توانمندسازی خانواده ۶۰۰ کودک کار و خیابانی در تهران آغاز شد
تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۹۷۲۶۵۰
مدیر بهزیستی شهر تهران با اشاره به اینکه در سال ۹۹ حمایت اجتماعی از ۸۰۰ کودک کار و خیابانی انجام میشود، گفت: از امروز توانمند سازی خانواده ۶۰۰ کودک کار و خیابانی در تهران که در گذشته شناسایی شده بودند، آغاز شد. به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو درباره حمایتهای اجتماعی از کودکان کار و خیابانی اظهار داشت: از سال گذشته قرار بود طرح حمایتهای اجتماعی از کودکان کار و خیابانی آغاز شود و برنامه ریزیهای لازم نیز در این خصوص انجام شد تا از بهمن ماه سال ۹۸ به صورت رسمی آغاز شود نولی با شیوع ویروس کرونا در کشور به خصوص در شهر تهران، این اقدام به تعویق افتاد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی بیان داشت: بر اساس ابلاغ ستاد فرماندهی مقابله با ویروس کرونا جمع آوری و ساماندهی کودکان کار و خیابانی متوقف شد تا از شیوع این ویروس جلوگیری شود و در همین راستا جمع آوری معتادان متجاهر هم لغو شد.
وی یادآور شد:، ولی سازمان بهزیستی نمیتوانست کار را رها کند و جلسات مختلفی در خصوص حمایتهای اجتماعی از کودکان کار و خیابانی صورت گرفت. در سال ۹۸ با اقدامات و هماهنگیهای دستگاههای ذیربط در این حوزه ۴۵۰ کودک کار و خیابانی جمع آوری شدند و در محلهای دولتی ساماندهی و خدمات لازم را دریافت کردند.
وی افزود: در راستای جلوگیری از شیوع ویروس کرونا پکهای بهداشتی نیز طی چند وقت گذشته به این کودکان داده شد و میتوان گفت طی یک ماه هر هفته بستههای بهداشتی شامل ماسک، دستکش و مواد ضد عفونیکننده در بین کودکان کار و خیابانی توزیع شده است و در مجموع بیش از ۱۶ هزار بسته برای این کودکان تاکنون توزیع شده است.
آرام اضافه کرد: در راستای توزیع این بستههای بهداشتی آموزشهای لازم نیز از طریق کارشناسان به کودکان داده میشد.
وی خاطرنشان کرد: در راستای حمایتهای اجتماعی از کودکان کار و خیابانی از امروز ۶۰۰ کودک خیابانی که طی برنامههای مختلف شناسایی شدند و پرونده دارند فرایند توانمندسازی خانوادههای آنها آغاز شده است.
وی گفت:این تعداد از کودکان کار و خیابانی از طریق ۴ مؤسسه غیر دولتی و تشکلهای مردم نهاد کار توانمند سازی را آغاز میکنند و در یک پروسه یک نفر از اعضای خانواده آنها که شرایط توانمندسازی را دارد شناسایی و با هماهنگیای که با سازمان فنی و حرفهای صورت گرفته است، اقدامات لازم جهت توانمند سازی این افراد صورت میگیرد و زمینه اشتغال برای خانتداده این افراد فراهم میشود.
وی یادآور شد: حمایتهای اجتماعی از کودکان کار و خیابانی نیز از اواسط خرداد آغاز میشود و ۳ مرکز غربالگری در تهران آماده شده است که با حضور پزشک و دستگاه اسکن عنبیه کار ساماندهی را آغاز میکنند و در این خصوص یک بانک اطلاعاتی نیز ایجاد میشود.
وی ادامه داد: ۴ مسکن اسکان موقت نیز در تهران در نظر گرفتهایم و با توجه به این که حدود ۸۰ درصد از کودکان کار و خیابانی اتباع بیگانه هستند بنابراین دو مرکز آن به کودکان غیر ایرانی اختصاص داده شده است که با هماهنگیهای صورت گرفته با اداره کل اتباع و امور خارجه استان تهران حدود ۲۱ روز این کودکان در مراکز اسکان موقت حضور پیدا میکنند تا نسبت به طی فرایند قانونی آنها اقدام شود.
آرام بیان داشت: در بحث حمایتهای اجتماعی از کودکان کار و خیابانی به دنبال فرایند ضربتی نیستیم و در طول سال نسبت به ساماندهی کودکان کار و خیابانی اقدام میشود و امیدواریم با این اقدامات این معضل از جامعه ما رخت ببندد.
وی درباره تعداد کودکان کار و خیابانی در شهر تهران نیز اظهار داشت: در حال حاضر ۲ هزار نفر از این کودکان از مراکز آموزشی و خدماتی ما خدمات دریافت میکنند و بر اساس تفاهمنامهای که با فرمانداری تهران داشتیم در سال ۹۹، ۸۰۰ کودک کار و خیابانی ساماندهی، حمایتهای اجتماعی از آنها انجام میشوند.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: کودکان کار بهزیستی کرونا کودک کار و خیابانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۹۷۲۶۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«کودک شو» : تلاش بودجهسوز برای استمرار یک تجربهی تمامشده
«کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد، یک تجربهی به پایان رسیده بود، فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکهی نسیم برای ادامه دادن بیهوده این مسیر برای چیست.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق- در اوایل آذرماه سال گذشته، پژمان بازغی، بازیگر محجوب و کمحاشیهی کشورمان، اعلام کرد که بعد از تقریبا ۵ فصل تجربهی مجریگری در مسابقهی «کودک شو» از این برنامه کنار گذاشته شد. یک روز بعد از مصاحبهی بازغی، رضا نصیری کارگردان فصلهای قبلی این برنامه از کنارگذاشته شدن تیم قبلی ساخت «کودک شو» خبر داد.
حقیقت ماجرا این است که از قضاء آقایان بازغی و نصیری بسیار خوب موقعی از برنامه کنار رفتند و در واقع یک توفیق اجباری برای ایشان دست داد!
«کودک شو» بعد از سه فصل، یعنی همان زمانی که حمید گودرزی به عنوان مجری جایگزین پژمان بازغی شد، روند افول خود را شروع کرد و بازگشت دوباره بازغی هم نتوانست به لحاظ کیفی برنامه را بالا بکشد.
به بیان دیگر، «کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد(آبان ۹۹) یک تجربهی به پایان رسیده بود که دیگر چیز دندانگیری برای عرضه نداشت. فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکهی نسیم برای ادامه دادن به این تجربهی به ته دیگ خورده، آن هم با تغییر عوامل اصلی، برای چیست.
در حقیقت سوخت اصلی و تنها کارمایهی باقیمانده از فصل چهارم به بعد مسابقهی «کودک شو»، میل طبیعی و غریزی پدر و مادرها برای جلوی دوربین رفتن فرزندان دلبندشان و ثبت ان روی آنتن تلویزیون ملی است. از همین رو، کف استقبالی که به طور ثابت والدین، چه در شکل شرکتکننده و چه در شکل ببینده، حتی تا فصل n ام از چنین برنامهای خواهند داشت، نباید موجب اشتباه محاسبه شود که این برنامه چون حدی از «بیننده» دارد، باید به هر قیمت ادامه پیدا کند.
چنین مسابقههایی یک تیم قوی ایده پرداز، طراح و اجراکننده فنی نیاز دارد، چیزی که در «کودک شو» دیده نمی شود. ایدهها بسیار پیشپاافتاده و اجرای آنها آماتوری است. این که عوامل برنامه برای پر کردن خلاهای برنامه بیش از حد روی پرسیدن سوالات تکراری از آنان و ظرفیت شیرینزبانی کودکان جلوی دوربین حساب باز کردهاند، نشان از سادهانگاری و سهلپنداری بیش از حد ذهنیت دوستان درباره برنامهی «کودکانه» دارد. در شرایط کنونی، برنامه از هر نوع ارزش افزوده هنری و فنی خالی است و هیچ خلاقیتی در طراحی و اجرا ندارد.
برای مثال، جای یک شخصیت کودکانه، در قالب عروسک یا عروسک قدی یا همکار/دستیار مجری با ظاهر و ادبیات کودکان در برنامه خالی است، شخصیتی که معمولا به نماد چنین برنامههایی تبدیل می شود. چنین شخصیتی می تواند فاصله میان شرکتکنندگان کودک و مجری را پر کند و شور و شعف کودکانه برنامه را بالا ببرد. به ویژه چون ملیکا شریفی نیا تجربهای در اجرا ندارد و به طریق اولی، ابدا کار تخصصی اجرا برای کودکان را پیش از این تجربه نکرده، وجود یک شخصیت میانجی کاملا ضروری به نظر می رسید.
ملیکا شریفی نیا مسلط بر اجرا نیست به نحوی که همه دست اندازها و تپهچالههای اجرای خود را با قربانصدقه رفتن کودکان جبران می کند.
به عبارت دیگر، او در حال بازی کردن نقش «گرمی» و «صمیمیت» با مهمانان و کودکان است و متاسفانه این نقش بازی کردن زیادی به چشم می آید. مجری برنامه اصطلاحا "زیادی شلوغش می کند" و با انرژی بالای کاذب و ساختگی و بعضا داد و فریاد می خواهد چیزی را بر آن تسلط ندارد، در چشم مخاطب فرو کند.
البته این که مجری دارای یک صدای شفاف و رسا باشد، جزو اصول اولیهی فیزیولوژی یک مجری است و متاسفانه صدای خانم شریفینیا به واسطهی دورگه و خشدار بودن، ابدا مناسب اجرا نیست.
جدای از این، مجری جدای از این که باید بتواند ایدهها و گفتارهای از پیش تعیین و نوشتهشده را به درستی اجرا کند، به لحاظ شخصیتی باید واجد گونهای حاضرجوابی، بداههپردازی و شوخطبعی غریزی باشد.
در واقع، مجری باید برای اجرای برنامه با تم خاص(در اینجا کودکانه) یک شخصیتپردازی متناسب با آن انجام دهد، در حالی که خانم شریفینیا علیرغم سابقهی بازیگری، چنین طراحی برای حضور جلوی دوربین «کودک شو» ندارد. ظاهرا هم ایشان و هم عوامل برنامه زیادی کار اجرا مسابقهی کودکمحور را سهل و ساده فرض کردهاند.
بیانصافی است که بگوییم «کودک شو»، در کلیت خود پروژهی شکستخورده و ناموفقی بود. بله در دو سه فصل ابتدایی، «کودک شو» به واسطهی ایدهی جدید خود(در مقیاس تلویزیون ایران، وگرنه انواع شوها و برنامههای موفق و پرطرفدار با حضور کودکان و نوجوانان در دنیا ساخته شده است)، جذابیت پژمان بازغی به عنوان یک ستاره سینمایی و داشتن کف استعداد لازم برای اجرا و البته عطش شدید جامعه به حضور نمایشی کودکان خود، آن هم در صفحهی سیمای ملی، توانست در جذب مخاطب موفق باشد. اما «کودک شو» هر پتانسیل و ظرفیت و طراوتی اگر داشت، در نهایت تا همان فصل سوم عرضه کرد و پس از آن، چیزی جز تکرار مکررات و صرف هزینه با هدف پرکردن آنتن نبود.
معضل اصلی «کودک شو» این است که نه در کلیت خود و نه دستکم در هر فصل خود، فاقد یک «ایده» کانونی است که هم جنبهی نوآوری داشته باشد و هم کلیت برنامه را منسجم و باکیفیت نگه دارد.
برای روشن شدن موضوع لازم است اشاره کنیم که تقریبا هر شو یا برنامه یا مسابقهی تلویزیونی مشهور با محوریت کودک و نوجوان در شبکههای بزرگ دنیا، دارای یک ایدهی مرکزی است. برای مثال رقابت «آشپزی» بین کودکان یا نوجوانان محمل ساخت شماری از معروفترین برنامهها چون «MasterChef Junior»، «Kids Baking Championship»، «Food Network Star Kids» و «Disney's Magic Bake-Off» و... بوده است.
یا آمادگی جسمانی و مانورپذیری کودکان و نوجوانان در شوی محبوب «American Ninja Warrior Junior» محور کار بود. مسابقهی «Genius Junior» صحنهای برای معرفی و جلوهگری کودکان بااستعداد و نابغه در زمینه ریاضیات، هجی و املای کلمات و اطلاعات عمومی است که در قالب یک مسابقهی بسیار جذاب و هیجانآور به تصویر کشیده می شود.
شوی «Shark Tank Young Entrepreneur Special» ایدههای ناب کارآفرینی از سوی کودکان خلاق و هوشمند را توسط تیمی از کارآفرینان مشهور و موفق قضاوت می کند. مسابقهی «Endurance» قدرت، تحمل، خلاقیت و کار تیمی کودکان را در شرایط سخت شبیهسازی شده در محیطهایی چون جنگل به سنجش می گذارد.
در « Mythbusters Jr» تیمی از کودکان با بهرهگیری از قدرت تحلیل و منطق خود و ابزارهای در اختیار علمی، افسانههای معروف محلی در نقاط مختلف آمریکا را مورد بررسی قرار می دهند تا نسبت آنها را با دروغ یا واقعیت تعیین کنند.
ملاحظه می شود که انواع ایدههای مرکزی جذاب و بعضا بسیار خاص در محور طراحی مسابقات کودکان و نوجوانان قرار می گیرد. اما «کودک شو»، علیرغم این که به فصل ششم رسیده، فاقد چنین ایدهی منسجمکننده و خلاقیتسازی است، از همین رو، فصل ششم آن کاملا به لحاظ ایده و اجرا، ولنگار و باری به هر جهت است. نه بازیهای طراحیشده بدیع و سرگرمکننده هستند، نه نکات آموزشی خاصی در کلیت برنامه دیده می شود و تجربهی خاصی از این حضور در آنتن سیمای ملی برای «والدین» شرکتکننده رقم زده می شود.
ظاهرا تلاشی بیوقفه در جریان است که به هر قیمتی بودجههای عمومی که در اختیار سازمان است، از طریق تیمهای برنامهسازی(دقیقتر: برنامه پر کُن)، با بسیطترین ایدهها، تکراریترین شیوهها و البته کشدارترین زمانها تلف شود. این سطح از کیفیتستیزی برنامهسازان از یک سو، و نظارتگریزی از سوی مدیران میانی چه در مرحله تصویب طرح و چه در حین ساخت و پخش از سوی دیگر، واقعا نوبر است و نشان از بحران در ساختار تولید و برنامهسازی در شبکههای سیما دارد.