Web Analytics Made Easy - Statcounter

صراط:

سید شهرام علیزاده روانشناس و مشاور در گفت‌وگو با باشگاه خبرنگاران جوان، درباره نحوه برخورد والدین با کودکانی که بزرگتر از سنشان صحبت می‌کنند، اظهار کرد: با توجه به افزایش منابع کسب اطلاعات کودکان در عصر جدید شاهد آن هستیم که کودکان به طور خواسته یا ناخواسته برخی از ویژگی‌های بزرگسالان را تقلید می‌کنند و متناسب با بازخورد دریافتی از جانب دیگران به انجام این رفتار‌ها ادامه می‌دهند و یا آن مساله را فراموش می‌کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی تصریح کرد: کودکی را در نظر بگیرید که در زمان عصبانیت خود جملاتی از قبیل «مامان من دیگه اعصابم نمیکشه، زده به سرم که بزنم به کوه و بیابون» را به کار می‌برد. والدی که رو در روی این کودک است می‌تواند واکنش‌های متفاوتی را بروز دهد. یکی از این واکنش‌ها خوشحالی ملموس از شنیدن چنین جملاتی است که به صورت بوسیدن، در آغوش کشیدن و به کار بردن جملات تشویقی بروز می‌کند و شوق کودک را برای به کار بردن این جمله و جملات مشابه با آن بیشتر می‌کند. این کودک به طور ناخودآگاه چنین جملاتی را به دایره واژگان خود خواهد افزود تا تشویق مجدد والد را دریافت کند.

این روانشناس ادامه داد: دیگر واکنشی که والدین در پیش می‌گیرند عصبانیت و تنبیه لفظی کودک پس از شنیدن چنین جملانی است. واکنش والدین به کودک با به کار بردن جملاتی همچون «بی ادب، اینا چیه میگی؟ خجالت نمیکشی؟» موجب می‌شود تا کودک متوجه حساسیت پدر و مادر نسبت به این جملات شود و از این پس برای عصبانی کردن آن‌ها و دریافت توجه منفی به این جملات روی بیاورد.

وی با اشاره به اینکه رفتار دیگری نیز ممکن است از جانب والدین بروز کند و این واکنش، هر گونه بی تفاوتی نسبت به کودک در زمان استفاده از این جملات را شامل می‌شود، افزود: فرض کنید کودکی در زمان عصبانیت جمله «من دیگه بریدم، دیگه اعصاب ندارم» را به کار می‌برد. یکی از بهترین واکنش‌های والد این است که به این کودک توجه نکند و در صورت اعتراض شدیدتر کودک به او بگوید که من متوجه حرف‌هایت نمی‌شوم و درک این جملات برایم دشوار است و از او بخواهد تا از کلمات و جملات صحیح استفاده کند و در صورت به کار بردن جملات و کلمات متناسب با سن خود او را تشویق کند تا علاوه بر اصلاح رفتار کودک، حس درک شدن را نیز به او منتقل کند.

علیزاده خاطرنشان کرد: رعایت یک نکته در این مورد کاملا ضروری به نظر می‌رسد و آن این است که در هنگام صحبت کردن با کودک از چنین جملاتی استفاده نکنید و منابع کسب اطلاعات آن‌ها را مدام بررسی کنید. همچنین در هنگام حضور در جمع‌های خانوادگی از اطرافیان خود درخواست کنید تا از به کار بردن چنین عباراتی اجتناب کنند.

منبع: صراط نیوز

کلیدواژه: کار بردن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۲۹۸۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عرضه روایت مستند کودکی حاج قاسم در نمایشگاه کتاب

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «باران گرفته است» نوشته احمد یوسف زاده به تازگی توسط انتشارات مکتب حاج قاسم منتشر و در سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران عرضه می شود. این کتاب داستانی مستند از کودکی، نوجوانی و جوانی شهید حاج قاسم سلیمانی است.

یوسف زاده درباره این کتاب می گوید: به عنوان کسی که حدود دو سال با کودکی حاج قاسم زندگی کردم و در مورد ایشان و خانواده محترمشان تحقیق کردم باید بگویم زندگی حاج قاسم از همان کودکی یک زیست ساده، صمیمی و بی آلایش است. قرار بود اسم کتاب رو خوش مهر بگذاریم و دلیل آن این بود که حاج قاسم از کودکی مهرش به دلش همه می‌نشست.

یوسف زاده در مورد سبک زندگی حاج قاسم ادامه داد: ما در مورد حاج قاسم با یک کودک روستایی کم برخوردار مواجه هستیم که در آنجا رشد و زندگی می‌کند و مستقل به شهر می‌آید و هر لحظه ممکن بوده در آنجا دچار آسیب‌هایی شود کما اینکه حتی یکبار با گروهی آشنا می شود که عضو سازمان مجاهدین خلق بوده اما حاج قاسم از همه این موانع و دام‌های دوران طاغوت و پر التهاب انقلاب اسلامی عبور می‌کند.

این نویسنده دفاع مقدس و انقلاب اسلامی در در مورد اهمیت دوران کودکی حاج قاسم گفت: البته که یکی از مهمترین برهه‌های زندگی حاج قاسم دوران کودکی وی و تربیت یافتن در یک خانواده ساده با پدر و مادری روستایی که انسانهای پاک، دانا و با بصیرت دینی بالایی بودند.

وی افزود: خود حاج قاسم هم افتخار می‌کند که پدرش حتی در حد یک دانه گندم نان حرام به خانه نیاورد. وقتی با اهالی روستا حرف می‌زدم حرفشان این بود که با داشتن پدر و مادری مثل مشت حسن و مشت فاطمه طبیعی است که پسرشان حاج قاسم شود. یوف زاده در پایان تأکید کرد: کودکی حاج قاسم می‌تواند برای نسل‌ جدید هم الگو باشد.

در بخشی از این کتاب می خوانیم:

رادیوی فیلیپس هلندی بزرگ و سنگین بود. شصت سانت طول، چهل سانت عرض و بیست سانت قطر داشت. آن قدر سنگین بود که باید روی دوش حمل می شد. به لطف دوازده باطری «ریواک» بزرگ که پشتش می خورد، صدایش شفاف و قوی بود.

بعد از تعطیلی تابستان، وقتی تشکری برای سال دوم به قنات ملک آمد، رادیو شد نقل محافل روستا. شب ها، اکبر و حسین و صفدر و مش حسن و خیلی از هالی روستا در اتاق تشکری محفل می کردند. تشکری به آن ها علاقه مند شده بود و از هم نشینی شان لذت می برد. مردان روستایی رادیو گوش می دادند و خاطرات شیرین خود را برای هم تعریف می کردند و بلند بلند می خندیدند. تشکری برایشان چایی درست می کرد و بی آنکه دلیل خنده شان را بداند، تا آخر شب، که «داستان شب» را گوش می دادند، پای صحبتشان می نشست. مردها تا بروند به خانه هایشان، هر کدام دوازده سیزده استکان چای سر کشیده بودند.

آقای مدیر در خانه هر کدام از اهالی که برای شام دعوت می شد، رادیو را هم با خود می برد. با بلند شدن صدای رادیو، همسایه ها هم می آمدند و در سیاه چادر یا اتاق می نشستند و دوباره سر صحبت های بی پایان باز می شد. یک روز آقای مدیر بی رادیو به مهمانی رفت. در روستای آن طرف رودخانه عروسی دعوت بود. الاغی آوردند و آقا معلم را، که کت و شلوار شیکی پوشیده بود، با عزت و احترام سوار کردند و بردند به طرف محل عروسی. جمعیت زیادی آمده بودند. براهی هر طایفه ای جاهای خاصی مشخص شده بود که بنشینند و چای و ناهار بخورند. وقتی الاغ آقای تشکری به محدوده خانه داماد رسید، سازی و دهلی ها در حالی که می زدند و می نواختند، به استقبال آمدند.

***

قیافه قاسم در آن سن و سال دوست داشتنی بود. هنوز پشت لبش سبز نشده بود. می خواست به جایی برسد. می خواست کار ناتمام برادرش حسین را تمام کند. می خواست نه تنها وام پدرش را بپردازد، بلکه برای خودش هم زندگی خوبی بسازد. کار می کرد، سفت و سخت. حتی کارهایی که وظیفه اش نبود. وقتی ماشین حمل خواربار آن طرف خیابان هتل بوق می زد، تا یوسفی باخبر بشود، سومین حلب هفده کیلویی روغن را هم از پله ها بالا آورده و در انبار گذاشته بود. آقای هروی، همان جوان خوش تیپ خشکشویی اکسپرس، از فرزی قاسم کیف می کرد. یک روز وقتی داشت لباس های مشتری ها را اتو می کرد، دید قاسم نوجوان قالب های بزرگ یخ را با همان هیکل کوچکش از راه پله بالا می برد. دلش به حال او سوخت و با هم دوست شدند. عشایرزاده با نمک، در روزهای شلوغ هتل، به ویژه در ماه رمضان، برای اینکه بتواند با همان زبان روزه کارش را تند و سریع انجا بدهد، کفش هایش را در می آورد و در این لحظات دیگر انگار روی زمین راه نمی رفت، بلکه می لغزید!

این کتاب با ۲۳۰ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۵۰ هزار تومان توسط انتشارات مکتب حاج قاسم در نمایشگاه کتاب عرضه می شود.

کد خبر 6099526 فاطمه میرزا جعفری

دیگر خبرها

  • شیر نخوردن نوزاد؛ بررسی 0 تا  100 دلایل + راهکار
  • افرادی که در کودکی محبت ندیده‌اند، این ۷ ویژگی را دارند
  • عرضه روایت مستند کودکی حاج قاسم در نمایشگاه کتاب
  • افرادی که در کودکی محبت ندیده اند این ۷ ویژگی را دارند
  • (عکس) کنایه تند بازیگر تلویزیون به میثاقی با اسم بردن از عادل فردوسی‌پور
  • واکنش رئیس سازمان سینمایی به اظهارنظرها درباره بیکاری سینماگران و زیر سوال بردن فروش فیلم‌ها
  • جملات وایرال شده پیمان یوسفی در وصف نکونام!
  • استپ کیدز سرمایه‌گذاری برای آینده بهتر کودکانمان
  • دو روی سکه معلم بلاگری/کاهش هوش هیجانی دانش آموزان با تولید محتوا از آن‌ها
  • غرق شدگی کودکی تیرانی در کانال آب