اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
تاریخ انتشار: ۱۲ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۴۹۲۴۸۲
ناکامی فلین، سردرگمی تیلرسون در حالی که کمتر از یک ماه از روی کار آمدن دولت ترامپ میگذشت، روند خود تخریبی مایک فلین، مشاور امنیت ملی وی کمکم آشکار میشد. این روند پس از مواجهه فلین با انتقادهای گسترده بهدلیل حرفهایی که ادعا میشد به «سرگئی کیسلیاک» سفیر روسیه در امریکا زده است، آغاز شد.
من شخصاً سفیر روسیه را بخوبی میشناختم؛ وقتی در دولت جورج بوش (پسر)، چهل و سومین رئیس جمهوری امریکا، معاون وزیر خارجه در امور کنترل تسلیحات و امنیت بینالمللی بودم، کیسلیاک همتای من در وزارت خارجه روسیه بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پُر استرس در کاخ سفید و تنها ساعاتی بعد از آنکه «کلین کانوی» سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید، مسئولیت ناخوشایند و غیرمنصفانه اطلاعرسانی به خبرنگارانِ حریص و منتظر را برعهده گرفته و به آنها گفته بود که ترامپ اعتماد کامل به آقای فلین دارد. این اتفاق متناقض، تصویر کامل و روشنی را از سردرگمی و بینظمی حاکم بر کاخ سفید ارائه میکرد.
متأسفانه سردرگمی و بینظمی ویژگی بارز شورای امنیت ملی امریکا در سه هفته نخست شروع کار دولت ترامپ نیز بود. تصمیم گیریهای شخصی نابسامانیهایی را به بار آورده بود، به طوری که مایک پمپئو رئیس سازمان سیا شخصاً در اقدامی تکان دهنده و تقریباً بیسابقه، صلاحیت امنیتی و مجوز دسترسی به «اطلاعات حساس طبقهبندی شده» یکی از گزینههای پیشنهادی فلین برای تصدی یکی از پستهای ارشد مدیریتی در شورای امنیت ملی را رد کرد. رد چنین مجوز مهمی همان طوری که همه میدانند، مانع از کار کردن فرد مذکور در شورای امنیت ملی شد که ضربهای مهلک به فلین وارد کرد. فلین همچنین اختلافاتی با برخی مقامهای کارکشته شورای امنیت ملی داشت که از دوره اوباما در این شورا حضور داشتند. این افراد طبق یک رسم رایج، با وجود آغاز ریاست جمهوری ترامپ هنوز در شورای امنیت ملی بسر میبردند. چنین جدالهایی پیوسته باعث درز اطلاعاتی درباره روندهای بروکراتیک و کاغذبازی در کاخ سفید و ساختمان دفتر اجرایی آیزنهاور به رسانهها میشد؛ ساختمان آیزنهاور یک ساختمان بزرگ با سنگهای گرانیتی به سبک و سیاق معماری ویکتوریایی است که در خیابان غربی دفتر اجرایی (دفتر رئیس جمهور) واقع شده و تعداد زیادی از کارکنان شورای امنیت ملی در آنجا مستقر هستند.
همچنین در رابطه با یکی از مهمترین وعدههای انتخاباتی ترامپ که ریشه در مهاجرت غیرقانونی داشت، کاخ سفید در روزهای نخست پشت سر هم اشتباه میکرد و میکوشید دستورات اجرایی و سیاسی متعددی را تدوین کند. در چنین شرایطی چالشهای قضایی اجتنابناپذیر بودند و احتمال پیگرد قانونی دستورات اجرایی و سیاسی در دستگاه قضایی که مملو از منصوبان اوباما در هشت سال ریاست جمهوری اش بود، بالا گرفت. اما بهدلیل فقدان آمادهسازی مناسب در دوره انتقالی و نبود هماهنگی داخلی، کاخ سفید در بیشتر معضلات اولیه درباره مهاجرت مقصر بود. محتوای یک متن در «کانال داخلی» وزارت خارجه -که قرار بود واقعاً داخلی باشد- به اینترنت درز کرد.
بیش از هزار کارمند پای این متن را که بشدت منتقد ابتکارات و طرحهای مهاجرتی ترامپ بود، امضا کرده بودند. باوجود اینکه تحلیلهای این کانال ضعیف و از هم گسیخته بود و بخوبی هم ارائه نشده بود، ولی با توجه به محتوای انتقادی آن، بساط سور و سات رسانهها را فراهم آورد. اما محتوای درز کرده از کانال داخلی و همچنین استدلالهای انتقادی تحلیلگران و مفسران رسانهای و مخالفان دولت در کپیتول هیل (کنگره) بدون پاسخ و واکنش ماند. چه کسی مسئول آن بود؟ چه چیزی در دستور کار بود؟
در کمال تعجب، تیلرسون سه روز بعد از اینکه در رأیگیری کمیته روابط خارجی سنا در 23 ژانویه با 11 رأی موافق در مقابل 10 رأی مخالف نامزدیاش برای عهده دار شدن سمت وزیر خارجه تأیید شد، به من تلفن کرد و مجبور شدم برای صحبت با وی جلسه هیأت مدیره یک شرکت تجاری را ترک کنم.
ما به مدت نیم ساعت و عمدتاً درباره مسائل سازمانی وزارت خارجه و کارایی فرآیند تصمیمگیری بین سازمانی گفتوگو کردیم. تیلرسون رئوف و در کارش حرفهای بود ولی در کل به اینکه من قائم مقامش بشوم علاقهای نداشت. البته اگر من هم جای او بودم همین احساس را داشتم. تیلرسون بعدها به «الیوت آبرامز» -که او نیز برای قائم مقامی وزارت خارجه در نظر گرفته شده بود- گفته بود بهدنبال کسی است که بدون سر و صدا و از پشت صحنه او را حمایت کند؛ نه کسی مثل منِ بولتون که در سازمان ملل و بهعنوان مفسر فاکس نیوز کاملاً جلوی صحنه بودم و مردم مرا میشناختند.
تیلرسون از من پرسید آیا به غیر از قائم مقامی به پست دیگری در وزارت خارجه علاقه دارم، گفتم، نه. بیدلیل هم نبود زیرا تا آن موقع سابقه نمایندگی دائم امریکا در سازمان ملل متحد را داشتم که از نظر رده شغلی در رتبه دوم قرار دارد.
تیلرسون خندید و ما درباره روابط بین وزیران خارجه و سفیران سازمان ملل که اغلب پر از شور و هیجان است، صحبت کردیم. معلوم بود که هنوز با نیکی هیلی نماینده امریکا در سازمان ملل که توسط ترامپ و قبل از تعیین وزیر خارجه منصوب شده بود، صحبتی نکرده و هنوز درباره اینکه این بمب ساعتی را چگونه مدیریت کند، به جمعبندی نرسیده است.
از آسیبپذیری تیلرسون در مقابل بروکراسی حاکم بر وزارت خارجه نگران بودم. او 41 سال سابقه کاری خود را در شرکت نفتی اکسون موبیل سپری کرده بود که در آن معیارهای روشنی برای ارزیابی عملکرد افراد و محاسبه سود و زیان شرکت وجود دارد. او کارفرمای سختگیری محسوب میشد ولی فرهنگ سازمانی حاکم بر شرکتهای بزرگ نظیر اکسون کمتر تن به تغییر و تحولات انقلابی از درون میدهد.
در رابطه با فردی همچون تیلرسون که سالها میراث دار کرسی کلیدی شرکت اکسون بود و باور داشت که همه زیردستانش با او در یک تیم قرار دارند، جالب بود که در سوئیت طبقه هفتم وزارت خارجه بنشیند و درباره افراد حرفهای که در طبقات زیرین دفتر او حضور داشتند یا به کشورهای مختلف جهان اعزام شده بودند، طور دیگری فکر کند. دقیقاً به خاطر همین سابقه کاری، تیلرسون باید کسانی را دور خود جمع میکرد که با نقاط ضعف و قوت خدمات خارجی و اداری آشنا بودند. اما او مسیرکاملاً متفاوتی را طی کرد./ایران
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: شورای امنیت ملی وزارت خارجه وزیر خارجه سازمان ملل کاخ سفید
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۴۹۲۴۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عجیبترین بخشش در خوزستان: مقتول دستور بخشش قاتلش را داد
همشهری آنلاین - حوادث: یکی از روزهای خردادماه سال ۹۶ به پلیس اهواز خبر رسید که زنی که به تنهایی زندگی میکرد در خانه اش در منطقه چهارراه آبادان به قتل رسیده است. این خبر را نزدیکان این زن به پلیس خبر داده بودند. آنها بعد از آنکه او به تماسهایشان جواب نداده بود نگران شده و به خانه اش رفته و در آنجا با پیکر بیجانش روبهرو شده بودند. بر بدن مقتول چندین جای بریدگی با جسم برنده و نوک تیز به چشم میخورد. همچنین فرزندان مقتول با بررسی وضعیت او پی بردند که طلا و جواهراتی که او همیشه استفاده میکرده نیز سرقت شده است. از سویی بررسیها نشان میداد که عامل جنایت آیفون خانه را نیز احتمالا با این تصور که تصاویر او را ضبط کرده سرقت کرده است. در همین حال متخصصان پزشکی قانونی بعد از معاینه اولیه جسد اعلام کردند که به احتمال زیاد یک روز از قتل میگذرد. در این شرایط بود که پیکر مقتول به پزشکی قانونی منتقل شده و تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد.
برق طلاآنطور که نزدیکان مقتول میگفتند از مدتها قبل یک نظافتچی برای تمیز کردن خانه مقتول به آنجا میرفت و روز قبل پسر نظافتچی به جای او به خانه زن تنها رفته بود. این زن آن روز در تماس با دخترش گفته بود که پسر نظافتچی که حدود ۱۸ سال داشت طوری رفتار کرده که او ترسیده است. همین اطلاعات باعث شد که نام پسر ۱۸ ساله بعنوان اولین مظنون مطرح و ساعتی بعد به اتهام قتل دستگیر شود.
متهم در همان بازجوییهای مقدماتی به قتل اعتراف کرد و گفت با انگیزه سرقت جواهرات زن تنها او را به قتل رسانده است. متهم در اعترافاتش گفت: پدرم سالها برای نظافت به آنجا میرفت. آن روز چون کارش زیاد بود از من خواست به آنجا بروم. هنگام ورود نگاهم به جواهرات زن افتاد و وسوسه شدم. چند دقیقه ای کار کردم اما ناگهان به سوی او رفتم و بعد از قتل جواهراتش را سرقت واز آنجا فرار کردم. بعد جواهرات را به یک طلافروشی بردم تا بفروشم اما طلافروش فاکتور خواست و فقط به من ۳ میلیون تومان داد و قرار شد بقیه پول را بعد از بردن فاکتور بدهد.
حکم قصاصمتهم به قتل در ادامه با شکایت فرزندان مقتول بعنوان اولیای دم در دادگاه کیفری یک استان خوزستان محاکمه و به قصاص محکوم شد. از آنجا که همه شواهد و مدارک در این پرونده علیه متهم بود حکم قصاص در دیوانعالی کشور نیز تایید و مقرر شد این حکم بعد از پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم، اجرا شود. بر اساس قانون زمانی که قاتل مرد و مقتول زن باشد برای اجرای حکم اولیای دم باید نیمی از دیه قاتل را به او بپردازند.
شمارش معکوس برای قصاصبا قطعی شدن حکم، همه چیز برای قصاص قاتل آماده شده بود. چند روز قبل تنها پسر مقتول برای پرداخت تفاضل دیه به دادسرا رفته بود. او قصد داشت هرطور که شده قاتل مادرش را قصاص کند و اصلا به بخشیدن او فکر نمیکرد. در دادسرا اما اتفاقی افتاد که ناگهان ورق برگشت. او با زنی به نام مریم کارگر دستجردی که در پرونده های قتل زیادی پادرمیانی کرده و باعث سلح و سازش شده روبهرو شد. این فعال اجتماعی در حال تلاش برای صلح و سازش در پرونده دیگری بود و پسر مقتول وقتی او را دید تحت تاثیر حرفهایش قرار گرفت و ناگهان از تصمیمی که گرفته بود منصرف شد. او دادسرا را ترک کرد و چند روز بعد دوباره برگشت و این بار گفت قصد دارد قاتل را ببخشد.
چرا قاتل مادر را بخشیدممیلاد سوزنچی، فرزند مقتول درباره این تصمیم به همشهری میگوید: در این مدت برای تصمیم گیری خیلی فکر کردم اما به نتیجه ای نرسیدم. چند روز قبل بر سر مزار مادرم رفته بودم. از او خواستم نشانه ای به من نشان دهد تا بهتر تصمیم بگیرم و از فشاری که تحمل میکنم نجات پیدا کنم. روزی که به دادسرا رفتم تا کار را تمام کنم با دیدن خانم دستجردی آن نشانه را حس کردم. وقتی او با من صحبت کرد آرام شدم و همان موقع تصمیم گرفتم که قاتل مادرم را برای رضای خدا ببخشم. در حقیقت مادرم خودش با نشانه ای که نشانم داد خواست تا قاتلش را ببخشم. من هم کاری را کردم که او خواسته بود. حالا از تصمیمی که گرفتهام راضی هستم و احساس آرامش میکنم.
کد خبر 847311 برچسبها اهواز _ خوزستان قتل - قاتل حوادث ایران