اروپا توان چالش با آمریکا را ندارد/ روی چین و روسیه حساب ویژه باز کردیم
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۲۸۱۶۰۴
علی ماجدی، سفیر پیشین ایران در آلمان گفت: اروپا سعی میکند برجام را گرچه خیلی ضعیف شده و عملاً فاقد کارایی مورد نظر برای احقاق حق ایران، حفظ کند، اما اروپا قدرت این را ندارد امریکا را به چالش بکشاند.
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، علی ماجدی، سفیر پیشین ایران در آلمان در گفتوگو با «ایران»، از ابعاد و پیامدهای انتخابات پیش رو در آمریکا و وجوه رابطه پیچیده اروپا و آمریکا سخن گفته است که مهمترین بخشهای آن در ادامه میآید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اروپا و آمریکا از سیاست تا اقتصاد
- روابط دو سوی آتلانتیک یعنی ایالات متحده و اتحادیه اروپا روابطی راهبردی است؛ اما اکنون اختلافاتی پیرامون موضوعاتی به وجود آمده که ترامپ درباره آنها به طور یکجانبه عمل کرده است.
- اروپا و امریکا از منظر امنیتی بر سر تداوم حمایت امریکا از ناتو دچار اختلاف شدهاند. ناتو یک سازمان بینالمللی است که کارکرد اصلی آن حفاظت از امنیت اروپاست و طبیعتاً امریکا خیلی نگران نیست که این سازمان تضعیف شود.
- اروپا در تلاش است در آینده دارای یک نیروی نظامی قوی باشد اما تا زمان اجرای این هدف که ممکن است دستکم دو الی سه دهه طول بکشد، وجوه رابطه عمیق نظامی و امنیتی اروپا و امریکا باقی میماند.
- از منظر سیاسی اروپا و امریکا در بلوک غرب هستند و رابطه میان آنها عمیق و گسترده است. گرچه اگر به تاریخ نگاه کنیم، در برخی از دورهها برخی از رؤسای جمهوری مانند ژانرال دوگل، رئیس جمهوری اسبق فرانسه سردمدار اقداماتی بود که اروپا بتواند خودش حرفهایی برای گفتن داشته باشد و با سیاستهای امریکایی همراهی نکند ولی در مجموع سیاست حاکم، همراهی اروپا با امریکا بوده و این سیاست بیشتر از سوی این کشور دیکته شده و بقیه پیروی کردهاند. اما این رابطه در دوره ترامپ دچار آسیب واقعی شده است. یعنی در واقع اروپا به نحوی برتری امریکا را در روابط خود پذیرفته است.
- مهمترین وجه رابطه اروپا و امریکا، مناسبات اقتصادی دوطرف است که بسیار درهم تنیده است و با توجه به اینکه در بخش پولی و مالی عملاً یورو به عنوان یک ارز بینالملل شناخته شده اما کاملاً تحت سلطه دلار قرار دارد به طوری که بیش از 80 درصد از نقل و انتقالات پولی توسط دلار انجام میشود.
- ابعاد رابطه اروپا و امریکا چنان گسترده است که نمیتوان براحتی پذیرفت اختلافات جدی دو طرف درباره برجام بتواند باعث شکاف عمیق میان طرفین شود.
اروپا مبتکر برجام است اما آمریکا مذاکره را به سرانجام رساند
- اتحادیه اروپا مبتکر برجام بوده است؛ یعنی درست است که ما بیشترین اختلاف را با امریکا داشتیم و داریم اما در برجام آنچه برجسته بود نقش اتحادیه اروپا بود. این اتحادیه متشکل از 27 کشور است و اشتراکاتی دارد و یکی از موفقیتهای سیاست خارجی آن قطعاً برجام بوده است. این در حالی بوده که وقتی در سال 2003 مذاکرات ایران با EU3 شروع شد و به نتیجه مطلوب نرسید، حضور امریکا عملاً ورق را برگرداند و مذاکره با ایران را به سرانجام رساند.
برجام سیاسی موفق، برجام اقتصادی ناموفق
- با این وجود، اروپا برجام را یک دستاورد امنیتی و سیاسی برای خود میداند اما به دلایلی که اشاره کردم یعنی رابطه پیچیده سیاسی و اقتصادی که با امریکا دارد، خودش عملاً به این نتیجه رسید که به طور مستقل امکان حفظ برجام را ندارد. به همین دلیل بعد از یک سری تلاشهای نه چندان نتیجهبخش، میخواهد از طریق برجام بین امریکا و ایران تعادل ایجاد کند. ایجاد این تعادل تاکنون از منظر سیاسی موفقیتآمیز بوده است؛ یعنی اروپا با مواضع صریح سیاسی حمایت خود را از ایران در موضوع برجام نشان داده اما از نظر اقتصادی موفق نبوده است.
- اروپا ابتدا ساز و کار «اینستکس» را پیگیری کرد و میخواست با ایران کار کند اما چون اغلب شرکتهای اروپایی خصوصی هستند و از دستورات دولتهای خود تبعیتی ندارند، نتوانستند سیاستهای متوازن و یکدستی را درباره ایران در پیش گیرند؛ به عنوان مثال زمانی که یکی از شرکتهای آلمانی میخواست با ایران کار کند، وزیر دارایی وقت خانم مرکل خطاب به این شرکت گفت حالا که میخواهید با ایران کار کنید اگر فردا امریکا شرکت شما را تحریم کرد از دولت آلمان انتظار کمک نداشته باشید.
- اروپا کاملاً به هر دو طرف یعنی ایران و امریکا نگاه میکند. بالاخره تنها مسأله پیش روی اروپا جمهوریخواهان نیستند بلکه مسأله آنها بویژه ترامپ است؛ زیرا او در دولت خود خارج از نرمهای جمهوریخواهان رفتار کرده است.
اروپا توان چالش با آمریکا ندارد
- اروپا سعی میکند برجام را گرچه خیلی ضعیف شده و عملاً فاقد کارایی مورد نظر برای احقاق حق ایران، حفظ کند. یعنی سعی میکند چهره و اصل برجام باقی بماند گرچه میداند ایران حق دارد اما اروپا قدرت این را ندارد امریکا را به چالش بکشاند، بنابراین میکوشد تا انتخابات صبر کند و اگر احیاناً دموکراتها ببرند، روند را طور دیگری پیش ببرد.
- پیشتر دولت اوباما، رئیس جمهوری سابق امریکا تلاش میکرد با کمک اروپاییها مدیریت جهانی داشته باشد و دنبال جمع کردن شریک بود و اروپاییها از این نظر شریک خوبی بودند اما ترامپ این رابطه را خدشهدار کرده است لذا اگر دموکراتها در انتخابات پیش رو ببرند احتمالاً میخواهند رابطه با اروپا را احیا کنند.
روی چین و روسیه حساب ویژه باز کردهایم
- ما دیگر بعد از مهرماه از نظر فروش تسلیحات کاملاً آزاد هستیم و در عین حال داریم سیاستی را ادامه میدهیم تا برجام را نگه داریم و در این مسیر اگرچه اروپا را به طور کامل در کنار خود نداریم اما روسیه و چین نشان دادهاند که تاکنون و برخلاف دوره پیش از دستیابی به برجام کاملاً در کنار ایران قرار گرفتهاند و میتوان روی حمایت آنها حساب ویژه باز کرد.
- ما نمیتوانیم بگوییم برجام مرده است، برجام یک نیمه جانی است که میتوان دوباره آن را احیا کرد.
اروپا به موقع با آمریکا مخالفت میکند
- ایران تا اینجای کار همراهی جدی روسیه و چین را با خود به همراه داشته و طبیعتاً موضعگیری مسکو و پکن در مخالفت با اقدام امریکا را از همین الان میتوان به نوعی وتوی این دو کشور بر هرگونه قطعنامه احتمالی در شورای امنیت در نظر گرفت. اما اروپاییها در این رابطه به نوعی محتاط تر عمل کردهاند. آنها نمیخواهند از حالا هزینه سیاسی مخالفت با تصمیم ترامپ را بپردازند؛ یعنی وقتی موضوعی را میتوانند سر وقت خود جواب دهند و عملاً تصمیم امریکا را بیاثر کنند، دلیلی ندارد که از حالا فضا را متشنج کنند.
- در عالم سیاست ممکن است شما حرفی را در زمان خود بزنید و اگر زودتر آن حرف را مطرح کنید، رابطه را دچار تنش زودتر میکنید. به نظر من اروپاییها موقع طرح رسمی موضوع تحریم تسلیحاتی ایران در شورای امنیت در مخالفت با امریکا موضعگیری خواهند کرد و با رأی خود حرف میزنند.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: برجام اروپا آمریکا ایران اروپا و امریکا اروپایی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۲۸۱۶۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دموکراسی دروغین آمریکا و برخوردهای دوگانه
هر چه زمان میگذرد،ماهیت دموکراسی دروغین کاخ سفید آشکارتر میشود و ملتهای جهان متوجه میشوندآنچه در بسته پر زرق و برق دموکراسی و حقوق بشر در بسترنظام لیبرالیستی به آنها عرضه شده،دروغی بیش نبوده است.
به گزارش مشرق، حسن رشوند طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: هر چه زمان میگذرد، ماهیت دموکراسی دروغین کاخ سفید برای شهروندان امریکایی و افکار عمومی جهان آشکارتر میشود و تازه مردم امریکا و ملتهای جهان متوجه میشوند آنچه تاکنون در بسته پر زرق و برق «دموکراسی» و «حقوق بشر» در بستر «نظام لیبرالیستی» به آنها عرضه شده، دروغی بیش نبوده است.
این روزها جامعه دانشگاهی امریکا با التهابات شدیدی مواجه است آن هم نه برای نیازهای مادی یا ضعف در بخشهایی از نظام آموزشی، بلکه برای موضوعی که مقامات امریکایی از گذشته تاکنون به دروغ، خود را مدافع سرسخت آن میدانند و آن یدک کشیدن عنوان آزادی و حقوق بشر برای نظامی است که تجربه ۲۵۰ ساله حکمرانی درکاخ سفید مملو از ظلم و تعدی به حقوق انسانها در همین بستر دروغین آزادی از نوع امریکایی آن بوده است.
چند روزی است که دانشگاههای امریکا صحنه تظاهرات گسترده دانشجویان و اساتید در حمایت از مردم مظلوم غزه و اعتراض به ارتکاب جنایات جنگی اسرائیل علیه فلسطینیها است و همزمان پلیس و مقامات ایالتی در اقداماتی هماهنگ، تلاش میکنند با دستگیریهای گسترده و تهدید به اخراج دانشجویان کمپهای تحصن دانشجویان را در دانشگاههایی، چون تگزاس، کلمبیا و کالیفرنیا برچینند و با بیش از ۲۵ دانشگاه بزرگ این کشور برخورد پلیسی از نوع خشن داشته باشند.
نباید از این نکته غافل بود که محیطهای علمی در امریکا در چنبره دستگاههای نظامی و امنیتی است و همانگونه که برخی تحصیلکردگان این دانشگاهها گفتهاند نمیتوان این مراکز را صرفاً محیطهای علمی دانست و طبیعی است وقتی محیطی با کارکرد چند منظوره فعالیت میکند، هرنوع اعتراض اجتماعی یا سیاسی زیر ذره بین نهادهای امنیتی- نظامی قرار میگیرد و پلیس با مشاهده اتفاقی یا اعتراضی در دانشگاه به خود اجازه میدهد به این محیطها وارد شده و آنها را سرکوب کند. اتفاقی که این روزها در دانشگاههای امریکا میافتد از این جنس است. حتی برخی از مدیران دانشگاهها به دلیل واکنشهایشان به ناآرامیها مورد انتقاد قرار گرفتهاند. تا آنجا که سنای دانشگاه کلمبیا قطعنامهای را تصویب کرد که مینوش شفیق، رئیس بریتانیایی- امریکایی دانشگاه کلمبیا را که اصالتی مصری دارد، به بیتوجهی به طی روند قانونی در قبال دانشجویان و آسیب رساندن به آزادی علمی در نتیجه سرکوب اردوگاه معترضان متهم کرد. شفیق به پلیس نیویورک مجوز داده بود وارد اردوگاه دانشجویان دانشگاه کلمبیا شود و اقدام به بازداشت دستهجمعی بیش از ۱۰۰ دانشجو کند. این اجازه، بحرانی کمسابقه را در تاریخ این دانشگاه برجسته امریکایی رقم زد. آخرین باری که مقامات دانشگاه کلمبیا به پلیس اجازه داده بودند وارد فضای دانشگاه شود و دانشجویان معترض را سرکوب کند، به اعتراضات سال ۱۹۶۸ (حدود ۵۶ سال قبل) علیه جنگ ویتنام برمیگردد. درنتیجه این اعتراضات، دانشگاه کلمبیا اعلام کرد تا پایان نیمسال تحصیلی کنونی، کلاسهای خود را به صورت نیمهحضوری و نیمهمجازی برگزار میکند. در همین حال، سخنگوی این دانشگاه میگوید شرکتکنندگان در تجمعات حامی فلسطین، در حال شناسایی هستند و با اخراج موقت از دانشگاه مجازات خواهند شد. این وضعیت دانشگاهی است که در میان دانشگاههای دنیا برند محسوب میشود و جوانان کشورهای دیگر برای رسیدن به آنجا سر و دست میشکنند.
ورودپلیس به دانشگاه کلمبیا و دیگر دانشگاههای امریکا را مقایسه کنید با اتفاقی که در کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ در ایران افتاد. با این تفاوت که اعتراض دانشجویان و اساتید دانشگاههای امریکایی نه موضوع داخلی، بلکه یک موضوع جهانی و اعتراض به نسل کشی بود که توسط رژیم صهیونیستی دهها هزار کیلومتر دورتر از سرزمین امریکا اتفاق افتاده است. آنچه در دانشگاههای امریکا در حال رخ دادن است بسیار متفاوت از آن چیزی است که در سال ۷۸ در کوی دانشگاه اتفاق افتاد. اعتراضات دانشگاههای امریکا صرفا تجمع و تحصن مسالمت آمیز برای نسل کشی مردم غزه بود که با خشونت بیحد و حصر پلیس با ورود به دانشگاه صورت گرفت و دانشجویان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و دستگیر و بازداشت شدند.
تجمعات این روزهای دانشگاههای امریکا که در بستر نظام لیبرالیسم و با شعار آزادی و دموکراسی شکل گرفته به خشونت انجامیده و هزاران دانشجو و استاد روانه بازداشتگاههای پلیس شدهاند و در آستانه اخراج و تعلیق قرار دارند. این در حالی است که در حادثه کوی دانشگاه تهران اعتراضات ساختارشکنانه و صرفا با رویکرد داخلی و با خشونت و تخریب اموال دانشگاه بود و وقتی پلیس برای فروکش کردن این وضعیت وارد کوی دانشگاه شد از تاج زاده معاون سیاسی وقت وزارت کشور گرفته تا معین وزیر علوم به صحنه آمدند و پلیس را مورد عتاب قرار دادند تا جایی که از شورای امنیت ملی مجوز عدم ورود پلیس در دانشگاه را دریافت کردند. تفاوت دو محیط علمی در ایران و امریکا برای دو تجمع کاملاً متفاوت، تا این حد است که در امریکا پلیس تحت حمایت رئیس دانشگاه و همه ارکان حکومت وارد دانشگاه میشود و هر رفتار خشنی را انجام میدهد ولی در ایران هر رفتار خشنی توسط تعدادی دانشجو در محیط دانشجو صورت میگیرد و مورد حمایت مسئولان وقت وزارت علوم قرار میگیرد. در امریکا دانشجو و استاد کتک میخورد و اینجا پلیس با آجر و سنگ مورد حمله قرار میگیرد. در امریکا مهد دموکراسی دروغین، رئیس دانشگاه و مسئولان کاخ سفید برای ورود پلیس آن هم برای ضرب و شتم و دستگیری معترضان دانشجویی به خط میشوند و اینجا عکس آن عمل میکنند.
آنجا با اعتراض دانشجویان در حمایت از مردم غزه و نسل کشی صهیونیست ها، استاد فلسفه و علوم سیاسی در کنار دانشجویان قرار میگیرد، کتک میخورد، روانه بازداشتگاه پلیس و در معرض اخراج و تعلیق قرار میگیرد، اینجا ازکسانی که کوچکترین حرکت پلیس کشورمان را زیر ذرهبین قرار میدادند و برای آن توئیت میزدند و فضای مجازی را برای حرکت بر ضد پلیس آماده میکردند، خبری از تقبیح حرکت خشن پلیس امریکا و برخورد با استادان و دانشجویان نیست. اینجا خبری از جیغ بنفش زیبا کلام، حاتم قادری، محمد فاضلی و مویه کردن آنها برای دانشجویان و اساتیدی که هر روز در زیر مشت و لگد پلیس امریکا قرار دارند، نیست. البته نمیتوان به این افراد خرده گرفت چراکه وقتی حقانیت موضوعی در زیر چتر لیبرالیسم و دموکراسی غربی تفسیر شود، خونریزی کودکان غزه مباح و تظلمخواهی دانشجو و استاد امریکایی برای کودکان و زنان غزه عمل خلاف و مستحق مجازات از نوع رفتار پلیس امریکا خواهد بود.