Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-06@16:17:11 GMT

مسعود رجوی چگونه از اعدام، جان سالم به در برد؟

تاریخ انتشار: ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۹۱۰۵۶۶

مسعود رجوی چگونه از اعدام، جان سالم به در برد؟

در جریان دستگیری اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، مسعود رجوی به علت همکاری با ساواک از مجازات اعدام و مرگ گریخت و به حبس ابد محکوم شد. در حالی که حنیف‌نژاد از بنیانگذاران این سازمان، جان سالم به در نبرد و اعدام شد.

خبرگزاری فارس ـ گروه تاریخ: محمد حنیف‌نژاد، سعید محسن و عبدالرضا نیک‌بین، هسته اولیه سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را تشکیل دادند، اما فرمانده و لیدر سازمان، حنیف‌نژاد بود و بقیه گرد او می‌چرخیدند و او را محمد آقا صدا می‌کردند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


۱۳۴۰. محمدحنیف‌نژاد، بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در دوران سپری کردن خدمت سربازی. به اذعان او اندیشه تاسیس سازمان در این دوره در ذهن وی قوت گرفت

محمد حنیف‌نژاد در سال ۱۳۱۷ شمسی در خانواده‌ای فقیر در تبریز متولد شد. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدارس فردوس و منصور تبریز گذراند. از همان دوران نوجوانی و جوانی به فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی روی آورد.  از سال ۱۳۳۷ در جلسه تفسیر قرآن و صحیفه سجادیه سیدحسین کهنمویی در تبریز شرکت می‌کرد که مبارزان انقلابی در آن جلسات شرکت می‌کردند. او در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت به نهضت پیوست و در سال ۱۳۳۹ به دانشکده کشاورزی کرج آمد.

در سال ۱۳۴۰ وارد نهضت آزادی شد و در آنجا با سعید محسن آشنا شد. به دنبال دستگیری سران نهضت آزادی در سال ۴۱ او نیز دو روز پیش از «رفراندوم ۶ بهمن» ۱۳۴۱، در بهمن همان سال پس از حمله کماندوهای شاه به دانشگاه دستگیر شد و هفت ماه را در زندان‌های قزل‌قلعه و قصر گذراند. در زندان با آیت‌الله طالقانی آشنا شد. در زندان به فکر بررسی جبنش‌های سیاسی در ایران افتاد تقریبا در همان زمان برداشت‌های سیاسی و ایدئولوژیک جدیدش را روی کاغذ آورد و تلاش کرد مواضع فکری‌اش را تئوریزه کند.


سعید محسن یکی از بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق (منافقین)

حنیف‌نژاد، پس از آزادی از زندان به دانشگاه برگشت و در سال ۱۳۴۲ فارغ‌التحصیل شد و به سربازی رفت. در سربازی تحت تأثیر نظم ارتش قرار گرفت و مطالعه درباره امور نظامی را آغاز کرد. او با مطالعه جنبش‌های سیاسی و دلایل شکست آنان به این نتیجه رسید و عدم توفیق جنبش‌های سیاسی، نداشتن رهبر مسلط به علم مبارزه است. 

حنیف‌نژاد پس از سرکوب قیام ۱۵ خرداد توسط رژیم شاه به این نتیجه رسیده بود که روش جریانات رفرمیستی مانند نهضت آزادی به جایی نخواهد رسید و کشتار مردم در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ شمسی که دست خالی بودند نشان داد که نمی‌شود با شیوه‌های مسالمت‌آمیز ادامه داد. راهی جز مبارزه مسلحانه با رژیم سرکوبگر شاهنشاهی باقی نمانده است و حکومت محمدرضا پهلوی اصلاح‌پذیر نیست. 

البته عامل دیگری که حنیف‌نژاد و بنیانگذاران سازمان را به فکر مبارزه مسلحانه کشاند، تاثیرپذیری از جنبش‌های انقلابی و مارکسیستی معاصر در جهان بود که آن روز‌ها در جهان رواج داشت؛ به طوری که مصطفی شعاعیان در کتاب «چند نگاه شتاب زده» نوشت: «جنبش انقلابی لائوس... حماسه پیروزمندانه توده ویتنام، پیروزی رزمی کوبا، رویش مبارزان انقلابی در آمریکای لاتین، دامن گرفتن ستیزه‌های ضداستعماری در آفریقا، بالا گرفتن زبانه‌های انقلاب در سراسر هند و چین... رخدادهای شورانگیز بیماری خاورمیانه عربی...، آغاز جرقه‌های انقلابی در فلسطین و آتشباری آن، یکباره بگوییم فراز  انقلاب و اعتراضات قهرآمیز و مسلحانه در سراسر پهنه جهانی، آشکارا جهان مجمر انقلاب شده است».

موسسان سازمان برای شروع مبارزه سازمانی، نیاز به زمینه تئوریک و نظری داشتند تا متونی را تدوین کنند و با کمک آن متون کادرهای مورد نیاز سازمان را تربیت کنند. 

او برای وجود یک ایدئولوژی منسجم و یکپارچه‌ گروه ایدئولوژی با مدیریت خودش تشکیل داد. حسین روحانی، مسعود رجوی و علی میهن‌دوست از اعضای فعال آن بودند. این گروه وظیفه داشتند جزواتی برای اعضای سازمان تهیه کنند که بعدا در انسجام تشکیلاتی مجاهدین خلق موثر واقع ‌شد. 

حنیف‌نژاد و به طور عمده دانشجویانی که به سازمان پیوستند از اعضای شاخه جوانان نهضت آزادی بودند که از نظر اندیشه دینی تحت تاثیر بازرگان قرار داشتند، اما نه تنها تجربه دینداری نهضت آزادی را ناکافی می‌دانستند، بلکه تجریه دینداری روحانیت را نیز کامل نمی‌دانستند و به فکر بودند طرحی نو ایجاد کنند و حتی به اندیشه‌های علامه طباطبایی و استاد مطهری اقبالی نشان ندادند.

حنیف‌نژاد به کتاب «راه طی شده» مهندس بازرگان بسیار علاقه‌مند بود و چون به لحظ ایدئولوژیکی روی سایر افراد تسلط داشت، علاقه او به دیگران نیز منتقل شد؛ به گونه‌ای که سعید محسن می‌گفت بیش از صد بار کتاب راه طی شده را خواندم و از حفظ هستم. 


۱۳۴۰. محمدحنیف‌نژاد، بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در کنار مهندس مهدی بازرگان و آیت‌الله طالقانی در حاشیه یکی از اردوهای انجمن اسلامی مهندسین

اساس کتاب راه طی شده آن بود که راه انبیاء و راه بشر یکی است؛ بنابراین مجاهدین خلق نتیجه گرفتند راه مارکس و لنین هم مانند راه انبیاست! 

حنیف‌نژاد بر این باور بود علم مبارزه همانند علوم مهندسی و پزشکی، اصول و موازین مخصوص به خود را دارد که باید آن را فرا گرفت. بنابراین برای آموزش آن در عصر جدید با آثار مارکسیستی آشنا شد. این آشنایی سبب شیفتگی آنان به تفکر مارکسیستی شد.

موسسان سازمان و حنیف‌نژاد به همراه عده‌ای محدود سه سال و نیم مطالعه کردند و به تهیه جزواتی پرداختند. نخستین جزوه‌ای که از گروه ایدئولوژی سازمان تدوین شد، «شناخت» بود. این جزوه توسط حسین روحانی، نیروی زیردست حنیف‌نژاد منتشر شد و بر اساس مبانی مارکسیستی ـ اسلامی نوشته شد.

دومین متن تدوین شده کتاب یا جزوه «راه انبیاء و راه بشر» کار حنیف‌نژاد بود که در تدوین آن از منابع مارکسیستی بهره برده شد. 

محمد حنیف‌نژاد در کتاب راه انبیاء، راه بشر می‌نویسد: «به زبان ساده راه بشر (راه علمی) در نهایت خود، باید به راه انبیاء برسد. راه انبیاء راهی است که در آن حقایق مستقیم از منابع اصلی اخذ شده و راه علم، راهی غیر مستقیم است که در طول زمان بشر آن می‌رسد. از آنجا که وجود نامتناهی است، اشرف و پس از زمان بی‌نهایت می‌تواند به راه انبیای کامل نایل آید»

سومین اثر سازمان که تحت نظارت حنیف‌نژاد و توسط علی میهن‌دوست تالیف شد، جزوه تکامل بود. این جزوه به طور کامل تحت تاثیر بینش مارکسیستی بود و راه خدا و راه تکامل یکی دانسته شده است. مطابق نظریه این کتاب مارکس و مائو هم در راه خدا گام برمی‌دارند. 


محمد حنیف‌نژاد از شاگردان مهندس بازرگان بود

البته جست‌وجوی حنیف‌نژاد برای یافتن تئوریسین‌های دینی به دلیل بی‌اعتنایی به روحانیت ره به جایی نبرد؛ به گونه‌ای که عزت الله سحابی از نگرانی‌ها و دغدغه‌های محمد حنیف‌نژاد یاد می‌کند و می‌گوید: محمد بسیار نگران این بود که بچه‌های سازمان مجاهدین خلق از نظر فکری و عقیدتی بسیار خام و ناپخته هستند و به روایتی فاقد بینش و نگرش اعتقادی عمیق هستند.

به تعبیر سحابی، «محمد آقا» متوجه شده بود ماشینی را که ساخته و به راه انداخته بیشتر به سمت چپ منحرف می‌شود و دارای انحراف و کج‌روی است و ممکن است به سمت و سویی رود که سرانجام خوشی در انتظار آن نباشد.

حتی این نگرانی تا آنجا ادامه پیدا کرد که بعد از اینکه سازمان لو رفت و رهبران آن محکوم به اعدام شدند، حنیف‌نژاد به محمدحسن عبد یزدانی اطلاع داد تا تمام جزوه‌ها و اسنادی را که بوی التقاط می‌داد، بسوزاند. آنها را برای مطالعه افراد رده بالای درون سازمان تهیه کرده بود و یزدانی به همراه عباس داوری آن جزوه‌ها را سوزاند.

بسیاری از روحانیون از جمله شهید مطهری تا قبل از مطالعه آثار سازمان از آنها حمایت می‌کردند، اما بعد از خواندن آثار آنها از حمایتشان دست برداشتند. از جمله شهید مطهری بعد از آن که جزوه «شناخت» سازمان را خواند به منتقدان سازمان پیوست.

حنیف‌نژاد و سازمان به افکار مارکسیستی بسنده نکرد و به قرائتی از اسلام نیز باور داشت؛ قرائتی که با التقاط آن با باورهای مارکسیستی بتوان علیه حکومت پهلوی مبارزه مسلحانه را تئوریزه کرد.

در واقع، او به دنبال قرائتی از اسلام می‌گشت که با کمک آن بتوان مشی و مسلک مبارزه‌جویی را توجیه کرد. به عبارت ساده، او به دنبال برداشتی از دل تاریخ تشیع بود که مشی مبارزه مسلحانه را متناسب با زمان دوران پهلوی پیدا کند. مضاف بر این، او در پی طرح‌ریزی منظومه‌ای فکری و چهارچوبی عقیدتی بود که ترکیب مارکسیسم با اسلام را ممکن سازد و آن دو را با صلح و مدارا کنار یکدیگر نشاند؛ ترکیبی که در آن جای اسلام و مارکسیسم مشخص باشد.

ضربه سخت ساواک به سازمان و اعدام برخی از سران آن

محمد حنیف‌نژاد سرانجام همراه چند تن از اعضای اصلی که در واقع سران سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بودند در یک خانه تیمی در خرداد سال ۱۳۵۰ شمسی دستگیر شدند.

این عملیات که توسط ساواک برنامه‌ریزی شده بود به دستگیری سعید محسن، اصغر بدیع‌زادگان، مسعود رجوی و محمد حنیف‌نژاد منتهی شد. وی در نهایت همراه اصغر و محسن در سال ۱۳۵۱ شمسی به اعدام محکوم شد. البته او ابتدا به حبس ابد محکوم شد، منتها به دلیل عدم همکاری‌اش با ساواک و رژیم پهلوی در نهایت به اعدام محکوم شد. نکته جالب توجه در جریان این دستگیری آن بود که مسعود رجوی به علت همکاری با ساواک از مجازات اعدام و مرگ گریخت و به حبس ابد محکوم شد.

منابع: 

۱. جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران از روی کار آمدن محمدرضا پهلوی تا پیروزی انقلاب اسلامی
۲. پژوهشکده مطالعات تاریخ معاصر ایران
۳. اعدامم کنید (خاطرات محمدحسن عبدیزدانی)

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: حجتیه ایت الله خویی مهدی طائب سازمان مجاهدین خلق مبارزه مسلحانه حنیف نژاد مسعود رجوی راه انبیاء نهضت آزادی سعید محسن محکوم شد راه بشر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۹۱۰۵۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شرکای پشت پرده بابک زنجانی چه کسانی بودند؟ /چرا پرونده اختلاس او شفاف سازی نمی شود؟ /مبلغ کلان ارزی قرار است به صورت املاک به بیت المال بازگردد؟

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روزنامه اعتماد گفتگویی با جواد امام فعال سیاسی اصلاح طلب انجام داده که در آن به عفو بابک زنجانی واکنش نشان داده است.

جواد امام، دبیرکل مجمع ایثارگران درباره حکم عفو یکی از محکومان مالی و نجات وی از اعدام گفت: به نظر نمی‌رسد که هیچ انسان نوع‌دوستی از اعدام نشدن افراد یا عفو شدن‌شان ناخشنود باشد، اما درباره این پرونده سوالات و ابهاماتی نزد عموم جامعه وجود دارد که بهتر بود، مسوولان قبل از صدور حکم عفو، پاسخ‌های قانع‌کننده‌ای به آنها می‌دادند.

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب در ادامه یادآور شد: یکی از ابهامات اصلی این است که چه کسی یا بهتر است بگوییم چه کسانی چنین بستری را ایجاد و به این فرد در جرایم ارتکابی‌اش یاری رساندند، یا به تعبیر بهتر شرکای پشت‌پرده او که امکانات زیادی هم در اختیار داشتند، چه کسانی بودند؟ چرا هیچگاه درباره این پرونده اختلاس که در زمان خود رقمی قابل توجه بود، شفاف‌سازی نشد؟ کاش آقایان تحقیق کنند و ببینند که معطل‌سازی دو قوه برای سال‌ها و پخش اطلاعاتی ناقص از پرونده آقای «ز» در رسانه‌ها چه آثاری در افکار جامعه گذاشته است؟

او ادامه داد: امروز یک سوال دیگر این است که آیا مبلغ کلان ارزی که این فرد در حاشیه‌ای کاملا امن و با حمایت اشخاص و جریانی خاص برداشته و آن را سال‌ها در اختیار داشته، قرار است به ‌صورت ملک و املاک به بیت‌المال بازگردد؟ آیا مولفه‌هایی مثل نوسانات ارزی، تورم، عدم‌النفع و... را به این پرونده راه داده‌اند یا خیر؟ خوب است شفاف توضیح داده شود روند بازگشت پول ملت پس از این همه فراز و نشیب چگونه خواهد بود؟

امام یادآور شد: ما در گذشته پرونده‌های زیادی در خصوص جرایم مالی داشته‌ایم که متهم ردیف اول آن را بدون هیچ مماشاتی اعدام کرده‌اند. به عنوان نمونه، می‌توان به پرونده‌هایی نظیر سلطان سکه و قیر اشاره کرد. لذا ممکن است این شائبه ایجاد شود که یا اعدام آنها عجولانه و نادرست بوده، یا پشتوانه آقای «ز» آنقدر قوی بوده که او را از اعدام رهانیده است؛ مگر افراد نباید برابر قانون یکسان باشند؟ در هر صورت یکی از اصلی‌ترین مسائل در امر کشورداری، صداقت و شفافیت در قبال مردم است. نمی‌توان با اظهارنظرهایی ناقص و آشفته، به افکار پرسشگر پاسخ داد. به‌ویژه در جامعه‌ای که میلیون‌ها تحصیلکرده دانشگاهی و اشخاص فرهیخته دارد .به باورم هیچ چیز به اندازه صداقت با مردم و محرم دانستن آنها در خصوص پرونده‌های این‌چنینی، نمی‌تواند جامعه را از عادلانه بودن احکام مطمئن سازد.

دبیرکل مجمع ایثارگران گفت: بدون تردید بخش مهمی از جامعه امروز درباره بخشی از پرونده‌های قضایی، پرسش‌های قابل تأملی دارند، اما متأسفانه پاسخ‌های قانع‌کننده‌ای به آنها داده نمی‌شود.

امام خاطرنشان کرد: آنچه در پایان می‌توان طلب کرد، درخواست از مسوولان قوه قضاییه جهت شفاف‌سازی هرچه بیشتر درباره پرونده‌های این‌چنینی است؛ اینکه دقیقا چه ابعاد و ارقامی داشته و چه کسانی به بهانه دور زدن تحریم و صدور چنین مجوزهایی بسترساز این جرایم شدند و با او در ارتکاب این جرم بزرگ همکاری و مشارکت داشته‌اند؟ به نظر می‌رسد که حکمرانی خوب که واجد شاخص‌هایی نظیر حاکمیت قانون، شفافیت و پاسخگویی است، ایجاب می‌کند که مقامات و کارگزاران تصمیم‌ساز، نسبت به این‌ شاخص‌ها توجه خاص داشته باشند.

او گفت: باید اضافه کرد که در اندیشه و عمل سیاسی امام خمینی نیز پر واضح است که تغییر وضع موجود به وضع مطلوب دنبال شده است. اندیشه و عمل بنیانگذار انقلاب در راستای شفافیت و پاسخگو کردن مقامات و کارگزاران حکومت بود و این مسیر به کارآمدی نظام و رضایتمندی عمومی رهنمون می‌شد و مشروعیت نظام را به‌دنبال داشت. مرجعیت رسانه‌ای در داخل کشور به ‌شدت متزلزل شده و رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران حرفه‌ای داخلی از نگرانی مواجه‌ شدن با اتهام‌هایی چون «تشویش اذهان عمومی» یا «نشر اکاذیب» و «اقدام علیه امنیت ملی» نمی‌توانند به رسالت حرفه‌ای خود به‌ طور کامل و مطلوب عمل کنند.

۲۷۲۱۸

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903384

دیگر خبرها

  • ترکیب تیم های فولاد و تراکتور
  • خوابگردهایی که مزدوری پیشه کردند
  • اسلامی: آماده‌ انتقال فناوری‌ها را به سایر کشورها داریم
  • شرکای پشت پرده بابک زنجانی چه کسانی بودند؟ /چرا پرونده اختلاس او شفاف سازی نمی شود؟ /مبلغ کلان ارزی قرار است به صورت املاک به بیت المال بازگردد؟
  • نه از یاران «ب. ز» می‌گویند نه مسائل مالی پرونده را شفاف می‌کنند
  • محمد خزاعی مطرح کرد؛تشکیل شورای فیلم اولی‌ها موجب ایجاد امید در میان نسل جوان شد
  • لبه تیغ
  • اجازه اعدام درختان در پارک لاله را نخواهیم داد
  • تصمیم زاکانی برای ساخت فرهنگسرا به قیمت نابودی درختان
  • جوان ۳۳ ساله از سقوط در کوه‌های کرمان جان سالم به در برد