الان زمان دعوای مجلس و دولت نیست
تاریخ انتشار: ۸ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۴۴۲۱۱۲
به گزارش خبرنگار ایلنا، حجتالاسلام حسن روحانی رییسجمهور صبح امروز یکشنبه هشتم تیر ماه در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا، در سخنانی با اشاره به سالروز شهادت شهید بهشتی، گفت: در سال ۶۰ حوادث بسیار سختی اتفاق افتاد و شاید تلخترین حادثه در سال ۶۰ ماجرای انفجار محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در سرچشمه تهران بود که در آنجا یک شخصیت بسیار والای ما شهید آیت الله بهشتی و ۷۲ نفر دیگر از یاران ایشان در یک حادثه به شهادت رسیدند و البته تعدادی هم زخمی شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: این حادثه آن اندازه مهم بود که مخالفان و ضدانقلاب فکر میکردند که توانستند ضربه نهایی را بزنند، میگفتند که مجلس شورای اسلامی اکنون تعدادی شهید شدهاند، رئیسجمهور هم عزل شده و با این شرایطی که ایجاد شده، انتخابات هم برگزار نخواهد شد و فکر میکردند که این ضربه، یک ضربه نهایی است.
رییسجمهور در ادامه اظهار داشت: خب امام با آن توان و بیان قوی خود و بعد هم مردم به صحنه آمدند و واقعا حادثه ۷ تیر کشور را عوض کرد، همه مردم حالت دیگری پیدا کردند و این جمله که «ایران پر از بهشتی است» که در تشییع جنازه ایشان گفته شد، یک تحول عظیمی را به وجود آورد و در آن زمان یک مثلث شوم از نظر امنیتی بالای سر کشور بود، مثلثی متشکل از آمریکاییها، صدام و منافقین که این مثلث شوم کشور را دچار مشکلات عظیم کرد.
وی افزود: ما یک شخصیت والای کمنظیر از لحاظ علمی، مدیریتی، جامع بودن و مسلط بودن به شرایط سیاسی دنیا، مسلط بودن به چند زبان زنده دنیا را متاسفانه از دست دادیم، به همان دلیل هم به خاطر اهمیت این حادثه هفته قوه قضاییه هم در همین ایام واقع میشود. ما هم خدمت همه قضات کشور و مسئولان قوه قضاییه تبریک عرض میکنیم این ایام را و گرامی میداریم.
روحانی در ادامه با تاکید بر لزوم همدلی و انسجام میان قوای سهگانه بیان داشت: در این شرایط کشور تنها راه ما روابط صمیمانه میان سه قوه است و راه دوم برای ما وجود ندارد، در این شرایط کشور، حتما باید وحدت و یگانگی بین قوا وجود داشته باشد، همان سخنانی که من در روز افتتاح مجلس جدید گفتم که پیوند ما را به پیروزی میرساند. اگر همه با هم پیوند لازم و دوستی داشته باشیم و منسجم باشیم، انشاءالله خداوند پیروزی را نصیب ما خواهد کرد.
وی ادامه داد: جالب هم است که این چند ماه پشت سر هم قرار گرفته است، خرداد متعلق به مجلس است، تیر متعلق به قوه قضاییه، نیمه مرداد هم زمانی است که متعلق به دولت است و رئیسجمهورهای جدید دولت را تحویل میگیرند، هشتم شهریور هم هفته دولت است و این نهادها همانطور که ماههای آنها متصل است باید با هم متحد باشند.
رئیسجمهور با اشاره به تحریمها و فشارهای اقتصادی بر کشور وجود دارد، گفت: سال ۹۹ سختترین سال اقتصادی ماست، تحریمها یک طرف بیماری که آمده است از یک سوی دیگر بر فضای کشور تأثیر گذاشته است.
وی با بیان اینکه چنین وضعیتی و فشار اقتصادی در کشور ما مثل و مانند نداشته است، گفت: فشارهای اقتصادی از سال ۹۷ آغاز شد، سال ۹۸ بیشتر شد و امروز در شدیدترین حالت خود قرار دارد و با بیماری که آمده بیشتر شده است. چنین بیماری در یک قرن اخیر بیسابقه است و از ۱۰۲ سال پیش چنین بیماری مسری نبوده است که شرایط را سخت و بسیار خطرناک کند.
روحانی خاطرنشان کرد: کمتر بیماری در جهان وجود دارد که بر همه جنبههای زندگی از روابط بینالمللی گرفته تا اقتصاد تاثیر بگذارد. شما مشاهده کنید کشورهایی که اقتصاد تحت فشار نداشتند، امروز چه شدند، امروز در آمریکا ۲۵ درصد بیکار شدند، برخی از مشاغل به طور کامل تعطیل شدند، ۲ الی ۳ ماه سراسر دنیا تعطیل شده و اقتصاد جهانی ضربه دیده است.
وی ادامه داد: این بیماری چنان تاثیراتی بر اقتصاد گذاشته است که بر همه ابعاد تاثیر گذاشته است؛ تولید در دنیا کاهش پیدا کرده و این بیماری یک یه حادثه جهانی است. مقام معظم رهبری فرمودند کسی نباید این بیماری را ساده انگارد. بله این بیماری خطرناک است که بر همه چیز تاثیرگذار است. سرمایههای بسیاری از کشورها خارج شده است.
رئیس جمهور تاکید کرد: با وجود این شرایط امروز یک ریال هم از بانک مرکزی استقراض نکردیم، سال گذشته هم دریافت نکردیم. شما ببنید دنیا چه وضعی دارد و ما امروز کجا هستیم.
وی ادامه داد: در دوران کرونا اتفاقات اجتماعی بسیاری افتاد در آن دوران مشاهده کردید که خشونت خانگی در بسیاری از کشورها چه کرد.
رئیس دولت تاکید کرد: مردم نباید خیال کنند یک آنفولانزایی بود و رفت، خیر چنین نیست این بیماری خطرناک است.
روحانی با بیان اینکه ما امروز یک بار مسئولیت بسیار سنگینی بر دوش داریم، گفت: کار وزارت بهداشت و درمان، بخش تولید، حمل و نقل، کشاورزی، صنعت، بانک مرکزی، اقتصاد و بورس افتخار آفرین و کم نظیر بود.
وی افزود: من خدمت ملت ایران شهادت میدهم که همه مسئولانی که من میشناسم شش ماه است که حتی یک روز هم استراحت نکردهاند و شبانه روز در حال تلاش هستند البته این به این معنا نیست که همه مشکلات مردم حل شده بلکه یکسری از مشکلات آنها همچنان باقی مانده است.
رئیس دولت دوازدهم با اشاره به بسته معیشتی گفت: کمک معیشتی دیگری نیز از آبان ۹۸ برای ۱۸ میلیون خانواده شروع شده و پرداخت میشود؛ این بستههای معیشتی و اضافه حقوق، حداکثر توان دولت بوده و امروز نیاز به استقراض خارجی و داخلی نداریم و به وحدت و اتحاد و تعامل و همکاری و یاری یکدیگر احتیاج داریم.
وی اضافه کرد: ما باید متحدتر و متشکلتر در کنار هم باشیم، الان موقع دعوای مجلس و دولت نیست؛ وقت دعوای قوه قضاییه با مجلس نیست، بلکه باید این سه قوه در کنار یکدیگر باشند و نیروهای مسلح با آنها متحد شوند و رهبری معظم بالاسر همه اینها باشد و مردم در صحنه حضور داشته باشند، بدون حضور مردم، ما موفق نخواهیم بود، اگر یاری مردم باشد، ید الله مع الجماعه و انشاالله دست خدا بالای سر ما خواهد بود.
رئیسجمهور گفت: همه ما میدانیم که ما با این ویروس از دی و بهمن ماه مواجه شدیم؛ این ویروس قدم به قدم همه جهان را گرفت و هیچ کشوری را استثنا نکرد، همه کشورها دچار این گرفتاری شدند و ناچار شدند محدودیتها را اعمال کنند و پس از مدتی محدودیتها را کاهش دادند. در کشور ما نیز این ویروس وارد شد و شیوع پیدا کرد، در حال حاضر هم شاهد هستیم که هر استانی که قبلاً بارانداز این ویروس نبوده الان بارانداز این ویروس شده است.
وی ادامه داد: ما این ویروس را داریم و با ادامه راه خواهیم داشت، شش ماه از این بیماری گذشته تا امروز واکسنی برای این بیماری نیامده است. ممکن است این وضع تا یک سال دیگر نیز ادامه داشته باشد، پس ما باید خودمان را برای بلندمدت آماده کنیم؛ بنده از هفته اول شیوع این ویروس گفتم ما باید با این ویروس مدت مدیدی زندگی کنیم و سازگاری داشته باشیم و خودمان را آماده کنیم.
روحانی گفت: مردم ما بدانند این ویروس وارد هر استانی شد و شیوع پیدا کرد کار ما این است که نگذاریم افزایش پیدا کند.
رئیس دولت دوازدهم بیان کرد: اینکه همیشه گفته میشود مردم اصول بهداشتی را رعایت کنند، برای این است که ما با کمترین خسارت و پیچیدگی عبور کنیم.
وی با بیان اینکه فاصلهگذاری اجتماعی اولین اصل مقابله با کروناست، گفت: حالا در این شرایط باید همه صنوف، مشاغل و مردم باید اصول بهداشتی را مراعات کنند و ما راه دوم نداریم و تنها راه، مراعات اصول بهداشتی و رعایت فاصلهگذاری است، مراقب این باشیم که اگر جایی جمعیت زیاد بود از ماسک حتما استفاده کنیم و به طور مداوم نیز دستمان را بشوییم.
ادامه دارد...
منبع: ایلنا
کلیدواژه: حسن روحانی رییس جمهور شهید بهشتی رییس جمهو رئیس جمهور قوه قضاییه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۴۴۲۱۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مردم گم شده در دعوای سیاسی بر سر تورم!/یک ضربه دیگر بر بار شیشه/بازی بنسلمان با کارت فلسطین
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که فلسطین محور اجلاس سازمان همکاری اسلامی، تأثیر توافق احتمالی حماس و اسرائیل بر تنشهای منطقه، کلاه بیمهای بر سر کارگران ساختمانی و بازداشت عوامل پشتیبان گروهک جیشالظلم در راسک در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
یک ضربه دیگر بر بار شیشه
مهرداد احمدی شیخانی طی یادداشتی در شماره امروز شرق نوشت: در گذشته و در مفاهیم سنتی، اداره امور جامعه به شرطی بسامان بود که یک شهر یا سرزمین دارای حاکم یا مدیر خوبی بود؛ چراکه همه چیز به یک نفر ختم میشد. بر این معنا و مبنا هم بود که ما با نصایحالملوک طرف بودیم و صاحبان رأی و نظر، برای اداره بسامان جامعه، سعی بر آن داشتند تا مواردی را به فرد صاحبفرمان «یادآوری» کنند. میگویم یادآوری و نه «گوشزد»؛ چراکه امر بر این دایر بود که حاکم، خود میداند که چه چیز به صلاح است و چه چیز به صلاح نیست؛ و مصلحان نیز فقط از جهت یادآوری آنچه ممکن بود به سببی فراموش شده باشد، نکاتی را «یادآور» میشدند؛ از همین رو است که سعدی را مصلحالدین میگویند و در مفاهیم کهن، ازآنجاکه دین و دولت یکی انگاشته میشود، سعدی جزء کسانی است که مصالح زمانه خود را میداند و «گلستان» او میشود همان «نصیحتالملوک».
اما جهان به مرور که نو میشود و گام به گام پا به عصر مدرن میگذاریم، کمکم از دوران حکمران خوب هم دور میشویم و به سبب آنکه دیگر، امور یک جامعه نمیتواند فقط از طرف یک نفر اداره شود، بهناچار و برای تمشیت امور، ساختار به وجود میآید و خواسته و ناخواسته، از حکمران به حکمرانی میرسیم. این اتفاق به اراده رخ نمیدهد؛ بلکه ناگزیر زمانه است و هم از این رو است که در این عصر نیز دیگر جایی برای مصلحالدین و نصیحتالملوکی نیست؛ چراکه حتی اگر بعضی سعی کنند که همه چیز را در ید قدرت یک نفر بدانند و چه از باب مقدربودن یک فرد یا مقصر معرفیکردن یک فرد، الزاما به نتیجه نمیرسند؛ چراکه بسیار پیش میآید که یک فرد میرود و دیگری جایگزین او میشود؛ ولی اوضاع تغییری نمیکند. پس این نشانهها دلیلی است بر همان که در عصر حاضر و جهان مدرن با پیچیدگیهای بسیاری روبهرو هستیم و این فرد نیست که حکومت میکند و حکم میراند؛ بلکه این سیستم است که حکم میکند و حکمرانی میکند. اما آیا واقعا چنین است و افراد هیچ جایی در «بسامانی» و «بیسامانی» امور ندارند؟ و آیا فقط این سیستم است که اگر به صلاح شد، امور هم راه صلاح در پیش میگیرند؟ اگر چنین است که همه چیز، فقط سیستم باشد ولاغیر، چرا در همین جهان مدرنشده و در همان جوامعی که خیلی پیشتر از ما مصلحالدینی را کنار گذشتهاند و به سیاستورزی مدرن رسیدهاند، جانشینکردن یکی به جای دیگری، همچنان مرسوم است؟ مثالی بزنم؛ از سال ۱۴۰۰ و با انتخابات شورای شهر، وضعیت اداره شهر تهران تغییر کرد و حتی از منظر بعضی کاملا زیر و رو شد که البته انصاف آن است که کاملا زیر و رو نشد؛ ولی آنچه میبینیم، نشانههایی از تخریب را با خود دارد. مثلا در شهری مانند تهران که وجود هر درخت برایش حیاتی است، شاهدیم که «فرمان بیخکنی درختان»، با بهانههایی غریب از سوی شهردار صادر میشود و حتی دستِ «ارهکنندگان» درختان چه باز و گشاده شده، چنانکه هنوز داستان تخریب پارک قیطریه در همین نوروز به پایان نرسیده، حال خبر حصارکشی در پارک لاله را میشنویم و تخریبی دیگر. این درست که آنچه در حکمرانی عصر حاضر مهم است، نه حکمران؛ بلکه ساختار حکمرانی است؛ ولی همین که طوماری با چند صد هزار امضا جمع میشود تا بلکه بتوان جلوی تخریب پارکها از طرف شهردار را گرفت، حکایت از آن دارد که افراد درون ساختار هم در حکمرانی مطلوب، اهمیت دارند. برای همین هم هست که میگوییم باید از همه ظرفیتهای ممکن برای اثرگذاری بر حکمرانی استفاده کرد و قطعا غیر از امضای آن طومارها، تلاش برای اینکه شورای شهری داشته باشیم که از درون آن شهرداری بیرون نیاید که همتش بر تخریب فضای سبز تهران باشد، هم اهمیت دارد، چه برسد به اینکه به قول «سعید حجاریان»، اگر یک ضربه دیگر بر این بار شیشه زده شود، دیگر چیزی باقی نخواهد ماند که حالا نگرانش باشیم یا نه؛ و حالا یک سال دیگر تا انتخابات ۱۴۰۴ باید تصمیم بگیریم که آیا میخواهیم برای جلوگیری از ضربه آخر بر این بار شیشه، تمام تلاشمان را بکنیم یا همچنان اعتقاد داریم که نباید از همه توانمان برای جلوگیری از پایان کار، با کمترین هزینه ممکن، استفاده کنیم؟
مردم گم شده در دعوای سیاسی بر سر تورم!
مهدی حسن زاده طی یادداشتی در شماره امروز خراسان نوشت: طی روزهای اخیر انتشار برخی آمارها در زمینه نرخ تورم محل مجادله چهرههای رسانهای و سیاسی موافق و مخالف دولت شده است. در سالهای اخیر به دلیل انتشار همزمان نرخ تورم از سوی دو منبع یعنی مرکز آمار و بانک مرکزی و تفاوتی که بین نرخ اعلام شده از سوی این دو مرکز است حرف و حدیثهایی درباره وضعیت نزولی یا صعودی نرخ تورم مطرح شده است. اجازه دهید ابتدا به این دوگانگی آماری، دلایل بروز آن و تبعات آن بپردازیم و سپس وارد مناقشه سیاسی در این باره شویم.
واقعیت این است که از سال ۱۳۱۵ هجری شمسی در ایران نرخ تورم توسط بانک ملی محاسبه شده است. از میانه سال ۱۳۳۹ با تاسیس بانک مرکزی، این وظیفه به بانک مرکزی محول شد و تاکنون بانک مرکزی این نرخ را محاسبه کرده است. از ۱۳۸۱ مرکز آمار ایران نیز وارد این عرصه شد و نرخ تورم را محاسبه کرد. بانک مرکزی معتقد است برمبنای وظیفه ذاتی خود برای مهار تورم و سیاست گذاری در این عرصه خود باید وضعیت تورم را رصد کند. علاوه بر این، چون از گذشته دور این نرخ را محاسبه کرده است، ادامه محاسبه آن برای محققانی که میخواهند روند بلندمدت تورم را بررسی کنند، ضروری است. از سوی دیگر مرکز آمار ایران هم به عنوان مرجع رسمی و اصلی آمار در کشور، محاسبه آمارها و شاخصها در بخشهای مختلف از جمله اقتصاد را وظیفه خود میداند و معتقد است که باید تورم را به عنوان یکی از مهمترین شاخصهای اقتصادی محاسبه کند. در این میان اگرچه استدلال هر دو قابل قبول به نظر میرسد، اما برای معضل دوگانگی آماری چه میشود کرد؟!
اگر بپذیریم که با وجود هزینههای دوگانگی آماری، هر دو مرجع محاسبه و اعلام نرخ تورم به کار خود همچنان ادامه دهند، این پاسخ مطرح میشود که ملاک کدام یک از این آمارها باشد. به ویژه جایی که قوانین در مواردی نظیر تعیین دستمزد یا محاسبه ارزش روز دیون برای استفاده در محاکم حقوقی و قضایی منتظر اعلام نرخ تورم است. به ویژه این که در مواردی نظیر محاکم حقوقی، ملاک نرخ تورم بانک مرکزی است.
باز هم اگر با لحاظ این ملاحظات دوگانگی آماری را بپذیریم، لاجرم بازی سیاسی پیرامون این دوگانگی آماری توسط سیاسیون نیز گریزناپذیر، اما قابل نقد است. در حقیقت به نظر میرسد راهکار مواجهه با این دوگانگی آماری، تقبیح سوء استفاده از این دوگانگی است. جایی که به عنوان مثال به دلیل بالاتر بودن نرخ تورم بانک مرکزی، مسئولان دولتی در زمان انتقاد از تورم پایان دولت قبل به نرخ بانک مرکزی استناد میکنند و در زمان ارائه گزارش عملکرد دولت فعلی، نرخ تورم مرکز آمار را ملاک قرار میدهند. مخالفان دولت نیز به صورت برعکس از همین روش استفاده میکنند و برمبنای این که کدام نرخ بالاتر است، عملکرد دولت در موضوع تورم را با نرخ بالاتر میسنجند. این در حالی است که نرخهای محاسبه شده متفاوت لزوما بر هم برتری علمی ندارد و به دلیل تفاوتهایی در سال پایه و تفاوت در وزن دهی به کالاها و همچنین تفاوت در محل جمع آوری آمار (بانک مرکزی تورم شهری و مرکز آمار تورم مجموع شهرها و روستاها را محاسبه میکند) به نرخهای متفاوتی میرسند. صدالبته تورم از یک دهک به دهک دیگر و حتی از خانواری به خانوار دیگر متفاوت است. برای خانواری که اجاره خانه میدهد تا خانواری که چنین هزینهای ندارد و همچنین سایر تفاوتها در سبد مصرفی کالا و خدمات خانوارها، میتوان نرخ تورم متفاوتی را محاسبه کرد، اما در هر حال آن چه محاسبه میشود میانگینی از کل جامعه است.
از همه این موارد که بگذریم مشغول شدن به چنین دعوای آماری و غفلت از آن چه که در واقع از مسیر تورم به مردم تحمیل شده، دور شدن از متن جامعه و فاصله گرفتن از چالش مهم مردم است. واقعیت این است که در تورم بالای ۴۰ درصد که طی ۵ سال اخیر در اقتصاد ایران با آن مواجه بوده ایم، تفاوت چند درصدی بین نرخ مرکز آمار و بانک مرکزی برای مردم مهم نیست و اساسا دعوای این که تورم مثلا ۳۵ درصد است یا ۴۵ درصد برای مردم موضوعیتی ندارد. برای مردم افت شدید قدرت خرید و تحمیل چند سال متوالی تورم بالا مهم است و مسئله اساسی است. این که بخواهیم اثبات کنیم تورم از ۵۰ درصد به ۳۰ درصد رسیده یا از ۴۰ درصد به ۵۰ درصد افزایش یافته است، در مسئله ملموس مردم تغییری ایجاد نمیکند؛ لذا این که بخواهیم در هر حال اثبات کنیم تورمی که کاهش یافته است در حال حاضر به ۳۰ درصد رسیده است، موفقیت خاصی نیست و نشان میدهد اقتصاد ایران همچنان با تورم بالاتر از میانگین چند دهه گذشته خود دست و پنجه نرم میکند و چنین وضعیتی با توجه به جبران نشدن قدرت خرید مردم، نشان دهنده موفقیت در زمینه تورم نیست.
بازی بنسلمان با کارت فلسطین
محمدرضا ستاری طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت با عنوان بازی بنسلمان با کارت فلسطین نوشت: در هفتهای که گذشت، همزمان با برگزاری مجمع جهانی اقتصاد در عربستان سعودی و سفر وزیر خارجه آمریکا به منطقه، دوباره بحث عادیسازی روابط میان ریاض و تلآویو مطرح شد. به گفته برخی مقامات و رسانههای غربی، صحبتها پیرامون این توافق عادیسازی به صورت جدی میان طرفین ادامه یافته و آمریکاییها ابراز امیدواری کردهاند که چنین توافقی بهزودی میان سعودیها و رژیمصهیونیستی برقرار شود.
این موضوع در حالی مطرح میشود که در تابستان سال گذشته نیز صحبتهایی جدی در خصوص قریبالوقوع بودن توافق میان عربستان و رژیمصهیونیستی مطرح شده بود، اما بعد از هفتم اکتبر و به واسطه جنگ غزه و تحولاتی که در منطقه صورت گرفت، بسیاری از کارشناسان معتقد بودند که چنین توافقی با توجه به شرایط پیش آمده عملا از دستور کار خارج شده است. در همین رابطه سوال مهم این است که چطور در شرایط کنونی و در اوج کشتار غیرنظامیان در نوار غزه، سعودیها به عنوان داعیهدار رهبری جهان اسلام حاضر شدهاند دوباره در مورد عادیسازی روابط با رژیمصهیونیستی وارد مذاکره و گفتگو شوند؟
برای بررسی این مساله توجه به چند نکته حائزاهمیت است؛ نخست اینکه از سال گذشته عربستان سعودی ۳ شرط اساسی را برای برقراری رابطه با رژیم صهیونیستی برای آمریکاییها تعیین کرده بود. شرط اول، یک توافق امنیتی جدید میان ریاض و واشنگتن بود که علاوهبر تعهد آمریکا مبنیبر حمایت از عربستان در صورت حمله کشور ثالث، سلاحهای مدرن و استراتژیک را نیز در اختیار این کشور قرار بدهد.
شرط دوم در خصوص برنامه هستهای عربستان سعودی است؛ در این میان هرچند آمریکاییها با پیشبرد و حمایت از برنامه هستهای عربستان موافقت کردهاند، اما موضوع اساسی این است که ریاض خواستار غنیسازی در خاک خود بوده و آمریکاییها با چنین موضوعی مخالفت کردهاند. به همین دلیل به عربستان پیشنهاد شده تا مدل برنامه هستهای امارات برای آنها نیز اجرا شود یعنی برای ساخت نیروگاه و فناوری هستهای، ایالات متحده وارد عمل شود، اما غنیسازی در خارج از خاک این کشور مانند امارات صورت بگیرد.
شرط سوم و مهم دیگر سعودیها برای آمریکا جهت عادیسازی روابط با اسرائیل نیز موضوع دو کشوری براساس مرزهای ۱۹۶۷ است؛ امری که با وجود تمامی شعارها و تاکیداتی که کشورهای غربی و برخی کشورهای منطقه در این مورد دارند، عملا باتوجه به تحولات در سرزمینهای اشغالی و ماهیتی که رژیمصهیونیستی دارد، امکانپذیر نخواهد بود چراکه شرط ابتدایی و اصلی تحقق این موضوع عقبنشینی صهیونیستها از کرانه باختری و توقف شهرکسازیهاست که بهطور قطع رژیم صهیونیستی مگر در شرایط خاص و استثنایی زیر بار آن نخواهد رفت بنابراین در شرایطی که بهنظر میرسد شرط سوم سعودیها برای عادیسازی روابط با اسرائیل جنبه ظاهری برای دستیابی به دو شرط اول دارد، برای پاسخ به این سوال که چرا بنسلمان در چنین شرایط حساسی که کلیت جامعه جهانی نسبت به کشتار و نسلکشی در نوار غزه زبان به اعتراض گشودهاند حاضر به گام برداشتن به سمت عادیسازی روابط با رژیمصهیونیستی شده، میتوان گفت که از یک منظر شاید سعودیها زیر بار فشارهای سنگین ایالاتمتحده ناچار به پذیرش چنین خواستهای شدهاند.
از منظر دوم، اما این احتمال وجود دارد که با توجه به پیچیدهتر شدن معادلات در منطقه و فشارهایی که آمریکا و رژیمصهیونیستی از منظر افکار عمومی بینالمللی به واسطه کشتار غیرنظامیان در غزه متحمل شدهاند، بنسلمان شرایط را برای اخذ بیشترین امتیازات ممکن از دولت بایدن فراهم دیده و به همین دلیل فارغ از تمامی جنبههایی که مرتبط با نقش این کشور در جهان اسلام میشود، با کارت فلسطین به دنبال یک توافق امنیتی جامع جدید با آمریکا و پیشبرد طرح جاهطلبانه هستهای خود است.