میگفتند گداپروری است حالا با سهام عدالت پُز میدهند!
تاریخ انتشار: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۸۸۱۲۲۳
مخالفان دیروز سهام عدالت، به بهرهبرداران امروز تبدیل شدهاند. آنها به سهام عدالت، «گداپروری» و «ضدعدالت» میگفتند؟ به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، سایت مشرق در گزارشی نوشت:با توجه به تبلیغات درباره سهام عدالت، مرور مواضع مسئولان فعلی دولت دوازدهم درباره طرح سهام عدالت که در سال ۱۳۸۵ توسط دولت نهم پایهگذاری شد خالی از لطف نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اکنون که مسئولان دولتی درباره اعلام اخبار خوش مربوط به سهام عدالت مسابقه گذاشتهاند و اصلاحطلبان حامیدولت هم که روزگاری مخالف سرسخت این طرح بودند، سکوت کردهاند، بد نیست مواضع آنها درباره طرح سهام عدالت که در سال ۱۳۸۵ توسط دولت نهم پایهگذاری شد را به طور تیتروار بازخوانی کنیم:
عباس کاظمیمشاور بیژن زنگنه وزیر نفت (۱۹ دی ۱۳۹۶): سهام عدالت صاحب ندارد و فقط پول را بین گداها توزیع میکند.
حسن روحانی (۱۹ بهمن ۱۳۸۸): دولت در اجرای سیاستهای اصل ۴۴ بیشتر دنبال این بود که مثلاً سهام عدالت را توزیع کند. درحالیکه هدف سیاستهای اصل ۴۴ این بود که بالاتر از بحث مالکیت مدیریت دولتی نباشد و مالکیت و مدیریت به مردم واگذار شود.
اسحاق جهانگیری (۱۸ مهر ۱۳۸۸): استراتژی توسعه صنعتی را به تمسخر گرفتهاند که صنعتی شدن به چه کار میآید، ما میخواهیم همین چند کارخانهای را که گذشتگان ساختهاند تبدیل کنیم به سهام عدالت و به دست مردم بدهیم. بعد از چهار سال هنر ما این شده است که ببینیم در طول این سی سال چقدر فولاد ساختهشده، سهام اینها را بدهیم به مردم.
محمد نهاوندیان (۸ مرداد ۱۳۸۸): اقتصاد صدقهای راه به جایی نخواهد برد باید اصلاحات ساختاری را آغاز کرد و از پول دادنهای صدقهای اجتناب کنیم و به بهینهسازی و دسترسی به بازار همزمان توجه کنیم.
محمدباقر نوبخت (۷ خرداد ۱۳۸۸): امروز دیگر توزیع سیبزمینی و سهام عدالت، چک پول و توزیع با عجله ۸۰ هزار تومان سود سهام عدالت نتیجه نمیدهد.
محسن صفایی فراهانی (۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۸): یارانه نقدی، سهام نفت و یا پرداخت ۸۰ هزار تومان سود سهام عدالت همه بحثهای عوامفریبانهای است که از سوی کسانی که میخواهند قدرت را به دست بگیرند، مطرح میشود.
محمدعلی نجفی (۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۸): ما معتقدیم روش کار (سهام عدالت) غلط است و در حال حاضر این کار نقطه مقابل خصوصیسازی است و سهام عدالت باید جایگاه مناسبی پیدا کند.
عیسی کلانتری (۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۸): توزیع سهام عدالت چوب حراج زدن به منابع ملی است.
میرحسین موسوی (۷ اردیبهشت ۱۳۸۸): سهام عدالت مصیبت بزرگ دولت آینده است.
محمدباقر نوبخت (۱۱ اسفند ۱۳۸۷): ما نتوانستیم تمام شرکتها و کارخانجات دولتی را واگذار کنیم و بهجای آن سهام عدالت را واگذار کردیم. سهامیکه نه تنها مدیریت را انتقال نمیدهد بلکه با ارائه آن، افراد مختلف در انتظار بهدست آوردن پول و درآمد خواهند بود.
حسن روحانی (۳۰ بهمن ۱۳۸۷): توزیع سهام عدالت یعنی باقیماندن مدیریتها در دست دولت.
محمد خاتمی (۳ آذر ۱۳۸۷): بسیار جفاست که عدالت را در عدالت اقتصادی و آن هم اقتصاد صدقهای که بعضی از حکومتها به بهانه اینکه لقمه نانی به مردم بدهند خلاصه کنیم.
حسن روحانی (۲۰ شهریور ۱۳۸۷): (در واکنش به توزیع سود سهام عدالت) آیا با تزریق نقدینگی بیحساب و توزیع پول بین مردم میتوان به عدالت رسید؟
مسعود نیلی (۱۵ مهر ۱۳۸۶): طرح سهام عدالت طرح گداپروری است.
رسول منتجبنیا (۱۲ تیر ۱۳۸۶): نباید بهگونهای به مردم کمک کرد که گداپروری شود.
سعید لیلاز (۳۱ خرداد ۱۳۸۶): (سهام عدالت) بهخاطر سیطره دولت و اقتصاد دولتی عملاًً سودی نصیب سهامداران جدید نخواهد کرد و منجر به انقلاب اقتصادی مسئولان نخواهد شد؛ زیرا در این طرح انتقال مدیریت انجام نمیشود و سود سالانه زیادی ندارد و درصد اندکی، مؤثر واقع میشود.
سیدکامل تقوینژاد (۱ مرداد ۱۳۸۵): سهام عدالت کاغذی است که مردم را برای مدتی سرگرم میکند و ناشی از تجربه شکستخورده ۹ کشور پس از سقوط شوروی است. منبع: روزنامه کیهان
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: سهام عدالت حسن روحانی بحران اقتصادی در دولت روحانی بحران در دولت روحانی سهام عدالت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۸۸۱۲۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روند افزایشی خودکشی از ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱
خودکشی، امری عمومی در جوامع انسانی است. از این رو، میتوان آن را هم در تمام جوامع و هم در دورههای گوناگون تاریخی سراغ گرفت. هر چند خودکشی با عوامل محیطی و اجتماعی ارتباطی تنگاتنگ دارد، اما همیشه و در هر شرایطی به عنوان مسأله اجتماعی بروز پیدا نمیکند. آن چه که خودکشی را در سطح مسأله اجتماعی بازنمایی میکند، از یک سو نرخ خودکشی و از سوی دیگر احساس عمومی نسبت رواج آن و نیز تمایل به خودکشی است. نرخ خودکشی هر چند خود را در آمارها نشان میدهد، اما در مواجهه با مصادیق خودکشی، فهم عامه نیز درکی از رسیدن تعدد خودکشی به مرزهای نوعی از ترس اجتماعی دارد؛ چرا که خودکشی در شرایط آنومیک و بحرانی، پدیدهای سرایتی است و با گسترش و تنوع آن، افراد مستعد را به خود مشغول میکند.
-اگر فضای اجتماعی تقویت کننده این تمایل و احساس باشد، خودکشی مانند یک ویروس ذهنی، افراد بسیاری را با خود درگیر میکند. خودسوزی زنان ایلامی نمونه بارز این سرایتپذیری است. خودکشی پزشکان نیز از این نوع است؛ وقتی پزشکی که از نظر ما دارای شغلی با منزلت اجتماعی بالایی است و به نظر موفق میآید، به عنوان فردی اثرگذار بر محیط خود نقشآفرینی میکند، دست به خودکشی میزند، دیگر پزشکان را به عنوان راهی برای رهایی از فشارهای محیطی به اندیشه وامیدارد. این که در مدت کوتاهی، جامعه با خودکشی افرادی مواجه شده که پیش از آن یا در این باره خبری نمیشنید و یا چنان نادر بود که شاخکهای فهم عامه نسبت به آن به عنوان موضوعی متفاوت حساس نمیشد، واجد اهمیت است. ۲۰ خودکشی موفق پزشکان در سال گذشته، عدد کوچکی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت. خودکشی کارگران در محل کار خود از طریق حلق آویز و یا خودسوزی که سال گذشته موارد متعددی گزارش شد، از این زمره است که میتواند به راحتی به دیگرانی که آن شرایط را دارند، سرایت کند.
وقتی به خودکشی به عنوان پدیده اجتماعی نگاه میکنیم، باید آمار آن و روند تحولات آن را مورد توجه قرار دهیم. متأسفانه آمار خودکشی در ایران چندان دقیق نیست. سابقه گردآوری منظم آمار خودکشی در ایران چندان طولانی نیست و ما اطلاعات دقیقی از آمار خودکشی دهههای گذشته را یا نداریم و یا دقیق نداریم. به عنوان مثال، آمار ثبتی مشخصی از خودکشی پیش از انقلاب و دو دهه اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی نداریم. در حال حاضر نیز بین آمار انتشار یافته از سوی مرکز آمار ایران در سالنامههای آماری که عمدتا متکی به آمار نیروی انتظامی است با آمار پزشکی قانونی تفاوت وجود دارد که قابل توجیه است(اولی مربوط به خودکشی در صحنه وقوع خودکشی و دومی مربوط به نتیجه خودکشی پس از رساندن فرد به بیمارستان و عدم موفقیت درمان در مورد تعدادی دیگر میشود)، اما انتشار دوگانه آن میتواند موجب خطای توصیف و تحلیل پدیده خودکشی شود.
به عنوان مثال دادههای سالنامه آماری مرکز آمار ایران طی سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۱ نشان میدهد که ۲۷۱۶۸ نفر بر اثر خودکشی فوت شده بودند. این در حالی است که براساس آمار سازمان پزشکی قانونی کشور فوتشدگان ناشی از خودکشی در این دوره ۳۸۶۹۱ نفر بود که حدود ۱۱۵۲۳ نفر بیشتر از مرکز آمار ایران است. به هر صورت باید در نظر داشته باشیم که آمار موجود در ایران، حداقلی است و واقعیت تعداد خودکشی بیش از تعدادی است که اعلام میشود؛ چرا که باید در نظر گرفت که ما در ایران با نوعی از پنهان کاری در بیان خودکشی در برخی از لایههای اجتماعی به خاطر انگ خودکشی مواجه هستیم، و یا حتی نگاه امنیتی به خودکشی در بین برخی افراد و سازمانها میتواند در انتشار آمار خودکشی سهم داشته باشد. با این حال، بر اساس آمار منتشر شده که وضعیت حداقلی را به نمایش میگذارد، میزان و روند خودکشی در ایران، قابل تأمل است و نیازمند توجه خاص به شرایطی که در حال تشدید خودکشی در ایران است.
اطلاعات آماری مربوط به خودکشی در سال گذشته(۱۴۰۲) هنوز منتشر نشده است، اما در سال ۱۴۰۱ بنا به گفته رییس مرکز مشاوره دانشگاه علوم پزشکی ایران بیش از ۶ هزار نفر بر اثر خودکشی فوت کردهاند که به نظر میرسد در سال ۱۴۰۲ افزایش قابل ملاحظهای داشته است. تعداد خودکشی منجر به فوت در سال ۱۴۰۰ از سوی نیروی انتظامی ۵۰۸۵ نفر بیان شد که در سال ۱۴۰۱ حداقل ۱۸ درصد رشد داشته است. اگر سال ۹۵ را برای مقایسه در نظر بگیریم، تعداد خودکشی منجر به مرگ در ایران حدود ۵۹ درصد رشد داشته است. این میزان رشد، نشان میدهد که نمیتوان مدعی بود رشد خودکشی تابعی از رشد جمعیت است؛ چرا که جمعیت ایران طی این ۷ سال، ۵۹ درصد رشد نداشته است. رشد جمعیت ایران در سال ۱۴۰۱ در مقایسه با سال ۹۵ حدود ۹.۵ درصد میشود؛ بنابر این، درصد رشد خودکشی در ایران طی این مدت حدود ۶.۲ برابر درصد رشد جمعیت بوده است. پس باید علل افزایش میزان خودکشی را جای دیگری جستجو کنیم.
از زوایهای دیگر به آمار خودکشی در ایران نگاهی بیاندازیم. نرخ خودکشی موفق که بر مبنای ۱۰۰ هزار نفر محاسبه میشود در سال ۱۴۰۱ بنا به گفته رییس مرکز مشاوره دانشگاه علوم پزشکی ایران به ۷.۴ نفر رسید. کافی است بدانیم نرخ خودکشی در سال ۱۳۸۸ حدود ۴.۱ نفر بود؛ یعنی طی ۱۴ سال اخیر بر نرخ خودکشی ۳.۳ نفر افزوده شده است. به عبارتی، نرخ خودکشی در دو دهه اخیر رو به فزونی بوده است و در مقایسه با سال ۸۸ فاصله اندکی تا دو برابر شدن دارد. این در صورتی است که نرخ اقدام به خودکشی در اوایل دهه ۶۰ حدود ۱.۳ بود؛ که قطعا نرخ خودکشیهای موفق در آن سال بسیار کمتر از این میزان است. با توجه به این که به ازای هر خودکشی موفق بین ۲۰ تا ۳۰ برابر اقدام به خودکشی داریم، احتمالا در سال ۱۴۰۱ بین ۱۲۰ تا ۱۸۰ هزار اقدام به خودکشی داشتیم.
حال اگر حد وسط این دو را در نظر بگیریم بر حسب ۱۵۰ هزار اقدام به خودکشی، نرخ اقدام به خودکشی ۱۷۶.۵ خواهد بود؛ یعنی در سال ۱۴۰۱ از هر ۱۰۰ هزار نفر ۱۷۶.۵ نفر اقدام به خودکشی کردهاند که در مقایسه با ابتدای دهه ۶۰ نرخ اقدام به خودکشی حدود ۱۳۵ برابر شده است. این افزایش عجیب، ناشی از شرایط کلان حاکم بر جامعه ایران و سیر تحولات آن در چند دهه گذشته است. باید توجه داشت که انباشت مسائل در شرایط کنونی بهویژه چند سال اخیر، به شرایط فوق هشدار رسیده و ضروری است نهادهای مسئول نسبت به آن توجه ویژه داشته باشند. این توجه نه در تقویت فعالیتهای مددکاری مانند اورژانس ۱۲۳ ـ که البته در جای خود بسیار مهم است ـ بلکه به تغییر رویههایی معطوف است که جامعه ایرانی را با بحران گذران زندگی و فرایند کاهش شأن انسانی افراد در موقعیتهای پایدار و بازتولیدشونده توهین و تحقیر و تبعیض، و نادیده گرفتن حقوق شهروندی و حق فردیت مواجه کرده است.
نرخ خودکشی موفق در ایران از سال ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱(به ازای ۱۰۰ هزار نفر)
بیشتر بخوانید:
۲۱۶۲۱۶
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901656