Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «طرفداری»
2024-05-07@23:43:03 GMT

مونا سعیدپور: دوست داشتم جای کیمیا علیزاده باشم

تاریخ انتشار: ۳ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۰۵۳۹۷۹

مونا سعیدپور: دوست داشتم جای کیمیا علیزاده باشم

مونا سعیدپور دومین میهمان طرفداری در بخش بانوان قهرمان است. فیلم کامل گفتگو با قهرمان شطرنج و تیراندازی بانوان ایران به همراه متن آن حضورتان تقدیم می شود.

اختصاصی طرفداری- مونا سعیدپور قهرمان شطرنج و تیراندازی بانوان ایران دومین میهمان طرفداری در بخش بانوان قهرمان است. هرآنچه فکر می کنید، لازم بود از او پرسیده شود، در این گفت و گو وجود دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تماشای این فیلم و خواندن متن مصاحبه را از دست ندهید.

 

شما در رشته شطرنج فعال بودید و به تیم ملی و قهرمانی رسیدید. استاد بزرگ بزرگ شطرنج فرانسه را شکست دادید ولی پس از آن به سراغ رشته تیراندازی رفتید. چرا این اتفاق رخ داد؟

در یک برهه برای مسابقات تیم ملی دانشجویان انتخاب شدم و در آن مسابقه که برایش تلاش کرده بودم مقام آوردم و برای مسابقات تیم ملی در سوئیس قرار بود اعزام شوم که به ناگهان از تیم ملی خط خوردم؛ بدون آن که دلیل قانع کننده ای برای آن پیدا شود. پیگیری هایی انجام و حق به ما داده شد اما در نهایت تیم جایگزین ما اعزام شد. از آن تاریخ به بعد شطرنج دانشجویان ایران که برای مسابقات دانشجویان جهان اعزام می شدند، حذف شد. مدتی بعد نیز شطرنج از مسابقات آسیایی حذف شد. در نهایت پس از این مسائل و با وجود این که شطرنج در المپیک هم جایی نداشت و من همیشه رویای حضور در المپیک را داشتم، تیراندازی را عرصه ای دیدم که با توجه به سنم می توانم سال ها در آن فعالیت کنم و ترجیح دادم در این رشته نیز خودم را محک بزنم.

به شما نگفتند دلیل اعزام تیم جایگزین به جای شما به مسابقات سوئیس چه بود؟

این را گفتند که دلیلش سلیقه شخصی بوده وگرنه من فیلترهای مسابقات را رد کرده بودم. در آن زمان نیز این حق خوری در رسانه ها بازتاب داده شد. حتی فدراسیون نیز از ما پشتیبانی کرد ولی خوب مسئولی که در آن زمان مسئولیت را بر عهده داشت نتوانست ما را به عنوان تیم جایگزین بفرستد و حق را به حق دار برساند. سپس مجددا یک مسابقه انتخابی برگزار کردند. باز هم آن تیم جایگزین که به مسابقات سوئیس اعزام شده بود، در مسابقات انتخابی حذف شد ولی باز هم آن ها را اعزام کردند. این مسئله برایم یک علامت سوال بود که هیچ گاه روشن نشد. بنابراین ترجیح دادم از فضای تشنج بار دور شوم که به صورت ناخودآگاه در مسیری دیگر قرار گرفتم.

در مصاحبه ای قبلا گفتید که اگر شطرنج در المپیک بود شاید رشته خود را تغییر نمی دادید. حال دلیل تغییر رشته تان این مسئله بود و یا این که از حق خوری ها ناراحت بودید؟

همه این مسائل دست به دست هم دادند که این تغییر رخ داد. این گونه نبود که بگویم اگر شطرنج در المپیک حضور داشت، قطعا به این رشته ادامه می دادم. همه مسائل دست به دست هم دادند که این اتفاق رخ داد و سرنوشت این گونه بود که این تغییر برایم رخ دهد. البته شطرنج نقاط قوت زیادی دارد و نمی توان گفت عدم حضور در بازی های المپیک نقطه ضعف آن است ولی خب رویای کودکی ام حضور در المپیک بود.

فکر می کنید بتوانید این رویا را به حقیقت تبدیل کنید؟

با همین امید به سراغ تیراندازی آمدم. البته نمی خواهم بگویم این اتفاق قطعی است ولی حداقل تلاشم را خواهم کرد و اگر در المپیک نیز حضور یابم، اتفاق خوبی خواهد بود. اگر هم این اتفاق رخ ندهد حتما قسمت نبوده است.

از انتخاب رشته تیراندازی راضی هستید؟

بله. تیراندازی تقریبا یک ورزش انفرادی بوده که بسیار به شطرنج مرتبط است زیرا هر دو رشته به تمرکز زیادی نیاز داشته و تمرکز را افزایش می دهد. نکته مهم تیراندازی این است که محدودیت سنی ندارد یعنی این گونه نیست مثلا مانند رشته های رزمی تا 30 الی 35 سالگی فعالیت کنید. البته که با بالا رفتن سن شرایط سخت تر می شود ولی راهی برای امیدواری و تلاش همچنان وجود خواهد داشت.

در سن 20 سالگی از رشته شطرنج به سمت رشته تیراندازی رفتید. آیا احتمال این وجود دارد که در 30 سالگی از تیراندازی به رشته دیگری بروید؟

فکر نمی کنم این اتفاق رخ دهد چون همین الان هم مشغله هایم خیلی هستند (باخنده).

یکی از شطرنج بازان سرشناس گفته است وقتی خانواده ها می بینند شانس فرزندان شان برای حضور در رشته های ورزشی کم است آن ها را به سمت شطرنج می فرستد. آیا در خانواده شما نیز این مسئله وجود داشت؟

بله این مسئله درست است که خانواده ها فرزندان خود را به جای فرستادن به رشته های رزمی یا شنا به سمت شطرنج می فرستند ولی در مورد من، خانواده ام احساس کردند که من به شطرنج علاقه خاصی دارم. در آن زمان تست اولیه ای که از من گرفته شد، مربی ام به من گفت که تو به زودی به عضویت تیم ملی رده سنی خود در می آیی. این اتفاق نیز افتاد و در سال اول حضورم در شطرنج، قهرمان رده سنی 8 سال در کشور شدم. شطرنج تا حد زیادی قدرت تجزیه و تحلیل را افزایش می دهد. ما در شطرنج قانونی به نام دست به مهره داریم که اگر دست به مهره بزنید باید آن را حرکت دهید. بنابراین قبل از حرکت مهره، به تفکر زیادی نیاز دارید. این باعث شده که در زندگی شخصی نیز قبل از هر انتخاب یا اتفاق به خوبی فکر کنیم. در مورد رشته تیراندازی نیز همین مسئله صدق می کند با این تفاوت که دامنه ارتکاب اشتباه در آن خیلی کوچک تر از شطرنج است. یعنی اگر حتی یک میلی متر دستتان دچار لرزش شود، ممکن است سطح تان 20 الی 30 عدد تغییر کند. به همین دلیل در تیراندازی نیز باید همه جوانب را در نظر گرفت.

شما متولد شهر ری هستید و الگویتان حمید سوریان بوده است. از آن روزی بگویید که مراسم تجلیل از سوریان بود و شما دلتان می خواست جای او باشید.

مراسمی برای تجلیل از قهرمانان شهر ری برگزار شد که من در آن زمان 10 یا 11 سال سن داشتم. در آن مراسم آن قدر آقای سوریان مورد توجه مسئولان و عموم بودند و هدیه های بسیاری دریافت کردند که دوست داشتم جای ایشان باشم. چند سال بعد مصاحبه آقای سوریان را خواندم که گفته بود الگویشان آقای ساعی بوده است. در واقع اتفاقی که برای من افتاد برای ایشان نیز قبلا رخ داده بود.

اهل تماشای فوتبال هستید؟

خیلی کم. فوتبال بازی نمی کنم ولی گاهی اوقات تماشا می کنم. فوتبال خارجی نمی بینم ولی در ایران طرفدار پرسپولیس هستم.

دوست دارید برای دیدن بازی ها به ورزشگاه بروید؟

بله قطعا. شاید دلیل این که خانم ها کمتر فوتبالی هستند این است که هیچ محیط فوتبالی ای نبوده که این ورزش را در آن تماشا کنند. فکر می کنم که این حق هر آدمی است که از این مسئله استفاده کند.

کدام مسئله مهم تر است؟ این که بانوان در ورزشگاه ها حضور یابند یا این که امکانات داده شود تا خودشان به یک قهرمان تبدیل شوند؟

به نظرم هر دو مهم هستند. حضور بانوان در ورزشگاه ها موجب خواهد شد انگیزه و تلاش شان بیشتر شود که این مسئله باعث بهتر شدن نتایج خواهد شد. وقتی مسئولین نتایج خوب را ببینند قطعا امکانات بیشتری در اختیار خواهند گذاشت.

دوست دارید در کدام ورزشگاه حضور یابید و کدام بازی را تماشا کنید؟

قطعا ورزشگاه آزادی و مسابقه ای که در آن پرسپولیس قهرمان می شود.

از میان قهرمانان ورزشی با کدام رابطه دوستانه بیشتری دارید؟

من خیلی از ورزشکاران را می شناسم و با بسیاری از آن ها، چه آقا و چه خانم دوست هستم. از هم دانشگاهی هایم که رابطه خوبی با آن ها دارم می توانم آقای سوریان، آقای علیزاده و آقای نعمت پور که از کشتی گیرهای مطرح هستند را نام ببرم. از خانم ها می توانم خانم لیلا رجبی که یکی از با اخلاق ترین ورزشکاران ایران است و خانم سپیده توکلی را نام ببرم که بسیار با آن ها صمیمی هستم.

مونا سعیدپور قهرمان شطرنج و تیراندازی بانوان ایران

مونا سعیدپور دوست داشت جای کدام یک از ورزشکاران باشد؟

نمی توانم بگویم به طور کامل جای یک شخص باشم ولی شاید بخواهم قسمتی از موقعیت آن را داشته باشم. آن شخص کیمیا علیزاده است. دوست داشتم شرایطی پیش می آمد که من به عنوان اولین بانوی المپیکی انتخاب می شدم.

فقط در این مسئله دوست دارید جای کیمیا علیزاده باشید؟

بله. البته من همیشه رشته های رزمی را می پسندیدم. حتی همزمان با شطرنج، کاراته را نیز شروع کرده بودم و کمربند زرد داشتم که به دلیل تداخل با اردوهای تیم ملی، مجبور شدم این رشته را کنار بگذارم. در کل یکی از رشته های مورد علاقه ام تکواندو است. دوست داشتم آن را یاد می گرفتم و همچنین اولین مدال المپیکی بانوان ایران را به دست می آوردم.

برای موفقیت همزمان در تحصیل و ورزش فرمولی وجود دارد؟

خواستن، اراده و تلاش.

و سوال آخر؛ به تبعیض در یک رشته ورزشی میان بانوان و آقایان معتقد هستید؟

بله بسیار. من در یک برهه زمانی جزو بهترین شطرنج بازهای ایران بودم و موفقیت های زیادی را کسب کردم. حتی در یک بازی، آتوسا پورکاشیان را که بهترین شطرنج باز ایران بود در بازی سریع شکست دادم. پس از آن موقعیتی پیش آمد که به سراغ مربیگری رفتم که موقعیتم را به طور کلی به خصوص از لحاظ مالی تغییر داد. یعنی شرایط به گونه ای بود که 50 درصد برای مربیگری و 50 درصد برای بازی وقت می گذاشتم. یکی از دلایلی که ورزشکاران ما به خصوص بانوان از ورزش دور شده و به سراغ مربیگری می روند، همین انگیزه های مالی است. فکر می کنم اگر این مسئله در ورزش خودشان تامین شود، شاهد مقام آوری های زیادی خواهیم بود.

و صحبت پایانی...

از این گفتگو بسیار خوشحال شدم. امیدوارم روزی تمام بانوان ما بتوانند مسیر درست خود را چه در ورزش و چه در عرصه هی دیگر پیدا کنند و به چیزی که ایده آل شان است دست یابند.

مونا سعیدپور قهرمان شطرنج و تیراندازی بانوان ایران

 

منبع: طرفداری

کلیدواژه: رشته تیراندازی اتفاق رخ تیم جایگزین دوست داشتم آن زمان تیم ملی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۵۳۹۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فرار زن جوان از دست مرد شیطان‌صفت | مرا به بیابان‌های اطراف شهر کشاند و...

به گزارش همشهری آنلاین، زن ۳۹ ساله که مدعی بود فریب مردی شیطان‌صفت را خورده است، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهید نواب صفوی مشهد گفت: پاییز سال ۸۷ بود که به همراه مادرم سوار خودروی شخصی مسافربر شدیم. بین راه راننده که مدام از آینه جلو به من نگاه می‌کرد ناگهان روی ترمز کوبید و مرا از مادرم خواستگاری کرد. من هم که آن زمان جوانی خام و بی‌تجربه بودم با این رفتار راننده بلافاصله عاشق شدم و به طور پنهانی با او ارتباط برقرارکردم.

من و حامد در نهایت با هم ازدواج کردیم ولی خیلی زود متوجه شدم او دست بزن دارد و با هر بهانه کوچکی مرا کتک می‌زد. با وجود این چاره‌ای جز سوختن و ساختن نداشتم چراکه وضعیت اقتصادی خانواده‌ام بسیار ضعیف بود و نمی‌توانستم دوباره به خانه پدرم بازگردم.

بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکس‌های زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است

حامد شب‌ها دیر به خانه می‌آمد و درگیر مواد افیونی هم شده بود. حالا دیگر نه‌تنها هیچ‌گونه عشق و محبتی بین ما وجود نداشت، بلکه او نمی‌توانست مخارج زندگی را هم تامین کند. در این شرایط پسرم نیز به دنیا آمد و من برای هزینه‌های پزشکی و مخارج روزانه دچار مشکل شده بودم. به همین دلیل دیگر چاره‌ای جز طلاق برایم باقی نماند و مجبور شدم پسرم را به پدرش بسپارم و از او جدا شوم.

وقتی به خانه پدرم برگشتم، هیچ‌گونه حمایت مالی نداشتم. این بود که به یکی از شرکت‌های خدماتی و نظافتی مراجعه کردم و آنها مرا برای نگهداری از یک زن کهنسال معرفی کردند. در همین روزها مادرم به دلیل ابتلا به بیماری کرونا جان سپرد و یک سال بعد هم پدرم را به دلیل کهولت سن از دست دادم.

در شرایط اسفباری قرار گرفته بودم که پسر بزرگ پیرزن پیشنهاد کرد در خانه آنها سکونت داشته باشم و به طور شبانه‌روزی از مادرش پرستاری کنم. من هم خیلی زود پیشنهادش را پذیرفتم، ولی او چند روز بعد از من خواست برای آن که در منزل آنها راحت باشم، به عقد موقت او دربیایم. با آنکه یعقوب همسر و فرزند داشت، به ناچار پذیرفتم تا سرپناهی برای خودم داشته باشم. اما ۳ ماه بعد از این ماجرا پیرزن فوت کرد و فرزندانش نیز منزل ارثیه‌ای را فروختند.

در این وضعیت من دست به دامان یعقوب شدم و از او خواستم خانه‌ای برای من اجاره کند تا با هم زندگی کنیم. اما او مرا به همراه لوازم شخصیم از خانه بیرون انداخت و مدعی شد مدت زمان عقد موقت به پایان رسیده است و دیگر هیچ تعهدی به من ندارد.

دیگر تنهاتر از همیشه بودم و جا و مکانی هم برای زندگی نداشتم. این بود که به یکی از پارک‌های مشهد رفتم تا شب را در آن جا سپری کنم. در همین حال مردی به من نزدیک شد و ادعا کرد مکانی برای اقامت شبانه من دارد. من هم به خاطر نادانی و غفلت پیشنهادش را پذیرفتم و سوار خودرویش شدم تا به خانه او بروم ولی آن مرد مرا از یک جاده خاکی به بیابان‌های حاشیه شهر برد و قصد تعرض به مرا داشت که تصمیم گرفتم فرار کنم ولی او خودرو را خاموش کرد و با گرفتن کیف و لوازم شخصیم مرا در تاریکی شب در بیابان‌ها رها کرد و گریخت.

من هم نتوانستم به خاطر تاریکی هوا شماره پلاک خودرو را یادداشت کنم. مدتی در کنار جاده سرگردان بودم تا اینکه خودرویی از راه رسید و خانواده‌ای مرا سوار کردند و به شهر آوردند. اکنون نیز به کلانتری آمده‌ام تا از آن مرد شیطان‌صفت شکایت کنم.

با صدور دستوری از سوی سرهنگ علی ابراهیمیان (رئیس کلانتری شهید نواب صفوی مشهد) تحقیقات پلیس درباره ادعاهای این زن جوان آغاز شد.

کد خبر 849567 برچسب‌ها خبر مهم سارق - سرقت ازدواج - طلاق حوادث ایران

دیگر خبرها

  • تردد ۶ هزار کامیون خارجی از  مرز نوردوز
  • جام جهانی تیراندازی| صعود رستمیان به فینال تپانچه ۲۵ متر
  • فرار زن جوان از دست مرد شیطان‌صفت | مرا به بیابان‌های اطراف شهر کشاند و...
  • کلوپ: لیورپول امشب را خیلی دوست داشتم
  • یادی از شهید امیررضا علیزاده ، شهید مدافع حرم
  • اردوی تیم دوومیدانی نابینایان و کم‌بینایان با حضور ۶ ورزشکار
  • پایان کار بانوان ایران در تفنگ ۱۰ متر جام جهانی تیراندازی
  • نمی‌توانم نسبت به ظلم و نسل‌کشی در غزه بی‌تفاوت باشم
  • جام جهانی تیراندازی| پایان کار بانوان در تفنگ ۱۰ متر
  • نکونام: نگرانیم ولی به داوران اعتماد می‌کنیم