Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از خراسان، زن ۲۰ ساله‌ای که برای شکایت از همسرش دست به دامان قانون شده بود، درحالی که خود را مقصر ازدواجی با پایه های لرزان می دانست، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد گفت: پدرم از مهاجران افغانستانی است که با بنایی در ایران هزینه های زندگی ما را تامین می کند اما درآمدش کفاف مخارجمان را نمی دهد، به همین دلیل مادرم که زنی ایرانی است به کارگری در منازل مردم روی آورد تا من و خواهر و برادرم در رفاه و آسایش باشیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شاگرد ممتاز بودم و در مدرسه دولتی تحصیل می کردم اما ۱۶بهار بیشتر از عمرم نگذشته بود که پسرعمه ام به خواستگاری ام آمد. «وکیل» و خانواده اش نیز سال ها قبل به ایران مهاجرت کرده بودند و در کرمان اقامت داشتند. اگرچه مادرم به شدت با این ازدواج مخالف بود ولی من به ازدواج با «وکیل» خیلی راضی بودم. من در آن سن و سال فقط جلوی پایم را می دیدم و این که زودتر ازدواج کنم و زندگی مشترک تشکیل بدهم اما مادرم آینده را می دید و برای خوشبختی من حاضر نبود با «وکیل» ازدواج کنم، چرا که خانواده او را به خوبی می شناخت.

خلاصه، با اصرار من دیگر کسی ساز مخالف نزد و بدین ترتیب من که عاشق ظاهر جذاب «وکیل» بودم خیلی زود پای سفره عقد نشستم. چند روز بعد از برگزاری مراسم عقدکنان، خانواده «وکیل» مرا به خانه خودشان در کرمان دعوت کردند تا رسم «پاگشا» را به جا آورند اما همان شب وقتی من و نامزدم تنها در اتاق ماندیم، بین ما اتفاقی افتاد که بعد دستاویزی برای تهمت ناروا به من شد. خانواده نامزدم مرا در کرمان نگه داشتند و اجازه نمی دادند به مشهد بازگردم، حتی حق تماس تلفنی هم نداشتم. با وجود این همه چیز را به خاطر نامزدم تحمل می کردم ولی او هم به هر بهانه ای مرا کتک می زد و آزارم می داد.

عمه ام با این بهانه که من و نامزدم آبروی آن ها را برده ایم، جشن عروسی نگرفتند تا به قول خودشان از یک رسوایی خیالی بزرگ در بین فامیل جلوگیری کنند. در عین حال با همه شرایط سخت ساختم. بعد از یک سال در حالی که نمی دانستم باردار هستم زیر مشت و لگد مادرشوهرم قرار گرفتم و به مشهد آمدم اما زمانی فهمیدم باردار هستم که جنین در آستانه سقط قرار داشت. بالاخره با مراقبت های مادرم، فرزندم به دنیا آمد و همه هزینه های او را مادرم با درآمد کارگری اش پرداخت. بعد از مدتی با تماس مادرم، بالاخره همسرم به مشهد آمد و خانه ای برای من اجاره کرد. اما هنوز مدت اجاره به سر نرسیده بود که صاحبخانه به دلیل نپرداختن اجاره و قبوض آب و برق و گاز مرا از خانه اش بیرون کرد که به ناچار دوباره به اتاق کوچک مادرم بازگشتم. دیگر همسرم نه تنها توجهی به من نداشت ومسئولیتی درقبال من و فرزندش احساس نمی کرد بلکه فحاشی و کتک کاری هایش به شدت عذابم می داد. 

در مدت چهار سال که از ازدواجمان می گذرد، یک روز خوش ندیدم چرا که مادرشوهرم زنی طماع و خلافکار است و هیچ کس نباید با او مخالفت کند. در حالی که به دلیل سرقت در کرمان و با سپردن کفالت آزاد شده بود، در مشهد نیز به خاطر سرقت گوشواره های یک دختربچه مسافر دستگیر و به سه ماه زندان محکوم شد. آن ها در منجلاب اعتیاد گرفتار شده اند و به همین دلیل توجهی به زندگی آشفته و بی سر و سامان من ندارند.

در این مدت سختی های زیادی را به خاطر دخترم تحمل کردم و همه تهمت ها را به جان خریدم. آن ها برای آن که مرا تحت فشار قرار بدهند تا بدون گرفتن حق و حقوقم از «وکیل» جدا شوم، نقشه کشیدند تا فرزندم را از من جدا کنند. مادرشوهرم حتی طلاهای اهدایی در مراسم عقدکنان مرا به بهانه هایی مانند خرید لوازم منزل فروخت و بعد از آن هم حتی یک عروسک برای دخترم نخرید. با این حال، چند روز قبل همسرم به خانه آمد و دخترم را به زور از آغوشم کشید و با خودش برد. اکنون دست به دامان قانون شده ام تا راهی برای رهایی از این زندگی تلخ و بی سر و سامان پیدا کنم ولی ای کاش ... 

با صدور دستوری از سوی سرهنگ محسن باقی زاده حکاک (رئیس کلانتری میرزاکوچک خان) رسیدگی به پرونده این زن جوان به کارشناسان دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد اما وقتی همسر شاکی به احضارهای قانونی بی توجهی کرد، این پرونده به مراجع قضایی ارسال شد.

کد خبر 524961 برچسب‌ها حوادث ایران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: حوادث ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۳۹۵۵۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تشکر خانواده شهید الداغی از وحید شمسایی

‌به گزارش آخرین‌نیوز به نقل از مهر، احسان الداغی، برادر شهید غیرت با تحسین حرکت سرمربی تیم ملی فوتسال ایران در واکنش به این اقدام اظهار کرد: در یک سال گذشته هر وقت گروه‌های ورزشی برای دلجویی مادرم می‌آمدند، او روحیه می‌گرفت و بسیار خوشحال می‌شد.

برادر شهید حمیدرضا الداغی افزود: دیروز نیز مادرم با شنیدن خبر اهدای قهرمانی تیم ملی فوتبال ایران در آسیا به برادر شهیدم و یادآوری حرکت او، بسیار شاد شد و روحیه مضاعفی گرفت.

وی یادآور شد: حمیدرضا ورزشکار بود و مادرم با بچه‌های ورزشکار ارتباط دلی دارد. تشکر می‌کنم از بزرگواری وحید شمسایی که در آن لحظات یاد برادرم را زنده کرد و این جریان ادامه‌دار شد.

دیگر خبرها

  • عروس و داماد درچه‌ای راهی خانه بخت شدند
  • مشکل شیرخشک‌های یارانه‌ای تا یک ماه آینده برطرف می‌شود
  • تشکر خانواده شهید الداغی از وحید شمسایی
  • مادرم با هدیه وحید شمسایی روحیه گرفت
  • بازرس قلابی اتوبوسرانی در مشهد دستگیر شد
  • ختم غائله‌ی شهرنو ؛ «چند نفر از خانم‌های‌ خیلی جوان اش را به کارمندان خودمان دادیم»
  • پلمب سالن زیبایی گران‌فروش در بولوار وکیل‌آباد مشهد
  • زن جوان شوهر سابقش را کشت
  • عکسی از مادر سیدحسن خمینی در مراسم تشییع پیکر عروس ارشد امام /دختر امام هم آمد
  • سلاخی مرد جوان در چاقوکشی زن و شوهری | زن اردبیلی شوهر سابقش را کشت