حسینی: آموزش و پرورش استثنایی کمتر از آموزش عادی کار نکرده است
تاریخ انتشار: ۷ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۴۲۹۵۱۹
به گزارش روز شنبه سازمان آموزش و پرورش استثنایی، سید جواد حسینی درمورد عملکرد مدارس استثنایی در تعطیلی ناشی از کرونا و نحوه شناسایی کودکان با نیازهای ویژه اظهار داشت: ما به فضای کرونا پرتاب شدیم و هیچ کس آمادگی مقابله با شرایط کرونایی را نداشت؛ در حالی که اول مهر آتی دیگر نمیتوانیم چنین ادعایی کنیم و باید سناریوهای مختلفی برای آموزش داشته باشیم که در دست انجام است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: اولین کاری که انجام شد آغاز فعالیت مدرسه تلویزیونی بود، سپس مدارس با خلاقیتهایی که داشتند از طریق فضای مجازی آموزش را ادامه دادند و همچنین در این ایام ۳۲۰ هزار ساعت فعالیت آموزشی منزل محور و فرد به فرد انجام شده است. همچنین ۱۰ هزار گروه مجازی با ۲۲ هزار معلم در ۲۲ هزار مدرسه تشکیل شده است. پایگاه جامع مدرسه مجازی را ایجاد کردیم. کار در ۱۳ استان انجام شد و برای سال تحصیلی جدید در هر استان یک پایگاه جامع خواهیم داشت.
رییس سازمان آموزش و پرورش استثنایی به طراحی ۶ استودیو برای نابینایان، ناشنوایان، اوتیسم اشاره و خاطرنشان کرد: هزار و 800 محتوا تولید و جمع آوری شده که بعد از بررسی این محتوا آنها را در یک پایگاه گنجانده و در معرض استفاده عموم قرار میدهیم. کانال ویژه آموزش و پرورش استثنایی در شبکه شاد ایجاد شده و تا چند روز آینده کانال ویژه محتوای آموزش و پرورش استثنایی نیز در شبکه شاد راه اندازی میشود.
حسینی ادامه داد: با ارسال درسنامه به منازل و مدارس و به کارگیری ظرفیت ۷۴۱ مرکز مشکلات ویژه یادگیری و ۱۶ مرکز مشاوره، به درستی خانوادهها را هدف قرار دادیم تا تحت آموزش قرار بگیرند که البته معتقدیم هنوز کافی نیست. ۲۵ هزار ساعت آموزش و مشاوره تلفنی به ۹۰ هزار نفر از اولیا ارائه شده است.
وی به طراحی سه بسته تحولی برای سازمان در سال جاری که یکی از آنها توسعه مشارکتها و کاهش تمرکز است، اشاره کرد و گفت: بیش از ۸۰ درصد فعالیتهای این بسته، نوآورانه است و یکی از محورها توجه به نقش اولیا است. برای اولین بار پارلمان مشورتی اولیا را در سازمان ایجاد کردهایم و تمام استانها در این پارلمان نماینده دارند.
رییس سازمان آموزش و پرورش استثنایی ادامه داد: در این طرح استفاده از ظرفیت و توان اولیا را در قالب اولیای مدرسه یار، مدیریار، سلامت یار، هنریار و ورزش یار مدنظر قرار دادیم و تأکید شده است که تا پایان سال تحصیلی آینده باید ۳۰ درصد مشارکت اولیا نسبت به سال ۹۸ افزایش یابد.
حسینی با بیان این که سلامتی دانشآموزان برای ما بسیار مهم است، گفت: اختیاراتی هم به شورای سنجش استانها سپرده شده است. سنجش برای دانش آموزان ضروری است تا مشخص شود هرکدام باید به کدام مدرسه بروند و چه مداخلاتی دریافت کنند.
وی به تولید نرم افزار آموزش موبایلی برای تمام پایههای تحصیلی هم اشاره کرد و درباره مشکلات عدم دسترسی خانوادهها به آموزش مجازی اظهار داشت: حدود ۴۰ درصد دانشآموزان استثنایی به آموزشهای مجازی دسترسی نداشتند. برای جبران این کاستی اقداماتی چون آموزش تلویزیونی و تهیه درسنامهها و آموزش حضوری در مناطق دوردست انجام شد. اکنون نیز قصد داریم خیران را پای کار بیاوریم و راهبردهایی در حال انجام است تا دسترسی والدین به ابزارهای هوشمند افزایش یابد.
رییس سازمان آموزش و پرورش استثنایی تأکید کرد: در ایام کرونا آموزش و پرورش استثنایی کمتر از آموزش و پرورش عادی کار نکرده است. نواقصی هم در کار بوده که طبیعی است. اولیا مهمترین ارزیابان هستند که باید از آنها بازخورد گرفت.
ساخت ۱۴ مدرسه اوتیسم
حسینی ادامه داد: ۱۴ استان مدرسه اوتیسم مستقل نداشتند و برای امسال ۱۴ مدرسه اوتیسم در حال ساخت است.
وی افزود: در سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور، بر اساس اساسنامه سال ۱۳۷۰، هفت گروه را تحت پوشش داریم که کودکان با آسیب بینایی، آسیب شنوایی، آسیب جسمی ــ حرکتی، ناتوانیهای ذهنی، مشکلات ویژه یادگیری، طیف اوتیسم و چندمعلولیتیها از این جملهاند.
وی ادامه داد: برنامهای تحت عنوان سنجش سلامت نوآموزان بدو ورود به دبستان از سال ۱۳۷۲ و با ۱.۵ درصد پوشش آغاز شد که در سال ۹۸ به ۹۷.۶ درصد نرخ پوشش رسید؛ چند سالی است که پیش دبستانیها را نیز تحت پوشش قرار دادهایم؛ سال گذشته ۵۰ درصد کودکان پیش دبستانی غربال شدند و هدفگذاری امسال ما پوشش ۵۵ درصدی کودکان پیشدبستانی است.
رییس سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور با بیان این که به دلیل شرایط کرونا، سنجش سلامت را از ۱۵ تیرماه آغاز میکنیم، گفت: هدفگذاری امسال ما افزایش نرخ پوشش به ۹۹ درصد است.
حسینی در پاسخ به این که دانش آموزان استثنایی در هفت گروه یاد شده تقریباً چند نفر هستند؟،گفت: اکنون ۸۲ هزار دانشآموز استثنایی داریم که در هزار و 600 مدرسه خاص مشغول به تحصیل هستند؛ ۷۰ هزار نفر نیز در مدارس عادی درس میخوانند که ما این مدارس عادی را تحت عنوان مدارس پذیرا نامگذاری میکنیم.
وی افزود: ۲۰ هزار مدرسه پذیرا در سطح کشور داریم، این مدارس دانشآموزانی را که به عنوان مثال آسیب دیدگی شنوایی، بینایی یا جسمی دارند اما از ضریب هوشی خوبی برخوردار هستند تحت پوشش قرار میدهند.
بیشترین دانشآموزان استثنایی در گروه ناتوان ذهنی
رییس سازمان آموزش و پرورش استثنایی ادامه داد: بیشترین آمار ما مربوط به ناتوانان ذهنی است، ۶۰ هزار و ۱۷۰ دانش آموز کمتوان ذهنی، هشت هزار و ۵۱ دانش آموز چندمعلولیتی،پنج هزار و ۶۷۱ آسیب دیده شنوایی،2 هزار و ۵۲۴ دانش آموز در طیف اوتیسم، 2 هزار و 561
دانش آموز آسیب دیده بینایی، هزار و ۹۷۰ دانش آموز آسیب دیده جسمی حرکتی داریم.
سنجش سلامت یک میلیون و ۵۰ هزار کلاس اولی
حسینی در پاسخ به این که در طرح سنجش سلامت چند نفر را ارزیابی میکنید، گفت: در سال گذشته یک میلیون و ۵۰ هزار کودک بدو ورود به دبستان و ۳۸۰ هزار کودک پیش دبستانی تحت سنجش قرار گرفتند.
وی در پاسخ به این که در شرایط کرونا سنجش سلامت این تعداد از دانشآموزان را چگونه انجام میدهید؟ بیان کرد: اگر سنجش انجام نشود کودک در کلاس اول ابتدایی ثبتنام نمیشود. در حال حاضر با توجه به شرایط کرونا، تعداد پایگاههای سنجش را افزایش دادهایم، تعداد افرادی که در هر پایگاه باید سنجیده شوند از ۴۰ تا ۴۲ نفر به ۲۰ نفر کاهش یافته است. امسال اتاق انتظار ایجاد کردهایم که خانوادهها با رعایت پروتکلهای بهداشتی از آن استفاده میکنند.
رییس سازمان آموزش و پرورش استثنایی با بیان این که ۶۰ هزار مدرسه که از دانشآموزان ثبتنام میکنند از حالا برای نوبتگیری اقدام میکنند، تصریح کرد: زمان انجام تستها برای هر نفر در سال گذشته ۱۵ دقیقه بود که امسال به ۳۰ دقیقه افزایش یافته است؛ تمهیدات بهداشتی نیز رعایت میشود و خانوادهها مطمئن باشند که فرزندشان آسیبی نخواهد دید.
چرا دانشآموزان کمتوجه در سنجش سلامت شناسایی نمیشوند؟
حسینی درباره وجود برخی مشکلات نظیر شناسایی نکردن برخی دانش آموزان مانند گروه کم توجه در طرح سنجش سلامت متذکر شد: کاستیهایی وجود دارد ولی باید بپذیریم که سازمان آموزش و پرورش استثنایی مولود انقلاب اسلامی است و از زمان تأسیس تا کنون نرخ دانشآموزان تحت پوشش به ۱۷.۵ درصد رسیده است. همچنین اعتبارات رشد هشت برابری پیدا کرده و اعتبارات ایاب و ذهاب تا ۴۲ برابر افزایش یافته است.
وی ادامه داد: امسال به عنوان یک اولویت کاری، "بسته طلایی مداخلات بهنگام" را طراحی کردهایم که در قالب آن قصد پاسخ به چهار سوال مهم را داریم. نخست آنکه آیا همه کودکان استثنایی را شناسایی میکنیم؟ که معتقدیم کامل شناسایی نمیشوند و آنچه اتفاق نظر روی آن وجود دارد حدود دو درصد دانش آموزان هستند.
رییس سازمان آموزش و پرورش استثنایی یادآور شد: دوم آن که آیا بعد از شناسایی؛ به طور کامل تحت پوشش قرار میگیرند؟ سوم آنکه اگر تحت پوشش هم قرار گرفتند آیا این پوشش بموقع و به هنگام است؟ چهارم اینکه اگر مداخله بهنگام میکنیم آیا این مداخله استاندارد و حرفهای است؟ معتقدیم در هر چهار قلمرو نمیتوانیم جواب کامل و قانع کنندهای داشته باشیم.
سرانه تحصیل دانشآموزان استثنایی ۲ میلیون بیشتر است
حسینی با بیان این که اگر سرانه هر دانشآموز عادی چهار میلیون تومان باشد، سرانه تحصیل دانش آموز استثنایی ۲ میلیون تومان بیشتر است، افزود: بودجه ما در سال گذشته ۱۰۰ میلیارد تومان بود و امسال به بیش از ۱۴۰ میلیارد تومان رسیده است که با احتساب درآمدهای اختصاصی به ۱۶۰ میلیارد تومان میرسد؛ بخشی از نیازهای ما از طریق وزارتخانه تامین می شود و ۱۶۰ میلیارد تومان هم مازاد بر آن ردیف بودجهای مستقل داریم البته بودجه فعلی کفاف فعالیتهای سازمان را نمیدهد.
وی ادامه داد: گاهی نداشته هایمان را بسیار پررنگ میبینیم و داشتههایمان را نمیبینیم، سازمان آموزش و پرورش استثنایی مولود انقلاب اسلامی است و امسال در این تنگنای اقتصادی تا ۵۰ درصد افزایش بودجه داشته است.
وی درباره بسته تحولی مدرسه انطباقی نیز گفت: در همین راستا شرایط مدارس باید با بچهها انطباق پیدا کند. ۲۱۰ مدرسه در سطح کشور کمبود داریم که تاکنون کلنگ ساخت ۶۶ مورد آن به زمین زده شده است. کمبود معلم داریم؛ آموزش مهارتهای چندگانه را مدنظر داریم. قرار است سال ۹۹ در هراستانی یک مدرسه استثنایی و یک مدرسه پذیرا مناسب سازی شوند و الگوی مدارس دیگر قرار بگیرند.
منبع: ایرنا
کلیدواژه: مدارس سازمان آموزش و پرورش استثنایی وزارت آموزش و پرورش دانش آموزان مدارس سازمان آموزش و پرورش استثنایی وزارت آموزش و پرورش دانش آموزان دانش آموزان استثنایی میلیارد تومان شرایط کرونا پیش دبستانی سنجش سلامت خانواده ها سال گذشته دانش آموز تحت پوشش انجام شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۴۲۹۵۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت «ایران» از زندگی در باغچهبان
مثل «باغچهبانی» که از نگاه کردن و رسیدگی به تکتک درختان باغش سیر نمیشود و از به بار نشستن آنها حظ میکند، چشمهای او هم هر بار به سمت دانشآموزی سُر میخورد، میشکفد و غرق در شادی میشود.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، سالهاست روی ویلچر نشسته و اما شانه به شانه دانشآموزانش راه میرود و به امید به بار نشستن تلاشهایش، درست مثل یک باغبان آنها را میپروراند. با خندههای «بیصدای» شأن میخندد و حرفهای ناگفتهشان را به خوبی میشنود و به آنها پاسخ میدهد.
«ایران جابری» حدود ۲۵ سالی است که هر روز به عشق دانشآموزانش مسیر خانه تا مدرسه را با ویلچر طی میکند تا به دبستان «باغچه بان» برسد؛ مدرسهای که نامش همه را یاد جبار باغچهبان که اولین مدرسه ناشنوایان ایران را راه اندازی
اتاق خبر صبا - نستوه - ویرایش خبرگزاری - نسخه ۷.۴.۷، ساخت ۲۰۲۳۰۷۰۱.
Informationخبر «روایت «ایران» از زندگی در باغچهبان (۷۴۹۶۳۶)» ذخیره شد
کرد، میاندازد.
در روزهایی که نام معلم بیش از هر زمان دیگری بر زبانهای جاری میشود، گروه ایمنا مسیر هشتاد کیلومتری را پیمود تا در سفر نیمروزهای به شهرضا، روایتگر زندگ ی «ایران جاوری» معلم دارای معلولیتی باشد که زندگی را موهبت خداوند به خود میداند، باشیم.
لبانش خندان و چشمانش پر از شور و عشق زندگی کردن بود، این را به وضوح میتوانستی ببینی، دلیلاش معلوم است، در طول تدریس، حضور بچهها، دنیای پاک و شیطنتهای خاصشان به او روحیه میدهد و هیچ چیز به اندازه موفقیت بچهها خوشحالش نمیکند، این معلم فداکار با وجود بیماری نادر «دیستروفی عضلانی پیشرونده» که از سالها قبل درگیر آن شده و ویلچرنشین است، باعشق و علاقه فراوان و انگیزه بسیار بالا هر روز سرکار خود حاضر شده و اوقات بسیار زیادی را برای خدمت به دانشآموزان معلول آموزشگاه باغچهبان شهرضا صرف میکند.
جاوری به سادگی شروع به معرفی خود میکند: در ششم بهمن ۱۳۵۱ در اصفهان به دنیا آمدم و از سن ۱۲ سالگی به تدریج دچار بیماری نادر «دیستروفی عضلانی پیشرونده» شدم، دیستروفی عضلانی به بیماری ژنتیکی بازمیگردد که موجب ضعف پیشرونده و تباهی عضلات اسکلتی بدن (یعنی همان عضلاتی که هنگام حرکت ارادی به کار میگیریم) میشود. در طول دوران تحصیل تا قبل از سن ۱۲ سالگی همواره در مدرسه به عنوان دونده و کوهنورد مشهور بودم و هیچیک از دانشآموزان پای رقابت با من را نداشتند، به طوری که یک روز با یکی از دانشآموزان کلاس پنجم با تعیین مسافتی توسط معلمان مسابقه دو برگزار شد و دوستم با گریه از معلم درخواست تعویض مرا داشت، چرا که میدانست برنده مسابقات هستم، بسیار خرسند بودم که در آن مسابقه برنده میشوم و رتبه کلاسام بالا میرود، هنگامی که سوت مسابقات نواخته شد هر دو شروع به دویدن کردیم، اما در میانه مسیر بدون هیچگونه اتفاقی، دیگر نتوانستم مسافت را طی کنم و نتایج مسابقات به نفع دوستم تمام شد، در مسیر بازگشت به منزل به دلیل شدت ناراحتی و استرس به زمین خوردم و شروع بیماریام هم از آنجا بود، افراد که به این بیمار مبتلا هستند بارها بر زمین خوردنها مکرر را تجربه میکنند، در دیسترفینوپاتیهای شدید، ضعف عضلانی به تدریج باعث ایجاد جمعشدگی و انحراف در ستون فقرات و دست و پا میشود و این تغییر شکلها حمل و نقل بیمار را مشکلتر میکند و شدت ضعف عضلانی بازهم افزایش مییابد.
او ادامه میدهد: در دوران تحصیل چه در مدرسه و دانشگاه با وجود اعتماد به نفس بالایم هیچ نگاه ترحمآمیزی به من نشد، همه اینها را مدیون خانوادهام هستم که با نوع تربیتشان مرا قوی بار آوردند، در طول دوران تحصیل همواره سعی داشتم از گوشهگیری پرهیز کنم، به همین خاطر رابطه خوبی با همکلاسیهایم برقرار کردم و دوستان زیادی دارم، برای کنار آمدن با این بیماری دوران بسیار سختی را گذراندم، چرا که همیشه خاطرات مسابقات دو و کوهنوردی یادآور روزهای خوش زندگیام بود، اما دیگر نمیتوانستم بدوم یا از کوه بالا بروم!
جاوری بیان میکند: از بچگی میخواستم معلم شوم و با گرفتن گچ در کنار تخته سیاه با دانشآموزان زندگی کنم و اکنون بدون اینکه احساس کنم بیمارم، زیباترین احساسات را نثار زیباترین گلهای باغچه علم و دانش میکنم، در سال ۷۰ در رشته علوم انسانی دیپلم گرفتم، همان سال در دانشگاه تهران قبول شدم و در رشته الهیات لیسانس گرفتم و تا پایان تحصیلات، به جز سختیهایی که برای بالا رفتن از پلههای دانشگاه متحمل شدم، مشکل خاصی نداشتم و تنها به دلیل وجود پلههای دانشکده، مجبور به استفاده از ویلچر شدم، اما بعد از گرفتن لیسانس، به دلیل تحصیل در رشته الهیات با گرایش تاریخ و تمدن ملل اسلامی باید در سازمان ارشاد و به تبع آن ادارات استخدام میشدیم با توجه به این رشته و علاقه شدیدی که به شغل معلمی داشتم، ابتدا به اداره ارشاد و کتابخانههای سطح شهر مراجعه کردم، اما من را نپذیرفتن و در ادامه برای پیدا کردن شغل هر هفته از سال ۷۴ تا ۷۹ به اداره آموزش و پرورش استان میرفتم، اما به علت شرایط بیماریام کاری که مناسب من باشد، پیدا نمیشد تا اینکه در این رفت و آمدها مکرر یکی از مسئولان آموزش و پرورش، حضور در مدارس استثنایی را پیشنهاد دادند.
این معلم پر تلاش میگوید: پس از روزها و سالها بالاخره در ششم اردبیهشت سال ۷۹ که به هیچ وجه نیروی از سوی آموزش و پرورش جذب نمیشد، به طور معجزه آسایی یک ابلاغیه هشت ساعت حقالتدریس در مدرسه استثنایی باغچهبان به عنوان معلم پرورشی صادر شد، با وجود وضعیتم مدیر مدرسه با خوبی استقبال کردند و حتی با خنده بدون اینکه حتی کوچکترین اشارهای به وضعیت جسمیام کند، مرا پذیرفت.
شعرخوانی دانشآموزان ناشنوا با استفاده از شیوههای ابتکاری و خلاقاین معلم پرورشی فداکار روزهای اولیه شروع دوران معلمیاش را اینگونه روایت میکند: مدرسه باغچهبان ویژه افراد ناشنوا، نابینا، کم توان ذهنی و چند معلولیتی بود، به دلیل تحصیل در رشته الهیات، هچگونه آشنایی با این محیط نداشتم، اما چون در دوران دانشگاه خط بریل را یکی از دوستان دوره تحصیل دانشگاهی آموخته بودم و به خط بریل برای او نامه مینوشتم تا حدودی به آن آشنا بودم، اما با حرکات ایما و اشاره دانشآموزان ناشنوا به هچوجه آشنایی نداشتم که با کمک همکاران و در کنار دانشآموزان طی دو هفته زبان اشاره را آموختم و سر کلاس درس رفتم.
او میافزاید: در طول تدریس، حضور بچهها، دنیای پاک و شیطنتهای خاصشان به من روحیه میداد و هیچ چیز به اندازه موفقیت بچهها خوشحالم نمیکرد، اگر خوشحال بودند از صمیم قلب برایشان خوشحال میشدم، از سال ۷۹ تا ۸۴ به عنوان معلم پرورشی حقالتدریس توانستم از سوی آموزش و پرورش استان عنوان معلم نمونه را کسب کردم و در دوران خدمتم ضمن یادگیری رشته کامپیوتر، فعالیتهای مورد نیاز مدرسه را انجام میدادم.
جاوری با اشاره به اینکه تلخ و شیرین کار با کودکان استثنایی زیاد است، میگوید: شیرینی لحظه سخن گفتن یک دانشآموز ناشنوا را با هیچ حس لذتبخش دیگری عوض نمیکنم، زیرا دنیای این کودکان خاص، بیریا و پر از صداقت است، این دانشآموزان با چشمان خود میشنوند و با دستان خود سخن میگویند، به همین دلیل سعی کردم با کمک آنها گروه سرودی را در مدرسه تشکیل دهم که باورش برای بعضی از افراد سخت بود، چرا که معتقدم این بچهها با چشمانشان میشنوند و با دستهایشان حرف میزنند؛ دنیای آنها آنقدر متفاوت است که فارغ از هیاهوی مردم این جهان به گفتوگو با هم مینشینند.
او معتقد است: هر صدایی برای خودش ارتعاش خاصی دارد و تمام استخوانهای بدن ما ارتعاش را درک و حس میکنند؛ چون گوش ما میشنود، ما یاد گرفتهایم که صداها را از طریق گوش بشنویم، اما افراد کمشنوا از طریق کل استخوانهای بدنشان قادر به در یافت ارتعاش صداها هستند، از اینرو گروه سرود ناشنوایان مدرسه باغچهبان استثنایی شهرضا را با استفاده از شیوههای ابتکاری و خلاق به جایگاهی برتر در سطح شهر رساندم.
این مربی توانا نحوه آموزش اجرای سرود و انتقال جان کلام به ناشنوایان و تشکیل گروهی سرودی موفق را این گونه بیان میکند: روزی که کنار تخته سیاه تدریس میکردم، احساس کردم بچهها لذتی از خواندن شعر نمیبرند و خیلی سعی کردم که احساس شعر را به بچهها انتقال دهم؛ اما نشد تا اینکه ریتم شعر را با اجرا و با کمک معلمان روی دستانم آوردم و چندین ماه آموزش اشعار به دانشآموزان را پیگیری کردم و وقتی بچهها اجرا داشتند، کسی باورش نمیشد که بتوانند محتوای شعر را این قدر زیبا و با احساس با دستانشان بیان کنند.
جاوری هدف از آموزش به این کودکان را وارد کردن آنها به جامعه عادی عنوان میکند و میگوید: معلمان آموزش و پرورش استثنایی، افرادی صبور، فداکار و با والدین هم در ارتباط هستند، مسئولیت عمده این معلمان، ارائه آموزش و تمرینهای درمانی به دانشآموز است.
جامعه معلولان شهرضا را راهاندازی کردم / آموزش زبان انگلیسی و عربی به دانشآموزان روشندلاو ادامه میدهد: بازه زمانی که وارد آموزش و پرورش نشده بودم از سال ۷۴ تا ۷۹ جامعه معلولان شهرضا را راهاندازی کردم و در این دوران به مرکز بهزستی شهرضا مراجعه میکردم که متوجه وجود اتاقهای بدون کارایی شدم و از مسئولان آن اداره درخواست کردم که یکی از اتاقها را برای تدریس زبان انگلیسی در اختیارم بگذارند، البته بعضی روزها عصرها در منزل خود بدون هیچ هزینهای مکالمه زبان انگلیسی و آموزش زبان عربی، قرآن به زبان انگلیسی را برای دانشآموزان نابینا انجام میدادم و تاکنون زبانآموزان نابینای زیادی را تربیت کردهام، همچنن سعی کردم در جذب دانش آموزان به مسائل دینی و آموزش احکام نماز و روزه بسیار خلاق عمل کنم تا دانشآموزان با اشتیاق بیشتری در این مسیر گام بردارند.
این معلم فداکار که در آستانه بیست و پنجمین سال خدمت در آموزش وپرورش به سر میبرد، همچنین نویسنده کتاب بازیهای بومی و محلی است که با استقبال زیاد جامعه فرهنگی و دانشآموزان مواجه شده و حکم قهرمانی در رشته ورزشی بوچیا را نیز در کارنامه فعالیتی خود دارد، میگوید: به واسطه معلولیتم و درک متقابل درد و رنجی که این دانشآموزان متحمل میشوند و عشق و علاقه به آنها، هر روز با انگیزه بیشتری بر سرکار خود حاضر میشوم.
جاوری که خوش خلقی و حسن رفتارش زبانزد همکاران، والدین و دانشآموزان است، در ادامه از دغدغه خود برای دانشآموزان استثنایی میگوید: آرزویم فراهم شدن امکانات کافی برای دانشآموزان کم توان ذهنی و معلول است و دوست دارم شرایط کاری برای آینده آنها فراهم شود، همچنین به مدارس فنی و حرفهای مختص آنها نیاز داریم، چرا که باید در آینده استقلال پیدا کنند، دغدغه آینده آنها بزرگترین نگرانی ما و خانوادههایشان است و البته با توجه به نیازی که در آنها دیده میشود، شرایط گفتار و درمان برای آنها فراهم شود.
او میافزاید: گاهی برخی خانوادهها خسته و ناامید میشوند و صبر و تحملشان کم میشود، بنابراین براساس نیاز هر ماه جلسهای با خانواده آنها میگذاریم و سعی میکنیم با تک تک خانوادهها صحبت و به نوعی تزریق روحیه کنیم، البته راهکارهایی را پیش پای خانوادهها میگذاریم و با توجه به اینکه به اخلاق این کودکان به خوبی آگاهیم، سعی میکنیم بهترین راه حل را به آنها پیشنهاد کنیم و به آنها میگوئیم که این کودکان با دیگران هیچ فرقی ندارند و تنها پیشرفت کاریشان کمی کند است و در هر جلسه با پیشرفتهایی که از کودکان به آنها نمایش میدهیم، امید به آینده در دل خانوادهها جانی دوباره میگیرد.
این معلم ایثارگر در پایان، بدون احساس خستگی از ۲۵ سال تلاش در راه تعلیم و تربیت کودکان ناشنوا میگوید: من عاشق کارم هستم و هیچ وقت نشده که بعد از ساعتها کار احساس خستگی کنم، برای من کار با این بچهها خود زندگی است که با هر کلمه جدیدی که بچهها یاد میگیرند، دریچهای تازه از امید به رویم باز میشود، بهترین صدا برا من، صدای کودکان ناشنوایی است که میکوشند تا به همه بگویند شنواترین هستند، بهترین تصویر برای من تصویری است که کودکان نابینا با آن خدا را وصف میکنند.
کلام آخر باغبان مهربان باغچهبان که با بغضی در گلو و اشک بر زبان جاری میشود: دغدغهام آینده کودکان باغچهبان است که روزها و ماهها را در کنارشان گذراندم، همیشه به فردای آنها میاندیشم، مهم است که نگاهی ویژهتر به آنها داشته باشیم و خودمان را جای والدین این کودکان قرار دهیم، چرا که آنها هم فرزندان همین آب و خاک هستند و نیاز به رشد دارند، پس هر آنچه را که برای کودکان عادی خواستهایم و فراهم کردهایم، را باید برای کودکان با نیازهای ویژه هم فراهم شود تا شاهد پیشرفت چشمگیر آنها نیز باشیم.
گزیدهای از همراهی یک روزه ایمنا با ایران جاوری را میتوانید در اینجا مشاهده کنید.
کد خبر 749636