صادق زیباکلام: اصلاحطلبان مردم را بازیچه خود کردند/ اصلاحطلبان باختهاند، همهجوره هم باختهاند/ جهانگیری، محسن هاشمی و عارف
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۲۸۱۹۵۷
گروه سیاست فردانیوز: وضعیت فعلی اصلاحطلبان بحرانی بهنظر میرسد زیرا آنها از یکسو نتوانستند در انتخابات اسفندماه مجلس به توفیقی دست یابند و از سوی دیگر باتوجه به حجم انتقاداتی که به عملکرد دولت روحانی و مجلس دهم وجود دارد، این احتمال وجود دارد که آنها در انتخابات1400 نتیجهای بهدست نیاورند. همه اینها در حالی است که نیروهای اصلاحطلب در مدت اخیر دچار انشقاق درونی گستردهای شدهاند و عملا بعید به نظر میرسد که تا سال آینده بتوانند به یک وحدت درونی جامع دست یابند و مشخص نیست که باتوجه به مشکلات موجود در این جریان آیا جبهه اصلاحات میتواند با مطرحکردن نامهایی مانند اسحاق جهانگیری، محمدجواد ظریف، محسن هاشمی و.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
صادق زیباکلام، تحلیلگر مسائل سیاسی باور دارد که عملکرد دولت حسن روحانی بهشدت به اعتماد عمومی لطمه زد. او درباره این موضوع «فردانیوز» گفت: «عملکرد آقای روحانی و دولتش مردم را از انتخابات دلسرد کرد و این واقعیتی است که نمیشود انکار کرد. واقعا دولت به خصوص از سال96 تا کنون چه حرفی برای گفتن داشته است؟ کدام سیاست داخلی و سیاست خارجی در جریان بوده است؟ چه زمانی به خواستههای مردم گوش داده شده است؟».
او ادامه داد: «اصلاحطلبان در به وجودآمدن چنین فضایی بیتقصیر نیستند. بزرگترین تقصیر اصلاحطلبان آن بود که بعد از روی کار آمدن دولت با جدیت از روحانی و عملکردش انتقاد نکردند. شاید اصلاحطلبان بتوانند بگویند که در سال92 چارهای جز حمایت از روحانی نداشتیم اما حمایت بیدریغ آنها در تمام اینسالها توجیهپذیر نیست. آنها روحانی را به حال خود رها کردند و با چنین رویکردی با اعتماد عمومی بازی کردند و در نهایت هیچ مسئولیتی در قبال عملکرد ضعیف دولت بر عهده نگرفتند. شخص آقای خاتمی حتی یکبار موضع جدی دربرابر دولت نگرفت و در برابر مطالبات مردم سکوت کرد. اصلاحطلبان مردم را بازیچه فرض کردند که پای صندوق بکشانند و بعد از آن خود را کنار بکشند».
زیباکلام درباره جایگاه فعلی رهبران اصلاحات و به خصوص محمد خاتمی اظهار کرد: «چه خاتمی و چه دیگر رهبران اصلاحطلب همه جایگاه و شأنیت خود را از دست دادهاند. آقای خاتمی همواره یکسری کلمات قشنگ و جذاب بر زبان میآورد که در عالم واقع نتیجه خاصی ندارد. او یک بار نیامد و تکلیف خود را با مبانی مهمی چون دموکراسی روشن کند. اینکه مدام گفته شود باید به رأی مردم احترام گذاشت، فعالیت سیاسی محسوب نمیشود. متأسفانه او هیچگاه نخواست که منعکسکننده خواستههای مردم باشد».
این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران درباره شانس اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری1400 هم گفت: «اصلاحطلبان باختهاند و همهجوره هم باختهاند زیرا نتوانستند به درستی عمل کنند و مردم را از خود ناامید کردهاند. در چنین شرایطی دیگر فرقی نمیکند که اسحاق جهانگیری، محسن هاشمی، محمدرضا عارف یا حتی شخص محمد خاتمی نامزد آنها در ریاستجمهوری باشد و در هر صورت مردم به اصلاحطلبان اقبالی نشان نمیدهند؛ یعنی فرض کنیم که خود آقای خاتمی نامزد شود و تأیید صلاحیت هم شود بازهم اصلاحطلبان پیروز انتخابات نخواهند شد».
منبع: فردا
کلیدواژه: صادق زیباکلام اصلاح طلبان انتخابات 1400 اصلاح طلبان باخته اند
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۲۸۱۹۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جوان: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟! - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید. آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد. محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است. نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور 29 شهریور 1401 یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در 15 دی 1402 «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر 99 بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...» ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟! اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید! شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!
منبع: جوان
انتهای پیام/