لغو معافیتهای هستهای ایران به ضرر آمریکاییها است/ تبعات فروپاشی برجام دامن اروپاییها را میگیرد/ پایههای نهادهای بینالمللی در حال سست شدن است
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۳۴۳۵۸۵
گزارشهای اخیر سازمان بینالمللی انرژی اتمی بر پایه اظهارات غیرموثق اسرائیل و آمریکا دو دشمن ایران بنا شده است، از سویی آمریکا با ایجاد فضای تبلیغاتی و ابراز علاقهمندی به مذاکرات بیشتر، تلاش دارد توپ را در زمین بازی ایران بیندازد، این درحالی است که در ماههای اخیر، آمریکا فشارهای اقتصادی و سیاسی خود از جمله تلاش برای ممانعت از لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران و همچنین لغو همکاریهای هستهای ایران را در دستور کار قرار داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چین در بازطراحی راکتورها کمک نکند، ایران به طراحی قدیمی باز میگردد
«عباس اصلانی» تحلیلگر مسائل آمریکا و اروپا در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، درباره فشارهای اخیر آمریکا به ایران از جمله فشار برای جلوگیری از لغو تحریمهای هستهای و همچنین لغو معافیتهای همکاری هستهای ایران با کشورهای حاضر در برجام و از طرفی پیشنهاد مذاکره آمریکا با ایران پیش از انتخابات ماه نوامبر، گفت: آمریکاییها با جلوگیری از تمدید معافیتهای هستهای ایران سعی میکنند به کشورمان فشار بیاورند اما به طور عملی این موضوع برای برنامه هستهای ایران هیچ محدودیتی را ایجاد نمیکند؛ چراکه این موضوع دو اثر دارد؛ نخستین اثر این است که تحریمها باعث میشود اگر چینیها برای مدلسازی و بازطراحی راکتور اراک همکاری نکردند، ایران به همان طرحهای قدیم این راکتور بازگردد. این موضوع زمانبر و اثر دورتری دارد، اما اثر نزدیکتر این اقدام اینگونه است که ایران برای راکتور تاسیساتی خودش سوخت ۲۰ درصدی نیاز دارد و این سوخت را از روسیه تامین میکرد، با اعمال تحریمها، چارهای جز تامین سوخت توسط خودش را ندارد و این عملا یعنی رفتن به سمت غنیسازی ۲۰ درصد.
تحریم همکاری هستهای ایران به ضرر آمریکاییها است
وی ادامه داد: غنیسازی ۲۰ درصد سریعتر اتفاق میافتد و موضوعی است که ایران به لحاظ علمی امکان انجام آن را دارد و پیشتر نیز آن را انجام داده است؛ البته نه اینکه برای ایران تاثیر نداشته باشد، اما به ضرر طرف غربی و آمریکاییها است که میخواستند ایران غنیسازی ۲۰ درصد را انجام ندهد.
این کارشناس مسائل سیاست خارجی با بیان اینکه این تصمیم بیشتر شبیه به یک گل به خودی توسط آمریکاییها است و حتی مورد انتقاد افرادی که طرفدار دولت آمریکا هستند، قرار گرفته و اروپاییها نیز به این موضوع اعتراف کردند، اظهار داشت: این موضوع مانند بومرنگی است که آمریکاییها به سمت ایران پرتاب کردند اما اثرش به سمت خودشان باز میگردد.
قرائن از مذاکره آمریکا و ایران خبر نمیدهد
وی درباره تبادل زندانیان سیاسی دو کشور با اشاره به سال آخر ریاست جمهوری روحانی و از طرفی نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، گفت: آمریکا و ایران زمانی که میخواستند درباره موضوعات هستهای مذاکره کنند، این مذاکرات را با تبادل زندانی آغاز کردند به همین دلیل تبادل زندانیان اخیر کشور این شائبه را به وجود آورد که ممکن است مقدمهای برای مذاکره جدی بین این دو کشور باشد، اما قرائن دیگر حکایت از این ندارد که در مرحله مذاکرات با آمریکا قرار داشته باشیم.
اصلانی اضافه کرد: از طرفی تبادل زندانیان اخیر محصول مذاکره مستقیم ایران و آمریکا نبوده بلکه از طریق دولت سوئیس انجام گرفته است. ایران همواره دغدغه این را داشته افرادی که به دنبال دور زدن تحریمها برای ایران در آمریکا زندانی هستند، را آزاد کند، اما آمریکا به دنبال گرفتن امتیازاتی از ایران بود
آمریکا سعی کرد از تبادل زندانی برای انتخابات نوامبر بهرهبرداری سیاسی کند
این کارشناس مسائل بین الملل تاکید کرد: با توجه به مدیریت ضعیف آمریکا در مورد کرونا که این کشور را با مشکلاتی جدی مواجه کرده و همچنین اعتراضاتی که اخیرا به دلیل کشته شدن یک سیاهپوست در آمریکا فراگیر شده همه این مسائل موجب شده که آمریکا با چالش بیشتری مواجه شود، بنابراین آمریکا سعی کرد از این تبادل زندانی برای انتخابات نوامبر بهرهبرداری سیاسی کند.
وی درباره علت اینکه این تبادل زندانی مقدمه مذاکرات جدیدی نیست، گفت: بسیاری از کشورها و مقامهای دنیا و حتی تعدادی از مقامهای آمریکایی در دورانی که ایران درگیر کرونا است، خواستار این شدند که آمریکا تحریمها علیه ایران را تعدیل کند که ایران مبارزه با کرونا را به بهترین نحو انجام دهد اما آمریکاییها نه تنها تحریمها را برنداشتند بلکه تحریمهای جدیدی را نیز اعمال کردند.
به گفته اصلانی اگر بنا بر حسن نیت و همکاری بود، آمریکاییها باید تحریمها را حداقل برای مدت کوتاهی تعدیل میکردند، از طرف دیگر ما شاهد تشدید تلاشهای آمریکا برای جلوگیری از لغو محدودیتهای تسلیحاتی بودیم که از چندین ماه پیش سعی میکردند مدتزمان آن را تمدید کنند تا این تحریمها علیه ایران ادامه پیدا کند و در این زمینه نیز همکاری مشترکی را از قبل با اسرائیلیها شروع کرده و ادامه میدهند. از سویی نیز از ابزارهایی مثل آژانس انرژی اتمی که گزارشهای اتهاماتی علیه ایران مطرح میکند، استفاده کرده تا با مجموع این اقدامات مانع برداشته شدن تحریمهای تسلیحاتی ایران شوند.
آمریکاییها مانع همکاریکشورهای دیگر به ایران به ویژه در موضوع کرونا میشوند
وی یادآور شد: در موضوعاتی مثل اتفاقاتی که در خلیج فارس افتاد یا مسئله اعزام نفتکشها به ونزوئلا که آمریکاییها کمر همت را بسته بودند تا مانع این کار شوند، همچنین جلوگیری از لغو تحریمهای تسلیحاتی و برداشتن معافیتهای همکاری هستهای ایران، ادامه تحریمها در دوران کرونا نشان میدهد که آمریکاییها یا هر دو کشور ایران و آمریکا در مسیر همکاری نیستند و به همین دلیل بعید میدانم در فضایی باشیم که آنها به سمت مذاکره حرکت کنند. آمریکاییها تلاش میکنند که فشارشان را بیشتر کنند و مانع همکاریهای کشورهای دیگر با ایران به ویژه در موضوع کرونا شوند، بنابراین مجموعه اتفاقها و تحولاتی که در رابطه با دو کشور چه در منطقه و در مورد کشورهایی مثل عراق و افغانستان افتاده نشان میدهد که آمریکا همیشه سعی کرده در نقطه و جهت عکس ایران حرکت کند و حتی اتفاقات خارج از منطقه هم نشان از مذاکره این دو کشور ندارد.
آمریکا قصد بهرهبرداری سیاسی از وضعیت «مایک وایت» را داشت
این تحلیلگر مسائل بینالملل با بیان اینکه دو کشور به دنبال آزاد کردن تبعههای خودشان بودند و انجام شد، گفت: البته مقامهای ایران نیز اشاره کردند که مایکل وایت وضعیت خوبی نداشت و مبتلا به برخی از بیماریها بود و چه بسا آمریکاییها دنبال این بودند که از مرگ او علیه ایران بهرهبرداری سیاسی کنند. از سویی ایران نیز انگیزه داشت که یک فرد ایرانی در قبال این فرد آزاد شود. اما در مجموع و با همه این اوصاف، بعید میدانم طی ماههای آتی شاهد گفتوگویی بین ایران و آمریکا باشیم.
اروپاییها از مواضع خودشان عقبنشینی کردهاند
وی درباره انتقاد کشورهایی مثل چین روسیه و مسئول سیاست خارجه اروپا به این اقدامات آمریکا و اقدامات عملی آنها گفت: مقدمتاً اتفاق بدی نیست که آنها با این اقدامات آمریکا مخالفت میکنند، به ویژه اینکه چین و روسیه با ارسال نامههایی به دبیرکل سازمان ملل مواضع خودشان را اعلام کردند اما نگرانی که وجود دارد این است که در ادامه و در قبال اقداماتی که آمریکاییها میخواهند انجام دهند اروپاییها از مواضع خودشان عقبنشینی کردهاند چون وقتی بحث خروج آمریکا از برجام اتفاق افتاد، اروپاییها بارها موضعگیری کردند اما در مقام عمل چیزی نصیب ایران نشد.
تبعات فروپاشی برجام دامنگیر اروپاییها هم خواهد شد
این تحلیلگر مسائل آمریکا و اروپا ادامه داد: آمریکاییها به دنبال این هستند که برنامهای را به شورای امنیت معرفی کنند تا تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران را ادامه دهند که به موافقت کشورهای دائم عضو شورای امنیت را نیاز دارد، یا اینکه تعبیری پشت قطعنامه ۲۲۳۱ بگذارند و خودشان را عضو و مشارکتکننده در برجام قلمداد کرده و مکانیسم ماشه را فعال کنند.
وی با بیان اینکه ممکن است یکی از کشورهای اروپایی حاضر در برجام مکانیسم ماشه علیه ایران را عملی کند، اظهار داشت: خیلی مهم است که کشورهای اروپایی این دفعه تحت فشارهای آمریکا از مسئولیتشان شانه خالی نکنند؛ چراکه اگر مکانیسم ماشه فعال شده و برجام به طور کامل دچار فروپاشی شود، تبعات این موضوع دامنگیر اروپاییها هم خواهد بود اما آنها ضعفی هم دارند و آن این است که نمیتوانند به راحتی در مقابل آمریکایی بیاستند.
اروپا نه تبعات نابودی برجام را میپذیرد نه فشارهای آمریکا را تحمل میکند
این کارشناس مسائل برجامی تصریح کرد: بنابراین اروپاییها از یک طرف نمیخواهند تبعات خروج ایران از «ان پی تی»(NPT) یا نابودی برجام را بپذیرند و از یک طرف فشارهای آمریکا را تحمل کنند، اما نمیتوان پاسخ روشنی درباره اینکه میتوانند این مسیر را تا اکتبر ادامه دهند یا نه، داد.
وی افزود: بخش عمده اینکه کشورها در مقابل یک جانبهگرایی و تکرویی آمریکا بیاستند مربوط به برجام و نگرانی از برنامههای ایران در این حوزه است اما تبعاتی هم دارد که فراتر از خود برجام است که جایگاه و حیثیت شورا امنیت را تحت شعاع قرار میدهد.
پایههای نهادهای بینالمللی در حال سست شدن است
اصلانی با تاکید بر اینکه با توجه به اتفاقهایی که افتاده است پایههای اعتماد به نهادهای بینالمللی سست میشود، بیان داشت: از طرفی اروپاییها باید از لحاظ دیپلماتیک هم به گونهای رفتار کنند که آمریکا با فشارهایی که میآورد، نتواند آنها را وادار به عقبنشینی کند. اما در حال حاضر موضع آژانس بینالمللی انرژی اتمی است که سعی میکند با اتهاماتی که بر اساس ادعاهای سرویسهای جاسوسی است، مواردی را علیه برنامه هستهای ایران مطرح کند.
این کارشناس مسائل بینالملل با بیان اینکه آنها تلاش دارند پروندهی «پی ام دی»(PMD) که یک بار بررسی و بسته شده است را دوباره مطرح کنند و آن را به شورای امنیت بکشانند. اروپاییها نباید تحت تاثیر فشارهای آمریکا قرار گیرند و اقداماتی را که باید، برای برجام انجام دهند، چرا که تبعات آن دامنگیرشان خواهد شد و ضررش آنها را نیز در بر میگیرد.
منبع: ایلنا
کلیدواژه: چین آمریکا تحریمها برجام لغو تحریم های هسته ای علیه ایران شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی ایران آمریکا معافیت همکاری های هسته ای با ایران فشارهای آمریکا بر اروپا لغو تحریم های تسلیحاتی ایران تحریم های تسلیحاتی کارشناس مسائل بهره برداری سیاسی فشارهای آمریکا آمریکایی ها هسته ای ایران تبادل زندانی هسته ای بین المللی اروپایی ها علیه ایران تحریم ها دو کشور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۳۴۳۵۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آینده برجام / توافقی صورت می گیرد؟
مهرداد حجتی -روزنامه اعتماد-این روزها در رادیو و تلویزیون تبلیغاتی پخش میشود با این مضمون که امسال در «فلان مکان» هر کالایی را میتوان به قیمت پارسال خریداری کرد! و این لابد بهترین تبلیغ برای آن مجموعه است که کالاهای خانگی را عرضه میکند. سالها دورانی که قیمتها برای مدتی طولانی ثابت و بدون افزایش میماند، گذشته است و مردم همچون خاطرهای محو از آن یاد میکنند. افزایش قیمتها مدتهاست که تبدیل به یک روال شده است و این آرزوی مردمی که انتظار یک دوره باثبات و آرام را سالهاست میکشند به انتظاری دور از دسترس تبدیل کرده است. آرزویی نزدیک به محال! شاید شما هم در تاکسی، مترو یا اتوبوس از دهان این و آن شنیده باشید که دوران باثباتی را به یاد میآورند که در آن سالها «خودکار بیک»، پنج ریال بود و یک ریال هم به تنهایی دارای ارزش بود و میشد با آن کالایی همچون پاککن، مدادتراش یا مداد خرید! بلیت اتوبوس شهری از میدان راهآهن تا سرپل تجریش، دو ریال بود در صورت استفاده از تاکسی، باقیمانده سکه ده ریالی به شما با سکه خردتر بازگردانده میشد! در آن روزگار کسی هرگز تصور نمیکرد که روزگاری خواهد آمد که به یک میلیارد تومان گفته شود؛ یک تومان! چون واقعا ۱۰ ریال یک تومان بود. همان ارزش واقعیاش که میشد با آن اقلامی خریداری کرد! آن روزها هیچ کس تصور نمیکرد، روزی بانک مرکزی، اسکناس صد هزار یا پانصد هزار تومانی هم عرضه کند! به همان اندازه که پیشبینی روزگاری، چون امروز در چند دهه بعد محال بود، حالا دستیابی به دورانی با ثبات، چون آن روز هم محال و دور از دسترس به نظر میرسد. آرزوی بازگشت به دوران ثبات! سعید حجاریان به وضعیتی، چون امروز، «وضعیت ابنُرمال» میگوید، وضعیتی در تقابل با «وضعیت نرمال». به تعبیری «وضعیت استثنا» در برابر «وضعیت عادی». او سال ۹۲، طی گفتاری، موضوع «نرمالسازی» را مطرح کرد و آن را پروژه مطلوب دولت تازه بر سر کار آمده «حسن روحانی» تلقی کرد. پروژهای که قرار بود دولت روحانی، به موازات تلاشهای داخلی، با تلاشهای دیپلماتیک به آن برسد. حجاریان «پروژه دموکراسیخواهی» را منوط به «نرمالسازی» کشور دانسته بود. اتفاقی که به دلیل کارشکنیهای مداوم و مانعتراشیهای مکرر در داخل و روی کار آمدن دولت «ترامپ» در امریکا رخ نداد تا اینچنین یک فرصت تاریخی برای بهبود وضعیت از دست برود. منظور از رسیدن به «وضعیت نرمال»، عادی شدن همه چیز در همه عرصهها از جمله «اقتصاد» بود. به عبارتی «رسیدن به یک ثبات» در «وضعیت اقتصادی». در چنین وضعیتی - وضعیت نرمال - هیچ شهروندی نگران فردای خود نیست. بیم از دست دادن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه، وضعیت روانی جامعه را در هم نمیریزد و آرامش جامعه را به هم نمیزند. در وضعیت نرمال، قیمت کالاها برای مدت طولانی - سالها - ثابت میماند و هیچ شهروندی نگران، افزایش قیمتها نیست، چون ریال یا تومانی که در جیب دارد، ارزشش ثابت میماند و مدام دچار افت یا نوسان نمیشود. در مقابل چنین وضعیتی، «وضعیت ابنرمال» یا «استثنا»، شرایط اقتصادی را در هم میریزد و دچار بیثباتی میکند. به همین خاطر هم، هر آینه بیم از دست رفتن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه وجود دارد و همین عرصه اقتصادی را آشفته و دچار بیثباتی میکند. در «وضعیت نرمال» امکان جذب سرمایه و سرمایهگذاری وجود دارد. اما در «وضعیت ابنرمال» نه تنها این امکان از دست میرود که حتی منجر به فرار سرمایه هم میشود. اتفاقی که بلافاصله پس از توقف «برجام» در پی خروج «ترامپ» از آن رخ داد. آن اتفاق، برنامههای حسن روحانی را در هم ریخت و او را در داخل با بحرانهایی روبهرو کرد. در چنین شرایطی مخالفان او که در حقیقت «مخالفان برجام» و «پروژه نرمالسازی» بودند، با حمایت بخشهایی در حاکمیت، دست بالا را پیدا کردند. این فرصت که بتوانند فشار خود را با در اختیارگیری تریبونهایی بیشتر کنند. همان گروه که بارها به «جواد ظریف» و تیم مذاکرهکننده، تاخته بود و پس از توافق ایران با ۱+۵، کمیسیونی ویژه برای بررسی آن دستاورد، یعنی «برجام» تشکیل داده بود! حالا، اما آن گروه با خروج یک طرفه ترامپ از برجام، گویا به خواسته قلبی خود رسیده بود، چون فردای آن شادمانه در صحن علنی، با هیاهوی فراوان «برجام» را آتش زده بود! هر چند اقدامی نمادین، اما از منظر دولت، اقدامی مخرب تلقی شده بود. به سخره گرفتن تلاش دستگاه دیپلماسی کشور که توانسته بود کشور را پس از سالها از زیر تحریمهای فلجکننده خارج کند و چشماندازی امیدوارکننده پدید آورد چندان سنجیده به نظر نرسیده بود. هر چه بود در عرصه اقتصادی، کشور به آرامش رسیده بود و کشورهای بزرگ، داوطلب سرمایهگذاری در ایران شده بودند، چون وضع به سرعت به سوی عادی شدن و ثبات پیش رفته بود. «عبدالله رمضانزاده» از دولتمردان دولت اصلاحات، سال ۹۲، از پروژه «آواربرداری» سخن به میان آورده بود. او گفته بود، پس از هشت سال، آنچه از دولت پیشین -احمدینژاد- برجا مانده است، «انبوهی ویرانی» است که باید توسط دولت بعد، ابتدا آواربرداری و سپس بازسازی صورت گیرد. پروژهای که بر عهده حسن روحانی و دولتش نهاده شده بود و او نه تنها باید به سرعت خرابیهای گذشته را جبران میکرد که ضمن آن باید به بازسازی هم توجه نشان میداد. آن هم با خزانهای که خالی شده بود و بدهی انبوهی که باقی مانده بود. روزی که احمدینژاد بر سر کار آمده بود، «خاتمی» خزانهای پر پول و صندوق ذخیره ارزی انباشتهای را برای او باقی گذاشته بود. اما «پولپخشی»های مداوم و بیحساب کتاب احمدینژاد که گاه با «گونی» پولها را در سفرهای استانی جابهجا میکرد، نه تنها آن اندوخته را بر باد داده بود که حتی درآمد هنگفت حاصل از فروش نفت - بالغ بر ۷۰۰ میلیارد دلار- را هم نابود کرده بود! رقمی که هیچگاه توسط هیچ نهادی بررسی نشد و رییس دولت وقت بابتش هیچگاه بازخواست نشد!
آنها که خواستار توقف برجام و حتی خروج از آن بودند، در حقیقت در صف نوبت دولت بعد ایستاده بودند. مرور اعضای کمیسیون بررسی «برجام» میتوانست تصویری از دولت، مجلس و فردای سیاسی کشور را پس از دولت روحانی به دست دهد:
نقویحسینی نماینده ورامین (اصولگرایان رهروان ولایت)، اسماعیل کوثری نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، محمدحسن ابوترابیفرد نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، کارخانهای نماینده همدان (اصولگرایان رهروان ولایت)، حسین نجابت، نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، زاهدی نماینده کرمان (اصولگرایان رهروان ولایت)، علیرضازاکانی نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، مهرداد بذرپاش نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، علاءالدین بروجردی نماینده بروجرد (اصولگرایان رهروان ولایت و رییس کمیسیون امنیت ملی)، سیدمحمود نبویان نماینده تهران (اصولگرایان جبهه پایداری)، حقیقتپور نماینده اردبیل (اصولگرایان رهروان ولایت)، منصوریآرانی نماینده آران و بیدگل (اصولگرایان رهروان ولایت)، وحید احمدی نماینده کنگاور (اصولگرایان رهروان ولایت)، مسعود پزشکیان نماینده تبریز (اصلاحطلب) و تاجگردون نماینده گچساران (اصلاحطلب). در میان آن همه اصولگرا فقط دو تن اصلاحطلب بودند. تقریبا تصویری بینقص از آنچه در پیش رو بود.
حجاریان درباره دوپارگی سیاسی در فردای «برجام» گفته بود؛ کشور به دو گروه، «برجامیها» و «نابرجامیها» تقسیم خواهد شد. «برجامیها» که خواهان گفتگو و عادیسازی روابط با جهانند و به خروج از انزوای کشور و عادی شدن اوضاع میاندیشند و «نابرجامیها» که اساسا از بیخ و بن با هر نوع گفتگو و تعامل با جهان، خصوصا غرب مشکل دارند و همواره از تحریمها استقبال میکنند. شاید به این دلیل که در «وضعیت ابنرمال»، آنها دست بالا را پیدا میکنند. «وضعیت ابنرمال» راه را برای هر نوع شفافسازی میبندد. مراودات اقتصادی - تجارت - امری سیاسی و امنیتی میشود که باید در لایههایی پنهان تصمیمگیری شود. دالانهایی پنهان برای افرادی خاص گشوده میشود و تجارتی نهان شکل میگیرد که از چشم ناظران پنهان میماند. امتیازهایی در همان لایهها تقسیم شده و پول و ارز به ابزاری برای معادلات سیاسی بدل میشود. در چنین وضعیتی است که مسائلی همچون «چای دبش» هم رخ میکند. در شرایطی که کشور از همه سو تحریم و ارتباط نظام بانکی کشور با نظام بانکی جهان - به دلیل نپیوستن به FATF - قطع است، افرادی خاص دست بالا را در اقتصاد کشور پیدا میکنند که توانایی دور زدن تحریمها و معامله در پشت درهای بسته را دارند. اتفاقی که قرار بود پس از دوران حسن روحانی رخ دهد و کشور به سرعت وارد دالانی از حوادث شود که تا پیش از آن هرگز تجربه نکرده بود. برگزاری دو انتخابات، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ بدون حضور کاندیداهای شاخص اصلاحطلب، عرصه را یکدست در اختیار همان گروهی قرار داد که از همان ابتدا با «برجام» مساله داشت. دولتی بر سر کار آمده بود که هیچ برنامه اقتصادی مدوّنی در دست نداشت، برخلاف ادعای «برنامه هفت هزار صفحهای» که در دوران کاندیداتوری در تلویزیون گفته بود، دست رییسی از هر برنامهای کاملا خالی بود! انسداد مذاکرات پس از مدتی تلاش نافرجام در جهت احیای برجام، هر چشمانداز احتمالی را از بین برده بود. شعار «نگاه به داخل» که هیچ «پِلنی» در پیوست نداشت، وضع را پیچیدهتر و دولت «نوانقلابی» رییسی را وادار به پروپکانی کرده بود. اتفاقی که پیشتر احمدینژاد هم تجربه کرده بود. حالا با گذشت نزدیک به سه سال از روی کار آمدن دولت رییسی، نه تنها وضعیت به حالت عادی بازنگشته، بلکه وضع به مراتب غیرعادیتر هم شده است. به عبارتی «وضعیت ابنرمال» تعمیق و «وضعیت نرمال» کاملا از دسترس دور شده است. حالا صعود سرسامآور قیمتها، با جهش بیسابقه دلار، همان شعار «نگاه به داخل» را هم با ابهام مواجه کرده است. تا چند ماه دیگر، ابراهیم رییسی وارد سال پایانی دوره چهار سالهاش خواهد شد بیآنکه توانسته باشد دستاورد قابل ملاحظهای به دست آورده باشد. دولتی که با شعار تک رقمی کردن تورم بر سر کار آمده بود، حالا به تورمی افسارگسیخته رسیده است. بهرغم همه آمارهایی که ارایه میشود، سفره خالی مردم و ریزش طبقه متوسط به طبقه فرودست حاصل همان انزوای «نخبگان» یا «قشر الیت» به بهانه «جوانسازی» دولت است که با آزمون و خطا امور کشور را پیش میبرد!
تبلیغ از بلندگوی رسمی - صدا وسیما - برای خرید کالاهای خانگی به قیمت سال قبل، به نظر حالا یک دستاورد است! البته دستاوردی از جنس «استثنا» برای جماعتی «استثنا!» جماعتی برخوردار از حمایت که میتوانند از این «وضعیت استثنا» نهایت بهره را ببرند بیآنکه گروهی رقیب کسب و کارشان را تهدید کند! پدیداری چنین «استثناهایی» نه تنها موجب افتخار نیست، بلکه موجب تاسف هم هست. توزیع رانت، دستاورد نیست، بلکه نشانه نوعی معلولیت در نظام مدیریت است. معلولیتی برآمده از همان «وضعیت ابنرمال» که دولت چارهای برای آن در دست ندارد. شاید به این دلیل که خود برآمده از همان «وضعیت استثنا» است.