سردار سلیمانی با مهر خاک محل شهادت همسرم نماز خواند/ به حاج قاسم گفتم عکس را روی دیوارتان بزنید + تصویر
تاریخ انتشار: ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۷۷۹۷۳۸
عکسی روی دیوار بود که آقا مهدی کنار سردار سلیمانی عکس انداخته بود. خاطره این عکس را هم برایم گفته بود. تعریف کرد که «یکبار حاج قاسم آمد در جمع بچه ها و ایستاد با هم عکس بگیریم. به شوخی گفتم: سردار خیلی کیف می کنی با ما عکس می اندازی ها. سردار گفته بود: کیف که می کنم هیچ دستتان را هم می بوسم.»
مهدی نعمایی عالی، به تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۶۳، در کرج متولد شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سال ۹۵ برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) و یاری دیگر مجاهدان که مقابل تروریست های تکفیری می جنگیدند عازم سوریه شد و سرانجام در ۲۳ بهمن ماه همان سال، مصادف با شهادت حضرت زهرا (س) به همراه همرزمانش در خودرو که به طرف منطقه می رفتند، توسط مین کنار جاده ( تله انفجاری) مزد جهادش را گرفت و شهید شد. در ادامه بخشی از گفتگوی زهرا ردانی و خاطره دیدارش با سردار سلیمانی بعد از شهادت همسرش را می خوانید؛
حاج قاسم اولین کسی بود که دست روی سر بچه هایم کشیدشنبه بعد از ظهر که مهدی به شهادت رسیده بود ما یکشنبه صبح ساعت ۸ با هواپیما داشتیم برمی گشتیم ایران. حال و هوای خوبی نداشتم. تنها و غریبانه با بچه هایم داشتم بر می گشتم در حالی که خبر شهادت همسرم را کسی به من نداده بود بلکه خودم فهمیده بودم. در هواپیما غم عجیبی به دلم بود. دخترها هم مدام می پرسیدند چرا بابا با ما نمی آید؟ سعی می کردم خودم را حفظ کنم و عادی جوابشان را بدهم. لحظاتی بعد مهرانه خوابید. نشسته بودیم روی صندلی دیدم آقایی آمد پرسید: حاج خانم می روید سردار را ببینید؟ نمی دانستم حاج قاسم هم در هواپیما حضور دارد. گفتم: بله حتما با کمال میل. این بهترین چیزی بود که در آن شرایط می توانست برایم اتفاق بیافتد. رفتم جلو، صندلی کنار سردار خالی بود. با ریحانه که در بغلم بود نشستم روی صندلی، حاجی بلافاصله بچه را از بغلم گرفت. ریحانه اولین بار بود او را می دید اما در کمال تعجب محکم سردار را در آغوش گرفت و بوسید. حاج قاسم هم دست می کشید روی سرش و خیلی بوسیدش.
بعد از من پرسید شما کدام خانواده هستید؟ گفتم: من همسر شهید نعمایی هستم، مهدی. بعد بلافاصله یادم آمد نام او اینجا مسلم است. گفتم: همسر شهید مسلم هستم و جالب اینجاست که اولین بار خودم آنجا بدون اینکه کسی خبر داده باشد به خودم گفتم همسر شهیدم. ایشان با حالتی بغض آلود نگاهی به من کرد و گفت خدا به شما کمک کند. مسلم مرد بود. خدا به شما سلامتی بدهد من شرمنده شما هستم. گفتم سایه شما بالای سر ما باشد. چند لحظه بودیم و دوباره برگشتیم سر جای مان.
یاد وقتی افتادم که پای تلویزیون نشسته بودیم و سخنرانی سردار را گوش می کردیم. آقا مهدی از من پرسید: دیدی دست سردار مجروح است؟ اصلا تا حالا حاج قاسم را از نزدیک دیده ای؟ گفتم: نه. گفت: انشاءالله به زودی خواهی دید. چهار روز بعد هم مهدی را در معراج شهدا دیدم.
--- عزیزترین مهمان خانه ما در نوروز۸ فروردین ۹۷ بود. تازه شب قبلش از شمال رسیده بودم که آقایی با تلفن منزل تماس گرفت و گفت: منزل هستید؟ سردار سلیمانی می خواهد بیاید خانه تان. باور نمی کردم با هیجان گفتم: بله بله هستیم. گفت: خب پس سردار ساعت ۱۰ صبح می رسد منزل شما. بچه ها خواب بودند. خانه را مرتب کردم و تماس گرفتم با خانواده همسرم که بیایند منزل ما که متأسفانه دیر هم رسیدند.
بعد با شور و شوقی که بیشتر در وجود خودم بود بچه ها را صدا کردم و گفتم بیدار شید مهمان عزیزی داریم. یک نفر داره میاد خانه ما که مطمئنم شما هم خوشحال می شوید. وقتی فهمیدند حاج قاسم دارد می آید از خوشحالی پریدند حاضر شدند. در همین حین آیفون خانه به صدا در آمد.
در را که باز کردم حاج قاسم با یک محافظی داخل شدند. سردار سراغ بچه ها را گرفت گفتم الان می رسند خدمتتان دارند آماده می شوند. بعد راهنمایی کردم بنشیند روی مبل. به محض ورودشان یاد روز سال تحویل افتادم که رفته بودم سر مزار همسرم. به او گفتم آقا مهدی شما هر سال نوروز به ما عیدی می دادی امسال هم باید مثل سال های قبل عیدی ات را بدهی یادت نره عیدی ما. وقتی سردار آمد برایش تعریف کردم و گفتم الان می فهمم عیدی همسرم به ما چه بود. حضور و دیدار شما در خانه مان. حاج قاسم گفت: انشاءالله عیدی شما دیدار حضرت صاحب زمان(عج) باشد.
سردار گفت بیایید از ما عکس بگیریدحاج قاسم اشاره کرد به تبلت روی میز و پرسید: این برای کیست؟ گفتم: این برای ریحانه خانم است. گفت: پس با تبلت ریحانه خانم یک عکس از ما بگیرید. رفتم میوه بیاورم گفت: دخترم لطفا بیا همین چایی که آوردی کافیست. آمدم نشستم. پرسید مشکلی نداری؟ گفتم: نه الحمدلله. مشکلاتی بود البته اما دیدم ارزشی ندارد در این چند دقیقه این حرف ها را بگویم.
---به همراهش گفت: آقا هادی جعبه انگشتر را به من بده می خواهم به دخترانم هدیه بدهم. به هر کداممان یک انگشتر دادند و بچه ها خیلی ذوق کردند.
بچه ها به حاج قاسم گفتند ما اتاقی داریم که برای باباست. سردار گفت: مرا هم ببرید اتاق بابا را ببینم. اتاقی داریم که عکس ها و وسایل اقا مهدی را گذاشتیم. سردار گفت: آفرین کار خوبی کردید. با خاک محل شهادت اقا مهدی دوستانش چند مهر درست کردند. حاج قاسم گفت: می خواهم با این مهر ها نماز بخوانم. دو رکعت نماز خواند. به من گفت اینجا نماز بخوانید و تبدیلش کنید به نماز خانه، موزه قشنگی است.
به حاج قاسم گفتم عکس را بگذارید روی دیوار اتاقتانعکسی روی دیوار بود که آقا مهدی کنار سردار سلیمانی عکس انداخته بود. خاطره این عکس را هم برایم گفته بود. تعریف کرد که «یکبار حاج قاسم آمد در جمع بچه ها و ایستاد با هم عکس بگیریم. به شوخی گفتم: سردار خیلی کیف می کنی با ما عکس می اندازی ها. سردار گفته بود: کیف که می کنم هیچ دستتان را هم می بوسم.»
قاب را از دیوار برداشتم و گفتم بچه ها این هم هدیه ما به سردار . بدهید به او. بچه ها هم دادند و گفتم: بگذارید روی دیوار اتاقتان.
موقع رفتن گفتم سردار برای من و بچه هایم دعا کنید. حاج قاسم گفت: شما باید برای شهادت من دعا کنید. گفتم: کشور و ما به شما نیاز داریم انشاءالله پایان عمرتان با شهادت باشد. گفت: انشاءالله انشاءالله. وقتی رفت سریع از پنجره نگاه کردم. در را باز کرد سوار ماشین شد و رفت اشک من هم می ریخت./تسنیم
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: سردار سلیمانی حاج قاسم گفت ان شاءالله روی دیوار سردار گفت آقا مهدی بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۷۷۹۷۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مراسم سومین سالگرد شهادت سردار حجازی برگزار شد
سومین مراسم سالگرد شهادت سرلشکر شهید سید محمد حجازی امروز در مسجد پیامبر اعظم(ص) شهرک شهید محلاتی برگزار شد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سومین مراسم سالگرد شهادت سرلشکر شهید سید محمد حجازی امروز در مسجد پیامبر اعظم(ص) شهرک شهید محلاتی برگزار شد.
در این مراسم سردار سرتیپ پاسدار «اسماعیل قاآنی» فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سردار سرتیپ «محمد شیرازی» رئیس دفتر فرمانده معظم کل قوا، سردار سرتیپ پاسدار «محمدرضا فلاحزاده» جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، «محسن رضایی» دبیر شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا، سردار سرلشکر «محمدعلی جعفری» فرمانده قرارگاه فرهنگی، اجتماعی بقیةالله (عج)، «مهدی فضائلی» عضو دفتر رهبر معظم انقلاب اسلامی، سردار دریادار «علی فدوی» جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سردار سرتیپ بسیجی «محمدرضا نقدی» معاون هماهنگکننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سردار سرتیپ «اسماعیل احمدیمقدم» رئیس دانشگاه عالی دفاع ملی، حجتالاسلام والمسلمین «عبدالله حاجیصادقی» نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حجتالاسلاموالمسلمین «حیدر مصلحی» رئیس سازمان نشر آثار و ارزشهای مشارکت روحانیت در دفاع مقدس، سردار سرلشکر «مصطفی ایزدی» فرمانده قرارگاه سایبری و تهدیدات نوین قرارگاه مرکزی خاتمالانبیاء (ص)، حجتالاسلام والمسلمین «علی محمدیسیرت» مسئول نمایندگی ولی فقیه در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سردار «حسین اشتری» مشاور عالی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، سردار «قاسم قریشی» جانشین رئیس سازمان بسیج مستضعفین، سردار سرتیپ دوم «یدالله جوانی» معاون سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه و جمعی از مسئولان لشکری و کشوری و خانواده شهید حجازی حضور داشتند.
تبلور شهادتگونه در زندگی سردار شهید حجازیگفتنی است سردار سید محمد حسینزاده حجازی از جمله فرماندهان سپاه بود که از همان ابتدای تأسیس سپاه، به عضویت آن درآمد.
او در دوران دفاع مقدس مسئولیتهایی نظیر ریاست ستاد سپاه منطقه دوم کشوری، جانشینی سپاه منطقه چهار کشور و جانشینی قرارگاه عملیاتی سلمان در جبهه میانی را داشت و پس از آن تا پایان دفاع مقدس بهعنوان جانشین قرارگاه عملیاتی قدس سپاه مشغول به خدمت شد.
سردار حجازی فارغالتحصیل دوره کارشناسی ارشد مدیریت دولتی از دانشگاه تهران، دانشآموخته دکترای دانشکده عالی دفاع ملی در رشته مدیریت استراتژیک و عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) بود.
پس از پایان دفاع مقدس سردار حجازی معاون هماهنگکننده نیروی مقاومت بسیج شد تا اینکه در سال 76 به فرماندهی این نیرو برگزیده شد و تا سال 86 نیز در این سمت باقی ماند. دوران 10ساله فرماندهی سردار حجازی در نیروی مقاومت بسیج یکی از بهترین دورانهای این نیرو محسوب میشود.
پس از آن با حکم فرماندهی معظم کل قوا، رئیس ستاد مشترک و معاون هماهنگکننده فرماندهکل سپاه شد و تا سال 87 در این سمت باقی ماند تا اینکه در سال 87 به سمت جانشین فرماندهکل سپاه برگزیده شد و همزمان جانشین فرمانده سپاه در قرارگاه ثارالله تهران نیز بود.
سردار حجازی در سال 88 به ستادکل نیروهای مسلح رفت و جایگزین سردار نقدی در معاونت آماد و تحقیقات صنعتی ستادکل نیروهای مسلح شد.
پس از آن سردار حجازی به فرماندهی سپاه لبنان منصوب شد و تا 1398 در این جایگاه خدمات ویژهای در راستای تقویت جبهه مقاومت انجام داد. این شهید بزرگوار در جریان جنگ سوریه نیز کنار شهید سپهبد سلیمانی خدماتی تأثیرگذار را در راستای مبارزه با تروریسم تکفیری انجام داد.
نقشآفرینی در تقویت حزبالله لبنان و جبهه مقاومت از درخشانترین نقاط کارنامه این شهید بزرگوار است که موجب شد طی سالهای اخیر صهیونیستها برنامه ترور وی را در دستور کار خود داشته باشند.
پس از شهادت سردار سلیمانی و با پیشنهاد سردار قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه، سردار حجازی در 30 دی ماه سال 98 با حکم سرلشکر سلامی فرماندهکل سپاه بهعنوان جانشین نیروی قدس سپاه منصوب شد.
سرانجام این مجاهد خستگی ناپذیر در فروردین سال 1400 پس از یک دوره بیماری بر اثر جراحات ناشی از دفاع مقدس به شهادت رسید.
انتهای پیام/