زن، فقر و سنگرِ نبودن
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۲۵۳۸۲۳
علي وراميني در روزنامه شرق نوشت: احتمالا هرگز به خيالش هم خطور نکرده بود که يک روز نامش وراي شهرک فدک و بين آشنايان خودش جايي ديگر شنيده شود.
ميپرسيد از کجا ميدانم؛ از نگاهش. از نگاه آپاتيکي که در آن عکس دارد، از چشمهاي بيفروغش که يک هيچِ عميق و واقعي درونش دودو ميزند؛ از آسيه پناهي صحبت ميکنم، همان زنِ همسن مادر من که از همه دنيا فقط همين چهار بلوک روي هم چيدهشده را ميخواست تا آن اسباب جمعوجورش را روي آن پهن کند و نفس بکشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چقدر دکور خانهاش با لحن نگاهش همخواني دارد. قابلمهاي بزرگ روي موکتي در اتاقي که الباقياش را قالي ماشيني رنگورورفتهاي با چند پشتي گرفته است و بهنظر ميرسد سروته آن چيزي که نامش را خانه گذاشتهاند تشکيل ميدهد.
اين عکس تنها عکس منتشرشده از او تا قبل از آن عکس آخري است؛ همان عکسي که وقتي مأموران اجرائيات شهرداري کرمانشاه به شهرک فدک رفتند تا چند بلوک سيماني چيدهشده روي زميني را که گمان ميکرده متعلق به اوست و از قرار معلوم موقوفه بوده، خراب کنند، گرفته شده است. عکس تاري که زن مستأصل را روي بيل لودري نشان ميدهد؛ در لحظه آخرين مقاومتش در برابر خرابشدن همه هستياش. آخرين تصويري که از او پيش از حد فشاري که پاياب شکيبايياش را رقم زد و رگهای قلبش را دراند تا ديگر بيهيچِ بيهيچ شود، برداشته شده است.
ميتوان هزار بدوبيراه نثار بالا و پایين شهرداري کرمانشاه و مأموران نگونبختش کرد که قسمت آنها برخورد با آلونکنشينان زمين موقوفهاي شده است. اما مگر او که به درِ خانه اين زن رفته است کسي غير از من و شماست؟ آدمي با هزار گيروگور خودش، هزار عقده و خشم فروخورده که حالا جايي براي برونريزش پيدا کرده است. همان مأموراني که احتمالا در مواجهه با قصرهاي بالاشهر رويکرد ديگري دارند و براي خالينبودن رزومهشان در مبارزه با تخلفات همه توانشان را بر سر زنِ آلونکنشين خالي ميکنند. آلونکي که مشمول کميسيون ماده 100 نميشده و صاحبش پولي نداشته بدهد که تعرضش به قانون ناديده گرفته شود.
نميدانم چرا از ميان اين همه ادبار که مشاهده ميکنيم وضعيت مستأصل آن زن روي لودر چنين برايم گران تمام شده است؟ شايد چون ميشد چنين نباشد، ميشد زني براي بديهيترين و اصليترين حق زندگياش تا مرگ استرس و فشار تحمل نکند. ميشد او هم آلونک قانوني با زندگي مختصر خودش را داشته باشد؛ ميشد اگر با امثال طبري و ليست بلندبالاي همدستانش پيشتر از اينها نامهربان بودند و با آسيهها مهربانتر. واقعا چه بايد کرد که آن پنتهاوسهاي قصر مانند، آن هکتارها زمين و بيشمار ملکهاي دزدي از جلوی چشمهايمان گم نشود؟ آن املاکي که هر متر آن بيش از 10 آلونک آسيه پناهي ارزش دارد؟
کدام عينک بر چشمهايمان است که ريزه خلافِ از روي نياز را ميبينيم اما هيولا از زير آن رد ميشود؟ يا حتي در نگاهي خردتر، ميشد آن جماعت کتوشلواري، آن مسئولان محلي و استاني که با روابط عموميهايشان و خبرنگارها بعد از تمامشدن آسيه به شهرک فدک رفتند پيش از اينها جمع ميشدند و چارهاي ميانديشدند.
بعيد ميدانم طول و عرض آن شهرک به اندازه يک زميني که در پرونده فساد مشهور اينروزها کشف شده، ارزش داشته باشد يا بهقدر يک خلاف مشمول جريمه کاخهايي که در شمال شهر تهران ميسازند.
اما اين ميشدها هيچکدام نشد. نشد تا آسيه پناهي آخرين سنگر، آخرين پناهگاه را در برابر استيصال و فقر مطلق انتخاب کند و ميان امکانهاي موجود امکانِ {نههستبودن} را برگزيند.
درواقع بدنش به عنوانِ ميانجي او براي ارتباط با هستياش ديگر تاب نميآورد و نبودن را بر ميگزيد. نبودني که روند استمرار نابرابري و شکافهاي برخورداري موجود را با چالشي اساسي مواجه ميکند. نبودني که استيصال و درماندگي فقر را در زمختترين، ملموسترين و بيرحمانهترين شکل ممکن بازنمايي ميکند. بازنمايياي که مرا ياد سکانس مشهور فيلم «پنهان» هانکه مياندازد؛ همان که مرد مهاجر از سر استيصال گلوي خود را پيش مردي که او را به سرحد طاقت رساند و البته ما، پاره کرد.
بیشتر بخوانید:
*چادرنشینی بعد از تخریب خانهها به دست شهرداری کرمانشاه (+عکس)*شهردار کرمانشاه: زمین آسیه پناهی، 2 میلیارد تومان قیمت داشت
*تخریب غیرمجاز آلونک آسیه پناهی با اسپری فلفل (فیلم)
*رییس سازمان بازرسی: ماموران شهرداری به «آسیه پناهی» اسپری فلفل زدند
*خانه "آسیه" آلونک بود نه بهشت شداد
*رییس سازمان بازرسی: برخورد ماموران شهرداری با «آسیه پناهی» غیرقابل قبول است/ متخلفان تحت تعقیب قضایی قرار گرفتهاند لینک کوتاه: asriran.com/0034cl
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: آسیه پناهی آسیه پناهی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۲۵۳۸۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پسر جوان مادرش را در خانه آتش زد
پسر جوان که بعد از قتل مادر و آتش زدن جسدش، میخواست با اسید خودش را بسوزاند با حضور مأموران پلیس دستگیر شد.
به گزارش مشرق، ساعت ۱۰ شب شنبه ۱۵ اردیبهشت ساکنان ساختمانی در محله وردآورد صدای درگیری و مشاجره مادر و پسر همسایه طبقه سوم را شنیدند. دقایقی بعد ناگهان صدای زن همسایه خاموش شد اما استشمام بوی شدید سوختگی که کل ساختمان را پر کرده بود همسایهها را از خانههایشان بیرون کشید.
جسدی داخل خانه
بهدنبال بوی دود و سوختگی، آنها به طبقه سوم رسیدند و دریافتند این بو از خانه مادر و پسر میآید. بلافاصله آنها با آتشنشانی و پلیس تماس گرفتند. وقتی همسایهها پشت در خانه رسیدند پسر جوان فریاد میزد: «بروید! اگر از اینجا دور نشوید خودم را با اسید میسوزانم.»
لحظاتی بعد مأموران کلانتری وردآورد و آتشنشانی وارد محل شده و از پسر جوان خواستند تا در را باز کند. اما تهدیدهای او ادامه داشت و فریاد میزد: اگر کسی نزدیک شود خودم را با اسید میسوزانم.از آنجایی که صدایی از زن صاحبخانه به گوش نمیرسید، مأموران احتمال دادند که بلایی سر پیرزن آمده باشد.با این احتمال موضوع به بازپرس کشیک قتل و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت اعلام شد. با حضور تیم جنایی در محل و پس از دقایقی صحبت با پسر جوان، او تسلیم شد و در را باز کرد.
با ورود تیم جنایی به محل آنها با جسد پیرزن جلوی در آپارتمان روبهرو شدند که در حال سوختن بود. خانه بهم ریخته و کنار جسد چاقو، پیچ گوشتی و ظرفی افتاده بود که پسر جوان مدعی بود داخل آن اسید است و میخواسته با آن، خودش را بسوزاند. امدادگران آتشنشانی، بلافاصله جسد را خاموش کردند.یکی از همسایهها در تحقیقات میدانی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت گفت: این پسر مشکل روحی و روانی دارد و حتی مدتی هم در مرکز درمانی بستری بود. شب حادثه صدای مشاجره او و مادرش را شنیدم که مادرش میخواست او قرصهایش را بخورد اما وی امتناع میکرد.
اعتراف به قتل
پسر جوان که وضعیت روحی خوبی نداشت در رابطه با جنایتی که مرتکب شده بود، گفت: مادرم مدام میگفت تو دیوانهای و باید قرصهایت را بخوری. این کلمات مرا تحریک کرد. حس بدی به من دست داده بود و صداهایی میشنیدم که از من میخواست از مادرم انتقام بگیرم. وقتی داخل آشپزخانه بود به سمتش رفتم و چاقو و پیچ گوشتی را از آشپزخانه برداشتم و به او حمله کردم. مادرم فرار کرد و من دنبالش دویدم و او را زدم بعد روی جسد بنزین ریختم و آن را به آتش کشیدم. با دیدن شعلههای آتش تازه متوجه شدم که چهکار کردهام. پشیمان شدم و تصمیم گرفتم با اسید خودم را بکشم. به سراغ ظرفی رفتم که داخل آن اسید بود. من نمیتوانستم بدون مادرم زندگی کنم.
در بررسی محتویات بطری، مشخص شد که داخل بطری جوهر نمک بوده اما متهم تصور میکرده که داخل آن اسید است. پسر جوان که وضعیت روحی مناسبی نداشت به دستور بازپرس جنایی بازداشت و برای بررسی سلامت روانی به پزشکی قانونی منتقل شد.
منبع: روزنامه ایران