چه کسانی پشت هسته مرکزی معاملات آنلاین سینمای ایران هستند؟
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۲۹۰۵۴۰
اگر اطلاعات ثبت دامنه سمفا را از اینجا بررسی کنید، به نام احسان شاکری پور میرسید.شاکری پور مدیر ارشد فناوری (CTO) سایت ایرانتیک یکی از چهار درگاه فروشگاه بلیت سینماست.
به گزارش مشرق، در شرایطی سامانه مرکز فروش آنلاین آماده اجرا شده که شواهد نشان میدهد حتی دامنه اینترنتی این سامانه دولتی نیز توسط مسئول یکی از درگاههای خصوصی بلیت سینما ثبت شده و حتی دامنه این سامانه نیز در کنترل دولت نیست؛ اتفاقی که مشابهش در بورس را میتوان به ثبت و کنترل سامانه بورس توسط عوامل یکی از کارگزاریها تشبیه کرد که قاعدتاً میتواند یک رانت بزرگ باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در شرایطی سامانه مرکز فروش آنلاین آماده اجرا شده که شواهد نشان میدهد حتی دامنه اینترنتی این سامانه دولتی نیز توسط مسئول یکی از درگاههای خصوصی بلیت سینما ثبت شده و حتی دامنه این سامانه نیز در کنترل دولت نیست؛ اتفاقی که مشابهش در بورس را میتوان به ثبت و کنترل سامانه بورس توسط عوامل یکی از کارگزاریها تشبیه کرد که قاعدتاً میتواند یک رانت بزرگ باشد.
به گزارش «تابناک»؛ سازمان سینمایی با عاملیت خانه سینما، کمکهایی به اهالی سینما کرد که برای این کار ـ کل سینماگرها ـ نیاز به ثبت تلفن همراه و کد ملی اهالی سینما در یک سامانه و ثبت اطلاعات گسترده از هر سینماگر بر روی یک سامانه مکمل دیگر بود. این وب سایتها نه متعلق به سازمان سینمایی و نه وب سایت خانه سینما بود و به همین دلیل در کنار نقدهایی که به نفس جمع آوری اطلاعات وارد آمد و کار به استفتاء از علما نیز کشید، درباره ماهیت سامانههایی که متولی جمع آوری این اطلاعات شدهاند نیز مباحثی مطرح است.
یکی از این دو سامانه موسوم به «سمفا» به نشانی www.samfaa.ir برای مدتی از دسترس خارج شده که پس از گزارش «تابناک» پیرامون نگرانیها درباره امنیت اطلاعات اهالی سینما، مجدداً در دسترس قرار گرفت. این سامانه پس از استفاده به عنوان درگاه دریافت کد ملی و شماره تلفن سینماگران متقاضی کمک در دوران کرونا، ماموریت مهمتری یافت و آن ماموریت، تبدیل شدن به محور فروش بلیت سینما بود. در سالهای مدیریت مجید مسچی در موسسه سینماشهر، سایت سینماتیکت به شکل کنونی درآمد و محور فروش بلیت سینما شد. مشخص نیست سینماشهر در این دوره چه حمایتهایی از سینماتیکت کرد اما در نهایت یک فضای انحصاری برای این سایت که دربارهاش حرف و حدیثهای فراوانی وجود داشت، شکل گرفت.
بیشتر بخوانید:
کسب درآمد از آمارهای دروغین اکران فیلمهای سینمایی!
صفحه نخست سامانه سمفااکنون در واپسین سالهای دوران کوران مجید مسچی، بخش خصوصی که سینماتیکت را در اختیار داشت در چند مرحله این سایت را به مجموعهای که آپارات و فیلمیو را در اختیار دارد فروخت و چنین به نظر میرسید که مجموعه فناوران ایده پرداز صبا، یک سامانه با سوددهی تضمینی را خریده که یک بازار انحصاری را در اختیار دارد. در همین مراحل بود که آهسته آهسته عرصه برای ظهور چند سامانه دیگر مهیا و یکباره تصمیم گرفته شد، انحصار شکسته شود! این اتفاق عصبانیت خریدار سینماتیکت را در پی داشت و محمدجواد شکوری اخیراً در گفت وگویی نسبت به نوع تغییر زمین بازی اعتراض کرده است.
شکوری تاکید کرده است: «ما خودمان را که نباید گول بزنیم، اول آنکه یکی از همین چهار پلتفرم هسته مرکزی بلیط فروشی یعنی "سمفا" را مدیریت میکند و هم در ارتباط با یکی از سینماداران بزرگ است، پس اطلاعات فروش تک تک سینماها به دست یکی از بزرگترین رقبایشان می افتد، دوم و مهمتر آنکه با این تصمیم عجیب، سینماها می توانند با هر کدام از این چهار پلتفرم توافق فروش بلیت داشته باشند یا نداشته باشند.» نگرانیهای شکوری دقیقاً از این جهت است که یک سینمادار قدرتمند در ایران میتواند فیلمهای پرفروش را روی سامانه نزدیک به خود عرضه کند و سینماتیکت و دیگران را از سکه بیندازد؛ اما نگرانی درباره دسترسی یکی از چهار درگاه فروش بلیت به سایرین به چه معناست؟
فرض کنید دامنه سایت مرکزی سازمان بورس و هسته مرکزیاش مرتبط یا به نام عوامل یکی از کارگزاریهای کشور باشد؛ در آن صورت آن کارگزاری اگر اراده کند، میتواند به چه سطحی از قدرت عمل یا دست کم رانت اطلاعات دسترسی داشته باشد؟! بر اساس بررسیهای «تابناک» ادعاهای مطرح با ردپاهایی همراه است که خبرنگار «تابناک» موفق به کشف یکی از این ردپاها شد. پررنگترین ردپا در همان سامانه «سمفا» عیان است. اگر اطلاعات ثبت دامنه سمفا را از اینجا بررسی کنید، به نام احسان شاکری پور میرسید.
همچنین با یک جستجوی اینترتی درمییابید احسان شاکری پور مدیر ارشد فناوری (CTO) سایت ایرانتیک یکی از چهار درگاه فروشگاه بلیت سینماست که تازه در این مسیر آمده است. این موضوعی است که شاکری پور در حساب لینکدین خود نیز به صراحت بیان کرده است. اکنون باید پرسید چرا نشانی اینترنتی یک سامانه دولتی که قرار است کل اقتصاد سینمای ایران متکی به آن باشد و هسته اصلی معاملات اقتصادی سینما محسوب میشود، به نام یک شخص ثبت شده و آیا منطقی است که هسته مرکزی به هر نحوی قابل ارتباط با یکی از ذینفعها باشد؟! پشت این ذینفع چه کسانی هستند؟
منبع: تابناکمنبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا سهام عدالت مجلس یازدهم سازمان سینمایی سمفا موسسه سینماشهر سایت خانه سینما بلیت سینما هسته مرکزی فروش بلیت یک سامانه شاکری پور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۲۹۰۵۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرگذشت غمانگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)
دهم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته میشود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران میدانند. صدیقه (روحانگیز) سامینژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقشآفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.
به گزارش روزیاتو، نام روحانگیز سامینژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامینژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.
فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سالها بیخبری و با تصاویری تکاندهنده از این ستاره سالهای دور سینما واکنشهای تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد:
زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روحانگیز سامینژاد مُرده است. من تا آن روز فکر میکردم روحانگیز سامینژاد باید سالها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامینژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامینژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».
این کارگردان سینما همچنین گفته بود:
من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامینژاد را در فیلم تهامینژاد دیده بودم که گریه میکرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناسترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلیهای دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعهای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.
عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخشهایی از آن آمده است:
وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامینژاد در آن نقش «گلنار» را بازی میکرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنشهای ناگواری برانگیخت، که بهدرستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچگاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامینژاد تصوری از آن واکنشها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر میداشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم میشد؟
گفته میشود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوششهایی را در زمینه ساخت فیلم انجام میداد و در اینباره بهارلو ادامه داده است:
بهموازات فعالیتهای سختکوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خانبهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جستوجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلویِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایشها و تعزیهها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سالها در فیلمهای اوگانیانس و مرادی ایفای نقش میکردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، بههمین دلیل موانع کمتری بر سرِ راه خود داشتند.
سپنتا موفق شد صدیقه (روحانگیز) سامینژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او بهعنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد.
«دختر لر» نخستین بار در سیام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیدهبان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت. سپس با یک دو هفته وقفه در همینسینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگهای خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را بهچشم ببینند.
ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامینژاد چنان انگشتنما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.
سامینژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامینژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.
از تهامینژاد نقل شده است:
اغلب بهطور کنترلنشدهای میخندید و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانیهای متعصب او را مورد ضربوشتم قرارمیدادند و حتی بطری بهطرفش پرتاب میکردند. بهطوریکه همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.
درباره این چهره مستند دیگری با نام «روحانگیز سامینژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.
سامینژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبهای با ایسنا گفته بود:
بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسلهای دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.
قدیمیهای معروف، بریدهاند و سعی میکنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سالها به آنها بیلطفی شده است و دل پرگلایهای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که میتوانست بازی کند. در یکی از برنامههای تلویزیونی هفت، بعد از سالها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید میبینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمیتوان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سالها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او میتوانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بیغمی وجود نداشت، میتوانست نقش یک پدر را بازی بکند.
کانال عصر ایران در تلگرام