کودتای مدیران بیذوق
تاریخ انتشار: ۷ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۰۸۶۶۰۵
مهمترین خبری که دوشنبه شب در ورزش ایران مطرح شد، نامه انصراف چهار باشگاه لیگ برتری از مسابقات بود. چهار تیم تراکتور، ماشینسازی، شهرخودرو و نساجی طی یک نامه سرگشاده خطاب به وزیر ورزش با برشمردن دلایلی اعلام کردند در صورتی که سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال بخواهد همچنان روی برگزاری مسابقات اصرار کند، از لیگ کنار میکشند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، روزنامه اعتماد در ادامه نوشت: چهار تیمی که پای نامه مذکور را امضا کردهاند (البته بهتر است بگوییم سه تیم چون مالک تراکتور و ماشینسازی یک نفر هستند)، خودشان را چهار باشگاه خصوصی لیگ برتر معرفی کردهاند که بنا بر استقلال مالی از وزارت ورزش برخلاف سایر تیمها جرات دارند از حقوقشان دفاع کنند. در این نامه که متنی طولانی دارد و به همین خاطر از آوردنش در اینجا معذوریم، باشگاهها به موارد زیر اشاره کردهاند:
۱-کسانی که تصمیم به برگزاری ادامه لیگ گرفتهاند، تخصص و صلاحیت فنی لازم را ندارند و همه جوانب را نسنجیدهاند.
۲- تست کرونا ضامن سلامت بازیکنان نیست به این خاطر که از تست فعلی تا تست بعدی ممکن است اتفاقات دیگری بیفتد.
۳- اکثریت باشگاهها درخواست کردهاند که لیگ تعطیل شود اما ترتیب اثر داده نشده.
۴- فوتبال ایران درآمدزا نیست، بنابراین برگزاری آن در این شرایط نه تنها کمکی به باشگاهها نمیکند، بلکه خرج بیشتری روی دستشان میگذارد.
۵- متولیان امر با باشگاهها مانند ارباب و رعیت رفتار میکنند و منافع شخصی را بر منافع فردی ترجیح میدهند.
۶- سازمان لیگ به جای حمایت از باشگاهها مقابل آنها قرار گرفته است.
در انتهای نامه نیز درخواست شده به خاطر حفظ جان اهالی فوتبال و خانوادههای آنها در تصمیم ادامه لیگ تجدیدنظر شود. در ضمن این باشگاهها تهدید کردهاند در صورتی که به نظرات آنها ترتیب اثر داده نشود در مراجع بالاتر نظیر AFC و FIFA شکایت خود را مطرح خواهند کرد.
واکنشها به نامه تهدیدآمیز
بعد از انتشار این نامه بسیاری از کسانی که در فوتبال حضور دارند نسبت به انتشار این نامه واکنش نشان دادند. واکنشها نیز به این صورت بود که یا موافق بودند یا مخالف. برخی مدیران همین چهار تیم خصوصی نظیر مالک شهرخودرو و قائممقام باشگاه نساجی نیز در مصاحبههایی به شرح آنچه در این نامه آمده پرداختند که به نوعی تکرار مکررات به حساب میآید. بازگو کردن مسائلی نظیر بازی با جان آدمها و استفاده از کلیدواژه «جان» یا «جام» بخشی از اظهارنظرات موافقان نامه و ترسیدن و ترک میدان کردن بخشی از ادبیات مخالفان این نامه را تشکیل میدهد. با این وجود سازمان لیگ به عنوان متولی برگزاری مسابقات در آخرین اظهارنظر خودش اعلام کرد هیچ برنامهای برای تعطیلی لیگ وجود ندارد. سهیل مهدی رییس سازمان لیگ گفت: «به تعطیلی لیگ حتی فکر هم نمیکنیم.» فارغ از این دعواها شاید بد نباشد در ادامه این متن به انتقادات مدیران چهار باشگاه خصوصی بپردازیم و مواردی را که مطرح کردهاند با واقعیتهای موجود بسنجیم.
چه کسانی صلاحیت دارند؟
در ابتدای نامه اعتراضی چهار باشگاه خصوصی به این نکته اشاره شده که «متاسفانه تصمیمگیران شروع مجدد مسابقات، اشراف، تخصص و صلاحیت فنی لازم را در خصوص موضوع فوق ندارند.» افرادی که در این جمله به آنها اشاره شده، ستاد عالی مقابله با کرونا، وزارت بهداشت، فدراسیون پزشکی ورزشی، فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ هستند. حال سوال اینجاست که اگر این نهادها تخصص لازم برای اظهارنظر در این زمینه را ندارند پس چه نهادی باید تصمیمگیری کند؟ در بحث مبارزه با کرونا هر تصمیمی که تاکنون در کشور اتخاذ شده تحت نظارت ستاد عالی مقابله با کرونا و وزارت بهداشت بوده و باقی وزارتخانهها تابع دستورات آنها بودهاند. پس اگر این دو نهاد تخصص کافی در مواجهه با این وضعیت را نداشتهاند چرا تا امروز کشور را سپردیم دستشان؟ آیا این چهار باشگاه گمان میکنند باید صرفا به نظرات پزشکان تیم خود اتکا کنند؟ در ادامه جمله بالا این چهار باشگاه به عدم اطمینان از تمیزی هتلها و استادیومها و فرودگاهها اشاره کردهاند و مدعی شدهاند برای این محلها در پروتکل ابلاغی پیشبینیهای لازم صورت نگرفته. در پاسخ به این انتقاد نیز باید گفت که در پروتکل ابلاغی در مورد پاکسازی استادیومها و محلهای تمرین موارد بهطور کامل گفته شده و در مورد هتلها و فرودگاهها و وسایل حملونقل خیلی قبلتر از این پروتکلهای بهداشتی ارایه شده است. هتلها و فرودگاهها و وسایل حملونقل مختص فوتبال نیستند و کسانی که در آن اصناف مشغول به کار هستند مدتهاست فعالیت خود را با پروتکلهای ابلاغی از سر گرفتهاند و نیازی نبوده دوباره به آنها یادآوری شود که چطور باید برخورد کنند. شاید هم البته این چهار باشگاه انتظار دارند چون فوتبالیستها قرار است سوار هواپیما شوند یا در هتل اقامت کنند باید تدابیر سختگیرانهتری را به این اصناف تحمیل کرد.
چه کسی میتواند تضمین دهد؟
در بخش بعدی نامه انتقادی این چهار باشگاه آمده که در فاصله بین دو تست ممکن است کسی مبتلا شود و همین امر باعث میشود بازیکنان با استرس وارد زمین تمرین و محل مسابقه شوند. دیروز هم سرپرست باشگاه استقلال به این نکته اشاره کرده بود که بازیکنانش میترسند تمرین کنند. در پاسخ به این مساله باید گفت که اساسا انجام تست در هر ۵ روز دقیقا به خاطر همین است که اگر کسی مبتلا شد، تشخیص داده شود. اگر برخی تیمها تصور میکنند هر ۵ روز کافی نیست، میتوانند این فاصله را کوتاه کنند. هزینهای که در این راه صرف میشود را در بخشهای بعدی بررسی میکنیم، اما فعلا در همین حد باید گفته شود که تمام هزینهای که برای تست انجام میشود در مقابل هزینههای یک تیم لیگ برتری عددی به حساب نمیآید. اما اینکه گفته میشود بازیکنان از تمرین میترسند واقعا حرف عجیبی است. از دیروز که نامه این چهار باشگاه منتشر شده، فضای مجازی پر شده از عکسهای بازیکنان تیمهای لیگ برتر که در مکانهای مختلف بدون رعایت اقدامات پیشگیرانه حاضر شدهاند. از رستوران بین راهی در جادههای شمال گرفته تا زمینهای بازی کوچک و فروشگاهها و جشن تولد و حتی مراکز تتو! حال سوال اینجاست که این بازیکنان چطور از حضور در چنین مراکزی نمیترسند، اما از حضور در رقابتهای لیگ که تا حد امکان سعی شده در آن موارد بهداشتی رعایت شود، میترسند؟ البته این احتمال هم وجود دارد که نظر بازیکنان این تیمها با نظرات مدیرانشان یکی نباشد. در این بین بحث تضمین خواستن برای اینکه کسی مبتلا نشود نیز محلی از اعراب ندارد، چراکه بزرگترین متخصصان جهان هم نمیتوانند چنین تضمینی بدهند و حتی تا امروز نتوانستهاند پیشبینی دقیقی از آنچه در آینده روی میدهد، ارایه کنند. در قسمت دوم این نامه همچنین به مثبت شدن تست برخی بازیکنان و عوامل کادر فنی اشاره شده و چهار باشگاه، این نتایج را زنگ خطری برای شروع لیگ دانستهاند. این در حالی است که هیچ کس قبل از شروع آزمایشها تصور نمیکرد بازیکنان همه سالم باشند. اصلا این تست دادنها برای این بوده که بازیکنان غربالگری شوند تا افراد ناسالم پیش از اتمام دوره درمانشان با بقیه تماس نداشته باشند. برای بازیکنی هم که در طول بازیها مبتلا شود، تدابیر لازم اندیشیده شده و این دقیقا مثل موقعی است که یک بازیکن مصدوم میشود و نمیتواند بازی کند. افسانه تمام شدن فوتبال یک بازیکن با ابتلا به کرونا نیز بعد از خوب شدن بازیکنان مبتلای تیمهای والنسیا، تورینو، یوونتوس و چندین و چند باشگاه دیگر و بازگشتشان به تمرینات دیگر جذابیتی ندارد.
همه مخالفند؟
دو بخش بعدی این نامه یعنی مخالفت ۱۵ تیم لیگ برتری و درآمدزا نبودن مسابقات را میتوان در یک دستهبندی جا داد و در مورد آن بحث کرد. در اینکه اکثر مدیران باشگاههای لیگ برتر علاقهای به ادامه مسابقات ندارند شکی نیست؛ بخشی از این عدم علاقه برمیگردد به درآمدزا نبودن لیگ و بخش دیگر برمیگردد به حفظ جایگاه. اما این عدم علاقه چند دغدغه جدی به وجود میآورد: اول اینکه اگر لیگ برای شما درآمدزا نیست و فقط هزینه میدهید چرا تا پیش از این در مسابقات حضور داشتید؟ تنها تفاوت شروع دوباره بازیها با چند ماه قبل خالی بودن استادیومهاست. شما چقدر از بلیتفروشی درآمد داشتید که امروز به خاطر از دست دادن آن درآمد کاسه چهکنم چهکنم دستتان گرفتهاید؟ آیا نباید به حال این فوتبال تاسف خورد که مدیران باشگاههایش هیچ ذوقی برای فوتبال ندارند و ترجیح میدهند همه چیز تعطیل شود؟ مشکلی سر راه برگزاری فوتبال قرار گرفته و در مواجهه با این مشکل دو دسته مشخص وجود دارد؛ یک دسته تا حد امکان تلاششان را میکنند که مشکل را به نوعی حل کنند و فوتبال از سر گرفته شود و دسته دیگر از خدا خواسته ساز خداحافظی کوک میکنند. متاسفانه اکثریت مدیران باشگاههای ایران در دسته دوم جای گرفتهاند. مدیرانی که برایشان مهم نیست تیمشان در لیگ پنجم میشود یا چهاردهم. البته این نقدی است که به سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال هم وارد است که چرا در لیگ ایران فقط رتبه اول، دوم، سوم و چهارم و جایگاه تیمهای سقوطکننده اهمیت دارد، اما با این وجود هواداران همیشه برایشان مهم است تیمشان چندم میشود.
چقدر باید هزینه کرد؟
در بخشی از نامه این چهار باشگاه به هزینههای تحمیل شده به تیمها بابت انجام پروتکلهای بهداشتی اشاره شده است. در نامه آمده است: «رعایت پروتکلهای مربوطه که هزینههای پیشبینی نشدهای را برای باشگاهها ایجاد کرده به عهده چه نهادی است؟! لذا محل اعتبار هزینههای مربوط به مشکل فوق همچنان نامشخص است.» در روزهای قبل خیلی از تیمهای دیگر نیز به این هزینهها اشاره کرده بودند. این هزینهها شامل خریداری مواد ضدعفونیکننده، اقلام بهداشتی نظیر ماسک و دستکش، انجام تست کرونا و هزینه هتل و اتوبوس میشود. میتوان با یک حساب سرانگشتی حداکثر هزینهای که ممکن است شرایط جدید به تیمها تحمیل کند را برآورد کرد تا مشخص شود باشگاهها چقدر زیر بار فشار مالی قرار میگیرند. تیمها در این ۹ هفته باید هر ۵ روز بازی کنند و مجموع مسابقات ۴۵ روز طول میکشد به اضافه یک ماه تمرینات؛ یعنی ۷۵ روز تیمها درگیر هستند. در این مدت ۲۵ نفر از هر تیم درگیر هستند و باید امکانات بهداشتی برای آنها فراهم شود.
بر اساس قیمتهای روز هزینه اجاره یک اتاق یک نفره در بهترین هتلهای ایران (پنج ستاره) شبی بین ۴۰۰ تا ۴۵۰ هزار تومان است. هزینه اجاره اتوبوس ویآیپی هر سه ساعت ۵ میلیون تومان است. همچنین هزینه ماسک سه لایه جراحی بهترین کیفیت هر عدد ۲۰۰۰ تومان، هزینه دستکش لاتکس با بهترین کیفیت جفتی ۱۶۰۰ تومان، هزینه خرید یک لیتر بهترین ضدعفونیکننده دست ۱۲۰ هزار تومان، هزینه خرید یک لیتر بهترین ضدعفونیکننده سطوح لیتری ۱۳۰ هزار تومان و هزینه تست کرونا در بالاترین قیمت به ازای هر تست ۸۰۰ هزار تومان است. اگر فرض کنیم هر تیم در این ۹ بازی ۵ بازی مهمان است (این برای برخی تیمها چهار بازی است) هزینهای که باید برای محل اقامت پرداخت کند در بالاترین حالت میشود شبی ۱۰ میلیون تومان و برای سه شب اقامت میشود ۳۰ میلیون و برای ۵ بار میشود ۱۵۰ میلیون. البته باید توجه داشت که در شرایط غیرکرونایی باشگاه باید لااقل نصف این هزینه را تقبل میکرد. باشگاه میتواند با پرداخت ۵ میلیون تومان به ازای ۷۵ روز، هر روز به تمام اعضای باشگاهش ماسک و با پرداخت ۴ میلیون تومان یک جفت دستکش بدهد و با پرداخت ۲۵ میلیون تومان ۲۰۰ لیتر مایع ضدعفونیکننده دست و سطح در اختیار داشته باشد. برای تست کرونا نیز اگر فرض کنیم از ابتدای تمرین هر ۵ روز یک بار تست داده شود، میشود مجموعا ۱۵ بار و قیمتش برای ۲۵ نفر میشود رقمی بالغ بر ۳۰۰ میلیون تومان. اگر تمام این هزینهها را جمع بزنیم چیزی که در نهایت به دست میآید رقمی کمتر از ۶۰۰ میلیون تومان است. یعنی انجام تمام پروتکلهای بهداشتی با بالاترین کیفیت ممکن برای یک باشگاه ۶۰۰ میلیون تومان هزینه بر میدارد. شاید این رقم در نگاه اول، رقم سنگینی به حساب بیاید اما وقتی این رقم را با هزینه باشگاه در طول فصل مقایسه میکنیم در واقع شاید اصلا به چشم نیاید. باشگاههایی که قراردادهای میلیاردی با بازیکنان میبندند و مربیان خارجی چند صد هزار دلاری به ایران میآورند، نمیتوانند از اضافه شدن ۶۰۰ میلیون تومان به مخارجشان در طول یک فصل این همه شاکی باشند. جالب است بدانید بر اساس اعلام مسعود سلطانیفر رقمی که تیمهای لیگ برتر در فصل ۹۸-۹۷ هزینه کرده بودند ۵۰۰ میلیارد تومان برآورد شده است!
چه اتفاقی میافتد؟
دعوای موافقان و مخالفان لیگ این روزها به جای اینکه یک بحث تخصصی و فنی باشد بیشتر شبیه لجبازیهای کودکانه شده است و معلوم نیست آخر و عاقبتش به کجا خواهد رسید. باشگاهها با بازوهای رسانهای و فشار پیادهنظامهای خود در شبکههای اجتماعی آسمان و ریسمان را به هم میبافند تا حرف خود را به کرسی بنشانند. در این بین به هر دستاویزی هم که پیدا شود چنگ میزنند تا خود را محق جلوه دهند. درکی که مدیران باشگاهها، مخصوصا باشگاههای خصوصی از فوتبال دارند بسیار محدود است. آنقدر که تصور میکنند چون هزینهشان را خودشان پرداخت میکنند، میتوانند از قوانین سازمان لیگ تبعیت نکنند و در نامه اعتراضیشان مینویسند: «آیا فدراسیون فوتبال و وزارت محترم ورزش و جوانان به لحاظ قانونی این امکان را دارد که برای باشگاههای کاملا خصوصی، دستور صادر کرده و به آنها امرونهی کند؟! شاید بتوانید برای باشگاههای زیرمجموعه که از بودجه دولتی ارتزاق میکنند، دستور صادر کنید؛ ولی این موضوع به لحاظ قانونی و در چارچوب مقررات فوتبال برای باشگاههای خصوصی که توان پرداخت کلیه هزینههای لیگ را دارند غیرقابل قبول و دور از ذهن است.» این جمله یعنی این چهار باشگاه تصور میکنند تمام باشگاههای لیگ برتر اتگلیس که خصوصی هستند، میتوانند هر وقت دلشان خواست بازی کنند و هر وقت نخواستند بازی نکنند چون خصوصی هستند و از جیب خودشان هزینه میکنند و کسی نمیتواند به آنها دستور دهد!
واقعا این روزها نوشتن از دعوای ادامه یا لغو لیگ تبدیل به یکی از فرسایشیترین کارهای دنیا شده است و معلوم نیست تا کی قرار است این وضعیت ادامه پیدا کند. تنها امیدواری این است که بهانهجوییها تمام شود و هرآنچه در کل کشور برای همه تصمیمگیری شده است به انجام برسد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: کروناویروس ليگ برتر فوتبال ایران پروتکل های بهداشتی مدیران باشگاه ها فدراسیون فوتبال چهار باشگاه برای باشگاه ها ضدعفونی کننده میلیون تومان لیگ برتر هزینه ای سازمان لیگ هزار تومان اشاره کرده تست کرونا اشاره شده هزینه ها تیم ها هتل ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۸۶۶۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زور سرمایه به هنر نمیرسد
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این بخشی از سخنان نایبرئیس هیئتمدیره نماوا درباره اهالی سینماست که در چند روز گذشته واکنشهای بسیاری در پی داشت. اظهاراتی که پس از واکنش تعدادی از اهالی سینما با پاسخ و عذرخواهی روابط عمومی این پلتفرم همراه بود. اما این پاسخ، جواب قانعکنندهای برای اهالی سینما نیست. در این میان واکنش گسترده صنوف خانه سینما به این اظهارنظر توجهبرانگیز شد و هرکدام در بیانیههایی جداگانه خواستار رسیدگی به این موضوع شدند و روابط عمومی خانه سینما هم اعلام کرد هیئترئیسه این نهاد، بررسی موضوع سخنان این پلتفرم را به شورای صیانت خانه سینمای ایران ارجاع داده و در این شورا، درباره آن تصمیمگیری خواهد شد. اما به همین بهانه با همایون اسعدیان، کارگردان و تهیهکننده سینما، نگاهی کلانتر به گسترش پلتفرمها داشتیم و میزان دغدغهمندی آنها در حوزه فرهنگ را واکاوی کردیم و در ادامه شرایط حضور هنرمندان در پلتفرمها را بررسی کردیم که آیا در شرایطی که سینما در وضعیت خوبی به سر نمیبرد، این پلتفرمها هستند که در اولویت فعالان سینما قرار گرفتهاند؟ گفتوگوی روزنامه شرق را در ادامه میخوانید:
چند روزی است صحبت درباره اظهارات نامناسب یکی از مدیران ارشد یکی از پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی واکنشهای زیادی بین اهالی سینما داشته، فارغ از جنس ادبیات مطرحشده که حتما جای نقد دارد، بد نیست به این بهانه نگاهی به گستردگی شبکه نمایش خانگی و اقبال به این پلتفرم بین اهالی سینما و مخاطبانش داشته باشیم. پلتفرمها همزمان با دوران کرونا در ایران به سرعت میان مخاطبان فراگیر شدند و هنرمندان زیادی جذب کار در این حوزه شدند. فکر میکنید این مدیوم مسیر درستی را در این چند سال طی کرده است؟
ابتدا باید اشاره کنم باورم این است که حرفهای این مدیر محترم شاید عامدانه نبوده. شاید روی بیان کلماتش دقت نکرده است. نمیخواهم قضاوتی داشته باشم و ماجرا را صفر یا صد ببینم. انتظار همه ما این است، افرادی که در این سطح مدیریتی قرار میگیرند و در هیئتمدیره یک پلتفرم عظیم هستند، کافی بود اشاره کنند که بعضی از تهیهکنندگان یا بازیگران به تعهدشان یا اخلاقیات پایبند نیستند. در این صورت نهتنها کسی ایرادی نمیگرفت، بلکه تأیید هم میکرد. تصور ما هم این نیست که جامعه منزهی هستیم. جامعه سینما مثل تمام مشاغل دیگر طبعا ضعفها یا قوتهایی دارد. من هم خیلی خوب میدانم برخی از دوستان تهیهکننده یا بازیگر ما در ارتباط با پلتفرمها بدرفتاریها یا بداخلاقیهایی داشتهاند و این حق طبیعی یک مدیر است که از این ماجرا گلهمند باشد. همینطور که ممکن است برخی از دوستان ما هم وقتی پای پول وسط میآید هرکاری بکنند. ولی وقتی این جملات به همه اهالی سینما تسری پیدا میکند، دیگر مورد صنفی است و باید شأن حرفهمان را در نظر بگیریم و موظف هستیم از آن دفاع کنیم. صنوف و هیئتمدیره خانه سینما همگی به این ماجرا واکنش نشان دادند و این حرفها بار حقوقی داشت.
البته مجموعه نماوا عذرخواهی کرد. خودم در چند سال گذشته تنها پلتفرمی که با آن کار کردم نماوا بوده و مشخصا از مدیریت نماوا آقای میرطاووسی جز رفتار محترمانه چیز دیگری ندیدم وگرنه مجدد با این پلتفرم کار نمیکردم. این نبوده که من با این پلتفرم پدرکشتگی داشته باشم و از این جهت واکنشی نشان بدهم. اما واقعیت این است که جهان آینده، جهان تصویر و ویاودیهاست. ما الان دو، سه پلتفرم خوب داریم و همینطور روز به روز به تعدادشان اضافه میشود. بخش عظیمی از تأمین مالی اهالی سینما و تصویر در آینده از طریق همین پلتفرمها خواهد بود. نه اینکه سینما از بین خواهد رفت، در سینما تعداد محدودی فیلم ساخته میشود و تعدادی از اعضا در آن کار میکنند، اما حجم کاریای که این پلتفرمها برای اهالی سینما ایجاد میکنند، قابل مقایسه با تولید فیلم نیست. در دو سال کرونا اگر پلتفرمها نبودند واقعا اهالی سینما وضعیت بدی پیدا میکردند، چراکه در آن مقطع فقط پلتفرمها بودند که سریال میساختند و طی دو سال اگر اشتباه نکنم چیزی حدود ۳۴ سریال توسط دو پلتفرم تولید شد. ما باید از ورود این سرمایهها به این عرصه استقبال کنیم. بهشخصه وقتی متوجه میشوم یک پلتفرم تازه به جمع پلتفرمها اضافه میشود، خوشحال میشوم. میدانم سرمایه زیادی پشت آن است و دیگر بحث ساخت یک فیلم نیست. بحث صدها میلیارد سرمایه است. نه تنها باید استقبال کنیم، بلکه باید تلاش کنیم بمانند، ریشه بدوانند و بتوانند خوراک فرهنگی برای اقشار مختلف مردم فراهم کنند. اما طرف دیگر باید برای دوستانی که صاحب سرمایه هستند مواردی تعریف شود. میدانیم که سرمایه، قدرت میآورد و قدرت سرمایه آنقدر زیاد است که برخی فکر میکنند میتوانند هر گونه رفتاری داشته باشند. باید این را در نظر گرفت که این قدرت سرمایه در عرصه فرهنگ و هنر بدون تعامل با اهالی فرهنگ و هنر موفق نخواهد بود و قطعا در این رودررویی سرمایه شکست میخورد. همینطورکه در رودررویی صداوسیما با هنرمندان، صداوسیما مخاطبش را از دست میدهد و اگر هنرمندانی که میتوانند مخاطب را جذب کنند و بین مردم ریشه دارند و مخاطب دارند، با صداوسیما قهر کنند، بازنده صداوسیما است. این اتفاق میتواند دقیقا برای پلتفرمها هم تکرار شود. اگر دچار این باور شوند که قدرت سرمایه است و اگر پول بدهید، هنرمندان همه کاری میکنند، قطعا اشتباه بزرگی میکنند. واقعیت هم این است که تا به امروز چنین رفتارهایی از مدیران پلتفرمها ندیده بودیم. ممکن است در ذهنیتشان این باور وجود داشته، اما حداقل به این شکل بیان نشده بود. عذرخواهی و پوزشخواهی نماوا را در آن بیانیه به فال نیک میگیرم. یعنی فکر میکنم خود دوستان هم در مجموعه مدیریتی آنجا این نگاه را قبول ندارند و نمیپسندند. ظاهرا منظورشان یک پروژه بوده، ولی من فکر میکنم هیجانزده شدهاند و همه ما را به یک چوب زدهاند و طبیعی هم بود چنین واکنشهایی را از سمت هنرمندان در پی داشته باشد.
در بین صحبتها به وضعیت نابسامان سینما اشاره کردید. میدانیم که دستکم در دو سال گذشته رونق گیشه سینما تنها با تعداد اندکی فیلم آن هم از جنس کمدی اتفاق افتاد و در این شرایط بسیاری از اهالی سینما تمایلی به حضور در این عرصه ندارند و بخشی از این دلزدگی، ظاهرا تکصدایی یا واگذاری عرصه به ساخت فیلمهای کمدی در سینماست.
صحبتکردن درباره سینما با صحبتهایی که شما اشاره کردید کمی پیچیده است. ما در دو سال گذشته و مشخصا سال گذشته از جهت گیشه رونق خوبی را تجربه کردیم. اما این رونق محصول نهایتا پنج فیلم بود. صاحبان سالنهای سینما خوشحال هستند، چون در واقع توانستند ضرر دوران کرونا را جبران کنند و این تعداد فیلم کمدی برای آنها سودده هم بوده است. اما پنج فیلم کلیت سینما نیست. ما نمیتوانیم خوشحال باشیم که چهار فیلم ۸۰۰ میلیارد فروختهاند و در کنارش مثلا ۵۰ تا فیلم روی هم ۲۰۰ میلیارد فروختهاند. این یعنی ضرر سینما. بحثم فقط فیلم اجتماعی نیست. فیلمهای عاشقانه، پلیسی، معمایی را هم از دست دادیم. از ژانرهای دیگر غافل شدیم.
البته بخشی از انتقادها از سمت فیلمسازان در یکی، دو سال گذشته بهدلیل ندادن پروانه ساخت به فیلمهای اجتماعی است.
اینجا نمیتوانیم یک جا را مقصر بدانیم و بگوییم که اگر اینجا درست رفتار میکرد، همهچیز درست پیش میرفت. اگر بگوییم شورای پروانه ساخت سختگیری میکند، جواب آنها هم این است که کدام کارگردان نامی ما فیلمنامه داده و ما رد کردهایم؟ موضوع اینجاست که فیلمنامهای ارائه نمیشود. باید بررسی کنیم چرا فیلمنامه به شورای پروانه ساخت ارائه نمیشود؟ از طرف دیگر، هزینه تولید فیلم به شدت بالا رفته است. یک فیلم با کمترین هزینه در شرایط فعلی، حداقل ۲۵ میلیارد تومان هزینه دارد و این یعنی۷۰، ۸۰ میلیارد تومان فروش برای اینکه بتواند به پولش برسد. تنها فیلمهایی که فروش بالای نوروز را به خودشان اختصاص دادند، فیلمهای کمدی بودند. فیلمهایی در ژانرهای دیگر مثل «بیبدن» یا «مست عشق» با وجود اینکه مخاطب دارند، بعید میدانم به فروش فیلم «تمساح خونی» برسند و اگر فیلمهای دیگر در گیشه پاسخگو نیستند، به این دلیل است که هزینه تولید بالا رفته. این هزینه تولید چطور بالا رفته است؟ یک بخش از آن شرایط کشور است و تورم وحشتناکی که بهخاطر آن همه چیز بالا رفته. دستمزد بازیگران به شدت بالا رفته است. اتفاقا در این موضوع پلتفرمها مقصر هستند. همین افرادی که امروز به بازیگران حمله میکنند، خودشان برای اینکه مخاطبان بیشتری جذب کنند، بازیگران مطرح را جذب کردند و دستمزدهای عجیب و غریب پرداخت کردند. یک بار تلویزیون سالها قبل این کار را انجام داد و یک جهش در دستمزدها ایجاد کرد. در چند سال گذشته هم پلتفرمها این کار را انجام دادند و هزینهها را در سینما بالا بردند. بازیگران در سریال حیرتانگیز دستمزد میگیرند و طبیعتا برای یک فیلم سینمایی پرداخت رقمهای بالا به بازیگران ممکن نیست. اما موضوع مهم این است که تحولاتی در کشور اتفاق افتاده که این تحولات جامعه ما را ۱۰ پله جلو برده است. خیلی از فیلمسازان ما دچار سردرگمی هستند. فیلمنامهای که دو سال پیش برای آنها جذاب بوده، امروز حس میکنند موضوعیت ندارد. جامعه آنچنان دچار تحول شده که عملا فیلمسازان را سردرگم کرده است. اگر بسیاری از فیلمسازان ما فیلمنامه به شورای پروانه ساخت نمیدهند، به این دلیل است که نمیدانند باید چه کار کنند. اگر نتوانیم توقع فرهنگی مردم را برآورده کنیم، شکست میخوریم. نمیدانیم چه چیزی بسازیم که پاسخگوی زمانه ما باشد و این یک معضل دیگر است.
پس فکر نمیکنید در این شرایط پلتفرمها در مقابل سینما ایستادهاند.
من معتقد نیستم سینما در مقابل پلتفرمها از بین رفته است. سینما تبدیل میشود به یک مراسم. تبدیل میشود به یک ضیافت. فردی که از خانه بیرون میآید و هزینه میکند و سینما را انتخاب میکند، تمایل به دیدن فیلم مفرح در سینما دارد. در شرایطی که حال روحی و اجتماعی مردم خوب نیست و مرتب داریم با مشکلات دست و پنجه نرم میکنیم، مخاطب سینما این زمان را برای دیدن فیلم کمدی صرف میکند. برای اینکه دو ساعت حواس مخاطب به چیز دیگری غیر از مشکلاتی که روزمره با آن دست و پنجه نرم میکند پرت شود.
حالا اگر همین دو ساعت، دردهای خودش را در فیلم هم ببیند قطعا سینما برایش وسوسهانگیز نیست. ما قبلا هم این وضعیت را داشتیم. هر وقت شرایط روحی و روانی جامعه خوب بوده فیلمهای اجتماعی خیلی خوب پاسخ داده و درست در شرایطی که وضع روحی جامعه بد است اتفاقا فیلمهای اجتماعی جواب نمیدهد. اصلا باور نمیکنم که این فیلمهای کمدی ما باعث شده فیلمهای اجتماعی فروش نرود. فیلمهای جدی ما در غیاب فیلمهای کمدی همینقدر فروش میرود. چون اساسا تمایل برای دیدن آن فیلمها وجود ندارد. واقعیت این است سال گذشته فیلمهایی که در جشنواره دیدم یک شکست سنگین برای فیلمهای جدی خواهد بود. نمونهاش را در هفت، هشت فیلمی که در عید اکران شد دیدیم. به جز فیلم «تمساح خونی» و «بیبدن» باقی فروشها شکست خوردهاند. نمیتوانم بگویم این میان مقصر «تمساح خونی» است. امسال هم تا آخر سال هفت، هشت فیلم کمدی داریم که سالنداران از فروش این فیلمها راضی خواهند بود. اما این کلیت سینما نیست. کلیت سینما در معرض خطر است.
۲۲۰۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900027