کرونا و سلامت روانی و اجتماعی جامعه
تاریخ انتشار: ۹ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۴۵۸۴۳۹
ایسنا/خراسان رضوی شرایط بحران همهگیری بیماری کرونا علاوه بر افزایش عوامل منفی مانند اضطراب، باعث ایجاد عوامل مثبت مانند همبستگی و مشارکت اجتماعی نیز شده است که بهصورت منفی و مثبت بر سلامت روان تاثیر گذار است.
کرونا ویروس ها بزرگترین عامل ابتلا به سرما خوردگی هستند که بیشتر در زمستان و بهار باعث سرماخوردگی میشوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این پژوهش که توسط سوسن علیزاده فرد استادیار روانشناسی و مجید صفاری نیا استاد روانشناسی دانشگاه پیام نور انجام شده، آمده است: «از مهمترین نشانههای این بیماری، علائم حاد تنفسی است که در ۲درصد موارد منجر به مرگ بیمار میشود. با توجه به قدرت شیوع و انتقال بیماری، سازمان بهداشت جهانی در ۴ فوریه وضعیت اضطراری اعلام کرد و توصیه نمود تا کشورها انتقال فرد به فرد این بیماری را از طریق کاهش تماس افراد بهخصوص افراد مبتلا وکارکنان بخشهای مراقبت و درمان بیماران کاهش داده و گسترش جهانی آن را کنترل نمایند. متاسفانه این روش به تنهایی کارساز نبود و تعداد فزاینده مبتلایان نشان داد که علاوه بر بیماران، تعداد زیادی از ناقلان بدون علامت نیز در جامعه حضور دارند. این امر موجب شد تا برخی مناطق مجبور به انجام قرنطینه خانگی کامل یا اجرای مراقبتهای پیشگیری در سطح کلان و ملی در شهر، استان یا حتی کشور شوند».
پژوهشگران در رابطه با علل ایجاد اضطراب در بیماران، در این پژوهش آوردهاند: «اجرای این سیاستهای بهداشتی با وجود پیامدهای مثبت، موجب بروز اثرات منفی روانشناختی در سطح جامعه شده است. ترس از بیماری، مرگ، انتشار اخبار غلط و شایعات، تداخل در فعالیتهای روزمره، مقررات منع یا محدودیت سفروعبور و مرور، کاهش روابط اجتماعی، بروز مشکلات شغلی و مالی و دهها پیامد دیگر این شرایط، سلامت روان افراد جامعه را تهدید میکند. پژوهشها نشان میدهند که بروز بیماریهایی مانند بیماریهای تنفس به علت مشکلات جدی جسمانی و کاهش کیفیت زندگی بیماران باعث بروز اضطراب ناشی از بیماری خواهند شد. بیشتر تحقیقات بر اضطراب بیماران تمرکز دارند، اما واقعیت آن است که در زمان همهگیری یک بیماری مانندکرونا، ترس از بیماری و ترس از مرگ، درکنار آشفتگی فعالیتهای روزمره، موجب می شود تا افراد سالم نیز با اضطراب بیماری درگیر شوند».
کرونا یک رخداد بزرگ اجتماعی است
بر اساس این پژوهش: «این شکل از همهگیری یک بیماری، در واقع یک رخداد بزرگ اجتماعی است که نه تنها در سطح یک منطقه، که در سطح کشور و حتی دنیا مطرح شده و لازم است تا آثار اجتماعی آن نیز مورد توجه قرار گیرد. از دیدگاه جامعه شناسی، شیوع بیماریهای واگیر مانند زمانی است که حوادث و بلایای طبیعی رخ میدهند. همهگیری بیماریهای خطرناک در سطح جامعه و بروز تلفات انسانی فراوان نیز جزو بلایای طبیعی قلمداد میشوند. به نظر میرسدکه شاید بروز همه گیری بیماری کرونا، علاوه بر اثرات منفی روانشناختی مانند استرس، موجب اثرات مثبت نیز بر شاخصهای اجتماعی مانند همبستگی اجتماعی شده باشد».
قرنطینه خانگی موجب اضطراب و عدم پیشبینی آینده میشود
محققان در رابطه با شرایط بحرانی کرونا و الزامات آن، اظهار کردهاند: «شرایط بحرانی همهگیری بیماری میتواند باعث آثار مثبت و منفی روان و اجتماع شود که به نوعی بر سلامت روان افراد جامعه اثرگذار هستند. مطابق با دیدگاههای جدید، سلامت به معنای سطح بالایی از سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی مفهوم سازی میشود به طوری که کمبود در هریک منجر به کاستی در سایر ابعاد شده و عوامل تأثیرگذار در هر مورد موجب تاثیر بارز بر روی ابعاد دیگر خواهد شد. بنابراین لازم است تا تغییرات سلامت روان با توجه به عوامل روانشناختی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته و تبیین شود.
در شرایط بحران، ساختارهای اجتماعی و فردی زندگی دچار آشفتگی میشود. آشفتگی ساختارهای فردی، به معنای کاهش قدرت کنترل فرد و کاهش پیشبینی پذیری جریان زندگی است. مثلا در دوران قرنطینه خانگی، روال زندگی فرد مختل شده و در نتیجه کمتر میتواند آینده خود را پیشبینی کند و برای آن برنامهریزی نماید. افراد احساس میکنند که از میزان کنترل آنها بر جریان زندگی کاسته شده و این شرایط موجب احساس عدم امنیت میشود. آبراهام مزلو (پدر روانشناسی انسانگرایانه) امنیت را یکی از نیازهای اساسی بشر دانسته و آن را قدرت پیشبینی آینده تعریف میکند. این عدم امنیت، موجب اضطراب خواهد شد. اضطراب اساسیترین خصوصیت شرایط بحران بوده و در ایجاد آن، پیشبینی ناپذیری آینده بیشترین سهم را داراست.
کرونا، مشارکت و همبستگی اجتماعی را افزایش میدهد
در این پژوهش آمده است: «تاثیر این شرایط بر اجتماع، پیامدها و آثاری متفاوت و دوگانهای را نشان میدهد. از سویی موجب آشفتگی اجتماعی و ضعیف شدن قواعد اجتماعی شده و با تفاوت اجتماعی و خودخواهی، نفع طلبی فردی را افزایش میدهند. اما از سویی دیگر ممکن است سبب تقویت و تحکیم همبستگی اجتماعی، همکاری مردم، توسعه فعالیتهای خیریه و سازمانهای مردمی، تقویت روابط و مناسبات عاطفی، تحکیم خانواده و نیز افزایش انگیزه کار و تلاش، مشارکت و دگرخواهی و دگریاری منجر شود و به طور کلی مشارکت و همبستگی اجتماعی را افزایش میدهد».
پیشگیری و کنترل بیماری یک هدف مشترک برای مردم است
بر اساس این پژوهش: « ممکن است ساختارهای جدید ناسازگار یا سازگار با سلامت روان باشند. مثلا ممکن است کاهش روابط اجتماعی، موجب افزایش احساس تنهایی شود یا ادراک فرد از حمایت اجتماعی را کم کند. پژوهشها نشان دادهاند که در چنین شرایطی سلامت روانی فرد به مخاطره خواهد افتاد زیرا حمایت اجتماعی، اثرات مثبتی بر سرسختی روانی و کیفیت زندگی میگذارد. همچنین ممکن است در موقعیتهای بحرانی، ساختارهای سازگار نیز شکل گیرند. مثلا شرایط بحرانی سبب شود تا همه افراد جامعه در یک حرکت همسو و دارای هدف و ارزشهای مشترک، پیشگیری و کنترل بیماری را در پیش گیرند. به عبارت دیگر شرایط بحران موجب شود تا معنای جدیدی در زندگی اجتماعی افراد بوجود آید که قبلا مشابه آن یا وجود نداشته یا بسیار کمرنگ بوده است.
در شرایط کرونا قطع ارتباط اجتماعی، یک کنش اجتماعی کاملا مثبت است
در این معنای جدید، رفتار همه افراد جامعه دارای کارکردی یکسان و بهخصوص وابسته به هم میشود. این احساس که رفتار فرد به شدت بر جامعه اثرگذار است، حس مثبتی است که شاید قبلا به این شکل در زندگی افراد وجود نداشته است. در این شرایط حتی قطع ارتباطات اجتماعی، یک کنش اجتماعی با ارزشگذاری کاملا مثبت تلقی میشود. اگرچه ساختارهای اجتماعی معمولی از بین رفته یا دچار اختلال شده است اما میتواند در جامعه، ساختارهای اجتماعی قویتر با کارکرد مثبتتری بهوجود آورد. فردی دارای سلامت اجتماعی قلمداد میشود که علاوه بر رضایت از زندگی، آن را هدفدار دیده، بر زندگی خود تسلط داشته و خود را حاکم بر زندگی و نه قربانی آن ببیند».
محققان این پژوهش با اشاره به اینکه رعایت رفتارهای پیشگیری کننده از بیماری کرونا، همان هدف تازهای است که زندگی اجتماعی مردم را تحتتأثیر قرار داده است، عنوان کردهاند: «این هدف تازه، موجب شده تا افراد احساس کنند که با تبعیت از آن میتوانند نه تنها بر سلامت جسمی خود، که بر سلامت جامعه نیز تسلط داشته و خود را حاکم بر شرایط و نه قربانی آن ببینند. این حس مشترک، در اصطلاح جامعهشناسی همبستگی و مشارکت اجتماعی نامیده میشود. در جامعه ایران، با توجه به فرهنگ جمعگرایانه و ارزشهای ملی و دینی مبتنی بر یکپارچگی و همبستگی، همواره در شرایط بحرانی شاهد آن بودهایم که ساختارهای تازه بر اساس این ارزشها شکل گرفتهاند و موجب وفاق و همبستگی اجتماعی و مشارکت جمع شده است.
همبستگی اجتماعی عاملی تاثیرگذار در مقابله با کرونا
نتایج پژوهش حاضر نیز تایید نمود که بخشی از تغییرات سلامت روان تحت تأثیر همین همبستگی اجتماعی بوده و موجب مقاومت در برابر اختلالات و آسیبهای روانشناختی شده است. بنابراین مشخص میشود که شرایط بحران همهگیری بیماری کرونا علاوه بر افزایش عوامل منفی مانند اضطراب، باعث ایجاد عوامل مثبت مانند همبستگی و مشارکت اجتماعی نیز شده است که بهصورت منفی و مثبت بر سلامت روان تاثیر گذار است. از همین رو، پیشنهاد میشود تا از این ظرفیت مهم اجتماعی جهت حفظ و ارتقاء سلامت روان جامعه بهره گرفته شود.
این پژوهش در شماره سی وششم نشریه پژوهشهای روانشناسی اجتماعی در زمستان ۱۳۹۸ منتشر شده است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی علمی و آموزشی کروناویروس جامعه قرنطینه خانگی پژوهش همه گیری بیماری کرونا همبستگی اجتماعی روانی و اجتماعی قرنطینه خانگی شرایط بحرانی افراد جامعه شرایط بحران سلامت روان منفی روان بر سلامت پیش بینی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۴۵۸۴۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
هوش مصنوعی در جستجوی راز آلزایمر: ارتباط بین روده و مغز!
به گزارش تابناک به نقل از عصرایران، به تازگی از یادگیری ماشینی برای پیش بینی نحوه اتصال متابولیتهای ایجاد شده در روده با گیرندههای موجود در روده و مغز استفاده بسیاری شده است.
مجموعهای از متابولیتها و جفتهای متصل شونده به گیرنده که اخیرا توسط محققان ایجاد شده اند، میتوانند به منظور روشن کردن نقش میکروبیوم در بیماری آلزایمر مورد استفاده قرار گیرند.
محققان کلینیک کلیولند ویژگیهای بیش از ۱ میلیون جفت بالقوه متابولیت و گیرنده را ارزیابی کردهاند تا ببینند که کدام یک از آنها میتوانند به یکدیگر متصل شوند. با شناسایی متابولیتهای متصل به گیرندههای خاص، محققان توانستند مسیرهای بیولوژیکی را که این متابولیتها ممکن است تحت تاثیر قرار دهند و همچنین هدف برخی از گیرندهها را شناسایی کنند.
مطالعه مورد نظر از طریق مجله سل ریپورتز در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است. نویسنده اصلی این تحقیق دکتر Feixiong Cheng، مدیر مرکز ژنوم کلینیک کلیولند، در یک بیانیه مطبوعاتی توضیح داد:
«متابولیتهای روده کلید بسیاری از فرآیندهای فیزیولوژیکی در بدن ما هستند و همانطور که میدانیم برای هر کلید قفلی وجود دارد. البته مشکل این است که ما دهها هزار گیرنده و هزاران متابولیت در بدن خود داریم و تشخیص اینکه کدام کلید با کدام قفل جفت و جور میشود، روندی کند و پرهزینه به شمار میرود. به همین دلیل است که تصمیم گرفتیم از هوش مصنوعی استفاده کنیم.»
سلامت روده چگونه بر سلامت مغز تاثیر میگذارد؟
وجود برخی متابولیتها در روده تا حدی نشان دهنده حضور باکتریهای خاص در این محیط است، زیرا این متابولیتها از طریق تجزیه مواد غذایی در روده توسط باکتریها ایجاد میشوند.
بیماری آلزایمر پیش از این نیز با تغییرات مشخص در میکروبیوم روده در انسان مرتبط شده است و احتمالا روده به واسطه نقشی که در عملکرد ایمنی دارد بر سلامت مغز اثر میگذارد. این مطالعات از طریق سری مجلات ناشر بریتانیایی بایومد مرکزی قابل دسترسی هستند.
دکتر استیو گندرون متخصص ایمونولوژی و غدد درون ریز که در مطالعه اخیر شرکت نداشته، در توضیح مکانیسمهای احتمالی قیاس زیر را انجام داده است:
«روده را به عنوان یک بازار شلوغ تصور کنید که در آن انواع مواد شیمیایی مبادله میشوند. این مواد شیمیایی میتوانند از جریان خون استفاده و به ایستگاه مرکزی مغز راه پیدا کنند. دانشمندان معتقد هستند که این خط ارتباطی ممکن است بر سلامت مغز اثر بگذارد زیرا اگر بازار (روده) شروع به فروش اقلام نامناسب (مانند مواد شیمیایی التهابی) کند، احتمال ابتلا به زوال مغز وجود خواهد داشت، یعنی همان مشکلی که در آلزایمر میبینیم. درست شبیه به این که از مواد فاسد در پخت کیک استفاده شده باشد!»
در حالی که نقش سیستم ایمنی در بیماری آلزایمر به خوبی شناخته نشده است، تحقیقات التهاب را با افزایش خطر ابتلا به این بیماری مرتبط میدانند و در این زمینه هم نظر هستند که التهاب مزمن میتواند در شروع بیماری مذکور نقش داشته باشد.
دکتر چنگ، نویسنده اصلی مطالعه، اضافه میکند: «بیماری آلزایمر یک بیماری چالش برانگیز به دلیلعدم وجود درمان موثر است. با این حال محور مغز-روده پتانسیل بالایی به منظور درمان اختلالات مغزی از خود نشان داده است.»
استفاده از هوش مصنوعی برای کشف مسیرهای نهفته در پس بیماری در آلزایمر
اگر بتوان از اتصال مضر متابولیتها با گیرندهها جلوگیری کرد، احتمال ابتلا به بیماری آلزایمر را نیز میتوان کاهش داد. برای شناسایی جفتهای متصل شونده، محققانی که در مطالعه حاضر بودند ابتدا یک تجزیه و تحلیل ژنتیکی برای شناسایی رابطه میان ۴۰۸ گیرنده و بیماری آلزایمر انجام دادند.
محققان با استفاده از کد ژنتیکی این گیرنده ها، از منابع هوش مصنوعی (AI) موجود برای پیش بینی شکل پروتئینهای قابل اتصال، استفاده کردند. این روش دید خوبی از شکل نواحی اتصال گیرندهها به دست میدهد.
در ادامه محققان توانستند پیش بینی کنند که کدام متابولیتها و چگونه به این گیرندهها متصل میشوند. بیشتر متابولیتهای کشف شده لیپید یا متابولیتهای لیپید مانند بودند.
و اما اهداف درمانی جدید برای آلزایمر؟
محققان همچنین چگونگی پاسخ این گیرندهها به میکروبیوم افراد مبتلا به بیماری آلزایمر را بررسی کردند. آنها با بررسی باکتریهایی که در میکروبیوم افراد مبتلا به بیماری آلزایمر فراوان هستند، دو متابولیت آگماتین و فنتیل آمین را شناسایی کردند که به ترتیب توسط باکتروئیدس فراژیلیس و رومینوکوک به وفور تولید میشوند.
سپس محققان تصمیم گرفتند با استفاده از سلولهای بنیادی افراد مبتلا به آلزایمر، تاثیر این متابولیتها را بر نورونهای بیماران زیر نظر بگیرند.
آنها دریافتند که آگماتین سطوح p-tau181، p-tau205، و پروتئین تاو کل را کاهش میدهد. مطالعات بیشتر روی فنتیل آمین نیز نشان داد که این متابولیت به طور قابل توجهی سطوح p-tau181، p-tau205 و تاو کل را در نورونها به صورت وابسته به دوز کاهش میدهد.
این یک یافته امیدوار کننده است، زیرا تجمع بیش از حد پروتئین تاو با ایجاد بیماری آلزایمر مرتبط است.
چنگ گفت: «در مطالعات کنونی، ما صرفا فسفوریلاسیون تاو را اندازهگیری کردیم، زیرا فسفوریلاسیون تاو یک سنجش قوی و دقیق است. ما همچنین در حال انجام مطالعات پیش بالینی (حیوانی) بیشتری برای بررسی دقیقتر اثربخشی متابولیتهای روده (به عنوان مثال، آگماتین) هستیم و ممکن است آن را در آزمایشات آینده و در افراد مسن نیز پیگیری کنیم.»
نویسندگان مطالعه خاطرنشان میکنند که ۹۹ درصد از آزمایشات بالینی در مورد مداخلات دارویی برای بیماری آلزایمر موفقیتآمیز نبوده است و چنگ اضافه میکند که یافتههای آنها میتواند به یک هدف جدید اشاره کند:
«این موضوع دقیقا همان فرضیه ما را شکل میدهد: بهبود سلامت روده ممکن است بر سطوح تاو در مغز تاثیر بگذارد، از بیماری آلزایمر پیشگیری یا حتی آن را درمان کند. با این حال، برای بررسی بیشتر این فرضیه به تحقیقات بیشتری در آینده نیاز داریم و اکنون با استفاده از نمونههای حیوانی و انسانی روی آن کار میکنیم.»