Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-06@11:22:24 GMT

تأکید همزمان بر دموکراسی و عدالت اجتماعی

تاریخ انتشار: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۹۸۷۸۴۰

تأکید همزمان بر دموکراسی و عدالت اجتماعی

روزنامه ایران در گفت و گو با حمیدرضا جلایی‌پور جامعه شناس و فعال سیاسی اصلاح‌طلبی آورده است: این روزها باب بحث‌های جدیدی در میان اصلاح‌طلبان گشوده شده است؛ از نقد شورای عالی سیاستگذاری تا تأکید بر ضرورت اصلاح ساختاری این جریان و حتی طرح تعابیری تحت عنوان نواصلاح‌طلبی. اینها را می‌توان واکنشی به شرایط این جریان سیاسی در انتخابات اسفند ۹۸ و به نوعی شکست‌شان در آن قلمداد کرد و در عین حال تلاش یک جریان سیاسی برای بازبینی در خود و آماده شدن برای حضور در ماراتن انتخاباتی ۱۴۰۰ که مشخص است اندکی پس‌از استقرار مجلس یازدهم مراحل مقدماتی آن آغاز خواهد شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با این حال مشخص است که جریان‌های سیاسی برای نمایندگی کردن جامعه و جلب مشارکت بدنه اجتماعی حامی خود و برای تحقق هدف غایی که همانا کمک به بهبود شرایط کشور در عرصه‌های مختلف است به چیزی فراتر از این جدل‌ها نیاز دارند. با این حال در گفت‌وگو با حمیدرضا جلایی‌پور جامعه شناس و فعال سیاسی اصلاح‌طلبی که خود در یک سمت این بحث‌ها فعال بوده به چرایی‌شان و راهبرد اصلاح‌طلبان برای آینده پرداختیم. راهبردی که به گفته او از مسیر تأکید همزمان بر دموکراسی و عدالت اجتماعی می‌گذرد.

آنچه در انتخابات مجلس و قبل از آن رخ داد اعم از رد صلاحیت‌ها، احساس روگردانی بدنه اجتماعی و نیز دوگانگی که در بحث ارائه فهرست ایجاد شد تا چه حد در به‌وجود آمدن مجادله‌های درونی اصلاح‌طلبان مؤثر بوده است؟ به‌عبارتی آیا باید این بحث‌ها را واکنشی به شرایط اخیر بدانیم یا امتدادی از اندیشه‌ورزی‌ها و راهبردپردازی‌های گذشته برای بازیابی اصلاحات و آمادگی برای انتخابات آینده؟
اگر منظور خود را از جبهه اصلاح‌طلبان روشن کنیم پاسخ سؤال شما روشن می‌شود. در جبهه اصلاحات گرایش‌های سیاسی گوناگونی وجود دارد. ولی مضمون اصلی اصلاحات برای جریان اصلی اصلاح‌طلبی ضرورت «اصلاحات‌ سیاسی و تقویت سازوکارهای توسعه سیاسی در حکمرانی ایران و جامعه مدنی» است. این جریان در انتخابات اخیر در قالب شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان (شعسا) در انتخابات مشارکت فعال کرد و با وجود رکود سیاسی پس از اعتراضات آبان ۹۸ شخصیت‌های برجسته‌ای در این جریان مثل دکتر شکوری‌راد و آذر منصوری دبیرکل و قائم‌مقام حزب اتحاد و چهره‌هایی از دیگر تشکل‌های پیشروی اصلاحات رفتند ثبت‌نام کردند. چون برای آنها انتخابات نهاد مهمی است. اما آنها با حذف روبه‌رو شدند و صادقانه به مردم اعلام کردند که روند حذف کاندیداها چنان حداکثری بوده که شعسا نمی‌تواند لیست بدهد و در انتخابات لیست نداد. چون جریان اصلی اصلاحات باید نشان می‌داد توجیه‌گر حذف‌کنندگان نیست. البته در همین جبهه اصلاحات گرایش‌هایی وجود دارند که الزامی به توسعه سیاسی نمی‌بینند و به اصطلاح از بهبودخواهی اقتصادی (بدون التزام به توسعه سیاسی) دفاع می‌کنند و می‌گویند ما در هرصورت (حتی اگر همه کاندیداهای باکیفیت اصلاح‌طلبان را هم رد صلاحیت کنند) در انتخابات شرکت می‌کنیم. این گروه در انتخابات شرکت کرد و کاندیدای اختصاصی‌اش در تهران کمتر از سه‌هزار رأی آورد.


آیا آنچه را توصیف می‌کنید باید به معنای بروز اختلاف و انشعاب در جریان اصلاحات تعبیر کنیم؟ به عبارت دیگر آیا شاهد آن خواهیم بود که طیف‌هایی از اصلاح‌طلبان در قرابت بیشتری با حاکمیت قرار بگیرند و طیف‌هایی دیگر دچار فاصله شوند؟ می‌دانیم که بحث‌های انتقادی درون جریان اصلاح‌طلب ماه‌ها پیش از انتخابات آغاز شده بود و هنوز ادامه دارد. چنین بحث‌هایی چه هدفی را جست‌وجو می‌کنند؟
در ارتباط با حاکمیت که بحث «قرابت» مطرح نیست. طبق قانون اساسی حکمرانان باید براساس رأی مردم انتخاب شوند و تندروها در دهه‌های گذشته دائم در برابر این فرآیند دربرگیرنده‌ شدن نهادهای نمایندگی برخلاف اهداف انقلاب مانع ساخته‌اند. هدف و حرکت جریان اصلاح‌طلب معطوف به درمان همین معضل است. به بیان دیگر مهم‌ترین معضل ایران اندک‌سالاری، فقدان پاسخگویی و شفافیت و بحران نمایندگی در حکمرانی است. حرکت در جهت این هدف همچنان ادامه پیدا خواهد کرد ولی در جریان این حرکت ممکن است که گرایش‌هایی بخواهند از اعتبار اصلاح‌طلبان برای مقاصد سیاسی خود استفاده کنند که من فکر می‌کنم بعید است موفق شوند.همچنان که در انتخابات اسفند ۹۸ خطا کردند.


ائتلاف اصلاح‌طلبان در انتخابات‌ ۹۲ تا ۹۶ با اعتدال‌گرایان مگر هدفی جز حضور در قدرت و نیز به گفته اصلاح‌طلبان جلوگیری از قدرت گرفتن جریان‌های افراطی داشت؟ آن راهبرد با آنچه امروز به باور شما طیف غیر جریان اصلی پیگیری می‌کنند چه تفاوت‌هایی دارد؟
جریان اصلی اصلاحات پاره‌ای از احزاب پیشروتر و چهره‌های بانفوذ اصلاح‌طلب در شورای عالی سیاستگذاری هم حضور دارند و در انتخابات سال ۹۲ و ۹۴ و ۹۶ هم شرایط را بررسی کردند و هم هسته بسیج‌گر رأی بودند و در انتخابات شرکت کردند و تأثیرگذار بودند، ولی در این انتخابات با توجه به شرایط پیش آمده و درس‌گیری از تجربیات پیشین امکان صدور لیست انتخاباتی پیدا نکردند.
جبهه اصلاحات در قالب شعسا تا انتخابات ۹۸ برای حفظ انسجام اصلاح‌طلبان تلاش‌های ارزشمندی داشت و تا انتخابات ۱۴۰۰ با توجه به اقتضائات شرایط روز و ضرورت بازسازی تشکیلاتی و گفتمانی این جبهه وقت برای هماهنگی هست. بعید می‌دانم میان جریان اصلی اصلاح‌طلبان که دنبال هدف گشایش سیاسی هستند اختلافی ریشه‌ای پیش بیاید.


گفته می‌شود که اصلاح‌طلبان جز این بحث‌های درونی با ریزش بدنه اجتماعی‌شان که اغلب در طبقه متوسط تعریف می‌شوند نیز مواجه بوده‌اند. کما اینکه شاهد کناره‌گیری برخی چهره‌های شاخص و شناخته شده اصلاح‌طلب از نهادهای اجماعی و حزبی این جریان نیز بوده‌ایم. همانند استعفای آقای موسوی لاری از شورای عالی و یکی دو عضو فعال حزب اتحاد. ارزیابی‌تان از این ریزش‌ها و به‌طور مشخص ریزش بدنه اجتماعی و راهکار پیشنهادی‌تان برای ترمیم آن چیست؟
درباره ریزش پایگاه اصلاح‌طلبان ذکر سه نکته مفید است. اول اینکه مهم‌ترین علت ریزش این پایگاه اصلاح‌طلبان مقاومت تندروها در برابر اصلاحات و در برابر نتایج انتخابات و کم‌اثر کردن نهادهای حکمرانی است. مهم‌ترین کار آنها این بوده که به مردم بگویند یا باید به ما رأی بدهید یا ما نمی‌گذاریم رأی شما در تغییر امور اثر بگذارد. عامل دوم ضعف گفتمانی و سازمانی خود اصلاح‌طلبان است و کاهش آن باید در اولویت این جبهه قرار بگیرد.
نکته دوم اینکه توجه داشته باشید فقط پایگاه رأی اصلاح‌طلبان ریزش نکرده، بلکه پایگاه همه جریان‌های سیاسی اعم از اصولگرا، اصلاح‌طلب، تحول‌طلب، سلطنت‌طلب و ماهواره‌های فارسی زبان هم تغییر کرده و ریزش داشته است. حتی در همین انتخابات ۹۸ هم پایگاه اکثر نماینده‌های اصولگرایان کمتر از ۱۰ درصد بود. این کاهش پایگاه علل گوناگونی دارد از جمله ‌تحریم‌های شدید امریکا و سوء مدیریت‌ها که به افزایش سهمگین فشار اقتصادی و کاهش امید به آینده انجامیده است و موبایلی-ارتباطی شدن جامعه ایران‌. ۱۰۰ میلیون موبایل در ایران است و فردیت و خود ابرازگری و مطالبه‌گری در جامعه بیشتر شده است و پایگاه وسیع اجتماعی برای هیچ جریانی براحتی ساخته نمی‌شود. حتی مخاطبان تتلو هم یکپارچه نیستند و حتی بعضاً تماشاچیان گذری آنلاین او هستند و نه لزوماً شیفته‌اش.
نکته سوم اینکه گرچه پایگاه اصلاح‌طلبان ریزش داشته است راه نجات کشور همچنان پذیرش اصلاح ‌دائمی از سوی حاکمیت است. راه نجات کشور نه انسداد سیاسی تندروها است و نه سرنگونی‌طلبی. در میان نیروهای سیاسی داخل کشور همچنان جدی‌ترین نیروی سیاسی و مردمی همین اصلاح‌طلبان هستند. اصولگرایان قدرت سیاسی دارند اما پایگاه اجتماعی‌شان ضعیف‌تر از اصلاح‌طلبان است. ‌طبقه متوسط فرهنگی هم با اصولگرایان تندرو قهر است.


با وجود این نمی‌توان انکار کرد اصلاح‌طلبان در برابر طبقات ضعیف جامعه دچار خلأ ارتباطی‌اند. این در حالی است که اتفاقاً این بخش از جامعه نسبت به گذشته خواسته‌های جدی‌تری دارند و مطالبه‌ محورتر شده‌اند. آیا برای رفع این مسأله چاره‌ای دارید؟گفتمان اصلاحات تا چه حد این توان را دارد که خود را برای طبقه فرودست جامعه ترجمه و عرضه کند و با چه ایده‌هایی می‌تواند خواست طیف گسترده‌تری از جامعه را نمایندگی کند؟ آیا این احتمال وجود دارد که به مفهوم عدالت و توزیع عادلانه ثروت نزد اصلاح‌طلبان وجه سنگین‌تری نسبت به توسعه سیاسی و دموکراسی پیدا کند؟
به نکته خوبی اشاره کردید. جریان اصلی اصلاحات از ابتدا به بسط دموکراسی و عدالت اجتماعی توجه داشت. به همین دلیل شاخص‌های عدالت اجتماعی و کاهش فساد معرف دوره اصلاحات ‌است (۱۳۷۶-۱۳۸۴). در دوره اصلاحات شخصیت اقتصادی شاخص ستاری‌فر بود که به برنامه «بازار» اعتقاد داشت و از اقتصادی تولیدی و مبتنی بر رقابت در کنار سیستم مؤثر رفاه اجتماعی دفاع می‌کرد. ولی در دوره احمدی‌نژاد که از عدالت سوءاستفاده شد و با هفتصد میلیارد دلار درآمد نفتی اشتعالزایی نشد و پس از آن‌ هم که دولت اعتدال آمد جریان اصلی اصلاحات متأسفانه کمتر بر مضمون عدالت تأکید داشت.
اکنون لااقل بال پیشروی اصلاح‌طلبان متوجه این خطا شده است و بویژه در شرایطی که از سال ۹۶ جمعیت فقیر در جامعه افزایش داشته است می‌خواهد در گفتمان و برنامه‌هایش، در کنار دموکراسی، ‌به عدالت هم توجه ویژه نشان دهد. اصلاح‌طلبان پیشرو می‌خواهند صدای محرومان، معلمان، زنان، کارگران، دانشجویان‌ و جمعیت ساکن در بافت فرسوده و گروه‌های محروم و تحت تبعیض باشند. ‌


در این راه مجموعه بحث‌های انتقادی جاری در درون جریان اصلاحات مانند بحث ضرورت بازنگری در ساختار اجماعی اصلاح‌طلبان و نظایر آن را تا چه حد مفید می‌دانید؟
هدف اصلاح‌طلبی در ایران یعنی حرکت در جهت گشایش سیاسی (با اتکا به جامعه مدنی و شیوه‌های خشونت‌پرهیز و تدریجی) و بسط عدالت و کاهش انواع تبعیض تعطیلی‌بردار نیست و راه نجات کشورهم تقویت حاکمیت قانون و پذیرش شفافیت، پاسخگویی و نمایندگی اقشار مردم و کاهش فقر و تبعیض است.


آیا اصلاح‌طلبان می‌توانند در فرصت یک‌ساله روبه‌رو نگاه مثبتی نسبت به حضورشان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ پیدا کنند؟
چرا که نه، اگر شرایط به نحوی شود که حضورشان معنادار باشد و بتواند به تغییر معنادار در جهت خیر همگانی بینجامد.

منبع: روزنامه ایران برچسب‌ها مشارکت انتخاباتی قانون اساسی حمیدرضا جلایی پور

منبع: ایرنا

کلیدواژه: مشارکت انتخاباتی قانون اساسی حمیدرضا جلایی پور مشارکت انتخاباتی قانون اساسی حمیدرضا جلایی پور جریان اصلی اصلاحات جریان اصلی اصلاح عدالت اجتماعی بدنه اجتماعی توسعه سیاسی اصلاح طلبی جبهه اصلاح بحث ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۹۸۷۸۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عباس عبدی خطاب به نواصولگرایان: آی‌ کیوتان در اندازه گنجشک هم نیست

به گزارش عصر ایران عباس عبدی در اعتماد نوشت: ماجرا این است که آقای مهدی نصیری اعلام کرده که برای یک سفر خانوادگی مدتی را عازم کانادا شده‌ است. وی در چند سال اخیر مواضع به نسبت رادیکالی علیه ساختار موجود داشت و آشکارا هم بیان و تبلیغ می‌کرد.   اتفاقا مواضعی که داشت بخش اصلی اصلاح‌طلبان با آن همراهی نمی‌کردند، هر چند از این نظر که وی منسوب به جناح اصولگرا بود و این حرف‌ها را می‌زد، غیرمنتظره نیست که برخی اصلاح‌طلبان هم مثل اغلب مردم استقبال می‌کردند، چون این مواضع از سوی خود اصولگرایان یا منشعبین آنان زده می‌شد، ولی آقای نصیری هیچ نسبتی با اصلاح‌طلبی به عنوان یک مجموعه‌ای با پیشینه‌ای فکری و سیاسی نداشت و هنوز هم به لحاظ مبانی فکری به مجموعه اصولگرایان نزدیک‌تر است.   البته این فقدان نسبت را نه به عنوان نقطه قوت ایشان می‌گویم و نه به عنوان نقطه ضعف، بلکه یک واقعیت است. ایشان تا زمانی که ایران بودند مواضع رادیکال خود را اظهار می‌کردند، مواضعی که اگر یک نفر از اصلاح‌طلبان اندکی از آن مواضع را می‌گرفت، در چشم به‌هم زدنی بازداشت و بازجویی می‌شد و جایش در زندان بود.   اتفاقا بهترین دلیلی که وی منسوب به اصلاح‌طلبان نیست، همین مصونیت سیاسی و قضایی ناگفته و نانوشته‌ای است که در عمل، مجموعه اصولگرایان از آن بهره‌مندند.   البته آقای نصیری ارتباطات گوناگونی داشت، با اصلاح‌طلبان هم نشست و برخاست داشت، همچنان که با دیگران داشت ولی هیچ‌گاه به عنوان یک فعال اصلاح‌طلب نه خودش را معرفی می‌کرد و نه کسی به چنین صفتی او را می‌شناخت. شاید هم سعی می‌شد که با چند تن دیگر از دوستان خودشان، جریانی به جز اصلاح‌طلبان و اصولگرایان راه بیندازند که نمی‌دانم چرا نشد یا شاید هم از ابتدا در پی آن نبودند.   حالا و پس از طرح رویکردی سیاسی از جانب او، یک روزنامه وابسته به جناح نواصولگرایان نوشته است که «مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاح‌طلبان که سال‌هاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبه‌رو شده‌اند، از اینکه یک تازه‌وارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، به‌شدت دلخور و هراسان شده‌اند و در اقدامی سیستماتیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده می‌گیرد.   غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شده‌اند، حالا که یک‌باره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابی‌گری محض زده است، دیگر کسی از اصلاح‌طلبان نمی‌پذیرد که نصیری را از خود ندانند.»   ابتدا بهتر بود که پیش‌تر با دوستان خود هماهنگ می‌کردند، زیرا اغلب کسانی که موضع مطلوب رسمی گرفته‌اند به درخواست دوستان همان روزنامه بود. مگر آنان که نقدی بی‌طرفانه داشتند. علت نیز روشن است.   من در گفت‌وگویی با خبرآنلاین در همین مورد گفتم که چرا جناح حاکم در این موضوع سکوت کرده است؟ در درجه اول چون حرف‌های خودشان در نقد آقای نصیری را موثر نمی‌دانند. به علاوه نمی‌خواهند شرمندگی حضور وی در جناح متبوع را یادآور شوند و مسوولیت افکار و رفتار متضاد خود را بپذیرند، افکار و رفتاری که موجب این‌گونه ریزش‌ها شده است. اگر آقای نصیری جایی در میان اصلاح‌طلبان برای خودش می‌یافت احتمالا به آن سوی آب نگاه نمی‌کرد.   گرچه این نحوه نوشتن ناشی از بی‌صداقتی و دورویی است، ولی بی‌عقلی نیز در آن موج می‌زند. چرا؟ فرض کنیم که ادعای نویسنده درست باشد. آیا یک لحظه پیش خود فکر نکرده که اگر اصلاح‌طلبان هم سلطنت‌طلب شده باشند، حتما افراد با گرایش‌های فراتر از اصلاح‌طلبی هم شده‌اند، پس چه کسی برای سیاست رسمی می‌ماند؟ شما که حداکثر ۱۵درصد (با ارفاق) بیشتر نیستید، آن‌هم ۱۵درصد که به لحاظ متغیرهای اصلی جامعه جزو بخش‌های ضعیف‌تر و کم‌اثرتر است.   اگر اندکی، فقط اندکی درایت بود، حتی باید آقای نصیری را هم به نحوی توجیه و اصرار می‌کردید که وی هم طرفدار سلطنت نیست، حالا یک حرفی زده، وقتی دید که نظراتش درست نیست برمی‌گردد و... ولی به جای اینها یک مجموعه اصلی انقلاب که بسیار فراتر از کل اصولگرایان هستند را نیز باطن‌شناسی می‌کنید و نصیری را باطن آنها می‌دانید. آی‌کیو، در اندازه گنجشک هم نیست. کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: انتقاد تند ابطحی از مهدی نصیری: پوست خربزه زیر پایت انداخته اند مهدی نصیری و توهم اتحاد

دیگر خبرها

  • مزیت اصلاح‌طلبان رو به اضمحلال؛ بالشتک ضربه‌گیر بین جامعه و حکومت از میان رفته
  • ادعای بدون سند حجاریان درباره روحانی/ سخنی که خاندوزی باید تکذیب کند
  • حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاح‌طلب می‌دانند
  • عباس عبدی خطاب به نواصولگرایان: آی‌ کیوتان در اندازه گنجشک هم نیست
  • اعتراف کیهان: فقط ۱۶۵ نامزد اعتدالی و اصلاح طلب برای مجلس دوازدهم تایید صلاحیت شدند
  • حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاح‌طلب می دانند/ عقل هم چیز خوبی است
  • اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم!
  • حال و هوای انتخاباتی در ۱۵ استان
  • افغانستانی‌ها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای ۲۰ ساله لیدر اصلاح‌طلبان در مشکلات مردم و ایران
  • افغانستانی‌ها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاح‌طلبان در مشکلات مردم و ایران