عبور «اصلاحات» از اصلاحات/نامه خوئینیها انتحار اصلاحطلبان بود
تاریخ انتشار: ۹ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۴۵۹۹۲۷
به گزارش خبرگزاری مهر، محمد قوچانی عضو شورای مرکزی کارگزاران در سرمقاله امروز روزنامه سازندگی با مرور تاریخچه طیف «چپ» اصلاح طلبان به ریاست سید محمد موسوی خویینی ها به بهانه نامه چند روز پیش وی به مقام معظم رهبری، خطر احیای «رادیکالیسم» در جبهه اصلاح طلبان را گوشزد کرد و آن را پروژهای دانست که از دو سال پیش توسط علیرضا علوی تبار، کارشناس سابق مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری آغاز شد و امروز به نامه انتقادی موسوی خویینی ها رسید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قوچانی در بخشی از این یادداشت مفصل نوشت: اختلاف میان چپ رادیکال و راست رادیکال مدرن در جبهه اصلاحات، اختلاف تاکتیکی و حتی راهبردی نیست؛ اختلاف گفتمانی است که در بیرون از لایه تشکیلاتی و سیاسی این جبهه قابل ردیابی است.
وی افزود: حلقه چپ مدرن رادیکال [=موسوی خویینی ها، سعید حجاریان، علیرضا علوی تبار، مصطفی تاج زاده و…] نه تنها با کارگزاران سازندگی که با حزب اتحاد ملت هم در حال مرزبندی است، چون آن را جانشین شایسته ای برای حزب مشارکت نمیداند.
قوچانی در ادامه تاکید کرد: تلاش برای گردش دوباره حزب اتحاد به چپ با بیانیه سوسیالیستی و ریزش اخیر در بدنه سابقا دانشجویی این جریان در نهایت یک نزاع درون گفتمانی در میان دو جناح میانه روی چپ (حزب اتحاد) و رادیکال چپ مدرن (حزب مشارکت) را نشان میدهد که عدم مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم، عبور از سیاست محوری به جامعه محوری در جبهه اصلاحات و تاکید بر مفاهیم آنتاگونیستی در جبهه اصلاحات مانند «اصلاح طلبان پیشرو»، «هسته سخت اصلاحات»، «جریان اصلی اصلاحات» و «اصلاح طلبی اصیل» از سوی نظریه پردازانی مانند سعید حجاریان، علیرضا علوی تبار (و حتی حمیدرضا جلایی پور) نماد این دوگانه سازی در جبهه اصلاحات از سوی اصلاح طلبان رادیکال است.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران اظهار داشت: انتقاد سعید حجاریان از سید محمد خاتمی که «چرا تندروی در جبهه اصلاحات را نقد میکنی» و تحریک بهزاد نبوی به سبب گرایش به کارگزاران سازندگی (به سبب آنکه از روحانی انتقاد نمیکند و در انتخابات شرکت میکند) بخشی از این تسویه حساب ایدئولوژیک است که در مصاحبه علیرضا علوی تبار با روزنامه همشهری به صراحت آمده است: «اصلاح طلبانی که رادیکال نیستند از جبهه اصلاحات بیرون بروند.» جملهای که یادآور شهروندی در کشور در سال ۱۳۵۳ است که موکول به عضویت در حزب رستاخیز بود!
قوچانی با اشاره به اینکه در چهار سال اول دولت روحانی از طرف جهانگیری شرایط گفتگوی موسوی خوئینیها با حاکمیت داده شده بود اما او قبول نکرد، نوشت: در نیمه عصر اعتدال در حالی که راه گفتگو برای سران اصلاحات مانند سید محمد خاتمی و عبدالله نوری به هر علت گشوده نبود، چراغ سبزی به سید محمد موسوی خویینی ها داده شد که اسحاق جهانگیری آن را گشوده بود.
وی در ادامه نوشت: متأسفانه موسوی خویینی ها به نمایندگی از جبهه اصلاحات حاضر به انجام این مأموریت تاریخی در گفتگو با حاکمیت نشد.
سردبیر سازندگی ضمن انتقاد از نامه موسوی خویینی ها به رهبر انقلاب تاکید کرد: گفتگوی انتقادی علنی بیش از آنکه برای دستیابی به یک نتیجه ملی باشد در خوشبینانه ترین صورت یک اقدام شخصی و در رادیکالترین صورت یک اقدام تشکیلاتی برای مرزبندی است، مرزبندی درون جبههای با دیگر اصلاح طلبان و مرزبندی بیرون جبههای با حاکمیت در شرایطی که اصلاحات در بدترین شرایط تاریخی خود به سر میبرد.
فعال اصلاح طلب همچنین نوشت: چرا آقای خویینی ها آن زمان که امکان گفتگو فراهم شد گفتگو نکرد و چرا اکنون گفتگویعمومی و پر از کنایه و بدون انتظار پاسخ را انجام میدهد؟
قوچانی تصریح کرد: عبور از اصلاحات به نام اصلاحات بدترین اتفاقی است که ممکن است در جبهه اصلاحات رخ دهد.
کد خبر 4961263منبع: مهر
کلیدواژه: جهانگیری اصلاح طلبان موسوی خوئینی ها سیدمحمد خاتمی مصطفی تاجزاده عبدالله نوری مجلس شورای اسلامی ایالات متحده آمریکا مجلس یازدهم محمد باقر قالیباف حسن روحانی برجام سید عباس موسوی مجلس حجت الاسلام حسن روحانی ایران جمهوری اسلامی ایران وزارت امور خارجه شورای حکام علیرضا علوی تبار موسوی خویینی ها جبهه اصلاحات جبهه اصلاح اصلاح طلبان سید محمد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۴۵۹۹۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جوان: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟! - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید. آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد. محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است. نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور 29 شهریور 1401 یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در 15 دی 1402 «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر 99 بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...» ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟! اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید! شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!
منبع: جوان
انتهای پیام/