مهلقا خانم: مراسم ختم من آبرومندتر از باباپنجعلی بود
تاریخ انتشار: ۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۷۲۳۴۲۳
گاهی به خودم نهیب میزنم که نقشی را برای پولش بپذیرم تا پساندازی برایم باشد اما نمیتوانم خودم را راضی کنم.
به گزارش مشرق، «مه لقا خانم!»؛ این پاسخ خیلی از سوالهایی بود که در این فصل از سریال «نون.خ» وسط بحثهای جدی و تحلیلی و زلزله و رویدادها مطرح میشد و همه روستا همزبان یک اسم را میآوردند! مه لقایی که شب اول مراسم ختم و یادبودش برگزار شد تا بدانیم در این فصل غایب است، ولی گویی این بار از هر زندهای زندهتر بود و اینگونه مادرزن نورالدین در سریال اگرچه از دنیا رفته بود اما بارها و بارها در سریال از او یاد شد و حتی بیش از کاراکترهای دیگر در ذهن مخاطب جا باز کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«مه لقا خانم» اما همان فریده سپاه منصور است که در فصل اول سریال شاهد حضور تحسینبرانگیز و متفاوتش بودیم و حالا به بهانه پایان فصل دوم سریال و شوخیهای جالبی که با این کاراکتر شد و نقش او را در این فصل همچنان پررنگ نگه داشت، به گفتگو با او نشستیم که خیلی سرزنده و شوخ طبع به سوالات جواب داد.
کرد تقلبی بودم!
فریده سپاهمنصور همان ابتدا در پاسخ به اینکه چرا در این فصل از سریال حضور نداشته است، به مهر گفت: شاید به این دلیل که در فصل قبل از من درباره کار در شهرستان پرسیده بودند و من گفتم نمیتوانم به شهرستان بروم. کار در شهرستان برای من خیلی سخت است و من سنم برای آن مناسب نیست.
وی در ادامه با شوخی بیان کرد: شاید هم دلیلش این بود که من در میان آنها که همه از کردهای شهرستانها بودند، کرد تقلبی بودم! ولی شرایط کار در شهرستان خیلی سخت است مخصوصاً کار در کرمانشاه که هوای سردی دارد و من اکنون ۷۳ ساله هستم. کار را هم باید جدی گرفت و نمیتوان توقع داشت که مثلاً همه با یک نفر در شهرستان همکاری کنند. در کل هم با مناطق سردسیر مشکل دارم و خاطرم میآید چند سال پیش برای پروژهای به شهرستان رفته بودیم و بیمار شدم.
یادبودم از مراسم یادبود باباپنجعلی بهتر بود
بازیگر نقش مه لقا خانم در «نون.خ» که در این فصل و در قسمت اول برای او یادبود و ختم هم گرفته شد، درباره اینکه چقدر این فصل از سریال را دوست داشته است، گفت: هر شب سریال را میدیدم و قسمت اول برایم خیلی جالب بود، حتی فکر میکنم یادبود و ختمی که برای من گرفتند از یادبودی که برای بابا پنجعلی در «پایتخت ۶» گرفته شد جالبتر بود!
وی که اولین بار در فیلم سینمایی «مهمان مامان» نقش یک زن کرد را بازی کرده بود با مقایسه آن نقش با مه لقا خانم «نون.خ»، گفت: من آنجا بین عدهای فارس، نقش یک کرد را بازی کردم و اینجا بین یک عده کرد بودم و شاید تقلبی بودنم بیشتر به چشم آمد! (می خندد)
خاطرهای از «مهمان مامان»
سپاهمنصور درباره تلاشهایش برای فیلم «مهمان مامان» نیز گفت: درست خاطرم هست که حدود یک ماه و ۱۰ روز روی دیالوگهایم برای فیلم «مهمان مامان» کار کردیم. یک نفر جملههای مرا به کردی کرمانشاهی میخواند و من هم تکرار میکردم. بعضی روزها صبح ساعت ۵ یا ۶ بیدار میشدم نوارهای کردی را گوش میدادم و تا عصر تمرین میکردم. آنقدر این جملات را تکرار میکردم که یک روز وقتی به دخترم گفتم «کی میای خانه؟» با تعجب پرسید چرا لحنم عوض شده است. بعد از نمایش فیلم هم خیلیها فکر کردند اصالتاً کرد هستم و از این بابت خیلی خوشحال بودم چون دوست نداشتم از نوع بیانم ناراحت شوند یا اعتراض کنند و بگویند ما اینگونه حرف نمیزنیم.
وی در پاسخ به اینکه به شکل گزیدهای در سینما و تلویزیون بازی دارد، توضیح داد: من نقش هر پیرزنی را بازی نمیکنم. گاهی نقش یک زن فلج و لال را پیشنهاد میدهند و میگویند این نقش برای خود شما نوشته است. نقشهایی میدهند که براساس حضور من در فیلمهای قبلیام مثل «ساحره» یا دیگر فیلمها طراحی میشود. این نقشها بازیگر را در تله میاندازد و او را کلیشه میکند. من برای اینکه نقشم را بدانم کل فیلمنامه را میخوانم، حتی اگر نقش من چهار سکانس باشد اما باید همه فیلمنامه را بخوانم تا ببینم بودن و نبودن این نقش چه تأثیری در روند فیلمنامه دارد.
بیشتر از اینکه نقش قبول کنم، رد میکنم
سپاه منصور درباره این حساسیت روی کار و انتخاب نقش با بیان اینکه هنوز خود را بازیگر تئاتر میداند، گفت: این حساسیتها مال یک بازیگر است. اگر بازیگر حوصله نداشته باشد پس نباید نقش بازی کند. من بیشتر از اینکه نقش قبول کنم نقشها را رد میکنم، چون باید بدانم نقشی که بازی میکنم در کجای جهان ایستاده است.
وی اضافه کرد: خیلی وقتها هم وقتی پشت سر هم نقشهای مشابه پیشنهاد میشود و من رد میکنم همکارانم ایراد میگیرند و میگویند مگر فکر میکنی به دیگران چه پیشنهاد میشود، اما من دوست دارم نقشهایی بازی کنم که بعد از آن، مردم به یادم باشند.
نمیتوانم برای پول کار کنم
سپاه منصور درباره اینکه چقدر ممکن است به دلیل مسائل مالی نقشی را بپذیرد، گفت: گاهی به خودم نهیب میزنم که نقشی را برای پولش بپذیرم تا پساندازی برایم باشد اما نمیتوانم خودم را راضی کنم.
وی درباره اینکه چقدر علاقه دارد سریالهایی مثل «پایتخت» یا «نون.خ» که وجوه قومیتی در آنها پررنگ است، ببیند، گفت: «نون.خ» از دل سازندگانش برآمد و به همین دلیل هم مردم با آن رابطه برقرار کردند. سریالهایی که قومیتها در آنها حضور دارند برای همگان جذاب است، خود من مثلاً دوست دارم بدانم در یزد مردم چه مناسکی دارند یا بلوچها چطور زندگی میکنند. این قومیتها را باید جدی بگیریم چون ایران فقط به تهرانیها تعلق ندارد.
این بازیگر که این روزها بیشتر در منزل است و سعی میکند به دلیل کرونا بیرون نرود، در پایان این گفتگو درباره تحمل این دوران بیان کرد: واقعیت این است که من ۱۲ سال است سیگار را ترک کردهام اما همچنان در سنی هستم که ممکن است آسیبپذیر باشم. به همین دلیل سعی میکنم در خانه بمانم و بیرون نروم که نه ناقل باشم و به کسی بیماری را انتقال دهم و نه خودم بیمار شوم. ممکن است دلمان بگیرد یا کلافه شویم، ولی وقتی فکر میکنم کاری که میکنیم حرکتی جمعی است به آدم لذت میبخشد.
منبع: مهرمنبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا ماهواره نور سال جهش تولید اخبار بورس فریده سپاه منصور مه لقا مهمان مامان مه لقا فیلم مهمان مامان نون خ مهمان مامان مه لقا خانم سپاه منصور نقش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۷۲۳۴۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ظریف، همچون بند زدن برگ گل! | چینیبندزن! یه دل شکسته رو هم بند میزنی؟
همشهری آنلاین- بهاره خسروی : چینیبندزنهای دورهگرد پایتخت به صدای بلند در کوچهها میخواندند: «چینیبند زن اومده ... برگ گل هم بند میزنم!» خانمهای خانه با شنیدن شاعرانگی همین جمله آخر هر چه کاسه و بشقاب شکسته و ترکخورده کنج انباری و صندوقخانه داشتند جمع میکردند و راهی کوچه میشدند. بچه ها همه سعی می کردند کنار چینی بندزن بشینن و تا ببینند حاصل خرابکاریشان چطور ماهرانه کنار هم بند می خورد.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
چینیبندزنی یکی از مشاغل نوستالژیک و فراموششده تهران است. این حرفه در روزگاری که وقتی چیزی میشکست و خراب میشد به جای دور انداختن آن را تعمیر میکردند، حسابی پرطرفدار بود. قدیمها معمولاً ظروف پرکاربرد خانه مانند کاسه، بشقاب و قوری از جنس چینی بود به ضربهای ترک میخورد یا میشکست.
خانمهای باسلیقه در طول سال تکههای شکسته چینی را تا زمان آمدن چینیبندزن نگه میداشتند. قدیم ها تا دلتان بخواهد از سر غفلت یا شیطنت بچه های خانه که همیشه پر تعداد بودند ظرف و ظروف میشکست و پیدا کردن مدل مشابه و جایگزین کار چندان آسانی نبود.
هنر تعمیر و کنار هم چیدن تکه های شکسته یا ظریفکاری بر عهده چینیبندزنها بود تا با کمک ابزار ویژه صاحبان این شغل که چیزی نبود جز تسمه فلزی و چسب و مته، تکههای شکسته بار دیگر کنار هم قرار گیرد و باعث خوشحالی خانم خانه شود. آنها پس از ترمیم هریک از ظروف به ازای دستمزد آن مقداری گردو، بادام، گندم یا پول دریافت میکردند. چینیبندزنها در محلهای خاصی برای مدت معینی اقامت میکردند تا کارشان را انجام دهند.
کمان، قیف برنجی، الماس، تکه چوب نازک از جنس درخت بید، نخ لحافدوزی، مفتول و سندان از ابزار کار چینیبندزنها بود. اما ظرافتهای این حرفه و احیای وسایلی که آدمها به آن دلبستگیهای مختلفی پیدا کردهاند نام این حرفه را به ادبیات عامیانه و فولکلور وارد کرد: چینی بند زن/ یه دل شکسته رو بند میزنی؟ / هرچی دارم به تو میدم / تو بگو چند میزنی؟
کد خبر 844617 برچسبها مشاغل هویت شهری تهران