خستگان قرنطینه
تاریخ انتشار: ۹ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۰۷۲۱۶
کرونا واقعاً رفته یا ضعیف شده است و ما خبر نداریم؟
به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «پیرمرد روی شیب تپه بلاتکلیف ایستاده، نه میتواند تنهایی بالا برود و نه برگردد پایین. زن میانسال به پسری جوان امر میکند: «برو دست بابا را بگیر!» و بعد ناگهان چیزی یادش میافتد و تقریباً فریاد میکشد: «نه نگیری، دستکش دستش نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«بالاخره ماه رمضان تمام شده و ما هم که نه نوروزی داشتیم و نه سیزده بدری. گفتیم امروز بالاخره بزنیم بیرون. راستش خیلی هم با خودم کلنجار رفتم چون پدرم سنش بالاست و در تمام این مدت یک نوک پا میرفتم و با ماسک و دستکش به او سر میزدم و برایش غذا میبردم و مختصر کارهای خانه را انجام میدادم. راستش اصلاً جرأت نمیکردم بابا را بیرون بیاورم ولی دیگر آن قدر حوصلهاش سر رفته و کلافه شده که تصمیم گرفتیم بیرون بیاییم. یکی - دو ساعت نهایتاً بمانیم و برویم. پیرمرد دلش پوسید گوشه خانه.»
زن این را در جواب این سؤال میگوید که چرا با وجود این که کرونا هنوز قربانی میگیرد، برای گردش بیرون آمدهاید؟ راستش اولش کمی پشت چشم نازک میکند و انگار که به او برخورده باشد، کمی در جواب دادن مردد می شود اما خیلی طول نمیکشد که شروع میکند به حرف زدن و این طور ادامه میدهد: «ببینید ما هم مثل همه مردم از این شرایط خستهایم و تا حالا هم خوب رعایت کردهایم و از این به بعد هم رعایت میکنیم. امروز هم انشاءالله به خیر میگذرد.»
پدرش که حالا نفسش جا آمده اما نظر دیگری دارد: «هیچ هم از این به بعد رعایت نمیکنم، ولمان کنید بابا. من پیرمرد حالا مگر چقدر قرار است عمر کنم که هی بترسم از امروز و فردایش؟!»
زن دلخور میشود: «چه حرفی است میزنی بابا؟»
کمی آن طرفتر از جایی که آنها نشستهاند، خانواده دیگری بساط پیک نیکشان را برپا کردهاند. دو دختربچه ۴، ۵ ساله دارند دور و بر مادر و پدر میدوند و صدای خندهشان فضا را پر میکند.
«این بچهها را نگاه کنید، انگار از زندان فرار کردهاند. چقدر توی خانه نگهشان دارم و جایی نبرم؟ به خدا دیگر خودم هم خسته شدهام. من معلم دبستان هستم و این مدت آن قدر توی خانه درگیر بودهام که اصلاً نتوانستهام برای بچههای خودم کاری بکنم. قبل از این شرایط بچهها مهد میرفتند و آنجا به هر حال سرشان گرم بود. خودم هم تکلیف کار و زندگیام معلوم بود. وقتی از مدرسه میآمدم، دیگر وقت و توجهم به خانه و بچههایم بود. الان دیگر کار، شب و روز ندارد. کلاس تمام میشود و از آن طرف میبینی والدین همین طور توی واتس اپ سؤال میپرسند. آن قدر عصبی هستم این مدت که با این طفلکها هم بداخلاقی میکنم. راستش دیگر خسته شدهام. از این به بعد هم میآورمشان پارک که بازی کنند. چقدر دست بچه دستکش کنم و هی بگویم به چیزی دست نزن؟ اصلاً مگر کسی میداند این وضعیت قرار است تا کی ادامه پیدا کند؟!»
از پارک راهی مرکز خریدی در شمال غرب تهران میشوم. از حجم ماشینهای اطراف میشود حدس زد که داخل مرکز خرید شلوغ است. وقتی وارد میشوم میبینم حدسم درست بوده؛ مردم مشغول تماشای ویترینها و خرید هستند. البته به گفته حامد شیبانی، یکی از بوتیکداران پاساژ، کسی زیاد خرید نمیکند و بیشتر برای تفریح و سرگرمی به مرکز خرید میآیند و اصلاً این روزها اشتیاق مردم به پاساژگردی بیشتر شده. او میگوید: «قبل از عید و زمانی که هنوز پاساژها بسته نشده بود، مردم خیلی رعایت میکردند و اصلا یکدفعه پاساژ خالی شد. در واقع شب عید نداشتیم و هر چه بار برای عید آورده بودیم روی دستمان ماند. با این که مشتری کم بود من و دیگر مغازه داران مرتب فروشگاه خودمان را ضد عفونی میکردیم. حتی خودم دستگاه بخار خریدم که اجناس را بعد از پرو شدن با آن ضد عفونی کنم. هر مشتری که داخل میآمد اول از او میخواستم دستش را با الکل ضد عفونی کند و بعد به جنسها دست بزند. الان راستش همه کمی بیخیال شدهاند، خودم هم مثل بقیه. آدم دیگر حوصلهاش سر میرود چون زمان تمام شدنش معلوم نیست. اگر مثلاً بدانی که تا دو ماه دیگر یا ۶ ماه دیگر این قضیه تمام میشود، به هر حال میگویی حالا این مدت را صبر میکنم تا شرایط نرمال شود اما بدی قضیه این است که اصلاً چیزی معلوم نیست. ما فروشندهها باید الزاماً ماسک بزنیم اما مردم را میبینم که دیگر ماسک نمیزنند و خیلی عادی رفت و آمد میکنند حتی کسانی که مسن هستند.»
خانمی که پشت صندوق یک مغازه جوراب فروشی نشسته و حدود ۶۵ ساله به نظر میرسد، یکی از همان دلزدگان قرنطینه است. مغازه مال دخترش است و او قبلاً برای کمک و بیشتر برای آن که سرش گرم باشد اینجا میآمده. البته از زمان شیوع کرونا خانهنشین بوده و به قول خودش چند روز است قرنطینه را شکسته: «من خودم یکی از همان کسانی بودم که خیلی سفت و سخت رعایت میکردم. امکان نداشت حتی تا سر کوچه بروم و ماسک نزنم و دستکش دستم نکنم. الان هوا گرم شده و آدم نمیتواند ماسک را تحمل کند خصوصا برای سن و سال ما دیگر خیلی سخت است. از این طرف ماسک میزنم و از آن ور شر و شر عرق است که از پیشانیام میریزد. دستکش هم همینجور است؛ خیس عرق میشود دست آدم. حالا همه هم که نمیمیرند. شاید گرفتیم و خوب شدیم.»
از جمله دلخوشیهای این روزهای خیلیها این است که ویروس ضعیف شده و دیگر مثل سابق کشنده نیست و این که آمار مرگ و میر پایین آمده به نظرشان مؤید همین است.
«امروز ۳۴ نفر فوت شدهاند. خب این یعنی ویروس ضعیف شده. پس بهتر است آدم بگیرد و خوب شود تا دیگر خیالش راحت باشد که نمیگیرد.» این را پسر جوانی میگوید که مقابل مرکز خرید دکه روزنامه فروشی دارد: «شنیدهام در بعضی کشورها کسانی که کرونا گرفتهاند و خوب شدهاند، راحتتر کار گیر میآورند چون دیگر بدنشان مقاوم شده. اینجا هم تا چند وقت دیگر همینجور میشود. وقتی آدم بگیرد، دیگر نگران نیست و میتواند هر جایی دلش خواست برود.»
او از مردمی میگوید که تا چند وقت پیش حتی یک آدامس از دکه نمیخریدند و الان آب معدنی میگیرند و همانجا باز میکنند و سرمیکشند: «بالاخره هوا گرم است دیگر، نمیشود که توی خیابان آب نخورد. ماه رمضان هم که تمام شده و بعضی مردم که سر کار میروند مجبورند توی خیابان چیزی بخورند مثل رانندهها و موتوریها. نمیشود که همه چیز را شست و الکل زد. مادر خود من از اینها بود که هر چیزی که میخرید می شست حتی جعبه دستمال کاغذی را میشست و میگذاشت خشک بشود اما الان خسته شده. میگوید دیگر جان ندارم، هر چه میخواهد بشود. نه این که کلا ول کرده باشد اما بشور و بسابش کمتر شده.»
کرونا را دیگر خیلیها جدی نمیگیرند، حالا یا خیال میکنند همه چیز عادی شده و دلشان را به ضعیف شدن ویروس و حرفها و شایعاتی که در این باره دهان به دهان میشود خوش کردهاند یا دیگر خسته شدهاند؛ خستگان قرنطینه.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: کروناویروس مرکز خرید خسته شده شده اند بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۰۷۲۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
صادارت۱۰۰ قطعه جوجه شترمرغ از مرز دوغارون شهرستان تایباد به افغانستان
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، مرکز خراسان رضوی،مدیر شبکه دامپزشکی تایباد گفت: این تعداد جوجه شترمرغ، اولین محموله دامی صادراتی در سال جاری بود که مقصد افغانستان ارسال شد.
حسن آذریان افزود: این پرندگان از مبدا شهرستان خواف بارگیری شده بودند و پس از انجام آزمایشهای دامپزشکی در مرکز قرنطینه دامی مرز دوغارون به کشور مقصد منتقل شدند.
او گفت:مراکز قرنطینه دامی در مبادی مرزی وظیفه نظارت و پایش، صدور گواهی حمل و مجوز ترخیص، آزمایش و نمونه گیری محمولات صادراتی، وارداتی و ترانزیتی را دارند.
وی افزود: با توجه به اینکه مرز دوغارون تایباد در محل ورود و خروج حجم بالایی از انواع محمولات قرار دارد؛ مرکز قرنطینه این مرز زمینی نقش بسزایی را در پدافند غیرعامل، امنیت زیستی و جلوگیری از ورود بیماریهای دامی به کشور دارد.
مدیر شبکه دامپزشکی تایبادگفت: هیچ گونه محدودیتی در صادرات، واردات و ترانزیت ضابطهمند فرآوردههای دامی و حیوانی در مرز دوغارون وجود ندارد و در سال گذشته بیش از ۱۰ محموله شامل جوجه زنده مرغ، تخم مرغ، دارو و مکمل دامی، پودر گوشت، خوراک آبزیان و نهاده طیور به افغانستان صادر شده است.