Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری برنا»
2024-05-03@04:55:21 GMT

نوشته‌های دریابندری بوی زندگی می‌داد

تاریخ انتشار: ۲ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۰۳۵۹۳۸

نوشته‌های دریابندری بوی زندگی می‌داد

مراسم یادبود مجازی نجف دریابندری برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری برنا ؛ مراسم یادبود مجازی نجف دریابندری چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت به‌صورت آنلاین در صفحه اینستاگرام خانه هنرمندان ایران برگزار شد. در این مراسم که مدیریت آن بر عهده سهراب دریابندری بود، سیمین اکرامی، ایرج کلانتری، حسن کیائیان، بهرام دبیری، ایرج صغیری، ژاکلین حق‌شناس، احمد پوری، اسدالله امرایی و عبدالرحمان نجل رحیم سخنرانی کردند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پخش پیام تصویری محمدعلی موحد و محمود دولت‌آبادی و اجرای زنده موسیقی نیز از دیگر بخش‌های این برنامه بود.

سهراب دریابندری در ابتدای این برنامه شعری از محمد قاضی خواند و گفت: فکر می‌کنم اگر محمد قاضی حضور داشت نخستین سخنران این برنامه بود. پیغام نجف دریابندری، صفا و عشق بود.

پس از آن سیمین اکرامی نجف دریابندری را فردی «طناز» نامید و گفت: خنده‌های نجف دریابندری بسیار لذت‌بخش بود و عبوس‌ترین افراد را نیز به خنده وامی‌داشت. در این روزهای بد بارها به کتاب آشپزی نجف رجوع کردم و نان‌های مختلفی پختم که بسیار خوشمزه بودند. سلیقه‌ای که نجف دریابندری و فهیمه راستکار داشتند در این کتاب مشهود است. طنز نجف بی‌نظیر بود که در کتاب آشپزی نیز آن‌را می‌بینیم. برای او آشپزی مثل نقاشی بود و برای من نیز خواندن این کتاب بسیار جذاب بوده است و با آن بسیار خندیده‌ام.

در ادامه ایرج کلانتری گفت: جا دارد که در کشف ویژگی‌ها و فضائل نجف دریابندری بحث و گفتگو ادامه داشته باشد. طراحی خانه او را انجام دادم و این کار با ویژگی‌هایی که نجف مدنظر داشت مستلزم گفتگوهای مفصل بود. او به‌قدری اهل تعقل و تامل بود که به‌خوبی متوجه جزئیات طراحی می‌شد. خانه نیز در نهایت خیلی راحت و آسان ساخته شد، با صرفه‌جویی اقتصادی و حذف تزئینات زائد و.. من گوشه‌هایی از شخصیت او را در معاشرت‌های طولانی دریافتم. نجف در میان کسانی که به من کار سفارش می‌دادند یک فرد استثنایی بود و می‌دانست مهارت‌های من چیست و کجا باید حرف‌هایم را بپذیرد و کجا من را کنترل کند. از نجف دریابندری آموختم که به تنهایی خود خو کنم و سرگرمی‌های خوبی بیابم و سطح سلیقه و انتظاراتم در انتخاب این سرگرمی‌ها را به کمک افرادی مانند او بالا بردم.

پس از آن حسن کیائیان به فعالیت‌های نجف دریابندری در حوزه نشر پرداخت و توضیح داد: شاید بسیاری ندانند که نجف دریابندری در یک مقطع زمانی یک فعال حوزه انتشارات بود؛ او پس از آزادی از زندان در اواخر دهه ۳۰ در موسسه فرانکلین استخدام شد و مدیریت این انتشارات بر عهده همایون صنعتی‌زاده بود. پس از منوچهر انور سمت سردبیری این انتشارات به دریابندری رسید و حدود ۱۴-۱۵ سال نیز این سمت را برعهده داشت. کار او سفارش کتاب، توزیع آن بین مترجمان مختلف و راه‌اندازی یک بخش ویراستاری متشکل از ویراستاران درجه یک کشور بود که زیر نظر دریابندری کتاب‌های مختلف را ویرایش می‌کردند. کار ویراستاری البته از دانشگاه تهران و بنگاه ترجمه و نشر شروع شده بود اما با آمدن نجف و سرعت بخشیدن به کار در فرانکلین، این داستان وارد مرحله تازه‌ای شد و گسترش خیلی بهتری پیدا کرد. موسسه فرانکلین با توجه به امکاناتی که داشت و مدیریتی که دریابندری در آنجا اعمال کرد، همچون موتور محرکه کوچکی بود که موتور بزرگ صنعت نشر کشور را به حرکت در آورد. مدیریت گسترده او در فرانکلین کمک کرد که نشر ایران را چند قدم جلو ببرد.

وی ادامه داد: در آن زمان با توجه به افزایش جمعیت کشور و شهرنشینی و تعداد افراد تحصیل‌کرده، این ضرورت احساس می‌شد که ناشران جدید وارد کار شوند و مدیریت دریابندری در فرانکلین به این کار سرعت بخشید و مسیر را هموار کرد. ارتباط او حتی پس از خروج از فرانکلین نیز با صنعت نشر قطع نشد. عبدالرحیم جعفری موسس انتشارات امیرکبیر در خاطراتش چندین‌بار به مشورت گرفتن از نجف دریابندری اشاره کرده است. یکی از کارهای مثبت فرانکلین راه‌اندازی کتاب جیبی بود که با توجه به انتخاب‌های خوبی که صورت می‌گرفت و قیمت مناسبی که داشتند، در آن دوران که تیراژ کتاب چندان بالا نبود، بعضا در ده هزار نسخه نیز به چاپ می‌رسیدند.

کیائیان در پایان گفت: دریابندری احاطه زیادی به کار صنعت نشر پیدا کرده و تبدیل به فردی شده بود که هر زمان می‌توانستید روی مشورت با او حساب کنید. او موتور پیشبرنده صنعت نشر در کشور ما بود. دریابندری تسلط بسیار زیادی به زبان فارسی داشت و با خواندن مصاحبه‌هایش متوجه می‌شوید که انسانی جامع‌الشرایط بود. انتخاب‌های او درخشان بودند، از «تاریخ فلسفه غرب» که ترجمه‌اش را از زندان آغاز کرد تا اولین داستان‌های کوتاهی که ترجمه کرد و واقعا در آن زمان سراغ فاکنر رفتن نیازمند شهامت بود و.. کتاب آشپزی او نیز کتاب بسیار ارزشی است اما ترجیح من این بود که دریابندری بجای این کتاب آثار دیگری در حوزه ادبیات ترجمه می‌کرد.

پس از آن بهرام دبیری به وجه روشنفکری دریابندری پرداخت و گفت: من نجف دریابندری را روشنفکر می‌دانم؛ لغت شریفی که در سرزمین و زبان ما درست تعریف نشده است. روشنفکر کسی است که به هیچ قطعیتی باور ندارد و اهل بارها و بارها فکر کردن است. روشنفکر به جهان و مردم اعتنا می‌کند، ممکن است وارد مباحث سیاسی شود و طبیعت و محیط‌زیست برایش مهم است. نجف دریابندری نمونه درخشانی از روشنفکر ایرانی بود. من با شاعران و نویسندگان زیادی معاشرت داشته‌ام اما معدودند کسانی که چنین درکی از جهان نقاشی داشته باشند و با آن چنین ارتباطی برقرار کنند. نقاشی دریابندری از آشپزخانه زندان اوین به نظر من یک کار تاریخی‌ست، هرچند او یک نقاش حرفه‌ای نیست. او در نقدی که بر یکی از نمایشگاه‌های من نوشت، زمینه شگفت‌انگیزی برای مخاطب مطلبش فراهم آورد؛ گستردگی نگاه او در همه چیز و به‌خصوص نقاشی برای من ارزش زیادی دارد. دریابندری هم‌چنین فرد خوش‌سلیقه‌ای بود، چه در لباس پوشیدن چه در میزآرایی چه در آرایش خانه و.. .

وی ادامه داد: نجف دریابندری نگاهی خیام‌وار به مرگ داشت و آدم شگفت‌انگیزی بود. عالی‌ترین کار او همان کتاب مستطاب آشپزی است که آبروی فرهنگی سرزمین ماست. تحقیق و جستجوی او و سفره‌ای که در جهان معرفی کرد، یک تحقیق جانانه است. این کتاب برای زبان فارسی و فرهنگ ایرانی یک آبرو است و از آن بسیار آموخته‌ام. در طنز او نیز درس‌هایی برای آموختن بود و متاسفم که نجف دریابندری دیگر در این جهان حضور ندارد و آن شکوه را دیگر تجربه نخواهم کرد.

ایرج صغیری دیگر سخنران این مراسم در توضیحاتی گفت: من زندگی‌ام را صرف تئاتر کرده‌ام؛ بعد از یکسری مقدمات و تمرینات که پشت سر گذاشتم، با کسانی آشنا شدم که هر کدام بخشی از مسیر را به من نشان دادند و در نهایت نجف دریابندری آن‌را برای من تکمیل کرد؛ او راه مستقیم را به من نشان داد و پس از آن شکی نداشتم که مسیرم به کدام سو باشد. به این نتیجه رسیده بودم که اگر تئاتر راهی به جز آیین انتخاب کند، اشتباه است. او پس از اجرای «قلندرخانه» در تهران در سنین جوانی‌ام، تمام اعضای گروه را به منزل خودش دعوت کرد و بسیاری از هنرمندان ایران نیز در آنجا حضور داشتند و مجلسی زیبا برپا بود که هنوز در خاطر تمام ما باقی مانده است. دریابندری بزرگ ما بود و من همواره از او مشورت می‌گرفتم. او نقد تئاتر را به‌گونه‌ای می‌نوشت که تفاوتش با دیگر نوشته‌ها مشخص بود. شخصیت‌های تئاتر را در چند جمله کوتاه معرفی می‌کرد، آن‌گونه که برای یک بیننده تئاتر لازم است.

در ادامه این برنامه اشلین حق‌شناس پیام ژاکلین حق‌شناس را قرائت کرد و در آن به خاطراتی از گذشته اشاره کرد.

احمد پوری دیگر سخنران این مراسم به تسلط دریابندری بر زبان اشاره کرد و گفت: نجف دریابندری حساسیت بسیار زیادی نسبت به زبان داشت؛ او چندین بار توصیه کرده بود که به اطراف خود و مردم گوش کنید و زبان همان است. این حرف ساده‌ای نیست و پشت آن یک دانش زبان‌شناسی نهفته است. دریابندری مانند زبان‌شناسان انقلابی امروز معتقد است که زبان آن زبان کهنه کتابی نیست، بلکه زبان مال مردم است و مردم زبان را به‌وجود می‌آورند؛ پس از آن است که زبان‌شناسان دنبال آن می‌افتند و برای آن گرامر می‌نویسند. برای نمونه چرا واژه شهرداری که فرهنگستان جایگزین واژه بلدیه کرد را پذیرفتیم و از آن استفاده می‌کنیم اما در مورد واژه خودرو این اتفاق نیفتاد؟ کسی که روح و قاموس زبان را بشناسد جواب این سوال را نیز خواهد دانست. دریابندری در کتاب مستطاب آشپزی معادل «موج‌پز» را برای مایکرویو نام می‌برد اما خود بلافاصله می‌گوید که مطمئنم این واژه در میان مردم جا نخواهد افتاد. همین نشان‌دهنده شناخت عمیق او از زبان‌شناسی امروزین است. در تمام ترجمه‌های دریابندری شاهد نگرش بسیار عمیق و خوب و عالمانه‌اش نسبت به زبان هستیم و همین باعث بزرگی ترجمه‌های اوست.

پس از آن اسدالله امرایی گفت: نسل من با کار نجف دریابندری بیشتر آشنا شد و ابتدا آثارش را خواندیم و بعد با خودشان آشنا شدیم. به قول خودش اول صدای او را شنیدیم و بعد سیمایش را دیدیم. او یک مترجم مولف بود یعنی به زبان فارسی بسیار مسلط بود و لغت فارسی در دست او مانند موم بود. بسیاری از لغت‌ها را به زبان فارسی وارد کردند و هر ترجمه او که منتشر شد یک معرفی تازه از نویسنده به حساب می‌آمد.

در ادامه محمدعلی موحد در پیام تصویری‌اش به برنامه گفت: نجف دریابندری در زندگی‌اش فراز و فرودهایی داشت اما سرزندگی را هیچ‌گاه گم نکرد؛ بلکه با بلوغ بیشتر و با شوخ‌طبعی و سبک‌روحی توام شد که محضرش را دلپذیرتر و جذاب‌تر می‌کرد و نوشته‌هایش را رونق و جلا می‌بخشید. او هرچه بر دامنه اطلاعاتش می‌افزود، در طنز پرمایه و دلنشین و وقارآمیزش منعکس می‌شد. دریابندری پیر شد اما نوشته‌هایش مادام که قلم به فرمانش بود و می‌نوشت، هرگز بوی پیری نداد. هرچه نوشت،‌ شوقناک بود و بوی زندگی می‌داد. هرجا که بود، ذوق و شادی هم بود.

محمود دولت‌آبادی نیز در پیام تصویری‌اش گفت: وجود نجف دریابندری برای جامعه ما در بیش از نیم قرن اخیر بسیار لازم و ضروری بود. نجف ما را با بخش مهمی از ادبیات و اندیشه غرب آشنا کرد. شخصا قدرشناس زحمات او هستم؛ زحماتی که با صمیمیت و خوشرویی انجام گرفت. او صمیمی کار کرد و عزیز و با عزت زندگی کرد.

اجرای موسیقی زنده به سرپرستی محمدصادق اسحاقی و با همراهی مرتضی یگانه‌راد، مجید یگانه‌راد، احسان بسی خواسته و سیروس مهاجری بخش بعدی این مراسم بود.

در بخش پایانی این برنامه نیز عبدالرحمان نجل رحیم نورولوژیست و پزشک نجف دریابندری و فهیمه راستکار از تجربیات خود در مواجهه با نجف دریابندری گفت و توضیح داد: بیماری نجف دریابندری و فهیمه راستکار خاص بود، همان‌طور که خود شخصیتی خاص داشتند؛ بیماری با شخصیت آدم‌ها ارتباط دارد و هر آدم با یگانگی خودش می‌تواند انواع حالت‌هایی را از خود بروز دهد که در اشخاص دیگر دیده نمی‌شود. سهراب دریابندری به‌عنوان یار و همراه این دو فرد نیز با دو بیمار که دو چهره بالینی متفاوت داشتند بسیار تخصصی و حرفه‌ای برخورد می‌کرد و باید از او تشکر کرد.

وی ادامه داد: من به‌عنوان پزشک در رویارویی با نجف دریابندری چیزهایی آموختم که پیش از آن نمی‌دانستم؛ فهمیدم که فرهنگ و آموزشی که مغز در طول سالیان می‌بیند، چگونه در ساختار مغز نفوذ می‌کند و اگر مغز به هر علتی آسیب بیند، می‌تواند از خودش توانایی‌هایی نشان دهد که در دیگر افراد قابل مشاهده نیست. این را در افرادی می‌توان دید که از نظر تجربه زندگی و عبور از دالان‌های متعدد گذشته‌اند و تجربیات‌شان خود را در بیماری نیز نشان می‌دهد. کسی که دچار سکته‌های متعدد می‌شود به‌سختی می‌توان هویت و شخصیت اصلی خود را حفظ کند، اما نجف دریابندری به‌خوبی توانست خود را از نظر هیجانی عاطفی و اجتماعی حفظ کند. او در حال بیماری نیز شعوری زیرپوستی از خود بروز می‌داد که شگفت‌انگیز بود و این از تجربیات فرهنگی بسیار وسیعش ریشه می‌گرفت. دریابندری در شرایطی که نمی‌توانست ارتباط کلامی برقرار کند، با استفاده از پنجره‌های عاطفی مغزش با گروه وسیعی از اطرافیانش ارتباط معنادار برقرار می‌کرد و این خیلی مهم است.

نجل رحیم در پایان گفت: نفس و روح زندگی همواره در وجود نجف دریابندری جریان داشت و آن‌را تا آخرین لحظات در ارتباطات اجتماعی‌اش نشان می‌داد. چنین چیزی برای من شگفت‌انگیز بود و فقط از کسی برمی‌آمد که سختی‌های زندگی را با مقاومت و بردباری از سربگذراند؛ هم‌چون کسی که از هفت‌خوان رستم گذشته است و در شرایطی که از هر نظر فرسوده شده، باز هم می‌تواند نورافشانی کند و روشنایی ببخشد و در ارتباط با دیگران شگفتی بیافریند و آدم‌ها را تا لحظات پایانی گرد خود آورد. چهره شادان و نگاه پرنفوذ و دست‌های آشنای او در خاطر ما ماندگار است.

 

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: نجف دریابندری زبان فارسی صنعت نشر نوشته ها پس از آن برای من

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۳۵۹۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مسوولان در نشر و چاپ کتاب نویسندگان را حمایت کنند

فوزیه بشارت در گفت‌وگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: از اواخر سال ۹۷ در کلاس‌های داستان نویسی آقای سراج‌الدین معناگر از اساتید این عرصه شرکت کردم و سه ماه پس از اینکه در این کلاس ها شرکت کردم تلاشم را برای نوشتن کتاب به نتیجه رساندم.

وی با باراز خوشحالی از آموختن داستان نویسی بیان کرد: بعد از این کلاس آموزشی اولین کتاب من برای چاپ به انتشارات رفت.

وی با بیان اینکه شهرستان بیجار شاعران زیادی دارد که اشعار را به زبان گروسی سروده‌اند، افزود: من اولین زنی هستم که زبان بیجار گروسی را به داستان و رمان تبدیل کرده است.

دومین اثرم به کتاب صوتی تبدیل شد

بشارت ادامه داد: همچنین اولین کسی هستم که دومین کتاب داستانی خود با عنوان «هورمسگه گان ژنیگ» را در بیجار به کتاب صوتی تبدیل کرده‌ام که این اقدام با کمک شهر کتاب به یک کتاب صوتی تبدیل شد و همچنین کتاب بنده به زبان فارسی نیز ترجمه شده است.

نویسنده بیجاری به ایده‌پردازی آثار خود اشاره کرد و ابراز داشت: ایده های داستان نویسی را بعضاً از محیط اطراف و یا حتی فیلم‌ها و یا کتاب‌هایی که می‌خوانیم و حتی اتفاقاتی که در گذشته بوده گرفته می شود و در این میان تنها ایده‌هایی به داستان تبدیل می‌شود که پتانسیل لازم برای داستان شدن را داشته باشد.

وی ادامه داد: سخت‌ترین لحظه نوشتن زمانی است که ایده‌ای را در ذهن داری و می خواهی این ایده را به داستان تبدیل کنی که تبدیل این ایده در قالب داستان کار دشواری است.

مشکلات چاپ و نشر از مسایل سد راه نویسندگان

بشارت تصریح کرد: بحث چاپ و نشر کتاب نیز از سایر مسایل مهمی است که سد راه نویسندگان قرار دارد و یکی از کتاب‌های کردی بنده که توسط ناشر انجام شد متاسفانه نشر به خوبی توسط ناشر انجام نشد و خود من آثارم را ارسال می کردم.

نویسنده بیجاری اضافه کرد: نویسنده کتابی که می‌نویسند نمی خواهد تنها برای خود نگه دارد بلکه ناشر باید در راستای نشر اثر تلاش کند و این بخشی از مشکلات نویسندگان است.

بشارت ادامه داد: اولین کتاب من در اواخر سال ۹۷ با عنوان «سه رچوپی ئاگر له ریخه سیه» توسط خانم فروزان محمدی به زبان فارسی در حال ترجمه است و به زودی منتشر می شود.

استقبال مردم از کتاب «اشک‌های یک زن»

وی گفت: کتاب «اشک‌های یک زن» خیلی بازتاب خوبی داشت و مورد استقبال مردم قرار گرفت و در مسابقات کشوری هم حائز رتبه های برتر شد و به کتاب صوتی نیز تبدیل شده است.

وی تصریح کرد: آثار بنده در خارج از کشور نیز به چاپ رسیده و خوشبختانه با استقبال بسیار خوب مخاطبان قرار گرفته و این اولین آثار گروسی است که در فرای مرزهای ایران اسلامی منتشر شده است.

بشارت اعلام کرد: همچنین کتاب «سه مای چاره نوس» (رقص سرنوشت) از دیگر آثار نوشته شده توسط بنده است که در حال ترجمه به زبان فارسی است و به زودی روانه بازار خواهد شد.

نویسنده بیجاری به آثار جدید و در حال نگارش خود اشاره کرد و بیان داشت: در حال حاضر دومین رمان خود را به زبان گروسی در حال نگارش دارم و معتقدم ترجمه این کتاب‌ها موجب تبادل اطلاعات فرهنگی خواهد شد و بنده آثار خود را به زبان گروسی به نگارش در می آورم.

وی بازخورد مخاطبان اشاره کرد و ابراز داشت: خوشبختانه آثار بنده مورد استقبال بسیار خوب مخاطبان قرار گرفته است و بعضاً مخاطبان با من تماس می گیرند و از نگارش کتاب به زبان و گویش گروسی بسیار تقدیر کردند که موجب زنده شدن زبان و گویش گروسی شده و تاثیرگذاری زیادی بر مخاطب داشته است.

آثار نویسنده همچون فرزند برای مادر است

بشارت اضافه کرد: کتاب و آثار یک نویسنده مانند یک فرزند برای مادر هستند و من با تمام لحظات کتاب‌هایم همزاد پنداری کرده‌ام و هریک از این آثار به نوعی برای من ارزشمند است.

وی اعلام کرد: همچنین در ۱۲ روزنامه مطالب بنده چاپ شده است و به اعتقاد من بزرگترین حمایت و کمک می‌تواند حمایت مسولان در نشر و چاپ کتاب کمک کنند.

بانوی نویسنده بیجاری به کتاب‌های صوتی نیز اشاره کرد و اذعان داشت: در دوره حاضر بیشتر مردم به دلایل مشغله کاری ترجیح می‌دهند از کتاب های صوتی استفاده کنند اما خود من اعتقاد دارم لذت خواندن کتاب به حالت فیزیکی بودن آن و ورق زدن صفحات بهتر است وافرادی که زمان دارند حتماً از کتاب‌های فیزیکی برای مطالعه استفاده کنند.

کد خبر 6092806

دیگر خبرها

  • «چشم‌ها تنها برای دیدن نیستند»
  • قرآن؛ کتاب زندگی/ قرآن، نور و رحمت و هدایت به سوی خیر و سعادت است
  • روایت «ایران» از زندگی در باغچه‌بان
  • سرگذشت فارسی‌زبانان آسیای میانه /نگاهی به کتاب «تاریخ تاجیکان ورارود»
  • مسوولان در نشر و چاپ کتاب نویسندگان را حمایت کنند
  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (12 اردیبهشت)
  • «کلیله و دمنه» در کانون توجه نمایشگاه کتاب ابوظبی
  • برج بابل، برج سکوت؛ جستاری در ستایش سکوت و تنهایی
  • مجموعه دفتر یادداشت روزانه داستایوفسکی به چاپ سوم رسید
  • آهنگسازی در موسیقی کلاسیک ایرانی کتاب شد/ خواندن چند پژوهش