اصلاحطلبان، از نقد حاکمان تا ارتباط گسترده با نهادهای مدنی را دنبال میکنند/ سیاست جناح حاکم به انفعال و کرختی سایر جریانها منجر شده است
تاریخ انتشار: ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۷۷۰۶۳۵
مرتضی مبلغ کنشگر سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با خبرنگار ایلنا درباره انتقادهایی که به شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و ساختار آن میشود، گفت: از سال 90 فرایند جدیدی در میان اصلاحطلبان شکل گرفت و سعی وافری به عمل آمد که از طریق خرد جمعی و اجتماع نسبی فعالیتهای عمومی خودشان را دنبال کنند که در پی آن ابتدا شورای مشورتی و بعد شورای عالی اصلاحطلبان شکل گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: اقتضائات هر دوره و زمان ایجاب میکند که در فرآیند تصمیمگیری و عمل سیاسی اصلاحطلبان تغییراتی به وجود بیاید. نمیتوان گفت که در کجا عمل آنها غلط بوده چرا که در همه مقاطع تصمیمگیریها با اجماع پیش رفته است. البته گروه اندکی سعی کردند اجماع را برهم بزنند و از آن خارج شوند اما مهم این است که با عقل جمعی حرکت شود ولو اینکه تصمیم غلط باشد.
معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات یادآور شد: نمیشود تصمیمی درست باشد و آن را به طیفی خاص از اصلاحطلبان منتسب کنیم. اگر دیگران را قبول نداشته باشیم نمیتوانیم عمل سیاسی انجام دهیم. بنابراین اصالت با تصمیم جمعی و با فرآیند اجماع نسبی بوده ، حتی اگر نتایج آن آنگونه که باید نشده و کاستیهایی وجود داشته است.
وی تصریح کرد: قطعا ساز و کاری که در قبل از انتخابات وجود داشته باید برای آینده تغییر کند که ممکن است این تغییر ماهوی و اساسی باشد و یا تغییر نسبی باشد که با توجه به زمان و برونرفت از این شرایط، اصلاحطلبان در جمعبندیهای خودشان به آن برسند.
مبلغ درباره کنشگری این جریان پس از انتخابات مجلس یازدهم گفت: اصلاحطلبان راهبردهای اصولی برای ارتباط با جامعه و حتی احقاق اهداف ملی خودشان دارند که در هر شرایطی متناسب با اقتضائات زمان آنها را دنبال میکنند. اگر شرایط به گونهای فراهم شود که بتوانند در عرصه رقابت حضور پیدا کنند و پیروز شوند، وظایف جدیدی پیدا میکنند؛ وقتی وارد نهادهای حاکمیتی شوند سعی میکنند وظایفشان را مبتنی با آن انجام دهند. ضمن اینکه در سطح جامعه و شکل مدنی نیز وظایفی دارند.
وی افزود: اگر فضا به گونهای باشد که فضای رقابت مانند انتخابات اخیر از آنها گرفته شود، وظایف دیگری به عهده آنها گذاشته میشود، این وظایف شامل تلاش در راستای آموزهها و راهبردهای اصلاحطلبی از طریق نقد روشهای مدیریتی حاکمیت، نقد سیاستهای غلط و ناکارآمد، تبیین امور، ارائه پیشنهادهای سازنده برای جامعه و ارتباط هرچه گستردهتر و وسیعتر با نهادهای مدنی است.
معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات با بیان اینکه تغییرات در جریانها به سیاستهایی که توسط جناح حاکم دنبال میشود، بازمیگردد، افزود: جناح حاکم سیاستهایی را دنبال میکند که بعضا موجب کاهش اعتماد عمومی و تشدید شکافها بین حاکمیت و جامعه میشود. کنش جناح حاکم موجب تندروی جریانها و رادیکالتر شدن مواضع آنها میشود و از سوی دیگر نیز انفعال و کرختی را برای دیگر جریانها به همراه دارد که هر دو مورد، موجب خسارت به کشور و جامعه میشود.
وی با بیان اینکه همه اینها به نحوه رفتار جناح حاکم و عمل آن در تلاش برای کاهش شکافها یا تشدید آن بازمیگردد، بیان کرد: این موضوع را باید به عهده زمان گذاشت و اکنون نمیتوان قضاوت کرد اما رفتارها و سیاستهای گذشته اعتماد عمومی را کاهش داده و شکافهای متعدد را به وجود آورده است که محصولات آن افراط و تفریطها در جریانهای مختلف سیاسی بوده که آسیبهای جدیرا در بر داشته است.
مبلغ درباره آرایش سیاسی مجلس یازدهم و تشتت میان جریان اصولگراها در انتخاب هیات رئیسه، گفت: براساس واقعیتهای موجود و آنچه که تجربه تاریخی نشان میدهد، مسلم است مجالسی که با حذف رقبای واقعی و نیروهای توانمند شکل گرفتهاند به مجالسی تبدیل میشوند که به جای حل مشکل، خود به مشکلی تازه بدل میشوند؛ نمونه آن مجلس نهم است که در فرآیندی بدون رقابت و عرصه یکطرفه و در فضای مشارکت پایین شکل گرفت.
وی با بیان اینکه اراده انسانها در مسائل تعیینکننده است، گفت: اگر در سیاستهایی که تاکنون از جانب جریانهای سیاسی و بخشهایی از مسئولان دنبال شده، که بخشی از آن منجر به مشکلات جدی در جامعه شده، تجدیدنظری صورت بگیرد و همچنین مجلسیها وارد یک فرآیند سازنده به جای جنگ و دعوا بر سر ریاست شوند تا گامی در جهت حل مشکلات گستردهای در کشور بردارند، میتوان فضای مثبتی را امیدوار بود.
وی ادامه داد: در حال حاضر جریان سه_چهار جانبهای بین آنها شکل گرفته و دعوایی بین آنها بر سر ریاست مجلس به وجود آمده است که اگر مجلس بخواهد این روند را ادامه دهد اصلا مهم نیست که چه کسی رئیس آن میشود و چه میشود. مهم این است که این مجلس چه وضعیتی برای جامعه و کشور ایجاد خواهد کرد.
منبع: ایلنا
کلیدواژه: رئیس مجلس قانون اساسی مجلس نهم مشکلات سیاست اصلاح طلبان جناح حاکم جریان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۷۷۰۶۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جوان: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟! - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید. آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد. محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است. نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور 29 شهریور 1401 یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در 15 دی 1402 «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر 99 بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...» ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟! اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید! شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!
منبع: جوان
انتهای پیام/