یک مدیر کارآمد بدون اطلاعات و تحقیق به شرکت بحران زدهای مثل هپکو وارد نمیشد
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۲۱۴۰۴۵
جمعی از کارگران هپکو در بیانیهای نسبت به مصاحبه اخیر مدیرعامل این شرکت واکنش نشان داده و از وی خواستند تا گزارشی از عملکرد خود و میزان حقوق دریاقتی از هپکو را بیان کند.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، جمعی از کارگران هپکو در بیانیهای نسبت به مصاحبه اخیر مدیرعامل غیررسمی این شرکت واکنش نشان دادند و از وی خواستند تا گزارشی از عملکرد خود و میزان حقوق دریاقتی از هپکو را بیان کند.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ابوالفضل روغنی در این مصاحبه اظهار کرده است که «دولت همراهی لازم را با شرکت هپکو داشت؛ اما بلافاصله بعد از واگذاری شرکت به بخش خصوصی، همه حمایتها برداشته شد. در چنین شرایطی بیل گیتس را هم اگر مدیر هپکو میکردید، موفق نمیشد. بخش نیمه دولتی یا خصولتی هم که میآمد، موفقیتی حاصل نمیشد. نظام مدیریت هپکو را نزدیک به ۱۰ سال است به هم ریخته اند».
کارگران هپکو در بیانیه خود عنوان کرده اند:
متاسفانه در روزگاری به سر میبریم که تفکراتی صحبت از به بن بست رسیدن هپکو میکنند و میگویند که اگر بیل گیتس هم به شرکت هپکو بیاید مشکل هپکو حل نخواهد شد که در روزگاری نه چندان دور با مدیریتی جهادگونه و مثال زدنی و با جوانان مومن و انقلابی در جبهههای جنگ هر غیرممکنی را ممکن ساختند و حال چه شده است که پس از گذشت حدود سه دهه از آن دوران غرور آفرین همان جوانان آن دوران طلایی الان با تفکرات لیبرال گونه و فئودالیستی اینطور القا میکنند که هپکو راه نجاتی ندارد.
خواستیم چند نمونه از کارهای غیرممکنی که در سالهای نه چندان دور توسط همین تفکرات ۱۸۰ درجه تغییر یافته و همرزمانتان مثال بزنیم که متاسفانه با پیش بینی شهید باکری عزیز به مثالهایی از جنس تفکرات الان خودتان میپردازیم.
لازم است به اطلاع رییس کمیسیون صنایع اتاق ایران و عضو هیئت مدیره چندین و چند شرکت بزرگ و کوچک برسانیم که اولاً بیل گیتس اگر توانایی و لیاقت قبول مسئولیتی را نداشته باشد چنانچه نتواند در طی یک ماه حتی یک پیچ وارد شرکت هپکو کند مطمئنا از قبول آن مسئولیت امتناع میکند.
اگر ایشان وارد مجموعهای شود که حق امضاء نداشته باشد حتی یک ثانیه هم در آنجا نمیماند چه برسد به حدود ۱۰ ماه، که اگر خلاف این موارد بود امروز بیل گیتس، بیل گیتس نبود.
مسلما او هیچ گاه به این نیت وارد هپکو نمیشد که فقط نامی به کارنامه پربار لیست هیئت مدیرههایی که در آن حضور دارد اضافه کند.
امثال بیل گیتس هیچگاه مخالف ارتباط برقرار کردن با کارکنان خود نبوده و نیست. حال چه نوع تفکرات مدیریتی باعث شده که پس از گذشت حدود ۹ ماه از حضور تفریحی در شرکت هپکو حتی به جای ارتباط برقرار کردن با کارکنان و کارشناسان خبره جهت ارایه راهکار و پیشنهاد برون رفت از مشکلات، از ارتباط با کارکنان هم گلایهمند شد.
بیل گیتسها هرگز پست حساس و تخصصی مدیریتی شرکت را به دلیل حذف مخالفان و جمع کردن موافق اطراف خود به هر قیمتی به افراد غیر متخصص و غیر متعهد پیشکش نمیکنند (مدیریت منابع انسانی و...)، چون آنها اساسا نیازی به تعریف و تمجید از فعالیتها و عملکرد طلاییِ! تیم مدیریتی در جلسات مختلف ندارند.
بیل گیتسها هیچگاه و به طور همزمان چندین پست کلیدی را قطعا قبول نخواهند کرد و هیچگاه و پس از ۹ ماه از بودن خود در پستی بدون حتی داشتن حق امضا، حقوق نجومی نمیگرفت و هر هفته و ماهانه نسبت به گرفتن مشاورانی که آنها هم هیچ تخصص و تعهدی نسبت به وضعیت شرکت دارند اقدام نمیکرد!
یک مدیر موفق و کارآمد هیچگاه بدون اطلاعات و تحقیق به شرکت بحران زدهای مثل هپکو وارد نمیشد.
در گلایه عجیب از معدن داران گفتید: به جرئت میگویم که طی سه تا ۵ سال گذشته معدن داران از هپکو محصولی نخردیده اند و حال آنکه بعد از گذشت نه ماه از حضورتان در شرکت هپکو هنوز آمار تولید سه تا ۵ سال گذشته را ندیده اید که یا اصلا تولیدی نداشتیم و یا محصولات اندک تولیدی در رنج محصولات معدنی نبوده است!
باز هم به دلیل عدم شناخت شما از مجموعه هپکو باید عرض کنیم که در اظهارات عجیبی که در بحث زیاد بودن تعرفهها در زمان دولتی بودن داشتید، لازم به توضیح است که اتفاقا بعد از سال ۹۲ و بدلیل حذف شاسی دولت تعرفه سنگین بابت ماشین آلات را اعمال کرد نه در زمان دولتی بودن! که البته در همان زمان نیز این تعرفه زیاد نبود.
فرموده اید که با دولتی شدن هپکو مخالف هستید، چون لطمه زننده به اصل مترقی ۴۴ خواهد بود؟!
پرسش اساسی اینجاست که اگر شما واقعا نگران آسیب دیدن اصل ۴۴ هستید، لطف کنید و گزارشی از عملکرد خود در راستای اجرای صحیح فرمان مقام معظم رهبری در جهت پیشبرد صحیح خصوصی سازی در مجموعههایی که تا کنون در آنها به عنوان مدیر عامل و هیئت مدیره حضور داشتید مانند ارج، آزمایش و ... ارائه نمایید تا مشخص شود دغدغه اصلی شما اصل ۴۴ میباشد یا کوتاه شدن دست کسانی که ۱۲ سال است چشم طمع به اموال و داراییهای هپکو دارند!
گفته اید که دوماه از پذیرش مدیرعاملی هپکو به خاطر دولتی شدنش مخالفت کرده اید، ولی ظاهراً فراموش کرده اید زمانیکه وارد مجموعه هپکو شدید، بخش خصوصی (آقای احمدپور) بعنوان سهامدار عمده در راس کار بود و شما قرار بود به عنوان مدیر زیرمجموعه سهامدار ۱۰ میلیون تومانی آغاز به کار کنید!
در جای دیگر عنوان کرده اید که تنها کارآیی شما برای هپکو حضور در چند جلسه بوده است، که برخود لازم میدانیم اولا از این صداقت در گفتارتان تشکر کرده و ثانیاً از شما درخواست کنیم بصورت شفاف اعلام کنید تا کنون چه مبلغی را به عنوان حقوق و مزایا در طی این ۱۰ ماهه از شرکت رو به زوال هپکو بابت حضور در این چند جلسه دریافت کرده اید.
نکته آخر اینکه در تنها حضورتان در بین کارکنان شرکت هپکو، کارکنان شرکت به صورت دلسوزانه و به خاطر همشهری بودن از شما خواهش کردند که در صورت عدم توانایی این شرکت را ترک کرده و نگذارید این شرکت دوباره همان راه ۱۲ ساله خود را به سمت تعطیلی برود که متاسفانه اینگونه نشد و بعد از گذشت ۹ ماه از عدم توانایی خود، به فکر این افتاده اید که مثل اکثر مسئولین غیر متعهد و غیر متخصص این مملکت که هیچگاه از سفره این انقلاب سیر نشده و کنار نکشیده اند، مشکلات این شرکت را به بیماری کوید ۱۹ و تحریم و اصل ۴۴ و دولت و بیل گیتس ربط میدهند! ولیکن هرچه که بود این مصاحبه و روش مدیریتی جنابعالی در هپکو میتواند کلاس آموزشی خوبی برای امثال بیل گیتسهای ایران باشد.
عملکرد تفکر تیم مدیریتی شما نشان داد که میتوان بعد از قبول مسئولیت کاملا غیر تخصصی، بلافاصله استعفایی صوری تهیه کرده و در جیب کت خود قرار داد تا هر زمان که موعد پاسخگویی در خصوص عملکرد به میان آمد با نشان دادن آن از زیربار پاسخگویی شانه خالی کرد!
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: هپکو بیانیه کارگران هپکو سازمان خصوصی سازی شرکت هپکو بیل گیتس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۲۱۴۰۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زندگی سخت است، اما مدیرعاملی سختتر!
زندگی سخت است، اما مدیرعاملی سختتر است، چون تصمیمات شما بر زندگی دیگران نیز تأثیر میگذارد. اما موفقیت هم بدون از دست دادن بعضی از داشتهها امکانپذیر نیست. بیشتر مدیرعاملها با مبارزهای سخت مواجهاند. چون نسبت به سرنوشت شرکتشان مسئولیتی منحصربهفرد دارند. آنها هر روز در معرض تصمیمگیری با سطح حساسیت مرگ و زندگی هستند.
به گزارش عصر ایران، کتابهای بیشماری توسط مدیران و رهبران کسب و کار نوشته شده است. مشکل اصلی آنها این است که مسیر موفقیت را مستقیم و سرراست نشان میدهند. اما آقای بن هاروویتز، نویسندهی این کتاب واقعیت را هم در نظر میگیرد، شرایط مبهم و تنگناهای زیاد و تفاوتهای فرهنگی افراد را هم تعریف میکند و توصیفات فوقالعادهای از شرایط روحی خودش در دوران بحران دارد.
مدیریت بحرانهمه مدیرعاملها خواسته یا ناخواسته شرکتشان را در مواجهه با بحران خواهند دید و باید برای مقابله با آنها مهارت داشته باشند.
اگر مدیرعامل هستید، بار بیشتر مسئولیت تصمیمگیری و عواقب آن بر روی دوش شماست، اما این که بخواهید تنها با اتکا به دانش مدیریتی خودتان با مشکلات مواجه شوید، اشتباه است.
کارمندان شرکت هم جزئی از سرمایههای شرکت هستند و منافع شرکت با منافع آنها گره خوردهاست. پس لازم است آنها را تا حد امکان درگیر فرآیند تصمیمگیری و حل بحران کنید.
همانطور که میدانیم، مسئولیت، بدون اختیار و آزادی عمل ارزشی ندارد. کارمندی که مسئولیت دارد، ولی اختیار تصمیمگیری ندارد، حس وفاداری به شرکت و شغلش نخواهد داشت.
اکثر مدیران این ذهنیت را دارند که خلاقیت در زمان آرامش خاطر و رشد شرکت باید صورت بگیرد. در حالی که زمانی که شرکت از هر لحاظی دچار تهدید است و احساس میشود وارد سراشیبی سقوط است، باید خلاقیت صورت گیرد. این یکی از مهمترین اصول مدیریت در شرایط بحران است.
حواستان به روح و روان خودتان باشد، این سختترین مبارزهای است که مدیران با آن مواجهاند. دقت داشته باشید که علیرغم کمک گرفتن از کارمندان و مشاوران در نهایت شما به تنهایی باید با مشکلات شرکت مقابله کنید.
اخراج کردن کارکنانیکی از حساساترین کارهایی که هر مدیرعاملی از انجام آن میترسد، اخراج کردن افراد است. شیوهی برخوردتان با این جریانِ اجتناپناپذیر میتواند تأثیری بزرگ بر شرکت تان بگذارد.
زمانی که به این نتیجه رسیدید کارمندی منافع شرکت را به خطر میاندازد، بهترین کار اخراج سریع اوست. تأخیر در اخراج کردنِ فردی که میداند قرار است اخراج شود، تعارض بین او و شرکت را شدیدتر میکند.
هیچکس از رساندن خبر بد، لذت نمیبرد، اما نویسنده این کتاب اعتقاد دارد در جریان گذاشتن کارکنان به طور مستقیم امری حیاتی برای کسب موفقیت مدیرعامل است. چرا که مخفیکاری مشکلات ساده اولیه را تبدیل به امری غافلگیرکننده و حلنشدنی میکند. این غافلگیری، اعتماد کارکنان را خدشهدار میکند.
مدیرعامل باید پاسخگوی هر مشکلی در شرکت باشد و از همین رو تحت فشار ذهنی و روانی قرار میگیرد. اگر مدیرعامل هستید با عیان کردن مشکلات شرکت، در واقع آن را به افرادی میسپارید که میتوانند در سریعترین زمان ممکن آن را حل کنند.
اخراج کردن مدیرانبرای نحوهی بیان اخراج مدیران از قبل آمادگی داشته باشید. مدیری که اخراج میکنید قرار نیست برای همیشه هیچ همکاریای نداشته باشد. ممکن است در آینده به نحوی مجبور به همکاری با او باشید. پس شیوه صحبت با او باید معطوف به آینده هم باشد.
عزت نفس انسانها به راحتی خدشهدار میشود و از طرفی به سختی بازسازی میشود. هرگز کسی را که اخراج میکنید، سرزنش نکنید. برخورد منصفانه با مدیر اجراییِ اخراج شده، روی اخلاق و عملکرد تیم اجرایی تأثیر میگذارد و سبب میشود تیم اجرایی بعد از رفتن این عضو هم عملکرد درستی داشته باشند.
بخش منابع انسانی نقش مهمی در این مقوله دارد؛ چراکه کیفیت تعاملات و رفتار کارکنان را رصد میکند. قبل از این که رفتار نادرست یکی از کارمندان، شرکت را با بحران بزرگی مواجه کند، بخش منابع انسانی آن را برطرف میکند.
تصمیم گیرندگان و اجراکنندگانمدیران شرکتها را بر اساس مدلذهنی و عملکرد میتوان به دو دستهی تصمیمگیرندگان و اجراکنندگان تقسیم کرد.
تصمیمگیرندگان: مدیرانی هستند که بر روی یافتن مسیری که شرکت میخواهد طی کند، تمرکز دارند. به عبارتی جزء مدیران تصمیمگیرنده محسوب میشوند. در واقع آنها چندان در بخش اجرایی دخیل نیستند. اغلب مؤسسین شرکتهای نوپا در این دسته قرار میگیرند، مانند بیل گیتس که از جستجو و اتخاذ تصمیمات استراتژیک و چندساله لذت میبرند. آنها چندان درگیر جزئیات پیادهسازی چشم انداز و برنامه استراتژی نیستند. اغلب اوقات سازمانهایی که توسط این افراد اداره میشوند، عملکردی بینظم و فضایی پر هرجومرج دارند.
اجراکنندگان: مدیریت جزئیات برنامهها، نظارت بر عملکرد و درگیری با تحقیق و برنامهریزی را بیشتر دوست دارند. آنها از تصمیمگیرهای بزرگ و تغییرات شدید لذت نمیبرند، مثلاً دوست ندارند تصمیماتی در زمینهی تغییرات استراتژیک مهم بگیرند. گاهی این مسئله باعث میشود در زمان تصمیمگیریهای مهم کُند عمل کنند.
برای آنها بیش از آن که پاگذاشتن به دنیاهای جدید مهم باشد، حکمرانی هرچه پرقدرت در دنیایی که در حال حاضر در آن قرار دارند مهم است.
بهترین حالت چیست؟داشتن روحیهای ترکیبی از هر دوی این ویژگیها (تصمیمگیرنده و اجراکننده) است. مثلا رییس فروش یک شرکت ممکن است جزو دستهی اول بوده و از تصمیمگیریهای بزرگ لذت ببرد، اما وقتی طرحی کلی در تمام قسمتهای شرکت مطرح میشود و به تأیید همگان میرسد، بعد از آن مدیرفروش باید تمام انرژی خود را بر روی امور اجرایی طرح متمرکز کرده و تصمیمگیریهای بزرگ را به دیگران واگذار کند.
تکنیکهای آرامش اعصاببن هاروویتز مینویسد: در طول این سالها به چند تکنیک برای سر و کله زدن با خودم رسیدهام:
چند نفر دوست پیدا کنیدبا اینکه تقریباً غیرممکن است که در تصمیمات دشوار، توصیه فوقالعادهای از آنها دریافت کنید، اما از منظر روانشناسی، صحبت کردن با کسانی که تصمیمات چالشبرانگیز مشابهی را از سر گذراندهاند بسیار مفید است.
افکارتان را روی کاغذ بیاوریدوقتی قرار بود برای هیئت مدیره توضیح دهم که، چون شرکتمان سهامی عام است به نظرم بهترین کار این است که تمام مشتریان و تمام درآمدمان را بفروشیم و کسب و کارمان را عوض کنیم، ذهنم واقعاً در هم پیچیده بود. برای نهایی کردن آن تصمیم، شرح مفصلی از استدلالم را یادداشت کردم. فرایند نوشتن این سند باعث شد از روانشناسی خودم فاصله بگیرم و بتوانم به سرعت تصمیم بگیرم.
تمرکزتان روی جاده باشد، نه دیواریکی از اولین درسهایی که در مسابقات اتومبیلرانی تعلیم داده میشود این است که وقتی دارید با سرعت ۳۰۰ کیلومتر بر ساعت پیچی را دور میزنید، روی دیوار تمرکز نکنید؛ تمرکزتان روی جاده باشد. اگر روی دیوار تمرکز کنید، با مغز توی دیوار خواهید رفت. اگر روی جاده تمرکز کنید، طبق جاده به مسیرتان ادامه خواهید داد.
اداره کردن شرکت هم شبیه همین است. همیشه هزاران چیز وجود دارند که ممکن است درست پیش نروند و کشتیتان را غرق کنند. اگر بیش از حد روی آنها تمرکز کنید، بسیار محتمل است که هم خودتان را دیوانه کنید و هم شرکت را به گِل بنشانید.
به جای فکر کردن به چیزهایی که باید از آنها بر حذر باشید، تمرکزتان را روی جایی که دارید میروید معطوف کنید.
نکتهای جالب درمورد «عظمت عنوان شغلی»اندریسن معتقد است که کارکنان مطالبات متعددی از شرکت دارند: حقوق، پاداش، اختیار سهام، حوزهی کنترل، عنوان شغلی.
از میان اینها، عناوین شغلی از همه بسیار ارزانتر است، بنابراین منطقی است که بالاترین عناوین شغلی ممکن را به کارکنان بدهیم. اگر با این عناوین حس بهتری پیدا میکنند، بگذارید خوشحال باشند. عناوین شغلی هیچ هزینهای ندارند.
علاوه بر این، با استفاده از روش اندریسن همیشه میتوانید برای رقابت با سایر شرکتها بر سر کارکنان جدید، حداقل در یک جنبه پیشنهاد بهتری ارائه کنید.
در مقابل، در فیسبوک مارک زاکربرگ عناوین را عامدانه بسیار پایینتر از استاندارد میچیند.
قائممقامهای ارشد در شرکتهای دیگر در فیسبوک باید پر و بال عنوان شغلیشان را تا حد مدیر یا سرپرست قیچی کنند.