اعزام نفتکشهای ایرانی به ونزوئلا چه اهمیتی برای ایران دارد؟
تاریخ انتشار: ۴ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۳۹۷۴۲۴
رویداد۲۴ اعزام نفتکشهای ایران به ونزوئلا بازتاب گستردهای در سطح داخلی و خارجی داشت. این در حالی است که چند روز پیش یک کشتی حامل محموله غذایی هم به این کشور اعزام کرد. قبل از اینکه اخباری مبنی بر اعزام نفتکشهای ایران به ونزوئلا در اخبار رسانهها منتشر شود وب سایت بلومبرگ مدعی شد که هواپیمایی ماهان از ونزوئلا به ایران شمشهای طلا ارسال کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در وهله اول بفرمایید هدف اصلی ایران از ارسال پنج نفتکش به سمت ونزوئلا چه بود؟ آنهم با ریسک حمله نظامی ایالات متحده در آبهای کارائیب!
روابط ایران و ونزوئلا دارای یک پیشینه تاریخی و حداقل صد ساله است و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز تا به امروز شاهد تداوم و گسترش آن هستیم. پس از روی کار آمدن دولت انقلابی هوگو چاوز و همخوانی رویکردهای سیاست خارجی تهران و کاراکاس سطح روابط و تعاملات دوجانبه به سمت رویکردی جهشی حرکت کرد. اهمیت روابط تا جایی ارزش یافت که دو کشور در زمینه هایی، چون سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و حتی همکاریهای تسلیحاتی و نظامی نیز پیش رفتند. اقتصاد ایران به ویژه در بخش خصوصی و در حوزه مسکن، کارخانههای سیمان و حوزههای پالایشگاهی، کشتی سازی و به طور کلی در بخش تجاری شاهد افزایش همکاریها با ونزوئلا بود. هم اکنون نیز که نیکلاس مادورو قدرت را در دست دارد همان روند سابق را با یک روحیه انقلابی ادامه میدهد و سیاست خارجی این کشور با جمهوری اسلامی ایران تقریباً همسو و هم جهت است. در موضوع فلسطین و مقاومت در برابر نظام استکباری دو کشور دیدگاههای نزدیکی به هم دارند. از جمله ظرفیتهای ممتاز دو کشور برای همکاری، غنی بودن منابع طبیعی، منابع کشاوزی و معادن است ضمن اینکه به لحاظ ذخایر نفتی ونزوئلا اولین کشور در دنیا است. توسعه در بخشهای صنعتی، عملی و فناوری پس از انقلاب موجب شده تا فرصت خوبی برای انتقال تجربیات به ونزوئلا فراهم شود. افزایش همکاریها در حالی اتفاق میافتد که هر دو کشور تحت فشارها و تحریمهای ظالمانه ایالات متحده آمریکا قرار دارند و همانگونه که واشنگتن با سیاست فشار حداکثری به دنبال به زانو در آوردن مردم ایران است این سیاست را در قبال دولت و مردم ونزوئلا نیز به کار بسته است؛ بنابراین این مساله نیز سبب شده که دو کشور با یک تهدید مشترک مواجه شوند. واقعیت این است که ایران و ونزوئلا از همکاری نفع اقتصادی خوبی میبرند و در تلاش هستند تا مانع مداخله دیگر کشورها در این فرآیند شوند. امروز اگر صحبت از منافع میشود باید توجه داشت که این منافع تنها منحصر به یک معقوله نیست. برای مثال اگر فعالیتهای اقتصادی انجام میشود تنها نفع آن برای اقتصاد کشور نیست بلکه میتواند بر فرض در مسائل امنیتی نیز تاثیر بگذارد و مسائل امنیتی و یا دیگر موارد نیز در چارچوب فعالیتهای اقتصادی میتوانند منتفع شوند. در مثالی دیگر اگر در عراق، همکاریهای امنیتی گسترش یابد به نوبه خود فعالیتهای اقتصادی نیز افزایش مییابد. یا اگر به اشتغال کشوری کمک میشود این امر میتواند بهانههای ناامنی را از یک مجموعه بگیرد؛ بنابراین باید گفت که همکاریهای ایران و ونروئلا چندبُعدی است. یک بُعد آن نفع اقتصادی و نفع دیگر شکستن هژمونی پوشالی آمریکا است. ُبعد مهم دیگر آن نیز شکسته شدن تحریمهای ظالمانه توسط دولتها و ملتهای انقلابی است.
آیا به لحاظ اقتصادی و پیمایش مسافت طولانی ارسال پنج نفتکش به ونزوئلا برای صادرات بنزین مقرون به صرفه است؟
دولت ونزوئلا در چارچوب قرارداد رسمی از جمهوری اسلامی ایران بنزین خریداری میکند و بر حسب این قرارداد چند نفتکش به سمت آبهای ونزوئلا حرکت میکند و در زمان مورد نظر محمولهها به مقصد رسیدند.
در این خصوص گفته شده که ایران مبلغی بابت این محموله دریافت نکرده نظر شما چیست؟
بنزینی که فرستاده شده در چارچوب قرارداد نظامی است و در دو مرحله نیز فروخته شده است.
اما مبلغ آن اعلام نشده و بحثهای متفاوتی در این زمینه گفته شده است...
رقم آن مهم نیست. اولین مسالهای که باید در نظر داشت این است که ارسال این محمولهها در قالب قرارداد است همانطور که اشاره کردم و کمک بلاعوض و یا خط اعتباری در این بین مطرح نیست. بخش اول مبلغ این قرارداد توسط دولت ونزوئلا پرداخت شده و بخش دوم در قالب قراردادی سه ماه بوده که دولت ونزوئلا در قبال آن ضمانت داده و بنزین مورد نظرش را تحویل گرفته است. ضمن اینکه باید عنوان کرد که در این روند خسارتی متوجه ایران نشده است. اما حجم آن به میزانی نبوده که انتظار سود سرشار از آن داشت.
پس چرا رقم حاصل شده از این فروش اعلام نمیشود؟ مطالبه افکار عمومی در این زمینه شفافیت است و در جستجوی این پرسش است که بنزینی که در ایران به قیمت ۳۰۰۰ تومان در هر لیتر به فروش میرسد ونزوئلا آن را با چه مبلغی خریداری کرده است؟
قیمت بنزین به صورت بین المللی تعیین میشود؛ مانند نفت که قیمت آن دست ایران نیست. قیمت بین المللی آن نسبت به ۳۰۰۰ تومانی که در ایران مصرف کننده بابت خرید آن میپردازد کمتر نیست. آنچه که در فضای مجازی در خصوص ارسال رایگان این محموله بنزین مطرح میشود خلاف واقع است. نکته دیگر اینکه فروش بنزین از ایران به ونزوئلا در چارچوب همکاریهای بین دو کشور ادامه خواهد یافت. این پذیرفته نیست که دو کشور مستقل با هم تجارت قانونی داشته باشند و در این بین آمریکایی که تحریمهای ظالمانه علیه هر دو وضع کرده است مسیر را به سمت دیگری ببرد و از آن بهره برداری کند. از آنجایی که این اقدام با زیاده خواهیهای آمریکا در تعارض است آنها در تلاشند تا با رجزخوانی، اولتیماتوم و زبان تهدید کارشکنی و افکار عمومی را منحرف کنند. همانطور که شاهد هستیم دوره این تهدیدها و اولتیماتومها به پایان رسیده است و در این راستا جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که در صورت هر گونه اقدام از سوی آمریکا پاسخی درخور و مناسب به آن خواهد داد.
چندی قبل بلومبرگ طی گزارشی تایید نشده نوشت که ونزوئلا در قبال کمک ایران به احیای پالایشگاههای بنزین این کشور ۹ تن طلا به ارزش ۵۰۰ میلیون دلار را در اختیار ایران قرار داده است. بر همین اساس مقامات دولت ونزوئلا ۹ تن طلا را در همین ماه در هواپیماهایی به مقصد تهران بارگیری کرده اند. اما توضیحات تکمیلی دیگر از این اتفاق منتشر نشده است. به نظر شما در این زمینه نباید به جزئیات بیشتری در راستای تنویر افکار عمومی اعلام شود؟ آیا پولها در قالب شمشهای طلا به ایران آمده است؟
پیشتر هم اعلام کردم که یک قرارداد به صورت دریافت وجه نقد تنظیم شده است؛ یعنی کالایی خریداری شده و مبلغ آن نیز دریافت شده است. در معامله دوم بنزین تحویل داده شده و قرار بر این شد تا مبلغ آن طی چند ماه پرداخت شود که ضمانتی هم بابت آن از دولت ونزوئلا گرفته شده است.
پس ماجرای ۹ تن شمش طلا چیست؟
بعید میدانم چنین اتفاقی رخ داده باشد. بنده از آن اطلاعی ندارم.
بیشتر بخوانید: رای الیوم: اعزام کشتیهای ایران به ونزوئلا ترامپ را به تسلیم واداشت این کشور اعلام کرد که نفتکشهای ایران را محاصره کرده بود و حتی میگفتند که به نفتکشهای ایران پیام هشدار داده اند؛ چقدر این ادعا صحت دارد؟
در واکنش به تهدیدهای آمریکا ایران صراحتا متقابل به مثل را مطرح کرد. در آن سو آمریکاییها ادعا میکردند که دریای کارائیب را به محاصره خود در آورده اند؛ که ناگفته نماند آمریکاییها در این راستا بهانههایی را نیز مطرح میکنند که مثلا به منظور مبارزه با مواد مخدر دست به چنین اقدامی زده اند. اما کشتی ه در نهایت پهلو گرفتند. جمهوری اسلامی ایران به دور از این هوچی گریها با توجه به منافع ملی کشور تعاملاتش با دنیا را بررسی و تنظیم میکند. آمریکاییها نیز نمیتوانند در مسیر مصالح کشور کارشکنی و یا سنگ اندازی کنند. استراتژی ایالات متحده آمریکا علیه کشورهای مستقل یعنی آنهایی که زیر بار سلطه استکبار نرفته اند تهدید به سرنگونی است. سیاست راهبردی آنان در ونزوئلا سقوط دولت قانونی مادورو است. دولتی که برآمده از مردم بوده و آمریکاییها در چارچوب سیاست مداخله گرایانهای که به مونرو تعبیر میشود و از همین رو قاره آمریکا را حیاط خلوت خود میدانند با سیاستهای انقلابی دولت مادورو مخالف هستند. از طرفی دولت ونزوئلا اجازه مداخله نمیدهد و آمریکا این موضوع را بر نمیتابد و به بهانههای واهی از جمله عدم وجود دموکراسی، نقض حقوق بشر و ... سیاست اسقاط دولت مادورو را دنبال میکنند. در همین حال از اقداماتی، چون آشوبهای خیابانی، عملیات روانی و تحریمهای اقتصادی استفاده میکنند. حتی از شورشهای نظامی که از طریق مرزها انجام میشود سعی در تضعیف حاکمیت ونزوئلا دارند. حتی اخیرا در ایالت تاچیرا شاهد بودیم که شورشهای مسلحانهای صورت گرفت و متعاقبا این اقدامات از طریق دریایی نیز انجام شد. با بررسی این اقدامات میتوان به غیرقانونی بودن آن و بر خلاف موازین بین المللی بودن آن پی برد. از همه مهمتر بر خلاف خواست و منافع مردم این کشور است. علاوه بر این اقدامها شاهد تحریمها بر بخش مواد غذایی و دارویی هستیم. اما خوشبختانه به دلیل وجود اتحاد بین دولت و ملت در ونزوئلا و برخلاف تلاش آمریکاییها دولت قدرتمندانه ایستادگی کرد. در سال ۲۰۱۹ و شروع دور دوم ریاست جمهوری مادورو بحرانها شروع شد؛ از قطع برق به صورت طولانی مدت تا عملیات روانی و شورشهای خیابانی. در ادامه فشارهای بین المللی نیز شروع و گروه لیوار نیز تشکیل شد و شاهد معرفی رئیس جمهور خودخواندهای به دنیا بودیم. مستحکم بودن پایههای دولت مادورو در بین مردم به ویژه قشر فقیر توانسته موفق عمل کند و روی پای خود بایستد. امروز نیز این هیاهوها در راستای قطع همکاریها صورت میگیرد تا آمریکاییها بتوانند طرح غیرقانونی خودشان را به پیش ببرند. ما باید با کشورهایی که راه مقاومت در برابر سلطه را درپیش گرفتند همکاری کنیم. فراموش نخواهیم کرد که در زمان مرحوم هوگو چاوز وقتی که آمریکا بر ایران فشار وارد کرد و در خصوص تامین بنزین مشکل پیدا کردیم این کشور به ایران بنزین داد و پالایشگاههای این کشور حدود ۱ میلیون و ۲۵۰ هزار بشکه تولید بنزین داشت. اما هم اکنون به واسطه تحریمها تولیدش کم شده و تلاش دارد آن را بازسازی کند. ایران از همکاری برای پا گرفتن این پالایشگاه ابایی ندارد.
اینکه عزیمت نفتکشهای ایران به ونزوئلا نفع اقتصادی ندارد یک بحث غیرکارشناسی است چرا که این اقدام برای ایران منافع راهبردی نیز دارد. پیام آن به دنیا و مستکبرین پیام روشنی است؛ که مقاومت راهگشای مشکلات خواهد بود و اراده ملتها بر هیمنه پوشالی استکبار برتری دارد. ضمن اینکه این روزها شاهد مشکلات آمریکا در مسائلی، چون تبعیض نژادی و بی عدالتی هستیم.
چندی پیش نشریه فارن پالیسی در مطلبی مدعی توافق نظامی ایران و آمریکا روی عرشههای نفتکشها شد تا دو طرف بتوانند به راحتی محمولههای خود را به کشورهای مقصد تحویل دهند. نظر شما چیست؟
هیچ توافقی در این خصوص بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا وجود ندارد. بدیهی است که راهبرد آمریکا نسبت به مردم ایران همواره خصمانه بوده و اگر آمریکاییها خواستار توافق هستند باید تعهداتشان در برجام را اجرایی کنند. راهبرد ایران که با هر تهدید مقابله میکند بازدارنده است. در موضوع شهادت سردار بزرگ کشورمان حاج قاسم سلیمانی جمهوری اسلامی ایران بدون هیچ ترس و درنگی انتقام سخت گرفت و آن را نیز اعلام کرد. ضمن اینکه نباید فراموش کنیم که ایران تاکید کرد که در صورت پاسخ آمریکا ایران بار دیگر جواب خواهد داد. این رویداد در حالی رخ داد که برای اولین بار بود که پس از جنگ جهانی دوم یک قدرت در برابر آمریکا ایستاد و یک پایگاه نظامی را مورد هدف قرار داد. همه اینها به منزله رهبری قوی، حضور منسجم در منطقه، تواناییهای علمی وحضور مردم در صحنه است. حتی در اقتصاد نیز ایران پیشرفتهای خوبی دارد، ولی در معیشت دچار مشکل هستیم که با تدابیر رهبر انقلاب میتوانیم آن را مرتفع کنیم.
در ضمن نکته دیگری که در پاسخ به سوال شما باید عنوان کنم این است که ایران تنها به ونزوئلا نفت نمیفرستد که بخواهد توافق کند. ایران به کشورهای متعددی صادرات نفتی دارد و اگر توافقی باشد باید بقیه کشورها را نیز در بر بگیرد.
از بحث ونزوئلا خارج شویم حالا که صحبت نظامی شد کمی هم وارد منطقه شویم؛ اخیرا جمهوری خواهان طرحی به نام سزار را رونمایی کرده اند که احتمال محاصره نظامی ایران را قوت میبخشد. یک روزنامه روسی در این راستا نوشت که ائتلافی از آمریکا، روسیه، عربستان و اسرائیل در این بین وارد عمل شده اند نظر شما چیست؟
این موضوع بحث تازهای نیست و افول آمریکا نه تنها در منطقه بلکه در مسائل داخلی این کشور نیز به خوبی دیده میشود. با ناکامی در لشگرکشیها آنان به جنگهای نیابتی روی آوردند و از گروههای ترویستی مانند داعش استفاده کردند. ائتلافی که شما نام بردید همه کشورهای آن نیز با بحرانهای عظیم مواجه هستند. پس از پنج سال از محاصره یمن و تخریب و ویرانی عربستان امروز با بحران بزرگتری در داخل مواجه شده و آن هم تامین امنیت در داخل کشور است. عربستانی که ادعا میکرد ظرف چند هفته بر یمن تسلط مییابد و کار انصارالله را یکسره خواهد کرد. امروز، ولی شاهد هستیم که انصارالله با تکیه بر تواناییهای خود قادر است هر نقطه از عربستان را تهدید کند. علاوه بر آن چالشهای آل سعود در درون خاندان بسیار عیان است. این کشور با ائتلاف عربی که مورد حمایت انگلیس، آمریکا و اسرائیل بود امروز در برابر انصارالله و ملت بی دفاع یمن به زانو در آمده است. سعودیها رقمی بالغ بر ۲۰۰ میلیون دلار به طور روزانه در یمن هزینه میکنند که هزینههای سنگین آنها را با کسری بودجه و دیگر مسائل مواجه کرده است.
اسرائیل نیز که زمانی لشگرکشی میکرد و سرزمینهای کشورهای عربی را فتح میکرد امروز در شمال فلسطین اشغالی در حال دیوار کشیدن است. هدف از این اقدام هم پناه بردن از هجوم مقاومت لبنان است که چنین امری برای آنان امکان پذیر نیست. چراکه با این اقدام خود را محاصره امنیتی میکنند. آمریکا نیز درگیر مساله خروج از عراق است که پارلمان عراق آن را تصویب کرده است. در مذاکره با طالبان نیز یکی از مباحث مهم بحث خروج نیروهای این کشور از خاک افغانستان است. نمیخواهم تاکید کنم که آمریکاییها به زودی از این دو کشور خارج میشوند بلکه ممکن است تا انتخابات بلاتکلیف بماند و ممکن است در آینده برای خروج توافق کند. ضمن اینکه در داخل موضوع ویروس کرونا و اعتراضات سراسری علیه نژادپرستی سرآغاز یک بحران جدید در داخل این کشوراست. اگر این اعتراضات هم فروکش کند آمریکا با یک جمعیت بیکار ۵۰ میلیونی مواجه خواهد بود. رشد منفی اقتصادی و دیگر معضلات هم باید به آن اضافه کرد.
خب در نهایت باید پرسید این کشورها با وجود این بحرانها چگونه خواهند توانست جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت را محاصره کنند؟ از سویی دوره اقدامات ناسنجدیده هم به پایان رسیده و هر گونه اقدام اشتباهی از سوی آنان با پاسخ قاطع ایران همراه خواهد بود. ضمن اینکه حتی نمیتوان نام آن را ائتلاف نامید. آمریکا بر تمام ساختار نظام عربستان تسلط دارد.
آیا روسیه میتواند در غرب آسیا وارد ائتلافی علیه ایران و جبهه مقاومت شود؟
قرائن و شواهد و واقعیتهای میدانی منطقه مغایر با این ادعاها است. روسیه از همکاری با ایران هم تاکید دارد و هم نفع میبرد. در خصوص موضوع هستهای مواضع ایران را مورد تاکید قرار داده است. روسها همچنین در خصوص نیروگاههای برقی با ایران همکاری دارند. در خصوص مواضع آمریکا در خصوص برجام همیشه موضع گیری و از این توافق همواره حمایت کرده است. درباره سیاستهای منطقهای ایران نیز شاهد حمایت روسیه هستیم. ایران، روسیه و سوریه سه کشوری متحد علیه ائتلاف آمریکایی هستند که دست به اقدامات تروریستی زده است. درباره عراق نیز تهران و مسکو همکاریهای راهبردی دارند. در خصوص یمن نیز روسیه همکاریهای حقوق بشری نسبت به مردم این سرزمین دارد و مواضع جمهوری اسلامی ایران در این کشور را نیز تایید میکند. در موضوع افغانستان هم سیاستهای روسیه در نقطه مقابل سیاستهای آمریکا قرار دارد و در خصوص مداخله آمریکا در منطقه نیز موضع منفی دارد. همین مواضع را در قبال مواضع سعودیها دارد و به صراحت نیز آن را اعلام میکند. گاهی بحث روابط روسیه و رژیم صهیونیستی مطرح میشود، اما باید پرسید آیا این تعاملات علیه محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران بوده است؟ قرائن و شواهدی تا به این لحظه وجود ندارد.
پس روسیه خواستار خروج ایران از سوریه نیست؟
در موضوع سوریه ایران وارد یک همکاری راهبردی با روسیه شد. جمهوری اسلامی ایران در موضوع امنیت ملی و منافع ملی به هیچ قدرتی اتکا ندارد و نخواهد کرد. ایران همواره سعی کرده در راستای ثبات و امنیت منطقه با کشورهای همسو همکاری داشته باشد. اما اینکه که ایران در این راستا منافع و مصالح ملی خود را بر پایه یک ستون خارجی بنا میکند باوری غلط و بی پایه و اساس است. ایران همواره منافع خود را بر اساس اقتدار ملی پایه ریزی کرده است؛ بدین معنا که به دنبال تقویت قوای دفاعی و امنیتی، فناوریهای علمی، مقاوم سازی اقتصادی، تقویت روحیه مقاومت و انقلابی مردم است که در طول این سالها در این مسیر حرکت کرده است و قدرت گرفتن محور مقاومت در منطقه نیز در همین راستا است و دولتهای انقلابی مانند دولت ونزوئلا جز جبهه مقاومت محسوب میشوند. امام ره نیز همین باور را داشت و نگاهش به جبهه محرومان و مستضعفان در برابر مستکبران بود. این بدین معنا نیست که مقاومت تنها در چارچوب مبانی اسلامی جای میگیرد؛ هر دولت و نظامی که در مقابل استکبار ایستادگی میکند میتواند جزیی از جبهه مقاومت باشد که تعامل با ونزوئلا نیز همین مفهوم را میرساند. منبع: خبرآنلاین لینک کوتاه: کپی در کلیپ بورد کپی لینک خبر های مرتبط
منبع: رویداد24
کلیدواژه: رویداد24 نفتکش های ایران ونزوئلا ایران به ونزوئلا نفتکش های ایران دولت ونزوئلا ایالات متحده آمریکایی ها بین المللی دو کشور همکاری ها تحریم ها نفتکش ها ایران هم کشور ها نظر شما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۳۹۷۴۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رشید:۲۴۰جنگنده آمریکا و ناتو به اسرائیل در وعده صادق کمک کرد
فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا(ص) گفت: آمریکا و ناتو و سنتکام و رژیم صهیونیستی با ۲۴۰ فروند هواپیمای جنگنده و سامانههای متعدد ضد موشکی برای مقابله با پهپادها و موشکهای ایران به اسرائیل کمک کردند. - اخبار سیاسی -
به گزارش گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم، روزنامه ایران درباره ابعاد مختلف عملیات وعده صادق گفتگویی با سرلشکر غلامعلی رشید فرمانده قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا(ص) انجام داده است که در ادامه مشروح این گفتگو را میخوانید:
سوال: عملیات 7 اکتبر حماس را چگونه ارزیابی میکنید و فکر میکنید مهمترین دستاورد این عملیات چه بود؟
سرلشکر رشید: مهمترین دستاورد این عملیات این است که پوشالی بودن اسرائیل نمایان شد. پایههای ارتش اسرائیل به عنوان نیرویی که به این شکل پرمدعا و این ارتش دروغگو که طی این هفتاد سال ادعا میکرد من بیحریفم؛ من کسی بودم که ارتش مصر را شکست دادم ارتش اردن را شکست دادم، ارتش سوریه را شکست دادم، فروریخت؛ رژیمی جعلیای که در این سالهای اخیر هم مأموریت دارد که علیه ما رجز خوانی کند. این نکته بسیار مهمی است.
شهید حاج قاسم سلیمانی میگفت هر دولتی در عالم یک ارتش دارد اما در اسرائیل برعکس است؛ یک ارتش وجود دارد که آن ارتش یک دولت جعلی ساخته است، یعنی ما فقط با یک نیروی نظامی مواجهیم و نه چیزی بیشتر. اینها آمدند و چیزی را در اینجا کاشتند که به خیال خودشان از آن یک کشور به وجود بیاید؛ اسرائیل مفهومی شبیه ایمپلنت در دندانپزشکی است که انگلیسیها و کشورهای غربی آن را کاشتهاند و حیات اسرائیل هم به غرب وابسته است.
یعنی اگر روزی غرب نباشد، اسرائیل یک شبه فرو میپاشد و برعکس هم هست؛ یعنی اگر اسرائیل فروبپاشد، غرب هم فرومی پاشد. اسرائیل در ایران سفارت ندارد، اما تمام سفارتخانههای غربی به او کمک میکنند. از اطلاعات و هر کمکی اعم از سیاسی، نظامی، رسانهای و... نیاز داشته باشند، در اختیارشان قرار داده میشود.
سوال: جمهوری اسلامی ایران بارها به وضوح بیان کرده است که اسرائیل غاصب و اشغالگر باید از بین برود؛ این آرمان در عرصه واقعیت تا چه اندازه دست یافتنی است؟
سرلشکر رشید: این نکته را اینجانب عرض کنم که متأسفانه برخی از اساتید دانشگاه و روشنفکران مغالطه کردهاند که جمهوری اسلامی ایران، گفته ما میخواهیم اسرائیل غاصب را نابود کنیم؛ در حالی که رهبری و مقامات جمهوری اسلامی همیشه گفتهاند که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام سیاسی به کمک همه دولتها و ملتهای مسلمان باید اسرائیل غاصب و متجاوز را که قبله اول مسلمین و سرزمین ملت مسلمان فلسطین را اشغال کرده، شکست دهد و نابود کند.
چیزی که برای فرماندهان ارتش اسرائیل آزار دهنده است و مایه کابوسشان است، همین شکننده بودنشان است؛ و کابوس آزاردهنده برای فرماندهان اسرائیل این است که اینها میگویند فقط 1100 نفر به ما حمله کردند و ما را به این شکل به هم ریختند؛ حماس 30 هزار رزمنده دارد؛ اگر 10 هزارنفر از این رزمندگان بار دیگر غافلگیرانه به ما حمله کردند، به همراه 10 هزار نفر از رزمندگان حزبالله لبنان و 2 یا 3 هزار نفر از این جوانان کرانه غربی، کار اسرائیل تمام میشود. تازه این رقم بخش کوچکی از قوای آنهاست.
اسرائیل سرزمین بسیار کوچکی دارد؛ یک بار در خردادماه سال گذشته در یکی از جلسات مستمری که با فرماندهان ارشد نیروهای مسلح سپاه و ارتش داشتیم با اشاره به عملیات بیت المقدس مقایسهای بین شیوه اقدام ما در این عملیات و وضعیت اسرائیل انجام دادم؛ وسعت عملیات بیت المقدس ما در جنگ در برابر عراق 6000 کیلومتر مربع بوده است.
یعنی ما وسعت جغرافیایی فلسطین اشغالی را در این عملیات آزاد کردیم؛ ما نقشه این منطقه را روی نقشه جغرافیایی فلسطین اشغالی گذاشتیم؛ از مرزهای جنوب لبنان یعنی نیمه شمالی خاک فلسطین اشغالی را پوشاند تا اطراف کرانه غربی و تا اشدود را پوشاند؛ یعنی تا جنوب تل آویو.
یعنی ما دیدیم که مراکز حکومتی، مراکز نظامی، مراکز جمعیتی و مراکز اقتصادی همگی در این منطقه قرار میگیرند؛ مابقی مناطق جنوب اسرائیل عمدتاً بیابانی است؛ مناطقی مثل صحرای نقب و اطراف غزه تا بندر عقبه همگی بیابان هستند و جمعیت قابل توجهی در آنجا وجود ندارد.
عمده جمعیت یهودی و اعراب قدیم 1948 در این منطقه هستند؛ همه شهرهای اسرائیل، همه مراکز حکومتی، وزارت دفاع، ستاد ارتش، مراکز صنعتی و... آن حرفی که فرمانده ارتش ما برادر عزیزم امیر سرلشکر موسوی زد، حرف محاسبه شدهای بود؛ خبرنگاری قبلاً از امیر موسوی پرسیده بود که اگر جنگی بین ایران و اسرائیل اتفاق بیفتد، ارتش، سپاه و نیروهای مسلح ایران چگونه میتوانند اسرائیل را شکست دهند؟ او در پاسخ گفته بود که اگر شرایطی و امکانی به وجود بیاید که ارتش و سپاه در کنار هم در مقابل ارتش اسرائیل قرار بگیریم، فقط با یک عملیات و نه بیشتر در همان مقیاس عملیاتهایی مثل فتح المبین و بیت المقدس کار اسرائیل را تمام میکنیم؛ یعنی اگر از جنوب لبنان، از جولان و از همین کرانه غربی و از خود غزه نیرویی در حد همین رزمندگان فتح المبین به اسرائیل حمله کنند، کار آنها تمام است و ارتش اسرائیل نابود میشود و واقعه 7 اکتبر هم نمونهای از این مسأله بود؛ اسرائیل نتوانست حتی در مقابل یک گروه چریکی و نه یک ارتش منظم به درستی عمل کند؛ آن هم حملهای که فقط حدود 16 تا 20 ساعت به طول انجامید پس این ارتش پر مدعا تصویری که از خودش میسازد دروغین است.
سوال: وضعیت کنونی اسرائیل را از حیث مؤلفههای جغرافیایی و جمعیتی چگونه میبینید؟ فکر میکنید بحرانهای مختلفی که رژیم اسرائیل با آنها روبهرو است تا چه اندازه این کشور را شکننده و ضعیف کرده است؟
ما نباید فکر کنیم که اسرائیل همان چیزی است که خودش و رسانههای غربی به تصویر میکشند. بعضی وقتها اسرائیل میآید در ایران کاری انجام میدهد و مثلاً دانشمند هستهای ما را ترور میکند یا اقدام انفجاری در یک نقطه محدود انجام میدهد و بعد این کار خودش را بسیار بزرگتر از چیزی که بوده نشان میدهد؛ کل امپراطوری رسانهای غرب هم از او پشتیبانی میکند؛ چون اسرائیل با کمکهای مستقیم امریکا و اروپا سرپاست، همه امکانات را به رایگان در اختیارش قرار میدهند؛ پول، تجهیزات، پیشرفتهترین سلاحها و هر نوع کمکی که بخواهد.
در حال حاضر فرمانده سنتکام در تلآویو قرارگاه عملیاتی برپا کرده و از نزدیک در حال فرماندهی میدان جنگ است. سربازان فرانسوی، انگلیسی و امریکایی در کنار سربازان اسرائیلی میجنگند؛ یعنی اسرائیل چنین رژیم جعلی است.
کتابی هست به نام جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا که آلاسدایر درایسدل و جرالد هنری بلیک که دو جغرافیدان انگلیسی هستند، آن را در دهه 80 میلادی نوشتهاند و توسط خانم درّه میرحیدر ترجمه شده و خواندن آن را به شما پیشنهاد میکنم؛ در بخش دوم کتاب تحت عنوان «جداسازی و سیر تکامل نظام دولتها» وارد بحث اسرائیل شده و نوشته است: اسرائیل یک پارادوکس است و ثمره یک ایدئولوژی افراطی به نام صهیونیسم است؛ مسائل بسیار حادی دارد و هرگز قادر به واحدسازی این مردمی که از سراسر دنیا گرد آورده، نیست.
در این کتاب آمده که جمعیت یهودیهای اسرائیل از سراسر دنیا از 102 کشور مختلف آورده شده و در اینجا جمع شدهاند و این جمعیت گردآوری شده، چند زبانه است و حداقل به 15 زبان تکلم میکنند (عبری - عربی - انگلیسی - لهستانی - روسی - آلمانی - ایرانی - اسپانیایی - آفریقایی و...). دلیل این شکستی که متوجه اسرائیل شد و قادر به ترمیم آن نخواهد بود، چیزی نیست جز اینکه این ارتش و این دولت جعلی اسرائیل و جامعهای که در آن سرزمین اشغالی جمع شدهاند، بیهویتاند و فاقد علت وجودی هستند که عامل مهم تشکیلدهنده یک دولت و ملت است ـ هویت ملی ندارند - پیوستگی فرهنگی ندارند و هیچکدام از عناصر و مؤلفههای مهم را که یک دولت و ملت باید داشته باشند، ندارند.
اینها هویتی ندارند؛ نه هویت فرهنگی دارند و نه هویت ملی و نه به هم پیوستهاند؛ یعنی انسجام و پیوندی میان آنها وجود ندارد. وضعیت این جمعیت با وضعیت مردم ایران اصلاً قابل قیاس نیست؛ مردم ایران پیوندهای مستحکم و قوی با یکدیگر دارند؛ عواملی مانند تجانس مذهبی، تجانس نژادی، تجانس زبانی و تجانس قومی که در ایران هست در کمتر جایی از دنیا وجود دارد.
دشمنان و رسانههای معاند غرب سعی دارند القا کنند که تنوع قومیتی در ایران سبب شکاف میان جامعه ما شده است، در حالی که در واقعیت اینگونه نیست؛ درست است که در ایران تنوع فرهنگی و قومی وجود دارد، اما مردم ایران از این تفاوتها در راستای همدلی خود استفاده میکنند و اتفاقاً این تنوع و تفاوت، صمیمیتها را بیشتر کرده است. همه این قومیتها و گروههای متنوع در جامعه ایران هر زمان که ذرهای احساس خطر میکنند، یک دل و یک زبان کنار هم میمانند و برای دفاع از ایران با هم متحد میشوند.
عوامل موقعیت راهبردی و فضا، وحدت سرزمینی، ریشه کهن تاریخی، تجانس زبان، مذهب و دین و نژاد و قومیت، ساختار فرهنگی، آرمان سیاسی و حکومت قدرتمند مرکزی از عوامل درونزا و تهدیدات خارجی (به تحریک استکبار جهانی) از عوامل برونزا هستند که در ایجاد و افزایش همبستگی و وحدت و پیوستگی میان ساکنان سرزمین ایران مؤثرند و اما در اسرائیل چنین چیزی وجود ندارد؛ هیچ کدام از این پیوندها وجود ندارد؛ اسرائیل هیچ کدام از مؤلفههایی را که علت وجودی یک کشور است و بر اساس آنها یک کشور تشکیل میشود، ندارد.
سوال: درباره عملیات وعده صادق توضیح دهید و ابعاد داخلی و بینالمللی آن را برای مخاطبان خارجی بیان کنید.
سرلشکر رشید: دو عملیات «طوفان الاقصی» که توسط حماس انجام شد و عملیات «وعده صادق» که اقدام نظامی مستقیم ایران علیه رژیم بود، بهوضوح نشان داد که اسرائیل بشدت آسیبپذیر است. دیگر هیچ چیز به قبل از طوفان الاقصى و اقدام مستقیم نظامی جمهوری اسلامی برنمیگردد. هر شکل از پاسخ رژیم برای رهایی از باتلاقی که در آن گرفتار شده، باعث فرورفتگی بیشتر خواهد شد. محورهای مقاومت دست برتر را دارند و افق ده سال آینده محور مقاومت دیدن دارد. تاریخ از نو بازخوانی خواهد شد.
ملتهای مظلوم منطقه بویژه ملت مظلوم و مسلمان فلسطین و لبنان در برابر اشغالگر صهیونیستی راه مقاومت را آموختهاند و به فضل پروردگار بر رژیم اشغالگر صهیونیستی به کمک همه دولتها و ملتهای مسلمان از جمله جمهوری اسلامی ایران غلبه خواهند کرد و او را شکست خواهند داد.
مشخصههای امریکا و رژیم صهیونیستی را در منطقه همه ملتها میبینند؛ اشغال سرزمین ملتی مسلمان، آواره کردن ملت فلسطین، زورگویی، باجخواهی، جنایت و نسلکشی و کشتار طی 70 سال ادامه دارد و ملت مسلمان فلسطین حاضر به تسلیم شدن در برابر امریکا و رژیم صهیونیستی نیستند.
مهمترین برجستگی عملیات وعده صادق ظهور اراده و تصمیم رهبری ایران بود که همه دشمنان را غافلگیر کرد؛ اسرائیل که تصور میکرد یک دژ نظامی نفوذناپذیر است، مورد تهاجم و نفوذ موشکها و پهپادها قرار گرفت و نفس اراده و تصمیم ملت بزرگ ایران که در رهبری انقلاب متجلی شد، اهمیت استراتژیک دارد. اینکه چه میزان از شلیکهای ایران بر اهداف اصابت کرده، به مراتب اهمیت کمتری دارد. عملیات وعده صادق، عبور از بازدارندگی خودساخته و توهمی رژیم صهیونیستی بود که تصور میکرد با تکیه بر قدرتهای امریکا و ناتو، بازدارندگیاش تضمین شده است.
وقتی که دیدند رهبری ایران تصمیم قاطع خود را برای تنبیه متجاوز اسرائیلی گرفته است، همه با هراس به کمک اسرائیل آمدند. امریکا با حمایت کامل و گلچینی از قدرتهای ناتو بویژه انگلیس و فرانسه و برخی کشورهای منطقه، لایههای دفاعی متعددی در برابر قدرت تهاجمی موشکی و پهپادی ایران ایجاد کردند و در جغرافیایی به وسعت حداقل یک میلیون کیلومتر مربع بر فراز فضاهای عراق، اردن، شمال عربستان، دریای سرخ، شرق مدیترانه، قبرس و فلسطین اشغالی آرایش دفاعی گرفتند و علیرغم این دیوارهای دفاعی در حمایت از رژیم صهیونیستی، موشکهای پر قدرت ایران از سپرهای دفاع موشکی عبور کرد و دو مرکز نظامی نواتیم و شلاخیم را درهم کوبید.
رژیم صهیونیستی جرأت نکرد تصاویری از این دو پایگاه نظامی را به دنیا نشان بدهد؛ اگر امریکاییها، انگلیسیها و فرانسویها و سنتکام به کمک رژیم صهیونیستی نمیآمدند، قطعاً 80 درصد از پرتابههای ایران، پایگاههای نظامی رژیم صهیونیستی را درهم میکوبیدند.
با عملیات وعده صادق، آرایش استراتژیک یکبار دیگر به سود جمهوری اسلامی ایران تغییر کرد و این تغییر در شرایطی اتفاق افتاد که امریکا اعلام کرد «ما کنار اسرائیل با اراده آهنین ایستادهایم!» امریکا و رژیم صهیونیستی و سایر قدرتهای غربی که به کمک اسرائیل آمدند، در طول عملیات، 10 ساعت در هراس و اضطراب و دلهره بسر بردند و شاهد تحمیل اراده ملت ایران و شکست بازدارندگی اسرائیل بودند. قدرت ایران را همگان تحسین کردند که بدون غافلگیری و با اعلام قبلی، رژیم صهیونیستی را تنبیه کرد و در حقیقت، سیلیها و مشتهای محکمی به لات گستاخ و جنایتکار منطقه زد و او را سر جایش نشاند.
این عملیات تهاجمی را در پاسخ به جنایت رژیم صهیونیستی علیه فرماندهانش در کنسولگری و سفارت ایران در دمشق انجام داد که به درخواست دولت سوریه در آنجا مستقر شدهاند؛ عملیات تهاجمی وعده صادق را بخشی از نیروی هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برعهده داشت که این بخش کوچک، تنها 20 درصد توان تهاجمی خود را به کار گرفت و در مقابل، امریکا و ناتو و سنتکام و رژیم صهیونیستی با 240 فروند هواپیمای جنگنده و سامانههای متعدد ضد موشکی مستقر بر ناوهای امریکا در مدیترانه و دریای سرخ و سامانههای ضد موشکی رژیم صهیونیستی با هراس به دفاع برخاستند و آن بخش کوچک نیروی هوا فضای سپاه با 80 درصد توان تهاجمی خود آماده بود تا بنا به دستور موجهای بعدی حمله را آغاز کند؛ اما فرماندهان ایران تشخیص دادند که تنبیه رژیم صهیونیستی در همین حد کفایت میکند و حمایت این گونه از رژیم صهیونیستی از سوی امریکا، انگلیس، فرانسه و دولتهای اروپایی، انسان را یاد جنگهای صلیبی میاندازد.
امریکا و دولتهای اروپایی شریک قطعی جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی هستند و هرگز این هزینههای راهبردی که امریکا و دولتهای اروپایی برای حمایت از رژیم صهیونیستی میپردازند، مورد قبول ملتهای غربی نیست. آیا انسانهایی حکیم و عاقل در جامعه غرب پیدا خواهد شد تا به کمک ملتهایشان، مانع سیاستهای دولتهای خود در حمایت از نسلکشی و ویرانگری اسرائیل غاصب علیه ملت مظلوم فلسطین بشوند؟
سوال: یعنی واقعیت اسرائیل با آنچه در رسانهها از خود به نمایش میگذارد، یکی نیست؟
سرلشکر رشید: خیر. تصویری که اسرائیل از خودش در رسانهها میسازد، هرگز با تصویر واقعی اسرائیل در داخل سرزمین فلسطین اشغالی انطباق ندارد. تصویر دروغین از خودش میسازد؛ اینکه من بیحریفم و حریف ندارم.
در عملیات 7 اکتبر تمام هیمنه دروغینش شکسته شد؛ توسط 1100 یا 1200 نفر از رزمندگان یک گروه چریکی که همه نظامیان میدانند این تعداد، استعداد رزمی و مانوری یک تیپ پیاده است. 1100 نفر به این ارتش پرمدعا حمله کردند؛ بعضی از رزمندگان حماس میگویند که اسرائیلیها خواب بودند، شراب خورده بودند؛ همه در تانکها و در قرارگاهها، خواب بودند؛ اصلاً باورمان نمیشد که ارتش اسرائیل با یک عملیات چند ساعته ما تا این اندازه فرو بپاشد. خود امریکاییها هم میگویند؛ بلینکن که وزیر خارجه امریکاست و به کشورهای عربی رفت و آمد میکند، به منطقه که آمده بود، به نخستوزیر عراق گفته بود که ارتش اسرائیل فروپاشیده بود و کارش تقریباً تمام بود؛ ما رفتیم و به آنها کمک کردیم و این ارتش را از زمین بلند کردیم و نگهاش داشتیم تا به طور کامل از بین نرود و سعی کردیم آنها را مجاب کنیم تا ایستادگی کنند و با تکیه به ما کارشان را ادامه دهند.
بنابراین رژیم صهیونیستی از نظر اقتصادی و نظامی به کمک حمایتهای مستقیم امریکا و اروپا سر پا ایستاده است و به رایگان هر امکانی را که نیاز داشته باشد، در اختیارش قرار میدهند حتی سلاح کشـــــــــتار جمعی یعنی بمب اتم!
انتهای پیام/