راز خودکشی عاشقانه دخترخاله و پسرخاله در سد گدار+عکس
تاریخ انتشار: ۶ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۴۲۰۴۹۳
دختر خاله و پسر خاله جوان در اقدامی عجیب و مرموز در سد گدار مسجد سلیمان به زندگی خود پایان دادند.
به گزارش پول نیوز، صبح روز سه شنبه ۳ تیرماه سال جاری جسد دختر و پسر جوانی که با طناب دستانشان را به هم گره زده بودند از رودخانه سدگدار بیرون کشیده شد و در بررسیها ابتدایی اعلام شد که این دختر خاله و پسرخاله به یکدیگر علاقه داشتند و با توجه به مخالفت خانواده هایشان برای ازدواج دست به این خودکشی همزمان و عاشقانه زده اند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حسین مولایی رییس هلال احمر مسجد سلیمان گفت: بهزاد ۲۲ ساله و زینب ۱۸ ساله از اهالی شهرستان اندیکا بودند که صبح روز دوشنبه ۲ تیرماه همراه هم به کنار روخانه آمدند و در برابر دیدگان اهالی منطقه دست به خودکشی میزنند که این ماجرا خیلی زود به هلال احمر گزارش شد و نیروهای امدادی به سرعت در محل حاضر شدند.
وی افزود: این دختر و پسر جوان قبل از خودکشی دستانشان را با یک طناب به هم بسته بودند و یک وصیت نامه نیز در کنار روخانه گذاشته بودند، حتی تلاش شاهدان ماجرا برای نجات جان آنها نتیجه نداشت تا اینکه پس از یک روز جسد آنها از رودخانه بیرون کشیده شد.
عشق پنهانی دخترخاله و پسرخاله
خبرنگار در پیگیری از این حادثه تلخ اطلاع پیدا کرد که خواهر بهزاد و برادر زینب سالها قبل با هم دیگر ازدواج کردند و مادر زینب نیز سال گذشته به خاطر مشکلات اعصاب و روان دست به خودکشی زده است.
هیچ یک از اهالی این منطقه از عشق و علاقه دخترخاله و پسرخاله اطلاع نداشتند و خانوادههای این دختر و پسر جوان نیز هنوز نمیدانند چرا زینب و بهزاد دست به خودکشی زده اند.
بهزاد و زینب صبح روز دوشنبه از خانه خارج شده و روستای سدگدار که در ۵ کیلومتری محل زندگی شان است رفته و بهزاد در تماس به برادرش میگوید که ما فرار کردیم و میخواهیم خودکشی کنیم.
بهزاد با بستن یک طناب مشکی رنگ به دستان خودش و زینب به سمت سدگدار رفته و قبل از اجرای نقشه شان گوشیهای موبایلشان را بیرون آب گذاشته و روی یک سنگ نوشت: «گناه ما پای شما اگر جنازه مان را کنار هم دفن نکنید»، بهزاد بعد از نوشتن این دست نوشته با زینب به داخل سد گدار رفته و به زندگی خودشان پایان میدهند.
ناگفتههای پدر داغ دیده
عباس خداوردی در خصوص خودکشی پسرش گفت: هیچ یک از اعضای خانواده و بستگان در جریان اینکه بهزاد و دختر خاله اش بهم علاقه دارند، نبودند و هیچ وقت درباره ازدواج نیز با ما صحبت نکرده بودند و نمیدانیم چرا پسر و دخترخاله اش دست به این کار زدند.
وی افزود: روز دوشنبه بهزاد به برادرش اطلاع داد که همراه زینب فرار کردند که فردای آن روز جسد آنها را در سد گدار پیدا شد.
پدر بهزاد ادامه داد: پسرم اگر مطرح میکرد که قصد دارد با دخترخاله اش ازدواج کند هیچ مخالفتی نبود و حتی دخترمان نیز با برادر زینب که دختر خاله و پسرخاله هستند در گذشته با هم ازدواج کرده اند و رابطه خوبی بین فامیل است..
ماجرای عشق و مخالفت خانواده برای ازدواج دروغ است
جبار، پسر دایی زینب و بهزاد گفت: بهزاد به من زنگ زد و اطلاع داد ما فرار کردیم و ادعا کرد که میخواهیم خودکشی کنیم و دستانمان را به هم میبندیم و به داخل رودخانه سد میرویم، پس از آن دیگر اطلاعی از آنها نداشتیم تا اینکه جسدشان پیدا شد.
وی افزود: ماجرای علاقه و مخالفت خانوادهها به ازدواجشان کاملا دروغ است، چون هیچ یک از اعضای خانواده هایمان و فامیل در جریان علاقه و تصمیم آنها به ازدواج نبودند و هنوز برای خودمان جای سوال دارد که چرا زینب و بهزاد دست به این کار زدند. اگر ماجرای ازدواج هم مطرح میکردند هیچ کسی با آنها مخالفت نمیکرد.
پسردایی زینب و بهزاد عنوان کرد: آخرین جملهای که از بهزاد شنیدم این بود که این دنیا به ما وفا نکرد. باور کنید هیچ مشکل خانوادگی نداشتند و حتی خواهر و برادرهایشان نیز از ماجرای علاقه آنها اطلاع نداشتند.
جبار ادامه داد: ما میدانیم چه کسی این ادعای دروغ را مطرح کرده که از سوی مقام قضایی پیگیر ماجرا خواهیم بود، چون بهزاد و زینب مثل خواهر بودند هیچ وقت درباره علاقه شان حرفی نزدند و اگر آنها ماجرای ازدواج و علاقه شان را مطرح میکردند خانوادهها هیچ مخالفتی با این ماجرا نداشتند و از مردم میخواهیم به شایعات توجه نکنند، چون هنوز برای ما مشخص نشده که چرا آنها دست به خودکشی زدند و ماجرای خودکشی به خاطر مخالفت خانوادهها به ازدواج آنها کاملا دروغ است.
منبع: رکنا
منبع: پول نیوز
کلیدواژه: خودکشی حوادث پول نیوز قتل هلال احمر ایران مخالفت خانواده خاله و پسرخاله دست به خودکشی زینب و بهزاد خانواده ها خاله و پسر دختر خاله سد گدار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.poolnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پول نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۴۲۰۴۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادعای دختر پوراحمد درباره مرگ پدرش: نرفته بود که خودکشی کند | میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
به گزارش اعتماد، همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند. خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود.
کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست.
حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است. غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.»