی و اجتماعی هستیم، ما در کنار امانت کتاب در حال تبدیل کتابخانه به مرجع و منبع هستیم وامروز بیش از ۷۰کتابخانه ما بالای ۵۰ سال سن داردکه نیازمند بهسازی است.
گفتنی است کتاب «لبخند آفتابی» به قلم سید رضا علوی به رشته تحریر در آمده که در بردارنده بخشی از خاطرات رسول آفتابی از رزمندگان دوران ۸ سال دفاع مقدس استان است.
باشگاه خبرنگاران جوان آذربایجان شرقی تبریز