نگاهی به کتاب «اطلس والی سونگو»
تاریخ انتشار: ۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۷۴۸۸۱۰
به گزارش حوزه فرهنگ و هنر خبرگزاری تقریب، در این گزارش که رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در اندونزی ترجمه و ارسال کرده است، آمده است؛
سنن آمپل (Sunan Ampel)
سنن آمپل فرزند شیخ ابراهیم سمرقندی بود که از مسنترین چهرههای ولی سونگو به شمار میآمد و نقش عمدهای در گسترش اسلام در جاوه و سایر مناطق مجمع الجزایر نوسانتارا داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سنن آمپل از راه به عقد در آوردن مبلغان اسلام با دختران حاکمان تابعه ماچاپاهیت، به تشکیل خانوادههای مسلمان در یک شبکه خویشاوندی که به دانههای گسترش اسلام در مناطق مختلف تبدیل شد، پرداخت. خود سنن آمپل با دختر آریا تِجا شهردار توبان، نوه آریا لِمبو سورا (Arya Lembu Sura) پادشاه مسلمان سورابایا ازدواج کرد. محل تبلیغ وی نه تنها در سورابایا و پایتخت ماچاپاهیت بود، بلکه به منطقه سوکادانا (Sukadana) در کالیمانتان نیز رسید.
سنن آمپل که مقبره او در منطقهای به نام آمپل واقع در سورابایا قرار دارد، مسنترین عضو هیأت ولی سونگو بوده است که نقش عمدهای در توسعه و گسترش اسلام در جاوه و جاهای دیگر در مجمع الجزایر نوسانتارا داشت. در تاریخنگاری محلی روایت شده است که رادن رحمت به همراه برادر بزرگتر خود به نام علی موسادا (علی مرتضی) و پسر عموی خود به نام رادن بورِره (ابو هریره) به جاوه آمدند. بنا به اظهارات مرکز تحقیقات اسلامی «پسانترن لوهور سنن گیری» مالانگ در «تاریخ و تبلیغ اسلامی سننگیری» (1975)، امام رحمت الله همراه با پدر، برادر به نام علی مرتضی و دوست صمیمی خود به نام ابو هریره، پسر پادشاه چمپا، به جاوه آمدند. آنها در توبان فرود آمدند. پس از گذشت مدتی اقامت در توبان، پدرش فوت کرد.
امام رحمت الله به ماجاپاهیت برای دیدار با عمهاش که با پادشاه بودایی ماجاپاهیت ازدواج کرده بود، رفت. در همین حال، جایادینینگرات در «تاریخ بانتن» (1983)، روایت شده است که هنگامی که رادن رحمت بزرگ شد، خبر شروع جنگ در جاوه را شنید. رحمت رادن با سه روحانی جوان دیگر به نام بورِره، شیخ سلیم و برادر خود که نام وی ذکر نشد، به جاوه رفت. پس از اینکه این چهار مرد به جاوه رفتند، چمپا به دست یک کافر از سانگورو افتاد.
ورود سنن آمپل به ماجاپاهیت در اوایل دهه چهارم قرن پانزدهم تخمین شده است، یعنی هنگامی که آریا دامار در کرسی دوک پالمبانگ بر مسند حکومت نشست و همانطور که نقل شده است که رادن رحمت قبل از ورود به جاوه در شهر پالمبانگ متوقف شده بود. توماس دبلیو آرنولد درThe Preaching of Islam، بر این باور است که رادن رحمت در پالمبانگ میهمان آریا دامار به مدت دو ماه بود و او در تلاش بود اسلام را به آن شاه جوان پالمبانگ معرفی کند. آریا دامار که جذب اسلام شد، نزدیک بود مسلمان شود. با این حال، به دلیل نگرانی از اقدامات مردم که هنوز هم به باورهای قدیمی وابستگی داشتند، او اسلام خود را در ملأ عام اعلام نکرد.
بنا به داستانهای محلی، آریا دامار پس از مسلمان شدن، از نام آریو عبدالله استفاده کرد.
شرح از حکایت حسنالدین که توسط إدِل (J. Edel)، 1938، ارائه شد، اظهار داشت که زمانی که پادشاهی چمپا توسط پادشاه کوچی فتح شد، رادن رحمت در جاوه زندگی کرده بود. این بدان معناست که آمدن رادن رحمت به جاوه قبل از سال 1446 م رخ داده است، یعنی در سال سقوط چمپا به دلیل حمله ویتنام.
این با منبع از تاریخنگاری «ولی سانا» سازگاری دارد، زیرا در آنجا چنین توضیحاتی وجود دارد که براویجایا، پادشاه ماجاپاهیت رادن رحمت را از برگشت به چمپا به دلیل حمله و سقوط آن به دست پادشاهی کوچی جلوگیری کرد. قرار دادن رادن رحمت در سورابایا و برادر او در گرسیک، دارای پیوند نزدیکی با فضای سیاسی در چمپا به نظر می رسد، به طوری که دو برادر را به سورابایا و گرسیک اعزام کردند و آنها را با زنان محلی به ازدواج در آوردند.
وقایع آمپل دِنتا حکایت میکند که انتصاب رحمت رادن به صورت رسمی به عنوان امام در سورابایا با لقب سنن و موقعیت ولی بودن در آمپل دِنتا توسط پادشاه ماجاپاهیت انجام شد؛ بنابراین، رادن رحمت بیشتر به عنوان سنن آمپل شناخته شد. به گفته منابع داستان های اسلامی نوشته دِ گراف (H.J. De Graaf) و پیگود (Th.G.Th. Pigeaud) در " Kerajaan-kerajaan Islam di Jawa: Peralihan Dati Majapahit ke Mataram" (پادشاهیهای اسلامی در جاوه: انتقال از ماجاپاهیت به ماتارام)، چاپ 1986، رادن رحمت به عنوان امام مسجد سورابایا توسط آریا سِنا منصوب شد.
مرکز تحقیقات اسلامی «پسانترن لوهور سننگیری» مالانگ (1975)، بر این باور است که با توجه به رابطه خوب با پادشاه ماجاپاهیت، به رادن رحمت اجازه اقامت در آمپل به همراه خانوادههایی که توسط پادشاه ماجاپاهیت به او سپرده شدند، داده شد.
به گفته تاریخ «ولی سانا» (Walisana)، پادشاه ماجاپاهیت به طور مستقیم رادن رحمت را در آمپل دِنتا منصوب نکرد، بلکه او را به دوک سورابایا به نام آریا لِمبو سورای مسلمان سپرد.
نقل شد که آریا لِمبو سورا رادن سنتری علی را در گرسیک به عنوان پادشاه با نام علی مرتضی منصوب کرد. پس از آن، رادن رحمت به عنوان امام در سورابایا که در آمپل دِنتا با لقب سنن آمپل دِنتا و نام شاهزاده کاتب سکونت گزید، قرار داد و حتی روایت شد که رادن رحمت با خانم بزرگ مانیل، دختر آریا تِجا از منطقه توبان ازدواج کرد. بنا به "Sedjarah Dalem" (تاریخ داخلی)، آریا تِجا از توبان با دختر آریا لِمبو سورا ازدواج کرد و فرزندان او دوک های توبان شدند.
بدین معنی است که خانم بزرگ مانیل که با رادن رحمت ازدواج نمود، نوه آریا لِمبو سورا بود.
از آنجایی که رادن رحمت شوهر نوه آریا لِمبو سورا بود، لذا هنگامی که آریا لِمبو سورا درگذشت، رادن رحمت به عنوان حاکم سورابایا، جایگزین او منصوب شد، همانگونه که منابع مکتوب، مانند "Sedjarah Regent Soerabaja" (تاریخ منطقه سورابایا) روایت کرد که رادن رحمت نخستین روک سورابایا بود.
ریشه و ورود سنن «آمپل» به جاوه
براساس فرمایش حضرت محمد(ص)، تبلیغ دین وظیفه هر مسلمان است: «بلغوا عنی و لو آیة» (از من به دیگران برسانید؛ حتی یک آیه را). به همین دلیل است، وظیفه اصلی یک مسلمان معامله گر، صنعتگر، کشاورز، ماهیگیر، کارمند دولت و یا حتی پادشاه، تبلیغ دین مبین اسلام به هر کس و در هر کجا است. رادن رحمت که با لقب سنن آمپل معروف شد، در تاریخنگاری محلی به عنوان چهرهای شناخته شد که دستور تبلیغ را به خوبی از طریق اصل تبلیغ موعظه حسنه و مجادله به احسن به انجام رساند.
همانطور که حضرت محمد(ص) این الگو را نشان داده است، تلاش تبلیغی توسط رادن رحمت عبارت بود از تشکیل یک شبکه خویشاوندی از طریق ازدواج مروجان اسلام با دختران حاکم تابع ماجاپاهیت. به این ترتیب، روابط خانوادگی در میان مسلمانان قوی شد. در Sedjarah Dalem، ذکر شده است که دختر آریا لِمبو سورا به نام رِتنا پنجوی با پادشاه براویجایا از ماجاپاهیت ازدواج کرد. از طریق پادشاه براویجایا که با عمه رادن رحمت نیز ازدواج کرد، رابطه با آریا لِمبو سورا بر قرار بود. بنابراین، رادن رحمت هم با آریا تِجا، حاکم توبان و هم با آریا لِمبو سورا، حاکم سورابایا ارتباط خویشاوندی داشت.
با موقعیت به عنوان دوک حاکم در یک منطقه، حرکت تبلیغی رادن رحمت، به ویژه در تلاش برای تقویت شبکه خویشاوندی با مقامات در مناطق دیگر آزادانه تر انجام میشد. در کرونیکل سرزمین جاوه آمده است که چگونه در تلاش برای تقویت خویشاوندی به منظور تبلیغ دین مبین اسلام، رادن رحمت خلیفه حسین را به عقد دختر آریا باریبین، دوک مادورا درآورد.
تاریخنگاری کاندا (Kandha) اینگونه ذکر کرد که خلیفه حسین از بستگان رادن رحمت بود. خلیفه حسین برادری به نام شیخ ولی الاسلام داشت که به روایت تاریخنگاری کاندا، با رِتنو سمبودی (Retno Sambodi)، دختر حاکم منطقه پاسوروان به نام لِمبو میرودا (Lembu Mirudha) مشهور به پانِمباهان گونونگ برومو (Panembahan Gunung Bromo به معنی آقا بزرگ کوه برومو) ازدواج کرد. از دیگر بستگان رادن رحمت شیخ مولانا غریب بود که او را به عقد نیکِن سونداری (Niken Sundari)، دختر نخست وزیر ماجاپاهیت به نام ماهودارا (Mahodara) در آوردند. تلاش تبلیغی از طریق تقویت شبکه خویشاوندی از راه ازدواج، توسط رادن رحمت در حالی ادامه داشت که فرزندان او به سن بزرگسالی رسیدند.
ماس مُرتَسیه، دختر از ازدواج با خانم کریمه، دختر کی بنگ کونینگ با رادن پاکو ملقب به سنن گیری، یکی از شاگردان خود ازدواج کرد. ماس مُرتسمه، خواهر کوچک ماس مرتسیه را نیز به عقد رادن فتَح، دیگر شاگرد او که بعد ها دوک شهر دِماک شد، در آوردند. رادن حسین، برادر کوچک رادن فتح با سرکار خانم ویلیس، نوه او ازدواج کرد.
در تاریخنگاری سرزمین جاوه آمده است که رادن رحمت، علاوه بر اینکه به تدریس قرآن خوانی به شاگردان مشغول بود، کتابهایی در خصوص علوم شریعت، طریقت و حقیقت، چه لفظ و چه معنی را به آنها آموزش میداد. نقل شده است که رادن رحمت نمونهای از زندگی زاهدانه را با انجام ریاضت سخت نشان می داد. تاریخنگاری سرزمین جاوه ریاضتهای معنوی سنن آمپل را اینگونه به تصویر کشید:
نه خوابی داشت و نه خوراک، از (اطاعت از) شهوت جلوگیری میکرد / شب را برای عبادت خداوند نخوابید / واجبات و مستحبات را رها نکرد / محرمات و مکروهات را انجام نمیداد / تنها به خدا برای ستایش او توجه میداشت.
در وقایع شهر دِماک چنین تصویری آمده است که چگونه سنن آمپل تعالیم باطنی یا عرفان را به رادن پاکو (سنن گیری)، یاد میداد. بنا به تفسیر شمس الضحی در «تاریخ سنن آمپل: معلم اولیاء در جاوه و پیشگام توسعه شهر سورابایا» (2004)، بر اساس کرونیکل دِماک مزبور، تعالیم سنن آمپل از سه کلمه ذیل با کلید "برؤیۀ الفؤاد" آغاز میشود: بنصر الله، تبادل و دائم. این تعالیم تنها از طریق بصیرت (برؤیۀ الفؤاد) قابل درک است. آموزه های اصلی او عبارت بود از «فاینما تولوا فثم وج الله، کبیرا، الحمد لله کثیرا، فسبحان الله بکرۀ و اصیلا، انّی وجّهتُ وجهیَ».
براساس منابع تاریخنگاری فوق میتواند چنین نتیجهای به دست آید که رادن رحمت، علاوه بر تعلیم علم شریعت و نیز طریقت و حقیقت، بر اساس کرونیکل سرزمین جاوه اسکریپت درجت (Drajat)، به آموزش دادن عرفان با سیر و سلوک طبق آموزههای نقشبندی میپرداخت.
رادن رحمت، با تعلیم عرفان، در ردیف معلمان مقدس شیوا که اختیار انجام بیعت داشتند، قرار گرفت و لقب افتخاری سنن را به خود اختصاص داد.
بنابراین، عنوان سنن برای رادن رحمت در قالب سنن آمپل، دو معنا دارد که یکدیگر را تقویت میکند. اول، عنوان سنن به رادن رحمت در نظر گرفته شد، به این دلیل بود که موقعیت پادشاه (شهردار) سورابایا که در آمپل سکونت گزید، داشت. در نتیجه به سنن آمپل تبدیل شد. دوم، به این جهت بود که رادن رحمت از موقعیت یک معلم مقدس در منطقه آمپل که اختیار انجام بیعت از شاگردان معنوی خود را داشت، برخوردار بود.
تلاش تبلیغی قانع کننده سنن آمپل با رویکرد خویشاوندی و همدلانه، عملاً و مستقیماً توسط جامعه پذیرفته نشده بود. کرونیکل سرزمین جاوه مثلاً حکایت میکند که چگونه حاکم مادورا به نام لِمبو پِتِنگ، دو روحانی نماینده سنن آمپل به نام خلیفه حسین و شیخ اسحاق را اخراج کرد و حتی به این کار کفایت نکرد، خودش به آمپل دِنتا آمد و در جمع طلبه ها رفت و هنگامی که نماز عشا میخواست شروع شود، لِمبو پِتِنگ در وضو خانه مخفی شد. در هنگام مشاهده سنن آمپل، نزدیک شد و با سلاح به او ضربه زد ولی تلاشش ناموفق بود و لِمبو پِتِنگ پس از این رویداد، مسلمان شد.
سنن آمپل در اجرای تعالیم اسلام مانند نماز، هم با مخالفتهای شدید رو به رو شد، زیرا حرکات نماز را عجیب و غریب میپنداشتند. در کرونیکل سرزمین جاوه آمده است که چگونه مردم به سنن آمپل بابت حتی نحوه نماز خواندش به تمسخر می گرفتند و به او میخندیدند.
با این حال، سنن آمپل با تمام سرزنشها خود را بسیار صبور نشان داد. و حتی وقتی که از خوردن گوشت خوک و قورباغه جلوگیری و گوشت گوسفند را انتخاب کرد، مورد سرزنش قرار گرفت، سنن آمپل را همچنان بردبار و بدون عصبانی مشاهده کردند.
تأثیر چمپا در منطقه تبلیغی سنن آمپل
همانطور که در تاریخ نگاری و داستانهای افسانهای جاوه اشاره شد، رادن رحمت معروف به سنن آمپل از سرزمین چمپا آمد. بنابراین، آثار سنتهای دینی چمپای اسلامی تاکنون در سنتهای دینی مورد عمل جوامع مسلمان سنتی در سواحل شمال جاوه که منطقه تبلیغ سنن آمپل بود، مشاهده می شود. همانطور که قبلا اشاره شده است که مردم ماجاپاهیت در سنتهای دینی خود با مراسم یادبود برای مرده به نام سرادها (Sraddha) آشنا بودند، یعنی مراسم آزادسازی ارواح از سرنوشت بد که دوازده سال پس از مرگ یک شخص انجام شده است.
به محض ورود مبلغان دین مبین اسلام چمپا که سنن آمپل پیشگام آنها بود، مردم ماجاپاهیت شروع به آشنایی با سنت دینی «کندوری» شده و مراسم بزرگداشت یک فرد در سومین، هفتمین، چهلمین، صدمین و هزارمین روز را که به وضوح از سنتهای دینی مسلمانان چمپا بود، برگزار میکردند.
در کتاب Kerajaan Champa (پادشاهی چمپا) منتشر شده (EFEO 1981) ذکر شده است که مردم مسلمان چمپا عادت داشتند که مراسم یادبود یک فرد را در سومین، هفتمین، چهلمین، صدمین و هزارمین روز برگزار کند. آنها نیز عادت برای تلقین مرده داشته، مراسم سالگرد برگزار کرده، فرنی عاشورا را در مراسم روز عاشورا تهیه کرده و جشن تولد حضرت محمد(ص) را میگرفتند که تا به امروز به عنوان یک سنت دینی توسط جوامع مسلمان در جاوه برگزار میشود.
إس. قیو. فاطمی (S.Q. Fatimi) در «اسلام به مالزی آمد» (1963) اظهار کرد: مسلمانان در چمپا شیعه مذهب بودند. با این حال، اکثر مسلمانان چمپا فاقد آن گرایش و دچار ناپیوستگی تاریخ شده اند، لذا دیگر نمی دانند که اسلام مورد عمل آنها از نفوذ شیعه به ویژه شیعه زیدیه بوده است. با مشاهده واقعیت اجتماعی فرهنگی - مذهبی در میان جامعه جاوه پس از دوره ماجاپاهیت، آگوس سونیوتو در "Sejarah Perjuangan Sunan Ampel: Taktik dan Strategi Dakwah Islam di Jawa Abad 14-15" (تاریخ مبارزات سنن آمپل: تاکتیک ها و استراتژی های تبلیغ اسلام در جاوه در قرن های چهاردهم - پانزدهم)، این نتیجه را گرفته است که مراسم بزرگداشت مردگان در سومین، هفتمین، چهلمین، صدمین و هزارمین روز، از جمله سنت مراسم سالگرد، تلقین از سنت های معمول چمپا بوده است که به وضوح تحت تاثیر شیعه زیدیه قرار گرفته شده است.
همچنین مراسم اول و دهم عاشورا با نشانی فرنی شورا، سنت چهارشنبه آخر از ماه صفر، سنت نیمه شعبان، جریان وحدت الوجود؛ ممنوعیت برگزاری مراسم عقد و نکاح، ختنه پسر و نقل خانه در ماه محرم، تواشیح خوانی برای ستایش حضرت محمد(ص) و اهل بیت(ع)، شعر و ستایش خوانی خطاب به علی بن ابی طالب و فرزندان او و اوراد مورد عمل در محافل مسلمانان سنتی در جاوه، برخی از نفوذ سنتهای دینی چمپا بوده است و حتی اصطلاح کندوری (Kenduri) نیز به وضوح نفوذ شیعه را نشان داده است، چرا که این اصطلاح از واژه فارسی کندوری به معنی سفره غذا در مراسم متعلق به فاطمه زهرا، دختر حضرت محمد (ص)، اخذ شده است.
بدون شک، تأثیرگذاری تبلیغ اسلام توسط سنن آمپل، پسر، برادر، دختر، برادرزاده، بستگان و شاگردان خود که در مکانهای مختلف پراکنده شدند، در ایجاد تغییر اجتماعی و فرهنگی ـ دینی جامعه که قبلا" از آداب و رسوم و سنتهای دینی ماجاپاهیت تحت تأثیر هندو ـ بودایی و کاپیتایان پیروی میکردند، کمک مینبود.
تأثیر مسلمانان چمپا نیز در قلمرو باورهای مردم جاوه نسبت به عالم غیب و خرافی پیدا شده است. سِدیاواتی (Sedyawati) در "Pangarcaan Ganesa Masa Kediri dan Singhasari" (مجسمهسازی گانش دوره کدیری و سینگاساری) (1994) اظهار داشت، باورهای مردم ماجاپاهیت نسبت به موجودات غیب شامل اعتقاد به وجود موجودات نیمه خدا و ارواح اجدادی که از زمین و قصر حفاظت می کنند، بوده است.
اسلام گسترش یافته در جاوه توسط مبارزات تبلیغی سنن آمپل و سایر مروجان آن در قرن پانزدهم و شانزدهم عبارت بود از اسلام منحصر به فرد. زیرا که از فرهنگ پذیری و ترکیب ابعاد فرهنگی پیش از اسلام با اسلام، چه از طریق رویکرد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، عرفانی، آداب و رسوم، سنتهای دینی و چه از اصول تصوف خاص، تشکیل شده است که منعکس کننده تنوع سنت مسلمانان به طور کلی بوده است. در همین سیاق فرهنگ پذیری و ترکیبی بود که تاثیر سنتهای دینی مسلمانان چمپا در ابعاد اجتماعی فرهنگی ـ دینی نسبت به تاثیر سنتهای دینی سایر مسلمانان از جاهای دیگر، بسیار غالب مشاهده شده است.
تلاش تبلیغی سنن آمپل بیشتر نتیجه از یک فرمول خلاق از پویا ترین سنت فکری و معنوی در تاریخ اسلام بوده است. نهایتاً، روحیه تبلیغی تشکیل شده، توانست عناصر قدیمی کاپیتایان را از یک سو دفاع کند و از سو دیگر نفوذ خلاقانه اجتماعی و فرهنگی ـ دینی به جامعه هندو ـ بودایی داشته باشد و راه آن وارد کردن سنت های دینی مسلمانان چمپا از طریق رویکرد صوفی بود که به سرعت توسط مردم جاوه مورد پذیرش جذب قرار گرفت.
با اینکه سنن آمپل در اواخر سن او به یک شخصیت بسیار مورد احترام جامعه به عنوان یکی از بزرگان ولی سونگو تبدیل شد، اما هیچ یکنواختی در خصوص زمان درگذشت او وجود ندارد. تاریخنگاری گرسیک وفات او را در مسجد در سال 1401 ساکا برابر با 1479 م ثبت کرده است. در حالیکه تاریخنگاری کاندا درگذشت او را در سال 1328 ساکا برابر با 1406 م نوشت. در همین حال در دیگر تاریخنگاریها، سال درگذشت او به ثبت نرسید. اگر چه هیچ قطعیتی در خصوص زمان درگشت سنن آمپل وجود ندارد، اما آرامگاه او که در کنار مسجد بزرگ آمپل واقع شده است، به زیارتگاه مسلمانان در سراسر کشور تبدیل شده است.
آرامگاه سنن آمپل در کنار مسجد سنن آمپل
انتهای پیام/
منبع: تقریب
کلیدواژه: شبکه خویشاوندی سنت های دینی تاریخ نگاری تلاش تبلیغی حضرت محمد ص خلیفه حسین دختر آریا آریا ت جا تبدیل شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۷۴۸۸۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دنبالهداری که هنوز نیامده سر و صدا به پا کرده و از ستارگان هم درخشانتر خواهد بود
ستارهشناسان به تازگی دنبالهداری را کشف کردهاند که وقتی سال آینده در آسمان نمایان شود میتواند از بسیاری از ستارهها درخشانتر باشد.
به گزارش ایسنا، اخترشناسان دنبالهدار جدیدی را کشف کردهاند که پتانسیل آن را دارد که خبر مهم سال آینده باشد. اگرچه این دنبالهدار که C/۲۰۲۳ A۳ یا «سوچینشان-اطلس»(Tsuchinshan–ATLAS) نامیده میشود هنوز بیش از ۱۸ ماه تا نزدیکترین فاصلهاش به زمین و خورشید باقی مانده است، اما در حال حاضر در رسانههای اجتماعی سر و صدا به پا کرده است و مقالات خوشبینانهای درباره اینکه چگونه میتواند منظرهای تماشایی ایجاد کند نوشته شده است.
معرفی دنبالهدار سوچینشان-اطلس
به نقل از اسپیس، هر ساله، چند ده دنبالهدار جدید کشف میشود. دنبالهدارها گلولههای برفی هستند که در مسیرهای بسیار طولانی به دور خورشید حرکت میکنند. اکثریت قریب به اتفاق آنها آنقدر ضعیف هستند که با چشم غیر مسلح نمیتوان آنها را مشاهده کرد. اما شاید یک دنبالهدار در سال آینده به لبه دید با چشم غیر مسلح نزدیک شود.
گاهی اوقات، یک دنبالهدار بسیار درخشان از راه میرسد. از آنجا که دنباله دارها اجرامی با زیبایی زودگذر و گذرا هستند، کشف یک دنبالهدار درخشان همیشه هیجانانگیز است.
دنبالهدار سوچینشان-اطلس مطمئنا یک گزینه مناسب است. این دنبالهدار که بهطور مستقل توسط ستارهشناسان رصدخانه کوه بنفش در چین و سامانه آخرین هشدار برخورد زمینی سیارک کشف شد، در حال حاضر بین مدار مشتری و زحل، در فاصله یک میلیارد کیلومتری زمین قرار دارد و به سمت داخل در حال حرکت است و در مداری حرکت میکند که در ماه سپتامبر سال ۲۰۲۴ آن را به فاصله ۵۹ میلیون کیلومتری از خورشید میرساند.
این حقیقت که این دنبالهدار در حالی که بسیار دور است پیدا شده، بخشی از دلیل هیجان ستارهشناسان است. اگرچه در حال حاضر نور آن بیش از حد ضعیف است که با چشم غیر مسلح بتوان دید، اما برای جرمی بسیار دور از خورشید درخشان است. و مشاهدات نشان میدهد که مداری را دنبال میکند که میتواند به آن اجازه دهد واقعا تماشایی شود.
دستور العملی برای عظمت دنبالهدار
وقتی دنبالهدارها به خورشید نزدیکتر میشوند، گرم میشوند و یخهای سطح آنها بخار میشود. این گاز که از سطح دنبالهدار فوران میکند، گرد و غبار را با خود حمل میکند و هسته را در ابری غولپیکر از گاز و غبار که گیسو نامیده میشود، میپوشاند و سپس توسط باد خورشیدی، گیسو از خورشید دور میشود و در نتیجه یک دُم مستقیما به سمت خورشید قرار میگیرد.
هر چه یک دنباله دار به خورشید نزدیکتر شود، سطح آن داغتر و فعالتر میشود. از نظر تاریخی، اکثریت درخشانترین و دیدنیترین دنبالهدارها مدارهایی را دنبال کردهاند که آنها را به خورشید نزدیکتر از مدار زمین کرده است.
به نظر میرسد که این دنبالهدار هسته بزرگی دارد که آن را درخشانتر میکند و به اندازه کافی روشن است که بتوان آن را تا این اندازه دور از خورشید کشف کرد. قرار است یک برخورد بسیار نزدیک با ستاره ما داشته باشد و سپس تقریبا مستقیم از بین زمین و خورشید عبور کند و تنها دو هفته پس از حضیض یعنی نزدیکترین حالتش به خورشید به فاصله ۷۰ میلیون کیلومتری از ما برسد. هر چه یک دنبالهدار به زمین نزدیکتر شود، برای ما درخشانتر خواهد بود.
نفرین پیشگویی
پیشبینی رفتار دنباله دارهای تازه کشف شده یک بازی خطرناک است. برخی ممکن است دیدنی و جذاب باشند، در حالی که برخی پیشبینیها شکست میخورند.
برای مثال، دنبالهدار کوهوتک در سال ۱۹۷۳ را در نظر بگیرید. این دنبالهدار مانند سوچینشان-اطلس، بهطور غیرمعمولی دور از خورشید کشف شد و در مداری نزدیک به ستاره ما حرکت میکرد. ستاره شناسان به مردم وعده «دنباله دار قرن» را دادند و پیش بینی کردند کوهوتک میتواند به اندازه کافی درخشان شود که در روز روشن دیده شود.
اما کوهوتک همانطور که به سمت خورشید میچرخید، روشن شد، اما آهستهتر از حد انتظار. به جای اینکه در روز روشن قابل مشاهده باشد، فقط به اندازه درخشانترین ستاره آسمان روشن شد و پس از حضیض به سرعت محو شد. اگرچه این هنوز هم نمایش خوبی بود، اما دنباله دار قرن نبود. به دلیل تبلیغات زیاد، بسیاری به کوهوتک لغب یک ناامیدی تماشایی را دادند.
این احتمال وجود دارد که سوچینشان-اطلس، مانند دنباله دار کوهوتک، برای اولین بار به درون منظومه شمسی نزدیک شود. ما هنوز مطمئن نیستیم اما اگر اینطور باشد، ممکن است کمتر از آنچه پیشبینی میشد تماشایی باشد.
وقتی همه چیز به هم میریزد
این میتواند حتی بدتر نیز باشد. دنباله دارها مستعد فاجعه هستند. آنها اغلب تکه تکه میشوند، از هم میپاشند و به طرز شگفت انگیزی متلاشی میشوند. آنهایی که برای اولین بار وارد منظومه شمسی داخلی میشوند، به طور ویژهای شکننده هستند.
برای مثال زمانی که دنبالهدار سوان(SWAN) کشف شد، امیدوارکننده به نظر میرسید و تصور میشد در ماه مه سال ۲۰۲۰ با چشم غیر مسلح دیده شود. اما با نزدیک شدن به خورشید، ناگهان درخشان شد، سپس شروع به محو شدن کرد. در زمانی که باید درخشانترین حالت آن میبود، تماما ناپدید شد و در مقابل چشمان ما از پاشید.
آیا سوچینشان-اطلس ارزش انتظار را دارد؟
ما به طور قطع نمیدانیم که دنبالهدار سوچینشان-اطلس تماشایی خواهد بود یا خیر. ممکن است از هم بپاشد و کمتر روشن شود، یا ممکن است ما را غافلگیر کند.
و حتی میتواند بیش از حد انتظار روشن شود و یک منظره شگفتانگیز در آسمان صبح در اواخر ماه سپتامبر و اوایل ماه اکتبر سال ۲۰۲۴ ایجاد کند.
اما ما نمیدانیم. ما اولین نکات را در ماههای آینده دریافت خواهیم کرد. با ردیابی نحوه درخشان شدن ستاره دنبالهدار در حین حرکت آن به سمت خورشید، اولین نشانههای خود را در مورد سرنوشت واقعی آن به دست خواهیم آورد و بنابراین فعلا باید منتظر بمانیم.
انتهای پیام