سه گزینه پیشروی تهران- واشنگتن
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۳۰۶۷۱۲
چهار دهه بحران بین ایران و آمریکا، با روی کار آمدن دونالد ترامپ، شدیدتر شدهاست؛ ترامپ جمهوریخواه که در ماه نوامبر یک بار دیگر شانس خود را برای ماندن در کاخ سفید محک خواهد زد، با خروج از برجام و تحمیل سیاست فشار حداکثری علیه تهران و همچنین اقداماتی همچون قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست گروههای تروریستی یا ترور سردار شهید قاسم سلیمانی در عراق، فصل جدیدی از روابط را بین دو کشور گشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اکنون با توجه به این سطح از خصومت بین ایران و آمریکا این پرسش مطرح است که اگر ترامپ دوباره رئیسجمهور شود، روابط دو کشور به چه سمتی میرود و اگر جو بایدن دموکرات بیاید آیا میتواند روابط را به سطح مطلوبتری هدایت کند؟ دکتر رحمن قهرمانپور، پژوهشگر ارشد مسائل بینالملل در گفتوگویی با «اکو ایران» به بررسی چشمانداز سه مساله مهم بین تهران و واشنگتن یعنی «تداوم فشار حداکثری، درگیری نظامی و مذاکره» پرداخت. او همچنین درباره سرنوشت برجام میگوید حتی اگر بایدن هم بیاید برجام به شکل قبل باز نمیگردد و طرفین تلاش میکنند که توافق جدیدی شکل بگیرد که البته این توافق جدید در صورت منعقد شدن، نیز اما و اگرهای خود را دارد. قهرمانپور در پیشبینی آینده روابط تهران و واشنگتن میگوید از آنجا که این موضوع از ۴۰ سال پیش لاینحل مانده، پاسخ به آن کمی دشوار است. وی در مقطع فعلی به پیشبینیناپذیر بودن شخص ترامپ نیز اشاره کرده و گفت که این ویژگی وی، کار را سختتر میکند.
مذاکره تحمیلی
به گفته این کارشناس باوجودیکه برخی با روی کار آمدن دونالد ترامپ امیدوار بودند که چون او تاجر مسلک است با ایران وارد مذاکره خواهد شد اما دیدیم که او بهدنبال مذاکره تحمیلی با ایران بود.
او ادامه داد: «ما زمانی با آمریکا وارد مذاکره شدیم که باراک اوباما پذیرفت شرایط نسبتا برابری بر مذاکرات حاکم شود اما ترامپ بهدنبال تحمیل مذاکره بود و بنابراین طبیعی است که ایران در برابر این موضوع مخالفت کند.» قهرمانپور با بیان اینکه چون ترامپ، رئیسجمهور مستقر است و رقیب وی جو بایدن نیز رقیب سرسختی نیست، او شانس زیادی برای انتخاب دوباره دارد، گفت: «اگر ترامپ دوباره انتخاب شود همچنان با سیاست فشار حداکثری تلاش میکند که مذاکره را به ایران تحمیل کند و در پی آن خواهد بود که به همه بگوید او در مذاکرات پیروز شده است.» وی سناریوی دیگر را نرمش ترامپ در مقابل ایران عنوان کرد، اما تاکید داشت که سیاستهای آتی ترامپ به چگونگی پیروزی احتمالی او در انتخابات بستگی دارد؛ در واقع این مساله مطرح است که آیا ترامپی که از انتخابات ۲۰۲۰ بیرون میآید یک ترامپ زخمی است و ترامپی است که با کمک سایر جمهوریخواهان انتخاب شده یا ترامپی است که خود به تنهایی در مقابل جمهوریخواهان معترض، سنتر دموکراتها (دموکراتهای میانه) و همچنین طرفداران برنی سندرز پیروز شده است.
اگر با ترامپ مدل دوم مواجه شویم وی خود را قهرمان داستان تصور کرده و احتمال اینکه امتیازی به ایران بدهد اندک است. قهرمانپور با توضیح این مساله که معمولا روسایجمهور آمریکا در دور دوم ریاستجمهوریشان بهدنبال میراث بزرگی هستند که از خود برجا بگذارند، تاکید کرد: «اما ترامپ لااقل در حوزه ایران بهنظر نمیرسد که بهدنبال چنین میراثی باشد.»
مساله ایران دعوای انتخاباتی کاندیداها نخواهد بود
این کارشناس همچنین با اشاره به اینکه اکنون مساله کشته شدن جورج فلوید به دست نیروهای پلیس این کشور و شیوع ویروس کرونا بر تمامی مسائل دیگر سایه افکنده گفت بنابراین بهنظر نمیرسد که کاندیداهای ریاستجمهوری بتوانند از موضوعات سیاست خارجی همچون ایران در مبارزات انتخاباتیشان بهره ببرند. زیرا حتی اگر بخواهند به موضوعی هم در سیاست خارجی بپردازند آن مساله، مساله چین است. بنابراین مساله ایران جزو مسائل اصلی دعوای انتخاباتی بین ترامپ و بایدن نخواهد بود.
وی در رابطه با این موضوع که اگر جو بایدن پیروز انتخابات ریاستجمهوری شود سیاستش در قبال ایران به چه صورت خواهد بود، گفت: «برای بررسی این موضوع باید توجه داشت که ترامپ یکسری کارهایی انجام داده که حتی بایدن هم رئیسجمهور شود نمیتواند شرایط را به قبل بازگرداند. بهعنوان مثال قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست گروههای تروریستی یا ترور سردار قاسم سلیمانی توسط نیروهای آمریکایی، اقداماتی هستند که سیاستمداران سنتر اعم از جمهوریخواه یا دموکرات از اینگونه اقدامات حذر میکردند و دلیلشان این بود که ممکن است منافعشان در خاورمیانه به خطر بیفتد. اما ترامپ با مشی خاص خود این خط قرمزها را شکست و اگر بایدن هم روی کار بیاید قاعدتا میگوید وقتی آمریکا و ترامپ هزینه این اقدامات و سیاستها را پرداخت کرده چرا باید از این سیاستها عقبنشینی کند.»
قهرمانپور ضمن بیان این موضوعات نتیجهگیری کرد که بنابراین اگر بایدن هم روی کار بیاید به این صورت نیست که کل مواضع ترامپ را به یکباره تغییر دهد و مشکل ۴۰ ساله ایران و آمریکا حلوفصل شود. وی ادامه داد: «ضمن اینکه اکنون یک جریان فکری قدرتمند در آمریکا شکل گرفته که معتقد هستند ضرورتی بر باقی ماندن آمریکا در خاورمیانه وجود ندارد. این جریان نگاه سیاست به شرق از زمان باراک اوباما شکل گرفت و در سند استراتژی امنیت ملی آمریکا آمد. این سیاست جزو معدود سیاستهای اوباما است که ترامپ همچنان میخواهد آن را ادامه دهد.»
برجام به کما رفته است
قهرمانپور در رابطه با آینده توافق هستهای با اشاره به اینکه برجام به کما رفته است، ادامه داد: «در واقع اکنون حتی اگر جسم برجام زنده باشد از روح آن خبری نیست. آمریکا سال ۹۷ بهصورت یکجانبه از برجام خارج شد و یک سال بعد هم ایران اعلام کرد که تمام محدودیتها را کنار میگذارد. بنابراین چیزی از برجام باقی نمانده اما بنا به ملاحظاتی ایران، روسیه و چین تلاش دارند که جسم برجام را حفظ کنند تا ببینند در نهایت تکلیف ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری نوامبر چه خواهد شد.»
توافق جدید
این کارشناس ضمن مطرح کردن این موضوع که حتی اگر ترامپ رئیسجمهور نشود و بایدن روی کار بیاید برجام قبلی بهصورت کامل به اجرا درنخواهد آمد، تاکید کرد: «چرا که نه ایران و نه آمریکا دیگر راضی به ادامه دادن برجام به شکل قبل آن نیستند و تلاش خواهد شد که توافق جدیدی صورت بگیرد. مگر اینکه در آن زمان شرایط داخلی ایران به گونهای باشد که تهران احساس کند نمیتواند اجماع داخلی به این منظور ایجاد کند.» قهرمانپور معتقد است که به لحاظ منطق سیاسی، دو طرف باید بنشینند راجع به یک توافق جدید صحبت کنند اما این مساله که توافق جدید چه خواهد بود، جای بحث دارد.
او با اشاره به اینکه آمریکاییها و تاحد کمتری اروپاییها خواهان آوردن بحث موشکی در مذاکرات جدید با ایران هستند، گفت: «ایران هیچگونه تمایلی به مذاکرات در مورد مساله موشکیاش ندارد و هیچ الزامی هم ندارد. زیرا برخلاف پیمان انپیتی، ما پیمان الزامآوری در حوزه موشکی برای هیچ کشوری نداریم.»
تداوم فشار حداکثری
در نهایت این کارشناس در پاسخ به اینکه اگر ترامپ رئیسجمهور شود و سه سناریوی مذاکره با ایران، گزینه نظامی و فشار حداکثری را در نظر بگیریم، وی کدام سناریو را ادامه خواهد داد، گفت: «بهنظر میرسد ترامپ همچنان سناریوی فشار حداکثری را علیه ایران ادامه خواهد داد اما با شدت کمتر؛ گزینه نظامی نیز محتمل نیست چراکه همانگونه که اشاره شد سیاست آمریکا فعلا کاهش حضور در خاورمیانه است و این درحالی است که هر نوع درگیری نظامی آمریکا در منطقه باعث میشود که این کشور برای ۱۰ سال دیگر در خاورمیانه باقی بماند. در مورد گزینه مذاکره نیز این مساله که ترامپ بخواهد راجع به همه موضوعات با ایران وارد مذاکره شود منتفی است. زیرا اساسا جمهوری اسلامی چنین گزینهای را نخواهد پذیرفت. آنچه در مورد برجام اتفاق افتاد نیز مذاکره در مورد یک موضوع خاص بود نه در مورد چند موضوع مختلف.»
منبع: فرارو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۳۰۶۷۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت ظریف از دلایل موافقت آمریکا و مخالفت اعراب و اسرائیل با برجام
آفتابنیوز :
محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین ایران در سلسله نشستهای چهلمین سال تاسیس انتشارات اطلاعات و در نشست اول آن با عنوان «ژئوپلیتیک خلیجفارس» به سخنرانی پرداخت که مهمترین اظهارات او به نقل از جماران به شرح زیر است:
دنیا گرفتار چالش شناختی است.
خطاهایی که بعضا صورت میگیرد به دلیل شناخت و ادراک نادرست است.
دوستان ما در جنوب خلیج فارس ادراک خود را اصلاح میکنند و ما در اصلاح این ادراک تا حدودی عقب هستیم.
هنوز این تفکر غلط خرید امنیت در این کشورهای عربی وجود دارد البته انها به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوانند با وابستگی به یک قطب برای خود امنیت تامین کنند.
کویت قبل از اینکه به کشتیهای خود پرچم امریکا بزنند پرچم شوروی را نصب کرده بودند
این کشورها این مشکل ادراکی را کماکان دارند که باید امنیت را خرید و نخستین آنها صدام بود. آنها تلاش کردند امنیت را با کمک صدام بخرند.
یکی از رهبران کشورهای حاشیه خلیج فارس شخصا به آقای روحانی گفتند که ما ۷۵ میلیارد دلار به صدام پرداخت کردیم.
زمانی که ایران قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت و طارق عزیز گفت تا مذاکره صورت نگیرد، آتش بس صورت نمیگیرد، دبیرکل وقت سازمان ملل به وزیرخارجه وقت دولت ریگان زنگ زد و او به دبیرکل جواب داد که ما در مهرماه که به نیویورک بیاییم با شما در این باره گفتگو خواهیم کرد. میدانید که تاریخ را نمیتوان فراموش کرد. وقتی این شرایط پیش امد دبیرکل به پادشاه وقت سعودی زنگ زد و ملک فهد در تماس با صدام، او را به پذیرش آتش بس متقاعد کرد. پادشاه وقت به صدام میگوید: «غرور ایرانی را زیر پا نگذار.» عربستان در ان زمان این فهم را داشت که نمیتواند کاملا به صدام اعتماد و تکیه کند، اما در عمل متفاوت هم عمل میکرد.
وقتی سیاست خرید امنیت از عراق شکست خورد، این کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برای خرید امنیت به سراغ شوروی و امریکا رفتند.
همین کشورها امروز برای خرید امنیت به سراغ اسراییل رفتند و متوجه نیستند که اسراییل در تاریخ خود از هیچکس حمایت نکرده و حتی به امریکاییها در مذاکرات آزادی گروگانها لگد زده اند. اسراییل در تاریخ تقلبی خود به هیچکس رحم نکرد. این اشتباه شناختی کنار نرفته است.
زمانی که آرامکو را تیر غیب زد، سعودیها انتظار حمایت از آمریکا داشتند و حالا هم به دنبال خرید امنیت از اسراییل هستند
اشتباه ادراکی دوم ما و اعراب این است که فکر میکنیم امریکا به دنبال گسترش حضور خود در منطقه است، اما امریکا به انتقال حضور و نفوذ به خارج از این منطقه است.
امریکا دیگر قدر قدرت نیست. ما قدرت بزرگ داریم، اما هژمون نداریم. در جهان امروز دیگر قطب نخواهیم داشت، اما یکی از دلایل موافقت آمریکا با برجام، کاستن از حضور خود در منطقه بود. اعراب منطقه و اسراییل به همین دلیل با برجام مخالف بودند که نمیخواستند شاهد کاهش حضور آمریکا در منطقه باشند.
امریکا در حال برون سپاری تامین امنیت به اسراییل است و کشورهای عربی منطقه که به دنبال عادی سازی رابطه با اسراییل هستند باید بدانند که دیر یا زود قربانی تامین منافع اسراییل خواهند شد
اشتباه ادراکی سوم که به ما هم بازمی گردد این است که اگر با چیزی مخالفت کردیم و، چون خود را مرکز مشروعیت عالم میدانیم اگر به چیزی مشروعیت ندهیم جنبه اجرایی و عملیاتی پیدا نمیکند. در کاسپین این اشتباه را مرتکب شدیم و در مذاکرات شرکت نکردیم و بستر دریا را در غیاب ما تقسیم کردند.
عدم حضور به معنای عدم شکل گیری از ترتیبات امنیتی خلیج فارس نیست بلکه به معنای عدم تامین منافع شما است. مگر جلوی طالبان را توانستیم بگیریم؟ خیر؛ از روند مذاکره حذف شدیم. همین قاعده درباره مسیرهای مواصلاتی هم هست که از این مسیرها دور ماندیم و بعضا حذف هم شدیم.
در دنیای کنونی هم امریکا نمیتواند با وتو در شورای امنیت، مانع از قدرت مقاومت مردم غزه شود. جنگ اسراییل با مردم غزه هفت ماه است که ادامه پیدا کرده، اما جنگ اسراییل با کشورهای عربی شش روزه تغییر کرده است. آمریکا نمیتواند تصمیم گیریها را وتو کند و این را دنیا و مردم و افکار عمومی این را ثابت کرده اند.
دو مبنای بازدارندگی، نصر خدا و قدرت مردم هستند.
مهمترین کاری که میتوانستیم پس از جنگ غزه بکنیم این بود که پیشنهاد توافق منع تجاوز به کشورهای منطقه داده و کنش ایران هراسی را نابود کنیم
تصویر ترسناک ساختن از ایران، هدف اسراییل است و ما هم نباید در این تله بیفتیم.
این اشتباه ادراکی ما که خیال میکنیم اگر در روندی شرکت نکنیم شکل نمیگیرد اشتباه است. تصور نکنیم اگر fatf را نپذیرفتیم تنبیه نمیشویم و با تبعات ان روبه رو نمیشویم
دنیای امروز هرروز در حال تغییر است و ما هم هرروز باید فکر خود را نو کرده و تفکر جهان دو قطبی را کنار بگذاریم و واقعیتها را ببینیم
بسیاری از انگارههای ما درباره نظم جهانی و حتی مردم خودمان غلط است
همسایهها برای ما فرصت هستند.
مردم برای ما فرصت هستند نه تهدید. به فرصت، امکان بالندگی بدهیم
منبع: سایت انتخاب