زندگی به عشق است؛ عقل به آدم زندگی نمیدهد/ مرور 5 سخنرانی معروف شهید بهشتی
تاریخ انتشار: ۷ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۴۳۱۲۴۳
چند سالی است یک اتفاق به شکل ویژهای به چشم میآید و آن هم بازخوانی و به اشتراکگذاری صحبتهای شهید بهشتی در شبکههای اجتماعی است. احتمالا شما اگر این کلیپها را دیده باشید حداقل یک بار با خودتان گفتهاید انگار برای امروز حرف میزند!
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه «جام جم» در گزارشی به مناسبت هفتم تیرماه و سالروز شهادت دکتر بهشتی به مرور 5 سخنرانی این شهید بزرگوار که این روزها بیشتر دیده میشود پرداخته است که بخشهای مهم آن را در ادامه میخوانید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
39 سال از واقعه انفجار در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهادت آیتا... سیدمحمدحسینی بهشتی و دهها نفر از مسؤولان نظام میگذرد اما چند سالی است یک اتفاق به شکل ویژهای به چشم میآید و آن هم بازخوانی و به اشتراکگذاری صحبتهای شهید بهشتی در شبکههای اجتماعی است. در بررسی کلیپهای به اشتراک گذاشته شده به پنج قطعه فیلم یا صوت میرسیم که بیشتر بین مردم چرخیده است و تقریبا میتوان گفت محور اصلی آنها، نقد امروز با استفاده از سخنان یکی از مهمترین رهبران انقلاب اسلامی است؛ احتمالا شما اگر این کلیپها را دیده باشید حداقل یک بار با خودتان گفتهاید انگار برای امروز حرف میزند! با هم این پنج کلیپ معروف را مرور میکنیم.
این وضع قابل قبول نیست
یکی از معروفترین کلیپها مربوط به یکی از سخنان شهید بهشتی در اردیبهشت 59 است. شهید بهشتی در این سخنرانی میگوید: «پوستکنده و صریح میگویم که انقلاب اسلامی ما با روند و مناسبات اقتصادی موجود در جامعه ما در معرض خطر و آسیب قطعی است، چرا؟ برای اینکه در این بعدش اسلامی نشده است. مردان و زنان و جوانان و نوجوانان انقلابی ما امروز با چشم خودشان میبینند که نزدیک به ۱۵ ماه از پیروزی انقلاب میگذرد، ولی هنوز در جامعه ما سیرها و خیلی سیرها با گرسنهها و خیلی گرسنهها با هم در جامعه دیده میشوند. تا وقتی چنین است جامعه ما اسلامی نیست.»
شهید بهشتی در ادامه این سخنرانی که البته در اغلب کلیپها وجود ندارد بیان میکند: «من خود چون از زندگی متوسطی لااقل برخوردار هستم و رفاه متوسطی دارم، وظیفه دارم پیشگام شوم و پیشقدم شوم و دیگران را به پیشقدمی فرا خوانم و ای کاش دیگران پیشگام شوند و من دنبال آنها باشم که سخنم و عملم از شائبه هر گونه ریا و خودنمایی و تظاهر و جاه طلبی خالی شود. ولی اگر کسی جلو نیفتد، ناچارم شروع کنم و عمل کنم. اعلام میکنم باید هر چه زودتر تلاشی برای تقسیم عادلانه سرانه همه امکانات بهزیستی در کشور ایران، در این 36 میلیون جمعیت به عمل بیاید. و گرنه اسلاممان باز هم تک بعدی خواهد ماند. و انقلاب اسلامیمان همهجانبه نخواهد شد.»
البته عمر شهید بهشتی زیاد کفاف نداد و تقریبا یک سال بعد از این سخنرانی، منافقین این استوانه انقلاب را به صورت فیزیکی حذف کردند.
بر محور دروغ نمیشود کاری کرد!
مذمت دروغگویی در حاکمیت یکی دیگر از ویدئوهای پربازدید از شهید بهشتی در شبکههای اجتماعی است. از تاریخ دقیق این سخنرانی اطلاعی در دست نیست اما محتوای آن نشان میدهد که مخاطب اصلی این سخنان، رئیسجمهور وقت ابوالحسن بنیصدر است که حملات شدیدی را علیه شهید بهشتی در رسانهها و فضای سیاسی کشور سامان داده بود. شهید بهشتی در این سخنرانی، نسبت به عاقبت دروغ هشدار میدهد و میگوید: «مگر میشود یک جامعهای را بر محور دروغ تا آخر پیش برد؟ عزیز من! از در راستی درآی، دروغ را به کناری بنه. همین نوجوانها و جوانها که گهگاه فریب دروغ امروزت را میخورند، همیشه در این حال نمیمانند.
فردا، ساعت دیگر، روز دیگر، هفته دیگر، ماه دیگر، سال دیگر بالاخره بیدار میشوند و برتو لعن و نفرین میفرستند که چرا ماهها یا سالها آنها را فریفته بودی؟!
ما معتقدیم راستی تاکتیک نیست، راستی اخلاق است؛ هر عیب و نقصی هم در خودمان هست میآییم راست به مردم میگوییم. اشتباهی هم اگر بکنیم میآییم راست به مردم میگوییم. مسلمان بیش از هر چیز در راستی و درستی، در صدق و امانت و صراحت... متجلی میشود. بنابراین دروغ تاکتیکی گفتن... شایعهسازی و دروغپردازی؛ اینها جزو تاکتیکهای مسلمانان علوی نیست. دروغپردازها بدانند تا وقتی ما یک چنین موضع و رابطهای را با مردم قهرمان و با ایمانمان داریم، آن دروغزنیهای آنها بازارش کساد است.»
ستمپذیران هم گنهکارند
اگر اهل گشت و گذار در شبکههای اجتماعی باشید احتمالا یک فیلم 30 ثانیهای از شهید بهشتی در مورد مبارزه با ستم را دیدهاید. آیتا... در یک برنامه تلویزیونی حضور دارد و در حالی که یک قاب بسته از او را میبینیم میگوید: «ستمگران به راستی گنهکاران بزرگند، اما ستمپذیر چه؟ ستمپذیری از دیدگاه اسلام همان اندازه گناه است که ستمگری. ای انسان، تو آزادی، به پا خیز! در برابر ستم طبقاتی، ستم گروهی، ستم شخصی، مقاومت کن! تو آزادی. اگر ستمپذیر شدی خود را ملامت کن.»
این فیلم در واقع برشی از میزگرد شهید بهشتی با دکتر حبیبا... پیمان، دکتر نورالدین کیانوری و مهدی فتاپور است که سال 58 و طی سه جلسه از تلویزیون پخش شد. اگر دوست داشتید متن این میزگرد جذاب را بخوانید، میتوانید به کتاب «آزادی، هرج و مرج، زورمداری» که نشر بقعه آن را منتشر کرده است مراجعه کنید.
عاشق شوید
یکی از فیلمهایی که به تازگی از شهید بهشتی فراگیر یا به اصطلاح «وایرال» شده کلیپ «عاشق شوید» است. شهید بهشتی در این سخنرانی، مخاطبانش را به سوی عاشقی و دلبستگی به زیباییهای عالم فرا میخواند و میگوید: «برادرها و خواهرها عاشق شوید. زندگی به عشق است. آدم این عقل حسابگر و معاملهگر را از خانه تنش بیرون نکند، عشق خدا به خانه دلش قدم نگذارد. عاشق شوید، برادرها و خواهرها عاشق شوید، زندگی به عشق است. عقل به آدم زندگی نمیدهد. عقل به آدم حساب میدهد که چه جور بهتر بخورد، چه جور بهتر بخوابد، چه جور بهتر پلاسیده شود، چه جور بهتر دلمرده باشد. عشق است که در درون انسان آتش زندگی و شعله زندگی را بر میافروزاند. مسلمان عاشق است. عاشق خداست. عاشق حق است، عاشق عدل است. عاشق انسان شدن است. عاشق ملکوت است و دنیا با همه زیبندگیها و فریبندگیها برایش صرفاً میدان ساخته شدن و ره پیمودن به سوی آن معبود و معشوق جاودانه است.
فاجعه اختلاف طبقاتی
بیراه نیست اگر بگوییم معروفترین کلیپ شهید بهشتی در شبکههای اجتماعی، یکی از تندترین سخنرانیهای او است. یک سخنرانی صریح و عدالتخواهانه که شاید بتوان گفت کمتر میتوان نمونهای مانند آن را در میان سایر سخنرانیهای شخصیت معروف یافت.
در این کلیپ، صدای شهید بهشتی را میشنویم که با عباراتی تند، جامعه دارای اختلاف طبقاتی را «لجن» میداند و میگوید: «بالا بروید یا پایین بیایید، اصلاً قرآن را بر سر جامعه ای پهن کنید، مادام که در آن جامعه در یک سو گرسنه بیچاره از سرما لرزان وجود دارد، از سوی دیگر متنعمان برخوردار از همه چیز، این جامعه لجن است. تمام چهره اش را هم که با قرآن بپوشانید باز لجن است.
آیا کسی در دنیا منتظر این می شود که ببیند آن جامعه، جامعه قرآنی است یا انجیلی یا توراتی یا بودایی، یا اوستایی یا مائوئیست؟ نگاه می کند اگر در جامعه به همه انسانها به چشم انسان نگاه میشود ضرورتهای زندگی آنها تأمین می شود… در جامعهای دیگر به انسانها به عنوان انسان نگاه نمیشود، احتیاجات آنها بی ارزش است، خیابانهای یک طرف شهر گلکاری دارد، اما طرف دیگرش چندین سال است که چالهچوله هایش به دره و ماهور تبدیل شده.
این جامعه هر برچسبی میخواهد داشته باشد، آیا مردم سالم دنیا در ردهبندی این دو نوع جامعه و خوب و بد کردنش حالت انتظار پیدا میکنند و میگویند ببینیم آیات قرآن در این زمینه چه می گوید؟ یا انجیل در این باره چه گفته؟ نصوص اوستا چه می فرماید؟ اوپانیشادهای آیین هندی چه می گوید؟ کتاب مائو در این باره چه آورده؟ لنین در این زمینه چه گفته؟ مارکس چه گفته؟ این حرفها نیست. منتظر اینها نیستیم. می گوییم این جامعه بد است؛ ناقص است؛ دارای کمبود است. شکی نیست. این قدر بحث نمیخواهد.» شاید برایتان جالب باشد این قطعه سخنرانی، متعلق به یک جلسه تفسیر قرآن است و متن کامل آن در کتاب بایدها و نبایدها به چاپ رسیده است.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: شهید عقل عشق شبکه های اجتماعی عاشق شوید کلیپ ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۴۳۱۲۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شلیک به مغز انقلاب اسلامی
«... مَثَل شهید مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن در پرتو افکندن است، تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده، بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری شهداء شمع محفل بشریتند، سوختند و محفل بشریت را روشن کردند...»
به گزارش ایسنا، کیهان در سالروز شهادت شهید مرتضی مطهری نوشت: «... مَثَل شهید مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن در پرتو افکندن است، تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده، بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری شهداء شمع محفل بشریتند، سوختند و محفل بشریت را روشن کردند...»
این جملات بخشی از یک سخنرانی استاد شهید آیتالله مرتضی مطهری است در شب عاشورای سال ۱۳۹۳ قمری که در مسجد جامع نارمک تهران ایراد شد.
و به راستی که استاد شهید در همیشه زندگیش همچون شمع بود، سوخت و قطره قطره آب شد تا محفلهای خاموش استعمار زده را روشن سازد، خفتگان را از خواب طولانی بیدار کند و به وعده صبح ظهور آنها را به حرکت و جنبش درآورد.
استاد با کلاسها و مجالس سخنرانیاش، با کتابها و مقالاتش و با بحثها و روشنگریهایش در دانشگاه و حوزه و انجمنهای پزشکان و مهندسین و مساجد مختلف، نقشی اساسی در پدید آوردن یک زیرساخت عمیق ایدئولوژیک و تربیت و پرورش صدها و هزاران مسلمان آگاه مبارز برای نهضت امام و انقلاب اسلامی داشت. خودش میگفت: «.... این بنده از حدود... ۱۳۳۲ شمسی که قلم به دسـت گرفته، مقاله یا کتاب نوشتهام، تنها چیزی که در همه نوشتههایم آن را هدف قرار دادهام حل مشکلات و پاسخگویی به سؤالاتی است که در زمینه مسائل اسلامی در عصر ما مطرح است. نوشتههای این بنده، برخی فلسفی، برخی اجتماعی، برخی اخلاقی، برخی فقهی و برخی تاریخی است. با اینکه موضوعات این نوشتهها کاملا با یکدیگر مغایر است، هدف کلی از همه اینها یک چیز بوده و بس.»۱
معلم ایدئولوژی انقلاب
از این رو میتوان اسـتاد شهید مطهری را معلم ایدئولوژی انقلاب برای جوانان و سایر مردم دانست. تعداد ۱۰۵۲ نوار کاسـت باقیمانده از سخنرانیهای استاد در مساجد و حسینیهها همچون حسینیه ارشاد (که خود، پایهگذارش بود) و مساجد الجواد و جاوید و هدایت و... و کلاسهای دانشگاه و جلسات هفتگی در مراکز علمی، ۶۴ عنوان کتاب در معرفی ابعاد مختلف اسلام که بعضا دو جلدی و سه جلدی هستند، مقالات ارزشمند و مستدل در نشریات علمی و آکادمیک و... از جمله جهاد علمی استاد شهید مطهری بود که طی سالهای حیات پربرکتش و از طریق همان کتابها و فایلهای صوتی سخنرانی تا به امروز استمرار داشته است.
جهاد انقلابی در کنار جهاد علمی
هوشمندی استاد مطهری آنجا بود که در کنار این جهاد علمی گسترده، همواره در سطوح بالای نهضت امام و انقلاب فعالیت داشـت اما کمتر کسی از آن آگاه بود. چنانکه بسیاری از انقلابیون تصور میکردند استاد مطهری تنها به تدریس و سخنرانی و کلاسهای دانشگاه سرگرم است و به اصطلاح کاری با سیاست ندارد.
شـاید تا سالها بعد، هیچ کس متوجه نشـد، مرتضی مطهری آرام و سر به کار درس و دانشگاه، عضو شورای روحانیت هیئتهای مؤتلفه اسلامی بود و از سال ۱۳۴۷ وکیل تامالاختیار امام تبعیدی امت در ایران و رابط اصلی ایشان با مردم شد.
چنانکه حجتالاسلام شهید دکتر باهنر درباره ایشان گفته است: «... من برای بعضی برادران و خواهرانی که ممکن است درست از حضور ایشان در صحنه مبارزه اطلاع نداشته باشند، این را عرض کنم؛ دقیقاً در تنظیم اعلامیههای ده سال قبل و پانزده سال قبل، در تفسیر آثار امام که از نجف میرسید، در تهیه بعضی از پیامهای مخفیانهای که بعدها مردم نمیدانستند که از کجا این پیامهای مبارزاتی صادر شد و ظاهراً تصور نمیکردند که مثلاً مرحوم مطهری این طور حضور داشته باشد، اینها پشت پرده توسط ایشان تهیه و به افرادی داده میشد، یا در تنظیم راهپیماییها، در انتخاب به عنوان اولین عضو شورای انقلاب که توسط امام بزرگوار انتخاب شد و تماس با نجف و تماس با پاریس...»۲
اگرچـه در برخی موارد هم، اسـتاد مطهری، این فعالیتها (همچون کمک به فلسـطینیها) را علنی کرد تا حدی که شـک و تردیدهای سـاواک در مورد ابعاد مبارزاتیاش به یقین مبدل گشـت. چنانکه در اسـناد متعددی از سـاواک به این ابعاد اشاره شـده و اینکه در موارد بسیار تحت نظر قرار داشت، اغلب سخنرانیها و کتابهایش به عنوان مدرکی در جهت مخالفت با رژیم پهلوی و طرفداریاش از امام تلقی گردید، ممنوع المنبر و ممنوع التدریس شد، چندین بار دستگیر شد و به زندان رفت و عاقبت، از سوی ساواک صلاحیتش برای ادامه تدریس در دانشگاه رد شد.
دفاع علنی از فلسطین
در تنها موردی که استاد مطهری، مبارزهاش را علنی ساخت، دفاع از فلسطین و مبارزه با اسرائیل بود. شهید مطهری در عاشورای ۱۳۴۸ و در اوج نفوذ صهیونیستها و عوامل اسرائیل در ارکان رژیم شاه، درباره فلسطین سخنرانی کرد و گفت:
«... واللهِ و باللهِ ما در برابر این قضیه مسئولیم. به خدا قسم مسئولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم. واللهِ قضیهای که دل پیغمبر اکرم را امروز خون کرده است، این قضیه است...»
استاد مطهری در همان شرایط برای حمایت از مبارزان فلسطینی به همراه علامه طباطبایی و آیتالله زنجانی، حساب ویژهای باز نمود که مورد هجوم ساواک قرار گرفت و همه فعالیتهایش در دانشگاه و همچنین سخنرانی در مساجد و محافل دانشگاهی زیر ذرهبین و تعقیب و مراقبت دقیق ساواک قرار گرفت.
به دنبال همین موضعگیریها بود که سخنرانیهای استاد مطهری، مساجدی مانند هدایت و جاوید و الجواد را به کانون نهضت امام تبدیل نمود و همین امر موجب تعطیلی آن مراکز از سوی ساواک و دستگیری مجدد استاد گردید که این بار وی را مدتی در بازداشت انفرادی نگه داشتند. با تعطیلی مسجد جاوید در آذرماه ۱۳۵۳، استاد مطهری نیز تا زمان پیروزی انقلاب ممنوع المنبر شد. سرانجام امریه ساواک در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۵۴، ظاهرا به تمامی فعالیتهای استاد مطهری خاتمه داد.
اوج نهضت امام و نقش محوری استاد
در سـالهایی که نهضت امام اوج میگرفت و مردم مسـلمان و جوانان و دانشجویان بر اثر روشنگریها و آموزشهای امثال استاد مطهری با اهداف و آرمانهای اسلام و نهضت آشنایی پیدا میکردند، ایشان به همراه روحانیون مبارزی مانند دکتر بهشتی، جامعه روحانیت مبارز را سازماندهی کرد که در واقع هدایتگر مبارزات و اعتصابات و تظاهرات سالهای ۵۶ و ۵۷ در داخل کشور محسوب میشد.
اعتماد امام به اسـتاد مطهری آنچنان بود که در اوج نهضت، تشکیل شورای انقلاب اسلامی و انتخاب اعضا و همچنین ریاست آن را برعهده استاد گذاردند که تا پیروزی کامل انقلاب و پس از آن تا استقرار نظام جدید، نهضت و کشور را مدیریت کند.
اما استاد مطهری در ساعت ۲۳ یازدهمین روز از اردیبهشت ۱۳۵۸ در حالی که فقط دو ماه و ۲۰ روز از پیروزی انقلاب میگذشت، با گلولهای از اسلحه استعمار و به دست خوارج روزگار بر خاک افتاد.
احسان طبری (یکی از چند نظریه پرداز بلندآوازه مارکسیسم، از اعضای مرکزی حزب منحله توده و عضو برجسته آکادمی علمی شوروی) بارها و به مناسبتهای مختلف از استاد شهید مرتضی مطهری یاد کرد و با قاطعیت گفت که ترور ایشان نمیتواند کار یک گروه نظیر گروه فرقان باشـد. طبری به جدمعتقد بود (و برای این اعتقاد خود نیز دلایل و شـواهد فراوانی میآورد) که ترور استاد مطهری، طرح و برنامه سـازمان سیا و موساد بوده و صرفا با هدف خشک کردن یکی از چشمههای جوشان معارف اسلامی صورت پذیرفته است.۳
اسناد تکان دهنده لانه جاسوسی آمریکا
طرفه آنکه پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، از این مرکز شیطانی، اسنادی به دست آمد که نظر فوق را تایید کرده و حکایت از حضور مستقیم کانونهای استعماری و امپریالیستی در پشت صحنه ترور استاد مطهری داشت.
یکی از دانشـجویانی که در زمان تسـخیر لانه جاسوسی حضور داشت، در مورد وابستگی گروه فرقان به آمریکا در کتابش نوشت:
«...تکان دهندهترین اسناد درباره گروهی به نام فرقان بود. مردم معتقد بودند که گروه فرقان را عناصر خارجی حمایت و هدایت میکنند. اسنادی که در سفارت به دست آمد، درستی گمان مردم را ثابت کرد. این اسناد نشان میداد آمریکا از طریق اشخاص ثالث با گروه فرقان تماس گرفته بود.»۴
یکی از آن اسـناد که در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۵۸ افشا گردید، دلالت کافی بر ارتباط وثیق دستگاه سیاست خارجی آمریکا با این گروه داشت:
«محرمانه
از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه و فوری
یکی از دوستان قدیمی دفتر سیاسی که یک طلبه قدیمی است و سال گذشته مرکز بحثهای ایدئولوژیک برای شاگردانش بود... (میگوید) یازده نفر از شاگردان قدیمی این شخص عضو گروه فرقان در تهران هستند... یکی از اعضای فرقان افتخار میکرد که آنها در نظر دارند خرابکاری را با ترور هفتهای یک روحانی شروع کنند و تا رسیدن به موفقیت ادامه دهند... منبع بیان داشت اعضای گروه فرقان که با آنها در تماس است توجهشان را به اهداف داخلی معطوف کردهاند...»
پیوند و ارتباط گروه فرقان با سفارت آمریکا از طریق «ویکتور تام ست» برقرار میشد که از فعالان جاسوسی در ایران بود و در آن زمان یکی از حلقههای ارتباط سیا و آمریکا با گروه فرقان به شمار میرفت.۵
ساعت ۲ نیمه شب ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸، در حالی که دو، سه ساعتی از شهادت استاد مطهری میگذشت، مثل همیشه، ساعت کوکی اتاقش به صدا درآمد تا استاد را مانند هر شب برای نماز و تهجّد بیدار کند، غافل از آنکه دیگر روح مرتضی مطهری خود به پرواز درآمده بود تا بر ِدوست.
انتهای پیام