Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «صدای ایران»
2024-05-04@07:12:20 GMT

عروس چابهاری یک روز بعد عروسی بچه دار شد!

تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۲۸۶۹۳۸

عروس چابهاری یک روز بعد عروسی بچه دار شد!

صدای ایران-وقتی بعد از ازدواج با همسرم دچار اختلاف شدم هیچ گاه به عاقبت طلاق و آسیب های بعد از آن فکر نکردم به همین خاطر زندگی من دچار فراز و نشیب های شدیدی شدم به گونه ای که در سیاهی روزگار می گذراندم و...

زن 35 ساله ای که مدعی بود پای دختر دیگری به زندگی اش باز شده و حالا همسرش او را با کتک کاری از منزل بیرون انداخته است درباره سرگذشت پرفراز و فرودش به کارشناس اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد گفت: در سال اول دبیرستان تحصیل می کردم که از چابهار به مشهد مهاجرت کردیم چرا که پدربزرگم مخالف سکونت ما در جنوب کشور بود و اصرار داشت در کنار یکدیگر زندگی کنیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

خیانت شوهر زن را تا پای طلاق کشاند

هنوز یک ماه بیشتر از ورودمان به مشهد نگذشته بود که پسر عمه ام به خواستگاری ام آمد. او 9 سال از من بزرگ تر بود اما من به خواست پدرم و در حالی که 15 سال بیشتر نداشتم پای سفره عقد نشستم. به خاطر آن که هیچ گونه آگاهی از زندگی زناشویی نداشتم خیلی زود باردار شدم و روز بعد از جشن عروسی دخترم را به دنیا آوردم به طوری که همین موضوع به اختلافات شدیدی بین من و پدرم منجر شد.

از سوی دیگر نیز همسرم مردی پرخاشگر بود و مدام مرا کتک می زد یا با الفاظ رکیک تحقیرم می کرد. آن زمان در منزل مادرشوهرم زندگی می کردیم که تازه فهمیدم «قدرت» به تریاک و مصرف قرص های مخدردار اعتیاد دارد. با آن که پسرم را باردار بودم چند بار تلاش کردم تا اعتیادش را ترک کند به همین دلیل برای تامین هزینه ها پای چرخ خیاطی می نشستم تا برای تامین مخارج زندگی دچار مشکل نشویم چرا که همسرم کارگر بنایی بود و نمی توانست هزینه های ترک اعتیادش را بپردازد.

اعتیاد شوهر و طلاق سرنوشت این زن را سیاه تر کرد

اما باز هم تلاش هایم بی فایده بود و ترک اعتیاد او بیشتر از یک ماه دوام نمی آورد و از طرف دیگر به خاطر خیاطی در دوران بارداری پاهای نوزادم دچار مشکل شد که دو سال زیر نظر پزشک بود و چند عمل جراحی برای بهبودی نقص جسمانی او انجام شد. دیگر تألمات روحی بر مشکلات خانوادگی و اقتصادی ام افزوده شد به همین دلیل به کارگری در منازل مردم مشغول شدم اما همسرم برای آن که خجالت نکشد نزد اطرافیان وانمود می کرد منشی یک شرکت مهندسی شده ام.

دیگر همسرم از صبح تا شب به مصرف مواد مخدر مشغول بود و نمی توانست کار کند. زندگی بی سر و سامانم نه تنها هر روز آشفته‌تر می شد بلکه خانواده همسرم به من تهمت می‌زدند که با مردان نامحرم در شرکت ارتباط دارم در حالی که من اصلا در شرکت کار نمی کردم.

چند بار با حالت قهر به منزل پدرم رفتم اما هر بار با وساطت بزرگ ترها به زندگی‌ام بازگشتم تا این که یک بار وقتی فهمیدم قصد معتاد کردن مرا دارد و مقداری موادمخدر درون چای من ریخته است با او به مشاجره پرداختم که در نهایت مرا به شدت کتک زد و حدود یک هفته در خانه زندانی ام کرد این بار وقتی موفق به فرار شدم به منزل پدرم رفتم اما این بار قصد بازگشت به خانه ام را نداشتم به همین دلیل منزلی را در نزدیکی خانه پدرم اجاره کردم و در یک کارگاه خیاطی مشغول کار شدم.

طلاق از شوهر و گرفتار در دام مردی شیاد

بالاخره چند ماه بعد «قدرت» حاضر شد به شرط دریافت مبالغی از من و گذشت از مهریه و فرزندانم مرا طلاق بدهد. من هم پس اندازها وپول رهن خانه ام را به او دادم و به طور توافقی جدا شدیم. چند سال در کارگاه خیاطی کار می‌کردم و شب ها را نیز در محل کارم می‌خوابیدم اما وقتی صاحب کارم تصمیم گرفت به خاطر خواب در کارگاه از حقوقم کسر کند از آن جا بیرون آمدم و منزل کوچکی را در حاشیه شهر اجاره کردم. بعد از آن به کار خدماتی در یک هتل مشغول شدم و شب ها را نیز در منزل خیاطی می کردم تا این که اوضاع مالی ام بهتر شد اما از تنهایی رنج می بردم. خلاصه اواخر سال 97 بود که با متصدی یک فروشگاه خدمات تلفن همراه آشنا شدم و چند ماه بعد به عقد موقت او در آمدم. «مهرشاد» مجرد بود و قرار شد به مدت پنج سال در عقد او باشم .

دیگر تا بعدازظهر در هتل کار می کردم و بعدازظهرها نیز در امور خدماتی تلفن همراه برای همسرم فعالیت داشتم و چندین میلیون تومان هم به او کمک مالی کردم ولی بعد از گذشت چند ماه دیگر پاسخ تلفن هایم را نداد و به دیدارم نیامد. او مدعی بود اتفاق بدی برایش افتاده و من باید مدتی صبر کنم. خلاصه چهار ماه بعد فهمیدم که پای دختر دیگری درمیان است و «مهرشاد» ادعا کرد با آن دختر ازدواج کرده اما قصد دارد او را به خاطر مشکلات اخلاقی طلاق بدهد. به او گفتم بدهکاری هایت را پس بده و به دنبال کارت برو! ولی او شبانه با دوستانش به منزل من ریختند و مرا کتک زدند. حالا هم به کلی آشنایی خودش با مرا انکار می کند و...

شایان ذکر است به دستور سرهنگ محسن باقی زاده حکاک (رئیس کلانتری میرزاکوچک خان) رسیدگی به شکایت این زن در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

زن جوان چابهاری وقتی از همسر اولش در مشهد طلاق گرفت اسیر جوانی شد که سرانجام شومی را برایش رقم زد.
     


به گزارش رکنا، وقتی بعد از ازدواج با همسرم دچار اختلاف شدم هیچ گاه به عاقبت طلاق و آسیب های بعد از آن فکر نکردم به همین خاطر زندگی من دچار فراز و نشیب های شدیدی شدم به گونه ای که در سیاهی روزگار می گذراندم و...


زن 35 ساله ای که مدعی بود پای دختر دیگری به زندگی اش باز شده و حالا همسرش او را با کتک کاری از منزل بیرون انداخته است درباره سرگذشت پرفراز و فرودش به کارشناس اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد گفت: در سال اول دبیرستان تحصیل می کردم که از چابهار به مشهد مهاجرت کردیم چرا که پدربزرگم مخالف سکونت ما در جنوب کشور بود و اصرار داشت در کنار یکدیگر زندگی کنیم.
خیانت شوهر زن را تا پای طلاق کشاند
هنوز یک ماه بیشتر از ورودمان به مشهد نگذشته بود که پسر عمه ام به خواستگاری ام آمد. او 9 سال از من بزرگ تر بود اما من به خواست پدرم و در حالی که 15 سال بیشتر نداشتم پای سفره عقد نشستم. به خاطر آن که هیچ گونه آگاهی از زندگی زناشویی نداشتم خیلی زود باردار شدم و روز بعد از جشن عروسی دخترم را به دنیا آوردم به طوری که همین موضوع به اختلافات شدیدی بین من و پدرم منجر شد.
از سوی دیگر نیز همسرم مردی پرخاشگر بود و مدام مرا کتک می زد یا با الفاظ رکیک تحقیرم می کرد. آن زمان در منزل مادرشوهرم زندگی می کردیم که تازه فهمیدم «قدرت» به تریاک و مصرف قرص های مخدردار اعتیاد دارد. با آن که پسرم را باردار بودم چند بار تلاش کردم تا اعتیادش را ترک کند به همین دلیل برای تامین هزینه ها پای چرخ خیاطی می نشستم تا برای تامین مخارج زندگی دچار مشکل نشویم چرا که همسرم کارگر بنایی بود و نمی توانست هزینه های ترک اعتیادش را بپردازد.
اعتیاد شوهر و طلاق سرنوشت این زن را سیاه تر کرد
اما باز هم تلاش هایم بی فایده بود و ترک اعتیاد او بیشتر از یک ماه دوام نمی آورد و از طرف دیگر به خاطر خیاطی در دوران بارداری پاهای نوزادم دچار مشکل شد که دو سال زیر نظر پزشک بود و چند عمل جراحی برای بهبودی نقص جسمانی او انجام شد. دیگر تألمات روحی بر مشکلات خانوادگی و اقتصادی ام افزوده شد به همین دلیل به کارگری در منازل مردم مشغول شدم اما همسرم برای آن که خجالت نکشد نزد اطرافیان وانمود می کرد منشی یک شرکت مهندسی شده ام.
دیگر همسرم از صبح تا شب به مصرف مواد مخدر مشغول بود و نمی توانست کار کند. زندگی بی سر و سامانم نه تنها هر روز آشفته‌تر می شد بلکه خانواده همسرم به من تهمت می‌زدند که با مردان نامحرم در شرکت ارتباط دارم در حالی که من اصلا در شرکت کار نمی کردم.
چند بار با حالت قهر به منزل پدرم رفتم اما هر بار با وساطت بزرگ ترها به زندگی‌ام بازگشتم تا این که یک بار وقتی فهمیدم قصد معتاد کردن مرا دارد و مقداری موادمخدر درون چای من ریخته است با او به مشاجره پرداختم که در نهایت مرا به شدت کتک زد و حدود یک هفته در خانه زندانی ام کرد این بار وقتی موفق به فرار شدم به منزل پدرم رفتم اما این بار قصد بازگشت به خانه ام را نداشتم به همین دلیل منزلی را در نزدیکی خانه پدرم اجاره کردم و در یک کارگاه خیاطی مشغول کار شدم.
طلاق از شوهر و گرفتار در دام مردی شیاد
بالاخره چند ماه بعد «قدرت» حاضر شد به شرط دریافت مبالغی از من و گذشت از مهریه و فرزندانم مرا طلاق بدهد. من هم پس اندازها وپول رهن خانه ام را به او دادم و به طور توافقی جدا شدیم. چند سال در کارگاه خیاطی کار می‌کردم و شب ها را نیز در محل کارم می‌خوابیدم اما وقتی صاحب کارم تصمیم گرفت به خاطر خواب در کارگاه از حقوقم کسر کند از آن جا بیرون آمدم و منزل کوچکی را در حاشیه شهر اجاره کردم. بعد از آن به کار خدماتی در یک هتل مشغول شدم و شب ها را نیز در منزل خیاطی می کردم تا این که اوضاع مالی ام بهتر شد اما از تنهایی رنج می بردم. خلاصه اواخر سال 97 بود که با متصدی یک فروشگاه خدمات تلفن همراه آشنا شدم و چند ماه بعد به عقد موقت او در آمدم. «مهرشاد» مجرد بود و قرار شد به مدت پنج سال در عقد او باشم .
دیگر تا بعدازظهر در هتل کار می کردم و بعدازظهرها نیز در امور خدماتی تلفن همراه برای همسرم فعالیت داشتم و چندین میلیون تومان هم به او کمک مالی کردم ولی بعد از گذشت چند ماه دیگر پاسخ تلفن هایم را نداد و به دیدارم نیامد. او مدعی بود اتفاق بدی برایش افتاده و من باید مدتی صبر کنم. خلاصه چهار ماه بعد فهمیدم که پای دختر دیگری درمیان است و «مهرشاد» ادعا کرد با آن دختر ازدواج کرده اما قصد دارد او را به خاطر مشکلات اخلاقی طلاق بدهد. به او گفتم بدهکاری هایت را پس بده و به دنبال کارت برو! ولی او شبانه با دوستانش به منزل من ریختند و مرا کتک زدند. حالا هم به کلی آشنایی خودش با مرا انکار می کند و...
شایان ذکر است به دستور سرهنگ محسن باقی زاده حکاک (رئیس کلانتری میرزاکوچک خان) رسیدگی به شکایت این زن در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.



منبع: صدای ایران

کلیدواژه: عروس ازدواج طلاق بچه چابهار بارداری فرهنگ اجتماعی کلانتری کار می کردم کارگاه خیاطی همین دلیل چند ماه بعد اجاره کردم برای تامین ترک اعتیاد تلفن همراه خانه ام طلاق بدهد مشغول شدم دچار مشکل بعد از آن هزینه ها بار وقتی بزرگ تر مرا کتک چند بار حالا هم کتک زد یک ماه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۲۸۶۹۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دختربچه تازه عروس برای تبلیغ آرایشگاه زنانه ! + ویدئو

دریافت 4 MB

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، سرهنگ داود معظمی گودرزی رئیس پلیس فتای تهران بزرگ با اشاره به انتشار ویدیویی از یک دختربچه در فضای مجازی و معرفی او به عنوان یک تازه عروس گفت: انتشار این ویدیو موجی از واکنش منفی افکار عمومی و به خصوص کاربران فضای مجازی و فعالان حوزه حقوق کودک را درپی داشت. در همین راستا نیز پلیس فتا رسیدگی به موضوع را در دستورکار خود قرار داد و ابتدا تیم رصد و پایش این پلیس مبدا اصلی انتشار این ویدیو را مورد شناسایی قرار دادند.

معظمی گودرزی با بیان اینکه در جریان تحقیقات انجام شده، مشخص شد که موضوع ازدواج این کودک، سناریو تبلیغاتی مدیر این آرایشگاه برای جذب مشتری و دنبال کننده در اینستاگرام بوده و به هیچ عنوان صحت ندارد، گفت: این زن پس از مواجهه با ماموران اعلام کرد که از عواقب کار خود بی اطلاع بوده و ضمن ابراز پشیمانی از عمل خود، گفت که دختربچه نوجوان فرزند یکی از مشتریان آرایشگاهش بود و چون قصد داشته اقدام به ایجاد تبلیغ در فضای مجازی کند، این کودک را به عنوان یک عروس معرفی و آرایش کرده است.

رئیس پلیس فتای تهران بزرگ با بیان اینکه برای این خانم به دلیل سوءاستفاده از کودکان و... پرونده‌ای تشکیل شد، گفت: صفحه اینستاگرامی مذکور نیز با دستورقضایی از دسترس خارج و متهم نیز به همراه پرونده متشکله و برای ادامه روند رسیدگی به جرم روانه دادسرا شد.

متن کامل خبر را اینجا بخوانید:

دستگیری مدیر یک آرایشگاه زنانه به خاطر تبلیغ کودک‌همسری کد خبر 848745 منبع: ایسنا برچسب‌ها خبر مهم آرایشگاه حوادث ایران

دیگر خبرها

  • نمایش فیلم تئاتر «عروسی خون» در سینماتک خانه هنرمندان ایران
  • (ویدئو) شریفی مقدم: چه کسی گفته عروس باید در خانه مادرشوهر کار کند؟
  • جدل جالب المیرا شریفی‌مقدم با روانشناس بر سر کار کردن عروس در خانه مادرشوهر + ویدئو
  • تصویری منتشر نشده از کارت عروسی بنی‌صدر
  • طعنه هاشمی‌طبا به رئیسی و کابینه‌اش: فکر می‌کنند روز عروسی‌شان است؛ برای یکدیگر نوشابه باز می‌کنند
  • طعنه سنگین هاشمی طبا به رئیسی و کابینه اش: دائما برای هم نوشابه باز می کنید، فکر می کنید روز عروسی تان است /مغرور به «روز عروسی» نباشید!
  • تبلیغ جنجالی آرایشگاه زنانه با عروس‌ نوجوان | مدیر سالن بازداشت شد
  • دختربچه تازه عروس برای تبلیغ آرایشگاه زنانه ! + ویدئو
  • دستگیری قاتل مست دو زن در عروسی
  • ماجرای تلخ عروسی‌هایی که تبدیل به عزا می‌شوند