Web Analytics Made Easy - Statcounter

شرکت دولتی اپراتور خطوط لوله انتقال گاز ترکیه موسوم به بوتاس اخیرا مناقصه‌ای را برای ساخت خط لوله انتقال گاز به نخجوان آذربایجان آغاز کرده است.

به گزارش خبرنگار اقتصاد بین‌الملل خبرگزاری فارس به نقل از اوراسیانت، اخیرا شرکت دولتی اوپراتور خطوط لوله انتقال گاز ترکیه موسوم به "بوتاس" مناقصه‌ای را برای اجرای خط لوله انتقال گاز به نخجوان آذربایجان باز کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این اقدام می‌تواند ترکیه را به رقیبی جدی برای صادرات گاز ایران به آذربایجان تبدیل کند و احتمالا از این مسیر ترک‌ها می‌خواهند برای آمریکایی‌ها خوش خدمتی کنند.

نخجوان آذربایجان که بین ترکیه، ‌ایران وارمنستان بوده و تاکنون برای تامین گاز خود به ایران وابسته بوده مرز بسیار کمی با ترکیه دارد.

در ماه فوریه رؤسای جمهور ترکیه و آذربایجان اعلام کردند که قصد دارند اجرای این پروژه را سرعت بخشند. توافق بین دو کشور برای ساخت خط لوله انتقال گاز از ترکیه به نخجوان به سال 2010 بازمی‌گردد.

بر اساس مناقصه مطرح شده از سوی ترک‌ها این خط لوله در فاز نخست به طول 80 کیلومتر و از شهر مرزی ایگدیرترکیه  به مرز نخجوان کشیده خواهد شد و ظرفیت حمل آن نیز به طول 2 میلیارد متر مکعب گاز خواهد بود. این رقم حدود 4 برابر مصرف گاز نخجوان است.

طراحی این خط لوله در اوایل سال 2021 به پایان خواهد رسید و احتمالا تا سال 2022 به بهره‌برداری می‌رسد.

تاکنون نخجوان بر اساس یک توافق سوآپ گازی که در سال 2004 بین تهران و باکو امضا شد گاز خود را از ایران وارد می‌کند. بر اساس این توافق آذربایجان گاز مورد نیاز منطقه آستارا در ایران را تامین کرده و ایران هم در عوض به نخجوان گاز صادر می‌کند.

برای این توافق سوآپ گازی ایران 15 درصد گاز صادراتی آذربایجان را به عنوان کارمزد انتقال برمی‌دارد که طرف آذربایجانی مدت‌هاست در تلاش است این رقم را تغییر دهند.

احتمالا طرف آذربایجانی امیدوار است از محل ساخت خط لوله بتواند انعطاف پذیری بیشتری را از طرف ایرانی ببیند. اما در صورتی که ساخت آن به اتمام برسد تاثیرات آن بر روابط گازی آذربایجان و ایران گسترده‌تر خواهد بود.

ترکیه همچنین برای تامین گاز مورد نیاز خود از ایران گاز وارد می‌کند که به خاطر انفجار در خط لوله ایران به ترکیه در خاک این کشور از روز 31 مارس این صادرات متوقف شده است. نکته اینجاست که گویا ترک‌ها عجله‌ای برای تعمیر این خط لوله ندارند و قرار نیست به خاطر توقف واردات گاز از ایران خسارتی پرداخت کنند.

به نظر می‌رسد ترک‌ها در تلاش هستند تا با واردات گاز طبیعی مایع شده تامین کنندگان گاز طبیعی خود را وادار کنند که قیمت‌ گاز را کاهش دهند.

معاون وزیر انرژی ترکیه مدتی پیش گفته بود واردات LNG توسط کشتی به ترکیه نشان‌دهنده این است که صادر کنندگان گاز به این کشور باید انعطاف بیشتری از نظر قیمت نشان دهند.

شیوع ویروس کرونا باعث شده تا قیمت LNG در جهان به شدت کاهش یابد و این بدان معناست که ترک‌ها توانسته‌اند از طریق واردات LNG به جای خرید گاز از ایران مزیت اقتصادی بیشتری به دست آورد.

البته این همه ماجرا نیست چرا که ترکیه احتمالا از این مسیر به دنبال بهبود روابط با واشنگتن است. آمریکا مدت‌هاست آذربایجان و ترکیه را برای کاهش مناسبات تجاری با ایران تحت فشار قرار داده است.

توقف و یا محدود شدن واردات گاز ایران توسط آذربایجان و ترکیه به طور قطع به مذاق مقامات آمریکایی ضد ایران در دولت آمریکا خوش خواهد آمد و از طرف دیگر می‌تواند آمریکا را به اصلی‌ترین تامین کننده گاز ترکیه بدل کند.

در ماه فوریه ترکیه در حالی 15 درصد گاز مورد نیاز خود را از ایران وارد کرد که با واردات LNG  معادل 18 درصد واردات گاز خود را به آمریکا تخصیص داد.

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: ترکیه گاز آمریکا ایران ترکیه گاز آمریکا ایران خط لوله لوله انتقال گاز واردات گاز خط لوله ترک ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۳۶۲۲۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

(ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟

فریدون جیرانی در آخرین گفت‌وگوی ویدئویی خود در «اعتمادآنلاین» روبروی ابوالحسن داوودی، کارگردان و تهیه‌کننده و فرهاد توحیدی، فیلمنامه‌نویس نشست و درباره شرایط روز سینمای ایران سخن گفتند.

در بخشی از این گفتگو فریدون جیرانی به سینمای عباس کیارستمی و تاثیر آن در دهه ۷۰ شمسی پرداخته است و با مهمانان به بررسی آن شرایط و دوره‌های پس از آن پرداخته‌اند.

به گزارش اعتمادآنلاین، در ادامه این بخش صحبت‌های جیرانی و ابوالحسن داوودی را می‌خوانید و می‌بینید:

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

در تحلیل دولتمردان فرهنگی دهه ۷۰ خیلی از عناصر که ممکن است به تعبیر الان مزاحم به نظر بیایند، کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود

*تفکر عباس کیارستمی با خانه دوست کجاست و کلوزآپ باعث شد روشنفکری تمام دنیا متوجه این‌جور سینما شوند و تاثیر جهانی گذاشت.

داوودی: و امر مهمی که داشت اینکه در تحلیل خیلی از دولتمردان فرهنگی آن زمان خیلی از این عناصر که ممکن است به تعبیر الان عناصر مزاحم به نظر بیایند، آن زمان کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود. یعنی یک جوری چهره جمهوری اسلامی را در دنیا یک چهره جذاب‌تر و قابل قبول‌تری نشان می‌داد.

در عرصه فرهنگ معمولاً سیاست‌هایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه می‌شود

*چهره را خیلی عوض کرد.

داوودی: اشکال بزرگی که در روش و سیستمی که به نظر می‌آید حاکمیت بعد از این جریان در پیش گرفت، [این است که]به نظرم حاکمیت را بیشتر تبدیل کرد به یک حاکمیت ترسیده که برای اینکه از شرایط پیشگیری کند درخت را از بن برید. یعنی سعی کرد درخت را به‌نوعی از ریشه دربیاورد یا خشک کند، نفت بریزد که ریشه‌اش هم خشک شود؛ و این توجه را نداشت که همه این عناصر حتی منتقدترین‌شان، حتی کسانی که به نظر اوج اپوزیسیون جریان حاکمیت می‌آیند، نهایتاً در این سیستم پیچیده فرهنگی و ارتباطی که در دنیا هست می‌توانند منافعی را هم برای دولت بیاورند. به‌خصوص در حوزه فرهنگ. در حوزه سیاست اگر این را ببینید سیاست برخورد‌های خیلی سلبی و تند و تیز را ممکن است جواب بدهد، اما در عرصه فرهنگ معمولاً سیاست‌هایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه می‌شود. شمشیر دولبه‌ای که بعد از یک مدتی بیشترین خسارت را برای خود آن شمشیرزن به وجود می‌آورد. این چیزی بود که دوستان تحلیل نکرده بودند.

جشنواره فجر به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد/ قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، می‌گوییم جیرانی چرا بسازد؟

در واقع شاید مهم‌ترین مساله‌ای که وجود داشت این بود که در این دوره دوستان کاملاً بدون هرگونه تحلیلی بر اساس شرایط مدرن امروز سینما و جامعه رفتاری را پیشه کردند که از همین الان می‌بینیم خسارت‌هایش چگونه اتفاق افتاد. مثلاً جشنواره فجر تقریباً جزو دولتی‌ترین جشنواره‌های دنیا محسوب می‌شود. به خاطر مناسبتش، ویترینش، به خاطر اینکه سال‌های سال همه درگیرش بوده‌ایم. اینکه جشنواره فجر همواره زیر سایه سالگرد انقلاب حرکت کرده و تبدیل به ویترینش شده، با همه لطمه‌هایی که زده، اما باعث شده خود این جامعه در دورانی تبدیل به یک چهره ملی و سبب ارتباط بین این دو هم بشود؛

یعنی بین حاکمیت و مردم و به‌خصوص بخش فرهنگی و سینمایی. الان تصویر جشنواره فجر را نگاه کنید. جشنواره فجر واقعاً به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد که یک نهاد و جریان حکومتی برگزار می‌کند تا چهره‌ای که هم اهالی سینما و هم مردم آن را پذیرفته بودند که این شرایط به دلیل وضعیتی که داریم بهترین شکلی است که می‌تواند الان برگزار شود. اشکالاتش را هم پذیرفته بودند، اما الان اتفاقی که از سال گذشته به شکل عمده و آشکار شروع شد، تاثیرش را همین امسال چقدر در سطحی شدن و از دست دادن کیفیت گذاشته است. از دست دادن هویت به‌خصوص حتی بخشی که مربوط به حاکمیت بود.

یعنی این به نظرم خسارتش بسیار عمده‌تر از چیزی است که جشنواره فجر برای مردم داشت و دوستان این را در تحلیل خودشان متوجه نشدند که هر کدام از این اتفاقات، از این شمشیر از رو بستن‌هایی که در واقع نفی کردن یک طیفی که فکر کنند چرا برویم دنبال اینکه آقای جیرانی چه چیزی می‌خواهد بسازد. اصلاً آقای جیرانی چرا باید فیلم بسازد. وقتی این تفکر غالب می‌شود و این می‌شود که قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، می‌گوییم جیرانی چرا بسازد؟

سینمای ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره می‌خورد به این دلیل که نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند

این تفکر خسارتش قبل از هر چیز به خودشان برمی‌گردد. به این دلیل که سیستمی که در تحلیل شما و فرهاد هم بود، رشد کردن سینمایی ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره می‌خورد. چون سینمای پروپاگاندا به دلیل اینکه نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و پل‌هایی را که مخاطب خودش نیاز دارد با درک و سلیقه خودش کشف کند و واردش شود، نمی‌تواند آن‌ها را بسازد؛ بنابراین روزبه‌روز چه دولت بخواهد چه نخواهد، گران‌تر و غیرقابل ساخت‌تر می‌شود و به جایی می‌رسد که دیگر سینما، حتی سینمای پروپاگاندا، امکانش از دست دولت و نهاد‌های سازنده هم خارج می‌شود. چون این‌ها مخاطب ندارند.

در تولیدات سال قبل، تعداد محدود محصولاتی که بنیاد فارابی به عنوان مهم‌ترین بنیاد تقویت‌کننده سینما که به این دلیل شکل گرفته بود... به این دلیل که حمایت کند یکسری محصولات ساخته شود تا رابط بین فرهنگ ایدئولوژیک و حاکمیتی و مردم باشد...، اما عملاً به چه سرنوشتی دچار شده؟

محصولات امسال هیچ شانسی در ارتباط با مخاطب ندارند/ کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون می‌آید جواب نمی‌دهد

سال گذشته و امسال تقریباً ۲۰ محصول داشتیم که از این تعداد تماماً در اختیار نهاد‌های مختلف بوده و سرمایه‌هایی که بیشتر سرمایه‌های دولتی بوده‌اند و شاید به جز یکی دوتا- که احتمال دارد بر اساس آن چیزی که دیده‌اند باشد، من هیچ کدام از محصولات امسال را ندیده‌ام-، اما کسانی که دیده‌اند به جز یکی دو مورد بقیه‌شان هیچ‌گونه شانسی برای اینکه کمترین اقبالی را بتوانند در ارتباط با مخاطب و مخاطب عام به وجود بیاورند [نداشتند]نه یک گروه خاص، گروه انتخاب‌شده که پول بدهند.

کسانی که تصمیمات فرهنگی می‌گیرند با شرایط و کسانی روبه‌رو می‌شویم که همان مثال معروف را به یادمان می‌آورند که بر سر شاخ نشسته‌اند و بن می‌برند و متوجه نیستند که این رفتار خشن، سلبی و تحریک‌کننده که پیش گرفته‌اند، فرار به جلویی که می‌بینیم که روزبه‌روز بیشتر می‌شود، این لجبازی از طرف تمام تصمیم‌گیران نسبت به اینکه همین است که هست، این سیاست حتی وقتی به جایی می‌رسد که دیدیم بعد از جشنواره فجر وقتی این میزان مهجوریت را مشاهده کردند، به جای اینکه این را تحلیل کنند، روزنامه معروفی که بیشتر از همه نسبت به این داستان واکنش دارد، عنوان می‌کند چه خوب شد که پای همه این عناصر را از سینما قطع کردید و ما همین را می‌خواستیم.

این کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون می‌آید، به نظر می‌آید اولین چیزی است که ممکن است به ذهن هر آدم عامی بیاید که برای اینکه با یک مساله و بحران حاد روبه‌رو شود، چیزی که فکر می‌کند می‌تواند عامل بحران باشد از اول سرش را قطع کند. این فرهنگ جواب نمی‌دهد. این در سینما جواب نمی‌دهد. اتفاقی که شاید افتاده و دوستان کاملاً ندیده گرفته‌اند تغییر ماهیت جریانات و نوع ارتباطات فرهنگی است که سینما جزو عمده‌ترین‌شان است.

در بین محصولاتی که تولید می‌شود که حتی مربوط به سینمای زیرزمینی هم نیست؛ همین فیلم آقای صناعی‌ها فیلمی است که خیلی مشخص و قانونی پروانه ساخت گرفته و با همه اصول و نظارت‌های دوستان ساخته شده، اما چرا تبدیل می‌شود به یک جریانی که مثل لیف خرما نمی‌دانند چه‌کارش کنند. فیلمی که همه مراحل قانونی را طی کرده و بر آن اساس ساخته شده.

اگر بخواهیم به تعبیر همان اواسط دهه‌های ۶۰ و ۷۰ نگاه کنیم، این فیلم باید از جانب مردم و حاکمیت افتخار سینمای ایران باشد. ممکن است حاکمیت نسبت به آن نقد هم داشته باشد هیچ ایرادی ندارد می‌تواند نقدش را داشته باشد، اما از یک طرف به عنوان یک تصویری [که جامعه آزاد را نشان می‌دهد]، جامعه‌ای که در آن امکان حرف زدن و ابراز سلیقه‌های مختلف وجود دارد، بیش از هر چیزی آن فیلم می‌تواند به حاکمیت و جریان بین‌المللی کمک کند. ۴۰ سال است که با پوست و گوشت و استخوان و تورم این را تجربه می‌کنیم که هیچ جور از این شرایط جهانی جدا نیست.

دیگر خبرها

  • بررسی مسائل مرزی میان دو کشور ایران و ترکیه در مرز‌های شمال استان آذربایجان غربی 
  • (ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟
  • سپاه بزرگ‌ترین نیروی ضد تروریسم جهان است/ آمریکا به دنبال آتش بس در غزه نیست
  • سپاه بزرگترین نیروی ضد تروریسم جهان است/ آمریکا به دنبال آتش بس در غزه نیست
  • بررسی توسعه همکاری‌ها و مبادلات تجاری مرز پلدشت و نخجوان
  • آذربایجان غربی پیشرو در توسعه دیپلماسی منطقه‌ای است
  • آذربایجان‌غربی جز استان‌های پیشرو در توسعه دیپلماسی منطقه‌ای است
  • یکی از استان‌های پیشرو در توسعه دیپلماسی منطقه‌ای هستیم
  • مهمترین فاکتورها برای تهیه لوله گازی چیست ؟
  • ایران بازار عراق را از دست می‌دهد؟ | واکنش معاون وزیر صمت به رقابت ترکیه با ایران در بازار عراق