اصلاحات رقیب حاکمیت نیست
تاریخ انتشار: ۳ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۳۸۱۱۶۲
جریانهای سیاسی از طیفهای مختلفی تشکیل شدهاند و در نتیجه همزمان به رقابتها و مباحثههای بیرونی و درونی مشغولند. این امر در جریان اصلاحطلب با این واقعیت همراه است که طیف گستردهتر و متنوعتری از نگرشها ی سیاسی طی دو دهه گذشته خود را در ذیل عنوان اصلاحطلبی تعریف کردهاند. به این ترتیب در شرایط متصلبی که در طول زمان این جریان با آن روبهرو بوده، سبب شده است که اصلاحطلبان بیش از رقیب خود را در شرایط اجبار به احراز هویت گفتمانی ببینند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وضعیتی که هر زمان میتواند یکی از دلایل ریزش و جدایی طیفهای تشکیل دهنده یک جناح سیاسی را فراهم کند و در نهایت نیز مشخص نیست تا چه حد در تقویت اعتماد حاکمیت مؤثر باشد.
با حسن رسولی، عضو شورای شهر تهران که سابقه مدیریتش به استانداری خراسان در دولت اصلاحات میرسد، به این وضعیت پرداختیم و اینکه به باور او عملکرد اصلاحطلبان در شوراهای شهر تا چه حد میتواند به توفیق این جریان در انتخابات ریاست جمهوری 1400 کمک کند.
٭٭٭
جریان اصلاحات در ماههای اخیر با دو وضعیت نامطلوب مواجه شد؛ از یک سو رد صلاحیت نامزدهایش در انتخابات مجلس و در جهت دیگر ریزش بدنه اجتماعی که خود را هم در کف رأی دو سه فهرست حزبی ارائه شده در انتخابات مجلس و هم در جریان استعفای نیروهای کادری بعضی احزاب اصلاح طلب نشان داده است. به باور شما در چارهاندیشی برای این دو معضل کدام یک بر دیگری ارجحیت دارد؟ اگر اصلاح هر دو ضروری است به چه ترتیب باید اتفاق بیفتد؟
به نظرم برای پاسخ به این سؤال باید ابتدا درباره نقش و جایگاه جریان اصلاحات و فعالان سیاسی اصلاحطلب در ساختار نظام جمهوری اسلامی و نیز در جامعه ایران تعیین تکلیف کنیم. سه نحله در ارتباط با ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران وجود دارد. اولین گرایش بر «تأیید مطلق همه مواضع نظری و عملی ساختار به صورت کاملاً محافظه کارانه» دلالت دارد. روش دیگر «قرار گرفتن در مقابل حاکمیت جمهوری اسلامی ایران از سنخ رفتار و مواضع اپوزیسیون و براندازان» است و راه سوم «اعتقاد قلبی و عملی به حاکمیت نظام و تلاش در جهت استحکام هرچه بیشتر پایههای جمهوری اسلامی ایران با رویکرد نقادی خیرخواهانه و پایش و رفع اشتباه ها» است.
جریان اصلاحات به عنوان یک نحله فکری و سیاسی که از بطن و متن انقلاب اسلامی برخاسته از بین این سه سناریو بر اساس منشور و سوابق خود الا و لابد مجموعه منظومه رفتاری خودش را در قالب سناریوی سوم تعریف کرده و دنبال خواهد کرد. به نظر من هر گونه تخطی از این گزینه مدعیان احتمالی اصلاحطلبی را با مسأله هویتی جدی روبهرو میکند.
با این پیش فرض که جریان اصلاحات در درون نظام مشفقانه و خیرخواهانه متناسب با سعی و خطاهایی که حاکمیت جوان جمهوری اسلامی ایران داشت در مسیر اداره کشور طی میکند در صدد آن است که با شناسایی چالشهای فرارو، ایرادات و اشکالات را در چارچوب قانون اساسی و اصول و مبانی نظام جمهوری اسلامی ایران بر طرف کند. به عبارتی قرار است نقش مادری را ایفا کند که تمام هدفش سالم نگه داشتن فرزند است حتی اگر این سلامت منوط به خوراندن داروهای تلخ باشد.
جریان اصلاحات بر اساس سناریوی سوم در این چارچوب روابط و مراودات خودش را با حاکمیت تنظیم کرده و ادامه خواهد داد. حداقل اصلاحاتی که آقای خاتمی محور و رهبر آن است به نظر من در گذشته و آینده و حال و در این مسیر حرکت خواهد کرد.
با وجود تبیین شما درباره رابطهای که اصلاحطلبان میخواهند با حاکمیت داشته باشند نمیشود این واقعیت را انکار کرد که اصلاحطلبان در ارائه فهرست برای اکثریت حوزههای انتخابیه دچار مشکل شدند. وضعیتی که سبب شده بعضی از درون این جریان بگویند اصلاحطلبی باید از یکسری شعارهای سیاسیاش کوتاه بیاید و به سمت دیگری برود تا بتواند این وضعیت را به نحوی اصلاح کند...
در پاسخ به پرسش اول شما من نظرخودم را به عنوان یک نیروی اصلاحطلب در مورد مواضع جریان اصلاحات در قبال حاکمیت عرض کردم. برداشت من از سؤال شما این است که خب حاکمیت نسبت خودش را با جریان اصلاحات چگونه تعریف میکند؟
فراموش نکنیم که وقتی در دوم خرداد سال 76 خاتمی با رأی 80 درصد واجدین شرایط به رئیس جمهوری انتخاب شد این شخص رهبر معظم انقلاب بود که از آنچه رخ داد با عنوان «حماسه دوم خرداد» یاد کرد. به عبارتی در آن مقطع جریان اصلاحات از حداکثر همراهی و استقبال مردم و حاکمیت برخوردار بود. منتها این شورای نگهبان است که به عنوان نهاد واسط میان اصلاحطلبان و حاکمیت در مقاطع انتخاباتی مختلف از خط مشی واحدی در قبال جریان اصلاحات تبعیت نکرده است.
این شورا در انتخابات مجلس ششم حتی ملی مذهبیها را هم تأیید صلاحیت کرد، کاندیداهای جریان اصلاحات که جای خود داشت. اما همین شورای نگهبان در انتخابات مجالس آتی دقیقاً موضعی اتخاذ کرد که کاملاً موضع بسته و انقباضی در مقابل کاندیداهای اصلاحطلب بود. بله در انتخابات اسفند 98 عملاً امکان سیاست ورزی ملی و همه شمول از اصلاحطلبان گرفته شد. مردم هم حد مشارکت شان را مثلاً در تهران به حدود 10 درصد آرای مؤثر غیر از آرای باطله تقلیل دادند. به باورم بخشی از این کاهش مشارکت نتیجه کاهش درجه آزادی انتخاب مردم بود. البته با کمال تأسف این رویکرد انقباضی نه فقط در شورای نگهبان که حتی پیش از آن در هیأتهای اجرایی وزارت کشور آغاز شد. در نتیجه حتی بیش از ادوار قبلی رقیب ما در جادهای یک طرفه قرار گرفت و امکان رقابت از جریان اصلاحات گرفته شد.
مردم هم از یک طرف با این قدرت انتخاب و از طرف دیگر با انبوه مشکلات روزمره فرارویشان مواجه بودند و سلسلهای از حوادث و در ادامه پیشروی پر سرعت نهادهای انتصابی به سمت وظایف و اختیارات نهادهای انتخابی از حضور در صحنه انتخابات دلسردشان کرد. خب بهطور طبیعی این دلسردی به بدنه اصلاحطلبان نیز تسری پیدا میکند. آن بخش از اصلاحطلبانی که مطالبات را کوتاه مدتتر دنبال میکنند جریان اصلاحات را متهم میکنند به کند روی و دلسرد میشوند.
اما جریان اصلاحات نباید در دوره پس از خرداد 76 مغرور میشد و نه باید با آنچه در انتخابات مجلس یازدهم اتفاق افتاد مأیوس شود. زیرا یأس ممکن است خدای نکرده ما را به سمت دو سناریوی اول یا دوم متمایل کند. باید بردبار باشیم. البته در قدرت بودن را هم نباید تقبیح کنیم. نتیجه در قدرت بودن اصلاحطلبان وقتی حاکمیت فضا را برای حضورشان فراهم کرد و مردم نیز به آنها رأی دادند 8 و نیم درصد رشد اقتصادی بود.
بنابر این اصلاحطلبی باید با مواضع راهبردی خودش حرکت کند. اگر شرایط برای حضور در قدرت فراهم باشد طبعاً استفاده از اهرم قدرت امکان پیادهسازی منویات اصلاحطلبانه در درون نظام را بیشتر فراهم میکند. وقتی هم که مثل شرایط امروز مجلس یازدهم اکثر یا همه راه ها بسته باشد طبعاً در اینجا تکلیفی بر دوش اصلاحطلبان نیست و خیلی هم نباید آزرده خاطر بشویم چون اصالت محض با قدرت دار بودن نیست مؤثر بودن و اثر بخش بودن در جهت جریان اصلاحات به نظر من مقدم است و برتری دارد بر حضور محض در قدرت تحت هر شرایطی.
اما به نظر میرسد آنچه برای اصلاحطلبان مشکل ساز میشود قرار گرفتن در مقابل طیفی از خواستهای بدنه اجتماعی شان است که ممکن است در تعارض با بخشی از دیدگاههای حاکم باشد. در این وضعیت آنها چه راهکاری دارند؟
اصلاحطلبان مواضع اصلاحی خودشان را بر اساس قاعده اهم و مهم و متناسب با شرایط کشور و فرصتها و چالشهای فراروی جامعه و حاکمیت تنظیم میکنند. بنابراین به دنبال راه حلهایی هستند که نوعی اجماع و ترکیب میان این تعارضها ایجاد کند.
به عبارتی جریان اصلاحطلب خیرخواه نظام نمیتواند نسبت به اصلیترین پایگاه قدرت جمهوری اسلامی ایران که جامعه و مردم هستند بیاعتنا باشد. از طرف دیگر چون جریان اصلاحات جریان اپوزیسیون و رقیب حاکمیت و برانداز نیست، رابطهاش با ساختار قدرت کاملاً رابطه همگون و سازگار است. البته در تشخیص مواردی که پیش میآید با توجه به شرایط عمومی که در جامعه هست ممکن است با فراز و نشیبهایی مواجه باشیم. مواضع راهبردی جریان اصلاحات نه علیه جامعه و نه قدرت طلبانه است. البته در این مسیر پر فراز و نشیب ممکن است برخی از افراد، برخی از احزاب و گروهها دچار تردیدهایی بشوند که خب جریان اصلاحات هم از این قاعده مستثنی نیست. زیرا این جریان یک جریان کاملاً متکثر است و یکی از ویژگیهای منحصر به فردش این است که از یک روابط درونی کاملاً دموکراتیک برخوردار است. مواضع افراد و برخی از احزاب به نظر من بنیان و اساس این تئوری که من به آن باور دارم مورد خدشه قرار نمیدهد. بنابر این ما چه در دورهای که در قدرت باشیم و چه دورهای که در قدرت نباشیم نسبتمان با حاکمیت و نسبتمان با جامعه نسبت کاملاً تعریف شدهای است. اصلاحات برخاسته از رأی و نظر مردم است و نه برخاسته از یک قدرت انتصابی و لذا نمیتواند جدای از منویات جامعه و مردم حرکت کند و در عین حال چون خود را بخشی از ساختار حاکمیت میداند بودن در حاکمیت را مغایر با نقد منصفانه حاکمیت نمیداند.
آقای رسولی یک سال حدوداً تا انتخابات ریاست جمهوری وقت داریم اگر واقع بینانه نگاه کنیم در این فاصله یکساله اصلاحطلبان برای بازیابی اعتماد عمومی در صحنه عمل دو فرصت دارند شورای شهر و دولت. آیا این احتمال را میدهید که بتوانید از این فرصت استفاده کنید؟
من شخصاً وجود نقص و اشکال در رفتار اصلاحطلبان و جریان اصلاحات را در پیش آمدن شرایط ناهموار کنونی قابل نقد میدانم. بالاخره ما هم مثل بقیه جریانها در عمل سیاسی ممکن است دچار خطا و اشتباه شده باشیم. با این حال با توجه به تجربیات چند ساله گذشته و مشخصاً انتخابات 92 تا 96، برای انتخابات ریاست جمهوری بعدی بعید میدانم که اتاق فکر اصلاحات حاضر به این باشد که با کاندیدای غیر اصلی به صحنه انتخابات وارد شود.
پیشبینی من این است که چنانچه حاکمیت از طریق شورای نگهبان مثل سال 76 یا 78 شرایط را برای سیاست ورزی اصلاحطلبان فراهم کند اصلاحطلبان همچنان امکان سیاست ورزی و همراهی طیف قابل توجهی از مردم را دارند. اما تحولات یک سال پیش رو در بسیاری از زمینهها ناشناخته است و اساساً رویدادهای حوزه سیاست داخلی ایران از قابلیت پیشبینی پذیر بودن خارج است.
کما اینکه آنچه روی میدهد تا حدود زیادی میتواند از میزان نقش آفرینی مثبت مجلس و دولت در حل مسائل مختلف در عرصههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و روابط بینالملل تأثیر بپذیرد. اگر مجلس یازدهم با اکثریت اصولگرایش بتواند کارنامه مشعشع و قابل دفاعی در حل مسائلی نظیر تحریم، تورم اشتغال و روابط خارجی ارائه کند در آن صورت اصولگرایان رقیب قدری در انتخابات ریاست جمهوری خواهند بود. اما اگر همین روند فزاینده مشکلات جامعه تداوم داشته باشد طبعاً این احتمال را باید بدهیم که تکرار انتخاباتی همانند انتخابات سال 76 دور از ذهن نیست. هر چند متغیرهای تعیین کننده برای پیشبینی فضا و آرایش انتخاباتی ریاست جمهوری بعدی به نظر من پر از ابهام است.
برش
آیا گزارش عملکرد شوراهای شهر در اختیار اصلاحطلبان ظرفیت این را دارد که بتواند به بازسازی اعتماد مردم به این جریان سیاسی کمک کند؟
در بین نهادهای انتخابی با تفسیر مضیقی که شورای نگهبان از اصول 100 تا 103 قانون اساسی دارد من قائل به همسنگی و هم وزنی شوراهای شهر و روستا با دیگر نهادها یعنی مجلس، خبرگان و دولت نیستم. یعنی دامنه اختیارات شوراها بسیار محدودتر است. ضمن اینکه شوراهای اسلامی نهادهای محلی هستند با وجود این باور دارم که حتماً مواضع و عملکرد شورا در تهران، در مشهد و در سایر شهرهایی که شوراها در اختیار اصلاحطلبان هستند در امیدواری یا نامیدی مردم و گرایش آنها نسبت به اصلاحطلبان مؤثر است. شورای شهر تهران به این مهم واقف است. اما اینکه چگونه خواهیم توانست در یک سال آینده با وجود همه محدودیتها کارنامه قابل قبولی ارائه کنیم از یک طرف به رویکردها و تلاشهای ما بستگی دارد و از طرف دیگر باید به موانع پیش رو توجه داشت. من به عنوان خزانه دار شورای شهر تهران خدمت تان عرض میکنم چنانچه ماهانه 2500 میلیارد تومان درآمد داشته باشیم میتوانیم علاوه بر تأمین هزینههای نگه داشت شهر، پروژههای بزرگی را در کاهش آلودگی هوا، کاهش ترافیک و سایر هدف گذاریهای استراتژیک مان داشته باشیم. اما رکود اقتصادی حاکم بر جامعه که بحران کرونا هم تشدیدش کرده است و بسیاری از کسب و کارها تعطیل شدند و شهرداری به عنوان یک نهاد خودکفا از حیث مالی مصون از آثار و تبعات سوء کرونا نبوده است. ما با کاهش شدید تحقق درآمد مواجهیم و بر خلاف ادوار گذشته نمیخواهیم با فروش ثروت و داراییهای نقدی به اهدافمان برسیم. طبیعی است که در پیگیری وعدههایی که به مردم دادیم باید صادقانه عمل کنیم. آنچه ما به مردم قول دادیم بستن راههای چپاول و سوءاستفاده در سطوح مختلف شهرداری و شورای شهر بوده است و مدعی هستیم که در این حوزه کارنامه قابل قبولی داریم. البته فعالیتهای شورا و شهرداری کاملاً مورد کتمان رسانه ملی قرار میگیرد. ما خبرها را مانیتور میکنیم و شاهدیم که چگونه اخبار جعلی و دروغ نسبت به حوزه مدیریت شهری اعم از شورا و شهرداری به وفور تولید، توزیع و بازنشر داده میشود. اما دستاوردهای این شورا به دلیل اینکه ترکیب اصلاحطلب دارد بر تابیده نمیشود و در محصولات رسانهای، رسانه ملی جایی ندارد.
ما در پاسخ به رأی بیسابقه مردم عهد بستیم که احدی از اعضای شورای شهر که منتخبان مردم هستیم بجز ماندن در شورا در صدد دستیابی به مناصب بالاتر سیاسی نباشیم؛ شهردارانمان هم همین طور. موانع و مشکلاتی که در این دوره علاوه بر کاهش درآمدها بر سر راه شورای شهر پنجم بود در هیچ دورهای نبوده است. شما ملاحظه بفرمایید یک عضو شورای شهر در عمل به ماده 80 قانون شوراها که نظارت بر امور بهداشتی شهر است از رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران تقاضا میکند که آقای دکتر شما آمار استان ها و تهران را روزانه بده به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی به قوه قضائیه احضار میشود. این در شرایطی است که نفر دوم شهرداری در دوره آقای قالیباف به مدت 12 سال، نزدیک سه سال است که بازداشت است و یک کلمه هم حرف از او زده نمیشود و رسماً میگویند قائم مقام هر کاری کرده هیچ ارتباطی به خود مقام ندارد.
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: انتخابات ریاست جمهوری جمهوری اسلامی ایران انتخابات مجلس جریان اصلاحات شورای نگهبان اصلاح طلبان جریان اصلاح اصلاح طلبی شورای شهر اصلاح طلب نظر من
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۳۸۱۱۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله شدید کرباسچی به نصیری: تعادل نداری و به درد تبلیغات بیبیسی میخوری | دنبال جذب جایگاه هست
غلامحسین کرباسچی، فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد.
غلامحسین کرباسچی مدیرمسئول روزنامه هممیهن، در تحلیل مصاحبهی اخیر مهدی نصیری با بیبیسی گفت: من اصلا ایشان را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یک مرتبه این طرف صفحه بیاید.
وی در گفتگو با ایلنا، ادامه داد: آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر کسی از مخالفین نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.
کرباسچی اظهار داشت: کسی حرف او را حساب نمیکند که بخواهد چنین طرحی بدهد. حالا موضعگیریهای اصلاحطلبان، به ویژه شخص آقای تاجزاده و آقای موسوی خیلی مشخص است به نظرم ایشان تعادل ندارد و لازم نیست درباره آن صحبت شود.
نصیری میخواهد خودش را مطرح کند که از گردونه حذف نشودوی در پاسخ به این سوال که طرح این موضوع از سوی آقای نصیری دارای چه اهدافی است، گفت: آقای نصیری آدمی است که میخواهد خودش را مطرح کند و حرفهای شاذ میزند. زمانی فکر میکردم ایشان از طرف همین آدمهای افراطی مأموریت دارد تا طوری حرف بزند که اگر حرفهای معقولی زد، جایگاهی پیدا نکند و بگویند فلانی بهترین حرف را برای بی اعتبار کردن حرفهای انتقادی صحیح میزند.
کرباسچی تصریح کرد: اهداف خاصی پشت این موضوع نمیبینم و فقط میخواهد خودش را مطرح کند که از گردونه حذف نشود. سوابق او آنچنان است که برای آدمهای اصلاحطلب خیلی روشن بوده و کسی حرفهای ایشان را به بهای بهشت نمیدهد. سعی میکند حرفهای تندتری بزند که جایگاهی برای خودش جذب کند.
نصیری فقط به درد تبلیغات بیبیسی میخوردوی گفت: نصیری آن زمانی هم که در کیهان و پیش آقای شریعتمداری بود و جاهای عمومی کشور در دست آنان قرار داشت، فضاحتی علیه شخصیتهای ملی، مذهبی و فرهنگی به وجود آورد و آن همه توهین، ناسزا و تهمت علیه آن افراد زد که آن زمان هم معلوم بود که ایشان تعادل ندارد. در حال حاضر هم به دنبال همان مسیر است فقط ورق را برگردانده است. میداند که کسی به او وقعی نمیگذارد و جایگاهی ندارد، میخواهد این سمت افراط را بگیرد تا دیگران به حرف او گوش بدهند.
کرباسچی تاکید کرد: به نظر من آقای نصیری نه جایگاهی در محافل اصلاحطلبها دارد، با توجه به سوابق ایشان، براندازها میفهمند که فقط به درد همین تبلیغات در رسانههایی مانند بیبیسی میخورد که مثلا حرف تازهای زده شود. در هر صورت ایشان جایگاهی ندارد.