Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش  خبرگزاری خبرآنلاین، آینده حیات سیاسی جریان اصلاح طلب ماه‌هاست که زیر ذره بین رسانه‌ها و منتقدان قرار گرفته است. برخی چهره‌های اصلاح طلب بحث ضرورت بازسازی درون تشکیلاتی را مطرح می کنند و بعضی از ناکارآمدی اصلاح طلبان در مجلس دهم و سومدیریت شورای عالی‌سیاستگذاری اصلاح طلبان می گویند؛ نقطه عطف همه بحث ها اما چند و چون حضور این جریان سیاسی در انتخابات ۱۴۰۰ و اما و اگرها پیرامون نحوه بروز و ظهور اصلاح طلبان در  آن است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

علی تاجرنیا، عضو حزب اتحاد ملت و نماینده مجلس ششم در همین رابطه تاکید می کند که بهتر است جریان های سیاسی هر کدام به چند تشکل اصلی تقسیم شوند و هر یک در انتخابات کاندیدای خود را داشته باشند. از نظر او تعدد کاندیدا در یک جریان سیاسی ایراد نیست به همین دلیل توضیح می دهد که چرا مخالف ائتلاف و اجماع بر سر یک فرد است.

این فعال سیاسی اصلاح طلب معتقد است که انتخاب افراد برای حضور در انتخابات ها به اسم مصلحت اندیشی صورت می گیرد و نهایتا باعث می شود هر روز یک نوع تفکر محافظه کاری که به حضور در قدرت به هر جهت اعتقاد دارد، بر اصلاح طلبان سایه بیاندازد.

مشروح گفتگوی علی تاجرنیا با خبرآنلاین را در ادامه بخوانید؛

****

*آقای تاجرنیا! با توجه به شرایطی که جریان اصلاح طلب در آن قرار دارد، به خصوص با ضعف ساختاری موجود در شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان، فکر می کنید اصلاح طلبان باید چه روشی را برای ادامه راه خود انتخاب کنند؟ 

رفتارهای جبهه ای چه از طرف مجموعه اصلاح طلب و چه از طرف مجموعه اصولگرا باعث شده که پاسخگویی جدی درمورد تصمیمات و کنش های سیاسی این مجموعه ها وجود نداشته باشد؛ یعنی هرکدام از این  ائتلاف ها بعد از بحث و جدل های فراوان در هر انتخابات به یک لیست واحد می رسند و با آن وارد انتخابات می شوند اما به دلیل شرایطی که بعد از انتخاب فرد یا افراد، به وجود می آید هیچ جریانی پاسخگوی عملکرد آنها نیست.

اصولگرایان و اصلاح طلبان به ۲ تا ۳ تشکل تقسیم شوند

به طور مثال در مجلس دهم، شورای عالی اصلاح طلبان لیست امید را معرفی کرد، بعد از اینکه نتوانست آنطور که باید و شاید عمل کند یکسری از احزاب درون اصلاح طلبان نسبت به عملکرد آنها منتقد شدند، یا مثلا درمورد شورای شهر هم ما شاهد بودیم که مجموعه هایی شکل گرفت اما کسی پاسخگوی این نبود که چرا در حوزه مدیریت شهری در یک دوره، ۳ شهردار عوض شد و فعالیت هایی که آنها انجام داده اند تا چقدر کارآمد بوده است.واقعیت این است که این نوع رفتارهای جبهه ای در کشور ما از اساس تاثیرگذار نبوده است؛ از نظر من اکنون راه حل این است که باید هر دو جبهه سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب در درون خود به ۲ تا ۳ تشکیلات تقسیم شوند و هرکدام از آنها به طور مجزا در انتخابات ورود کنند و بر اساس کاندیداهایی که دارند بعد از انتخابات با هم ائتلاف کنند.

احمدی نژاد خرابکاری می کند و اصولگرایان نمی توانند دفاع کنند

در حال حاضر کاندیدای گروه هایی که صاحب رای هستند تایید صلاحیت نمی شود و در ادامه مجبور می شوند به یکسری کاندیدهای مستقل روی بیاورند و رای دهند؛ اما این منتخبان بعد از رای‌آوری تعهدی به مانیفست ها و باورهای آن جریان سیاسی ندارند و این موضوع ما را دچار یک دور باطلی کرده است که نهایتا نمی توانیم پاسخگوی مردم هم باشیم.

 آقای احمدی نژاد خرابکاری می کند و اصولگرایان نمی توانند دفاع کنند و آقای روحانی بد عمل می کند و اصلاح طلبان نمی توانند دفاع کنند. بنابراین من معتقد هستم هرکدام از این شرایط و انتخاب ها که به اسم مصلحت اندیشی صورت می گیرد، نهایتا باعث می شود که هر روز یک نوع تفکر محافظه کاری که به حضور در قدرت به هر جهت اعتقاد دارد، بر اصلاح طلبان سایه بیاندازد و همین امر باعث از دست دادن سرمایه های اجتماعی در دراز مدت می شود.

متاسفانه یکسری دوستان ما در نسل اول در طی چند دهه گذشته، زمانی که ۲۲ و ۲۳ ساله بودند تا الان که ۶۰ و ۷۰ سال دارند، همیشه تاثیرگذار بوده اند و هیچ وقت هم پاسخگوی اشتباهات خود نبودند. من فکر می کنم که احزاب باید خودشان به تنهایی فعالیت‌هایی بر اساس ظرفیت هایشان انجام دهند و نهایتا بعد از آن به ائتلاف برسند، اینکه جناح مقابل با هم جمع شود و این امکان باشد که ما انتخابات را از دست بدهیم، به نظر من خیلی بهتر از این شکل ورود است.

اصولگرایان بخاطر پیروزی بر اصلاح طلبان به اتحاد ظاهری می‌رسند اما...

متاسفانه مردم هم آرام آرام از این نوع انتخاباتی که معمولا در آن پاسخگویی وجود ندارد،زده می شوند.بنابراین من معتقد به ساختار چندحزبی هستم بنابراین باید دولت و مجلس را متقاعد کرد که انتخابات را به صورت حزبی به رسمیت بشناسند. ما همین مساله را در میان اصولگرایان هم می بینیم که بخاطر پیروزی بر جناح اصلاح طلب سعی می کنند با هم اتحاد ظاهری داشته باشند و بعد از پیروزی دچار مشکل و انشقاق می شوند. 

من معتقدم که این روش ها خیلی مؤثر نیست خصوصا جایی که به جای احزاب و تشکل ها، حضور افراد تعیین کننده می شود، این کار، سم فعالیت های اجتماعی و تشکیلاتی است و عملا رواج دادن فعالیت های باندی است که بیش از اینکه تشکیلات سالار باشد بر اساس ارادت سالاری شکل می گیرد، بنابراین به نظر من این ساختار باید دگرگون شود؛ تجربه هم نشان داده که با تغییرات جزئی و اضافه و کم کردن چند نفر این مسائل حل نمی شود.

با این شرایط که نمی شود سیاست ورزی کرد

*یعنی شما فکر می کنید بهتر است جریان اصلاح طلب در ادامه مسیر با تشکیل چند حزب با تشکیلات قدرتمند، چند کاندیدا هم داشته باشد؟

بالاخره باید چند نفرشان بهم نزدیک شوند. درحال حاضر در بین اصلاح طلبان ۲ تشکیلات خیلی جدی وجود دارد، در اصولگرایان هم همینطور. در این شرایط باید سایر تشکل‌ها هم به یکی از آنها نزدیک شود که احزابی فراگیرتر و سراسری شکل دهند. اما اکنون ۳۰ الی ۴۰ تشکیلات وجود دارد و معمولا نزدیک انتخابات همه شان فعال می شوند و سهم خواهی می کنند و بعد می روند و خبری از آنها نیست، با این شرایط که نمی شود سیاست ورزی کرد!

تعدد کاندیدا در انتخابات مسیر درستی است/ نباید همیشه در قدرت باشیم

*برای مثال اصلاح طلبان در انتخابات‌ ریاست جمهوری سال‌ ۸۴ و اصولگرایان در سال ۹۲ مشخصا این تجربه را داشتند و با چند کاندیدا وارد انتخابات شدند که هر دو جناح از آن به عنوان یک اشتباه عبرت آموز یاد می‌کنند و می گویند اگر کاندیدای واحد داشتند پیروز می شدند، یعنی در تمام این سالها این بحث بوده است که شکست اصولگرایان یا اصلاح طلبان در هر انتخابات بخاطر تعدد کاندیدا بوده به همین دلیل همیشه تلاش برای اجماع بر سر یک کاندیدا مطرح است تا هر کدام رای حداکثری بگیرد. توضیحات شما به این معناست که باید این رویه را کنار گذاشت؟

موضوع ریاست جمهوری مقداری متفاوت است چون وجهه ملی دارد  و چه بسا نزدیک به انتخابات هم شرایط به گونه ای می شود که خیلی از احزاب بهم نزدیک می شوند، مثل اینکه شما در دوره قبل در جریان اصولگرا دیدید آقای قالیباف به نفع آقای رئیسی کنار کشید یا در انتخابات ریاست جمهوری آقای جهانگیری به نفع آقای روحانی کنار رفت. این شرایط  یک امر طبیعی است منتهی باید از ابتدا این افراد بر اساس ساختار حزبی تشکیل می شود. ما اگر می خواهیم مردم را در دراز مدت به کارهای تشکیلاتی و شفاف عادت دهیم باید این مسیر را امتحان کنیم، به نظر من آن مسیری که سال ۸۴ منجر به این شد که بخشی آقای دکتر معین و بخشی آقای دکتر کروبی را انتخاب کنند، اشتباه نبوده است و آن مسیر درستی بوده است. چون ما که نباید همیشه در قدرت باشیم.

*آن زمان می گفتند این چند کاندیدایی اصلاح طلبان نهایتا باعث روی کار آمدن فردی همچون محمود احمدی نژاد شده است...

حالا هم ما اجماع کردیم و آقای روحانی سر کار آمده است، آقای روحانی چه گُلی به سر این کشور زده است؟ 

چهره های باسابقه اصلاحات عادت کرده اند حتما یک جای پایی درقدرت داشته باشند

*پس یعنی هدف وسیله را توجیه نمی‌کند...

چهره های باسابقه اصلاحات عادت کرده اند که حتما باید یک جای پایی درقدرت داشته باشند، اگر آقای روحانی هم کاندید نبود برخی بین آقای قالیباف و رئیسی می رفتند و کسی دیگر را انتخاب می کردند. کما اینکه الان هم یکسری دنبال این هستند که آقای لاریجانی را برای دور بعد کاندیدا کنند و اعلام می کنند رای دهید تا یکهو یک اصولگرای تند یا یک جبهه پایداری روی کار نیاید.

 این استراتژی درستی نیست. البته ممکن است یک زمانی بنشینند و با آقای لاریجانی بحث کنند که به فرض شما باید کابینه را به این صورت بچینید یا این کار را انجام دهید و... که این شفافیت ها خوب است، اما اینکه ما به دنبال آدم ها می رویم و بعد هم به دنبال آنها می دویم که این را وزیر خود نگذار و اینجا اینگونه عمل کن یا آنجا اینطوری عمل نکن، فایده ندارد.

یک جریان سیاسی ممکن است ۸ سال از قدرت دور باشد، خب باشد!

 من این روش ها را قبول ندارم چون سیاست ورزی های فرصت طلبانه است و به نظر من اینها سیاست ورزی‌ نیست که منتج به بهتر شدن وضع مردم شود. یک جریان سیاسی ممکن است ۱ دوره یا ۲ دوره یا ۸ سال از قدرت دور باشد، خب باشد! دلیلی ندارد بیاید و بخاطر یک مصلحت اندیشی هر فعالیتی به هر شکل  انجام دهد. اگر فردا در انتخابات ریاست جمهوری آینده هیچ اصلاح طلبی نیاید و آقای لاریجانی هم کاندید نشود، باز هم یکسری می گویند بین آقای قالیباف و فلان آدم تندِ احمدی‌نژادی سراغ قالیباف برویم. اینکه ما برای سیاست ورزی در انتخاب آدم ها هیچ برنامه ای نداریم و جز بردن به چیز دیگری فکر نمی کنیم، واقعا کار درستی نیست؛ این روش با اصولِ اصلاح طلبی هم در تعارض است.

متاسفانه غیر از چند چهره خاص در جریان اصلاح طلبی بقیه همه به دنبال این نوع سیاست‌ورزی هستند. من معتقدم هرچقدر که ما در دروه آقای احمدی نژاد و عملکرد بد او سرمایه اجتماعی بدست آوردیم را از دست دادیم. 

*پس فکر می کنید در انتخابات ۱۴۰۰ هم باید اینگونه عمل کرد؟

من معتقد هستم که اگر می خواهیم سیاست ورزی کنیم باید شفاف عمل کنیم. مثلا اگر آقای لاریجانی کاندیدای اصلاح طلبان است، باید مشخص باشد که ایشان چه موضعی دارد و چه کاری می کند و چه فعالیت هایی را در خصوص شعارها و بحث اصلاح طلبی دنبال می کند و بعد هر بحثی را ادامه دهیم.

نباید چک سفید امضا به کاندیداها داد

*یعنی همان بحثی که گفته می شود نباید یک چک سفید امضا به یک کاندیدا داده شود؟

بله. دولت آقای روحانی عزم جدی برای مبارزه با فساد نداشته است، اگرچه این فساد در زمان آقای احمدی نژاد نهادینه شده است اما اراده ای هم در دولت آقای روحانی برای مبارزه با فساد وجود نداشته است. بخش عمده بی اعتمادی که مردم امروز دارند به دلیل همین مسائل بوده است.ما نمی توانیم چک سفید امضا به افراد بدهیم که شما رئیس جمهور شو و بعد بخواهیم به دنبال آنها بدویم.

باید مشخص شود سهم هر جریان سیاسی از دولت ائتلافی چقدر خواهد بود

من معتقدم یا باید وارد بحث های انتخاباتی به شکل مرسوم خودش شویم و یا مثل کشورهای غربی بدون تعارف بحث کنیم که فردی که می خواهد وارد انتخابات شود مشخص کند سهم هر جریان سیاسی از دولت ائتلافی چقدر خواهد بود و این مجموعه چگونه عمل خواهد کرد.

متاسفانه این بحث ها در کشور ما نهادینه نشده است، خیلی از افراد حاضر نیستند روی صحنه این نوع بحث ها را انجام دهند، اسم بردن از قدرت امر منفی تلقی می شود، اما در پشت صحنه بجای اینکه احزاب میدان دار باشند، اشخاص لابی های فردی می کنند و هزینه آن را جریان سیاسی می دهد. ضمن اینکه در کشور ما ظاهرا قرار نیست که کسی از نظر سیاسی بازنشسته شود، بالاخره باید فضا را برای دیگران هم آماده کنند تا آنهایی هم که در این بحث وارد شده اند رشد کنند و بحث های خودشان را مطرح کنند.

23/ ۲۷۲۱۴

کد خبر 1399619

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: اصلاح طلبان اصولگرایان رجل سیاسی محمود احمدی نژاد مجلس دهم جریان اصلاح طلب اصلاح طلبان آقای لاریجانی ریاست جمهوری داشته باشند جریان سیاسی آقای روحانی اصلاح طلبی سیاست ورزی احمدی نژاد نظر من من معتقد بر اساس بحث ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۳۰۷۲۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

واکنش عباس عبدی به سخنان مهدی نصیری: اصلاح‌طلبی و براندازی دو راهبرد غیر قابل جمع است

به گزارش جماران؛ گفت و گوی عباس عبدی تحلیلگر مسائل سیاسی با خبرآنلاین در پی می آید:

 

پس از گفتگوی آقای نصیری با بی‌بی‌سی انتقادهای زیادی بویژه از سوی اصلاح‌طلبان داخلی مطرح شد دلیل آن چیست؟ 

واقعیت این است که در این مورد خاص اصولگرایان عزیز هستند که باید موضع‌گیری صریحی می‌کردند، آنان که درباره همه چیز برای اعلام موضع پا به رکاب هستند در این مورد سکوت کرده‌اند. ولی چون نمی‌خواهند به انتساب گذشته ایشان اشاره شود یا به این علت که به درستی گمان می‌کنند موضع‌گیری آنان فاقد نفوذ است زحمت این کار را بر دوش اصلاح‌طلبان انداخته‌اند.

 

فکر می‌کنید که چرا آقای نصیری فرایند عبور از منتهی‌الیه حکومت را تا منتهی‌الیه اپوزیسیون طی کرده است؟ و چرا با ایشان برخورد نشد و به راحتی اجازه خروج هم داشتند.

واقعیت این است که گرچه عبور این فاصله از سوی آقای نصیری موجب تعجب است ولی خیلی هم فوری رخ نداده است و چند سال طول کشیده است. این پدیده در میان جناح اصولگرایان حاکم مسبوق به سابقه است و تا کنون افراد زیادی این مسیر را رفته‌اند. علت هم این است که آنان از نزدیک شاهد موارد بی‌صداقتی یا توطئه‌چینی و دودوزه‌بازی و در نهایت عمق اندک افکار در آن سو هستند. ابتدا خود را توجیه می‌کنند و می‌گویند انشاالله گربه است ولی وقتی زیاد شد از درون خالی می‌شوند و کافی است یک تجربه منفی شخصی هم پیدا شود و به یکباره از آنها عبور نمایند.

درباره عدم برخورد و آزادی خروج هم بیش از آن که نکته‌ای متوجه آقای نصیری باشد مربوط به تبعیض‌ها و بی‌عدالتی‌های رفتاری جاری است که موجب می‌شود کسانی را برای زدن کوچکترین حرفی احضار کنند و برای حجاب چنین تحت فشار قرار گیرند، دیگران با بیان تندترین مواضع آزاد باشند. در واقع باید با همه همین‌گونه با سعه صدر مواجه شوند. امیدواریم که چنین شود. مبنای رفتار نباید سیاسی باشد باید قضایی محض باشد.

 

فارغ از اینها به نظر شما ایشان چرا رفت؟

ما وظیفه داریم همان را که گفته باور کنیم مگر این که شواهد دیگری در نقض آن بیان شود. ولی مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیش‌گفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزاره‌های اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامه‌ای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود.

 

به نظرتان آن طرف از او استقبال خواهند کرد؟

پاسخ به این پرسش سخت است. آن طرف نیروهای پراکنده و با وابستگی‌ها و کارفرمایان سیاسی و فکری و حتی مادی گوناگونی هستند. بعلاوه در سطح اظهار نظر که افراد حرف‌های خودشان را می‌زنند ولی در سطح همکاری بعید می‌دانم که با وجود چنین وضعی اعتماد کسی برای اقدام عملی جلب شود.

 

به عنوان آخرین سوال فکر می‌کنید ایده او برای کسانی جذاب است؟

دنیای سیاست بیش از این که دنیای ایده‌ها باشد دنیای قدرت است. میان قدرت و ایده باید رابطه نزدیکی باشد. این حرف‌ها را دیگرانی هم در خارج زده‌اند ولی بسرعت به حاشیه رفته‌اند. در شرایط کنونی همان کسانی که علیه آنان حرف می‌زد، قدری از این فضا بهره‌مند می‌شوند. به نظرم یک دو راهی قرار خواهد داشت که هر دو سویش زیان است. 

ولی ایده او بیشتر ناشی از این است که سیاست به امری شخصی تقلیل یافته و گویی اراده‌های افراد به تنهایی منشأ اثرات تعیین کننده است. بعلاوه براندازی قابل جمع با اصلاح‌طلبی نیست. فارغ از این که با کدام‌یک موافق باشیم یا خوب بدانیم راه میانبری هم وجود ندارد. برخی خواسته‌اند تحت عنوان تحول‌خواهی راه میانه نشان دهند در حالی که تحول‌خواهی بر مضمون و محتوا تاکید دارد که هم می‌تواند شامل اصلاح‌طلب شود و هم برانداز. 

در حالی که این دو شیوه فعالیت سیاسی هستند. مثل زمان انقلاب که همه برانداز شدند با محتواهای کاملا متفاوت و حتی متضاد از یکدیگر. شیوه‌ و راهبرد سیاسی قابل میانبر زدن نیست.

دیگر خبرها

  • چهره اصلاح‌طلب مشغول لذت بردن از هوای دلچسب تهران است | تصویر
  • تظاهرات دانشگاهی، مهم‌ترین عنصر تحلیل قدرت آمریکا
  • واکنش عباس عبدی به سخنان مهدی نصیری: اصلاح‌طلبی و براندازی دو راهبرد غیر قابل جمع است
  • چرا ایران هسته ای برای منطقه و جهان امنیت‌زا است؟
  • چرا ایران دارای سلاح هسته‌ ای برای منطقه و جهان امنیت‌زا است؟
  • مولفه قدرت سپاه داشتن افراد بصیر است
  • مهدی نصیری; زیر تیغ اصلاح‌طلبان و اصولگرایان/ توهم یا شوخی یا پروژه هدفمند؟! +جدول
  • مجری جنجالی صداوسیما به اصلاح‌طلب و اصولگرا رحم نکرد: حرامید! +تصویر
  • توهین جنجالی مجری تندرو صداوسیما به اصلاح طلبان و اصولگرایان /حسام الدین آشنا: بی ادب نباشید؛ چه برای سیدخندان و چه برای پاورقی
  • مجری صداوسیما: اصلاح طلبی نطفه‌اش حرام است و اصولگرایی لقمه‌اش!