اعترافات مردی که همسرش را مثله کرد
تاریخ انتشار: ۷ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۰۸۵۱۶۸
آفتابنیوز :
زنی روز 26 اردیبهشت به دادسرای جنایی تهران رفت و خبر داد خواهرش به نام مینا ناپدید شده است. او گفت: خواهرم با اینکه متأهل بود و یک پسر نوجوان داشت، تنها زندگی میکرد. دلیل این موضوع هم اختلافاتی بود که با شوهرش داشت. من روز حادثه با او تماس گرفتم و قرار شد به دیدنش بروم، اما وقتی به خانهاش رفتم، در را باز نکرد و از آن زمان تلفنش نیز در دسترس نیست و احتمال میدهم اتفاقی برای او رخ داده باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بعد از شکایت این زن، تحقیقات برای یافتن ردی از مینا آغاز شد تا اینکه خواهر او نیز نزد پلیس رفت و خبری تازه داد. او گفت: از گوشی مینا برای همکارانش پیامکی فرستاده شده مبنیبر اینکه او به سفر خارج از کشور میرود. من به این پیامکها مشکوک هستم، چون خواهرم در بیمارستان کار میکرد و امکان ندارد در این شرایط کرونایی به سفر خارج از کشور برود.
این زن همچنین گفت: من در جستوجوی خواهرم به خانه شوهر او به نام یاسر رفتم، اما این مرد گفت از مینا خبری ندارد. این در حالی است که خودروی مینا در خانه او پارک است.
کارآگاهان که به یاسر مظنون شده بودند، به تحقیقات خود ادامه دادند و فهمیدند پس از ناپدیدشدن مینا، از یکی از حسابهای او در سه مرحله 15 میلیون تومان برداشت و به حساب فرزندش واریز شده است. کارآگاهان به شعبهای که از دستگاه عابربانک آن استفاده شده بودند رفتند و با تماشای فیلم دوربینهای مداربسته فهمیدند فردی که از کارت مینا پول برداشت کرده، شوهر اوست.
بهاینترتیب سوءظن نسبت به یاسر بیشتر شد. مأموران اینبار به سراغ پسر این زوج رفتند. او گفت از سرنوشت مادرش اطلاعی ندارد. این پسر توضیح داد: روز حادثه مادرم برای سرزدن به من به خانه پدرم آمده بود. او هرازگاهی این کار را میکرد. من بعد از دقایقی از خانه خارج شدم. آن زمان مادرم مشغول تماشای تلویزیون بود. بعد که برگشتم، پدرم گفت او رفته است.
کارآگاهان در نهایت یاسر را بازداشت کردند. این مرد که ابتدا قصد داشت واقعیت را پنهان کند، در نهایت به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: من و مینا سال 80 ازدواج کردیم و پسرمان پنج سال بعد به دنیا آمد. ما از مدتها قبل دچار اختلاف شدیم و این اختلافات تا آنجا ادامه پیدا کرد که ما خانهمان را از هم جدا کردیم و پسرم با من زندگی میکرد. نگهداری از پسرمان برایم سخت بود، برای همین دوباره ازدواج کردم، اما بعد از مدتی مینا دوباره به من رجوع کرد و با مسائلی که پیش آورد باعث شد زن دومم را طلاق بدهم. مهریه او 284 سکه بود که 80 سکه را نقد پرداخت کردم و هنوز در حال پرداخت مابقی مهریه هستم.
این مرد در ادامه اعترافاتش گفت: من و مینا بعد از مدتی دوباره با هم دچار اختلاف شدیم. زنم میگفت چون خانوادهاش ساکن شمال کشور هستند، ما هم باید به آنجا برویم، ولی من مخالف بودم. اختلافات ما ادامه داشت تا اینکه پدرزنم فوت کرد. بعد از آن مادرزنم به تهران نقلمکان کرد. مینا از آن بهبعد اصرار داشت در خانهای نزدیک منزل مادرش زندگی کنیم، ولی من باز هم مخالفت کردم. این کشمکشها ادامه داشت.
یاسر اعترافاتش را اینگونه ادامه داد: من و زنم جدا از هم زندگی میکردیم، اما چون خانه او پارکینگ نداشت، معمولا ماشینش را در خانه من میگذاشت. مینا هرازگاهی به دیدار پسرمان میآمد. بعد از مدتی مادرزنم فوت کرد و این اتفاق درگیریهای من و زنم را بیشتر کرد تا اینکه او روز حادثه به خانه من آمد. پسرم گوشی او را برای بازیکردن گرفت. همانموقع بود که فهمیدم زنم با افراد زیادی چت و صحبت کرده است. به مینا گفتم گفتوگو با همین افراد است که مانع میشود تو به زندگی ما برگردی. سر این موضوع با زنم مشاجره کردم. همانموقع پسرم از خانه خارج شد. بعد از رفتن او بحث میان من و مینا ادامه داشت تا اینکه او دو تکه سنگ کوچک را که برای خردکردن گردو کناری گذاشته بودم برداشت و به پایم پرت کرد. من هم عصبانی شدم و او را با سیم تلویزیون خفه کردم.
متهم در ادامه افزود: بعد از قتل به دنبال راهی برای بیرونبردن جنازه گشتم. در نهایت جسد را تکهتکه کردم و در چند کیسه گذاشتم. سپس آن را از خانه بیرون بردم و در صندوق عقب خودروام جا دادم و به بیابانهای شهریار رفتم و جسد را در آنجا دفن کردم. قصد داشتم خودکشی کنم، اما جرئت این کار را پیدا نکردم. در همین اوضاعواحوال فکر کردم اگر من بمیرم یا بازداشت شوم، پسرم تنها میماند، برای همین 15 میلیون تومان از کارت همسرم که رمزش را داشتم به حساب پسرم واریز کردم تا او بعد از من بتواند به زندگی ادامه بدهد. در نهایت به خانه برگشتم. بنا بر این گزارش، متهم بعد از اعتراف به جرمش بازداشت شد و کارآگاهان مأموریت یافتند جسد مقتول را پیدا کنند.
منبع: روزنامه شرقمنبع: آفتاب
کلیدواژه: قتل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۸۵۱۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سلطان سلجوقی چگونه در طرشت زمینگیر شد؟
تپه سیف که با گذشت زمان بارها تغییر نام داده و امروز هیچ اثری از آن باقی نمانده به حد فاصل خیابان فرزانه فعلی تا میدان آزادی گفته میشد و آنطور که قدیمیها نقل میکنند این اراضی وسیع را یک تپه پوشش داده بود. محمدباقر حسینمردی، یکی از قدیمیترین اهالی طرشت که به طایفه حسینمردیها تعلق دارد، میگوید: «وجود تپه سیف در منطقه درشت قدیم این خاصیت را داشت که وقتی سیل میآمد از دو طرف تپه جاری میشد و روستای طرشت را ویران نمیکرد. احتمالا به همین دلیل اسم تپه را سیف گذاشتند، چون همچون شمشیر جریان آب را میشکافت و به دو بخش تقسیم میکرد.»
به گزارش همشهری آنلاین، تپه مشهور محله طرشت تا اواخر دهه ۴۰ پابرجا بود، اما از ابتدای دهه ۵۰ که ساختوسازها در پایتخت سرعت گرفت جای خودش را به خانهها و آپارتمانهای مسکونی داد و امروز هیچ نشانی از آن باقی نمانده است. تپه سیف برای اهالی طرشت و در مقیاسی بزرگتر برای تهراننشینها، اهمیت تاریخی هم دارد، چراکه در یک برهه تاریخی اقامتگاه موقت طغرل سلجوقی، بنیانگذار سلسله سلجوقیان، هم بوده است.
حسینمردی با نقل روایتی در این باره میگوید: «طبق روایتی که نسل به نسل منتقل شده و در کتاب «مشایخ فقه و حدیث در جماران، کلین و درشت»، تالیف عزیزالله عطاردی، به آن اشاره شده، طغرل با شرط ادامه پرداخت مالیات از طرف سرزمینهای شرقی، دختر خلیفه بغداد را به عقد خودش درمیآورد. بعد از این ماجرا راهی ری میشود تا مقدمات مراسم ازدواج را مهیا کند و بین راه در منطقه درشت یا طرشت امروزی، به قول معروف اردو میزند. تپه سیف در آن روزگار موقعیت توچال امروزی را داشته و در بلندی بوده و طغرل در تپه سیف به ری احاطه داشته است. طغرل در انتظار رسیدن همسرش به درشت بود، اما همان شب به خواب ابدی رفت و همان جا درگذشت.»
درباره تپه سیف روایتهای تاریخی مختلفی نقل میشود که برخی از آنها شفاهی است و نسخه مکتوب ندارد. قدیمیهای طرشت نقل میکنند که ناصرالدین شاه وقتی به ولیعهدی رسیده به طرشت آمده و از بالای تپه سیف به این قریه خوش و آب هوا نگاه کرده است. بعد هم نام این منطقه سرسبز را از همراهانش پرسوجو کرده و بعد از این ماجرا چند بار دیگر به روستای ییلاقی درشت رفته تا در باغهای وسیع این منطقه ییلاقی اتراق کند.