واقعیت ماجرای مشکلات استاد مایل هروی چیست؟
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۳۴۴۰۷۵
استاد مایلهروی به دلیل علقههایی که به سرزمین مادریاش دارد، نمیخواهد تغییر تابعیت بدهد و اصولاً رغبتی برای انجام این کار ندارد.
به گزارش مشرق، ماجرای اعطای تابعیت ایرانی به استاد مایلهروی، ادیب و نسخهشناس برجسته افغانستانی مقیم مشهد و حواشی آن، این روزها در رسانههای معاند جمهوری اسلامی ایران بازتابهای گستردهای پیدا کردهاست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به همین دلیل، درباره استاد مایلهروی و زندگی او، با محمدکاظم کاظمی، شاعر شناختهشده افغانستانی به گفتوگو پرداختیم. وی در مصاحبه با خراسان، ضمن اشاره به مشکلات استاد مایلهروی، موضوع درخواست تابعیت ایرانی از سوی ایشان را قویاً رد کرد و درباره خدماتی که این ادیب و پژوهشگر، طی سالهای اقامت در ایران از آنها بهره برده است، بهرغم مشکلات موجود، سخن گفت.
آقای کاظمی، لطفا درباره مشکلی که استاد مایلهروی گرفتار آن بودند، توضیحاتی را ارائه بفرمایید.
استاد مایل از سالها قبل، با مسئله تمدید اقامت و مباحث مربوط به معیشت، مانند بیمه و امثال آن، درگیر بود. گاه این تنگناها برای او بیشتر میشد و حتی یکبار موضوع لغو اقامتش به دلیل مسائل قانونی مطرح بود. اما در همه مقاطع، خوشبختانه شخصیت شناختهشده ایشان در محافل فرهنگی و ادب ایران، باعث حمایت از استاد شد و حاصل این حمایتها، تسهیلاتی بود که در ایران، در اختیار او قرار گرفت. بهویژه در دو سال اخیر، با پیگیریهای مجدانه جناب آقای پژمانفر، نماینده محترم مشهد در مجلس و تلاش وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی، جناب آقای سیدعباس صالحی که آقای نیکنام حسینپور را مأمور رسیدگی به وضعیت استاد مایلهروی کرد، مقداری از دغدغههای اقامتی ایشان کاسته شد.
استاد مایل از مدتها قبل دچار کسالت شدهاند و رسیدگی به وضع معیشتی ایشان، دلیل این تلاش و همت ویژه شد. آقای حسینپور در مشهد و تهران پیگیریهای بسیاری انجام دادند و در مشهد هم، مسئولان محلی، اعم از شورای شهر و ...؛ موضوع اقامت استاد مایلهروی به سرانجام رسید تا ایشان بتوانند با دغدغههای کمتری زندگانی را بگذرانند. اما قضیه این است که گاه در این امور، ممکن است انتظاری که شخص یا اطرافیان وی از وعدههای داده شده دارند، وسیعتر از پیمانهای باشد که در عمل تحقق پیدا میکند؛ مواردی مانند حمایت از چاپ آثار استاد.
پس دلیل اتفاقات اخیر و طرح مسئله حواشی اعطای تابعیت ایرانی به ایشان چیست؟
ببینید، موضوع درخواست تابعیت از سوی استاد، به این شکلی که مطرح میکنند، نبودهاست. استاد مایلهروی به دلیل علقههایی که به سرزمین مادریاش دارد، نمیخواهد تغییر تابعیت بدهد و اصولاً رغبتی برای انجام این کار ندارد. مزیت این رویکرد، البته پیوند بهتر و بیشتر میان دو ملت ایران و افغانستان است. موضوعی که ایشان را آزار میداد، اجبار به تمدید سالانه اقامت و مشکلات ناشی از آن بود که بسیار فرساینده است. اقامت 10 ساله ای که به ایشان از سوی مقامات ایران اعطا شد، اقدام خوب و مؤثری بود؛ ولی گویا این نوع اقامت، به شکل مطلوب در گذرنامه استاد ثبت نشده و از این بابت، اسباب دردسر وی را فراهم کردهاست؛ از جمله اینکه برای سفرهای خارج از کشور و حضور او در محافل علمی که امری بدیهی است، مشکل ایجاد میکند.
اشاره کردید که استاد مایلهروی، بهرغم مشکلاتی که دارند، از برخی حمایتها برخوردار بودهاند. فکر میکنید چرا چنین رویکردی در رسانههای خارجی وجود دارد؟
هیچکدام از رسانههای خارج از ایران به دنبال حقیقت ماجرا نیستند. هیچکدام از خدماتی که نسبت به استاد مایلهروی در ایران انجام شدهاست، حرفی نزدند. این در حالی است که حتی دولت افغانستان کار چندانی برای استاد نکرد و بیشتر بار خدمترسانی به او را، مسئولان ایرانی در وزارت ارشاد، شورای شهر و ... به دوش کشیدند. در انعکاس خبر غالباً به نوعی رفتار شدهاست که این شائبه را به وجود میآورد که استاد سالها در رنج و مشقت و مضیقه تابعیت بوده و حالا، در پی خودسوزی پسرش به این مهم دست یافتهاست.
در حالی که استاد متقاضی تابعیت نیست؛ البته نمیدانم که پسرشان برای ثبت سند ملک، تقاضای تابعیت دادهاست یا نه؟هماکنون، گروهی در رسانههای خارجی و تعدادی هم در تشکیلات دولت افغانستان و همینطور برخی از رسانههای فعال در این کشور که وابسته به خارجیهاست، تلاش میکنند زمینه کدورت میان دو ملت دوست که سابقه فرهنگی و تاریخی مشترکی دارند، فراهم کنند. انگار برنامهای جهانی برای تخریب رابطه دو ملت ایران و افغانستان در جریان است. حوادث اخیر و البته ماجرای استاد مایلهروی که شرح واقعی آن را عرض کردم، به دستاویزی برای این جریانها تبدیل شدهاست.
فکر میکنید چگونه میشود به مشکلات نخبگانی مانند استاد مایل در ایران پایان داد؟
به اعتقاد من، باید قوانین ایران مقداری انعطافپذیرتر باشد. در همهجای دنیا، نخبگان مهاجر، از مزایا و موضوعات استثنا شده در قانون استفاده میکنند؛ چه ایرادی دارد که در ایران نیز چنین باشد؟ فکر میکنم مسئولان ایرانی باید فکری برای اصلاح قوانین بردارند تا ناچار نباشند برای مواردی از این دست، گرفتار کارهای کوتاهمدت و مقطعی شوند. به غیر از استاد مایلهروی، افغانستانیهای نخبه دیگری هم بودهاند که به این مشکل دچار و متأسفانه برخی از آنها به ناچار، راهی اروپا شدند که بازنگری در این مسئله را ضروری میکند.
*روزنامه خراسان
منبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا سهام عدالت مجلس یازدهم افغانستان ادبیات ایران استاد مایل هروی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۳۴۴۰۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مست عشق، ماجرای یک تابوشکنی در سینما
در شرایطی که تصور میشد ذائقه مخاطبان به سمت موضوعات سطحی و صرفاً خندهدار بودن به هر قیمتی رفته، اما مست عشق نشان داد که اگر سوژههای غیرکمدی به درستی کاویده و انتخاب شوند، جا برای استقبال گیشه از آنها باز است. - اخبار فرهنگی -
خبرگزاری تسنیم - گروه فرهنگی مروری بر ساخت آثار سینمایی در چند سال اخیر، یک حقیقت مهم را فاش میکند و آنهم اقبال خوب مخاطبان از فیلمهای کمدی است. فروش بالای آثار طنز در چند سال اخیر، این پیام را به سینماگران داد که ساخت فیلمهای کمدی میتواند تضمینکننده بازگشت هزینههای تولید آن باشد.
اوج این اتفاق را میتوان در سال 1402 دید؛ جایی که کمدیها نبض گیشه را به دست گرفتند و سهم بسیار زیادی از رکوردشکنی سینما در سال 1402 (با 28 میلیون مخاطب و حدوداً 1200 میلیارد فروش) مرهون وجود آنها شد. «فسیل»، «هتل»، «هاوایی»، «شهر هرت» و «ویلای ساحلی» در مجموع با فروشی به میزان 830 میلیارد تومان توانستند سهم 70 درصدی از این رکوردشکنی را از آن خود کنند تا توجه دستاندرکاران سینما به ساخت فیلمهای کمدی بیش از پیش جلب شود.
فارغ از پرداختن به چرایی و ریشه استقبال از فیلمهای کمدی که خود موضوع مفصل دیگری است، یک موضوع مهم قابل طرح و بحث است؛ «آیا قرار است سینمای ایران در فیلمهای کمدی خلاصه شود و شاهد تک ژانری باشیم؟»
تمساح خونی و سال گربه زیر سایه مست عشقجدول فروش گیشه در روزهای ابتدایی سال 1403 باز هم در حال دامن زدن به پرسش فوق بود و رکوردشکنیهای «تمساح خونی» و فروش بالای آن باز هم یادآوری میکرد که فعلا جایی برای ورود فیلمهای غیرکمدی به پرده سنیما نیست!، اما حضور «مست عشق» ساخته حسن فتحی در صف اکران از نخستین روزهای اردیبهشت ماه، این گزاره را کمرنگ کرد. مست عشق از 5 اردیبهشت ماه اکران شد و تا به امروز (یعنی بعد از گذشت حدودا 10 روز) بیش از 46 میلیارد فروخته است.
این میزان فروش، مست عشق را در رتبه دوم فیلمهای غیرکمدی از ابتدای سال 1402 تا به امروز قرار داده است، آنهم در شرایطی که رتبه نخست در اختیار انیمیشن «بچه زرنگ» با فروش 63 میلیارد تومان است و به نظر میرسد با ادامه روند فعلی فروش مست عشق، این فیلم میتواند رتبه نخست را از آن خود کند.
مست عشق و تابوشکنی در گیشه
یکی از ابعاد قابل بحث درباره مست عشق این است که فیلم جدید حسن فتحی یادآوری کرد "سینمای ایران تنها منحصر در دست کمدیسازان نیست و حتما سوژهها و موضوعات دیگری هستند که میتوانند اقبال مردم را به خود جلب کنند."
در شرایطی که تصور میشد ذائقه مخاطبان هنر هفتم در کشورمان به سمت موضوعات سطحی و صرفاً خندهدار بودن به هر قیمتی رفته، اما مست عشق نشان داد که اگر سوژههای غیرکمدی به درستی کاویده و انتخاب شوند، جا برای استقبال گیشه از آنها باز است. مست عشق سراغ یکی از مفاخر شعر و ادب ایران رفته و داستان زندگی چهرهای را روایت میکند که برای اکثر ایرانیان نام آشناست. اشعارش بارها و بارها در کتابهای فارسی دانشآموزان، برنامههای تلویزیونی و ترانههای خوانده شده توسط خوانندگان ایرانی بازخوانی شده و حس و حال علاقهمندان به ادب را دگرگون ساخته است.
اهمیت ساخت فیلمی نظیر مست عشق را باید از این جهت مورد بررسی قرار داد که راهی برای ساخت آثار سینمایی دیگری از مفاخر فرهنگ و ادب ایران باز میکند و این نوید را به دستاندرکاران سینما به ویژه تهیهکنندگان میدهد که برای جلب نظر مخاطب و کشاندن او به سالن سینما، به جز ساخت فیلم طنز، میتوان سراغ موضوعات دیگر هم رفت. به ویژه اگر این موضوع، برگرفته از زندگی چهرههای محبوب ایرانی مخصوصاً اهالی ادب و شعر باشند.
استاد مشهور ادبیات پارسی چه گفت؟
میرجلالالدین کزازی که از اساتید زبان و ادبیات فارسی است، در حاشیه اکران خصوصی مست عشق نکات مهمی را مورد اشاره قرار میدهد. او گفت: «از نگاهی فراخ و فراگیر، دید و داوری من درباره این توژینه داستانی یا فیلم این است که دستاندکاران و پدیدآورندگان آن در کار هنری که میخواستهاند کرد، کامدار بودهاند. توانستهاند به آن آماجها و آرمانهایی که در سر میپروردهاند، دست بیابند. از این دید این فیلم یکی از اندک فیلمهایی است که من از دیدن آن، از آغاز تا انجام فیلم، شادمان و خشنود بودم. دمهای دلپذیری را من به هنگام دیدن فیلم گذرانیدم اما چند ویژگی بیشتر بر من کارگر افتاد؛ بجز کارگردانی که هر چه در فیلم میگذرد به راستی به گونهای به او بازمیگردد زیرا اوست که سررشتهها را در دست دارد، خُنیا یا موسیقی فیلم بسیار بشکوه ، کارساز و اثرگذار بود، به همان سان فیلم برداری آن. سه دیگر، آوابرداری این فیلم. از دید فنی این سه، نمود بیشتری در چشم من داشت.»
ساخت فیلم درباره نظامی؛ ادامه یک درک صحیح فرهنگی؟!
اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد که در ششمین مجمع جهانی گفتوگوی بین فرهنگی در باکو حضور داشت از ساخت فیلم سینمایی درباره یکی دیگر از مفاخر ادبیات ایران و جهان خبر داد و گفت: فیلم سینمایی «حکیم نظامی» با همکاری وزارت فرهنگ جمهوری آذربایجان ساخته میشود.
او تاکید کرد که قرار است برای مشاهیر ادبیاتی، فیلمهای مشترک تولید شود و گفت: "در ترکمنستان برای مختومقلی فراغی همین کار را میکنیم، در پاکستان نیز برای اقبال لاهوری کاری را در دست اقدام داریم؛ در سفر هفته گذشته به پاکستان برادران و خواهران پاکستانی به ویژه در شهر لاهور از این موضوع استقبال کردند. ساخت مجموعه جدیدی را برای حکیم نظامی آغاز میکنیم؛ در همین راستا از همکارانم در وزارت فرهنگ جمهوری آذربایجان دعوت کردیم تا ما را در ساخت فیلم سینمایی در این باره کمک کنند."
اگر حرفهای وزیر ارشاد جامه عمل بپوشد و ساخت فیلمی درباره حکیم نظامی جدی و عملیاتی شود، شاهد ادامه یک سیاستگذاری صحیح فرهنگی خواهیم بود.
انتهای پیام/