در جستوجوی خدا در کافه پیپ/ نسل جدید در مواجهه با سکولاریسم اعتماد به نفس دارد
تاریخ انتشار: ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۹۲۶۶۸۰
محمدقائم خانی میگوید در کتاب جدید خود، در میان شخصیتهای داستانش به دنبال «خدا» میگشته است. او در «کافه پیپ» از تجربیات ارتباط با دانشجویان استفاده و داستانی را روایت کرده است که دغدغه بخشی از جامعه دانشگاهی امروز است. ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۳:۵۸ فرهنگی ادبیات و نشر نظرات - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «کافه پیپ» تازهترین اثر محمدقائم خانی است که به تازگی توسط نشر معارف در دسترس علاقهمندان به ادبیات داستانی قرار گرفته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یکی از ویژگیهای این اثر این است که نویسنده موضوع کتاب را زندگی کرده و شخصیتهای داستان را در فضای رئال و خارج از خیالِ داستان درک کرده است. از این موضوع نباید گذشت که کافه این رمان و اهالی آن در این داستان ما به ازای خارجی دارند.
نویسنده که خود دوران دانشجویی را تجربه کرده و حالا هم کم و بیش با گروههای دانشجویی در ارتباط است، در واقع حقیقت جامعه دانشجویی را از منظر خودش بازنمایی کرده است. این تجربه زیستی به فضاسازی خوب رمان کمک کرده است. شخصیتپردازی در «کافه پیپ» همانطور شکل گرفته که از یک اثر دانشجویی و نخبهپسند مورد انتظار است. و دانشجو به راحتی میتواند همذاتپنداری کند و خود را جای شخصیتهایش بگذارد؛ مخصوصاً دانشجویانی که مسئله دین و ایمان مورد دغدغهشان است.
داستان با یک ماجرای جنایی آغاز میشود؛ شروعی پر کشش که مخاطب را به درون داستان پرتاب میکند. دختری در ابتدای داستان کشته میشود، دختری که از قضا پدر و مادرش معتقد و متدین هستند، اما دختر بر خلاف عقیده پدر ومادر و زندگی یله ورهایی داشته است. کمکم پلیس با تحقیقات و بازجویی ها به ابعاد خودکشی رازآلود دختر در تأسی و گرایش او از آثار آلبر کامو پی میبرد. خانی میگوید این اثر حاصل یک کار پژوهشی در دانشگاه شریف است. او میگوید در میان شخصیتهای این اثر به دنبال «خدا» میگردد. گفتوگوی تسنیم با این نویسنده جوان را میتوانید در ادامه بخوانید:
*آقای خانی «کافه پیپ» به دغدغه بخشی از دانشجویان امروز کشور میپردارد و به نظر میرسد توانسته با برتری نسبت به آثار مشابه پیش از خود این دغدغه را نشان دهد. چطور شد که به این موضوع پرداختید و این اثر خلق شد؟
این سوژه در بخشی از نسل مشغول به تحصیل در دانشگاههای کشور، کاملاً شناخته شده و پیش چشم دانشجویان است. سالها با این موضوعات درگیر بودیم و دربارهاش با دانشجویان زیادی صحبت میکردیم. این بود که چند سال پیش تیمی متشکل از روحانیون و پژوهشگران علوم اجتماعی در دانشگاه شریف به بررسی دقیق موضوع «سکولاریسم» در میان چند دانشگاه مهم کشور پرداختند. سال 97 بود که بعد از نگارش یک رمان و انتشار مجموعه داستان، روی این موضوع متمرکز شدم. ابتدا هنوز روایت شکلی در ذهن نداشتم، اما با مشورت با مهدی کفاش، نویسنده، به فرمی برای انتخاب این موضوع رسیدیم.
*چرا فرم پست مدرن را برای روایت داستان انتخاب کردید؟
این فرم روایت در میانه کار شکل گرفت. زمانی که دغدغههای متعدد و به ظاهر متضاد شخصیتهای داستان همگی به یک نقطه ختم میشد: «گریز از دین» یا لااقل «نامعتبر دانستن گزارههای دینی در دنیای امروز». برای کسی که با این فضا درگیر شود، این سؤال پیش میآید که چطور دغدغههای به ظاهر بیربط در یک نقطه به هم میرسند؟ در حالی که ظاهراً ارتباطی علّی بین آنها برقرار نیست. چه نسبتی بین نظریه تطور انواع داروین، با رمانهای اگزیستانسیالیستی و از طرف دیگر با مقوله تجربه دینی یا معنویت بدون خدا هست؟ اگر قرار بود که اثر به شخصیتها اجازه بروز و شکوفایی بدهد، و در عین حال نقطه کانونی گسترش سکولاریسم در میان دانشگاهیان را گم نکند، چارهای نبود که ساختار علّی معلولی روایت کنار گذاشته شود؛ البته مشکلی پیش میآمد که همان سختخوان شدن کتاب و گیج شدن مخاطب در موضوعات بود که با ترفندهایی سعی شد از فرم معمول کارهای پستمدرن «ضد قصه» در ایران دور شود و قصهای قابل پیگیری وجود داشته باشد.
*در میان این شخصیتهای «کافه پیپ» دنبال چه چیزی میگشتید؟
دنبال خدا. میشد روایت را ببریم در مسجد دانشگاه یا کلاسهای معارف دانشگاه و در قالبهای معمول دینداری یا پرسش دینی دانشجویان را دنبال کنیم، ولی خطر آن وجود داشت که سکولاریسم به جای تنیدن در قصه، به حرفهای رسمی دور از ذهنیت دانشجویان تبدیل شود و شخصیتها خودشان را پنهان کنند. متأسفانه امروزه اساتید دانشگاه و ائمه جماعت مساجد دانشگاه، آنقدر که باید به دانشجویان با این ذهنیت نزدیک نمیشوند و بیشتر به همان پاسخهای همیشگی بسنده میکنند.
*شخصیتهای متعددی وارد داستان میشوند، فضای دانشگاهی و جمعهای دانشجویی معمولاً پر تب و تاباند، اما در نهایت همه آنها درون تنهایی و خلوت خود هستند. چرا این تنهایی در همه شخصیتهای داستان دیده میشود؟
این فضاسازی عمدی نبوده است. احساس میکنم فضای دانشگاهی ما همینطور است. اگر کسی درگیر این سؤالات نشود، میتواند در برنامههای شلوغ و پر سروصدای دانشگاهی خودش را مشغول کند. چه مراسمهای گوناگون و چه برنامههای دیگر فرصتی برای حفظ ارتباطات اجتماعی هستند، اما آنهایی که به هر دلیلی درگیر این سؤالات اساسی میشوند، معمولاً از چنین جمعهایی کناره میگیرند و به کتاب و سخنرانی یا جمعهای کوچکی که سخنانشان را بفهمند، پناه میبرند.
«تسخیرشدگان»؛ روایتی کوچک از جنایتهای بزرگ سازمان منافقین* اصلیترین مخاطب «کافه پیپ» چه قشری است؟
مخاطب رمان بیشتر قشر دانشگاهی و حوزوی هستند؛ چون مسئله اصلی رمان کمی ذهنی است و ارتباط مستقیمی با یک حادثه خاص ندارد. به همین خاطر کتاب را با همکاری نشر معارف منتشر کردم؛ زیرا دانشجویان زیادی در دانشگاه با نشر معارف آشنا هستند. هم به علت حضور نشر معارف در رویدادهای دانشگاهی، هم به علت ساختار کلاسهای معارفی و نزدیکی محتوای کتب منتشر شده این نشر با مسائل آن کلاسها. امیدوارم با انتشار کتاب در نشر معارف، دانشجویان این داستان را بخوانند.
با وجود این، سعی کردم که از تک بُعدی شدن کتاب بپرهیزم تا عموم کتابخوانها هم بتوانند داستان را دنبال کنند و با دغدغههای امروز دانشگاهیان آشنا شوند. حالا باید منتظر واکنش مخاطب باشم ببینم که قشر معمول کتابخوان با اثر ارتباط برقرار میکند یا نه.
*شما در رمان نشان دادید که سکولاریزه شدن یک تهدید جدی برای جامعه نخبگانی کشور است، اما داستان این نتیجه را به ذهن مخاطب میرساند که این امر یک تهدید تلقی نمیشود؛ زیرا فردگرایی راه به جایی نمیبرد. چرا جامعه ایرانی و مهمتر از آن، قشر دانشجوی کشور فردگرایی را که حاصل سکولاریسم است، برنمیتابد؟
سنتهای دینی، فلسفی، علمی و ادبی ما در ایران بسیار قدرتمند است و به این راحتی از جامعه حذف نمیشوند. درست است که از نظر موقعیت عملی، ما نسبت به دنیای جدید دست پایین را داریم، ولی از نظر فرهنگی در موقعیتی نیستیم که به راحتی با هجمههایی از هم بپاشیم. من بسیار خوشبین هستم چون جریانهایی را در نسل جدید میبینم که هرچه گستردهتر و عمیقتر با سنت فرهنگی - معرفتی ما آشنا شدهاند و در برخورد با با سکولاریسم، اعتماد به نفس خویش را از دست نمیدهند.
----
علاقهمندان برای تهیه این اثر میتوانند به پایگاه اطلاعرسانی نشر معارف به این نشانی مراجعه کنند.
انتهای پیام/
R1013197/P/S4,35/CT2 واژه های کاربردی مرتبط کتاب و ادبیات ادبیات داستانیمنبع: تسنیم
کلیدواژه: کتاب و ادبیات ادبیات داستانی کتاب و ادبیات ادبیات داستانی شخصیت های داستان نشر معارف شخصیت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۹۲۶۶۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بهترین فیلم های سامورایی قرن بیست و یکم؛ از The Last Ronin تا ۱۳ Assassins (+عکس)
سینما همیشه به داستان های سامورایی علاقه داشته است. چه فیلمهای اکشن هیجانانگیز، چه درامهای دلخراش یا حتی داستانهای عاشقانه، فیلمسازان تقریباً یک قرن این شخصیتهای اسطورهای را دنبال کردهاند. در حالی که دوران طلایی فیلمهای سامورایی در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بود، بهویژه در زمان کارگردان تحسینشده ژاپنی، آکیرا کوروساوا، این ژانر هنوز هم ژانر محبوبی است.
به گزارش روزیاتو، هالیوود حتی عناصری از این ژانر عمدتاً ژاپنی را پذیرفته است، در حالی که فیلمهای محبوبی مانند بیل را بکش و وولورین به اشکال مختلف به سامورایی ها و سبک زندگی شان ادای احترام می کنند.
بازیهای ویدیویی محبوبی نیز وجود دارد که بر روی این جنگجویان افسانهای تمرکز دارند، که Ghost of Tsushima و Trek to Yomi نمونههای اخیر آنها هستند. در حالی که ممکن است تولید فیلمهای سامورایی در دهههای اخیر کند شده باشد، فیلمهای باکیفیت همچنان در این ژانر منتشر میشوند، حتی بدون کوروساوا. بدین بهانه، در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۸ مورد از بهترین فیلم های سامورایی قرن بیست و یکم آشنا کنیم.
۱۸- Zatoichi: The Last (2010)یک شمشیرزن نابینا به نام زاتویچی (شینگو کاتوری) امیدوار است در کنار دوستش زندگی آرامی داشته باشد. متأسفانه، آرامش زاتویچی توسط یک باند یاکوزا که به شهر او می آیند و شروع به استثمار مردم میکنند، از بین می رود.
بنابراین، زاتویچی وظیفه خود می داند که یک بار دیگر شمشیر خود را به دست گرفته و برای عدالت مبارزه کند. در حالی که Zatoichi: The Last با جایگاه بهترین فیلم بر اساس این شخصیت معروف فاصله دارد، اما هنوز به اندازه کافی هیجان سامورایی برای سرگرم کردن طرفداران این ژانر در خو دارد.
اگر از طرفداران زاتویچی هستید، شاید دوست نداشته باشید این فیلم را تماشا کنید، از آن جایی که آخرین زاتویچی یک برداشت بحث برانگیز از این شخصیت دارد، اما کسانی که به جذابیت و کشش بیشتری برای این شخصیت علاقه دارند، علیرغم این بحث برانگیز بودن، از تماشایش لذت خواهند برد.
۱۷- Punk Samurai Slash Down (2018)کاکه جونوشین (گو آیانو) یک رونین در جستجوی کار است. هنگامی که او به طور اتفاقی با قبیله کوروکازه آشنا می شود، با این دروغ که یک فرقه مذهبی می خواهد آن ها را هدف قرار دهد، خود را وارد ساختار این خانواده می کند. پس از فاش شدن دروغ او، جونوشین خود را محکوم به اعدام می یابد و باید برای زنده ماندن بجنگد.
همانطور که از نامش پیداست، فیلم Punk Samurai Slash Down، اکشن سامورایی را با شخصیتی پانک راک ترکیب می کند. اجازه ندهید خلاصه داستان شما را فریب دهد که فکر کنید با یک فیلم سامورایی استاندارد مواجه هستید، زیرا این فیلم به حوزه های بسیاری وارد می شود و عناصر فانتزی را در ماجراجویی دیوانه وار خود گنجانده است. این فیلم در آینده به یک کالت کلاسیک تبدیل خواهد شد.
۱۶- ۴۷ Ronin (2013)
پس از اینکه ارباب آنها در نتیجه یک اتهام نادرست مرتکب خودکشی می شود، سامورایی های وفادارش با حمله به فرد مسئول این اتهام زنی، انتقام ارباب خود را می گیرند. در میان آنها کای (شخصیت دست کم گرفته شده کیانو ریوز)، یک سامورایی رانده شده نیمه ژاپنی و نیمه انگلیسی است که توسط ارباب درگذشته به شاگردی پذیرفته شده بود و در کنار برادران تازه یافته اش به دنبال انتقام می رود.
در حالی که بسیاری خواهند گفت ۴۷ Ronin سزاوار جایگاهی در بین فیلم های خوب ژانر سامورایی نیست، هنوز هم تماشای آن به اندازه کافی سرگرم کننده خواهد بود. تمرکز روی یک قهرمان سفیدپوست در یک داستان ژاپنی یک اشتباه به نظر می رسد، اما ترکیب این فیلم از عناصر فانتزی، مانند جادوگران و غولها، به آن کمک میکند تا هویت منحصربهفردی را در مقایسه با فیلم های سامورایی ژاپنی سنتی داشته باشد.
۱۵- Samurai Marathon (2019)هنگامی که ارتش آمریکا به ژاپن فئودالی می رسد، یک لُرد مردان خود را به یک ماراتن در سراسر کشور می فرستد تا ببیند آیا آنها به اندازه کافی برای مبارزه با این سربازان خارجی تازه وارد سرسخت هستند یا خیر. هنگامی که درک نادرست از نیات ارباب منجر به اعزام قاتلان می شود، یک جوان جنگجو متوجه حقیقت می شود و تلاش می کند از فاجعه جلوگیری نماید.
ماراتون سامورایی چندین شخصیت را به شکلی فوق العاده جذاب در کانون توجه قرار داده و یک خط داستانی حماسی ایجاد میکند که حاوی عناصر اکشن، کمدی و تراژدی است. فیلمبرداری زیبا است و کل فیلم ویترینی عالی برای شکوه بصری است که در سراسر مناطق روستایی ژاپن وجود دارد.
۱۴- Versus (2000)یک فیلم کالت کلاسیک دست کم گرفته شده از آغاز قرن بیست و یکم، فیلم Versus داستان گروه بزرگی متشکل از محکومان فراری، یاکوزا، پلیس و تماشاچیان بی گناه را دنبال می کند که همه خود را در جنگلی پر از زامبی می یابند. این غریبه ها علاوه بر مبارزه با مردگان متحرک، اغلب خود را در حال نبرد با یکدیگر می بینند.
Versus به دلیل ترکیب بسیار سرگرمکنندهای از مبارزه به سبک هنرهای رزمی، اکشن زامبیها، خونریزی و شخصیتهای عجیب و غریب، محبوبیت زیادی دارد و به لطف حس شوخ طبعی عجیبوغریب اش، خوشایند است. هم طرفداران داستان های زامبی و هم طرفداران اکشن باید این فیلم را تماشا کنند، فیلمی که قهرمان آن سامورایی درونی خود را در نیمه دوم فیلم رها می کند.
۱۳- Blade of the Immortal (2017)مانجی (تاکویا کیمورا) یک سامورایی شکنجهشده و جاودانه است که در ژاپن فئودالی سرگردان بوده و بسیار جوان و قوی به نظر می رسد. هنگامی که او با رین جوان (هانا سوگاساکی) روبرو می شود، متقاعد می گردد که محافظ او شود زیرا رین به دنبال انتقام از کسانی است که پدر و مادرش را به قتل رسانده اند.
آنها با هم قصد دارند تا خون سامورایی هایی را که مسئول این قتل های فجیع بودند را بریزند. Blade of the Immortal که توسط استاد گونزو، تاکاشی میکه کارگردانی شده است، در عین حال که یک شخصیتپردازی غنی از دو شخصیت اصلی خود ارائه میکند، حال و هوای خاص فیلم های تاکاشی میکه و سبک فیلمسازی او را نیز در خود دارد.
فیلم سامورایی Blade of the Immortal بر اساس مانگایی به همین نام ساخته شده و اقتباسی وفادار است که با نبردهای فراوان به سبک سامورایی ها و خشونت و خونریزی مفرط همراه است.
۱۲- Sword of Desperation (2010)یک سامورایی اسیر شده به نام کانمی، پس از ترور همسر یک لُرد، انتظار دارد اعدام شود. در عوض، او قبل از اینکه مجبور شود به عنوان محافظ ارباب بیوه مشغول به کار شود، به یک سال زندان محکوم می گردد. در قالب فلش بک هایی نشان داده می شود که کانمی بخشی از یک توطئه بزرگ است که در آن او فقط یک پیاده نظام ساده برای کسانی بوده است که جایگاه بسیار بالاتری نسبت به او داشته اند.
فیلم Sword of Desperation که بیشتر یک درام آرام سوز است تا یک فیلم اکشن، به لطف بررسی عمیق مناسبات و نقشه های سیاسی در ژاپن فئودالی، بینندگان را در داستان خود غرق می کند. این فیلم همچنین بازآفرینی وفادارانه شیوه زندگی سامورایی هاست که در قالب داستان کانمی روایت می شود.
۱۱- The Last Ronin (2010)پس از اعدام ناعادلانه اربابشان، ارتش سامورایی های وفادار او برای انتقام مرگ ارباب درگذشته شان دست به کار می شوند. فیلم آخرین رونین به جای تمرکز بر تلاش برای انتقام، ۱۶ سال پس از اینکه سامورایی ها به انتقام خود دست یافته اند و به خاطر اعمالشان دست به خودکشی تشریفاتی زده اند، را روایت می کند، جایی که داستان در مورد تنها بازمانده این گروه سامورایی هاست که برای دیدار با خانواده هر کدام از برادران سامورایی خود به نقاط مختلف کشور سفر می کند.
رونین یک داستان محبوب سامورایی است و The Last Ronin به بررسی عواقب آن حماسه انتقام می پردازد و در این فرآیند مطالعه شخصیتی تاثیرگذاری را انجام می دهد. هر کسی که به این جنگجویان افسانه ای علاقه دارد، در این بررسی متفکرانه سبک زندگی سامورایی ها، چیزهای زیادی برای عشق ورزیدن پیدا می کند.
۱۰- Hara-Kiri: Death of a Samurai (2011)هارا-کیری: مرگ یک سامورایی ساخته سال ۱۹۶۲ یکی از بهترین فیلم های سامورایی در تمام دوران ها محسوب می شود، فیلمی که تأثیر قابل توجهی بر این ژانر به طور کلی داشته است.
این بازسازی از استاد گونزو، تاکاشی میکه، داستان کلاسیک قدیمی را برای مخاطب مدرن بهروزرسانی میکند و در عین حال به آنچه که داستان اصلی را چنین جاودانه کرده است، به ویژه مضامین سیاسی و اجتماعی و انتقادی آن، وفادار میماند. هارا-کیری: مرگ یک سامورایی داستان یک سامورایی را روایت میکند که به وارد ملک یک لُرد می شود و از او میپرسد که آیا می تواند در ملک آن مرد اقدام به خودکشی آیینی سامورایی ها کند یا خیر. از آنجا به بعد، داستان های هر دو نفر فاش می شود، در شرایطی که مخاطب می فهمد چه چیزی باعث شده این سامورایی برای خودکشی به چنین مکان خاصی وارد شود.
۹- When the Last Sword is Drawn (2002)وقتی مردی متوجه میشود که دیگر نمیتواند مخارج خانوادهاش را تامین کند، تصمیم می گیرد در قبال پول به یک گروه بدنام از سامورایی ها پیوسته و به آن ها خدمت کند. در حالی که دستمزد خوب است و خانوادهاش سیر میمانند، اعمالی که مرد مجبور به انجام آنها میشود برخلاف ارزشهای اخلاقی اوست و بارها او را به انجام کارهایی هولناک وا می دارد.
او تا کجا پیش می رود و چه زمان دیگر نمی تواند در مقابل این احساس گناه مقاومت کند؟ وقتی آخرین شمشیر کشیده میشود، بررسی این موضوع است که یک انسان خوب برای محافظت از کسانی که دوستشان دارد، حاضر است تا کجا پیش برود، علیرغم فشار و ضربه ای که چنین کاری به آن ها می زند، با توجه به اینکه آن ها برخلاف اصول فکری و اخلاقی شخصیشان عمل میکنند. فیلمی با طنینی عاطفی، وقتی آخرین شمشیر کشیده می شود، یک فیلم سامورایی گریه آور است.
۸- Rurouni Kenshin (2012)رورونی کنشین که اقتباسی از مانگایی به همین نام است، داستان یک شمشیرزن سرگردان به نام کنشین (تاکرو ساتو) را دنبال میکند که در ژاپن دوران فئودالی سرگردان است و به دنبال تاوان دادن به خاطر قتلهایی است که در طول جنگ مرتکب شده است. او که اغلب در مسیر سفرهای بی پایان خود به افراد نیازمند کمک کرده و به همین خاطر گاهی اوقات برای مدتی در یک جای خاص می ماند، گروه کوچکی از پیروان را دور خود جمع می کند و آنها برای پایان دادن به سلطنت کسانی که ضعیفان را مورد استثمار قرار می دهند نقشه می کشد.
Rurouni Kenshin یک فیلم لایو اکشن فوق العاده است و در عین حال یکی از بهترین فیلمهای مدرن با موضوع سامورایی است که هم در ژاپن و هم در خارج از کشور بینندگان بسیاری پیدا کرده است. این استقبال منجر به سه دنبالهای شد که داستان کنشین و دوستانش را دنبال میکردند، در حالی که یک قسمت پیش درآمدی نیز منتشر شد که گذشته او را با جزئیات بیشتر بررسی میکند.
۷- Zatoichi (2003)فیلم زاتویچی به نویسندگی و کارگردانی تاکشی کیتانو، فیلمساز شهیر ژاپنی، داستان این شمشیرزن نابینای نامدار، و شخصیت مشهور سامورایی از دهه ۶۰ تا ۸۰ میلادی را دنبال می کند. کیتانو خودش نقش این شخصیت را بازی می کند، جنگجویی که به دهکده کوچکی می رسد، جایی که توسط راهزنان مورد استثمار قرار گرفته است.
زاتویچی با جا زدن خود به جای یک ماساژور فروتن، به روستاییان عذاب دیده می آموزد که چطور از خود دفاع کنند، در حالی که مهارت های مبارزه با شمشیر خود را به کار می گیرد. Zatoichi یک ادای احترام به یک شخصیت کلاسیک سامورایی است و جادوی بهترین فیلم های سامورایی گذشته را با دقت به تصویر می کشد.
۶- ۱۳ Assassins (2010)یک فیلم سامورایی دیگر از تاکاشی میکه، و یک بازسازی دیگر، این بار به نام ۱۳ Assassins که بازسازی فیلمی به همین نام ساخته سال ۱۹۶۳ است. این فیلم داستان ۱۲ سامورایی و یک شکارچی را روایت می کند که دور هم جمع می شوند تا نقشه قتل یک لرد را پیش از تکیه زدن بر یک مقام بالاتر با قدرت بیشتر، را بکشند و بدین ترتیب است که یکی از بهترین فیلم های سامورایی مدرن و یکی از بهترین فیلم های دهه های اخیر سینمای ژاپن خلق می شود.
این فیلم به خوبی با آثار آکیرا کوروساوا قابل مقایسه است و به راحتی می توان بین این فیلم و هفت سامورایی کوروساوا که به عقیده بسیاری بهترین فیلم سامورایی تاریخ است، کیفیت های مشابهی دید. هر دو فیلم گروهی از ساموراییها را از طبقات مختلف نشان میدهند که برای یک هدف واحد گرد هم میآیند و در نتیجه صحنههای اکشن نفسگیری را رقم میزنند.
۵- The Hidden Blade (2004)فیلم The Twilight Samurai که دنباله ای بر The Hidden Blade به شمار می رود، بر روی شخصیتهای متفاوتی تمرکز دارد اما تم هایی مشابه فیلم قبلی را بررسی میکند. هنگامی که یک سامورایی از طبقه پایین به نام کاتاگیری (ماساتوشی ناگاسه) به دلیل قوانین سامورایی، از داشتن زنی که دوستش دارد محروم میشود، ماموریت می یابد دوستش یاچیرو را که در حال برنامهریزی برای شورش است، بکشد.
The Hidden Blade شمشیرزنی های تن به تن را برای تصویرسازی احساسات و داستان سرایی قربانی می کند و کارکردهای درونی شخصیت های خود را بیشتر از مهارت آنها با شمشیر در کانون توجه قرار می دهد. برای هرکسی که فیلمهایی عمیق و درونگرایانه دوست دارد، تیغه پنهان یکی از فیلم هایی سامورایی است که باید حتماً تماشا کند.
۴- Love and Honor (2006)این فیلم آخرین فیلم در سه گانه سامورایی ساخته یوجی یامادا، پس از The Twilight Samurai و The Hidden Blade است. مانند دو فیلم اول، عشق و افتخار داستان جدیدی را با بازیگران متفاوت روایت می کند. این فیلم نیز داستان یک سامورایی سطح پایین را دنبال می کند، این بار یک تست کننده غذا برای یک ارباب فئودال. هنگامی که به شکل تصادفی و به خاطر غذایی که به درستی تهیه نشده، نابینا می شود، رابطه سامورایی با همسرش تیره می شود.
این رابطه اساس فیلم را تشکیل می دهد و یامادا نقبی عمیق به زندگی دو شخصیت اصلی خود می زند و داستانی کاملاً انسانی را خلق می کند. این فیلم خاص به دلیل تمرکز بر دیدگاه همسر یک سامورایی، در این ژانر منحصر به فرد است، در حالی که داستان این زن حول محور محافظت از شرافت شوهرش پس از نابینا شدنش می چرخد.
۳- Sword of the Stranger (2007)شمشیر غریبه که یک فیلم انیمه برای بزرگسالان است، یک رونین سرگردان را دنبال میکند که با یک پسر جوان و سگش برخورد می کند. رونین با اطلاع از اینکه گروهی شرور این پسر را تعقیب میکنند، موافقت میکند که از این نوجوان همسفر خود محافظت کند و او را به معبدی بودایی برساند که در آن وعده امنیت داده شده است. در طول مسیر، آنها یک پیوند غیرمنتظره را تشکیل می دهند.
Sword of the Stranger با انیمیشنی زیبا، کلیشه آشنای شمشیرزن سرگردان را که ناخواسته پا در مسیر قهرمان می گذارد، را گرفته و به دنیای بی حد و حصر انیمیشن منتقل می کند. این فیلم به خوبی و به شکلی بی نقص از این کلیشه استفاده میکند و شخصیت خشن رونین بهزودی توسط همراهان معصومش دگرگون میشود. این فیلم گزینه رسمی ژاپن برای بهترین انیمیشن بلند در هشتاد و یکمین دوره جوایز اسکار بود.
۲- The Last Samurai (2003)تنها محصول غیر ژاپنی در این فهرست، آخرین سامورایی، داستان سرباز آمریکایی ناتان آلگرن (تام کروز) را دنبال می کند که ژاپنی ها او را استخدام می کنند تا سربازانشان را آموزش دهد تا در شورشی که بزودی رخ خواهد داد، با سامورایی ها مبارزه کنند. در عوض، آلگرن خود را در کنار ساموراییها میبیند، در حالی که فرهنگ در حال مرگ آنها را یاد می گیرد.
کن واتانابه در نقش لُرد کاتسوموتو، رهبر شورشی که به آلگرن آموزش میدهد، فوقالعاده ظاهر می شود، در حالی که کروز در نقشی بسیار دور از خلبانان جنگنده و جاسوسان بینالمللی همیشگی اش عالی است. تماشای این فیلم اکشن درام تاریخی و حماسی برای طرفداران تولیدات هالیوودی در این ژانر یک ضرورت است.
۱- The Twilight Samurai (2002)سامورایی گرگ و میش با بازی هیریوکی سانادا، داستان سیبی (سانادا)، سامورایی پایینرده ای را روایت میکند که زندگی فقیرانه اما آرامی با دو دخترش دارد. او که بیوه شده است، به زودی دوباره با معشوق دوران کودکی خود ارتباط برقرار می کند، اما اصول زندگی به عنوان سامورایی باعث می شود که این دو از هم دور بمانند.
این فیلم بیشتر یک درام و یک روایت عاشقانه است تا یک فیلم اکشن سرراست، و سانادا به عنوان قهرمان رواقی داستان عالی ظاهر می شود، در شرایطی که سعی میکند خانوادهاش را در دوران آشفتهای که آنها را احاطه کرده است، کنار هم نگه دارد. این فیلم در زمان اکران بسیار مورد تحسین قرار گرفت، به فهرست فیلمهای ژاپنی برای نامزدی اسکار پیوست و جایگاه خود را به عنوان یکی از بهترین فیلمهای سامورایی تثبیت کرد.
کانال عصر ایران در تلگرام