آرمانهای «امام» یا آرمانهای «نوه امام»؟!/ واکنش ضعیفِ ظریف به سرکوب مردم در آمریکا
تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۵۶۶۸۰
سالهاست که طیف تندروی اصلاح طلب به بیت امام طمع کرده است. هدف اصلی از این اقدام این است که با وام گرفتن نام خانوادگی بیت امام، آرمان های بنیانگذار انقلاب اسلامی به حاشیه برود.
سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*******
** آرمان های «امام» یا آرمان های «نوه امام»؟!
این روزها مصادف است با سی و یکمین سالروز رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(ره). برهمین اساس روزنامه ها در شماره امروز به بازخوانی آرمان های امام راحل پرداختند.
روزنامه شرق نیز به همین مناسبت، گزارشی را تهیه کرد. اما نکته قابل تأمل اینجاست که در سالگرد رحلت امام، این روزنامه اصلاح طلب در گزارشی با عنوان «دغدغه های سید حسن در ۴۸ سالگی؛در آستانه سیویکمین سالگرد درگذشت رهبر فقید انقلاب» به بررسی نظرات نوه امام پرداخت و نوشت:«یادگار امام می گوید...امروز یأس بهشدت در فضای عمومی جامعه توسط همه پمپاژ میشود. البته در اینکه نقاط ضعفی وجود دارد تردیدی نیست، ولی نقاط قوت نیز باید بیان شود.به اعتقاد حسن خمینی یکی از شروط اصلی وجود امید، این است که مردم احساس کنند اگر باید تغییری دهند، توانایی چنین کاری را دارند؛ اینکه جلوی تغییراتی که به هر علتی خواسته جامعه است -ولو من نمیپسندم- گرفته شده و مقابل آن تغییرات، با روشی آمرانه ایستادگی شود، نتیجهای دربر ندارد».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«سید حسن می گوید...مردم به هر ترتیبی باید احساس رضایت کنند و تحمیل جایی در جامعه نداشته باشد. همانگونه که قرآن خطاب به پیامبر(ص) با آن شأن و منزلت میفرماید "اگر تندخو بودی مردم از اطراف تو پراکنده میشدند"...پارهپارهکردن مداوم جامعه، پخش مکرر کینه، انتشار مرتب نفاق، اینکه افراد در جامعه مجبور شوند شخصیت دوگانه داشته باشند و اینکه تکتک ما از صداقت دور شویم از نشانههای بداقبالی دولتها است».
یکی از کارویژه های اصلی طیف تندروی اصلاح طلب، جاانداختن «امامِ منهای خط امام» است. برهمین اساس یکی از روش های این طیف این است که نظرات برخی اشخاص را بجای نظرات امام می نشانند.
سالهاست که طیف تندروی اصلاح طلب به بیت امام طمع کرده است. هدف اصلی از این اقدام این است که با وام گرفتن نام خانوادگی بیت امام، آرمان های بنیانگذار انقلاب اسلامی به حاشیه برود.
فعالین تندروی اصلاح طلب تاکنون بارها اذعان کرده اند که یکی از بهترین روش های به حاشیه بردن آرمان های امام راحل این است که از فرمول «آیت الله خمینی در برابر آیت الله خمینی»! استفاده کنیم.
در همین رابطه سایت جرس- اتاق فکر جریان فتنه در لندن-(۵ خرداد ۹۲) در مطلبی با عنوان «آیتالله خمینی در برابر آیتالله خمینی» نوشت:«گذار در ایران بر گسل عمیق شدن شکاف میان شاگردان و اطرافیان درجه اول آیتالله خمینی رخ میدهد؛ دستهای با محوریت آیت الله خامنهای که خود شاگرد آقای خمینی بود به همراه کسانی چون آقای جنتی و دسته دیگر در عوض چند سال است (خصوصاً پس از انتخابات ۸۸ و ظهور جنبش سبز) به دموکراسیخواهی نزدیکتر و نزدیکتر میشوند، مهمترین افراد در این دسته دوم میرحسین موسوی، مهدی کروبی، هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی و بیتآیتالله خمینی هستند. به نظر میرسد استراتژی باید مانور دادن بر روی این شکاف باشد. باید کمک کرد که تمایز این دو دسته هر روز واضحتر شود و به تمایز طرفدار استبداد- طرفدار دموکراسی بدل شود».
ارگان رسانه ای جریان فتنه در ادامه نوشت:«آیت الله خمینی را باید به عنوان بخشی از تاریخ این کشور نقد کرد، منتها توجه کرد که او به همراه بیتش همچون متنی است که دو قرائت هرمنوتیکی کاملاً متضاد از آن میشود کرد و دموکراسی خواهان قرائت دموکراتیک را برمیگزینند. این نظریه البته احتیاج به صیقل خوردن دارد».
طیف تندروی اصلاح طلب در داخل همراستا با اتاق فکر جریان فتنه در خارج از کشور سالهاست که برای مصادره بخشی از بیت حضرت امام و استخدام آن علیه اصل خط امام، تلاش کرده اند ولیکن در به ثمررساندن این نقشه شوم ناکام مانده اند.
در بخشی از وصیت نامه مرحوم حجتالاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی(ره) خطاب به فرزندان تصریح شده است:«من در جهت مصلحت امام به هیچ فرد و گروهی رحم نکردهام و خیلیها را در این راستا رنجاندهام که هنوز هم از این جهت ناراحت نیستم...به حسن و برادرانش این توصیه را مینمایم که همیشه سعی کنند در خط رهبری حرکت کنند و از آن منحرف نشوند که خیر دنیا و آخرت در آن است و بدانند که ایشان موفقیت اسلام و نظام و کشور را میخواهند. هرگز گرفتار تحلیلهای گوناگون نشوند که دشمن در کمین است.»
** واکنش ضعیفِ ظریف به سرکوب مردم در آمریکا
روزنامه اعتماد در مطلبی نوشت:«تا دیروز که وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران از طرف سخنگو در مورد مسائل جاری امریکا اظهارنظر کرد، من منتقد بودم که چرا وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران موضعگیری در این مورد نمیکند. به گمان من، در این کار تعلل شد و خیلی دیرهنگام ایران در این زمینه موضعگیری کرد. محمد جواد ظریف، وزیر امورخارجه که خودش استاد حقوق بشر دارد باید در این زمینه اظهارنظر میکرد».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«از مقامهای دستگاه سیاست خارجی، تا شخص وزیر و حتی رییسجمهور، در واکنش به سرکوب اعتراضات و نقض حقوق بشر و تبعیض نژادی در امریکا تعلل کردند. کشتار انسانها، برخورد نامناسب با انسانها در هر جا که باشد نامناسب است و باید محکوم شود. محکومیت نقض حقوق بشر در امریکا، از سوی تهران یک اقدام ضروری بود که با تاخیر صورت گرفت».
این روزها و در پی قتل بی رحمانه یک شهروند آمریکایی توسط پلیس نژادپرست این کشور، ایالت های مختلف آمریکا، صحنه آشوب و التهاب است. اعتراضات در حدود ۱۴۰ شهر آمریکا گسترش یافته و نیروهای پلیس، گارد ملی و سرویس مخفی به مردم حمله ور شده اند.
همزمان تصاویر زیادی از خشونت پلیس و گاردملی آمریکا در رسانه ها منتشر شده است. نکته قابل تأمل در این میان، واکنش ضعیف و حداقلی مقامات ارشد دولت و به خصوص وزارت امور خارجه و شخص آقای ظریف به اتفاقات اخیر در آمریکا است.
واکنش ضعیف و حداقلی دولت روحانی به سرکوب مردم در آمریکا به حدی ملموس بوده است که حتی صدای رسانه های اصلاح طلب نیز درآمده است.
البته واکنش منفعلانه دولت در مقابل سرکوب وحشیانه مردم در غرب، مسبوق به سابقه می باشد. پیش از این نیز مقامات ارشد دولت و وزیر خارجه در واکنش به سرکوب مردم فرانسه توسط پلیس این کشور، یا سکوت کرده و یا به واکنش خیلی محدود و جزیی اکتفا کردند.
یکی از نقاط ضعف جدی دولت آقای روحانی، رویکرد منفعلانه در مقابل غرب بوده است. برجام یکی از نتایج این رویکرد خسارت بار است.
**عصبانیت اصلاح طلبان از اظهارات ضداستکباری قالیباف
«جلال میرزایی» نماینده اصلاح طلب مجلس دهم در مصاحبه با روزنامه آرمان با اشاره به اظهارات اخیر «محمدباقر قالیباف» رئیس مجلس درباره «عدم مذاکره با آمریکا» گفت:«واقعیت این است که مساله سیاست خارجی و تعیین راهبردهای دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران توسط نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر تبیین و تعریف و در ادامه توسط نهادهای اجرائی عملیاتی میشود. البته آن دست از نکاتی که آقای قالیباف در حوزه سیاست خارجی در نطق یکشنبه خود مطرح کردند چندان تازگی ندارد، اما در خصوص بخش دیگری از مواضع آقای قالیباف در حوزه سیاست خارجی این نگرانی وجود دارد که مجلس بدون هماهنگی با دولت دخالتهایی را در حوزه دیپلماسی کشور داشته باشد، بنابراین برای رفع این نگرانی جا دارد که مجلس در هماهنگی با دولت و وزارت امور خارجه و بهعنوان پشتیبان وزیر امور خارجه عمل کند».
میرزایی در ادامه گفت:«لذا باید یک تقسیم کار بین نهادها شکل گیرد و حیطه اختیارات هر کدام از مسئولان طبق اصل تفکیک قوا مطرح شود تا در نهایت به تامین منافع ملی کشور کمک کند. از این رو مجلس نباید به نام انقلابی گری، حمایت از محور مقاومت، استکبارستیزی، عدم مذاکره با آمریکا و غیره بهصورت فردی و جدای از دولت دخالتی در حوزه اجرائی سیاست خارجی داشته باشد».
این نماینده سابق مجلس مدعی شده است که قوه مقننه نباید در سیاست خارجی دخالت کند. این اظهارنظر عجیب از سوی شخصی که سابقه نمانیدگی مجلس را نیز دارد در حالی است که بر طبق قانون اساسی، وزارت خارجه، مجری سیاست های خارجی است و قانون گذاری نیز بر عهده مجلس است و این قانون گذاری حوزه سیاست خارجی را نیز شامل می شود.
یکی از وظایف مهم مجلس علاوه بر قانون گذاری، نظارت و ارزیابی بر عملکرد دولت است. در همین راستا مجلس باید به صورت دقیق بر عملکرد وزارت امور خارجه نظارت کند و این حق مجلس است.
اصل ۷۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می گوید :«عهدنامه ، مقاوله نامه ، قراردادها و موافقتنامه های بین المللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد».همچنین اصل ۱۲۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی جمهوری اسلامی ایران می گوید:« امضای عهدنامه ها ، مقاوله نامه ها ، موافقت نامه ها و قراردادهای دولت ایران با سایر دولتها و همچنین امضای پیمانهای مربوط به اتحادیه بین المللی پس از تصویب مجلس شورای اسلامی با رئیس جمهور یا نماینده قانونی او است ».
«محمدباقر قالیباف» رئیس مجلس شورای اسلامی- ۱۲ خرداد- در صحن علنی مجلس، مذاکره با آمریکا را بیحاصل و پرضرر دانست و تاکید کرد: «راهبرد ما در برخورد با آمریکای تروریست، تکمیل زنجیره انتقام خون شهید سلیمانی است؛ کاری که با حمله بیسابقه به پایگاه عینالاسد شروع و با شکستهشدن هیبت پوشالی آمریکا در عدم توان پاسخ به اقدام جمهوری اسلامی ادامه یافت و با اخراج کامل ارتش تروریست آمریکا از منطقه تکمیل خواهد شد».
این اظهارات مهم ظریف، عصبانیت اصلاح طلبان را در پی داشت.
منبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا سهام عدالت مجلس یازدهم ویژه های مشرق وزارت خارجه جنبش سبز جلال میرزایی سید محمد خاتمی سیداحمد خمینی محمدباقر قالیباف حسن خمینی محمدجواد ظریف دولت روحانی ویژه های مشرق مهدی کروبی روزنامه آرمان آیت الله خامنه ای فرانسه آمریکا حقوق بشر تبعیض نژادی روزنامه شرق امام خمینی ویژه های مشرق جمهوری اسلامی ایران آیت الله خمینی سرکوب مردم اصلاح طلب سیاست خارجی امور خارجه واکنش ضعیف بیت امام رسانه ها نامه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۵۶۶۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مهاجری خطاب به ذوالنور: از رئیسی و دولت حسابکشی کنید
به گزراش «تابناک»، محمد مهاجری در روزنامه اعتماد نوشت: آقای ذوالنور به افول جایگاه مجلس اشاره کرده و به عنوان نمونه، دخالتهای بیرونی در قانونگذاری را برشمرده است. با اینکه طبق قانون اساسی، قانونگذاری منحصرا در اختیار مجلس قرار دارد، اما سالهای زیادی است که نهادهایی همچون شورای انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی و... دستورالعملهایی را ابلاغ میکنند که در حکم قوانین لازمالاجراست. آقای ذوالنور نخستین چهره سیاسی نیست که چنین انتقادی را بیان میکند. پیش از او نمایندگان دورههای قبل مجلس - به خصوص آقای علی مطهری - بارها این موضوع را گفتهاند، اما دوستان اصولگرا همچون جناب ذوالنور حاضر به پشتیبانی از این ایده نشدند.
جای این پرسش جدی وجود دارد که چرا چنین جراتی وجود دارد که جایگاه مجلس نادیده گرفته شود و شعار در راس امور بودن آن عملیاتی نشود؟ بگذارید از همین انتخابات اخیر مجلس در اسفند ۱۴۰۲ شروع کنیم. متاسفانه فرآیندی که از ماهها قبل آغاز شد و مجلس یازدهم هم با اصلاح قانون انتخابات به آن کمک کرد، شرایطی را به وجود آورد که مجلس دوازدهم از هماکنون با شائبه ناکارآمدی مواجه شود.
بخش بزرگی از نمایندگان مجلس یازدهم که شاید آقای ذوالنور هم جزو آنها باشد مدتی قبل از انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم از آقای رییسی دعوت کردند وارد میدان رقابت ریاستجمهوری شود. این اقدام اگر در قالب یک فعالیت تعریف شده حزبی صورت میگرفت کاملا قابل دفاع بود، زیرا وقتی یک حزب سیاسی از کاندیدایی حمایت میکند مسوولیت اقدام خود را هم میپذیرد. اما اقدام فردی نمایندگان مجلس یازدهم معنای اقدام حزبی نداشت، بلکه نمایندگان استقلال خود را به حراج گذاشتند و عملا چک سفید امضا به رییس دولت دادند و به همین دلیل همه نمایندگانی که آن نامه را امضا کردند، باید در برابر ناکارآمدی دولت سیزدهم پاسخگو باشند. انتخابات مجلس دوازدهم متاسفانه با مشارکت کم صورت گرفت و آرای نمایندگان نیز بسیار پایین بود و از جمله در تهران، نفر اول کمی بیش از ۵۰۰ هزار رای (معادل ۵ درصد رای واجدان شرایط شرکت در انتخابات) کسب کرد. در اکثر حوزههای انتخابیه نیز افراد منتخب کمی بیش از ۲۰ درصد آرا را به خود اختصاص دادهاند.
حتما آقای ذوالنور توجه دارند که هر چه پایگاه مردمی مجلس (و البته ریاستجمهوری) ضعیفتر باشد، نهادهای دیگر حاکمیت تلاش میکنند نقش آن را در مقدرات کشور کمرنگ کنند. مجلس دوازدهم علاوه بر ضعف پیش گفته، به مدد شورای محترم نگهبان از چهرههای خاصی برخوردار شده که برخی از آنها به تنهایی قادر به نابودی حیثیت کل مجلس هستند.
جای شکرش باقی است که یکی از این افراد با تذکر رهبر معظم انقلاب، دستکم تا اطلاع ثانوی از تنشزایی و پرخاشجویی فاصله گرفت، اما باید منتظر ماند و با آغاز مجلس جدید، فصل تازهای از هنرنمایی این گروه را به تماشا نشست. دقیقا آنچه را آقای ذوالنور از بابت پایین آمدن شأن مجلس نگرانش است، همان چیزی است که خود او حتی اگر در ایجادش موثر نبوده، در برابر آن سکوت تاییدآمیز داشته است.
با این همه اگر بخواهیم خوشبینانه به آسیبشناسی نماینده محترم قم بنگریم و فرض کنیم که او با این نگاه به دنبال اصلاح مجلس است، گریزی نیست جز اینکه امیدوار باشیم همین مجلس ضعیف کم رای، نقایص خود را با عملکرد مثبت جبران کند. حسابکشی جدی و دقیق از دولت، نظارت بر عملکرد دستگاههای اجرایی و برخورد بدون رودربایستی با وزرای ضعیف و شخص رییسجمهور و نیز آتش نزدن قراردادهای بینالمللی (که حتما جناب ذوالنور آن را به یاد دارد!) میتواند کفارهای برای جبران اشتباهات گذشته باشد. امید که آقای ذوالنور - که از الان در قامت کاندیدای ریاست مجلس- سخن میگوید، حتی اگر به چنین منصبی هم نرسید، در رفع آسیبی که آن را فهم کرده است، برآید.