حلالی: برانکو به اندازه زحماتش پول گرفته است
تاریخ انتشار: ۷ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۴۳۴۳۶۷
اسماعیل حلالی روز شنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا درباره بازی روز یکشنبه پرسپولیس مقابل پیکان در هفته بیست و دوم لیگ برتر فوتبال کشور گفت: خوشحالم از اینکه بالاخره لیگ برگزار میشود. به نظرم این اتفاق باید زودتر رخ میداد. الان شرایط آب و هوایی مخصوصاً در جنوب کشور خوب نیست اما اینکه با برگزاری لیگ حق به حقدار می رسد اتفاق خوبی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با اشاره به دیدار چهارشنبه شب استقلال و فولاد که به نوعی افتتاحیه لیگ بعد از از بحران کرونا بود عنوان کرد: پیش بینی می شد که آن بازی خوب از آب در نیاید و بازیکن ها و تیم ها مشکل داشته باشند. البته وضعیت پرسپولیس فرق میکند چون واقعا تمرین کردند اما با این حال فکر می کنم در نهایت به ۷۰ درصد آمادگی رسیده باشد.
پیشکسوت تیم فوتبال پرسپولیس ادامه داد: به نظر من کسی مقصر عدم آمادگی تیمها در این شرایط نیست، بالاخره این وضعیتی است که برای همه یکسان است و سرمربی ها هم باید شرایط تیم خود را کنترل کنند.
حلالی در واکنش به این مساله که خیلی از هواداران پرسپولیس این تیم را از الان قهرمان لیگ میدانند، تاکید کرد: درست است که پرسپولیس روی کاغذ شانس اول قهرمانی است اما نباید از الان چنین تفکری داشت چون همین مساله باعث می شود امتیازهای زیادی از دست برود. یادم می آید سال ۷۴ که پرسپولیس قهرمان شد رقیبش در ۶ بازی پایانی فقط یکی، دو امتیاز می خواست تا قهرمان شود اما تمام ۶ بازی آخر را از دست داد تا پرسپولیس به قهرمانی برسد یعنی نمی شود فوتبال را پیش بینی کرد.
وی درباره اختلافاتی که بین برانکو و باشگاه پرسپولیس بر سر پرداخت مطالبات این سرمربی به وجود آمده عنوان کرد: از نظر من باید همان موقع که برانکو از پرسپولیس رفت او را صدا می کردند و از او به خاطر موفقیت هایش تشکر میکردند و این مسائل را حل می کردند تا برانکو برای گرفتن پول فیفا شکایت نکند. حالا وقتی برانکو شکایت کرده این حق باشگاه پرسپولیس است که از خودش دفاع کند. من معتقدم رفتار با برانکو درست نبوده اما پرسپولیس هم باید از حق خودش دفاع کند. برانکو در پرسپولیس زحمت کشید و موفقیت های زیادی به دست آورد اما پولش را گرفت و می گیرد. این در شرایطی است که باشگاه از نظر مالی وضعیت خوبی ندارد اما باید پول برانکو را بدهد به خاطر همین معتقدم که خیلی نمیشود به همه گفت پرسپولیسی چون وقتی پای پول وسط باشد خیلی ها چیزی به اسم پرسپولیس نمی شناسند.
منبع: ایرنا
کلیدواژه: باشگاه پرسپولیس استقلال برانکو ایوانکوویچ اسماعیل حلالی باشگاه پرسپولیس استقلال برانکو ایوانکوویچ اسماعیل حلالی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۴۳۴۳۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مردم ایران عصبانی و بیش از اندازه حسود هستند، اگر به زنی نگاه کنی کشته میشوی!
زیسان: یوهان اشترویس، دریانورد بخت برگشته هلندی در عصر حکومت شاه سلیمان صفوی (اسفند ۱۰۲۶ – ۸ مرداد ۱۰۷۳ خورشیدی/ فوریه ۱۶۴۸ – ۲۹ ژوئیه ۱۶۹۴ میلادی) به عنوان برده وارد ایران میشود. او روایتی خواندنی را درباره تعصب مردان ایرانی نسبت به زنانشان در ۴۰۰ سال قبل نقل میکند که در نوع خود بسیار قابل توجه است.
به گزارش «زیسان»، یوهان اشترویس در ۱۶۲۸ م / ۱۰۳۸-۱۰۳۷ ق یا ۱۶۲۹ م / ۱۰۳۹-۱۰۳۸ ق در روستایی به نام رومر در نزدیکی آمستردام هلند متولد شد. او روایتی جالب از تفاوت رفتار ایرانیان در قیاس با ترکها و سایر ملل با بردگان را نقل میکند.
او پس از چند مرحله گشت و گذار در شرق آسیا، مدیترانه، اروپا و شمال آفریقا، از بد روزگار در جریان سکونت در روسیه تزاری، با شورش قزاقها مواجه شد. او و همراهانش برای فرار از دست شورشیان از آستراخان فرار و رهسپار ایران شدند که در میانه راه از سوی تاتارها به اسارت در آمدند.
تاتارها اشترویس را به بازرگان ایرانی به نام حاجی محمد صالح فروختند. این بازرگان نیز در سال ۱۶۷۰ این دریانورد هلندی را به عنوان برده به تاجر ثروتمند دیگری به نام حاجی بایران علی از اهالی دربند میفروشد. اشترویس در جریان اقامت در ایران اطلاعات ارزشمندی را از ایران آن دوران (عصر شاه سلیمان صفوی) ارائه میدهد.
گزارشهایش در مورد خودکشی، قتل، اعدام، روسپیگری، دزید، راهزنی و رباخواری و... تصویری گویا از مسائل ایران آن دوران به خصوص در شهرهای شماخی و دربند است. البته اشتروس توصیفی جالب و خواندنی را از شمال تا جنوب ایران -از اردبیل تا گمبرون (بندرعباس) - ارائه میدهد.
نکته قابل توجه روایتهای این هلندی بخت برگشته این است که او به عنوان برده در ایران حضور داشته و هیچگونه فرصتی برای ارتباط با اصحاب قدرت نداشته است. روایت او تصویری واقعی از بطن جامعه ایران حدود ۴۰۰ سال قبل است.
در ادامه روایت اشترویس درباره تعصب مردان ایرانی نسبت به زنانشان در ۴۰۰ سال قبل را میخوانید:
«مردم اینجا ذاتاً مستعد خشم و عصبانیت و بیش از اندازه حسودند. اگر بردهای به زنی لبخند بزند یا دوستانه به او نگاه کند، از نظر آنها کاری غیر عادی انجام داده است. در این مورد هیچ دلیلی برای شکایت از اربابم نداشتم ولی همسایه ما به میزان زیادی به این رفتار مشوش و آشفته معتاد بود.
چون برای استفاده از هوای خنک تخت خوابم در پشت بام خانه قرار داشت به خوبی حیاط و باغ همسایه را میدیدم چند زن در باغ و حیاط قدم میزدند و بدون حجاب با یکدیگر بازی میکردند آن مرد چندین بار مرا دید. من نیز او را، دیدم ولی نمیدانست چگونه مانع من شود؛ بنابراین به اربابم گفت بردهات به سوی زنانم سنگ پرتاب کرده است.
با در نظر گرفتن سنگ، شرایط من و سایر بردهها این سخن نادرست بود. اربابم به او گفت باور نمیکنم که چنین ادعایی درست باشد. وی گفت برده ات را ببر وگرنه او را پایین میکشم؛ اربابم به من هشدار داد که مواظب باش و پایین را نگاه نکن، زیرا نمیدانم چه اتفاقی رخ میدهد. چون بسیار کنجکاو بودم تا بدانم که او برای پایین کشیدن من از چه ابزاری استفاده میکند، به پشت بام برگشتم و چند قبضه تفنگ لوله بلند را دیدم که بیرون از پنجره آماده شلیک بودند بی درنگ برگشتم و خیلی زود صدای شلیک تفنگها را شنیدم ولی برخلاف انتظار هیچ آسیبی ندیدم.»
tags # تاریخ ایران ، صفویان سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غولپیکر چینی از پورشه هم گرانتر است! قارچهای زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست میدهند، چه حسی است؟