Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-04-26@10:34:27 GMT

استادان مکتب‌ندیده

تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۴۰۸۴۷

عده‌ای به نام مدرس موسیقی از اینستاگرام هنرجو می‌گیرند.

به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند نوشت: «از این بیشتر که این همه دختر علاقه‌مند شدن به موسیقی و به‌ خصوص به سازهای کوبه‌ای؟ دیگه من باید چه‌ کار می‌کردم؟ یک سری مخاطب عام می‌کشم تو صفحه‌ام، می‌گم این تنبکه نه تمپک و دمبک؟ این خودش ‌هزار پله به جلوست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دیگه کار بیشتر از این؟» اینها را در یکی از مصاحبه‌هایش گفته است؛ مصاحبه‌ای که فیلم آن را در صفحه اینستاگرامی خود منتشر کرده. در همان مصاحبه ادامه می‌دهد اولین دختری که در اینستاگرام ساز کاخون زد، من بودم و تاریخش هم موجود است. تا قبل از این شاید کسی کاخون می‌زد اما من ندیده بودم.

نزدیک به ٩٠٠‌هزار نفر صفحه‌اش را دنبال می‌کنند؛ فیلم‌هایی از تنبک‌نوازی، کاخون‌نوازی و ... او را می‌بینند. در یکی می‌گوید: «ویدیو خانگی به این‌ صورت است که مهمون در خونه نشسته و تو میای تو اتاق که ساز بزنی.» آهنگی پخش و شروع می‌کند با آن ضرب گرفتن. در بالای صفحه‌ا‌ش خود را نوازنده سازهای کوبه‌ای و مدرس تنبک معرفی کرده و آدرس آموزشگاهش را هم داده است.
پایین یکی دیگر از پست‌هایش که آن هم هم‌نوازی با قطعه‌ای ضبط‌ شده است، نوشته: پیشنهاد اینه اگر تو وضعی مثل اوضاع ترانه بالا گیرکردین، سریع خودتون رو از چندضلعی عشق بیارید بیرون. مخاطبان هم نظر دادند. یکی گفته است با لبخند، بهترینی و دیگری هم پرسیده که استاد آموزش آنلاین هم دارید؟ هر چند وقت یک‌ بار در اینستاگرام از ساز زدن‌شان فیلم می‌گذارند؛ گاه هر دو روز یک‌ بار، در خلوت یا برای جماعت دوستان‌شان. تبلیغ آموزشگاه‌های خود را می‌کنند. «دوستان هنردوست، مفتخریم در آموزشگاه موسیقی «....» منتظر هماهنگی‌تان هستیم. لطفا برای هماهنگی برای شرکت در کلاس با شماره زیر تماس بگیرید.»

سه‌ سال است مینا سه‌تار می‌زند. شیفته ساز بود. اولین‌ بار استادش را در صفحات اینستاگرامی پیدا کرد. اهل خراسان شمالی است و در دوره دانشجویی که به تهران آمد، سازی خرید و خواست به کلاس برود. در میان همین صفحات اینستاگرامی، صفحه آقایی را دنبال کرد که صدای ساز زدنش دلنشین بود. «قطعات معمای هستی را از استاد لطفی می‌زد و من هر کدام را‌ هزار بار دیده بودم. دست پُری هم داشت. پیامی دادم و خواستم به کلاس بروم. هزینه کلاس برای هر چهار جلسه ٢٠٠‌هزار تومان بود.» عاقبت ثبت‌ نام کرد. «روزهای اول که سر کلاس می‌رفتم، بیش از آن که صحبت از درس باشد، استاد ساز می‌زد. ساز زدنش مرا سر ذوق می‌آورد و پیش خود می‌گفتم جای خوبی برای فراگیری ساز آمده‌ام.»

چهارماهی گذشت و مینا یاد گرفته بود دو قطعه بنوازد. «گل پامچال را یاد گرفته بودم و تصنیف تا بهار دلنشین. یکی از دوستانم که خودش تار و سه‌تار می‌زد، یک روز که فیلم ساز زدنم را در اینستاگرام دید، گفت چرا پشت ساز قوز کرده‌ای و چرا این‌ طور پرده‌های ساز را می‌گیری که صدا با خشی همراه شود؟» دوستش از روند آموزش ساز در کلاس او پرسید. «عصبانی شد از این که چرا استادم کتاب معتبری برای تدریس انتخاب نکرده است و عاقبت متوجه شدم که استاد فقط خوب ساز می‌زد.»

مدتی ساز را رها کرد و دیگر نوازندگی نکرد. «تا این که آموزشگاه معتبری پیدا کردم. قرار شد کتاب هنرستان نوشته آقای زرین‌پنجه را بنوازم. الان هم همان هزینه را برای کلاس می‌دهم اما دیگر پشت ساز قوز نمی‌کنم.»

اینستاگرام که آمد، بعد از مدتی امکان پخش فیلم در آن هموار شد، از آشپزی و ورزش گرفته تا صحبت درباره موضوعی اجتماعی یا اقتصادی. این شرایط بر موسیقی هم بی‌تاثیر نبود. گاه فیلم نوازندگی فرامرز پایور این دست و آن دست می‌شد، گاه آهنگی قدیمی از علی تجویدی. نوازنده‌های شهرهای مختلف یکدیگر را شناختند و ساز زدن یکدیگر را دیدند؛ همان چیزی که حسین فرامرزی، نوازنده تار و سه‌تار از آن چنین یاد می‌کند. «بی‌شک اینستاگرام خوب بوده است؛ به دلیل این که چیزهایی را که قبلا در دسترس‌مان نبود، امروز می‌توانیم ببینیم. برای مثال دیدن دست و پنجه نوازنده‌ای بزرگ برای ما مهم است. ما باید مدت‌ها می‌گشتیم تا از آرشیو یک نفر نوازندگی جلیل شهناز را پیدا کنیم، اما حالا که اینستاگرام آمده، نه صدا، که فیلم این نوازندگی‌ها دست‌به‌دست می‌شود؛ نه در اینستاگرام که در هر شبکه اجتماعی دیگری.»

اینستاگرام اهالی موسیقی را به یکدیگر نزدیک‌تر کرد

رامتین نظری‌جو هم نوازنده سنتور است. خودش ساکن تهران است، اما اینستاگرام چشم او را به مضراب دیگران در شهرهای مختلف باز کرد. «تا قبل از این که اینستاگرام بیاید، خود من در یوتیوب فیلم‌های زیادی از نوازندگان بزرگ و کوچک می‌دیدم. اینستاگرام حدود ‌سال ٩١ به ایران آمد. اول کارکردش این بود که عکس بگذارند. مدتی که گذشت، اینستاگرام به‌روز شد و دیگر می‌توانستیم ١٥ ثانیه فیلم منتشر کنیم، اما این زمان برای ساز زدن وقت زیادی نبود.» کم‌کم این امکان به اینستاگرام اضافه شد که کاربران به جای ١٥ ثانیه بتوانند یک دقیقه فیلم منتشر کنند؛ نه فیلمی یک‌دقیقه‌ای که در هر مطلب می‌شد تا ١٠ دقیقه هم فیلم گذاشت؛ فرصتی که می‌توانست برای ساز زدن هم ایجاد شود. «در خیلی از نقاط دنیا موسیقیدا‌نان حساب کاربری ساختند و حساب‌شان را هم کاری کردند و فیلم گذاشتند. گاه از تنهایی ساز زدن‌شان و گاه از اجرایی که آن را دوست داشتند.»

وقت فیلم‌های اینستاگرام به مرور بیشتر می‌شد تا آنجا که هر فرد می‌توانست در قالب IGTV تا یک ساعت هم فیلمی از خود منتشر کند یا به صورت زنده از خودش فیلم بگیرد و دیگران هم او را هم‌زمان ببینند. «نه تنها نوازندگان بلکه نهادهای موسیقی و به‌ویژه آموزشگاه‌ها هم وارد اینستاگرام شدند و شروع کردند به  صفحه ساختن و از هنرآموزان و هنرجویان‌شان فیلم گذاشتند. اینجا بود که کارکرد تجاری اینستاگرام برای موسیقی بیشتر شد، البته باید این را هم در نظر داشت که چون شاگرد گرفتن تنها درآمد عمده موسیقیدان در ایران است، این کار تشدید شد.»

حساب‌های کاربری موسیقیدانان یک به یک شکل خود را بازیافت. یکی در سر تا سر صفحه اینستاگرامی خود فیلم‌هایی از تکنوازی سه‌تار گذاشت؛ آثار منتشرشده‌اش را معرفی کرد و بدون آن که چیزی بیش یا کم بگوید، پایین هر پست نوشت که هر قطعه را در کدام یک از دستگاه‌ها یا نغمات نواخته است. این روزها هم درخواست کرده که هر کس می‌تواند با گذاشتن پیامی در کلاس‌های مجازی شرکت کند.

عشوه‌نوازی در اینستاگرام

آن دیگری سنتور می‌نواخت. این‌ طور که خودش در بالای صفحه رسمی‌اش یادآورشده حامی انسان‌های انرژی مثبت است و نوازنده و مدرس سنتور. او از نوازندگی خودش و شاگردانش یا از دونوازی با دوستانش فیلم گذاشته است. در یکی از پست‌هایش که به همراه یکی از نزدیکانش مشغول دونوازی سنتور و تنبک است، هر دو یک بالاپوش به تن دارند، شال سر هر کدام به رنگ صورتی است و ترکیب آرایش صورت‌شان هم آن گونه است که یکسانی را حکایت کند. پشت سرشان قاب بزرگی از عکس هر دو نوازنده است. قطعه‌ای که تصمیم به نواختنش گرفته‌اند ظرافت در سرعت را در چشم فرو می‌کند. پایین پست اینستاگرامی یکی از مخاطبان هم نوشته: درود بر غیرت زنان ایرانی.

حسین فرامرزی، ادبیات خوانده و در تمام عمرش هم مشغول تحقیق در موسیقی و ادبیات بوده است. او هم این روزها فیلم‌های زیادی از نوازندگان مختلف می‌بیند؛ فیلم‌هایی از نواختن ساز تار و سه‌تار یا سازی دیگر که به نظرش نغمه‌های آن تحریف هویت تاریخی ساز است. «باید بگویم اینستاگرام به موسیقی لطمه هم زده است اما موسیقی بیشتر از سیاست‌گذاری‌ها ضربه خورده است. سال‌ها پیش از این روحوضی، مطربی و ضربی‌خوانی هم در موسیقی این کشور وجود داشت اما خط‌کشی‌هایی که در موسیقی پدید آمد، باعث حذف موسیقی روحوضی و نابودی موسیقی مطربی شد.»

از میان فیلم‌هایی که در اینستاگرام دیده است، به نوازندگی کسی برخورده که آهنگ معروف یکی از خوانندگان را پخش کرده و با سنتور خود با آن هم‌نوازی و هم‌خوانی کرده است. «این قطعات هیچ چیزی از تاریخ سنتور ندارند. در این وسط عده‌ای هستند که نه سواد دارند و نه کار کرده‌اند، قطعه‌ای یاد می‌گیرند و می‌آیند با آهنگ فلان خواننده ساز می‌زنند و این کار تصور اشتباهی در مخاطب ایجاد می‌کند و همین مخاطب می‌آید پیش کسی که واقعا نوازنده است. وقتی بخواهی به طرف ردیف بیاموزی می‌گوید که نه من همان را می‌خواهم که در اینستاگرام شنیدم. در این میان چیزی که از دست می‌رود هویت تاریخی ساز است که هر روز و شب در اینستاگرام جعل می‌شود.»

نظری‌جو هم همین را می‌گوید. او نه با این کار دارد که نواختن در اینستاگرام کاری خوب است و نه سر آن دارد که این کار را مذمت کند. «خود من به‌عنوان یک موسیقیدان گاهی در اینستاگرام فیلمی می‌گذارم از اجرایی که می‌خواهم بقیه آن را ببینند یا فیلمی از خلوتم به ‌عنوان یک خاطره.»

اما در این سال‌ها اتفاقاتی در اینستاگرام دیده که با همه آن چه از اساتیدش آموخته، تفاوت دارد. «در موسیقی اینستاگرامی اتفاق دیگری که افتاد طبیعت‌نوازی، غمزه‌نوازی، دوقلونوازی و... بود؛ مثلا فردی کنار آبشاری می‌نشیند که تار بزند و صدای آبشار آن‌قدر زیاد است که تنها صدای ضعیفی از ساز به گوش می‌رسد. یا کسی آهنگی از استاد کلهر را پخش می‌کند و  همراه آن ساز می‌نوازد و کسانی این کار را انجام می‌دهند که ادعای کار جدی در موسیقی دارند. مخاطب هم می‌گوید لابد ساززدن همین‌گونه است و به جای آن که موسیقی را دریابد حواشی فیلم را می‌بیند مثل نوع پوشش یا حرکات دست‌ها و صورت و فضایی که در آن فیلم گرفته شده است.»

اینستاگرامی نباشد، سازی هم در کار نیست

به نظر رامتین حتی گاهی هم پیش می‌آمد که بسیاری از نوازنده‌ها برای معرفی حرفه خود وابسته به اینستاگرام می‌شدند. «موسیقیدان هر چقدر هم در فضای مجازی فعال باشد، باید نمود بیرونی و واقعی از کارش به دست دهد. اگر سه بار هم در‌ سال بر روی صحنه برود به کل ویدیو‌های اینستاگرام می‎‌‌چربد؛ چون باید برای آن سه اجرا تمرین کند و کاری ارایه دهد که آن را ساخته و پرداخته باشد ولی وقتی کسی هر دو سه روز گوشه اتاقش دوربین بگذارد و یک دقیقه بنوازد، نه دردسری دارد و همه با همان یک دقیقه از او به‌عنوان استاد یاد می‌کنند. ‌هزار تا لایک می‌خورد و چندین نظر می‌گیرد که به‌به! چه سازی زدید. آن هم از کسانی که زیر هر مطلب دیگری همین تحسین را می‌کنند. این عادت تا آنجا پیش می‌رود که خیلی از همکاران من هیچ فعالیت خاصی جز اینستاگرام ندارند؛ یعنی اگر اینستاگرام نداشته باشند، موجودیت هنری خود را هم از دست می‎دهند.»

«گوش‌ها در ایران تربیت نمی‌شوند.» این را فرامرزی می‌گوید. او معتقد است که اگر در مدارس ایران موسیقی تدریس می‌شد، هر کسی نمی‌توانست ذائقه گوش‌ها را تغییر دهد. «برای نسل‌های قبلی، موسیقیدان و نوازنده مساوی با فرامرز پایور، جلیل شهناز و اصغر بهاری بود؛ زیرا در رادیو و تلویزیون صدای ساز این اساتید شنیده می‌شد و در تلویزیون برنامه نوازندگی داشتند.»

به گفته او افرادی همچون مرتضی‌خان حنانه ساعاتی از هفته را به تدریس موسیقی در تلویزیون ملی می‌پرداختند. «گاه یک نوازنده حرفه‌ای باید تبلیغ کارش را بکند تا دیده شود و بتواند شاگردانش را جذب کند اما مگر یک نوازنده که به اخلاق حرفه‌ای پایبند باشد چقدر می‌تواند در معرفی موسیقی موفق باشد. من فکر می‌کنم کار خاصی از عهده نوازندگان برنمی‌آید. تمام آدم‌ها دارند صداهای خارج را می‌شنوند و هیچ جای همه‌گیری نیست که بتواند به افراد مقدمات موسیقی را یاد دهد تا فرق سره از ناسره را بدانند.»

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: آموزشگاه موسیقی فیلم هایی یک دقیقه ساز زدن خود من سه تار

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۴۰۸۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نور فلسفه و حکمت، روشنی‌بخش مسیر نصف جهان شدن اصفهان

فلسفه و حکمت، دو نوری هستند که به روشن‌تر شدت مسیر پیشرفت نصف جهان کمک شایانی کردند و در همین راستا، علما و حکمایی‌ پرورش یافتند که مسیر زندگی و درس‌های مکتب‌ آنان، جزئی از هویت اصفهان شده‌اند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، برخی معتقدند که با پیشرفت دانش و مادی‌گرایی، دیگر فلسفه و حکمت، مخصوصاً از نوع اسلامی، کارایی ندارد در حالی که تعالیم آن، باغ بزرگی است که درخت علوم مختلف در آن ریشه زده و به ثمر می‌نشیند.

از خوشبختی اصفهانی‌هاست که علما در این شهر نمی‌میرند بلکه با گذشت صدها سال، همچنان نام و یادشان زنده است و تعالیمشان، راهگشای حقیقت جویان است؛ آنچنان که تخت فولاد به‌عنوان یک قبرستان، توانسته زنده‌ترین انسان‌های تاریخ را در آغوش خاک خود جای دهد و بر همین اساس علی کرباسی‌زاده، مدیر خانه حکمت اصفهان اظهار می‌کند: نگاه به زیست و زندگی حکماً و فیلسوفان در اصفهان، موضوع مهمی است و اگر بخواهم به دوران صفویه که موجب تشکیل مکتب اصفهان شد اشاره کنم، زندگانی میرفندرسکی میرداماد و به ویژه نحوه زیست شیخ بهایی می‌تواند به این موضوع کمک کند.

وی می‌افزاید: می‌توان گفت جامعیتی که علمای ما در آن زمان و چه در زمینه‌های فلسفه، عرفان و کلام و چه در موضوعات فقه و تفسیر و حدیث، باعث شد حوزه علمیه اصفهان یک حوزه بسیار درخشان در تاریخ و تمدن ایران شود و تأثیری که بر زندگی مردم اصفهان و بقیه شهرها گذاشت، این بود که توانستند تعادلی بین جنبه‌های مختلف تن و جسم با روح و نفس برقرار کنند به ویژه اینکه در حکمت موضوعی داریم که چگونه بین اعضای مختلف بدن و روح انسان، تعادل برقرار کنیم؛ همچنین تأثیر حکماً و فیلسوفان، طوری بوده که توانستند پیدا و ناپیدا در زندگی همه مردم تأثیر مثبت بگذارند.

مکتب اصفهان، دلیلی بر ادامه‌دار بودن فلسفه اسلامی

مدیر خانه حکمت اصفهان ادامه می‌دهد: درخصوص راز پویایی و ماندگاری حکمت، زیست حکمای ما در اصفهان و تلاش آن‌ها برای کمک به رفع تعارضاتی که در هر زمان در فرهنگ به وجود می‌آمد، قابل توجه است، مثلاً از میرداماد تا میرفندرسکی تا آقاحسین خوانساری، جهانگیر خان قشقایی و حاج آقا رحیم ارباب که هرکدام با نوعی از این تعارضات رو به رو می‌شدند و تلاش می‌کردند از یک طرف با علما و دانشمندانی که در علوم ظاهری کار می‌کردند و از طرف دیگر با حاکمان و حکومتیان، طوری تعامل کنند که با حمایت دولت مردان، مکاتب فلسفی و حکمتی زنده بماند و بهترین نشانه آن در ایران، مکتب اصفهان برای کسانی است که فکر می‌کنند دیگر فلسفه اسلامی در کار نیست.

کرباسی‌زاده خاطر نشان می‌کند: بحث تلاقی ادیان در حوزه مکتب فلسفی اصفهان هم اتفاق افتاده که محل تلاقی اشراق، عرفان، حکمت و کلام است؛ یکی از دلایل پویایی تاریخ فلسفه حکمت در ایران و اصفهان این است که دل و عقل به یک نقطه مشترک برسند و بهترین نمونه آن شیخ بهایی است که چه در اشعار او چه کتاب‌هایش، هدف نهایی دل و عقل را یکی می‌بیند؛ در واقع روحی که در آثار معماری اصفهان و یا در مشهد وجود دارد و شیخ بهایی در بنای آن‌ها دارای تأثیر مستقیم است، به دنبال وحدتی بین دانش‌ها می‌گردد و می‌داند نقطه اشتراک همه آن‌ها عرفان و اشراق است.

وی با بیان کتاب اینکه رساله صناعیه از میرفندرسکی که از حیث موضوع در کل تاریخ تفکر، بی نظیر است و قبل و بعد آن هیچکدام از حکماً، مستقیماً به بحث صنعت، هنر و پیشه و فن، نپرداختند، می‌گوید: میرفندرسکی معتقد است که پیشه، یک امر الهی است و هرکس برای پیشه‌ای زاده شده، که از نبوت و امامت، شروع و به طبقات پایین‌تر می‌رسد؛ در واقع می‌گوید رابطه صنعت با زندگی انسان، مانند رابطه بدن اجزای بدن و روح است؛ مردم اصفهان باید قدر خود را بدانند زیرا در شهری زندگی می‌کنند که هر دوره آن، افتخارآمیز است و پایتخت حکومت‌های مختلف بوده، طوری که بزرگ‌ترین متدینان به هر دینی در این شهر به دنیا آمدند و یا تربیت شدند که این موضوع از آثار به جا مانده، پیداست؛ بیهوده نیست که وقتی شاه اسماعیل به اصفهان آمد و متوجه مدارس متعدد علمی و رفت و آمد دانشجویان و طلاب شد، گفت اگر از این جنگ آخر، جان سالم به در ببرم، اینجا پایتخت قرار می‌دهم که این کار توسط شاه عباس کبیر انجام شد و امروز با چنین پیشینه درخشانی به مراتب جلوتر افرادی هستیم که دارای چنین هویتی نیستند.

ایرانی که میراث‌دار باستان و اسلام است

علیرضا فرهنگ، محقق و پژوهشگر حوزه ادیان نیز اظهار می‌کند: امروزه در ایران میراث دار دو فرهنگ عمیق هستیم، یکی از آن‌ها، فرهنگی است که از ایران باستان و دیگری از اسلام به ما رسیده است؛ کوروش کبیر شخصیتی بود که اولین امپراتوری چند ملیتی و چند دینی را پایه گذاری و آشتی و همزیستی بین ادیان را ایجاد کرده است، شخصیت کوروش به نحوی است که در کتاب مقدس یهودیان، او را مسیح خدای یهود معرفی کردند و هم از استوانه کوروشی که در بابل به جا مانده، کوروش می‌گوید که من را خدای بابل صدا زد تا دین را اینجا اصلاح کنم؛ در قرآن به اعتبار مفسرینی مثل علامه طباطبایی، ذکر ذوالقرنین اشاره به کوروش دارد؛ جالب اینجاست که امروز نمی‌دانیم دین خود کوروش چه بوده‌است زیرا با هر دینی متناسب با همان دین برخورد می‌کرده و به همین روش توانسته امپراتوری پایداری ایجاد کند که صدها سال استوار بماند.

وی می‌افزاید: در اواخر ساسانی، انحصارگرایی دینی رخ می‌دهد که منجر به ضعف این امپراتوری و از هم گسیختگی آن می‌شود و اسلام این دیدگاه را دوباره احیا می‌کند؛ قرآن از بین تمامی کتب مقدس به طور خاص تری به تفضیل، تفسیر و تأیید ادیان دیگر پرداخته‌است؛ در آیات ۴۴ تا ۴۸ صورت مائده دستور قرآن به سه دین یهودیت و مسیحیت و مسلمان این است که با یک دیگر درگیر نشوید بلکه در نیکی‌ها از هم سبقت بگیرید، در حالی که متأسفانه امروزه شاهد جنگ بین ادیان مختلف هستیم و شاید این الگوی زیبا بتواند یک راهنما برای همزیستی ادیان متفاوت باشد.

فرهنگ ادامه می‌دهد: اولین کسی که تاکید بر همزیستی دارد ابوریحان بیرونی است که کتاب ماللهند را می‌نویسد؛ در آن زمان، دید مردم این بود که هندوها بت پرستند درحالی که ابوریحان، به عنوان یک مسلمان مقید، از آن‌ها دفاع می‌کند و آن‌ها موحد می‌داند؛ میرفندرسکی که خانه حکمت در کنار مزار اوست، بیش از ۱۰ سفر به هند داشته و کتاب «جوگ باسشت» که کتاب مهمی برای آن‌هاست، به فارسی ترجمه کرده و تحقیقات زیادی در این حوزه داشته است.

اصفهان موزه‌ای است که تمام ادیان را در خود جای داده است

وی خاطر نشان می‌کند: هاتف اصفهانی که ترجیع بند آن شاهکار ادبیات ایران است، بخش اول با آئین زرتشت شروع می‌کند و آن را به حق و یکتا پرست می‌داند؛ در بخش دوم به مسیحت اشاره می‌کند و دوباره به همان موضوع می‌پردازد؛ جالب اینجاست که هاتف در زمانی می‌زیسته که تقریباً دیدگاه تعصب آمیزی نسبت به علما وجود داشته‌است و با این حال، به طور تمام قد از ادیان مختلف دفاع می‌کند.

محقق و پژوهشگر حوزه ادیان با بیان اینکه بعد اسلام اصفهان حدود ۴۰۰ سال، پایتخت بوده و به نوعی، زبده فرهنگ تمدن ایرانی اسلامی است، می‌گوید: اصفهان، هنوز هم موزه‌ای است که تمام ادیان را در خود دارد و هیچ گاه شاهد درگیری بین آن‌ها نبوده‌ایم؛ در واقع با روی باز، روابط خیلی خوبی در تمامی حوزه‌ها بین این افراد وجود دارد.

وی بیان می‌کند: شرایط امروز جهان شرایط خاصی است و در طول تاریخ چنین شرایطی را نداشتیم، رشد علم و فناوری، کاملاً بر رفاه انسان متمرکز است و با خودش نوعی انسان‌گرایی آورده که این دو به تدریج باعث شده انسان امروزی از متافیزیک و حوزه روح جدا شود و روز به روز، بیشتر شاهد دین گریزی و دین ستیزی باشیم، این الگوی جهان مدرن، سکولاریسم است یعنی بی تفاوتی به ادیان در حالی که کوروش و قرآن این‌طور برخورد نمی‌کنند و اتفاقاً ادیان را تشویق می‌کند که در حوزه خود فعال‌تر باشند؛ در مقابل، برخی دین گرایان به افراط گراییدند و حتی به مبارزه‌های تسلیحاتی مثل داعش و صهیونیسم روی می‌آورند.

محقق و پژوهشگر حوزه ادیان با اشاره به اینکه باید راه تعادل را در پیش بگیریم و الگوی موفقی داریم که هزاران سال جواب داده‌است، اظهار می‌کند: از نمونه‌های همکاری که بین ادیان در اصفهان وجود دارد می‌توان گفت اولین بار، صنایع چاپ و تجارت ابریشم را ارامنه به اصفهان آوردند و دانش‌های یهودیان در مسائل مختلف مورد استفاده قرار گرفته‌است؛ زرتشتیان، مفاهیم حکمتی را به از پیش از اسلام به پس از آن منتقل کردند، مانند کتاب ابن‌مسکویه که به خرد و حکمت ایران باستان می‌پردازد و این همکاری باعث درخشش شده است؛ بزرگمهر حکیم می‌گوید که همه چیز را همگان دانند و کسی که انحصارگرا شود و تعصب بورزد، موقعیت‌های خود را از دست می‌دهند.

به گزارش ایمنا، مکتب فلسفی اصفهان مکتبی که اعتقاد به جمع فلسفه با دین داشت و در بستر اندیشه شیعی در دوره صفویه شکل گرفت و نقش به‌سزایی در فلسفه اسلامی داشت؛ این مکتب را همچنین دوره نوزایی فلسفه ایران نامیدند که متأثر از فلسفه مشاء، فلسفه اشراق، عرفان و اصول عقاید شیعه بود و نکته قابل توجه آن است که تمامی فیلسوفان مکتب اصفهان شیعه دوازده امامی هستند و بیشترشان درصدد تطبیق مطالب فلسفی با معارف شیعی برآمده‌اند؛ بر این اساس باید گفت که اصفهان نه تنها در هنر و معماری بلکه در علوم دینی و اندیشه نیز سرآمدی میان دیگر نقاط بوده و یکی از مهم‌ترین مصادیق آن که امروزه نیز به‌طور عینی مشهود است، هم‌زیستی ادیان در این شهر و استان است.


کد خبر 748023

دیگر خبرها

  • نور فلسفه و حکمت، روشنی‌بخش مسیر نصف جهان شدن اصفهان
  • ادامه سرکوب و اخراج استادان و دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا
  • نشستی دربارۀ ابن‌سینا و مکتب فلسفی اصفهان
  • ساعت هایی که تا بحال مشابه آن ها را ندیده اید! (فیلم)
  • ضرورتِ هدایت نخبگان به سمت علوم انسانی
  • شنیدن فهرست بهاری خوانندگان در اردیبهشت/ «غزه» همچنان مهم است!
  • ایلان ماسک: شواهدی از بیگانگان ندیده‌ایم
  • «اشعار نو از نغمه‌های کهن» شنیدنی می‌شوند
  • باید نخبگان را به سمت علوم انسانی هدایت کنیم
  • تصویری ویژه از تتلو که تا به حال ندیده‌اید!