آنها که درد میکشند و آنها که مینالند
تاریخ انتشار: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۹۸۹۴۱۵
ظاهراً از این به بعد نمیتوان در پژوهشهای اجتماعی و مطالعات فرهنگ عمومی این قشر را نادیده گرفت؛ کرونا به ما یاد داد نتیجه هر پژوهشی در این حوزه، بدون در نظر گرفتن چنین جمعیت بزرگی و نادیده انگاشتن رفتار و گفتار و ادبیات آن مخدوش است. کدام قشر؟ قشر ناله.
به گزارش ایسنا، روزنامه ایران در ادامه نوشت: «گاهی جامعهشناسان با احتیاط از اهالی ناله، به عنوان بخش نازپرورده طبقه متوسط شهری و گاهی به عنوان متولدین اقتصاد رانتی و اقتصاد نفتی یاد میکنند اما حالا استاد کرونا ذرهبین دیگری هم از جنس فرهنگ به دست ما داده است تا دقیقتر شویم و این بار ناله را از نمایی نزدیک تر ببینیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این نالهها را حتماً شما هم شنیدهاید: «اه کی تموم میشه این کرونا دیگه خسته شدم. وای زندگی ما کم سختی داشت کرونا هم از راه رسید. امسال حسرت یه سفر روی دلم موند. اه چه وضعیه نه کافهای، نه سینمایی، مرده شور ببره این زندگی رو...» حالا رفتار ناله را هم ببینید و خوب بررسی کنید.
ناله، تجربه زیسته اندکی دارد چون آن قدر مشغول خود است که پیرامونش را نمیبیند اما از درون هم غنی نمیشود چون انبوه سرگرمیها او را از خود میراند و فراری میدهد. نتیجه این چرخه باطل رؤیابافی است و نالههایی که یکسره از پی هم میآیند؛ اگر شد خانهای در ترکیه، اگر نشد سفری آنچنانی و باز ناله و ناله؛ ناله از همسایه، جامعه، دولت، خانواده، آینده، امکانات، شهرداری، کرونا و ... .
فارس باقری، کارشناس مسائل فرهنگی و استاد ادبیات نمایشی دانشگاه تهران با اشاره به فقر تجربه زیسته و آنهایی که مفهوم فراغت و تفکر و همین طور جوانی را بخوبی درک نکردهاند، میگوید: «کرونا نسبت ما را با زمان تغییر داده است؛ از کارهای روزمرهای مانند خواب و خوراک گرفته تا روابط انسانی و همین طور رابطه خودمان. کرونا تصور ما را از زمان به شکلی درونیتر ویران کرده و چیز تازهای برساخته است. تأمل کردن با زمان، نسبتی عمیق دارد و ما که در زندگی روزانه همواره مقداری زمان میدزدیدیم تا بتوانیم بر تأملاتمان عمیقتر شویم، حالا کرونا ما را به درون موقعیت خود تفکر پرتاب کرده است. موقعیتی تازه که گویی پیش از این همواره در اختیار «دیگران» بود. ولی آیا این فراغت برای همه تأملبرانگیز است؟ خیال نمیکنم. چنین موقعیتی نمیتواند برای بخشی از جامعه که هرگز تجربهای از مفهوم فراغت ندارد و در فقر تجربه زیسته، زندگی کرده و مفهوم جوانی را درنیافته است، معنایی ندارد. چنین موقعیتی برای آنان ویرانگر است.»
ویرانگر، یعنی موقعیتی سرشار از ناله و ناکامی، موقعیتی پر از حسرت و اندوه، موقعیتی که به هر طرف چنگ میزنی تا از خود خلاص شوی و نمیتوانی؛ سرگرمیها محدود شده و نشاط از بین رفته است و این برای خیلیها یعنی ناکامی محض.
شاید بگویید اندیشیدن کار همه نیست و قرار هم نیست یکسره با فراغت کرونا همه را وادار به تفکر کنیم؛ چنانچه کرونا برای بسیاری سوغاتی جز فقر یا مرگ ندارد. باقری در این باره میگوید: «کرونا هر روز راهش را در زندگی ما گسترده تر میکند و همزمان کارخانههای بهداشتی زیادی توسعه پیدا میکنند. کرونا انسانهای بی پناه و بی کس و بیخانمان را از میان برمیدارد و سرمایه داران سودهایشان را از کف خیابان همین فقرا پارو میکنند. میان کرونا و سرمایهداری و نوکیسگی و فرصت طلبی نسبتی هست. کرونا فرصت به کسی نمیدهد چنان که منفعت طلبان و سرمایه داران و نوکیسههای اقتصادی چنین فرصتی را از دست نمیدهند. فرصت طلبی و نوکیسگی و سرمایه داری، دو چهره بر روی یک تن واحدند.»
این نوشته درباره آنهایی است که فراغت دارند اما به جای اندیشیدن مینالند و نالههایشان هم خریدار دارد؛ نه آن قدر غرق در پولند که یکسره عطای تفکر را به لقایش ببخشند و نه آن قدر بیچیز که رؤیایی جز رهایی از گرسنگی نداشته باشند. آنها متوسطاند؛ متوسطهایی که موتور محرک هر جامعهای میتوانند باشند اما چه کنیم که گاهی نه تنها موتور محرک نیستند، بلکه چوب لای چرخ هم میشوند.
علی قائمی، روانشناس اجتماعی با اشاره به هرم نیازهای آبراهام مزلو، روانکاو انسانگرای آمریکایی میگوید: «کرونا این موقعیت رایگان را در اختیار بخش عمدهای از جمعیت جهان قرار داد که به رأس هرم مزلو یعنی مرحله خودشکوفایی نزدیکتر شوند. چون این مرحله به خلوت و تنهایی نیاز دارد. در قاعده این هرم برای برآوردن نیازهایی مثل خوردن، خوابیدن، احساس امنیت و نیاز به عشق و محبت و حتی در مرحلهای مثل احساس نیاز به احترام، همواره به وجود دیگران نیازمندیم. یعنی اگر دیگری نباشد، محبت یا امنیت مختل میشود. به هر حال انسان موجودی اجتماعی است و نیازهایش را در دل اجتماع برآورده میکند اما در رأس این هرم یعنی آخرین مرحله رشد و آخرین مرحله نیازهای انسانی، به احساس نیاز نسبت به خودشکوفایی میرسیم که هر کس باید به تنهایی و در خلوت با آن رو به رو شود مثل عرفای قدیم که در غار تنهایی فرو میرفتند.»
به گفته او نمیتوان این مرحله را ارزشگذاری کرد؛ چراکه رؤیاها و استعدادهای هر کس با دیگری متفاوت است اما آن چه ارزشمند است، رسیدن به این مرحله از هرم نیازهاست؛ جایی که خبری از ناله نیست. آیا این همه ناله، نشانی از ناپختگی ما نیست؟ مایی که توان رسیدن به مرحله خودشکوفایی را نداریم، از خلوت و تنهایی میگریزیم، با خود رو به رو نمیشویم و حالا دور از سرگرمیهای همیشگی، چارهای جز ناله نداریم؟
شاید تا اینجای کار هم به ما مربوط نباشد، اگر کسی میخواهد بنالد، بنالد لابد گوشی هم برای شنیدن پیدا خواهد کرد اما وقتی جمعیت ناله به حدی رسید که باید جایی در مطالعات اجتماعی برایش باز کرد، موضوع شکل دیگری پیدا خواهد کرد. کافی است سری به شبکههای اجتماعی بزنید یا در دورهمیهای کوتاه و دست و پاشکسته این روزها به گپ و گفتها دقت کنید؛ چند دقیقه بعد صدای ناله بلند خواهد شد: «خسته شدیم چه وضعیه آخه؟ میخواستیم بریم کیش نشد، از هرطرف میباره اه...»
باقری میگوید: «کرونا ما را با فقر تجربه روبه رو کرده است؛ فقر مواجهه با پدیدهای ناآشنا. ولی آیا کرونا پدیدهای ناآشناست؟ از قرن بیستم تا اوایل همین قرن بیست و یکم، چند اپیدمی بزرگ به وقوع پیوسته و ملتهای جهان آن را تجربه کردهاند. پس چرا هنوز کودکوار با آن مواجه میشویم؟ تجربه فقیر یا فقر تجربه، ناشی از ناآشنایی است؟»
او به این پرسش خود هم پاسخ میدهد اما برای آن که لحظهای بیندیشید و خود به پاسخ برسید، آن را حذف میکنم. چرا گاهی نه از سر استیصال و درماندگی بلکه همچون کودکی بهانهگیر با پدیدهها مواجه میشویم و در نهایت در برابر کرونا یکسره احساس درماندگی میکنیم؟ آیا اگر این خصلت نه خصلت فردی که در هرجامعهای پیدا میشود، بلکه خصلت بخش قابل ملاحظهای از جامعه باشد، همچون کلافی به دست و پای همه نخواهد پیچید؟
قائمی میگوید: «پژوهش مستند و فراگیری در دست نداریم که براحتی بگوییم بخش قابل ملاحظهای از مردم یا لااقل بخش قابل ملاحظهای از طبقه متوسط شهری، از کرونا درس گرفتهاند یا به عکس تنها بهانه جویی کردهاند اما قرائن و شواهد به ما میگویند اتفاقاً تأمل و تفکر ولو در حد چند پرسش ساده به امری عمومی تبدیل شده. حالا فقط نخبگان نیستند که میاندیشند، بلکه مردم کوچه و بازار هم دارند به مسائل پیرامون خودشان فکر میکنند. اما بهانهگیری هم کم نیست که مجموع اینها میتواند به نوعی ناامیدی در لایههای زیرین جامعه دامن بزند. مهم این نیست که ما در رسانهها از امید بگوییم، امید و خوشبینی باید در دل جامعه بجوشد اما امید تنها حاصل امکانات مطلوب و زندگی آنچنانی نیست، انسان پخته یعنی کسی که در دل سختی و مشقت چراغ امید را روشن نگه میدارد و به زندگیاش معنا میبخشد. اگر جامعه از وجود چنین انسانهایی تهی شود دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد چون پیشاپیش همه چیزش را از دست داده است.»
گاهی بهانهها از سر بیدردی است، چون درد اگر درد باشد، خود همان تفکر و خودشکوفایی و رهایی از کودکی است. کرونا بی برو برگرد، ما را در دو جبهه به صف کرده است؛ آنهایی که درد میکشند، آنهایی که مینالند.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: کروناویروس فقر تجربه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۹۸۹۴۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
موج بالای مهاجرت پرستاران؛ عمانیها ۶ برابر ایران حقوق میدهند | مقاومت عجیب با وجود کمبود پرستار!
سید محمد علوی، پرستار بالین و فعال صنفی حوزه پرستاران گفت: مشکلات معیشتی پرستاران و عدم اجرای تبدیل وضعیت آنها باعث شده که خیلی از آنها اقدام به مهاجرت کنند. حقوق و مزایای پرستارانی که به عمان مهاجرت کردهاند، ۶ برابر حقوق یک پرستار فعال در ایران است.
با آن که کشور با کمبود ۱۰۰ هزار پرستار مواجه است، وزارت بهداشت حاضر نیست حدود ۲۰ هزار پرستارِ طرحی را که طرح خود را گذراندهاند و در دوره کرونا نیز سنگ تمام گذاشتند، به کار گیرد.
همشهری آنلاین در گزارشی نوشت: پرستاری، یکی از مهمترین مشاغل است که مستقیما با سلامت و جان مردم سر و کار دارد اما مشکلات شغلی و معیشتی این گروه که هر سال تنها وعده بهبود آن از سوی مسئولان داده میشود، طاقت پرستاران را بریده است.
ساعتهای کاری زیاد، حجم سنگین کار، شیفتها و اضافهکاریهای اجباری و با دستمزد اندک، فرسایشی بودن این شغل، اجرا نشدن قوانین اصلاح حقوق و مزایا، تاخیرهای همیشگی در پرداخت معوقهها، کارانه های زیر یک میلیون تومان و حقوقهای ناچیز ۱۲ تا ۱۴ میلیون تومانی موجب شده که خیلی از پرستاران با وجود علاقه به حرفهشان و با این که در این زمینه تحصیلات و دانش دارند، عطای این شغل را به لقایش ببخشند.
طی سالهای اخیر شاهد چندین موج مهاجرت پرستاران از کشور و یا تغییر شغل آنها بودهایم. مشکلات شغلی پرستاران تا حدی طاقتفرسا شده که این روزها مدام خبر استعفای دسته جمعی آنها از مراکز درمانی را میخوانیم و میشنویم. هفته گذشته بود که ۴۳ نفر از پرستاران اتاق عمل و بیهوشی بیمارستان شهدای تجریش تهران استعفای دستهجمعی دادند. اواخر فروردین هم ۲۲ پرستار بیمارستان تخصصی طالقانی چالوس به صورت گروهی استعفا دادند. به این لیست باید پرستاران بیمارستان طالقانی آبادان و چند مرکز درمانی یزد را هم اضافه کرد که استعفای دستهجمعیشان در ماههای گذشته خبرساز شد. اتفاقی که در یک سال گذشته بارها در مراکز درمانی مختلف رخ داد.
۲۰ هزار پرستار طرحیِ بلاتکلیف
سوی دیگر این ماجرا پرستارانی هستند که دوره طرح خود را در دوران پاندمی کرونا گذراندند و وزارت بهداشت نیز قول جذب و استخدام آنها را داد، اما بعد از فروکش کردن کرونا به وعدههای خود عمل نکرد و آنها را به حال خود رها کرد. پرستارانی که جان خود را کف دست گرفتند و حتی تعداد زیادی از آنها به دلیل ابتلا به کرونا جان خود را از دست دادند.
سید محمد علوی، پرستار بالین و فعال صنفی حوزه پرستاران در گفتگویی به این موضوع اشاره میکند که با وجودِ کمبود بیش از ۱۰۰ هزار پرستار در کشور، وزارت بهداشت حاضر نیست ۲۰ هزار پرستار را که طرح خود را در دوره کرونا گذراندهاند و به پرستاران طرحی شناخته میشوند، جذب کند.
علوی میگوید: این پرستاران در دوره مخوف کرونا ایثار کردند و به جامعه خدمت کردند. آنها میتوانستند طرحشان را به تعویق بیندازند اما ازخودگذشتگی کردند و طرح خود را زودهنگام شروع کردند که کارها روی زمین نماند. ما تعداد زیادی دانشجوی ترم ۸ داشتیم که درسشان تمامنشده، طرحشان را شروع کردند و در دل کرونا رفتند.
پرستارانی که با سابقه ۲۰ ساله، شرکتی هستند
در دوره کرونا تعدادی از پرستاران به تازگی طرح خود را به اتمام رسانده بودند، اما مسئولان با دادن فراخوان و بستن قرادادهای کوتاهمدت ۶ ماهه و وعده استخدام و تامین امنیت شغلی، آنها را هم نگه داشتند. چون بیمارستانها به شدت دچار کمبود نیرو بود. این را علوی میگوید و ادامه میدهد: وعدهها باعث شد که خیلی از پرستارها با وجود اتمام طرحشان ماندند و کار کردند. اما بعد از پاندمی کرونا با کملطفی و بیمهری مسئولان مواجه شدند.
این فعال صنفی پرستاران میگوید: ما الان حدود ۲۰ هزار نیروی پرستار کارکشته داریم که ۴ سال درس خواندهاند و برادری خود را هم در بحران کرونا ثابت کردند، اما وزارت بهداشت آنها را به کار نمیگیرد. در این میان پرستارانی هم داریم که بیش از ۲۰ سال سابقه کار دارند، اما هنوز شرکتی هستند و تبدیل وضعیت نشدهاند.
از تغییر شغل تا مهاجرت به کشورهای عربی
میانگین حقوق پرستاران با در نظر گرفتن سابقه فعالیت آنها بین ۱۲ تا ۱۵ میلیون تومان است. این را فعال صنفی حوزه پرستاران میگوید و ادامه میدهد: پرستاران باید چند جا کار کنند تا بتوانند زندگی خود را بگذرانند. خیلی از آنها هم تغییر شغل دادهاند؛ در تاکسی اینترنتی کار میکنند، آنلاینشاپ زدهاند و ... . فقط هم معیشت پرستاران مشکل ندارد. ما همکار پزشک داریم که هنوز پروانه مطب خود را نگرفته و بعد از شیفت درمانگاه مسافرکشی میکند.
علوی میگوید: مشکلات معیشتی پرستاران و عدم اجرای تبدیل وضعیت آنها باعث شده که خیلی از آنها اقدام به مهاجرت کنند. حقوق و مزایای پرستارانی که به عمان مهاجرت کردهاند، ۶ برابر حقوق یک پرستارِ فعال در ایران است.
او میگوید: متاسفانه پرستارانِ کشورهای حاشیه خلیج فارس را ایران دارد تامین میکند. چون الان بیشترین مهاجرت پرستاران به کشورهای حاشیه خلیج فارس است. ما این همه نیرو تربیت نکردیم که راحت، آنها را به حاشیه خلیج فارس و اروپا و ... بفرستیم و خودمان دچار کمبود باشیم. مساله این است که کمبود پرستار در نهایت به سلامت مردم آسیب میزند. نه به کس دیگری.
هر ساعت اضافهکاری ۱۵ هزار تومان!
قانون تعرفه خدمات پرستاری، یکی از قوانین اصلاح حقوق پرستاران بود که در سال ۱۳۸۶ به تصویب رسید اما هرگز عملیاتی نشد. تا این که در سال ۱۴۰۰ خود مقام معظم رهبری ورود کردند. با این حال این قانون هرگز به سرانجام نرسید. فعال صنفی حوزه پرستاران میگوید: این قانون که گفته میشود اجرایی شده، با چیزی که در شیوهنامه آن آمده است، خیلی تفاوت دارد. درواقع فقط دارند کارانه ادوار قبل را به اسم تعرفه خدمات پرستاری پرداخت میکنند. الان بیشترین مهاجرت پرستاران به کشورهای حاشیه خلیج فارس است. ما این همه نیرو تربیت نکردیم که راحت، آنها را به حاشیه خلیج فارس و اروپا و ... بفرستیم
علوی توضیح میدهد: تعرفه خدمات پرستاری، یک قانون است که دهها بار از سوی خود حاکمیت ضمانت اجرایی گرفته است. مقام معظم رهبری بارها در روزهای پرستارِ سالهای مختلف به مسئولان تاکید کردند که این قانون را اجرا کنند. با این حال این قانون هنوز اجرا نشده است. یکی از تاکیدهای رهبری این بود که: «با کادر سلامت ایام کرونا نباید مانند کارگر فصلی رفتار شود.» اما متاسفانه وزارت بهداشت دقیقا فصلی برخورد کرد و بعد رفع نیازش در دوره کرونا به آنها گفت: «به سلامت»!
به گفته علوی، هر پرستار علاوه بر ۱۷۰ تا ۱۸۰ ساعت کار موظفی در ماه، باید ۱۵۰ تا ۲۰۰ ساعت هم اضافهکاری داشته باشد. اما مبنای پرداخت هر ساعت اضافهکاری آنها فقط ۱۵ هزار تومان است! آیا این مبلغ با این حجم از فشار کار و فرسایشی بودن این شغل عادلانه است؟ این نشان میدهد که نظام پرداخت وزارت بهداشت نیاز به بازنگری جدی دارد.
لزوم احیای قانون حمایت از مدافعان سلامتِ ایام کرونا
وزارت بهداشت به تازگی اعلام کرده که در سال ۱۴۰۳ قصد استخدام ۲۵ هزار نیرو را دارد. در این میان، تعدادی از فعالان صنفی پرستاری در نامهای به ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری از او خواستهاند که برای حل مشکل شغلی پرستاران، طرح استفساریهای به مجلس ارائه دهد و این استفساریه پس از دریافت موافقت مجلس، به وزرات بهداشت ابلاغ شود و دستور دهد که وزارت بهداشت از منابع مالی خود، پرستاران طرحی را به کارگیری کند. هر پرستار علاوه بر ۱۷۰ تا ۱۸۰ ساعت کار موظفی، ماهانه باید ۱۵۰ تا ۲۰۰ ساعت هم اضافهکاری داشته باشد. اما مبنای پرداخت هر ساعت اضافهکاری فقط ۱۵ هزار تومان است!
علوی میگوید: وزارت بهداشت هم توان اجرایی این کار را دارد و هم پولش را. حتی اصرار داریم که این استفساریه در لایحه بودجه سالانه هم گنجانده شود. اگر این اتفاق رخ دهد، گام بزرگی در جهت کاهش مشکلات جامعه پرستاری برداشته خواهد شد.
این فعال صنفی حوزه پرستاران میگوید: درضمن ما قانونی داریم که در دوران کرونا به نام قانون "حمایت از ایثارگران و مدافعان سلامت در ایام کرونا" که در ستاد ملی کرونا وضع شد. خواسته ما احیای این قانون است. البته بدون برگزاری هیچ آزمونی برای پرستاران. آزمون این نیروها همان کرونا بود و نیاز نیست دوباره در آزمونی شرکت کنند. حتی اگر مهارت نداشتند، در دوره کرونا کاملا کارآزموده و کارشناس شدند و اتفاقا الان به درد دسیستم میخورند.