Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-04-26@22:57:57 GMT

آقای داستان‌نویسی و اپوزیسیون هوایی!

تاریخ انتشار: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۹۸۰۳۵۸

آقای داستان‌نویسی و اپوزیسیون هوایی!

از حامد اسماعیلیون در ایران چند رمان و داستان منتشر شده است. اولین اثرش با عنوان «آویشن قشنگ نیست» سال ۸۷ منتشر شد که برنده یکی دو جایزه از طیف موسوم به روشنفکری ایران شد.

به گزارش مشرق، این روزها کاربران فضای مجازی درگیر اتفاقی هستند که از سوی خانواده یکی از قربانیان سقوط هواپیمای اوکراینی پیگیری می‌شود و آن هم تحریم آسمان کشورمان توسط نهادهای بین‌المللی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حامد اسماعیلیون، کسی که این پویش را راه انداخته، دندان‌پزشکی است که در کارنامه خود تعدادی رمان و داستان هم دارد.

۱- حامد اسماعیلیون، فارغ‌التحصیل رشته دندان‌پزشکی دانشگاه تبریز و از علاقه‌مندان رمان و داستان است و همین پایش را به موسسه کارنامه می‌کشاند تا در کلاس‌های درس امیرحسن چهلتن شرکت کند. او به همراه چند تن دیگر چون پونه ابدالی، رضیه انصاری (که به چک مهاجرت کرده)، پیمان اسماعیلی (که به استرالیا مهاجرت کرده) و علی‌اکبر حیدری، شاید موفق‌ترین خروجی‌های این موسسه و کلاس‌های چهلتن باشند. استادشان امیرحسن چهلتن هم با سابقه مشخص داستان‌نویسی در آثارش نگاه مشخصی و تاحدی منفی دارد و این زمینه در کلاس‌هایش تقویت می‌شود. ارتباط شاگردان با استاد خارج از موسسه هم ادامه دارد و منزل شخصی چهلتن میزبان جلسات ثابتی با حضور این نویسندگان نوپاست.


۲- حامد اسماعیلیون بعد از مدتی تلاش مطب دندان‌پزشکی‌اش را در جنوب تهران دایر می‌کند. همسرش هم دندان‌پزشک است. اسماعیلیون سال ۱۳۸۹ به کانادا مهاجرت می‌کند تا تلاش‌های ۶ساله‌اش محقق شود. با این حال دو سال طول می‌کشد تا وی و همسرش بتوانند مجوزهای لازم برای اجازه کار در کشور کانادا را بگیرند. به گواه نوشته‌هایش، وی در این مسیر در شهرهای کوچک و دوردست کانادا فعالیت کرد تا در نهایت بتواند در شهر محل سکونتش اجازه کار پیدا کند. همسرش نیز مدتی اجازه فعالیت دریافت کرد.


۳- از حامد اسماعیلیون در ایران چند رمان و داستان منتشر شده است. اولین اثرش با عنوان «آویشن قشنگ نیست» سال ۸۷ منتشر شد که برنده یکی دو جایزه از طیف موسوم به روشنفکری ایران شد. «قناری باز» دیگر مجموعه داستان وی است که سال ۸۹ منتشر شد و موفقیت خاصی کسب نکرد. حامد اسماعیلیون اولین رمانش در ایران را در سال ۱۳۹۱ چاپ کرد در حالی که دیگر در ایران نبود. «دکتر داتیس» روایت یک دندان‌پزشک از مطبش در جنوب تهران است. در اصل روایتی از حضور نویسنده در آن مناطق است که به شکلی سیاه و تیره روایت می‌شود؛ رمانی کاملا ناامیدکننده و مملو از ادبیات سیاه.

طبق انتظار این رمان توانست نظر داوران گلشیری را جلب کند و برگزیده شود. یک‌سال بعد حامد اسماعیلیون دومین رمانش را از خارج کشور به داخل فرستاد تا منتشر شود؛ رمانی که هیاهویی زیادی بر سر آن شد. «گاماسیاب ماهی ندارد» در حالی منتشر شد که به دلیل پرداختن به زندگی چند خانواده که یک فرزندشان در عضویت گروهک منافقین بود، جنجال‌ساز شد. این کتاب از نمایشگاه کتاب جمع‌آوری و بعد از مدتی ممنوع شد. داستان از سال ۵۸ آغاز می‌شود و تا مرداد ۶۷ ادامه دارد. خاتمه کتاب عملیات مرصاد است. 

بنا به نظر عده‌ای از منتقدان، نویسنده در کتاب روایت همدلانه‌ای از اعضای منافقین نشان داده و سعی کرده است جنایت‌های این گروه را در پس نگاهی که مدعی انسانیت است، مخفی کند. اسماعیلیون درباره ‌انگیزه نوشتن این کتاب در کانادا گفت: «در هر خانواده ایرانی، همیشه افرادی هستند که یا به زندان رفته‌ یا تبعید شده‌ یا در جنگ کشته ‌شده‌اند و هر کدام از این افراد داستان خود را دارند. این موضوع همیشه باعث کنجکاوی من بوده است.

من در کتاب از سازمان مجاهدین خلق استفاده کردم، چرا که زاده شهر کرمانشاه هستم و در این شهر بزرگ شده‌ام و شاهد عملیات مرصاد در سال ۱۳۶۷ بوده‌ام و شب اتفاق را نیز به‌خوبی به یاد دارم، همیشه کنجکاو بودم بدانم این ماجرا به کجا رسید و برای همین پیگیر این موضوع بودم.» این آخرین اثر اسماعیلیون بود که در ایران منتشر شد چرا که دیگر آثارش در ایران مجوز انتشار نگرفت و یکی از آنها توسط ناشری فارسی‌زبان در لندن منتشر شد.

۴- حامد اسماعیلیون در کانادا خیلی فعالیت سیاسی نداشت اما رفتارش هم طوری نبود که موافق حکومت باشد. خودش هم به ایران رفت و آمد داشت؛ هر چند بعدها مدعی شد که چند باری در فرودگاه بازجویی شده است اما دلیلی برای این مساله اقامه نکرد.

در بامداد ۱۸ دی ۱۳۹۸ پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بین‌المللی اوکراین در اطراف پرند سقوط کرد. بعد از چند روز بررسی در نهایت سپاه پاسداران مسوولیت سقوط این هواپیما بر اثر شلیک اشتباهی پدافند هوایی را پذیرفت. در این حادثه بیش از ۱۴۰ ایرانی حضور داشتند که عموما دانشجو بودند. همسر و دختر خردسال حامد اسماعیلیون هم در این هواپیما حضور داشت که به رحمت خدا رفتند. اسماعیلیون دو هفته بعد از سقوط در ایران حضور داشت و اظهارنظرهایش از طریق فیس‌بوک و اینستاگرام صورت می‌گرفت ولی هیچ‌گونه اظهارنظر تند سیاسی انجام نمی‌داد. با این حال بعد از پذیرش خطای انسانی در فیس‌بوک نوشت: «بگذارید فقط تکه‌ها را کنار هم بچینند و تحویلم دهند. از آن پس دنیا طور دیگری خواهد بود.» در ان ایام رفتار جامعه هنری و فرهنگی با اسماعیلیون همدلانه بود و در تهران برای دختر و همسرش یادبود ‌گرفتند.

۵- حامد اسماعیلیون بعد از خروج از ایران و خاک‌سپاری همسر و فرزند در ایران، شروع به انتشار متن‌های تند علیه جمهوری اسلامی کرد. از همه‌کس و همه‌جا نالید و به همه‌کس فحش داد. بسیاری این رفتارش را حاصل داغ فرزند و همسر دانستند و باز هم با وی همدلی ‌کردند. وی همزمان با رسانه‌های معاند فارسی‌زبان از جمله ایران‌اینترنشنال و بی‌بی‌سی‌فارسی مصاحبه‌های تندی انجام می‌داد و حکومت را عیب‌یابی می‌کرد. مساله از سقوط هواپیما فراتر رفته بود و اسماعیلیون دیگر درباره تمام مسائل مرتبط با ایران اظهارنظر کرده و دراکثر مواقع هم از دولت‌های غربی درخواست دخالت می‌کرد. او در ماه‌های بعد با همکاری خانواده‌های برخی قربانیان حادثه شکایتی را هم علیه ایران در دادگاه‌های کانادا برای دریافت غرامت و خسارت مطرح کرد. با این حال همچنان حامد اسماعیلیون در ایران به‌عنوان کسی که داغ فرزند و همسر دیده، مطرح بود و این رفتارها هم به حساب همان گذاشته می‌شد تا اینکه اتفاقی جدید رخ داد.

۶-  از مدتی پیش حامد اسماعیلیون یک کمپین بین‌المللی با ‌عنوان «آسمان ایران امن نیست» با استفاده از نهادهای کانادایی و همراهی رسانه‌های بین‌المللی راه انداخت و به بهانه اینکه هنوز تکلیف سقوط هواپیمای اوکراینی مشخص نشده است خواهان تحریم آسمان ایران شد.

او در این مساله به حدی فعال شده است که موضع‌گیری‌ها علیه او در فضای مجازی و توییتر بسیار انجام می‌شود و از آن سوی اپوزیسیون با وی همراهی و همکاری می‌کنند. او این طومار را نیز در اینترنت فعال کرده و از مردم درخواست همراهی دارد. در حالی که این پویش بدون همراهی نهادهای بین‌المللی عملا ابتر است، بسیاری از کارشناسان هشدار می‌دهند که باید با دیپلماسی صحیح با آن مقابله کرد؛ اتفاقی که در شبکه توییتر رخ داده است و بسیاری از ایرانیانی که منتقد سیاست‌های داخلی جمهوری اسلامی هستند، این پویش را جنایتی علیه مردم ایران می‌دانند که در صورت وقوع تبعات خطرناک‌تری خواهد داشت. هر چند بسیاری از ایرلاین‌ها و نهادهای هوانوردی توجهی به وی نکرده‌اند و مذاکرات برای بازگشت شرکت‌های هوایی خارجی به ایران مطرح شده است.

۷-  همانطور که گفته شد، بسیاری از اهالی فرهنگ ایران رفتاری همدلانه با داغ اسماعیلیون داشتند؛ با این حال ادامه روند فعالیت‌های وی باعث شد که برخی از وی فاصله بگیرند. هرچند خبرنگار ما مطلع شده است که رفتارهای  اسماعیلیون بعد از خروج از ایران با تشویق افراد و محافلی از نویسندگان خاص همراه شده است و این طیف این نویسنده را به ادامه اینگونه رفتارها تشویق می‌کنند اما این روزها بعد از مطرح‌شدن تحریم آسمان ایران توسط وی هیچ‌صدایی از این گروه _ نه در مخالفت و نه در موافقت وی_ در نمی‌آید.
به نظر می‌آید که حامد اسماعیلیون در صورت ادامه روند کنونی کسب‌وکارش را که دندان‌پزشکی است وانهد و همانند دیگر اپوزیسیون خارج کشور، شغلی جدید چون دشمنی با ملت و دولت دست و پا کند؛ اتفاقی که شاید برایش آورده مالی خوبی هم به همراه داشته باشد؛ اتفاقی که اگر رخ دهد باید گفت کاسبی وی با خون همسر و فرزندش خواهد بود.

*«صبح‌نو»

منبع: مشرق

کلیدواژه: کرونا ماهواره نور اخبار بورس اپوزیسیون اپوزیسیون خارج نشین حامد اسماعیلیون رمان و داستان دندان پزشکی بین المللی منتشر شد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۹۸۰۳۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ممنون به خاطر همه چیز: خداحافظ برای همیشه!

به گزارش "ورزش سه"، «نسل طلایی والیبال ایران» این کلید واژه‌ای است در یک دهه اخیر بارها و بارها در مورد والیبال ایران تکرار شده است. یک سری بازیکن جذاب که با خولیو ولاسکوی بزرگ والیبال ایران را به جمع بزرگان دنیا رساندند و فقط و فقط خاطره خوش از خودشان به جا گذاشتند و‌ بس.

اما داستان ستاره‌های این نسل طلایی با هم خیلی فرق داشته است. یکی به مربیگری رو آورده، یکی به بحث پایه ورود کرده، بعضی‌ از آن‌ها آخرین سال‌های بازی خودشان را پشت سر می‌گذارند و البته تعدادی از این نسل هم هنوز در بالاترین سطح والیبال حضور دارند.

سید محمد موسوی و امیر غفور جزء دسته آخر هستند، یعنی بازیکنانی که هنوز در جلد فوق‌ستاره ظاهر می‌شوند و در دو فصل اخیر هم عنوان ارزشمندترین بازیکن لیگ والیبال ایران را تصاحب کردند. کسی که به توانایی این دو نفر شک داشته باشد احتمالا خیلی والیبالی نیست. غفور که امسال یکی از بهترین‌های لیگ رومانی بوده و موسوی هم که نمایش‌های درخشان و قهرمانی اخیرش با فولاد سیرجان را تماشا کردیم.

بعد از فینال لیگ با محمد موسوی صحبت‌ کردیم و همان موقع متوجه شدیم که انگار قرار نیست در تابستان او را کنار تیم ملی ببینیم، هر چند که او از صحبت در مورد این موضوع طفره رفت. با این حال چند روز پیش مطمئن شدیم که او نمی‌خواهد در لیگ ملت‌ها کنار تیم ملی باشد و حالا امروز این خبر رنگ و بوی رسمی به خود گرفت.

یکی از بهترین مدافعان دنیا در سالیان اخیر برای دومین بار طی دو سال گذشته از تیم ملی انصراف داد. موسوی دوسال پیش قبل از قهرمانی جهان با یک مصاحبه آتشین و دلایلی مثل کمبود امکانات از تیم ملی کناره‌گیری کرد اما این بار در سکوت خبری دست به اقدامی مشابه زد.

هیچکس نمی‌تواند خاطرات خوبی که سید برای والیبال‌دوستان به جا گذاشته را فراموش کند. دفاع‌ها و اسپک‌هایی که بعضاً حتی رقبا را هم وادار به تشویق و احترام کرد و در نهایت نقش مهم او در افتخارات آن نسل جذاب انکارشدنی نیست، اما بالاخره یک جا همه چیز به پایان می‌رسد و چه بهتر که همراه با یک خداحافظی با کلاس باشد. به نظر می‌رسد که این رفت و برگشت‌ها به تیم ملی نه برای سید قشنگ است و نه تیم ملی؛ پس چه بهتر که داستان جذاب این دو همین جا به شکل کامل تمام شود، حتی اگر معجزه شد و تیم ملی توانست بلیت المپیک پاریس را کسب کند.

در مورد امیر غفور اما داستان متفاوت است. او سال گذشته حتی نامه خداحافظی‌اش را هم منتشر کرد و هیچوقت هم چراغ سبزی برای بازگشت نشان نداد که بخواهیم از او خرده بگیریم. غفور هم مثل موسوی یکی از اعضای آن نسل طلایی بود و احتمالا بهتر است از فدراسیون و مربیان تیم ملی بخواهیم که دیگر او را به تیم ملی دعوت نکنند چون خودش علنا پایان کارش در این عرصه را اعلام کرده است.

هر چه که هست به نظر می‌رسد که این دو فوق‌ستاره والیبال ایران در تیم ملی به خط پایان رسیده‌اند؛ یک داستان زیبا که امروز صفحه آخر آن هم ورق خورد و به پایان رسید.

دیگر خبرها

  • داستان تیتراژ سریال دلیران تنگستان
  • خوانندگی اختصاصی و جالب یوسف صیادی برای حامد آهنگی (فیلم)
  • لاپید: نتانیاهو باید استعفا دهد
  • راهیابی نوجوانان چهارمحال و بختیاری به باشگاه استعداد‌های برتر کشور
  • ممنون به خاطر همه چیز: خداحافظ برای همیشه!
  • رونمایی از پوستر اولین دوره جشنواره داستان نویسی استان یزد در گردکوه
  • رونمایی از پوستر اولین دوره جشنواره داستان نویسی استان در گردکوه
  • حمله به سایت اس ۳۰۰ اصفهان؛ از ادعا تا واقعیت
  • نق‌نق‌‌نویسی داستان اجتماعی نیست
  • اعتراف اپوزیسیون به توانمندی و پیشرفت نظامی ایران + فیلم