Web Analytics Made Easy - Statcounter

نگاهی به سرمقاله روزنامه های کثیرالانتشار و چاشنی که هر کدام از رسانه های مکتوب به محتوای امروز نشریات اضافه کردند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

 

10 گزاره رئیس جمهور در ترازو

محمدصوفی

 مردی صوفی را گفتند خرقه خود بفروش. صوفی در پاسخ گفت: صیاد اگر دام خود را بفروشد با چه شکار کند؟! و برجام خرقه دولت تدبیر و امید است. 

امروز مصادف است با دومین سالگرد خروج رسمی آمریکا از برجام. روز گذشته آقای روحانی رئیس‌جمهور کشورمان در جلسه هیئت دولت، تقریبا به طور مبسوط و مفصل به این قضیه پرداخته و درباره آن سخنرانی کرد. دقت در سخنان رئیس‌جمهور نشان می‌دهد تمام گزاره‌های آن با واقعیت مطابق نیست و متاسفانه برآیند کلی آن در جهت چیزی است که بطور خلاصه و ساده می‌توان آن را توجیه و بزک برجام نامید. در ادامه برخی از این گزاره‌ها را به آزمون نقد و صحت‌سنجی می‌گذاریم.

1- «اجرای این توافق (برجام) برکات فراوانی برای کشور داشت و در تاریخ سیاسی کشور کم‌نظیر بود»؛ آیا واقعاً چنین بود؟ برجام برکات فراوانی داشت و کم‌نظیر بود؟! در نقد و رد این گزاره سخن بسیار است اما به یکی از آن همه بسنده می‌کنیم. پیروزی آقای روحانی در انتخابات سال 1392 محصول دوقطبی غلط شکل گرفته پیرامون مذاکره درباره پرونده هسته‌ای بود. آقای روحانی به مردم وعده داد اگر او رئیس‌جمهور شود، هم چرخ سانتریفیوژ خواهد چرخید و هم چرخ اقتصاد. دی ماه سال 1397 آقای ظریف به عنوان معمار ایرانی برجام در مصاحبه‌ای ادعای عجیبی را مطرح کرد و گفت هدف برجام اصلاً اقتصادی نبوده است.

اینکه با وعده رفع تحریم‌ها سراغ میز مذاکره بروید و آنگاه که معلوم شد کلاغ را رنگ کرده و جای قناری قالب کرده‌اند، بگویید هدف ما اصلاً اقتصادی نبود، خود به تنهایی برای سنجش برکات برجام کفایت می‌کند. بله ما هم با آقای روحانی در کم نظیر بودن برجام موافقیم، البته از این منظر که حداقل در چهل و چند سال گذشته چنین کلاهی بر سر ایران در عرصه دیپلماسی نرفته است. شاید برخی برجام را با ترکمنچای و گلستان مقایسه کنند که البته قیاس‌مع‌الفارق است. آن دو عهدنامه پس از شکست نظامی و با زور سرنیزه تحمیل شدند و تکلیفشان روشن است اما پس از برجام اینجا عده‌ای جشن گرفتند و به هم جایزه دادند و برخی هم به خیابان آمده و رقصیدند. از این باب شاید بتوان گفت برجام نه تنها کم نظیر که بی‌نظیر است!

2- «با اجرای برجام همه قطعنامه‌ها علیه کشورمان لغو شد»؛ برجام قطعنامه‌های تحریمی پیشین علیه جمهوری اسلامی ایران را لغو نکرد بلکه آنها را ذیل یک قطعنامه یعنی 2231 تجمیع کرده و با ساز و کاری که برای آن طراحی شد مانند شمشیری پشت سر ایران قرار ‌داد. بند 12 قطعنامه2231 می‌گوید: «شورای امنیت تحت ماده 41 فصل 7، تصمیم می‌گیرد در صورتی که قطعنامه برای ادامه انجام لغو مفاد قطعنامه‌های قبل، تصویب نشد؛ تمام مفاد قطعنامه‌های قبل به همان نحو پیش از تصویب این قطعنامه، مجددا اعمال خواهد شد.» برای این منظور کافی است یکی از اعضای برجام ایران را به عدم اجرای توافق متهم سازد و از ایران شکایت کند.

جالب‌تر آنکه این ساز و کار به نحوی است که حتی شکایت خود ایران هم منجر به فعال شدن قطعنامه‌های پیشین می‌شود. از همین رو بود که دولت پس از خروج آمریکا از برجام نتوانست براساس مفاد برجام از آمریکا شکایت کند و مجبور شد در شکایت خود به لاهه به عهدنامه مودت سال 1334 استناد کند!

3- «‌حساب‌های بانکی و اموال ما آزاد شد»؛ در رد ادعای آزاد شدن حساب‌های بانکی ایران همین بس که آقای ظریف در نشست وزرای امور خارجه 1+5 در مهرماه سال 96 خطاب به رکس تیلرسون وزیر امور خارجه وقت آمریکا گفت کارشکنی بانکی آمریکا به نحوی است که «ما هنوز نمی‌توانیم در انگلستان یک حساب بانکی باز کنیم.» درباره آزاد‌سازی اموال بلوکه شده ایران نیز حرف و حدیث بسیار است و سند ‌اندک! دولتمردان در ایام مذاکرات برای توجیه راهی که در پیش گرفته بودند صحبت از ارقام نجومی می‌کردند. یکی وعده آزاد‌سازی 100 میلیارد دلار می‌داد و دیگری از بلوکه بودن 180 میلیارد دلار که قرار است با برجام آزاد شود می‌گفت. تنها سند در این رابطه پس از برجام، سخن محمدباقر نوبخت رئیس‌سازمان برنامه و بودجه کشور است که پس از گذشت حدود یک ماه از روز امضای توافق هسته‌ای، رقم جدیدی را بیان کرد و گفت:‌ «پول بلوکه شده دولت 6 یا 7 میلیارد دلار است.» پس از آن هم هیچ مسئول و نهادی در دولت بطور رسمی و مستند نگفت که چه میزان از اموال بلوکه شده ایران آزاد شده است. 

4- «رشد اقتصادی ایران به 12/5 درصد در سال ۹۵ که در سطح جهان بی‌نظیر بود رسید»؛ آنچه آقای روحانی رشد بالای 12 درصد و در جهان بی‌نظیر می‌نامد در واقع چیزی جز اثر خام‌فروشی نفت نیست. اینکه خام فروشی نفت را رشد اقتصادی کشور و در جهان بی‌نظیر بدانیم، موضوعی است که بدون شک کارشناسان اقتصادی و اهل فن بهتر می‌توانند درباره میزان ارزش و افتخار آن سخن بگویند! طرح یک سؤال در اینجا شاید خالی از لطف نباشد؛ این چه رشد اقتصادی و افتخاری است که با تصمیم ترامپ در کاخ سفید دود شده و هوا می‌رود؟!

5- «عراق از سال ۹۱ به زیر فصل ۷ شورای امنیت سازمان ملل رفت. آمریکا این کشور را اشغال کرد و دولت و سایر نهادها را در آنجا تشکیل داد اما عراق هنوز از فصل ۷ خارج نشده است. اما ایران ظرف دو سال و چهار ماه از این فصل خارج شد و این یک افتخار سیاسی تاریخ کشورمان است»؛ فصل 7 شورای امنیت سازمان ملل دارای بندهای متعددی است که دو بند از مهم‌ترین آنها را بندهای 41 و 42 آن تشکیل می‌دهند.

مشخصه اصلی بند 41 این فصل، «الزام‌آور» بودن اقدامات خواسته شده ذیل این بند است، با این حال بند 42 به اقدام نظامی علیه یک کشور می‌تواند منجر شود. اساساً یک قطعنامه هنگامی ذیل فصل 7 منشور سازمان ملل قرار می‌گیرد که در بخش مربوط به اجرایی آن، عبارت «Acting under Chapter VII of the Charter of the United Nations»  بدون هیچ قید و شرطی، مندرج باشد که در قطعنامه‌های ضدایرانی چنین عبارتی وجود ندارد.

علی‌رغم همه تلاش‌های دیپلماتیک آمریکا، قطعنامه‌های ضدایرانی هرگز تحت کلیت فصل ۷ نبوده و صرفاً برای نشان دادن الزام‌آور بودن آنها، تحت بند 41 آورده شده‌اند. از این رو وضعیت عراق و ایران قیاسی مع‌الفارق و بلاوجه است. 

6- «۱۸ اردیبهشت ۹۷ که ترامپ از برجام خارج شد، من جلوی دوربین ایستادم و ضمن تقبیح و محکوم کردن کار آمریکا، گفتم فعلا در توافق ما و ۱+۴ چند هفته‌ای به طرفین خود مهلت می‌دهیم و منتظریم ببینیم آنها می‌توانند منافع ما را تامین کنند یا خیر»؛ آیا آقای روحانی و سایر دست‌اندرکاران برجام معتقدند طی دو سال گذشته که آمریکا از برجام خارج شده، منافع ایران تامین شده است؟! به اعتراف آقای ظریف اروپایی‌ها پس از خروج ترامپ از توافق، 11 تعهد به ایران دادند که حتی به یک مورد از آنها هم عمل نکردند و این دو سال در جست‌وجوی سراب SPV و اینستکس گذشت. 

7- «ذهنیت آنها این بود که با خروج آنها ما هم از برجام خارج می‌شویم و پرونده به شورای امنیت می‌رود و در نهایت ما هرآنچه به‌دست آوردیم را از دست می‌دهیم»؛ آیا به راستی برداشت و تصور دولت از اقدام دو سال پیش ترامپ این است؟!

به اعتراف خود آمریکایی‌ها که دولتمردان و شخص آقای روحانی نیز چندین بار به آن اشاره کردند هدف اصلی و تصور دولت آمریکا آن بود که استراتژی فشار حداکثری باعث فروپاشی سریع و چند ماهه اقتصاد ایران می‌شود. البته که اقتصاد دچار مشکلاتی و تکان‌هایی شد اما این تکانه‌ها بیش از آنکه مربوط به اقدام آمریکا باشد ناشی از بی‌تدبیری‌های دولت بود که میلیاردها دلار ارز بی‌زبان را به هرکس و ناکسی اختصاص دادند که بخش قابل توجهی از آن یا اساساً صرف واردات نشد، یا غذای سگ و گربه و سنگ‌پا و امثالهم وارد کردند و یا آنچه باید وارد کردند اما به قیمت ارز آزاد در بازار فروختند. 

8- «ایران مجموعا یکسال به اروپایی‌ها مهلت داد تا تعهدات خود را عملیاتی کنند اما وقتی به 18 اردیبهشت ۹۸ رسیدیم، چون این اتفاق نیفتاد در ۵ مرحله ایران بصورت پلکانی تمام آنچه لازم بود کاهش دهد را کاهش داد؛ امروز مجددا در میزان و ترازویی برابر قرار گرفته‌ایم»؛ آمریکا از برجام خارج شده و اروپایی‌ها به هیچکدام از تعهدات خود عمل نکرده‌اند و ما همچنان به اصلی‌ترین تعهدات و محدودیت‌های برجامی پایبندیم. این چه ترازویی است که این وضعیت را متوازن و برابر نشان می‌دهد؟! کوچک‌نمایی بدعهدی طرف مقابل و بزرگ‌نمایی واکنش خود به این بدعهدی، شاید برای سخنرانی در کابینه خوب باشد اما تغییری در واقعیت‌ها ایجاد نمی‌کند.

9- «اگر مردم به صحنه نمی‌آمدند و حمایت نمی‌کردند و بعداً در مسئله برجام رهبری ما را هدایت و مجلس و شورای نگهبان و شورای ‌عالی امنیت ملی دولت را کمک نمی‌کرد، ما به هدف نمی‌رسیدیم. در یک نقطه حساس همه دست به دست هم دادیم و ما توانستیم موفقیت را به دست بیاوریم»؛ می‌گویند پیروزی هزار صاحب دارد و شکست یتیم است. بی‌شک هیچ‌کس مانند دولت و شخص آقای روحانی و ظریف مسئول برجام و تبعات آن نیستند. ردیف کردن یک دو جین اسم و تشکر از آنها برای آن است که بگویند همه در پختن این آش سهیم بوده‌اند. فارغ از تمامی اسامی فوق، نقش و نظر دو مورد کاملاً روشن است.

برای دانستن نظر مردم کافی است به نتیجه نظرسنجی‌ها در این مورد نگاهی کنید و یا از خود و اطرافیانتان بپرسید. درباره رهبر انقلاب نیز بارها دولتمردان ادعاهای مشابهی را مطرح کرده‌اند و رهبر انقلاب شخصاً در این خصوص موضع گرفته‌اند. برای نمونه سال گذشته (اول خرداد) در دیدار جمعی از دانشجویان تاکید کردند؛ «من به برجام به آن صورتی که عمل و محقق شد، خیلی اعتقادی نداشتم و بارها نیز به خود مسئولان این کار از جمله به آقای رئیس‌جمهور و وزیر محترم امور خارجه این مطلب را گفتیم و موارد زیادی را به آنها تذکر دادیم.»

10- «این تحریم‌ها (تسلیحاتی) تحت هر شرایطی بازگردد، پاسخ ما پاراگراف آخر نامه‌ای است که من به سران ۱+۴ نوشتم. آنها (آمریکایی‌ها) می‌دانند که چنین خطایی را مرتکب شوند چه عواقب وخیمی برای آنها دارد و چه شکست تاریخی برای آنها خواهد بود»؛ پس از خروج یک‌طرفه آمریکا از برجام قرار بود اروپایی‌ها به ایران تضمین بدهند که منافع ایران تامین خواهد شد. چند روز بعد فدریکا موگرینی طی یک سخنرانی در شهر فلورانس ایتالیا گفت آقای روحانی به ما تضمین داده است که ایران از برجام خارج نخواهد شد! قرار بود اروپا به ایران تضمین بدهد و ما به آنها تضمین دادیم. امیدواریم پاراگراف آخر نامه به 1+4 از آن جنس نباشد.

 

 

سردرگمی در اردوگاه چپ

محمدجواد اخوان در جوان نوشت:

مطالعه این روز‌های رسانه‌های متعلق به جریان موسوم به دوم خرداد، یک پیام واضح را در ذهن متبادر می‌کند و آن وجود نوعی تحیر سیاسی در این طیف است. اما ریشه این سردرگمی در چیست؟ تحولات سیاسی کشور در سال‌های اخیر و خصوصاً پس از فتنه ۸۸ و دوره دولت یازدهم و دوازدهم، وارد مراحل جدیدی شده و تغییراتی مهم در آرایش جریانات سیاسی رخ‌داده است. بخشی از جریانی که میدان‌دار فتنه ۸۸ بود، پس‌ازآنکه مسیر آشوب خیابانی را در امتیازگیری و چانه‌زنی ناکارآمد دید، با هوشمندی حضور خود را در فتنه کمرنگ و بی‌آنکه از آن برائت جوید، صف خود را جدا کرد.
این جریان در سال‌های بعد عزم خود را برای دستیابی مجدد به کرسی‌های قدرت جزم کرد و از هیچ حربه‌ای برای بازگشت به حاکمیت فروگذار نکرد. پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، تلاش‌های این جریان وارد مرحله‌ای جدید شد و بخشی از نخبگان این جریان برای بازیابی قدرت امیدوارتر شدند. آشکار بوده است که دوم خردادی‌ها به دولت یازدهم و جریان موسوم به اعتدال‌گرا به‌عنوان «لولا» یی می‌نگریستد و امیدوار بودندکه با گذر از آن بتوانند قدرت را به جریان تجدیدنظرطلب منتقل کنند. آن‌ها امیدوار بودند این بستر بسان «رحم اجاره‌ای» فرصت رشد و نمو و عادی شدن وضعیت جریان همسو با فتنه ۸۸ را بدهد.
اکنون که سیب و گلابی‌های برجام، سفره‌های مردم ایران را رنگین نکرد و وعده‌های بی شمار اصلاح‌طلبان و حامیان توافق پوچ و بی‌حاصل در آمد، یکی از مهم‌ترین گرفتاری‌های این طیف سیاسی، این است که مردم فراموش نکرده‌اند که چه کسانی مسبب وضع موجود هستند.
اما نکته قابل‌تأمل دیگری که در رویکرد‌های انتخاباتی تجدیدنظرطلبان به چشم می‌خورد، مواضع چندگانه و بعضاً متناقض چهره‌های این جریان در خصوص انتخابات پیش رو و نیز لوازم و بایسته‌های آن است. طیفی به دنبال حذف برخی از چهره‌های خوشنام و شناخته شده این جریان هستند و طیفی دیگر اضلاع دیگر این جناح را مقصر دانسته و خود مبرا می‌دانند. این‌گونه به نظر می‌رسد که به‌رغم جبهه‌بندی روشن و آرایش منظمی که تجدیدنظرطلبان پیش‌تر در بیرون از خود بروز می‌دادند، در درون از نوعی چندگانگی یا سردرگمی رنج می‌برند.
از همه عجیب‌تر، نسخه‌هایی که چهره‌های این طیف برای حل مشکلات کشور ارائه می‌دهند، جالب توجه است. در طول این چند سال هرگاه جامعه دچار مشکل و بحرانی شده، سخنگویان و نویسندگان این طیف قلمفرسایی کرده و با ادبیاتی که دو دهه پیش از آن برخوردار بوده‌اند، سعی می‌کردند تحقق گفتمان و منویات خود را راه حل همه مشکلات جامعه بدانند، بی آنکه پاسخ دهند که آورده اعتماد به «تَکرار» پیشین آن‌ها چه بوده است؟
در واقع اکنون سرنوشت سیاسی تجدیدنظرطلبان در هاله‌ای از ابهام است و بی‌تردید به بسیاری از عوامل ناپایدار و سیال پیوند خورده است. هزار نکته باریک‌تر از مو اینجاست که این خود تجدیدنظرطلبان بوده‌اند که با اتخاذ رویکرد‌های خاص خود را به چنین ورطه‌ای انداخته‌اند و آینده سیاسی را خود را به انبوهی از مسائل همچون مذاکرات و ناکارآمدی اقتصادی دولت یازدهم و دوازدهم و... گره زدند. اکنون آنان می‌دانند که در این هفت سال چطور خود را به ناکارآمدی‌های اجرایی گره زده‌اند ولی دقیقاً نمی‌دانند چگونه می‌توان از این وزر و وبال خود را رها کنند!
البته می‌دانیم که یک جناح سیاسی برای آنکه بتواند اقبال عمومی را به خود جلب کند، ناگزیر از ارائه گفتمانی کارآمد، در دسترس و پاسخ‌دهنده به مطالبات مردم است. اکنون تجدیدنظرطلبان فاقد چنین گفتمانی هستند و نیز با چالشی بزرگ‌تر نیز مواجهند و آن دور بودن از واقعیت‌های جامعه ایرانی است؛ امری که در سال‌های دوم خرداد آن‌ها را به مسیری برد که سرانجامی جز رویگردانی عمومی نداشت. هرچند عقلای این جریان، این روز‌ها می‌کوشند از سویی تصویری متفاوت ارائه دهند و سرنوشت خود را از پاستورنشینان فعلی جداسازند، اما آیا جامعه آنچه در این هفت سال بر سر سیاست و اقتصاد کشور آمد را فراموش خواهد کرد؟         بمب های شیمیایی آلمان کیت های کروتای ایران  کورش شجاعی   آلمان یکی از چند ده کشور حامی صدام در جنگ تحمیلی علیه کشورمان بود. آن روزها که اکثر دولت های اروپایی در کنار آمریکا و کشورهای منطقه آشکارا از رژیم بعث عراق در مقابل ایران حمایت های سیاسی، مالی و تجهیزاتی می‌کردند آلمان و یکی دو کشور دیگر اروپایی اما علاوه بر کمک های تسلیحاتی، اقتصادی و سیاسی، مقادیر فراوانی مواد شیمیایی و گازهای سمی برای ساخت بمب های شیمیایی در اختیار صدام گذاشتند.   اقدامی جنایت بار که موجب شهادت و شیمیایی شدن تعداد زیادی از فرزندان عزیز ایران شد و هنوز که هنوز است بعد از حدود 32 سال که از پایان جنگ می گذرد برخی از یادگاران پرافتخار روزهای جهاد و حماسه با عوارض سخت و جانکاه آن مواد سمی، همچنان دست و پنجه نرم می کنند و خس خس نفس های پرغیرت شان از نای جان کم رمق و سینه های پردردشان شنیده می شود و تنها خدا و خانواده های این نمادهای غیرت ملی می‌دانند که این جانبازان گران مقدار که بسیاری شان حالا در بین ما نیستند چه درد و رنج‌هایی که تحمل نکردند و نمی کنند.   به همین اندک اشاره به اقدامات ضد بشری و جنایتکارانه صدام و کشورهای حامی او از جمله آلمان برای یادآوری گوشه ای از آن جنایت ها علیه کشورمان بسنده می کنم اما این روزها دانشمندان جوان ایران زمین این نهال های ریشه دار در انسانیت و اخلاق و معنویت، پاسخ جنایت های آن روزهای دشمنان ملت را در اوج عزت و سربلندی و از سر کرامت و انسانیت و نوع دوستی با ارسال کیت‌های تشخیص کرونا به آلمان و 40 کشور دیگر سفارش دهنده و 60 کشور درخواست کننده در سراسر جهان می دهند.   روز گذشته خبر ارسال 40 هزار کیت تشخیص کرونا به آلمان که نیاز تشخیص 4 میلیون نفر در این کشور را تامین می کند منتشر شد، خبر و اقدامی انسان دوستانه که پیام هایی روشن و آشکار دارد که به اجمال و اختصار اشاره می شود.   1-با توجه به این که ساخت کیت تشخیص کرونا تنها در انحصار چند شرکت و چند کشور معدود جهان است، تولید این کیت از توان علمی و مهم تر از آن همت و اراده دانشمندان و متخصصان کشورمان حکایت می کند و نشان می دهد که در صورت اعتماد به جوانان و تاکید بر توان داخلی و میدان دادن به نیروهای مستعد در همین شرایط سخت تحریمی نه تنها در عرصه تولید علم و دستیابی به فناوری های پیشرفته و مورد نیاز می توانیم نیازهای داخلی کشور را تامین کنیم بلکه با حمایت های به موقع و هدفمند، این ظرفیت حتمی وجود دارد که در عرصه «جهش تولید» و صادرات گام های بلندی برداریم. 2-دستیابی متخصصان و دانشمندان و مبتکران و مخترعان کشورمان به انواع فناوری های پیشرفته طراحی و ساخت دستگاه های سیستم های پیشرفته در زمینه های گوناگون از جمله پزشکی، سلول های بنیادی، هوافضا، بیوتکنولوژی، نانوفناوری و... و این روزها تولید انواع کیت های تشخیص کرونا علاوه بر آشکار کردن هرچه بیشتر توان علمی کشور از قدرت و توان «پیشرو» بودن استعدادهای علمی ایران حکایت می کند.   3-انواع دستاوردها و پیشرفت های علمی، صنعتی و... کشورمان همچنین نشان می دهد گرچه تحریم های همه جانبه و ناجوانمردانه، فشارهای زیادی بر گرده ملت بار کرده اما این تهدید و تحریم های سنگین، فرصت های زیادی را که از همه مهم تر «خودباوری» است، برای حکومت فراهم کرده که با برنامه ریزی، پیگیری و اعتماد به توان نیروهای داخلی و ایجاد زمینه هرچه بیشتر شکوفایی استعدادها می توان از این فرصت ها به نفع رشد و توسعه و پیشرفت کشور استفاده کرد.   4-پیشرفت های متعدد در زمینه های گوناگون نشان می دهد گویا در زمینه برخی صنایع از جمله خودروسازی دست ها و اراده های پنهان و آشکاری وجود دارد که نمی خواهند این صنعت توان پیشرفت و پاسخ گویی مناسب به نیاز جامعه را داشته باشد.   5-تولید کیت های تشخیص کرونا توسط متخصصان کشورمان در شرایطی که این بیماری تا  این لحظات بیش از سه میلیون و 700 هزار نفر را در جهان مبتلا کرده و تقریبا همه کشورها را به دردسرهای گوناگون بهداشتی، مرگ و میر افراد، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... انداخته آن هم در حالی که همچنان خودمان درگیر تحریم های شدید و همه جانبه هستیم و دادن پاسخ مثبت به کشورهای متقاضی کیت های ایرانی تشخیص کرونا خصوصا به کشوری مانند آلمان با آن سابقه جنایت های شیمیایی علیه کشورمان نشان از نوع «نگاه انسانی» و «جهان بینی» خداباورانه و بشردوستانه ایران اسلامی دارد، نگاه و اندیشه ای متعالی و البته عملیاتی و حقیقی به انسان و جهان و فلسفه هستی. اندیشه و نگاهی که باید در جهان بسط و گسترش یابد.    

 

پرونده یک انتخابات چه زمانی بسته می شود؟

نعمت احمدی در آرمان نوشت:

مرجعی نداریم که به تصمیمات شورای نگهبان ورود کند. از نظر حقوقی رسیدگی به مسائل مربوط به نماینده‌ها بعد از پایان رای‌گیری در این نهاد تصریح نشده و وقتی اعتبارنامه نمایندگان را بررسی می‌کنند، به مسائل مربوط به نماینده‌ها هم رسیدگی می‌شود که آیا مواردی هست که نماینده مزبور تخلفی کرده و اعتبارنامه‌اش ابطال شود. باید به این مساله واقف بود که انتخابات در چه محدوده زمانی آغاز شده و تمام می‌شود. یعنی از کِی تا کِی را انتخابات می‌گویند؟ اصل 99 می‌گوید نظارت بر انتخابات با شورای نگهبان است، اما سوال این است که زمان انتخابات کِی هست؟ از روزی که نام‌نویسی می‌کنیم تا روزی که رای‌گیری می‌شود و بعد نتیجه رای‌گیری به وزارت کشور می‌رود و وزارت کشور به شورای نگهبان می‌فرستد و شورای نگهبان صحت انتخابات را تائید می‌کند. اگر صحت انتخابات را تائید کرد دیگر وظیفه شورای نگهبان به اتمام می‌رسد؟

ظاهرا این نگاه وجود دارد که این وظیفه‌ای مداوم است. این امر باعث می‌شود اگر چنین تصویری از شرح وظایف این نهاد داشته باشیم، با اصل موضوع کمی تداخل پیدا می‌کند. یعنی حکمی که شورای نگهبان داده نهایی است. اما ظاهرا با این عمل حکم نهایی ابرازشده توسط خودش را همیشه قابل نقد و فسخ می‌داند. حال اینکه اگر هر نماینده‌ای هر عملی انجام داده باشد مجلس باید زمانی که اعتبارنامه فرد را مورد بررسی قرار می‌دهد، عنوان کند که درست یا نادرست است.

به نظر می‌رسد وقتی که دفتر انتخابات بسته می‌شود، دیگر قانونگذار برای امری که مختومه شده حق بیشتری قائل نشده است. تائید مدرک تحصیلی به وزارت علوم برمی‌گردد که به یک موسسه مجوز فعالیت داده و دانشجو گرفته است. الان اگر بخواهید یک فروشگاه کوچک تاسیس کنید و یک کارمند داشته باشید بدون مجوز چه می‌کنید؟ آیا می‌شود یک موسسه شروع به تدریس تحصیلات تکمیلی کند و مجوز نداشته باشد؟ اصلا شدنی است؟ اگر این اتفاق افتاده، گناه این فرد چیست؟ اینجا مقصر وزارت علوم است.

سوال دیگر اینکه مگر مدرکی که فرد به وزارت کشور ارائه داده را استعلام نگرفتند؟ آیا فردی می‌تواند ورقه مجهولی را ارائه دهد و مورد پذیرش واقع نشود و بعد از مدتی عنوان شود که اعتبار ندارد؟ کار از نظر شکلی ایراد دارد. یعنی روزی که نام‌نویسی کرده همین مدرک را داشته که به وزارت کشور ارائه داده و به هیات اجرائی و هیات نظارت ارجاع شده و در نهایت هم مورد تائید واقع شده و در انتخابات شرکت کرده و رای آورده است. شورای نگهبان هم صحت مدارک را احراز کرده است. به هر حال لازم است اگر مساله‌ای وجود دارد، بررسی و رفع شود چرا که نمی‌توان از دایره قانون فراتر رفت.

انتهای پیام/ک

منبع: دانا

کلیدواژه: آمریکا از برجام برجام خارج علیه کشورمان شورای نگهبان آقای روحانی تشخیص کرونا شورای امنیت نشان می دهد قطعنامه ها رئیس جمهور وزارت کشور اروپایی ها تحریم ها خارج شد جهان بی بی نظیر کم نظیر برای آن دو سال مهم تر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۸۶۵۳۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روزی که رژیم بعث عراق به کاربرد سلاح‌های شیمیایی محکوم شد

ابعاد گسترده ناشی از استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی، به تدریج توجه افکار عمومی را به خود معطوف کرد تا این که دبیرکل وقت سازمان ملل متحد نیز پس از دیدار با نمایندگان ایران و عراق، استفاده از سلاح‌های شیمیایی را محکوم کرد.

به گزارش ایسنا، در طول جنگ تحمیلی، رژیم عراق بارها از سلاح شیمیایی استفاده کرد. به طوری که بنابه گزارش رسمی ایران به کنفرانس خلع سلاح، تعداد این حملات توسط عراق از دی ماه ۱۳۵۹ تا اسفند ۱۳۶۶ در مجموع به ۲۴۲ مورد رسیده بود که قربانیان آن ۴۴ هزار نفر ذکر شده است که از آن تاریخ تاکنون این رقم به یکصدهزار نفر افزایش یافته است. همچنین بنا بر همین گزارش عراق در طول جنگ تحمیلی از ۶ هزار بمب شیمیایی علیه ایران استفاده کرده است.

بی‌توجهی محافل بین‌المللی در مورد نقض قوانین منع استفاده از سلاح‌های شیمیایی به دلیل تمایل موجود برای حمایت از رژیم عراق با هدف غلبه این کشور بر ایران، وضعیت غیرقابل تحملی را به وجود آورد. در واقع تلفات ناشی از به‌کارگیری این سلاح‌ها و تأثیرات روانی آن، قدرت دفاعی ایران را تحت تأثیر قرار داده بود.

عراق با درکی که از این مسأله داشت، در عملیات «بدر»، بیش از گذشته از سلاح‌های شیمیایی استفاده کرد، به طوری که تنها در طول مدت پنج روز (از ۲۲ تا ۲۷ اسفند ۶۳) بیش از ۳۰ مورد از انواع سلاح‌های شیمیایی را مورد استفاده قرار داد.

ابعاد گسترده ناشی از استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی، به تدریج توجه افکار عمومی را به خود معطوف کرد تا این که دبیرکل وقت سازمان ملل متحد نیز پس از دیدار با نمایندگان ایران و عراق، استفاده از سلاح‌های شیمیایی را محکوم کرد.

سرانجام شورای امنیت طی بیانیه‌ای و با اجتناب از صدور قطعنامه، در ششم اردیبهشت سال ۱۳۶۴ برابر با ۲۵ آوریل ۱۹۸۵ کاربرد سلاح‌های شیمیایی توسط عراق را محکوم کرد.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • بایدن: زمانی به خودکشی فکر می‌کردم
  • تبلیغات داوطلبان مرحله دوم انتخابات چه زمانی شروع می‌شود؟
  • تعریف دولتمردان برجام از خود به خاطر نابودی یک دهه فرصت رشد اقتصادی!
  • بسته شدن پرونده مرحله نخست کنکور در گیلان
  • چین سفیر آلمان را احضار کرد
  • بازگشت فروش نفت ایران به زمان برجام با دو برابر قیمت نتیجه تمرکز دولت بر بازطراحی تجارت انرژی کشور
  • روزی که رژیم بعث عراق به کاربرد سلاح‌های شیمیایی محکوم شد
  • سریع‌ترین شناگر ایران در آلمان رکوردشکنی کرد
  • فضاسازی تبلیغی پارلمان اروپا علیه عملیات «وعده صادق»
  • اعلام جنگ علیه ترامپ!