«رادیو» هیچ وقت جایگاه خود را از دست نمی دهد/ راز مسحورکنندگی جعبه صدا
تاریخ انتشار: ۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۷۱۴۷۵۲
یک نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر و رادیو عنوان کرد: من فکر می کنم چیزی که باعث شده با وجود رقیبانی مثل تلویزیون و سینما و فضای مجازی و غیره هنوز رادیو در دل مردم جایگاه خودش را حفظ کند، عشق است.
گروه رادیو و تلویزیون ـ اولین فرستنده عمومی رادیو در ایران به ساعت نوزده چهارم اردیبهشت 1319 در تهران با نام رادیو تهران گشایش یافت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فرانک فروتن متولد 1367 کارشناس کارگردانی نمایش و کارشناس ارشد ادبیات نمایشی است . 15 سال است که به عنوان نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر فعالیت می کند، هم چنین 5سال است که به عنوان مربی نمایش خلاق به صورت تخصصی کار آموزش به کودکان و نوجوانان را شروع کرده است. تا به حال هشت نمایش به روی صحنه برده است ، در جشنواره های مختلف تئاتری در سطح استانی، منطقه ای، ملی و بین المللی حضور داشته است و جوایزمتعددی کسب کرده است. در سی و هشتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر در بهمن سال گذشته دیپلم افتخار بهترین نمایش را برای نمایش مثل خاراندن یک زخم در بخش مسابقه+فجر کسب کرد.
به طور مثال یکی از فعالیت های نمایشی فروتن، نمایش «این نامه برسد به دست پسرم» سال 95 به نویسندگی فرانک فروتن و کارگردانی حسین خدادی، ویژه سالروز بازگشت آزادگان از شبکه رادیو البرز پخش شد.این نمایش داستان پسری جوان است که می خواهد به زودی ازدواج کند و راهی جبهه می شود اما در جبهه اسیر و سپس شهید می شود. مادرش خبر شهادت او را نمی پذیرد و مدام برای پسرش در اسارت نامه می نویسد و می گوید پسرش هم نامه ها را جواب می دهد. هنگامی که آخرین گروه آزادگان به میهن باز می گردند آزاده ای در میان آن هاست که هیچ کس به استقبالش نیامده وقتی پیگیر میشود متوجه می شود که خانواده اش سال ها پیش در موشک باران شهید شدند اما پسر نمی پذیرد چراکه تمام سال های اسارت مادرش برای او نامه نوشته است و ...نمایش مثل خاراندن یک زخم پس از خوب شدن نیز سال گذشته به نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی فروتن به صحنه عمارت نوفل لوشاتو رفت.
*از چگونگی شکل گیری گروه نمایش رادیو البرز و همکاری با رادیو بگویید ؟
سال 94 یکی از همکاران تئاتری که از بازیگران خوب استان البرز هستند جهت بازی در یک نمایش رادیویی بلند در رادیو البرز بنده را به تهیه کننده و کارگردان معرفی کردند. بعد از ضبط این نمایش متوجه شدم که این ها اولین نمایش هایی هست که در رادیو البرز در حال ضبط شدن است و احتیاج به نمایشنامه نویس دارند.
رشته دانشگاهی من نمایش بود و بنابراین تا حدودی با اصول نگارش و تنظیم نمایش برای رادیو آشنا بودم اما پیش از این فقط نمایشنامه صحنه ای هم نوشته بودم
با توجه به اینکه رشته دانشگاهی ام همین بود تا حدودی با اصول نگارش و تنظیم نمایش برای رادیو آشنا بودم اما پیش از این فقط نمایشنامه صحنه ای هم نوشته بودم. پس از ارائه طرح اولیه و تصویب اولین نمایشنامه رادیویی ام چند ماه بعد ضبط و از رادیو البرز پخش شد که خوشبختانه بازخورد خوبی داشت و این همکاری ادامه یافت و با گسترده تر و کامل تر شدن گروه نمایش تولیدات افزایش یافت و حتی سریال های 10قسمتی و 13 قسمتی رادیویی هم نوشتم.
البته در کنار نوشتن نمایشنامه بلند رادیویی برای یکی دو برنامه رادیویی نیز نمایش های کوتاه نوشتم و بازیگری در رادیو البرز را نیز به مدت 4سال ادامه دادم.
*تا کنون چند نمایشنامه رادیویی نوشتید ؟ و کلا چند نویسنده در رادیو البرز مشغول به کار هستند؟
فکر می کنم حدود 25 یا 30 نمایشنامه بلند نوشتم و از سال 95 تا سال 98 هر سال برای ایام نوروز سریال رادیویی سیزده قسمتی ،ایام الله دهه فجر سریال ده قسمتی و در هفته دفاع مقدس سریال هفت قسمتی نوشتم. یعنی جمعا بالای 100 نمایشنامه رادیویی را برای رادیو البرز نگارش کردم و در بالغ بر 30 نمایش رادیویی نیز در رادیو البرز به عنوان بازیگر حضور داشتم.
با افزایش تولیدات و با پیشنهاد مسئول واحد نمایش سال 97 فراخوان هایی برای جذب نویسنده در رادیو دادیم
البته چند نمایشنامه رادیویی نیز برای دیگر مراکز استان ها و رادیو نمایش نیز نوشتم.
من آمار دقیقی از نویسندگان رادیو البرز ندارم به خصوص عزیزانی که برنامه های هر روزه رادیو را می نویسند جدا از نمایشنامه نویسان هستند اما با افزایش تولیدات و با پیشنهاد مسئول واحد نمایش سال 97 فراخوان هایی برای جذب نویسنده در رادیو دادیم .
افرادی که در زمینه نمایشنامه نویسی تجربه داشتند نمونه نوشته های خود را برای بنده ارسال کردند و از بین این عزیزان افرادی که قلم بهتری داشتند را به مسئول واحد نمایش پیشنهاد دادم و بعد با هماهنگی ایشان، نویسندگان جدید در جلسات فشرده اصول و قواعد اولیه نوشتن برای رادیو رازیرنظر آقای محسن سراجی نمایشنامه نویس و مدرس دانشگاه آموختند و هم چنین با ساختار رادیو و قواعد فعالیت در آن نیز توسط مسئول واحد نمایش رادیو البرز آقای خدادی آشنا شدند و به این ترتیب تعداد نویسندگان رادیو البرز در واحد نمایش افزایش پیدا کرد.
*سال گذشته یک نمایش به نام «مثل خاراندن یک زخم» به صحنه بردید آن کار چه تجربه ای برایتان بود؟
ایده اولیه این کار از پایان نامه ارشدم به دست آمد. استاد راهنمایم دکتر ناظرزاده بود، در واقع یک رویداد واقعی از بیمارستان کمالی کرج درباره یک دختر خانمی بود سال گذشته بعد از دفاع پایان نامه ام دکتر ناظرزاده از کارم خوششان آمد و من را تشویق کردند که کار را به صحنه ببرم. من فکر میکنم در جامعه امروز به خصوص نسل حالا و جوانترها یک سرگشتگی وجود دارد حال این سرگشتگی در نسل های قبلی طور دیگری است و الان هم یک طور دیگری است و من بخشی از این سرگشتگی را در کار نشان دادم.
* نوشتن و بازیگری برای رادیو چه تفاوتی با صحنه تئاتر دارد ؟
نوشتن و بازیگری در رادیو قواعد خودش را دارد. در رادیو مخاطب تنها از طریق شنوایی اش با ما در ارتباط است پس باید به عنوان نویسنده هر آنچه دیدنی است را شنیدنی کرد. از مالکیت میکروفن تا فضاسازی شنیداری و... همگی به این امر کمک می کند. البته به نظر من حتی انتخاب داستان در نمایشنامه رادیویی با صحنه ای متفاوت است.
نوشتن و بازیگری در رادیو قواعد خودش را دارد. در رادیو مخاطب تنها از طریق شنوایی اش با ما در ارتباط است پس باید به عنوان نویسنده هر آنچه دیدنی است را شنیدنی کرد. از مالکیت میکروفن تا فضاسازی شنیداری و... همگی به این امر کمک می کند
در بازیگری نیز همینطور است به عنوان بازیگر ارتباط ما با مخاطب از طریق صدا است .
صدا علاوه بر اینکه احساسات بازیگر را در هر لحظه از نمایش منتقل می کند باید بتواند به فضاسازی و دادن یک تصویر از موقعیت بازیگر در صحنه نیز کمک کند.
مثلا اینکه در این قسمت به عنوان یک بازیگر در حال راه رفتن دیالوگ می گویی یا نشسته ای باید در صدایت منتقل شود. اینکه در رادیو همواره بازیگر مقابل تو میکروفن است اوایل برای من که به بازی صحنه ای و نگاه کردن به بازیگر مقابلم عادت داشتم سخت بود و مدام از کارگردان و صدابردار تذکر می گرفتم اما رفته رفته با قواعد و همینطور علامات و اشارات رادیویی بیشتر آشنا شدم و حتی گاهی برایم بازی در رادیو از صحنه هم لذت بخش تر بود .
*تا به حال هیچ یک از نمایشنامه های صحنه ای خود را تبدیل به نمایش رادیویی کرده اید ؟
این کار را انجام دادم که نمایشنامه ای را برای اجرا در رادیو تنظیم رادیویی کنیم اما نمایشنامه هایی که از من در رادیو البرز پخش شده است. از همان ابتدا برای رادیو نگارش شده است. هر نمایشنامه صحنه ای قابلیت تبدیل به نمایش رادیویی را ندارد و البته عکس این قضیه نیز صادق است. البته از سال گذشته در رادیو نمایش در برنامه من و صحنه که یک نمایشنامه خوانی رادیویی هست نمایشنامه های صحنه ای ام را خوانش کردیم اما طبیعتا چون نمایشنامه خوانی است و نمایش رادیویی نیست، نمایشنامه ها با همان تنظیم صحنه ای خوانده می شوند و نه رادیویی.
*رادیو به عنوان یک وسیله ارتباط جمعی که از دیرباز در شرایطی که خبری از تلویزیون و سینما نبوده به زندگی روزانه مردم راه پیدا کرده و جایگاهی خاص به دست آورده است. به نظر شما در دنیای امروز جایگاه رادیو در زندگی مردم چگونه است؟ آیا مخاطبان بیشتر شده اند یا کمتر ؟
اینکه رادیو برای تمام ما یک احساس نوستالژیک دارد انکارنشدنی است. من زمانی که فعالیت ام را در رادیو آغاز کردم برایم بسیار شیرین تر از اولین حضورم بر صحنه تئاتر بود شاید به علت همان احساس نوستالژیک باشد. با وجود اینکه بازیگری در رادیو محدودیت های خود را دارد اما هرگز برایم خسته کننده نبوده و این مطلب را از زبان دیگر همکاران نیز شنیدم.
اینکه اکثریت می گویند رادیو برای ما عشق است و شغل نیست. اکثر افرادی که در بخش های مختلف رادیو مشغول هستند از معاونت صدا و مدیریت تولید تا نویسنده ،تهیه کننده کارگردان گوینده ،بازیگر، صدابردار گروه فنی و همه و همه عاشقانه کار می کنند.
چیزی که باعث شده با وجود رقیبانی مثل تلویزیون و سینما و فضای مجازی و غیره هنوز رادیو در دل مردم جایگاه خودش رو حفظ کنه همین عشق هست
من فکر می کنم چیزی که باعث شده با وجود رقیبانی مثل تلویزیون و سینما و فضای مجازی و غیره هنوز رادیو در دل مردم جایگاه خودش رو حفظ کنه همین عشق هست.
ممکن است که امروزه در خانه ها کمتر رادیو گوش بدهیم یا اصلا به ندرت رادیو گوش بدهیم اما مثلا در اکثر تاکسی ها رادیو تمام مدت روز همدم راننده و همراه مسافرها هست.
حتی در همین روستاهای اطراف البرز من از شنوندگان رادیو شنیدم که به رادیو بیش از تلویزیون گوش می کنند با وجود اینکه تلویزیون هم دارند. البته این را هم فراموش نکنیم که اگر رادیو رسانه پویایی نبود و با زمانه پیش نمی رفت نمی تونست به حیاتش ادامه بدهد، پس این نشان از پویایی این رسانه دارد. من آمار دقیق ندارم اما اینکه مخاطبان امروز رادیو به اندازه 50سال قبل نیست و کم شده است و خب کاملا طبیعی ست و در تمام دنیا اینطور هست اما هنوز مخاطب خودش رو دارد و هنوز توانسته راز و رمز این جعبه صدا را حفظ کند.
من به واسطه شغلم بسیاری از افراد را می شناسم که واقعا یکی از آرزوهایشان هست که صدایشان روزی از رادیو پخش بشود و من فکر می کنم این دلیلش میل به شهرت نیست چون قطعا امروزه تلویزیون بهتر میتواند پاسخگوی این میل باشد، علتش همان رمز و راز کشف نشده این جعبه صداست که 80سال است هنوز مردم را مسحور می کند.
*پس به نظر شما رادیو توانسته در این روزگار با مخاطب و نیازهایش ارتباط درستی برقرار کند ؟
تا حدود زیادی بله. البته فکر می کنم با تنوع بیشتر برنامه ها و ایجاد یک فضای رقابتی میان برنامه ها می توان به تولیدات با کیفیت تر و مخاطب بیشتر رسید. برای مثال در خصوص همین نمایش رادیویی بلند در رادیو البرز اگر منحصرا تولید آن به عهده یک تهیه کننده نباشد قطعا کیفیت آثار بالاتر خواهد رفت چرا که هر گروه تلاش می کند کار بهتری ارائه دهد. در این زمینه بنده از جانب خانه تئاتر البرز به عنوان یک بخش خصوصی پیشنهادات و طرح هایی هم ارائه دادم که در دست بررسی هست. این تعامل می تواند هم کمی و هم کیفی موثر باشد.
با تنوع بیشتر برنامه ها و ایجاد یک فضای رقابتی میان برنامه ها می توان به تولیدات با کیفیت تر و مخاطب بیشتر رسید.
*این اردیبهشت آخرین اردیبهشت قرن است، یعنی تولد 81 سالگی رادیو ملی در قرن دیگری خواهد بود . در یک جمله خطاب به رادیو آنچه از او در این قرن تجربه کردید می توانید بگویید ؟
قرن ها هم که بگذرد تنها صداست که می ماند چه خوش ماندی و خوشتر بمان .
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: سالروز رادیو نمایش رادیویی نمایشنامه رادیویی مسئول واحد نمایش بازیگری در رادیو عنوان نویسنده تلویزیون و سینما رادیو البرز نمایش رادیویی نمایشنامه ها نمایش رادیو جایگاه خود برای رادیو فکر می کنم سال گذشته برنامه ها من فکر صحنه ای نامه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۷۱۴۷۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مراسم نکوداشت اکبر زنجانپور با حضور استادش
به گزارش «تابناک» به نقل از ایسنا، این نکوداشت، عصر روز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه همزمان با زادروز حمید سمندریان که یکی از استادان زنجانپور بوده است، با حضور جمع پرشماری از مخاطبان در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برپا شد.
در این مراسم که به کوشش انجمن کارگردانان تئاتر ایران با اجرای محمد سلوکی برگزار شد، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند باسابقه اهدا شد.
در آغاز، شهرام گیلآبادی، رییس انجمن کارگردانان با اشاره به زادروز حمید سمندریان گفت: نام او خاطرات فراوانی به ذهن هر یک از ما میآورد و هُرم نفس ایشان بر صورت تک تک ما نشسته و هیچ لحظهای در تئاتر ما بیحضور ایشان نبوده.
او با ارایه توضیحاتی درباره تقدیرهایی که در نوزدهمین «شب کارگردان» صورت میگیرد، افزود: خوشحالیم در سال قبل به سختی سعی کردیم در کنار دوستانمان بایستیم. هیچ تحمیلی را نپذیریم و با استقلال در جهت عملی کردن نظرات خود بکوشیم. همچنان در کنار تمام هنرمندان تئاتر میایستیم و به ظالم اجازه صفآرایی نمیدهیم چون تئاتر، عرصه حقیقت است.
گیلآبادی یادآوری کرد: سال قبل مدالیوم خانه تئاتر به آتیلا پسیانی اهدا شد که امسال یاد او را گرامی میداریم.
در ادامه تصاویری از آتیلا پسیانی در مراسم سال گذشته این انجمن پخش شد و حاضران به یاد او کف زدند.
سپس احسان حاجیپور ، دبیر برنامه و عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان با خوشامدگویی به مهمانان متن اولین لوح تقدیر را که به علی شمس مربوط میشد، ارائه کرد و این تقدیر با حضور صدرالدین زاهد، کارگردان، مترجم و بازیگر باسابقه تئاتر انجام شد.
علی شمس، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر با تشکر از برگزارکنندگان برنامه آرزو کرد مسیر اتفاقات طور دیگری بچرخد و همه کسانی که به شیوههای گوناگون کار میکنند، بدون هیچ گونه رنج و تبعاتی بتوانند آثار خود را ارائه کنند.
او عنوان کرد که بهتر است برای اینکه برنامه به حاشیه کشیده نشود، سکوت کند.
در ادامه آرش دادگر، عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان طی سخنانی درباره علیرضا کوشک جلالی، کارگردان و مدرس تئاتر، متن تقدیرنامه او را خواند و این کارگردان با حضور اصغر همت، تقدیر شد.
کوشک جلالی با تشکر از برگزارکنندگان این برنامه فقط آرزو کرد که برخی خبرهای ناخوشایند را که این روزها می شنویم، دیگر نشویم.
در بخش بعدی، مراسم تقدیر از ژاله علو برپا شد که خودش در برنامه حضور نداشت اما پیامی صوتی را فرستاده بود که پخش شد.
او در این پیام عذرخواهی کرد که به دلیل کسالت، نتوانسته در برنامه شرکت کند و از عشق و علاقهاش به تئاتر و نمایش رادیویی گفت.
او همچنین به پیشینه حضورش در تئاتر و هنرمندانی که با آنان همکاری داشته، اشاره کرد.
علو عنوان کرد که در رادیو نمایشهای بسیاری را کارگردانی کرده و افزود: برایم افتخاری است که توانستم کارهایی انجام دهم که بعد از گذر سالها هنوز به خوبی از آنها یاد میشود. او در پایان شعری از سرودههای خودش را خواند.
سپس محمد رحمانیان، دیگر عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان متن تقدیرنامه ژاله علو را خواند و ایرج راد به نمایندگی از علو تقدیرنامه او را دریافت کرد.
او همچنین بخش کوتاهی از نمایشنامه «روزهای رادیو» را که اشارهای به ژاله علو و رقیه چهره آزاد داشت، اجرا کرد.
رحمانیان حضور کوشک جلالی را در تئاتر کشورمان همچون معجزهای خواند که در امر آموزش در استانهای گوناگون و ترجمه و کارگردانی ثابت قدم است و خطاب به او گفت: علیرضای عزیز بمانی برایمان!
هایده حائری ، مدرس تئاتر و دیگر هنرمند حاضر در برنامه از جایگاه تماشاگران گفت: من اعتراض دارم.
او از مردم کشورمان قدردانی کرد که به هنرمندان کشورشان احترام میگذارند و در مراسم تقدیر از آنان شرکت میکنند و گفت: الان احساس کردم جای یک خانم در مراسم تقدیر از خانم علو خالی است. ایشان دوست خیلی صمیمی دو تن از عمههای من بودند؛ خانمها طوسی و عذرا حائری. حیف است که تقدیرنامه خانم علو را دو تن از آقایان دریافت کنند.
او بعد از این سخنان طنزآمیز که با خندههای تماشاگران همراه شد و به دعوت رحمانیان که در دانشکده هنرهای زیبا دانشجویش بوده، روی صحنه رفت و تقدیرنامه علو را دریافت کرد.
رحمانیان نیز در سخنانی از حائری به عنوان یکی از استادان خوب خود یاد کرد که به نوعی، منشأ ساخت فیلم «هامون» شده چون با اجرای اثری از او، داریوش مهرجویی خسرو شکیبائی را برای بازی در «هامون» انتخاب کرده است.
در بخش بعدی، بخشهایی از فیلم زندگی تئاتری اکبر زنجانپور در گفتگو با محمد رحمانیان پخش شد.
سپس محمود دولتآبادی روی صحنه رفت و با تشریح خاطراتی از مهدی فتحی (بازیگر فقید تئاتر) که دوست مشترک خودش و زنجانپور بوده، گفت: ما در آن دوران قدم میزدیم و فکر میکردیم کسانی که کار هنر نمیکنند، چه میکنند.
او ادامه داد: زنجانپور در کنار دیگر دوستان ما سعی کرده هنر بورزد ولی همیشه موانع اجازه نداده این فعالیت چه در ایشان و چه در دیگر دوستان، ادامه پیدا کند.
دولتآبادی افزود: آنچه مایه خرسندی من است، حضور این اجتماع است که به مناسبت دوستی هنرمندان تئاتر تشکیل شده و بسیار گرامی است.
این داستاننویس با سابقه که پیشنیه تئاتری دارد، خاطراتی از دوران مشکلات خودش در تئاتر در سال ۵۳ بیان کرد و افزود: بعد از آن سال، دیگر روی صحنه نرفتم ولی سال ۵۶ پیشنهاد تشکیل سندیکای تئاتر را دادم و در تئاترهای لالهزار به نشان تقدیر از هنرمندان گذشته خود برنامهای تدارک دیدیم اما متاسفانه دیگر آن تئاترها باقی نماند.
دولتآبادی خطاب به حاضران در برنامه افزود: وقتی مهدی فتحی کسل و بیحوصله میشد، برای خودش نقشی میساخت و آن را اجرا میکرد. یعنی لازم نیست حتما چیزی بشود، همین که هستید و سرپا هستید، همین که چنین شبهایی برگزار میشود، یعنی شدن. چیزی در انتظار هنرمند نیست. آرزو میکنم همیشه رونده باشید و وقتی هم خسته میشوید، خستگی از تن دور کنید و دوباره ادامه بدهید.
سپس رحمانیان بار دیگر روی صحنه رفت و با یادآوری خاطراتی از زنجانپور گفت: اولین بار استاد را در «آتش بدون دود» کار نادر ابراهیمی و بعد از آن در فیلم «بیتا» هژیر داریوش و پس از آن در نمایشهای تلویزیونی دیدم.
این نمایشنامهنویس و کارگردان اضافه کرد: اولین مواجهه من با آقای زنجانپور به عنوان کارگردان، اجرای درخشان ایشان از نمایشنامه «همه پسران من» کار آرتور میلر بود که سبب شد راه خودم را به عنوان کارگردان پیدا کنم. صحنههای درخشان این نمایش از یک کلاس درس آموزندهتر بود و هنوز تک تک صحنههای آن را به یاد دارم و بزرگترین تاثیری است که یک اثر هنری و یک کارگردان بر من گذاشته است.
رحمانیان از اجرای نمایش«مروارید» نوشته عزتالله مهرآوران و کار زنجانپور به عنوان دیگر نمایش درخشانی یاد کرد که همچنان تاثیرش بر او باقی مانده و آرزو کرد که سایه زنجانپور همچنان بر سرمان باقی بماند.
در بخش بعدی برنامه، تصاویری خاطرهانگیزی از نمایش «نگاهی از پل» نوشته میلر و کار سمندریان پخش شد که سال ۵۱ اجرا شده است.
سپس مسعود دلخواه، دیگر کارگردان حاضر در برنامه در سخنانی با بیان اینکه مبالغه نمیکند، گفت: تصمیم دارم از دشواری اکبر زنجانپور بودن صحبت کنم چون اکبر زنجانپور بودن، اصلا ساده نیست.
او با یادآوری اولین خاطرههای خود از زنجانپور افزود: نمایشی از رکنالدین خسروی دیدم که زنجانپور و بهروز بقایی در آن بازی میکردند. او در این نمایش بیش از ۲۵ کارکتر را بازی کرد و هنوز صدایش و انرژیاش را که خیلی سریع از نقشی به نقشی میرفت، در ذهنم مانده.
دلخواه با بیان خاطره همکاریاش در نمایش «دایی وانیا» به کارگردانی زنجانپور ادامه داد: یک نفر میتواند بازیگر، کارگردان، دوبلور یا انسان شریفی باشد و همیشه خود اصیلش باشد ولی داشتن همه اینها در یک جا سخت است و اکبر زنجانپور همه اینها را با هم دارد. رفتار او میتواند الگویی باشد برای نسل جوان؛ از دیسیپلین کاریاش تا برخورد یکسان با همه اعضای گروه.
وی خاطرنشان کرد: در نمایش «دایی وانیا» کاریزمایی روی صحنه میدیدم که نظیرش را ندیده بودم. کاریزمای اکبر زنجانپور، از خود بودن اوست و نترس بودن و نقاب به چهره نداشتنش. ما بعد از آن نمایش، در گفتگوهایمان از ابزورد بودن شرایط اجتماعی و تئاتری با هم حرف میزنیم.
دلخواه در پایان سخنانش پیشنهاد کرد یک جایزه بازیگری به اسم اکبر زنجانپور نامگذاری شود و توضیح داد: این نامگذاری تنها به دلیل این نیست که او بازیگر خوبی است بلکه چون انسان شریفی است.
در ادامه، نوید محمدزاده به عنوان نمایندهای از نسل جوان در سخنانی درباره زنجانپور گفت: خجالت میکشم درباره ایشان صحبت کنم.
او خطاب به زنجانپور ادامه داد: استاد خیلی دوستتان دارم. چندی پیش فرصتی شد تا در کنار شما متنی را دورخوانی کنیم. امیدوارم قسمت باشد روی صحنه کنارتان بازی کنم و نفس شما را حس کنم و لذت ببرم و یاد بگیرم. سلامت باشید و سرحال.
در بخش بعدی، شهرام گیلآبادی که مدتها مدیر رادیو بوده، خاطراتی از دوران کاری خود در این رسانه بیان کرد و گفت: هُرم نفس خیلی از بزرگانرادیو بر صورتم نشست که ویژگیهای مشترکی داشتند.
او خاطراتی از بازی زنجانپور در نمایشی از صدرالدین شجره و نیز خاطراتی از احمد آقالو و مهدی فتحی بیان کرد و ادامه داد: ما در رادیو با حکمتهایی مواجه بودیم که یکی از آنها آموزش سینه به سینه بود. امثال زنجانپور، این فضا را ایجاد کردند که حکمت جاری در رادیو، آموزش باشد. چیزی که از این نسل بزرگ عاید من شد، این بود که نظم، توسعه فکری، دانایی و درایت سکوت را میآورد. این آدمها هر چه دارند در طبق اخلاص میگذارند که دیگران قد بکشند چون آنان بخیل نیستند. ماموریت خود را معرفتشناسی و توسعه فکری میدانند. آقای زنجانپور در عالم هنر، یکی از آبروهای زمین است.
در بخش بعدی، پرویز ممنون، دیگر هنرمند پیشکسوت تئاتر که در وین زندگی میکند و دیشب تازه به ایران رسیده، در سخنانی گفت: هنوز گیج راه هستم ولی خوشحالم که در بزرگداشت اکبر شرکت میکنم.
او که استاد زنجانپور بوده ادامه داد: شما از زماناستادی او گفتید و من چند خاطره از زمان دانشجوییاش میگویم. اولین بار که برای مدیریت دانشکده دعوت شدم، نمایشی از بهمن فرسی روی صحنه بود و اکبر نقش اصلی آن را بازی میکرد . فرسی قبل از کارگاه نمایش، کارهای تجربی و غیر متعارف اجرا میکرد. با دیدن بازی اکبر حیرتزده شدم و اگر سال قبل بازی محمد علی کشاورز را ندیده بودم، با دیدن او روی صحنه، ضعف میکردم.
ممنون از زنجانپور در کنار آذر فخر و کیهان رهگذر وبه عنوان یکی از چند دانشجوی محبوب خود یاد کرد و افزود: هرچند اکبر هم سنش به دانشجویان نزدیک بود، هرگز سراغ شعار نمیرفت و در کار خود همیشه جدی بود. او همیشه محترم بود مثل انتظامی. آنان سر کلاس بسیاری استادان میرفتند چون معتقد بودند از هر استادی چیزی یاد میگیرند.
ممنون اضافه کرد: یکی از نقشهای حساس خود را به او سپرد و بعد از آن، استاد راهنمای رسالهاش شدم که اجرای نمایش «ریل» نوشته دولت آبادی بود و با همراهای رضا بابک اجرا کردند. همه کسانی که در کار تئاتر هستند، عاشقاند ولی زنجانپور جدی بود. به همین دلیل وقتی صحبت از بزرگداشت شد، با خودم فکر کردم اگر قرار باشد در بزرگداشت سه چهار تن از دانشجویانم شرکت کنم، حتما یکی از آنان اکبر خواهد بود.
در بخش پایانی، اکبر زنجانپور در میان تشویق حاضران روی صحنه رفت و در شرایطی که همه به احترام او ایستاده بودند، گفت: امشب آنقدر از من تعریف شد که گیج شدم آن ولی این سخنان مسئولیت آدم را زیاد میکند که تماشاگر و هنر را جدی بگیریم. باید حواسمان باشد به چیزهایی که نوشته و خوانده نمیشود. همه این کارها را میکنیم که به فضا برسیم. آنچه کم است، ارتباط نانوشته و ناگفتهای است که هر کس سهم خود را از آن بر میدارد و گذر میکند.
این هنرمند پیشکسوت ادامه داد: وظیفه ماست که سعی کنیم تصویری را که دیده نمیشود، بسازیم و آنچه را شنیده نمیشود، به تماشاگر پیشنهاد بدهیم و این مال زمانی است که کمتر بتوان حرف زد و گفتنیها را گفت.
زنجانپور در پایان گفت: امشب از حوصله و محبت شما هم شرمندهام و هم به خودم میبالم و اینها مسئولیت مرا بیشتر میکند. «ایبسن» میگوید قویترین انسان کسی است که از همه تنهاتر است. بگردیم و تنهاییهای خود را پیدا کنیم.
سپس نشان ویژه خانه تئاتر با حضور پرویز ممنون، صدرالدین زاهد، محمد رحمانیان، محمود دولتآبادی، ایرج راد، اسماعیل خلج، همسر، دختر و نوه زنجانپور، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند اهدا شد.
متن تقدیرنامه او را شهرام گیلآبادی خواند و زنجانپور پس از دریافت این نشان گفت: یک عمر دویدهام و امشب جایزه گرفتهام.
اسماعیل خلج که سالها قبل نمایشنامه مشهور «گلدونه خانوم» را نوشته، خاطرهای از زنجانپور بیان کرد و گفت: شبی به من تلفن زد و اجازه گرفت اسم دخترش را گلدونه بگذارد و من هم به او گفتم من هم این اسم را از شخص دیگری گرفتهام و بر نمایشنامهام گذاشتهام.
زنجانپور هم توضیح داد نوهاش که در این مراسم حضور دارد، دختر گلدونه است.
بعد از برگزاری مراسم، تصاویری از مستند اکبر زنجانپور در محوطه باز پارک خانه هنرمندان ایران پخش شد.
در ادامه تصاویر دیگری از این مراسم را میبینید: