تکرار سناریوی «خانه پدری» برای رومینای ۱۴ ساله
تاریخ انتشار: ۶ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۰۷۸۱۸۱
تین نیوز
در نخستین روز از خرداد پدری از ترس بیآبرویی، داس را بر گردن نحیف دختر ۱۴ سالهاش نشاند و سرش را برید و نام «رومینا» مانند سارینا، هوژان، فرشته، زعفران، نازنین،، زبیده، سارا، هاجره و… قربانیان قتلهای ناموسی همین چند ماه آغازین سال ۹۹، در فهرست اسامی قبرستان جا گرفت. دختری که هنوز ۱۴ سالش تمام نشده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش تین نیوز به نقل ازمیدان، پدر ابتدا سعی میکند دخترش را خفه کند و وقتی موفق نمیشود، سر دختر را با داس میبرد. با شیونهای مادر و بقیه همسایهها پلیس سر میرسد و قاتل را بازداشت میکند. این روزها پدر قاتل در زندان است، برادر ۶ ساله و مادر رومینا تنها عزاداران این خانه نیستند. اهالی روستای «حویق» شهرستان آستارا چند روزی است که در غمی عمیق به سر میبرند.
برای بررسی هرچه بهتر این پرونده با اسفندیار اشرفی، عموی مقتول و همچنین بهمن خاوری، همان پسری که یکی از شخصیتهای این داستان دردناک است، به گفتوگو نشستیم. ناگفته پیداست که اظهارات این دو نفر که در جناحهای مقابل یکدیگر قرار دارند، کاملا با هم در تضاد است و نگارنده هم تلاشی ندارد تا حقی را بین آنها تقسیم کند و گزارش، صرفا روایتی است از یک قتل ناموسی دیگر.
به پلیس هم گفتم که دوستش دارم و اجباری در کار نبود
ماجرا از ارتباط رومینا و بهمن آغاز شد. رابطهای که به زعم بهمن عاشقانه و از نظر عموی رومینا با رعب و تهدید همراه بود. بهمن حدودا ۳۵ سال دارد و حالا و بعد از رومینا زندگی خود را نابود شده میداند: «چند سالی بود که عاشق هم بودیم و بالاخره تصمیم گرفتم تا یک نفر را بفرستم و او را از پدرش خواستگاری کنم. اما از آنجایی که مذهب ما یکی نبود، مخالفت کردند. به همین خاطر هم دختر به من گفت که پدرم رضایت نمیدهد و باید فراریاش بدهم. همین شد که باهم فرار کردیم و پنج روزی ناپدید شدیم. بعد از این ماجرا بود که پدرش در پاسگاه حویق از من به جرم آدمربایی شکایت کرد. حتی به من تهمت زد که دخترش را بیهوش کردم و گاو و طلاهایش را هم دزدیدم. وقتی پاسگاه دختر را خواست و او هم به آنها گفت که به خواسته خودش با من آمده است. ولی پدرش بیخیال نشد. در آگاهی آستارا هم از من شکایت کرد و چند روز بعد آگاهی با من تماس گرفت. ولی چند نفر از بستگان آمدند و خواستند که ما با هم صیغه کنیم تا ماجرا تمام شود. ولی آن مرد با پلیس هماهنگ کرده بود تا من را دستگیر کنند. موقع بازجویی من گفتم که آن دختر را دوست دارم و اجباری در کار نبوده و دختر هم در بازجویی این حرفها را تایید کرد. یک شب در بازداشتگاه ماندم اما در نهایت تبرئه شدم.»
پس از این اتفاقات خانواده رومینا به خانه برمیگردند و به گفته بهمن، وقتی مادر خانواده در حمام مشغول شستن لباسها بوده، پدر ابتدا سعی میکند دخترش را خفه کند و وقتی موفق نمیشود، سر دختر را با داس میبرد. با شیونهای مادر و بقیه همسایهها پلیس سر میرسد و قاتل را بازداشت میکند.
کدام مردی عکس ناموسش را در اینستاگرام میگذارد؟
این داستان اما وقتی از زبان خانواده رومینا نقل میشود، تفاوت بسیاری میکند. اسفندیار اشرفی، عموی رومینا میگوید اصلا تفاوت مذهبی موضوع مهمی نبوده است و این پسر برادرزادهاش را تهدید کرده بود: «این پسر رومینا را با زور و تهدید اینکه او را میکشد با خود برد و ۶ روز تمام هم او را نگه داشت. بعد از این موضوع حتی ما خواستیم که بیایند و خواستگاری کنند اما خانواده آن پسر گفتن نه، پسر ما اشتباه کرده است. حتی عاقد آمده بود که عقدشان کند اما آن پسر قصدش چیز دیگری بود.»
او میگوید که بهمن رومنیا را اغفال کرد و پس از آن باعث شد که برادرش به مرز جنون برسد: «آن پسر در این مدت بارها با من تماس گرفته و ما را تهدید کرده است. به ما فحاشی میکند. اگر از رومینا عکسی نمیفرستاد این مسائل پیش نمیآمد. اصلا کدام مردی وقتی بخواهد با یک دختر ازدواج کند، عکسش را در اینستاگرام میگذارد؟ کدام مردی عکس ناموسش را در دنیا پخش میکند؟»
برادر قاتل که از قضا عموی مقتول هم هست میگوید مادر رومینا شرایط خوبی ندارد: «مادرش ۴۰ سال بیشتر ندارد و این روزها هم عزادار است. او هم فامیل ما و مثل خواهرمان است. حالا چه کنیم؟ او ولی دم است و باید برای پرونده تصمیم بگیرد. برادر من یک پسر ۶ ساله هم دارد. حالا زندگیاش نابود شده است. ما خانواده باآبرویی بودیم اما آن پسر همه زندگی ما را به هم زد.»
باقری وکیل دادگستری و فعال حقوق کودکان: رویه قضایی در این پروندهها تسامح است
ننگین کردن شرافت خود و یا خانواده، اتهامی است که زنان را قربانی قتلهای ناموسی میکند. اتهامی که برای تبدیل شدن به رای نهایی نه دادگاه لازم دارد و نه وکیل و قاضی، همین که مردان و روسای خانواده به این نتیجه برسند که آبرویشان خدشهدار شده، حکم را صادر میکنند.
سارا باقری وکیل دادگستری، نایب رئیس انجمن حقوق کودکان و نوجوانان و همچنین فعال این حوزه معتقد است سیستم قضایی عموما در پروندههای این چنینی، تسامح بیشتری به خرج میدهد: «نکته نخست این است که سیستم قضایی در شهرستانهای کوچک و روستاها با آنچه که در تهران وجود دارد کمی متفاوت است. در آنجا به واسطه آشنایی بیشتر مردم با یکدیگر، عموما از رسانهای شدن این موارد به شدت پرهیز میکنند چون نگرانی از آبروریزی برایشان بار اجتماعی سنگینتری را به همراه میآورد. از سوی دیگر، چون قاتل پدر خانواده بوده است، تسامح بیشتر در احکام نهایی قضات دیده میشود.»
او حتی تحقیقات در پروندهها را ناقص عنوان میکند: «مشکل بعدی این است که به همان دلیلی که گفتم، یعنی مسئله آبرو و کوچک بودن روستا، میخواهند زودتر همه چیز تمام شود و به همین دلیل هم تحقیقات کامل و دقیقی برای پروندهها انجام نمیشود. به طور کلی رویه قضایی و آرایی که در پروندههای این چنینی صادر میشود کمی متفاوت است.»
این وکیل دادگستری حکم قتل در شرایط این چنینی را حبس به علاوه دیه معرفی میکند: «از آنجایی که قاتل خود ولی دم بوده است، دیگر حکم قصاص اینجا معنایی ندارد. اما حبس و دیه وجود دارد که بازهم تصمیم چند و چون آن با قاضی پرونده است. دیه هم ابتدا به مادر، سپس به خواهر و برادر تعلق میگیرد.»
باقری این پرونده را ملقمهای از آسیبهای اجتماعی میداند: «در این پرونده که برای منِ وکیل که مشخصا در حوزه کودکان فعالیت میکنم، ماجرای جدیدی نیست. نه قتل ناموسی آسیب اجتماعی جدیدی است و نه بحران ازدواج در سن کم. همچنین فرار دختران از خانه هم به وفور در روستاها دیده میشود. اما به محض اینکه ما از این موضوعات حرف میزنیم به سیاهنمایی متهم میشویم. حال آنکه همین پرونده که ملقمهای از بحرانها و آسیبهای برجسته اجتماعی در آن دیده میشود به خوبی نشان میدهد که اوضاع خوب نیست و لازم است تصاویری که نشان داده میشود، برگرفته از حقیقت و بطن واقعی آن مکانهای جغرافیایی باشد.»
مجازات والدین سهلانگار، همان ماده پر سروصدایی که شورای نگهبان در بررسی لایحه حمایت از حقوق کودک و نوجوان به آن واکنش نشان داد، همان موردی است که میتواند تا اندازه زیادی مقابل چنین فجایعی را بگیرد. باقری با اشاره به همین لایحه، رعایت حقوق کودک و نوجوان را در گرو ارتقای قانون دانست: «وقتی لایحه حمایت از حقوق کودک و نوجوان نهایی شد، شورای نگهبان بارها نسبت به ماده ۹ این لایحه که مجازات والدین سهلانگار است واکنش نشان داد و آن را رد کرد. به طور کلی این لوایح آنقدر تغییر میکنند که در پایان فاصله زیادی با ماهیت ابتدایی و اساسی خود دارند اما به هر حال داشتن آنها از نداشتنشان بهتر است و به همین دلیل هم هست که میگوییم حفظ و حراست از حقوق کودکان جز با ارتقای قانون ممکن نخواهد بود.»
محمدی فعال اجتماعی: ریشه قتل ناموسی را باید ساختاری تبعیضآمیز جنسیتی جست
اگرچه شاید نگاه عمومی، شمال ایران را مملو از استانهای آباد و شاد بداند که آسیبهای اجتماعی از این قبیل در آن کمتر دیده میشود، اما حقایق آن مناطق، مستندات دیگری را رو میکند.
آیدین محمدی، فعال اجتماعی ساکن شهر آستارا با تاکید بر همین موضوع، آسیبهای اجتماعی را محدود به مناطقی خاص نمیکند: «در مورد اتفاق مذکور با چند مسئله اجتماعی مواجهایم. نخستین مسئله، فرار از خانه به منظور ازدواج است که از سالها قبل مرسوم بوده است و به دلیل مخالفت خانوادهها و در بیشتر موارد خانواده دختر اتفاق میافتد و علت آن بر میگردد به محدود کردن حق تصمیمگیریِ زنان. قانون اجازه ولیِ دختر را شرط ازدواج میداند. یعنی فرد، امکان گرفتن یک تصمیم مستقل برای زندگی خود را ندارد. با این حال در مورد رومینا باید گفت او زیر ۱۸ سال است و از منظر کنوانسیون حقوق کودک، کودک محسوب میشود.»
محمدی همچنین قتل ناموسی رخ داده در این ماجرا را ریشه در ساختارهای اجتماعی میداند چرا که ساختارهای اجتماعی رفتارها و تبعیضهای جنسیتی را تثبیت کردهاند. «چنین ساختارهایی حق تصمیم-گیری محدودی برای زنان قائلاند و مردان را برای اعمال بیشترین حد خشونت نیز کمتر محدود میکنند. مصادیق آن را میتوان در قوانین موجود دید که مجازات خفیفتری را برای این جرائم در نظر میگیرند. زنان در صورت سرپیچی از قواعد تبعیضآمیز لکه ننگ خانواده محسوب میشوند و پاک کردن این لکه ننگ دال بر باغیرتی مردانِ خانواده محسوب میشود.»
بهمن در هنگام وصف ماجرایی که رخ داده بود، در هیچ کدام از جملاتش از نام رومینا استفاده نکرد. وقتی علت را جویا شدم گفت: «نمیتونم اسمش رو بگم، چون اون ناموسم بوده.»
«ناموس»، واژهای است که زن را به عنوان مایملک مرد توصیف میکند، دارایی که باید از آن حفظ و حراست کرد و البته که کیفیت این نگهبانی با تدبیر مرد انجام میشود. مردی که یک روز داس به دست میگیرد و برای حفظ شرافت و آبروی خانوادهاش گردن دخترش را میبرد و روزی دیگر، برای حفظ زنی که عاشقش بوده، اسید به صورتش میپاشد. همین هم میشود که آمار خبر میدهد که بیش از ۶۰۰۰ زن در طول سال و در کل جهان، قربانی قتلهای ناموسی میشوند. متوسط سن این قربانیان ۲۳ سال و بیش از نیمی از این قربانیان دختران و خواهران هستند؛ درست مثل رومینا.
آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانیدمنبع: تین نیوز
کلیدواژه: قتل ناموسی دیده می شود قتل ناموسی پرونده ها حقوق کودک آن پسر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tinn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۷۸۱۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راز دلیل قتل زن 80 ساله ثروتمند توسط پرستار شخصیاش!
رسیدگی به این پرونده از آذر سال ۱۴۰۰ با شکایت زن جوانی به پلیس مبنی بر قتل مادرشوهرش آغاز شد. وقتی تیم جنایی به خانه زن ۸۰ ساله در سعادتآباد تهران رفتند با جسد دست و پا بسته او در کمد رختخوابها روبهرو شدند.
ایران در خبری نوشت: عروس خانواده که موضوع را به پلیس گزارش داده بود در تشریح ماجرا به مأموران گفت: من و دخترم ۲ روز آخر هفته به خانه مادرشوهرم میرفتیم. خودم کلید داشتم، این بار وقتی رفتیم مادرشوهرم نبود. نگران شدم، بوی تعفن زیادی میآمد و رختخوابها به هم ریخته بود. وقتی رختخوابها را کنار زدم با جسد مادرشوهرم روبهرو شدم که دستهایش بسته بود.
بررسیها و تحقیقات نشان میداد که عامل قتل پس از جنایت، طلا و خودروی هیوندای قربانی را سرقت کرده و انگشت اشاره مقتول هم جوهری شده است. همچنین مشخص شد که مقتول یک پرستار خانگی داشته که ناپدید شده است.
۲ سال پس از قتل
ردیابیها برای دستگیری اکبر - پرستار خانگی - ادامه داشت تا اینکه مشخص شد وی به طور مخفیانه از کشور خارج شده. با گذشت ۲ سال از این جنایت وی به ایران برگشت و دستگیر شد.
متهم به قتل پروین اعتراف کرد و گفت: وقتی به عنوان پرستار به خانه مقتول رفته بودم، خالهام حدود چند میلیارد تومان از طلاهایش را به من داد تا برایش بفروشم. مقتول گفت من خریدار طلاهایت هستم. من هم به خاطر اعتمادی که به او داشتم طلاها را بدون هیچ سندی به او دادم و قرار شد ۶ میلیارد تومان بابت آن به من پرداخت کند اما پولی نداد.
وی افزود: سر این موضوع با او درگیر شدم و دستهایش را بستم و به اندازه ۶ میلیارد از او سفته گرفتم و بعد هم خفهاش کردم. پس از آن مقداری طلا که در کشو بود را برداشتم و سوار بر خودرواش متواری شدم.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا متهم بزودی محاکمه شود. این در حالی است که اولیای دم برای وی درخواست قصاص کردهاند.